غذای دل
نويسنده:جواد محدثی
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
به نام خدایی كه دل راآفرید و آن را جایگاه «ایمان» قرار داد، و محلّی برای تجلّی محبت الهی در انسانها. از نقش هدایتگری «قلب» در انسان گفتیمو ضرورت نظارت بر حالاتش و ورودیها و خروجیهایش. اینك بدانیم كه دل ،گرسنه و تشنه چیست و آب و غذایش چگونه تأمین میشود و «حیات برتر» قلب به چیست؟
در كلمات حضرت رسالت نیز نكات جالبی وجود دارد. آن حضرت در تقسیم بندی دلها و ویژگیهای آنها، از قلبی یاد میكند كه چون عطردان و ظرف مشك است. كه چون گشوده شود، از آن بوی خوش به فضا پخش میشود «كجرابِالمسك، طیّبٌ ان فُتح».2
كینه و حسد، محتوای آلوده و متعفّنی است كه برخی از دلها را به عفونت میكشد. شك و تردید، مظروف شومی است كه برخی قلبها را واژگونه میسازد و «قلب منكوس» پدید میآورد.
بدبینی، سوءظن و بدخواهی نیز، بعضی دلها را به جهنمی سوزان ،یا بیغولهای وحشت زا، یا مزبلهای عفن مبدل میكند.
امام علی علیهالسلام میفرماید: آن گونه كه بدنها خسته و ملول میشود، دلها هم دچار خستگی و ملالت میگردد، درمان آن، تغذیه دل با حكمتهای ناب و بدیع است:
«اِنّ هذه القلوب تَمَلُّ كما تَمَّلُ الابدانُ فابتغوا لها طرائِف الحِكم».3
این حكمتهای ظریف و طریف و تازه، كجا یافت میشود و در كدام بازار عرضه میگردد؟ آیا سراغ قرآن و حدیث رفتهاید؟ عرضه حكمتهای حیات بخش فراوان است. اما اگر چشم و گوش دل بسته باشد، آن را نه خواهد دید و نه آوای آن را خواهد شنید. كسی كه نا محرم باشد. به حریم حكمت و معرفت راهی ندارد.
موج ندای دعوت به خیر، همیشه در فضا موجود است. اگر گیرندههای ما اشكالی نداشته باشد، آن امواج را میگیرد اما اگر نقص فنی گوش دل ـ كه اغلب با گناه پدید میآید ـ سبب شود كه دریافت كننده دل آن امواج را نتواند بگیرد، اشكال از گیرنده است نه ازفرستنده.
اگر مشتری كالای عرشی و حكمتهای برین باشیم، بازار و فروشنده و محل عرضه آن را هم خواهیم شناخت. اما اگر مشتری نباشیم، حتی اگر بیخ گوشمان هم جار بزنند و مقابل چشممان هم به نمایش بگذارند، از شنیدن و دیدن محروم خواهیم بود.
به این كلام حضرت صادق علیهالسلام عنایت كنید:
هرگاه خداوند بخواهد به بندهای خیر برساند و خوبی او را بخواهد، گوشهای قلبش را بازو شنوا میكند. اما اگر بخواهد محرومش كند (آن هم به خاطر عملكرد بد یا رویگردانی خودش از بینایی)، برگوش دلش مهر میزند و دیگر هرگز روی صلاح را نمیبیند. و این است معنای كلام حق كه «اَم علی قلوب اقفالها».4
این نتیجه همان «اعراض» است كه دل نامحرم میشود و به روی عوالم نور بسته میگردد.
«لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی الملكوت».5
اگر نه آن بود كه شیطانها دور و بر دلهای آدمیزادگان میچرخند (و بر آن نفوذ میكنند)، انسانها به ملكوت مینگریستند!
مثل آن ،مثل خانهای است كه دزدان بر آن میگذرند. اگر در خانه دزد زده چیزی باشد مشغول آن میشوند، ولی اگر خانه خالی باشد، رهایش میكنند. یعنی قلب خالی از هوی و هوس، گذرگاه و اقامتگاه شیطان نمیشود، این همان مفهوم كلام الهی است كه: شیطان را بربندگان من سلطهای نیست.6
كشمكش میان قوای شیطانی و جنود رحمانی برای راهیابی و تسلّط بر دل، همیشه بوده و خواهد بود، تا ما به كدام یك چراغ سبز نشان بدهیم و زمینه ورود سپاهش را در قلب خودمان فراهم سازیم!
از یاد نبریم كه شیطان در كمین ما نشسته و منتظر است تا ما را شكار كند. وقتی شكار او میشویم كه غافل شویم. حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به این دام و كمین و طعمه و شكار چنین اشاره فرموده است:
«ان الشیطان قعد لابن آدم بطرق... .7 شیطان از راههایی چند در كمین بنی آدم نشسته است... و سپس توضیح فرموده كه با چه نیرنگی او را از مسلمان شدن، هجرت كردن، جهاد و مبارزه كردن باز میدارد و جهنّمی میسازد و هر كه هشیارانه عمل كند و از دام شیطان بجهد و به تلههای ابلیس نیفتد، بهشتی میشود.
خدا كند كه باغ دلمان به یاد خدا بروید و موعظه حق بر دل نشیند، دل ما از دام و دانه جدا شود و پر از جاذبه جاودانه خدا گردد.
خلاصه سخن آن كه در طهارت دل و تغذیه قلب و بالندگی جان و رشد روح، خود ما نیز سهمی داریم كه اندك و ناچیز نیست. آشنا ساختن دل با قلمرو معنویات و شنیدن پیامهای آن چنانی نیز با گوش جان میسّر است به شرط آن كه چشم و گوش باطنی و قلبی را با گناه و هوس از كار نینداخته باشیم.
آن كه نشناسد به عالم محرم و بیگانه كیست
در درون دل چه میداند كه صاحب خانه كیست؟
و... هرگز مبادا كه صاحب اصلی خانه دل را از این خانه بتارانیم و آن را به شیطان بسپاریم.
عطر دلانگیز «حكمت»
در سخنان حضرت امیر علیهالسلام، دل به ظرفی تشبیه شده است كه هرچه با ظرفیتتر باشد بهتر است (فخیرها اوعاها)، نیز محتوای دلها را نیز در میزان ارزشمندی دلها دارای نقش میداند و میفرماید: بدانید! خدای سبحان از قلبها آن را ستایش كرده است كه ظرفیتش بیش از هر چیز از حكمت پرشده باشد: «اعلموا ان الله لم یمدح من القلوب الا اوعاها للحكمة».1 و حكمت چیست؟ جز معرفتهای ناب و بینشهای درست و هستی شناسانه و عرفانی؟!در كلمات حضرت رسالت نیز نكات جالبی وجود دارد. آن حضرت در تقسیم بندی دلها و ویژگیهای آنها، از قلبی یاد میكند كه چون عطردان و ظرف مشك است. كه چون گشوده شود، از آن بوی خوش به فضا پخش میشود «كجرابِالمسك، طیّبٌ ان فُتح».2
كینه و حسد، محتوای آلوده و متعفّنی است كه برخی از دلها را به عفونت میكشد. شك و تردید، مظروف شومی است كه برخی قلبها را واژگونه میسازد و «قلب منكوس» پدید میآورد.
بدبینی، سوءظن و بدخواهی نیز، بعضی دلها را به جهنمی سوزان ،یا بیغولهای وحشت زا، یا مزبلهای عفن مبدل میكند.
حیات دل
چرا دل را با پند و حكمت زنده نسازیم و با معارف والا، بالا نبریم و غذای معنوی و عرفانی در اختیارش نگذاریم؟ خستگی دل را با چه میتوان بر طرف ساخت و به آن نشاط بخشید؟ دل مردگی، صاحب آن دل را هم دچار «مرگ تدریجی» و خستگی از زندگی میسازد.امام علی علیهالسلام میفرماید: آن گونه كه بدنها خسته و ملول میشود، دلها هم دچار خستگی و ملالت میگردد، درمان آن، تغذیه دل با حكمتهای ناب و بدیع است:
«اِنّ هذه القلوب تَمَلُّ كما تَمَّلُ الابدانُ فابتغوا لها طرائِف الحِكم».3
این حكمتهای ظریف و طریف و تازه، كجا یافت میشود و در كدام بازار عرضه میگردد؟ آیا سراغ قرآن و حدیث رفتهاید؟ عرضه حكمتهای حیات بخش فراوان است. اما اگر چشم و گوش دل بسته باشد، آن را نه خواهد دید و نه آوای آن را خواهد شنید. كسی كه نا محرم باشد. به حریم حكمت و معرفت راهی ندارد.
موج ندای دعوت به خیر، همیشه در فضا موجود است. اگر گیرندههای ما اشكالی نداشته باشد، آن امواج را میگیرد اما اگر نقص فنی گوش دل ـ كه اغلب با گناه پدید میآید ـ سبب شود كه دریافت كننده دل آن امواج را نتواند بگیرد، اشكال از گیرنده است نه ازفرستنده.
اگر مشتری كالای عرشی و حكمتهای برین باشیم، بازار و فروشنده و محل عرضه آن را هم خواهیم شناخت. اما اگر مشتری نباشیم، حتی اگر بیخ گوشمان هم جار بزنند و مقابل چشممان هم به نمایش بگذارند، از شنیدن و دیدن محروم خواهیم بود.
به این كلام حضرت صادق علیهالسلام عنایت كنید:
هرگاه خداوند بخواهد به بندهای خیر برساند و خوبی او را بخواهد، گوشهای قلبش را بازو شنوا میكند. اما اگر بخواهد محرومش كند (آن هم به خاطر عملكرد بد یا رویگردانی خودش از بینایی)، برگوش دلش مهر میزند و دیگر هرگز روی صلاح را نمیبیند. و این است معنای كلام حق كه «اَم علی قلوب اقفالها».4
این نتیجه همان «اعراض» است كه دل نامحرم میشود و به روی عوالم نور بسته میگردد.
ای مرغ دل، به گوشه دام و قفس بساز
پرواز باغ، قسمت بال و پرتو نیست
كلام نبوی را از یاد نبریم كه فرمود: پرواز باغ، قسمت بال و پرتو نیست
«لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی الملكوت».5
اگر نه آن بود كه شیطانها دور و بر دلهای آدمیزادگان میچرخند (و بر آن نفوذ میكنند)، انسانها به ملكوت مینگریستند!
متاع شیطان
همه از دست شیطان مینالیم و از این كه ابلیس بر دلهای ما چنگ بیندازد و ما را به آن جا كه «خاطرخواه اوست» ببرد، بیمناك و نگرانیم. ولی... چاره آن كمی هم دست خود ماست. وقتی كالاهای شیطان پسند و اجناس ابلیس پرور در دل باشد، طبیعی است كه این گونه دلها برای شیطان هم وسوسهانگیز باشد. كلام زیبایی را مرحوم فیض كاشانی نقل میكند كه خالی از لطف نیست. جریربن عبیده میگوید: به علاءبن زیاد از وسوسهای كه در دلم است شكایت كردم، گفت:مثل آن ،مثل خانهای است كه دزدان بر آن میگذرند. اگر در خانه دزد زده چیزی باشد مشغول آن میشوند، ولی اگر خانه خالی باشد، رهایش میكنند. یعنی قلب خالی از هوی و هوس، گذرگاه و اقامتگاه شیطان نمیشود، این همان مفهوم كلام الهی است كه: شیطان را بربندگان من سلطهای نیست.6
كشمكش میان قوای شیطانی و جنود رحمانی برای راهیابی و تسلّط بر دل، همیشه بوده و خواهد بود، تا ما به كدام یك چراغ سبز نشان بدهیم و زمینه ورود سپاهش را در قلب خودمان فراهم سازیم!
از یاد نبریم كه شیطان در كمین ما نشسته و منتظر است تا ما را شكار كند. وقتی شكار او میشویم كه غافل شویم. حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به این دام و كمین و طعمه و شكار چنین اشاره فرموده است:
«ان الشیطان قعد لابن آدم بطرق... .7 شیطان از راههایی چند در كمین بنی آدم نشسته است... و سپس توضیح فرموده كه با چه نیرنگی او را از مسلمان شدن، هجرت كردن، جهاد و مبارزه كردن باز میدارد و جهنّمی میسازد و هر كه هشیارانه عمل كند و از دام شیطان بجهد و به تلههای ابلیس نیفتد، بهشتی میشود.
خدا كند كه باغ دلمان به یاد خدا بروید و موعظه حق بر دل نشیند، دل ما از دام و دانه جدا شود و پر از جاذبه جاودانه خدا گردد.
خلاصه سخن آن كه در طهارت دل و تغذیه قلب و بالندگی جان و رشد روح، خود ما نیز سهمی داریم كه اندك و ناچیز نیست. آشنا ساختن دل با قلمرو معنویات و شنیدن پیامهای آن چنانی نیز با گوش جان میسّر است به شرط آن كه چشم و گوش باطنی و قلبی را با گناه و هوس از كار نینداخته باشیم.
آن كه نشناسد به عالم محرم و بیگانه كیست
در درون دل چه میداند كه صاحب خانه كیست؟
و... هرگز مبادا كه صاحب اصلی خانه دل را از این خانه بتارانیم و آن را به شیطان بسپاریم.
پینوشت
1. غررالحكم، حدیث 11005.
2. میزان الحكمه، ج 8، حدیث 16919.
3. نهجالبلاغه (صبحی صالح) حكمت 91.
4. المحاسن، برقی، ج 1، ص 318.
5. بحارالانوار، ج 70، ص 59.
6. محجةالبیضاء، ج 5، ص 50.
7. همان، ص 52.