سبب نامگذاری سوره فتح
این سوره را «فتح» مینامند، به این مناسبت که در آغاز آن از فتح مُبین (پیروزی درخشان) سخن میگوید.ترتیب و محل نزول
سوره فتح جزو سورههای مدنی و در ترتیب نزول، صد و دوازدهمین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، چهل و هشتمین سوره است که در جزء ۲۶ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره فتح ۲۹ آیه، ۵۶۰ کلمه و ۲۵۰۹ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مثانی و نزدیک به یک حزب است.این سوره را در شمار سورههای ممتحنات آوردهاند؛ زیرا با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارند.
از ویژگیهای این سوره اخبار از غیب و پیشگویی آینده است که همه آنها نیز تحقق یافتند.
آیات مشهور
دو آیه یکم و هجدهم سوره فتح جزو آیات مشهور و نامدار است.آیه فتح مبین (۱)
«إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا﴿١﴾»(ترجمه: ما تو را پیروزى بخشیدیم [چه] پیروزى درخشانى!)
مفسران درباره اینکه بشارت به فتح در این آیه به کدام پیروزی اشاره دارد، نظرات گوناگونی ارائه دادهاند؛ بیشتر مفسران از جمله: ابوالفتوح رازی، فیض کاشانی و علامه طباطبایی آن را اشاره به صلح حدیبیه دانسته و ماضی بودن کلمه فتحنا را قرینه بر پیروزی تحقق یافته که فقط منطبق بر صلح حدیبیه است، دلیل بر آن میدانند. برخی آن را به فتح مکه، عدهای آن را ناظر به فتح خیبر و بعضی آن را اشاره به پیروزی نهایی اسلام بر شرک و کفر و برخی از مفسران آن را اشاره به گشودن اسرار علوم برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) دانستهاند.
آیه بیعت (۱۸)
«لَقَدْ رَضِیَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا﴿١۸﴾»(ترجمه: به راستى خدا هنگامى که مؤمنان، زیر آن درخت با تو بیعت مىکردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهایشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزى نزدیکى به آنها پاداش داد.)
این آیه را گویای خشنودی خداوند از مؤمنان صادق در بیعت با پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانستهاند به شرط اینکه با کارهای پیامبر و اوامر او مخالفت نکنند.
این آیه را بدین جهت که در آن از مؤمنان اظهار رضایت شده، «آیه رضوان» نیز نامیدهاند.
آیات الاحکام
آیه ۲۷ سوره فتح از آیات الاحکام دانسته شده است.«لَقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا﴿۲۷﴾»
(ترجمه: خدا رؤیاى پیامبر خود را تحقّق بخشید [که دیده بود:] شما بدون شکّ، به خواست خدا در حالى که سر تراشیده و موى [و ناخن] کوتاه کردهاید، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد. خدا آنچه را که نمىدانستید، دانست و غیر از این، پیروزى نزدیکى [براى شما] قرار داد.)
جمله «مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ» در این آیه به حلق و تقصیر، از آداب حج عمره اشاره دارد که به وسیله آن محرم از احرام خارج میشود.
برخی از فقها این آیه را دلیل بر تخییر در مسأله تقصیر دانستهاند: محرم میتواند سر خود را بتراشد یا ناخن خود را بگیرد و جمع میان این دو واجب نیست. 1
فضیلت قرائت و خواص سوره فتح
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: هر کس سوره فتح را قرائت کند، مانند کسی است که همراه پیامبر در فتح حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر در فتح مکه حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بیعت شجره بیعت کرده باشد.ایشان هنگام نزول این سوره به یازانشان فرمودند: سوره ای بر من نازل شد که نزد من محبوب تر و دوست داشتنی تر از همه آن چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است.
امام صادق علیه السلام فرموده است: مال ها وزنان و فرزندانتان را با قرائت سوره فتح از تلف و گزند و آسیب حفظ کنید زیرا هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد روز قیامت منادی ندا می ده د تا همه آفریدگانی بشنوند که تو از بندگان خالص من هستی و می فرماید: او را به بندگان شایسته و صالح من ملحق کنید و او را به بهشت نعمت های من وارد سازید و از شراب سر به مهر به او بنوشانید که با طعم کافور است.
از ایشان همچنین آمده است: هر کس در شب اول ماه رمضان سوره فتح را قرائت نماید تا سال آینده همین روز در حفظ و حراست الهی خواهد بود. 2
آثار و برکات سوره فتح
آثار و برکات این سوره شامل:1) مصون ماندن از خطرات و یافتن عزت بین مردم
از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره فتح را را بنویسد و هنگام خواب زیر سرش قرار دهد از شر دزدان در امان می ماند و اگر این سوره را در کاغذی بنویسد و با آب زمزم بشویند سپس بنوشند در نزد مردم جایگاهی پیدا می کند که به سخنانش گوش می دهند و هر چیزی را که می بیند و می شنود ضبط و حفظ می کند.2) جهت برطرف شدن خوف
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده استک نوشتن سوره فتح و همراه داشتن آن هنگام خصومت و نزاع موجب ایمنی شده و درهای خیر و خوبی بر او گشوده می شود و اگر این سوره را نوشته و بشویند و از آب آن بنوشند و کسی که خوف و ترس دارد ان را بنوشد از آن خلاصی یابد.3) در امان ماندن از شر حاکم
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است: اگر سوره فتح را بنویسند و با خود همراه دارند یا به گردن آویزند از شر حاکم و سلطان در امان می مانند و اگر بر دیوار خانه یا حیاطی بیاویزند شیطان به آن نزدیک نمی شود. هم چنین اگر این سوره را بنویسند و پس از شستن زنی که شیرش کم است از آن بنوشد شیرش زیاد می شود.4) جهت درد پا
از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که : جهت درد پا آیات 7-1 سوره فتح خوانده شود.5) یافتن همسری مناسب
آیات 7-1 سوره فتح را با زعفران بر لباس دختر بنویسند او را همسری مناسب پیدا شود. 4داستان سوره فتح
در تفسیر قمی در ذیل جمله (انا فتحنا لک فتحا مبینا) می گوید: پدرم از ابن ابی عمیر از ابن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: سبب نزول این آیه و این فتح چنان بود که خدای عزّوجلّ رسول گرامی خود را در رؤ یا دستور داده بود که داخل مسجد الحرام شود و در آنجا طواف کند، و با سر تراشان سر بتراشد. و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این مطلب را به اصحاب خود خبر داد، و دستور داد تا با او خارج شوند.همین که به ذو الحلیفه (مسجد شجره) رسیدند، احرام عمره بسته، و قربانی با خود حرکت دادند، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هم شصت و شش قربانی با خود حرکت داد، در حالی که به احرام عمره تلبیه گفتند، و قربانیان خود را با جل و بی جل حرکت دادند.
از سوی دیگر وقتی قریش شنیدند که آن جناب به سوی مکه روان شده، خالد بن ولید را با دویست سواره فرستادند، تا بر سر راه آن جناب کمین بگیرد، و منتظر رسیدن آن جناب باشد. خالد بن ولید از راه کوهستان پا به پای لشکر آن جناب می آمد. در این بین رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و اصحابش به نماز ظهر ایستادند، بلال اذان گفت، و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم به نماز ایستاد. خالد بن ولید به همراهان خود گفت: اگر همین الان به ایشان که سرگرم نمازند بتازیم همه را از پای در خواهیم آورد. چون من می دانم که ایشان نماز را قطع نمی کنند، و لیکن بهتر است که در این نماز حمله نکنیم، صبر کنیم تا نماز دیگرشان برسد که از نور چشمشان بیشتر دوستش می دارند، همین که داخل آن نماز شدند حمله می کنیم در این بین جبرئیل بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شد، و دستور نماز خوف را آورد که می فرماید: (فاذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلاه...).
امام صادق علیه السلام می فرماید: فردای آن روز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به حدیبیه رسید، و آن جناب در بین راه اعرابی را که می دید دعوت می کرد تا به آن جناب بپیوندند، ولی احدی به وی نپیوست، و از در تعجب می گفتند: آیا محمد و اصحابش انتظار دارند داخل حرم شوند با اینکه قریش با ایشان در داخل شهرشان نبرد کرده و به قتلشان رساندند و ما یقین داریم که محمد و اصحابش هرگز به مدینه برنمی گردند....
و در مجمع البیان در داستان فتح خیبر می گوید: وقتی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از حدیبیه به مدینه آمد، بیست روز در مدینه ماند آنگاه برای جنگ خیبر خیمه زد.
ابن اسحاق به سندی که به مروان اسلمی دارد از پدرش از جدش روایت کرده که گفت: با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی خیبر رفتیم، همین که نزدیک خیبر شدیم و قلعه هایش از دور پیدا شد، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: بایستید. مردم ایستادند، فرمود: بار الها! ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و آنچه که بر آن سایه افکنده اند، و ای پروردگار زمینهای هفتگانه و آنچه بر پشت دارند، و ای پروردگار شیطانها و آنچه گمراهی که دارند، از تو خیر این قریه و خیر اهلش و خیر آنچه در آنست را مسالت می دارم، و از شر این محل و شر اهلش و شر آنچه در آنست به تو پناه می برم، آنگاه فرمود: راه بیفتید به نام خدا
و از سلمه بن اکوع نقل کرده که گفت: ما با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی خیبر رفتیم شبی در حال حرکت بودیم مردی از لشکریان به عنوان شوخی به عامر بن اکوع گفت: کمی از شرو ورهایت (یعنی از اشعارت) برای ما نمی خوانی؟ و عامر مردی شاعر بود شروع کرد به سرودن این اشعار:
لا هم لو لا انت ما حجینا
و لا تصدقنا و لا صلینا
فاغفر فدا لک ما اقتنینا
و ثبت الاقدام ان لاقینا
و انزلن سکینه علینا
انا اذا صیح بنا اتینا
و بالصیاح عولوا علینا.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پرسید این که شتر خود را با خواندن شعر می راند کیست؟ عرضه داشتند عامر است. فرمود: خدا رحمتش کند.
عمر که آن روز اتفاقا بر شتری خسته سوار بود شتری که مرتب خود را به زمین می انداخت، عرضه داشت یا رسول اللّه عامر به درد ما می خورد از اشعارش استفاده می کنیم دعا کنیم زنده بماند. چون رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در باره هر کس که می فرمود خدا رحمتش کند در جنگ کشته می شد.
می گویند همین که جنگ جدی شد، و دو لشکر صف آرایی کردند، مردی یهودی از لشکر خیبر بیرون آمد و مبارز طلبید و گفت:
قد علمت خیبر انی مرحب
شاکی السلاح بطل مجرب
اذا الحروب اقبلت تلهب
از لشکر اسلام عامر بیرون شد و این رجز را بگفت:
قد علمت خیبر انی عامر
شاکی السلاح بطل مغامر
این دو تن به هم آویختند، و هر یک ضربتی بر دیگری فرود آورد، و شمشیر مرحب به سپر عامر خورد، و عامر از آنجا که شمشیرش کوتاه بود، ناگزیر تصمیم گرفت به پای یهودی بزند، نوک شمشیرش به ساق پای یهودی خورد، و از بس ضربت شدید بود شمشیرش، در برگشت به زانوی خودش خورد و کاسه زانو را لطمه زد، و از همان درد از دنیا رفت.
سلمه می گوید: عده ای از اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می گفتند عمل عامر بی اجر و باطل شد، چون خودش را کشت. من نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شدم، و می گریستم عرضه داشتم یک عده در باره عامر چنین می گویند، فرمود: چه کسی چنین گفته. عرض کردم چند نفر از اصحاب. حضرت فرمود دروغ گفتند، بلکه اجری دو چندان به او می دهند.
می گوید: آنگاه اهل خیبر را محاصره کردیم، و این محاصره آنقدر طول کشید که دچار مخمصه شدیدی شدیم، و سپس خدای تعالی آنجا را برای ما فتح کرد، و آن چنین بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم لوای جنگ را به دست عمر بن خطاب داد، و عده ای از لشکر با او قیام نموده جلو لشکر خیبر رفتند، ولی چیزی نگذشت که عمر و همراهیانش فرار کرده نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برگشتند، در حالی که او همراهیان خود را می ترسانید و همراهیانش او را می ترساندند، و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دچار درد شقیقه شد، و از خیمه بیرون نیامد، و فرمود: وقتی سرم خوب شد بیرون خواهم آمد. بعد پرسید: مردم با خیبر چه کردند؟ جریان عمر را برایش گفتند فرمود: فردا حتما پرچم جنگ را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسول او، وی را دوست می دارند، مردی حمله ور که هرگز پا به فرار نگذاشته، و از صف دشمن برنمی گردد تا خدا خیبر را به دست او فتح کند.
بخاری و مسلم از قتیبه بن سعید روایت کرده اند که گفت: یعقوب بن عبد الرحمان اسکندرانی از ابی حازم برایم حدیث کرد، و گفت: سعد بن سهل برایم نقل کرد که: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در واقعه خیبر فرمود فردا حتما این پرچم جنگ را به مردی می دهم که خدای تعالی به دست او خیبر را فتح می کند، مردی که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسول او وی را دوست می دارند، مردم آن شب را با این فکر به صبح بردند که فردا رایت را به دست چه کسی می دهد. وقتی صبح شد مردم همگی نزد آن جناب حاضر شدند در حالی که هر کس این امید را داشت که رایت را به دست او بدهد.
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: علی ابن ابی طالب کجاست؟ عرضه داشتند یا رسول الله او درد چشم کرده. فرمود: بفرستید بیاید. رفتند و آن جناب را آوردند. حضرت آب دهان خود را به دیدگان علی علیه السلام مالید، و در دم بهبودی یافت، به طوری که گوئی چشم نداشت، آنگاه رایت را به وی داد. علی علیه السلام پرسید: یا رسول اللّه! با آنان قتال کنم تا مانند ما مسلمان شوند؟ فرمود: بدون هیچ درنگی پیش روی کن تا به درون قلعه شان درآئی، آنگاه در آنجا به اسلام دعوتشان کن، و حقوقی را که خدا به گردنشان دارد برایشان بیان کن، برای اینکه به خدا سوگند اگر خدای تعالی یک مرد را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر است از اینکه نعمت های مادی و گرانبها داشته باشی.
سلمه می گوید: از لشکر دشمن مرحب بیرون شد، در حالی که رجز می خواند، و می گفت: (قد علمت خیبر انی مرحب...)، و از بین لشکر اسلام علی علیه السلام به هماوردیش رفت در حالی که می سرود:
انا الذی سمتنی امی حیدره
کلیث غابات کریه المنظره
او فیهم بالصاع کیل السندره
آنگاه از همان گرد راه با یک ضربت فرق سر مرحب را شکافت و به خاک هلاکتش انداخت و خیبر به دستش فتح شد.
این روایت را مسلم هم در صحیح خود آورده. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.hajij.com
3.www.ommolketab.ir
4.www.emadionline.com