رفاقت با کبوتر بازان

علامه استرآبادى نقل کرده است: روزى نامه‏اى به امضاى عدّه‏اى ازبزرگان و معاریف شیعه به دست امام صادق علیه السلام رسید که چند نفر از امضاکنندگان خود حامل نامه بودند. این نامه بیانگر شکایت از روشِ معاشرتى و رفاقت‏آمیز مفضّل بن‏عمر (یکى از شخصیّتهاى شیعه و شاید نماینده و وکیل امام صادق علیه السلام درکوفه) با یک عدّه
دوشنبه، 7 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رفاقت با کبوتر بازان
رفاقت با کبوتر بازان
رفاقت با کبوتر بازان






علامه استرآبادى نقل کرده است: روزى نامه‏اى به امضاى عدّه‏اى ازبزرگان و معاریف شیعه به دست امام صادق علیه السلام رسید که چند نفر از امضاکنندگان خود حامل نامه بودند.
این نامه بیانگر شکایت از روشِ معاشرتى و رفاقت‏آمیز مفضّل بن‏عمر (یکى از شخصیّتهاى شیعه و شاید نماینده و وکیل امام صادق علیه السلام درکوفه) با یک عدّه کبوتر باز و افراد به ظاهر بى ‏بند و بار بود.
درین نامه از حضرت خواسته شده بود مفضّل را از رفت و آمد با کبوتر بازان و گرم گرفتن با آنها منع فرماید.
امام صادق علیه السلام پس از خواندنِ آن نامه، نامه‏اى دربسته براى مفضّل، به وسیله همان چند نفر فرستاد و فرمود این نامه را جز به دست مفضّل به ‏کسى ندهند.
حسن اتّفاق، موقعى نامه حضرت به دست مفضّل رسید که ‏امضاکنندگانِ نامه، همه در خانه او حاضر بودند،
او نامه را در حضور آنان باز کرده و خواند و سپس به دستِ آنها داد وگفت: مى‏دانید که این نامه از امام صادق علیه السلام است ، آن را بخوانید و بگویید چه باید کرد؟
آنها نامه را گرفته خواندند و متوجّه شدند امام درین نامه تنها دستورِ چند قلم معامله به مفضّل داده که انجامش مستلزم رقمى درشت پول نقد مى‏باشد و باید مفضّل تهیه کند، امّا هیچ گونه اشاره‏اى به محتواى نامه آنها به امام و یا اظهار ناراحتى از روش معاشرتى مفضّل نشده.
ناگفته پیداست که چون امام صادق ارتباط مفضّل با آن عده جوانِ ‏کبوترباز را دلیل بر امضاى روشِ غلط کبوتربازىِ آنان نمى‏دانست و ازطرفى به موقعیّت علمى و تقوائى مفضّل و مقصودش از رفاقت با آنها آگاهى داشت ، موضوع نامه بزرگانِ کوفه را به روى خود نیاورد و بابرخورد منفى نسبت به آن چیزى در رابطه با آن به مفضّل ننوشت تا خود آنها را از واقع امر آگاه نماید.
اکنون برویم برسر اصل موضوع نامه امام و عکس‏العمل منفى ‏بزرگان و امضاکنندگانِ نامه قبلى نسبت به نامه امام.
آنها با خواندنِ نامه، همه سر به زیر انداخته ، سکوت نمودند وبعضى هم شروع کردند به یک دگر نگاهِ معنى‏دار کردن و بالاخره با ایراد جمله استبعاد آمیز:
این کارها نیازمند به رقمِ بزرگى پول نقد است که باید پیرامون آن‏فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‏آورى نموده به تو تسلیم ‏نمائیم .
از دست به جیب بردن و کمک براى انجام خواسته امام تعلُّل وعذرخواهى کردند و چون برخاستند بروند، مفضّل - که مرد زیرک ودانائى بود و گویا دورادور از نامه شکوائیّه حاضرین به امام صادق اطّلاع ‏پیداکرده بود - بى آن که عکس العملى نشان دهد، با خونسردى و پُختگى‏مخصوص ، آنها را براى صرف غذا دعوت به ماندن کرد و نگذاشت ازخانه بیرون روند.
و در همان موقع از پىِ کبوتربازان فرستاد و چون همه حاضر شدند ، در حضورِ آن عدّه از بزرگان کوفه نامه امام را براى آنها خواند.
کبوتربازان بدون هیچ گونه تعلُّل و عذرتراشى از جاى برخاسته ، رفتند و هنوز مفضّل و میهمانانش از خوردنِ غذا دست نکشیده بودند که ‏برگشتند و هریک مبلغى درخور توانائى خود از یک هزار و دوهزار درهم‏ و رقمهائى از دینار آوردند و همه را یک جا جمع کرده تسلیم مفضّل ‏نموده و رفتند.
در این موقع مفضّل روى سخن به امضا کنندگان نامه شکوائیه کرد وگفت: شما از من مى‏خواهید که امثال این جوانان... را به خود راه ندهم و بدون توجه به این که امکان سر به راست کردنِ آنها در کار است و ممکن‏است در یک چنین مواردى بارى از دین بردوش نهند، آنان را از دور و برِخود برانم.
شما چنین می پندارید که خداوند محتاج به نماز و روزه شماها مى‏باشد ، که مغرور بدان شده‏اید! امّا در مقام گذشتِ مالى و کمک به دین خداهریک عذرتراشى و تعلُّل مى‏کنید و انجامِ امرِ امام را به دفع‏ الوقت ‏مى‏گذرانید!
امضاکنندگانِ نامه که انتظار یک چنین گذشتِ مالى و بلندهمّتى را ازکبوتر بازان نداشته و رفاقت مفضّل با آنان را بر مبناى بى‏ بندوبارىِ اخلاقى ‏و امثال آن تلقّى کرده بودند، این عمل را پاسخِ دندان شکن و قانع کننده‏اى ‏براى نامه خود و برخورد منفى و سکوت امام صادق علیه السلام نسبت به آن ‏دانستند و حتّى از شکایتِ خود از مفضّل به امام نادم گردیده، برخاستند رفتند.
منبع:منهج‏المقال، ص۳۴۳، ذیلِ نام مفضّل بن عمر




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.