معرفی تفسیر حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر

ویژگی مهم این تفسیر، بهره گیری از معلومات عمومی درباره شناخت ادیان و مقایسه آن با دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن است. ویژگی دیگر این تفسیر، طرح مباحث تاریخی و نقل قصص، حکایات و شواهد تاریخی است که بحث های...
چهارشنبه، 3 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر

شناسنامه تفسیر

نام معروف: حجة التفاسیر یا تفسیر بلاغی
مؤلف: سید عبدالحجت بلاغی
تولد: ۱۳۲۲ق
وفات: ۱۳۹۹ق
مذهب: شیعه
زبان: فارسی
تاریخ تألیف: ۱۳۸۵-۱۳۸۷ ق
تعداد مجلدات: ۱۰ جلد
مشخصات نشر: قم، چاپ حکمت، چاپ اول، ۱۳۴۵ش، قطع وزیری.
 

معرفی مفسر و تفسیر

بلاغی که از علمای معاصر و از سادات صادقیه نائین است، در ۱۳۲۲ ق/۱۲۸۲ش در نائین به دنیا آمد. پدرش، سیدحسن عریضی (متوفی ۱۳۱۲ش)، از علمای نائین و صاحب آثاری از جمله رئوس الشیاطین، ردیه ای بر بابیه و بهائیه، بود. نسب بلاغی، از طریق علی بن جعفر غریضی به امام جعفر صادق علیه السلام می رسد؛ از این رو، نام خانوادگی او در اصل حسینی غریضی نائینی بود، اما به مناسبت ساختن دار التبلیغ در اصفهان، به بلاغی معروف شد. بلاغی از هشت تن از علما، از جمله محمد تقی خوانساری ، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، آقابزرگ طهرانی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی، اجازه روایت داشت. وی در ۱۳۰۸ش به سلسله نعمت اللهیه وارد و مرید شمس العرفا شد و خود را حجت علیشاه نامید. پس از درگذشت شمس العرفا، حجت علیشاه مدعی جانشینی وی شد (1) و بعدها نیز مدعی بود که هم از شمس العرفا و هم از ذوالریاستین اجازه دستگیری دارد؛ با وجود این، پس از درگذشت ذوالریاستین، جواد نوربخش رسما جانشینی را از آن خود کرد. او قطب را به صامت و ناطق تقسیم کرد و خود را قطب صامت در زمان ذوالریاستین و قطب ناطق بعد از وی معرفی کرد. حجت علیشاه علاوه بر این که کتاب مونس السالکین ذوالریاستین را به چاپ رساند، آثاری هم از خود به جای گذاشت که بیشتر آنها تاریخی است؛ حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، یا، من لا یحضره المفسر و التفسیر (قم ۱۳۴۵ش)، که تفسیر قرآن است در ده جلد (شش مجلد) که دو مجلد اول آن مقدمه است؛ مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء.
 
بلاغی در ارائه تفسیر، به شیوه ای خاص دست یازیده است و در دو جلد نخستین این تفسیر، بحث مبسوط و جداگانه ای آورده است. درباره تاریخ انسان و چگونگی آفرینش وی و مسائل مربوط به این موضوع، از سیر تطور زندگی انسان و تاریخ پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم از نوح (علیه السلام)، ابراهیم (علیه السلام)، موسی (علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) سخن می گوید. در پایان، زندگی پیامبر گرانقدر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و حوادث آستانه بعثت را به تفصیل آورده است و در پایان به تاریخ شهرهای مکه و مدینه و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است.
 
هدف وی از طرح این مباحث، به دست دادن فضای کلی نزول قرآن و بیان عواملی است که منتهی به نزول آیات گردیده است. البته در این مقدمه طولانی، به برخی از مباحث علوم قرآن و آن چه که به شناخت قرآن مربوط است، اشاره دارد. از این روی می توان گفت این دو جلد، بحث های تمهیدی تفسیر قرآن محسوب می شود.
 
اما درباره خود تفسیر، که مجموعا هفت جلد از مجموعه کتاب را تشکیل میدهد- زیرا جلد دهم نیز تعلیقات و توضیحات تکمیلی کتاب می باشد - تفسیر کوتاهی است از مفاهیم و پیام های قرآن که با مقدمه ای کوتاه درباره آیه، یا سوره، شروع می شود، سپس با عنوان «تفصیل» به توضیح درباره یکایک واژه ها و شرح کلمات می پردازد. پیش از شروع در تفسیر، ترجمه فارسی آیه را ارائه میدهد. در تفسیر، از نکات ادبی، ذکر اشعار و امثال و وجوه تفسیری سود می جوید.
 
ویژگی مهم این تفسیر، بهره گیری از معلومات عمومی درباره شناخت ادیان و مقایسه آن با دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن است. البته در همان جلد مقدمه، نیز بحث های تطبیقی میان کتاب انجیل، تورات و اوستا با قرآن دارد. ویژگی دیگر این تفسیر، طرح مباحث تاریخی و نقل قصص، حکایات و شواهد تاریخی است که بحث های کتاب را جاذبه می بخشد و تفسیر را خواندنی تر میکند.
 
بلاغی از منابع گوناگونی استفاده میکنند، گرچه در بسیاری از موارد، نامی از منبع خود نمی برد، اما استفاده از تفسیرهای مجمع البیان، صافی، تفسیر کاشفی (مواهب علیه)، انوارالتنزیل، روح البیان و در - لغت – از مفردات راغب چشمگیر است.
 
پی‌نوشت‌:
1. شمس العرفا، لقب سید حسین حسینی تهرانی، از عرفای معاصر که شاخه شمسیه سلسله نعمت اللهیه به وی منسوب است. نسب او به امام زین العابدین علیه السلام می رسد. نیاکان او اصالتا خراسانی بودند که به تهران مهاجرت کردند. سید حسین در ۱۲۸۸ به دنیا آمد. وی، که همگان او را «آقاجان» خطاب می کردند، در ابتدا به تحصیل علوم رسمی پرداخت (بلاغی، ج ۱، ص ۴۹، ۲۳۲۲۳۱؛ همایونی، ص ۹۵). در ۱۳۰۳ به عرفان روی آورد و مرید عبدالقدوس کرمانشاهانی (متوفی ۱۳۰۹) شد (بلاغی، ج ۱، ص ۲۳۲). عبدالقدوس خود شاگرد میرعلمشاه هندی بود و سن خرقه او، با سه واسطه، به محمدجعفر کبودرآهنگی می رسد (همان، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۳۷، ج ۲، ص ۷). سید حسین در ۱۳۰۹ به همراه استاد خود به قم رفت و به ریاضت و چله نشینی پرداخت. عبدالقدوس به وی لقب شمس العرفا داد و او را به مقام ارشاد منصوب کرد (دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حجت علی شاه»، شماره ۵۸۳۹.).
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 659-656


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما