محمد تقي پاک سيما

از فيلم برداري که 25 سال پيش دوربين به دست از پشت جبهه عمليات کربلاي پنج کارش را آغاز کرده و برادر نوزده ساله اش را در همان عمليات از دست داده، تعلق خاطر به سينماي جنگ وتبديل شدن به يکي از فيلم برداران شاخص اين ژانر، دور از ذهن نبود، چرا که فيلم برداري درمنطقه جنگي را نوعي فرضيه مي دانست. حاصل حضور پاک سيما در جبهه هاي جنگ، گزارش
يکشنبه، 3 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
محمد تقي پاک سيما
محمد تقي پاک سيما
محمد تقي پاک سيما






از فيلم برداري که 25 سال پيش دوربين به دست از پشت جبهه عمليات کربلاي پنج کارش را آغاز کرده و برادر نوزده ساله اش را در همان عمليات از دست داده، تعلق خاطر به سينماي جنگ وتبديل شدن به يکي از فيلم برداران شاخص اين ژانر، دور از ذهن نبود، چرا که فيلم برداري درمنطقه جنگي را نوعي فرضيه مي دانست. حاصل حضور پاک سيما در جبهه هاي جنگ، گزارش هاي بسيار از پشت جبهه و مستندهايي جنگي است که ماندگارترين آن ها مربوط به زماني بود که نيروهاي عراقي پل هاي رودخانه مرزي آبادان- خرمشهر با عراق را بمباران کرده بودند و نيروهاي ايراني در حال زدن پل خاکي روي بهمنشير بودند. مستند بر فراز فاو ( جواد شمقدري) در عملياتدر عمليات کربلاي يک و مستند ساحل نخل هاي سرخ (جواد شمقدري)در عمليات فاو نمونه اي از اين گزارش بودند. پاک سيما به همراه دو فيلم بردار اعزامي حوزه هنري با يک دوربين شانزده ميلي متري به اين ماموريت اعزام شده بود که در حين فيلم برداري، يکي از آن ها با آتش خمپاره دشمن به شهادت رسيد. فيلم برداري در متن جنگ، حوادث و خطرهاي خاص خود را دارد که پاک سيما نيز از آن مصون نبوده است. چند ترکش انفجار به بدنش خورد و يک بار نيز هنگام فيلم برداري فيلم رنجر ترکش به زير چشمش اصابت کرد.
پاک سيما همزمان با شروع جنگ به عنوان مسئول واحد فني حوزه هنري با مسئوليت خريد و نگهداري وسايل فيلمبرداري و نور و صدا استخدام شد. آن موقع او حدود بيست سال داشت. آغاز فعاليت حرفه اي اش با دستياري فيلمبرداري کوتاه عقود (علي اصغر شادروان) در سال 63 بود. اما ورود رسمي او به سينما يک سال بعد با دستياري همايون پاي ور در فيلم برداري زنگ ها بود که پاک سيما از او به عنوان استاد ياد مي کند. شهريار بحراني دستيار کارگردان فيلم زنگ ها نخستين فيلم سازي بود که به او اعتماد کرد و فيلم برداري سومين فيلمش هراس را به او سپرد و به اين ترتيب پاک سيما در سال 66 اولين فيلم سينمايي اش را با موضوع جنگ فيلم برداري کرد. ابراهيم حاتمي کيا که به عنوان فيلم بردار داوطلب واحد تبليغات سپاه پاسداران عازم جبهه ها شده بود دومين کارگرداني بود که از او براي فيلم برداري يکي از آثار ماندگار سينماي جنگ يعني مهاجر در سال 68 دعوت به کار کرد و اولين جايزه فيلم برداري از جشنواره دفاع مقدس را براي پاک سيما به ارمغان آورد و منجر به همکاري يک سال بعد آن ها در وصل نيکان شد. بخش اعظم فيلم برداري مهاجر روي آب بود و ثابت نگه داشتن جاي دوربين کار دشواري بود که پاک سيما بالاخره با کمک گروه فني و آدم هاي محلي، امکان آن را فراهم کرد.
فيلم برداري يک اپيزود از فيلم o منفي (احمدرضا گرشاسبي) در سال 69 کار بعدي او بود که آن راهمزمان با تعقيب سايه ها (علي شاه حاتمي) فيلم برداري کرد. سجاده آتش ( احمد مراد پور) که جايزه بهترين فيلم برداري جشنواره دفاع مقدس در سال 72 را براي او به همراه داشت، مثل کارهاي قبلي اش بر زمينه جنگ مي گذشت. همان طور که آخرين شناسايي، رنجر، مردي از جنس بلور، ماه وخورشيد و خداحافظ رفيق.
با پايان جنگ و روي آوردن فيلم سازان به موضوع هاي شهري، پاک سيما نيز در اين عرصه به فعاليت خود ادامه داد که حاصل آن فيلم هاي دنياي وارونه، سهراب، انتظار، غوغا، دوشيزه، چهارانگشتي، خدانزديک است، به کبودي ياس و سريال رقص پرواز بود. پاک سيما از توفان شن (جواد شمقدري)به عنوان پر مخاطره ترين کارش ياد مي کند و آن را پروژه اي سنگين مي خواند که بيرون از توان و ظرفيت فني سينمايي ايران بود. او و شمقدري از مشهد با هم آشنا بودند و در تل فيلم و مرکز اسلامي آموزش فيلم سازي باغ فردوس هم دوره بودند. آن فيلم که قرار بود نمايش گر توفان عظيم شن صحراي طبس در جريان حمله هواپيماهاي آمريکا به ايران براي نجات گروگان هاي آمريکايي باشد به اعتقاد پاک سيما به دليل فقر امکانات نتوانست پاسخ مطلوبي بدهد وجلوه ويژه اصلي فيلم يعني توفان شن هم به همين دليل امکان ظهور پيدا نکرد. سيزده سال بعد، يادآوري خاطرات مربوط به چگونگي طراحي نورپردازي صحنه هاي خارجي فيلم از زبان پاک سيما شنيدني است:« سعي بسيار براي نشان دادن صحراي طبس در شب داشتيم که فضاي وسيعي داشت ودر نهايت ناچار شديم آن را در انتهاي باند فرودگاه مهرآباد فيلم برداري کنيم. در طول کار مجبور بوديم به خاطر جابه جايي هواپيما ها و هلي کوپترها، نورهاي مان را جابه جا کنيم تا زاويه هاي مان درست از کار در بيايد. فيلم برداري صحنه هاي شب دو ماه طول کشيد و چهار صد نفر عوامل فني پشت صحنه داشتيم. روزها نور را طراحي و شب ها آن را اجرا مي کرديم. کل کار هم حدود پنج ماه طول کشيد.»
پاک سيما از فيلم خداحافظ رفيق (بهزاد بهزاد پور) هم به عنوان يکي از دشوارترين کارهايش در مرحله فيلمبرداري ياد مي کند:« صحنه اي در شب بود که تعداد زيادي موتور سوار بايد در خيابان ها حرکت مي کردند. گروه فيلم برداري بايد کل ميدان انقلاب را نور مي داد که کار بسيار سنگيني بود، به خصوص که بايد موتورسوارها را هم در حال حرکت تعقيب مي کرديم. اين کار بسيار وقت گير بود. در صحنه اي ديگر به پيشنهاد کارگردان در بزرگراه همت، کرين را بايد روي فيلمرو مي گذاشتيم که ريسک بزرگي بود و يک ترمز شديد مي توانست 1500 کيلو را با همراهانش به زمين پرتاب کند. ما خطر را به جان خريديم و با احتياط اين صحنه را گرفتيم. سکانس بسيار کوتاهي بود که چند ديالوگ بيش تر نداشت اما يک شب تا صبح کار برد.»
پاک سيما با وجود زندگي در فضاهاي خشن و پرتنش فيلم هاي جنگي، طبع حساسي دارد و دوست دارد فرصتي پيش آيد تا نور و رنگ و حرکت دوربينش در خدمت آرام و قرار تماشاگر باشد. وقتي از او خواستيم از قشنگ ترين نمايي که در طول عمر 25 ساله سينمايي اش و فيلم برداري کرده نام ببرد اواز دو نما نام برد: يکي فصلي از مهاجر که جوان رزمنده با بستن چشم هايش به جاي عقل از دل خود براي هدايت هواپيما شناسايي اش استفاده مي کند. و دوم فصل شانه کردن موهاي دختر توسط مادر با کمک نور و سايه در خداحافظ رفيق.
منبع:ماهنامه سينمايي فيلم 406




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.