وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏

بسیارى از متفکران اسلامى معتقدند که حرکت «وهابیت تندرو» با ویژگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى از جهاتى نوعى بازگشت به دوران جاهلیت عرب است؛ زیرا بسیارى از خصائص آن دوران را با خود داشته و دارد.
چهارشنبه، 23 تير 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏
وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏
وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت‏






جمعى از اندیشمندان اسلامى‏

بسیارى از متفکران اسلامى معتقدند که حرکت «وهابیت تندرو» با ویژگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى از جهاتى نوعى بازگشت به دوران جاهلیت عرب است؛ زیرا بسیارى از خصائص آن دوران را با خود داشته و دارد.
دلائل و مدارک آنها را ذیلاً مى‏آوریم و داورى نهایى را به عهده خوانندگان مى‏گذاریم:
۱. از بارزترین صفات عرب جاهلى خشونت و قساوت بى‏حساب بود، از کشتن انسان‏ها لذت مى‏بردند و سالیان دراز خونریزى در میان آنها متوقف نمى‏شد.
در ذیل آیه ۱۰۳ سوره آل عمران در تفاسیر مختلف آمده است که میان دو قبیله «اوس» و «خزرج» جنگ‏هاى خونینى رخ داد که ۱۲۰ سال به طول انجامید.
( جامع البیان، ج ۴، ص ۴۶؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۶۱؛ تفسیر البغوى، ج ۱، ص ۳۳۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص ۳۶۹ و روح المعانى، ج ۴، ص ۱۹.)
همچنین ابن اثیر در تاریخ خود بیش از شصت جنگ مهمّ زمان جاهلیت را نام مى‏برد که در آنها هزاران تن کشته شدند. البته تعداد( کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۴۴۸-۳۲۱، طبع بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۰۸ ق.)
جنگ‏هاى کوچک و بزرگ تا ۱۷۰۰ جنگ نیز ثبت شده است.
(العرب قبل الاسلام، ص ۱۲۸.)
همچنین نقل شده است که روزى پیامبرصلى الله وعلیه وآله از بهشت و نعمت‏هاى آن سخن گفت، در این میان عربى جاهلى از آن حضرت پرسید: آیا در آنجا جنگ و خونریزى وجود دارد؟ هنگامى که پاسخ منفى شنید، گفت: «إذَنْ لاخَیْرَ فیها؛ بنابراین، فایده‏اى ندارد!!». ( پیام امام امیرالمؤمنین، ج ۲، ص ۱۱۲.)
آنها فرزندان خود را با دست خویش زنده زنده زیر خاک مى‏کردند و به آن افتخار مى‏نمودند.
مفسران ذیل آیه ۸ و ۹ سوره تکویر «وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ * بِأَىِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» داستان‏هایى از زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلى آورده‏اند.
(ر.ک: جامع البیان، ج ۳۰، ص ۹۱؛ تفسیر ابن ابى‏حاتم، ج ۱۰، ص ۳۴۰۳؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۹، ص ۲۳۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۸۶ و ج ۴، ص ۵۱۰؛ تفسیر آلوسى، ج ۳۰، ص ۵۴. )
قیس بن عاصم تمیمى محضر رسول خداصلى الله وعلیه وآله آمد و گفت: من در جاهلیت هشت دخترم را زنده به گور کرده‏ام! رسول خدا فرمود: در برابر هر یک از آنان یک برده را آزاد کن. در تفسیر ابن کثیر (ج ۴، ص ۵۱۰ ) ( جامع البیان طبرى، ج ۳۰، ص ۹۱؛ تفسیر قرطبى، ج ۱۹، ص ۲۳۳)
آمده است که قیس گفته است من دوازده یا سیزده دختر را زنده به گور کرده‏ام،...
عرب قبر را صهر (داماد) مى‏نامید! زیرا دخترانشان را در آن زنده به گور مى‏کردند.
( ر.ک: بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۴۴)
اسلام با شعار «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ» ومطرح کردن‏( انبیاء، آیه ۱۰۷)
رحمانیت و رحیمیت خداوند هر روز در نمازها، به مبارزه با این خوى زشت پرداخت و بر آن غلبه کرد و رحمت و رأفت الهى محیط اسلام را فرا گرفت.
پیغمبر اسلام‏صلى الله وعلیه وآله که پیغمبر رحمت است، محبت در حق کودکان و افراد بى‏گناه و حتّى مراعات حیوانات و درختان را در جنگ‏ها سفارش مى‏فرمود.
امیرمؤمنان‏علیه‏السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر (نامه ۵۳) به او فرمود: نسبت به همه مردم اعم از «مسلمان» و «غیر مسلمان»، مدارا و محبت کن (فانّهم صِنفان: إمّا أخٌ لک فى الدین، او نظیرٌ لک فى الخلق).
ولى وهابیت سلفى تندرو امروز، فتوا به اباحه جان و مال و ناموس همه کسانى که هم فکر آنها نیستند مى‏دهد، و پیروان آنها هر روز خون بیگناهان، اعم از شیعه و سنى زن و بچه و حتى کودک شیرخوار را مى‏ریزند، هر جا را بتوانند آتش مى‏زنند، حتى اعمال وحشتناکى که در عصر جاهلیت هم معمول نبود را انجام مى‏دهند. با رفتار آنان مصداق بارز «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِىَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً» ظاهر شد، تا( بقره، آیه ۷۴ )
آنجا که بیگانگان این شعار را سر داده‏اند «اسلام یعنى خشونت و آدم‏کشى».
همایش ضد پیروان مکتب اهل‏بیت که اخیراً در عربستان برگزار شد و سخنان پاره‏اى از عالم‏نمایان وهابى در سخت‏گیرى و تشدّد نسبت به آنها اعم از بزرگ و کوچک حتى شیرخواران و دستور به کشتار آنان حاکى از اوج قساوت قلب و زنده شدن خوى جاهلى در آنان است.
( در این همایش صالح الفوزان عضو هیأت عالى افتاى سعودى در سخنانى خواستار آن شد تا هیأت حاکمه این کشور، شیعیان مقیم مناطقى چون قطیف، مدینه منوره و نجران را به اسلام! دعوت کند و به اجبار آنها را به پذیرش اندیشه سلفى وادارند. عبداللَّه بن جبرین نیز در سخنان خود در این همایش خواستار دشمنى با پیروان مکتب اهل‏بیت و تحقیر و توهین آنان شد و گفت: نباید به آنان اجازه داد تا در مساجد نماز بخوانند؛ باید با آنان برخورد شدید داشت. وى همچنین گفت: باید قربتاً الى اللَّه با فرزندان شیعه در دانشگاه‏ها سخت‏گیرى کرد و در صورت لزوم کشتن آنها واجب است.
یکى دیگر از وهّابى‏ها به نام ناصر العمر، در سخنان خود خواستار برخورد با مردم عراق شد؛ وى در یادداشتى خواستار ممانعت از حجّ آنها و همچنین جلوگیرى از انتشار کتاب، روزنامه و یا مجلاتى که آنان در نگارش آن نقش دارند در عربستان شد. لازم به یادآورى است که در همایش مذکور سلمان بن عبدالعزیز، امیر منطقه ریاض نیز حضور داشت. (شبکه المرصد العراقى MARSAD IRAQ.NET ؛ سایت شیعه نیوز، ۷ مهرماه shia-news.com ۱۳۸۶))
این حرکت غیر انسانى منحصر به شیعیان نبوده و نیست. راه انداختن حمام خون در طائف و مناطق دیگر در تاریخ گذشته آنها ثبت است و گواه دیگر این مدعاست.
جمیل صدقى زهاوى از علماى اهل سنت عراق درباره حمله وهابیان به شهر سنى‏نشین طائف مى‏نویسد: «از زشت‏ترین کارهاى وهابیان در سال ۱۲۱۷ قمرى قتل عام مردم طائف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیرخوار را بر روى سینه مادرش سر بریدند، جمعى را که مشغول فراگیرى قرآن بودند کشتند، و حتّى گروهى را که در مسجد مشغول نماز بودند، به قتل رساندند و کتابها که در میان آنها تعدادى قرآن و نسخه‏هایى از صحیح بخارى و مسلم و دیگر کتب حدیث و فقه بود، در کوچه و بازار افکنده و آنها را پایمال کردند.
( الفجر الصادق، ص ۲۲ )
زینى دحلان مفتى مکه نیز این ماجرا را در کتاب خود آورده است.
( الدرر السنیّه، ص ۴۵)
غالب محمد ادیب از تاریخ جبرتى نقل مى‏کند که وهابیان سه روز به غارت طائف پرداختند و مرد و زن و کوچک و بزرگ را کشتند.
( اخبار الحجاز و نجد فى تاریخ الجبرتى، ص۹۳. )
صلاح الدین مختار که خود وهّابى است مى‏نویسد: در سال ۱۲۱۶ امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد؛ در ماه ذى‏قعده به کربلا رسید و تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، به قتل رساند و نزدیک ظهر با اموال وغنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود برداشت و بقیّه را به نسبت، هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم میان لشگریان خود تقسیم کرد!.
( تاریخ المملکه السعودیه، ج ۳، ص ۷۳)
شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مى‏نویسد: «وهابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهالى آنجا را در کوچه و بازار کشتند. ضریع حسین‏علیه‏السلام را خراب کردند و آنچه داخل آن بود را غارت نمودند و در شهر نیز هر چه از اموال، اسلحه، لباس، طلا و فرش و قرآن نفیس یافتند را ربودند، نزدیک ظهر از شهر خارج شدند، در حالى که قریب به دو هزار تن از اهالى کربلا را کشته بودند».
( عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج ۱، ص ۱۲۱، حوادث سال ۱۲۱۶)
آرى این یک خوى بسیار زشت جاهلى بود که آن را تجدید کردند.
۲. عرب جاهلى از شنیدن حرف حق ابا داشت لذا به هم سفارش مى‏کردند که به هنگام تلاوت آیات قرآن از سوى پیغمبر اکرم‏صلى الله وعلیه وآله فریاد سر دهند، تا کسى سخن آن حضرت را نشنود.
( قرآن مى‏فرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ». (فصلت، آیه ۲۶) )
وهابیان سلفى تندرو نیز امروز صدها هزار کتاب بر ضد مخالفان خود که مملو از دروغ و تهمت است منتشر مى‏سازند و به زور به آنها مى‏دهند، اما اجازه نمى‏دهند حتى یک جلد کتاب روشنگر در پاسخ آنها منتشر شود.
کسى حق ندارد در سرزمین حجاز کتابى در پاسخ به شبهات وهابیت که مستدل، منطقى و محترمانه نوشته شده باشد منتشر کند و اگر از کشور دیگر نیز کسى کتابى در همین زمینه به آنجا ببرد، دستگیر و زندانى مى‏شود. در حقیقت آنها با تمام امکانات به تبلیغ آیین خویش مى‏پردازند، ولى نه خود گوش شنوایى براى شنیدن پاسخ‏هاى منطقى دارند و نه اجازه مى‏دهند کسى این پاسخ‏ها را بشنود!!
۳. مشرکان عصر جاهلیت بعد از نزول آیات قرآن آنچه را به نفعشان بود مى‏پذیرفتند و آنچه به زیانشان بود نفى مى‏کردند و از روش «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» استفاده مى‏کردند.
( نساء، آیه ۱۵۰)
سلفى‏هاى امروز نیز نسبت به آیات قرآن چنین مى‏کنند مثلاً براى نفى شفاعت پیامبر و سایر معصومین به آیه «قُلْ للَّهِ‏ِ الشَّفَاعَهُ جَمِیعاً» متوسل‏( زمر، آیه ۴۴)
مى‏شوند و آیاتى همچون «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» را که با ( بقره، آیه ۲۵۵)
صراحت از شفاعت اولیاءاللَّه سخن مى‏گوید، به فراموشى مى‏سپارند.
۴. عرب جاهلى تازه مسلمانان را شکنجه مى‏دادند و مجبور به تغییر عقیده مى‏کردند.
(داستان شکنجه‏هاى یاسر و سمیّه که به شهادت آنان انجامید و شکنجه‏هاى بلال و دیگر مسلمانان توسط مشرکان مغرور قریش را همگان شنیده‏اند.)
وهابیت تکفیرى نیز به اجبار و تهدید به قتل، مسلمین را وادار به تغییر عقیده و پذیرش آیین خود مى‏کنند و اعمال غیر وهّابى را صحیح نمى‏دانند و در گذشته نه چندان دور شاهد و ناظر بودیم که در مسجد مدینه مرتباً مخالفان را شلاق مى‏زدند.
احمد زینى دحلان مفتى مکه مکرمه مى‏نویسد: «اگر کسى به مذهب وهابیت در مى‏آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمد بن عبدالوهاب» به وى مى‏گفت: باید دوباره حج انجام دهى، زیرا حج گذشته تو در حال «شرک» صورت گرفته است! و به کسى که مى‏خواست وارد کیش وهابیت بشود، مى‏گفت: پس از شهادتین باید گواهى دهى که در گذشته کافر بوده‏اى و پدر و مادرت نیز در حال کفر از دنیا رفته‏اند! و همچنین باید گواهى دهى که علماى گذشته نیز کافر مرده‏اند! اگر گواهى نمى‏داد وى را مى‏کشتند و هر کس را که از مذهب وهابیّت پیروى نمى‏کرد، مشرک دانسته و خون و مال او را مباح مى‏دانست. آرى، او بر این باور بود که طىّ قرون گذشته تمامى مسلمانان کافر بوده‏اند!».
( الدرر السنیّه، ج ۱، ص ۴۱؛ الفجر الصادق، تألیف جمیل صدقى الزهاوى، ص ۱۷)
اکنون نیز در کنار قبرستان بقیع سردابى توسط سلفى‏هاى تکفیرى درست شده که اگر کسى زیارت نامه‏اى با صداى کمى بلند در بقیع بخواند او را به آنجا مى‏برند و شکنجه مى‏دهند و مى‏گویند تا از کار خود اظهار پشیمانى نکنى رها نمى‏شوى!
۵. عرب جاهلى به ماه‏هاى حرام (ماه هایى که جنگ در آن حرام بود) اهمیت نمى‏داد و به میل خود آن را تغییر مى‏داد.
( ماه‏هاى حرام چهار ماه است، ماه‏هاى ذى قعده، ذى حجه، محرم و رجب که در میان عرب جنگ در این چهار ماه حرام بود، ولى چون جنگ و غارت جزئى از زندگى عرب جاهلى شده بود، لذا تحمل سه ماه آتش بس براى آنان مشکل بود، به همین خاطر گاه بعضى از این سه ماه را از ماه‏هاى حرام حذف مى‏کردند و ماه دیگرى را به جاى آن مى‏گذاشتند. قرآن در همین باره مى‏فرماید: «إِنَّمَا النَّسِى‏ءُ زِیَادَهٌ فِى الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَاماً وَیُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُوَاطِئُوا عِدَّهَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» (توبه، آیه ۳۷))
سلفى‏هاى تکفیرى امروز بدتر از عرب جاهلى، کشتارهاى دسته‏جمعى بیگناهان را در عراق هیچ روز و در هیچ ماهى متوقف نمى‏کنند و حکومت طالبان در افغانستان نیز چنین بود.
۶. اعراب جاهلى سعى در تخریب مساجد داشتند چنانکه در تفسیر آیه شریفه «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِى خَرَابِهَا» آمده است که مشرکان مکه بعد از مهاجرت مسلمین به مدینه‏( بقره، آیه ۱۱۴)
محل عبادت و نماز آنها را ویران کردند.
( در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه فوق آمده است: «وقد وردت الروایه بانّهم هدموا مساجد کان اصحاب النبى‏صلى الله وعلیه وآله یصلّون فیها بمکّه لمّا هاجر النبى‏صلى الله وعلیه وآله الى المدینه؛ در روایات آمده است، مشرکان قریش مکان‏هایى را که مسلمین در آنجا نماز مى‏خواندند، پس از هجرت پیامبر به مدینه، ویران ساختند»)
سلفى‏ها نیز اخیراً فتوا دادند مساجد پیروان اهل‏بیت‏علیهم‏السلام را تخریب کنند و مراقد ائمه اهل‏بیت‏علیهم‏السلام که مرکز عبادت الهى بود نیز به دست آنها تخریب شد؛ همانگونه که طىّ چند سال گذشته مسجد على‏علیه‏السلام و مسجد حضرت زهراعلیهاالسلام را در مدینه (از مساجد سبعه) تخریب کردند.
۷. عرب جاهلى بر اثر جهل و نادانى، خود را عاقل‏ترین مردم و مسلمانان را به عنوان سفهاء و ابلهان معرفى مى‏کرد.
( «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُوا کَمَا ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا ءَامَنَ السُّفَهَاءُ» (بقره، آیه ۱۳))
عالم‏نمایان نادان وهابى تکفیرى نیز، خود را از همه علماى اسلام اعم از سنى و شیعه عالم‏تر و بزرگان علماى اسلام را به جهل و ناآگاهى نسبت مى‏دهند.
۸ . عرب جاهلى براى زنان کمترین ارزشى قائل نبود و هنگامى که به او بشارت مى‏دادند خدا به تو دخترى داده، صورتش از شدت غضب سیاه مى‏شد و مدتى پنهان مى‏گردید، سپس اگر مى‏توانست دختر را زنده بگور مى‏کرد.
( قرآن کریم در این رابطه مى‏فرماید: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ * یَتَوَارَى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ» (نحل، آیه ۵۹-۵۸) )
سلفى‏هاى متعصب نیز هیچ‏گونه حقى براى زنان قائل نیستند، نه مشاغل اجتماعى، نه حق رأى دادن؛ حتى حق رانندگى با رعایت کامل حجاب اسلامى را نیز به زنان نمى‏دهند.
حال خود قضاوت کنید آیا وهابیت تندرو بازگشت به دوران جاهلیت عرب نیست؟
ما امیدواریم آنان بیش از این به خود و جهان اسلام ستم نکنند و به مقتضاى «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» با علماى ‏( زمر، آیه ۱۸-۱۷)
اسلام اعم از شیعه و اهل سنت بنشینند و سخنان روشنگرانه آنها را بشنوند و به اشتباهات خطرناک خود پى ببرند و راه تفاهم جهان اسلام را به روى خود بگشایند و اتهامات دشمنان را دائر بر خشونت اسلامى در پرتو معارف نورانى واحکام حیات‏بخش و مملو از رحمت و رأفت اسلامى را بزدایند.
«وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ».
( قصص، آیه ۵۱ )




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما