معرفی تفسیر معارج التفکر و دقائق التدبر

روش تفسیر در تنظیم مطالب به این گونه است که در هر سوره به صورت درس، اهداف و خصائص و توضیحات ویژه را مشخص کرده و در آغاز از ویژگی ها و پیام های آن سوره سخن می گوید و آنگاه به سراغ شرح و تفصیل و بیان نکات تربیتی و هدایتی می رود.
شنبه، 20 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر معارج التفکر و دقائق التدبر

شناسنامه تفسیر

نام معروف معارج التفکر و دقائق التدبر (تفسیر تدبری للقرآن الکریم بحسب ترتیب النزول)
مؤلف عبدالرحمن حسن حبنه المیدانی
تولد ۱۳۴۵ق/۱۹۲۷م
وفات ۱۴۲۵ ق/۲۰۰۴م
مذهب سنی حنفی
زبان عربی
تعداد مجلدات ۱۶ جلد
مشخصات نشر دمشق: دارالقلم، الطبعة الأولى، ۱۴۲۰ ق/ ۲۰۰۰م –۲۰۰۴م

معرفی مفسر و تفسیر

استاد شیخ عبدالرحمن حبنکة، مشهور به میدانی (منسوب به یکی از محلات شهر دمشق به نام حی المیدان (میدان آباد) که هم اکنون متصل به شهر شده است.) فرزند علامه مجاهد شام شیخ حسن حبنکة میدانی یکی از مفسرانی است که به ترتیب نزول تفسیر خود را نوشته است.
 
وی در سال ۱۳۴۵ق/۱۹۲۷م در شهر دمشق به دنیا آمد و در بیت علم و دعوت در مدرسه پدرش و در جمع طلاب دیگر تربیت یافت. در سال ۱۳۷۰ ق به دانشکده شریعت ازهر وارد شد. و پس از طی مراتب علمی تا درجه ارشدی مدرس مدارس دمشق شد و پس از مدتی به مکه مکرمه رفت و در دانشگاه ام القرى بیش از سی سال به تدریس پرداخت و در سال ۱۴۲۵ق بر اثر بیماری فوت کرد. از آثار مهم میدانی، قواعد التدبر الأمثل، العقیدة الاسلامیة وأسسها، (در ۲ جلد)، روائع من أقوال الرسول، بصائر للمسلم المعاصر، الصیام و رمضان فی السنة والقرآن، ضوابط المعرفة و اصول الاستدلال والمناظرة، مکاید الیهودیة عبر التاریخ. فقه الدعوة و فقه النصح والارشاد والامر بالمعروف والنهی عن المنکر، صراع مع الملاحدة حتى صادق العظم، امثال القرآن، معارج التفکر ودقائق التدبر، اخلاق الاسلامیة و اسس ها، و برخی دیگر آثار اخلاقی است.
 
معارج، تفسیری است تدبری هدایتی عصری برای قرآن کریم که به ترتیب نزول قرآن کریم نگارش یافته و مبانی آن را پیش از این در کتابی با عنوان: «قواعد التدبر الأمثل لکتاب الله» مشخص و درباره آن به تفصیل بحث و بررسی کرده است. جالب آنکه این مبانی را در آغاز در شکل بسیار محدود و به تدریج گردآوری و در ۱۷۴ صفحه قطع جیبی تنظیم کرد، اما بعدها این مبانی را اضافه کرد تا به چهل قاعده در حدود ۸۰۰ صفحه در سال ۱۴۰۸ق رساند. وی معتقد بود که کمتر مفسری یافت میشود که همواره ملتزم به مبانی و قواعدی باشد که خود پی افکنده و از این رو همیشه کوشش می کرد تا به صورت تطبیقی این قواعد را در مقایسه با تفسیر آیات در تفسیری بر اساس نزول پیاده کند. او معتقد به توقیفیت ترتیب مصحف نبود و از این رو ترتیب نزول را برای فهم آیات مفید بلکه در ترسیم ابعاد تربیتی و تشویق خوانندگان برای تدبر و معرفی دین ضروری می دانست.(1)
 
مهم ترین و جدیدترین مبانی میدانی در این تفسیر که در گذشته کمتر کسی متعرض آن شده، یا اگر متعرض، تفصیل و توضیح نداده اند، مانند ضرورت شناخت فضای نزول آیات افزون بر اسباب نزول، ارتباط جمله قرآنی به موضوع سوره، اهداف فهم متن، فرهنگ زمانه نزول آیات، سیر تطوری به کارگیری کلمات در سوره های مکی و مدنی، نقد افراط گرایی در قول به نسخ به دلیل عدم توجه به جمع میان آیات، فلسفه جایگزینی برخی آیات مکی در سوره های مدنی و برعکس، عدم مباینت میان دین و علم و در نتیجه ضرورت توجه به آیات هستی شناسانه. بایستگی توجه به لوازم و دلالات اقتضاء، اشاره و تنبیه و آثار این گونه تفسیر و پیام های الهی.
 
افزون بر این، مباحثی چون فلسفه تدریجیت احکام، استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد، فلسفه تکرار آیات، فلسفه ترادف الفاظ، تناسب و ارتباط آغاز و فرجام آیات، به ویژه در آن دسته از آیاتی که خداوند خود را پس از ذکر کاری از انسان ها، به صفتی از اوصاف خود یاد می کند، نمونه ای از این مباحث در تفسیر و در میانی خود در قواعد التدبر مطرح شده است.
 
روش وی در تنظیم مطالب به این گونه است که در هر سوره به صورت درس، اهداف و خصائص و توضیحات ویژه را مشخص کرده و در آغاز از ویژگی ها و پیام های آن سوره سخن می گوید و آنگاه به سراغ شرح و تفصیل و بیان نکات تربیتی و هدایتی می رود.
 
میدانی عنایت ویژه ای دارد که تمام آیات محور یک موضوع را با عنوان وحدت موضوعی برای تدبر سوره یکجا جمع کند. در این تلاش به بیان ارتباط همه آیات یک موضوع، و آنچه در شأن سوره از روایات رسیده، بررسی کند. در مرحله بعد به ابعاد بلاغی و زیبایی شناسی های کلامی توجه میکند. در بخش بعدی به تقسیم سوره های قرآنی و مفردات آن و بررسی واژگانی و اقوال مفسرین و حتی قرائات آن می پردازد.
 
از بخش های دیگری که به آن توجه دارد، امثال قرآن است. در این بخش ها به شکل گسترده تری وارد بحث می شود که در این باره تألیف مستقلی هم دارد. در این باره او کوشش گری حساس و جدی است تا بتواند این دسته از آیات را به صورت فنی و همه جانبه با رعایت قواعد تشبیه و اهداف ذکر مثال بحث و بررسی کند. به عنوان نمونه در تفسیر این آیه: (إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ * طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ)(2). می گوید: در این مثال خداوند نوعی احاله بر تخیل مخاطبین خود داده تا برای چیزی عجیب و ناشناخته از رئوس الشیاطین سخن بگوید، چون باید زشتی و وحشت از آن روز را به زشت ترین صورت و وحشت برانگیز ترین حالت ترسیم کند: «لابد أن تکون رؤوس الشیاطین ذات صور شدیدة القبح فکلام الله عز وجل حق».(3)
 
میدانی به این دلیل که تفسیرش عصری است، نمی تواند از شبهات و اشکالات مطرح در جهان معاصر به قرآن بی تفاوت باشد، چنان که درباره تفسیر آیات خلقت جهان و انسان غافل نیست، به همین دلیل در تفسیر این دسته از آیات تلاش می کند که جمعی میان آیات و علوم کرده باشد و البته اصولی را هم در قواعد التدبر بیان کرده است.(4)
 
یکی از روش های تفسیری حبنکه میدانی، که در قواعد هم یادآور شده،(5) درباره نشان دادن اسلوب تنوع های زبانی است. او تأکید می کند، کسی که تدبر در آیات می کند، باید این تنوع در تعبیر را دریابد، و زیبایی های کلام را نشان دهد، به عنوان نمونه در توصیف کارهای منافقان در جاهای مختلف با کلمه: «إذ» زمانی و تاریخی، گویی یادآوری میکند که این داستان شناخته شده و در میان مردم معروف است، چنانکه در سوره احزاب/۱۲، ۱۳، آن را به کار برده، در حالی که برای وصفی دیگر که رفتار آنان دائمی و مستمر منافقان است، دیگر این روش را به کار نمی برد. (احزاب /۱۳). درباره شرح حال و بیان دیدگاه های وی همسر او عائدة راغب الجراح (م ۱۴۲۳ق)، کتابی با عنوان زیر نوشته است: عبد الرحمن حبنکة المیدانی العالم المفکر المفسر، دمشق، دار القلم، طبع اول، ۱۴۲۲ق - ۲۰۰۱م، ص158.
 
پی‌نوشت‌ها:
1.  معارج التفکر، ج ۱، ص ۶
2. سوره صافات،آیه های ۶۴ - ۶۵
3. معارج التفکر، ج ۱۱، ص ۵۸۵.
4. قواعد التدبر الأمثل، صص ۲۳۶-۲۳۷.
5. همان، ص ۵۳۰.
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 904-901


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.