يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (3)

آنچه كه گفته شد، چارچوبهاي كلي مصلحت سنجي در سياست خارجي بود كه از بيان بنيانگذار جمهوري اسلامي، اهم اين موارد را به دست آورديم. اما نكته اين است كه در همه مواقع، مصلحت يابي به اين سادگي ميسر نيست كه تنها با دانستن اين چارچوبها و اصول، مصلحت اقوي را كه مبتني بر يكي از اين مباني باشد، برگزينيم و اعلام ديپلماسي كنيم. چه اين كه در بعضي موارد، خود همين اصول - در يك مقوله واحد - با يكديگر تزاحم پيدا مي كنند. چنان كه قبلا نيز گفته شد در مرحله اول در مواقع
پنجشنبه، 13 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (3)
يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (3)
يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (3)

نويسنده:مريم السادات ميرزا حسيني




ديدگاههاي نظري امام خميني (ره) در حوزه سياست خارجي

مصلحت اهم در سياست خارجي؛ مصالح " ملت " يا " امت " ؟
آنچه كه گفته شد، چارچوبهاي كلي مصلحت سنجي در سياست خارجي بود كه از بيان بنيانگذار جمهوري اسلامي، اهم اين موارد را به دست آورديم. اما نكته اين است كه در همه مواقع، مصلحت يابي به اين سادگي ميسر نيست كه تنها با دانستن اين چارچوبها و اصول، مصلحت اقوي را كه مبتني بر يكي از اين مباني باشد، برگزينيم و اعلام ديپلماسي كنيم. چه اين كه در بعضي موارد، خود همين اصول - در يك مقوله واحد - با يكديگر تزاحم پيدا مي كنند. چنان كه قبلا نيز گفته شد در مرحله اول در مواقع تزاحم، حفظ "عزت " به عنوان يك مصلحت عالي، از ارزش بالايي برخوردار بوده و ملاك قويتري نسبت به ساير مصالح دارد. اما يك فرض و صورت ديگر نيز محتمل است و آن اين كه اگر در خصوص مساله اي، عزت كشور در تزاحم با عزت جهان اسلام واقع شد و يا به يك بيان اگر مصالح ملت با مصالح امت تزاحم پيدا كرد، در اين مقام كدام از اين دو بر ديگري ترجيح دارند؟
در زبان شناسي سياسي واژه ملت براي مردم يك كشور با حدود جغرافيايي و مرزهاي شناخته شده بين المللي است و مراد ما از ملت نيز همين مفهوم متعارف آن است. مفهوم "امت " نيز علاوه بر قرآن، در فلسفه اسلامي و ديدگاههاي جامعه شناسانه مفاهيم مختلفي دارد. اما مقصود ما از امت، همان امت اسلامي است كه فراي مرزهاي جغرافيايي و اختلافات نژادي و زباني و قومي، همگي مسلمان بوده و فارغ از مذهب، پيرو دين اسلام هستند. اما جواب پرسشي كه طرح شد بستگي به نوع انديشه و مبناي فكري پاسخ دهنده دارد.
به طور كلي به سه نظر مي توان در اين خصوص اشاره كرد: (26)

نظر اول :

در اين نظر مصالح مسلمين به هيچ وجه مورد توجه نبوده و تنها مصالح كشور مدنظر است. افراطي ترين پيروان اين نظريه، وطن پرستان (اغلب سلطنت طلب) هستند كه اگر احيانا براي خالي نبودن عريضه سخني هم از اسلام بگويند، بيشتر متمايل هستند تا خدمات ايران به اسلام را بيان كرده و به رخ بكشند. براي اين قافله معمولا خشايار شاه، كورش، داريوش و تاريخ ايران باستان ارزشي افزون تر از تاريخ اسلام دارد و پر واضح است كه براي اينان اصولا تزاحمي ميان مصالح ملت و امت پيش نمي آيد و هر چه هست ملت است و وطن و كشور.
البته بايد گفت كه معمولا در شرايط حساس و در "محك تجربه " اين مدعيان وطن دوستي، به راحتي دست از وطن شسته و تسليم مي شوند. آخرين نمونه اين محك، در مساله جزاير سه گانه ايراني و مشكل آفريني استكبار از طريق امارات براي جمهوري اسلامي بود كه عده اي از اين طايفه به اصطلاح وطن پرست در يكي از نشريات خود به خاطر اغراض سياسي به راحتي حاضر شدند اين جزاير را تقديم كرده و از اصل، ايران را غاصب! اين جزاير بدانند:
"جزيره ابوموسي، متعلق به امارات متحده عربي است. ايران، جزيره ابوموسي در مركز خليج فارس را در سال 1971 به تصرف درآورد و بعد از آن دو جزيره تنب بزرگ و كوچك را نيز مالك شد. (27)
ملي گرايان و شبه روشنفكران مذهبي نيز از آنجا كه به مصالح مسلمين هيچ توجهي ندارند، داخل در همين گروه هستند تفاوت اين طايفه با وطن پرستان و سلطنت طلبان، جلوه مذهبي و ديني اين گروه است و درست به همين جهت از وطن پرستان به عنوان اصحاب افراطي اين نظر ياد كرديم. كم رنگي و عدم تعميق در مباني ديني از يك سو و شدت روحيه ملي گرايي از سوي ديگر موجب شده است تا در سياست خارجي اين گروه نيز جايي براي مصالح مسلمانان باقي نماند. بروز اختلاف ميان سران دولت موقت و پرچمداران نهضت اسلامي در اوايل انقلاب (به خصوص در مساله سياست خارجي و رابطه با امريكا) دقيقا ناشي از همين تفكر و نظر بود. حضرت امام در چند مورد به اين خصوصيت ملي گرايان - يعني در نظر نداشتن مصالح مسلمين - اشاره كرد و در جايي مي گويند:
". . . و ملي گرايان بي خبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر ايشان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مي دهند و راه را براي غارتگري باز مي كنند. (28)

يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (3)

نظر دوم :

طرفداران اين نظريه از نيروهاي درون نظام بوده و نسبت به سياست خارجي يك نگرش عملگرا (پراگماتيك) دارند. از نظر اين گروه مصالح امت اسلامي محترم مي باشد ولي مصالح كشور مقدم است. بر طبق اين نظر همين كه ما بتوانيم در كشور خودمان قوانين اسلامي را تحت نظر ولي فقيه پياده كنيم، كافي است. در بعد بين الملل ما مسئول حل مشكلات كشور خودمان هستيم نه مسئول رفع معضلات همه مسلمين و البته اگر در مواردي توانستيم و برايمان مقدور بود و ضرري هم به مصالح كشورمان وارد نمي آمد، كشورهاي ديگر مسلمان را دستگيري و ياري نموده و در مجامع بين الملل همواره (در شرايط بي ضرري براي كشور) مدافع آنان خواهيم بود. بنابراين در اين نظريه مصالح كشور در اولويت بوده و رعايت مصالح مسلمين بيشتر در همين دلسوزي و همدردي با آنان خلاصه مي شود.

نظر سوم :

اين نظر كه در واقع بايد آن را فراتر از يك نظر و تئوري، يك دكترين ناميد، دكترين حضرت امام در سياست خارجي است. با توجه به آنچه در كلام و عمل امام مشاهده مي كنيم، ايشان گسترش نفوذ اسلام در كل جهان را به عنوان يك وظيفه و راهبرد بزرگ در سياست خارجي در نظر داشتند و همواره مصالح اسلام و مسلمانان (مصالح امت) را بر مصالح ملت - در شرايط تزاحم - اولويت مي دادند. البته اين اولويت، يك شرط مهم و اساسي دارد و آن اين كه اگر آن ملت و كشور به عنوان الگو و سردمدار جهان اسلامي قرار داشت و در اين شرايط موجوديت و هستي اين الگو - كه در فرهنگ سياسي اسلام از آن به "ام القري " تعبير مي شود - به خطر افتاد; مصالح ام القري استثنائا بر مصالح امت اولويت دارد و نه تنها ام القري، كه ساير مسلمانان و كشورهاي مسلمان نيز بايد مساعدت كنند تا بيرق دار امت اسلام دچار تزلزل نشده و نابود نگردد.
بنابراين نظر، كشور ام القري نيز در مقابل مسائل و مشكلات جهان اسلام كه به تصريح قرآن "امت واحده " هستند، مسئول بوده و بايد به حل مشكلات انسان مبادرت ورزند، حضرت امام اين وظيفه را به عنوان يكي از اصول هميشگي سياست خارجي ايران چنين بيان مي دارند:
"ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم. ما اعلام مي كنيم كه جمهوري اسلامي ايران براي هميشه حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامي، نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روشهاي مبارزه عليه نظامهاي كفر و شرك آشنا مي سازد. (29)
بنابراين كشوري مثل ايران كه پيشتاز جبهه اسلام در مقابل جبهه كفر است، بايد در شان يك كشور ام القري از نيروي دفاعي قوي برخوردار باشد و به مقدار نزلت سرپرستي و سردمداري امت اسلام، بنيه اقتصادي قوي و مستحكمي داشته باشد.
نكته اي كه در اين بحث وجود دارد اين است كه اگر اين فرض را بپذيريم كه "ام القري " بايد اين چنين خصوصياتي داشته باشد و وظايف مشخصي در قبال كل امت دارا باشد و از طرفي همه امت نيز در قبال آن شكور و مسئول هستند، آنگاه اين مساله مطرح مي شود كه حال، "ام القري " چه كشوري است و اين كه شما (ايران) ادعا مي كنيد ام القري هستيد، بر چه مبنا و دليلي اين سخن را مي گوييد.
همانطور كه مي دانيم امام خميني انقلاب اسلامي را در كشور ايران رهبري و به ثمر رساند كه از بسياري جهات با انقلابهاي ديگر متفاوت است يكي از تفاوتهاي مهم اين انقلاب نگاه جهاني آن بخصوص مهم بودن سرنوشت همه مسلمانان جهان و توسعه اسلام در جهان از ديدگاه بنيانگذار آن بوده است. لذا امام كشور ايران را مركزي براي توسعه و نشر اسلام و ماءمن و مفر مسلمانان جهان مي دانستند و در واقع يكبار ديگر طنين لا اله الا الله از بام ايران برخاست و از ديد حضرت امام و ملت مسلمان ايران و بسياري از مسلمانان جهان كشور ايران امروز، ام القري (مادر) همه مسلمانان به شمار مي رود و تشخيص و تعيين مصلحت در ياست خارجي با اين ديدگاه در مورد ايران بسيار متفاوت خواهد شد تا اينكه صرفا آن را كشور ايران و محدود به منافع ملت ايران قلمداد كنيم. از طرفي بسياري از رهبران در كشورهاي ديگر نيز داعيه رهبري امت اسلامي را دارند و كشور خود را ام القري مسلمانان مي دانند و خود را شريك در سرنوشت ديگر مسلمانان و دلسوز به مصالح آنان مي دانند نظير رهبران كشور عربستان (بخصوص خاندان آل سعود كه از زمان به قدرت رسيدنشان اين ادعا را دارند) ، صدام در عراق و ملك حسين متوفي (شاه سابق اردن و حتي سابقا كشور پاكستان، و لذا مي خواهيم بدانيم راه شناسايي ام القراي واقعي از ام القراهاي ادعايي چه بوده و در حقيقت ويژگيهاي ام القري چه مي باشد تا براساس آن، به تشخيص صحيح نائل آييم.

ويژگيهاي ام القري

در قرآن كريم شهر مكه موصوف به صفت ام القري گشته و به پيامبر اكرم از جانب خداوند فرمان داده شده است تا مردم ام القري و اطراف آن را انذار كند (از خدا بترساند) :
"و كذلك اوحينا اليك قرآنا عربيا لتنذر ام القري و من حولها " (30)
در اين كه بيت الله الحرام و بلدالحرام يعني سرزمين مكه برترين مكانهاي روي كره زمين است، جاي هيچ ترديدي نيست و اساسا اگر سرزمين مكه از مكانهاي ديگر برتر نبود خداوند خانه خود را در آنجا بنا نمي كرد و جهت قبله دين خاتم خود را به آن سو قرار نمي داد. اما برخي با استناد به همين آيه كريمه، هم اكنون ام القري - در مفهوم خاص سياسي اش - را به دولت و جغرافياي سياسي فعلي آن سرزمين تسري مي دهند و بعضي از هموطنان نيز "اخباري گونه " نسبت به اين كه ايران را ام القراي جهان اسلام بدانيم، حساس هستند. غافل از اينكه اولا مقصود از ام القري در چنين مباحث، مسئول بودن و مسئوليت داشتن يك كشور در مقابل كل امت اسلام است. ثانيا اين معني از ام القري كه در واقع نوعي پيش قراولي امت اسلام است، ويژگيها و خصوصياتي دارد و به صرف ادعا نمي توان يك كشور را ام القري ناميد. از ميان اين خصوصيات و ويژگي ها به مهمترين آنها اشاره مي كنيم.

1- رهبري و نظام حكومتي

همچنان كه قبلا گفتيم از وظايف بزرگ حكومت اسلامي هدايت مردم به سوي سعادت حقيقي و اجراي احكام و حدود الهي مي باشد. بنابراين بديهي است كه راهبر و حاكم اين حكومت - كه رهبر جهان اسلام نيز خواهد بود - مي بايست اطلاع دقيقي از مباني ديني و احكام شريعت داشته باشد. به همين جهت رهبري واقعي حكومت اسلامي شايسته كسي است كه هم اطلاعات عميق ديني داشته و هم بالاترين تدبير و قوه مديريت را دارا باشد. نظريه هاي صائب و تصميم گيريهاي دقيق در شرايط حساس و بحراني جهان اسلام، مي تواند بسيار راهگشا باشد. همچنين داشتن روحيه اي "وحدت گرا " كه نتيجه آن مي تواند به "همگرايي اسلامي " و "وحدت امت " بينجامد و دوري جستن از انديشه هاي آن مي تواند به "همگرايي اسلامي " و "وحدت امت " بينجامد و دوري جستن از انديشه هاي افراطي فرقه اي - مذهبي كه ضد وحدت است، از خصوصيات و ويژگيهاي برجسته يك رهبر نمونه كشوري است كه مي خواهد (يا مي تواند) ام القري جهان اسلام قلمداد شود. (31)
حال تصور كنيد در كشورهايي كه ملاك حكمراني حاكمان، لياقت و شايستگي اسلامي نبوده و ملاكهايي چون خون و ژن و نظام موروثي براي حكومت مطرح مي باشد و از ديگر سو حاكم و حكمرانان آن كشور كمترين اطاعتي از اصل دين و شريعت (فارغ از نوع مذهب) ندارند; آيا به راستي چنين حكومتهايي مي توانند حكومت اسلامي واقعي تلقي شوند; چه رسد به اينكه ام القري باشند.
يا اگر نظام حكومتي براساس ملاكهاي كشورهاي غربي (مثل زور و كودتا توسط نظاميان) باشد و يا رؤساي آن حكومتها مشروعيت خود را - به تمامي - از طريق دموكراسيهاي ليبرال هدايت شونده! غربي به دست آورده و در عين حال كمترين اطلاعي از دين و مسايل ديني نداشته و حتي تمامي تحصيلات خود را در كشورهاي غيراسلامي و در رشته هاي غيرديني غرب گذرانده باشند; آيا چنين اشخاصي مي توانند مصالح واقعي جامعه خود و مصالح امت اسلام را شناسايي كرده و مفاسد آن را دفع نمايند؟ آيا به راستي چنين افرادي مي توانند راهبرد وحدت اسلامي را ترسيم و همگرايي مذاهب مختلف و متنوع اسلام را موجب شده و جبهه مستحكمي در مقابل جبهه كفر به وجود آورند؟ قطعا در نزد هر صاحب خردي پاسخ به اين پرسش منفي خواهد بود. بنابراين در نظر گرفتن نظام حكومتي و ساز و كار به قدرت رسيدن حاكم، يكي از معيارهاي راهگشا در تشخيص حكومت مقتدر و شايسته اسلامي است و بايد ديد كه حاكم آن كشور لياقت، شايستگي و شانيت رياست ام القري را دارد يا خير؟ (32)
پي نوشت ها:

26. تقوي، پيشين، ص 593.
27. نشريه راه زندگي، چاپ لس آنجلس، ش 528.
28. صحيفه نور، ج 19 ص 199.
29. صحيفه نور، ج 20، ص 238.
30. سوره شوري، آيه 7.
31. تقوي، پيشين، ص 594.
32. تقوي، پيشين، ص 598.
منبع:مجله حضور - شماره 34
ادامه دارد ...




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط