معرفی تفسیر مفاتیح الغیب

از ویژگی های جالب تفسیر در این قسمت، شبهه شناسی فخررازی است. در عصر فخررازی، اشکالات بسیاری مطرح بوده است. مجادلات کلامی و بگومگوهای فراوانی در میان مذاهب اسلامی رد و بدل می شده است. فخر رازی، طبق دیدگاه خود به این شبهات پاسخ می دهد و از قرآن و حدیث در دفع شبهه سود می جوید؛ استدلال عقلی میکند و آن چنان به ابعاد مسأله می پردازد که بحث به درازا می کشد و از روال تفسیر خارج می شود.
سه‌شنبه، 30 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر مفاتیح الغیب

شناسنامه تفسیر

نام معروف تفسیر فخررازی، تفسیر کبیر، مفاتیح الغیب
مؤلف محمدبن عمربن حسین رازی
تولد ۵۴۴ ق
وفات ۶۰۶ ق
مذهب شافعی اشعری
تاریخ تألیف حدود ۶۰۳ ق
تعداد مجلدات ۳۲ جزء در ۱۶ مجلد
مشخصات نشر قاهره (بولاق) ۱۲۸۹-۱۲۷۸ق، ۶ مجلد، چاپ اول. قاهره، ۱۳۰۹ ق و در حاشیه ارشاد العقل السلیم. قسطنطنیه، ۱۳۰۷ق. تهران، محمدحسین علمی، ۱۳۳۵ق، تصحیح مهدی الهی قمشه ای. قاهره، مطبعه بهیة، تحقیق محمدیحیی الدین، و عبدالله اسماعیل الصاوی چاپ اول، ۱۳۵۷-۱۳۵۲ق، ۳۲ جزء در ۱۶ مجلد، قطع رحلی. براساس این چاپ، کشورهای مختلف آن را نشر داده و آن را در قطع بزرگ و رحلی افست کرده اند، از آن جمله: در بیروت، داراحیاء التراث العربی، قطع رحلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۵ق، قطع وزیری. بیروت، دارالکتب العلمیة با حروف چینی جدید و همراه با فهارس.

 

معرفی مفسر و تفسیر

محمد بن عمر بن حسین تمیمی طبرستانی، معروف به فخرالدین رازی از عالمان و متکلمان قرن ششم هجری است که در علم کلام ید طولایی داشته و اندیشه پر تحرک، تحلیل گر و نقاد او، آوازه جهان اسلام شده است. تا آنجا که خود، به امام المشککین معروف گشته و آثار علمی وی نیز، به این ویژگی معروف شده است. فخررازی در بحث و مناظره، حریفی زبردست و در فن خطابه و سخنوری، ماهر بوده است. او را خطیب می نامیده اند. چنان که او ابن الخطیب است. آثار علمی او همگی شاهد توانایی او در نقد و نقض و تشکیک بر آثار گذشتگان و عالمان عصر خود اوست. فخررازی تلاش گسترده ای در زمینه نقد عقاید مخالفان خود کرده و از آن جمله در منکوب کردن فکر تجسیم و تشبیه در خراسان، که جان خود را نیز در این راه از کف بداد. او در دانش تفسیر، اثری سترگ به وجود آورد و با کاوش های عقلانی، روح دیگری در میان تفاسیر اشاعره دمید. افزون بر آن، اندیشه اشعری گری را چهارچوبی منطقی داد و کفه ترازوی تفاسیر بزرگ را از تفسیرهای معتزله، همچون: کشاف زمخشری، تفسیر رمانی و ابو مسلم اصفهانی و قاضی عبدالجبار همدانی، به نفع تفاسیر اشاعره سنگینی بخشید.
 
فخرالدین رازی، تفسیر مفاتیح الغیب را در سال های پایان عمرش نگاشته، بنابراین حاصل تجربیان علمی و سپری کردن دورانی از فراز و نشیب های فکری است.
 
انگیزه نگارش او از این تفسیر گسترده روشن نیست؛ آیا این کار را در برابر حرکت عظیم معتزله، همانند کشاف و در جهت تقویت اندیشه اشعری گری است؟ چنانکه برخی گفته اند، یا نوعی بازگشت به قرآن و تصحیح روش پیشین خود او است؟ برخی از شواهد، حکایت از این نکته میکند که او از روش روی آوری به فلسفه و کلام و قیل و قال مدرسه به آن شکل گسترده به ستوه آمده بود و ترجیح می داد که رو به سوی قرآن آورد. فخررازی ضمن وصیت خود، چند ماه پیش از مرگ، مینوسید: «من راه ها و روش های کلامی و فلسفی را آزمایش کردم، اما در آنها فایده ای به سان فایده ای که در قرآن بود نیافتم». (1)
 
در هر صورت، تفسیر مفاتیح از تفاسیر مهم و گرانسنگ جهان اسلام و مورد توجه دانشمندان در قرون متوالی است. کمتر مفسری است که پس از وی تفسیری نگاشته باشد و به این تفسیر مراجعه نکرده و از او به گونه ای یاد ننموده باشد. چه بسیار تفاسیری بوده اند که بر اساس سبک و شیوه رازی به نگارش در آمدهاند، یا برخی از درازگویی های او را پالایش کرده اند.
 
این تفسیر، یکی از تفاسیر بسیار دراز آهنگ و گسترده در جهان تفسیر و مشتمل بر بسیاری از مطالب تاریخی، ادبی، کلامی، علمی و فقهی است و از این جهت شاید بتوان تعبیر کرد که تفسیر مفاتیح الغیب دائرة المعارف علوم و معارف اسلامی به ویژه علم  کلام در قرن هفتم است. از آن جایی که فخر رازی در علوم مختلف اعم ار کلام ، فلسفه، ادبیات عرب، فقه و علوم طبیعی سرآمد عصر بود؛ تفسیرش نیز مملو از مباحث متنوع علمی است تا جایی که حاجی خلیفه از قول ابوحیان نقل می کند: «جمع الامام الرازی فی تفسیره اشیاء کثیره طویله لاحاجه بها فی علم التفسیر و لذلک قال بعض العلماء:فیه کل شیء الا التفسیر»(2) و یا ذهبی معتقد است این کتاب بیشتر به موسوعه کلامی - طبیعی شباهت دارد تا به تفسیر.(3) به هر حال، فخررازی در تفسیر خویش، به مسائل ادبی - بلاغی بی توجه نیست و بیشترین بهره را در این باره از کشاف زمخشری برده است.
 
برخلاف روش متداول در میان بسیاری از تفاسیر، بدون هیچ مقدمه ای وارد تفسیر می شود و سوره حمد را با تفصیل فوق العاده، بحث می کند. معمولا سخنی از فضیلت سوره یا آیه و مکی و مدنی بودن و مانند این بحث ها به میان نمی آورد. گاه با ذکر مقدمه ای، پیام کلی سوره، یا بخشی از آیات را می آورد. شیوه ترتیب مباحث فخر بدین گونه است که پس از آوردن آیه و یا آیاتی چند به سراغ تفسیر آیه می رود و مطالبی را که باید در ذیل آیه بیاورد دسته بندی می کند و می گوید در این آیه چند بحث مطرح است، یک، دو و.. و در هر قسمت مطالب مستوفایی را بیان می کند، بدون آنکه مباحث ادبی و واژه شناسی را به سبک دیگر مفسران دنبال کند.
 
فخررازی به مباحث ادبی اهمیت بسیار قائل است، بلکه می توان او را اولین کسی دانست که تقسیمات و طبقه بندی های گوناگون منطقی را وارد علوم بلاغت کرد و آن را تحت قواعد و ضوابط منطقی در آورد و با این کار از جنبه ذوقی و هنری علوم بلاغی کاست و آن را به سمت جمود و خشکی سوق داد.
 
در واقع او حلقه به لحاظ ادبی، واسطه بین بلاغت جرجانی و سکاکی است(4) و گویی نظر جدی به کشاف زمخشری و ادیبان معتزله دارد و برای نقد آرای آنان به این جنبه توجه میکند. اما با این همه گاه در برخی مباحث با آنان همراهی می کند، مثلا در بحث ادبی تقدیم و تأخیر تا حد زیادی از زمخشری و جرجانی تأثیر پذیرفته، و گاه عینا کلام زمخشری را آورده است.(5)

معرفی تفسیر مفاتیح الغیب
 
نظریه زمخشری
اما در مواردی تا حدودی استقلال رأی دارد و علاوه بر مواردی که نظر کشاف را نقل نمی کند(6) که خود می تواند دلیلی بر موجه ندانستن نظریه زمخشری توسط فخرالدین باشد؛ در برخی موارد صریحا نظری مخالف با کشاف ارائه میدهد. مثلا در آیه ۱۶۷/ سوره بقره:«وَ قَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ» که وصف حال مشرکین است و از آیاتی است که محل اختلاف اشاعره و معتزله در مسأله خلود یا عدم خلود فاسق (مرتکب گناه کبیره) است ، فخررازی اشعری، برخلاف زمخشری معتزلی که سبب تقدیم مسندالیه (هم) را فقط «تأکید» می داند، نظر هم فرقه های خویش را نقل میکند که تقدیم را مفید «تخصیص» دانسته و از آن عدم خلود فاسق را نتیجه می گیرند.(7)
 
از ویژگی های جالب تفسیر در این قسمت، شبهه شناسی فخررازی است. در عصر فخررازی، اشکالات بسیاری مطرح بوده است. مجادلات کلامی و بگومگوهای فراوانی در میان مذاهب اسلامی رد و بدل می شده است. فخر رازی، طبق دیدگاه خود به این شبهات پاسخ می دهد و از قرآن و حدیث در دفع شبهه سود می جوید؛ استدلال عقلی میکند و آن چنان به ابعاد مسأله می پردازد که بحث به درازا می کشد و از روال تفسیر خارج می شود.
 
مؤلف، برای عقل، جایگاه بلندی در استنباط و استخراج پیام الهی قائل است، اما از روش های عرفانی و اشراقی در کشف حقایق غافل نیست. از حدیث و نقل بهره فراوان می برد. مباحث کلامی را به گستردگی می آورد. قرائت های مختلف را در آیات رسیدگی می کند. به تبیین نظم و ترتیب و تناسب سوره ها و آیات، توجه شایان دارد و شاید بتوان گفت از نخستین مفسرانی است که به مسأله تناسب آیات اهمیت داده است.(8)
 
برای شأن نزول، اهمیت ویژه ای قائل است. از هیچ فرصتی برای تثبیت عقاید اشاعره و هجوم به عقاید معتزله و سایر فرق چشم نمی پوشد. بحث های تفسیر موضوعی را به طور گسترده و به صورت تقسیم بندی شده طرح می کند.
 
از نقاط برجسته این تفسیر – که مورد گفتگوی بسیار شده - تفسیرهای علمی فخررازی است. فخررازی به مناسبت خلقت آسمان و زمین، خورشید و ماه، مشارق و مغارب، شب و روز، ابر و باران و ده ها عنوان قرآنی که مربوط به علم هیئت و نجوم و فلکیات می شود، مباحثی مناسب دانش آن روز را پی افکنده است.(9) زیرا ناچار بوده، این دسته از آیات را توضیح دهد و به گونه ای بیان کند که با مسلمات علوم آن روز منطبق باشد، و از جهتی دیگر همچون قرآن نتیجه گیری هدایتی کند و این آیات عظیم را نشانه های خالق هستی و قدرت و اراده او بگیرد.
 
مشکلی که در این نوع تفسیرهای فخررازی رخ داده، تحولات علمی و دگرگونی در نظریات علم هیئت و نجوم است. مسلما فهم تفسیر این دست از آیات متوقف بر دانستنی هایی از علوم است، اما چگونه می توان هم از علوم روز برای فهم قرآن کمک گرفت و هم دچار این گونه از اشتباهات نشد، بحثی است که باید مستقلا در تفسیر پژوهی آن را مورد بررسی قرار داد، و فواید و مضار آن را از نظر دور نداشت.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- الرازی مفسرة، محسن عبدالحمید، ص ۱۷.
2- کشف الظنون، ج۱، صص ۲۳۰-۲۳۱ به نقل از ذهبی التفسیر و المفسرون، ج۱، ص ۲۹۶
3- التفسیر و المفسرون، ج1، ص۲۹۵.
4- لاشین، المعانی فی ضوء اسالیب القرآن، ص ۲۹
5- مفاتیح الغیب، ج۱، ص ۲۷۶.
6- برای نمونه رک: ذیل آیات ۳۷ و ۳۹/ سوره شوری،  آیه 4/ سوره بقره، آیه 46/ سوره زمر، آیه 5/ سوره قدر، آیه 32/ سوره حاقه، آیه 40/ سوره انعام.
7- مفاتیح الغیب، ج۲، ص ۱۸۵ مقایسه شود با الکشاف، ج۱، ص ۲۱۲ ؛ مثال های دیگر: مفاتیح الغیب، ج۴، ص ۴۸ با الکشاف، ج۲، ص ۵ بمفاتیح الغیب، ج۸، ص ۴۶۳ یا الکشاف، ج۳، ص ۲۸۲ (آیه 43/ سوره فرقان)
8- مفاتیح الغیب، ج ۷، ص۱۳۸، سوره بقره، آیه ۲۸۵
9- برای تفصیل این موارد نگاه کنید: ابوحجر، احمدعمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص ۱۵۰، بیروت، دار قتیبه.
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 918-913


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما