شيوه هاي تربيت
نويسنده:گلزار كنشلو
دامنه تربيت انسان بسيار گسترده است، هيچگاه نمي توان تربيت او را در چارچوب روشهاي معدودي، محصور و خلاصه نمود. با اين حال بنابر ضرورت آشنايي با روشهاي تربيت به برخي از مهمترين اين روشها به طور مختصر اشاره كرده كه در اين رابطه به آياتي از قرآن كريم استناد مي نمائيم.
رسول خدا(ص) قبل از اين كه با گفتار خود راهنماي مردم باشد با رفتار خود بهترين مربي و الگو بود.
اميرالمؤمنين علي(ع) فرموده اند: «اگر درصدد اصلاح ديگران هستي نخست خود را اصلاح كن.» اين عيب بزرگي است كه به اصلاح و تربيت ديگران بپردازي درحالي كه خود فاسد باشي.
«مي گويند حضرت علي(ع) به يكي از اصحاب مي فرمود «عظني» مرا موعظه كن و مي فرمود در شنيدن اثري است كه در دانستن نيست.
البته در اينجا نكته اي قابل ذكر است كه واعظ و كسي كه نصيحت مي كند بايد خود با گفتارهايش عامل باشد تا وعظ او اثر نمايد وگرنه نصيحت هيچ اثري نخواهد گذاشت.
خداوند در قرآن كريم به پيامبرش مي فرمايد: «مردم را با حكمت و موعظه نيكو به راه خداوند بخوان»
شايد عاليترين ابتكارات انساني مرهون تشويق و ترغيب بوده است.
در پرتو تشويق، خلاقيت و ابداعات به وجود مي آيد. به طور يقين عوامل متعددي در پويايي افرادي كه دست به اختراعات زده و قاره ها را كشف كرده اند، مؤثر بوده و بدون ترديد نمي توان نقش تشويق و ترغيب را در آنها ناديده گرفت و شايد بتوان ادعا كرد كه اساساً پيدايش هنرهاي زيبا و علوم گوناگون مديون تشويق ها و ترغيب ها بوده است. تشويق مي تواند به صورتهاي مختلفي اعمال شود. كه البته به سن و درك و نوع عمل مربي بستگي دارد. گاهي تشويق به صورت دلجويي است و گاه با اظهار يك عبارت محبت آميز يا تحسين آميز برخي اوقات يك نگاه توأم با لبخند و نشاط و گاهي در آغوش گرفتن و بوسيدن و گاهي هديه دادن و جايزه دادن و...
و اما صورتهاي تشويق مختلف است و در اينجا به موادي از آنها اشاره مي كنيم:
1- تحسين
2- دعا
3- سلام
4- پاداش
5- جايزه
6- تحريض (به معني برانگيختن و ترغيب نمودن كسي را به كاري و چيزي)
7- تشجيع (دليركردن و دل دادن كسي را به شجاعت صفت كردن)
8- وعده
9- تبشير (مژده دادن، نويد دادن، دلگرم كردن تحريك شوق)
10- وعظ (تذكر و يادآوري سخني كه با خير و خوبي همراه باشد)
11- نصيحت
12- تسلي (دلخوشي دادن، تسكين دادن)
13- تشكر (سپاسگزاري)
همين انساني كه مي تواند به مقامي برسد كه فرشته را ياراي گام نهادن در آن نيست اگر از صفات حميده اخلاقي و انساني بي بهره شود و فاقد فضايل اخلاقي گردد چنان مقام و مرتبتش انحطاط مي يابد كه از حيوانات و بهايم هم پايين تر قرار مي گيرد.
هنگامي كه فردي در چنين مسيري قرار گرفت، بايد به منظور هشدار و آگاهي او و جلوگيري از تكرار آن از عامل تنبيه و انذار و مجازات استفاده نمود. البته استفاده از اين عامل زماني است كه ساير عوامل تربيتي از تأثير و كارآيي در مورد فرد نارسا و عاجز باشد. تنبيه نيز همچون تشويق به صورتهاي مختلف اعمال مي شود. گاهي به صورت تذكر است كه از جانب مربي داده مي شود و گاه به شكل اخطار و زماني انذار و يا تهديد و وعيد و بعضاً توبيخ و شماتت و اگر اينها مفيد واقع نشد به صورت قهر و يا تحذير و سپس هنگامي كه اينها نيز مفيد قرار نگرفت به شكل تعزير و حد و قصاص و بالاخره زماني، هيچ يك از اينها مفيد واقع نمي شوند و مربي مرحله نهايي يعني لعنت و نفرين و مبارزه با گردنكشان را اعمال مي نمايد.
صورتهاي تنبيه از خفيف به شديد عبارتند از: 1- تذكر 2- اخطار 3- انذار (ترساننده و خبرآورنده) 4- تهديد و وعيد 5- توبيخ 6- شماتت و سرزنش 7- قهر 8- تحذير (از كاري ترساندن) 9- تعزير (سرزنش كردن) 10- حد (اندازه و حد) 11- قصاص 12- لعنت و نفرين 13- مقابله با گردنكشان
/خ
1- روش الگويي:
رسول خدا(ص) قبل از اين كه با گفتار خود راهنماي مردم باشد با رفتار خود بهترين مربي و الگو بود.
اميرالمؤمنين علي(ع) فرموده اند: «اگر درصدد اصلاح ديگران هستي نخست خود را اصلاح كن.» اين عيب بزرگي است كه به اصلاح و تربيت ديگران بپردازي درحالي كه خود فاسد باشي.
2- روش موعظه و نصيحت:
«مي گويند حضرت علي(ع) به يكي از اصحاب مي فرمود «عظني» مرا موعظه كن و مي فرمود در شنيدن اثري است كه در دانستن نيست.
البته در اينجا نكته اي قابل ذكر است كه واعظ و كسي كه نصيحت مي كند بايد خود با گفتارهايش عامل باشد تا وعظ او اثر نمايد وگرنه نصيحت هيچ اثري نخواهد گذاشت.
خداوند در قرآن كريم به پيامبرش مي فرمايد: «مردم را با حكمت و موعظه نيكو به راه خداوند بخوان»
3- روش تشويق (پاداش)
شايد عاليترين ابتكارات انساني مرهون تشويق و ترغيب بوده است.
در پرتو تشويق، خلاقيت و ابداعات به وجود مي آيد. به طور يقين عوامل متعددي در پويايي افرادي كه دست به اختراعات زده و قاره ها را كشف كرده اند، مؤثر بوده و بدون ترديد نمي توان نقش تشويق و ترغيب را در آنها ناديده گرفت و شايد بتوان ادعا كرد كه اساساً پيدايش هنرهاي زيبا و علوم گوناگون مديون تشويق ها و ترغيب ها بوده است. تشويق مي تواند به صورتهاي مختلفي اعمال شود. كه البته به سن و درك و نوع عمل مربي بستگي دارد. گاهي تشويق به صورت دلجويي است و گاه با اظهار يك عبارت محبت آميز يا تحسين آميز برخي اوقات يك نگاه توأم با لبخند و نشاط و گاهي در آغوش گرفتن و بوسيدن و گاهي هديه دادن و جايزه دادن و...
و اما صورتهاي تشويق مختلف است و در اينجا به موادي از آنها اشاره مي كنيم:
1- تحسين
2- دعا
3- سلام
4- پاداش
5- جايزه
6- تحريض (به معني برانگيختن و ترغيب نمودن كسي را به كاري و چيزي)
7- تشجيع (دليركردن و دل دادن كسي را به شجاعت صفت كردن)
8- وعده
9- تبشير (مژده دادن، نويد دادن، دلگرم كردن تحريك شوق)
10- وعظ (تذكر و يادآوري سخني كه با خير و خوبي همراه باشد)
11- نصيحت
12- تسلي (دلخوشي دادن، تسكين دادن)
13- تشكر (سپاسگزاري)
4- روش تنبيه (مجازات)
همين انساني كه مي تواند به مقامي برسد كه فرشته را ياراي گام نهادن در آن نيست اگر از صفات حميده اخلاقي و انساني بي بهره شود و فاقد فضايل اخلاقي گردد چنان مقام و مرتبتش انحطاط مي يابد كه از حيوانات و بهايم هم پايين تر قرار مي گيرد.
هنگامي كه فردي در چنين مسيري قرار گرفت، بايد به منظور هشدار و آگاهي او و جلوگيري از تكرار آن از عامل تنبيه و انذار و مجازات استفاده نمود. البته استفاده از اين عامل زماني است كه ساير عوامل تربيتي از تأثير و كارآيي در مورد فرد نارسا و عاجز باشد. تنبيه نيز همچون تشويق به صورتهاي مختلف اعمال مي شود. گاهي به صورت تذكر است كه از جانب مربي داده مي شود و گاه به شكل اخطار و زماني انذار و يا تهديد و وعيد و بعضاً توبيخ و شماتت و اگر اينها مفيد واقع نشد به صورت قهر و يا تحذير و سپس هنگامي كه اينها نيز مفيد قرار نگرفت به شكل تعزير و حد و قصاص و بالاخره زماني، هيچ يك از اينها مفيد واقع نمي شوند و مربي مرحله نهايي يعني لعنت و نفرين و مبارزه با گردنكشان را اعمال مي نمايد.
صورتهاي تنبيه از خفيف به شديد عبارتند از: 1- تذكر 2- اخطار 3- انذار (ترساننده و خبرآورنده) 4- تهديد و وعيد 5- توبيخ 6- شماتت و سرزنش 7- قهر 8- تحذير (از كاري ترساندن) 9- تعزير (سرزنش كردن) 10- حد (اندازه و حد) 11- قصاص 12- لعنت و نفرين 13- مقابله با گردنكشان
/خ