كمالات زنان

خداوند به كمال ستوده مي شود. كمال به معناي آن است كه همه صفات نيك جمالي و جلالي در او به كمال و تمام وجود داشته باشد. صفات جمالي به صفاتي گفته مي شود كه بيانگر زيبايي ها و جاذبه هاست و درمقابل صفات جلالي صفاتي است كه بيان كننده عظمت باشد و نظر بدان، آدمي را مي هراساند و به خشيت و خضوع وامي دارد. خداوند هستي، آينه همه صفات
يکشنبه، 3 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كمالات زنان
كمالات زنان
كمالات زنان

نویسنده : رقيه شريفي




در مقاله حاضر نويسنده با اشاره به ماهيت كلي يكسان زن و مرد، به تشريح برخي عواملي كه باعث دستيابي زنان به كمال ازديدگاه قرآن مي شود پرداخته است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم :

انسان، مظهر تمام صفات الهي

خداوند به كمال ستوده مي شود. كمال به معناي آن است كه همه صفات نيك جمالي و جلالي در او به كمال و تمام وجود داشته باشد. صفات جمالي به صفاتي گفته مي شود كه بيانگر زيبايي ها و جاذبه هاست و درمقابل صفات جلالي صفاتي است كه بيان كننده عظمت باشد و نظر بدان، آدمي را مي هراساند و به خشيت و خضوع وامي دارد. خداوند هستي، آينه همه صفات حسناي جلالي و جمالي است. از اين روست كه جاذبه و دافعه آن به حد اعتدال مي باشد.
خداوند براي همه صفات خويش، موجوداتي را آفريده است تا آينه آن صفت باشند اما انسان تنها موجودي است كه مظهر و آينه تمام نماي صفات جمالي و جلالي الهي است. لذا خداوند از تعليم همه اسماي الهي به آدم(ع) سخن مي گويد و همان را علت خليفه الهي وي برمي شمارد.
با اين همه مظهريت عده اي از انسان ها در برخي از اسماء و صفات الهي بيش از ديگر صفات است. بدين ترتيب شخصي مظهر قهر الهي و آن ديگر مظهر مهر الهي است، يكي درجمال جلوه گري مي كند و آن ديگري درجلال خودنمايي نمايد.
بي گمان جنس زن را مي توان آينه تمام نماي جمال الهي دانست. البته اين بدان معنا نيست كه وي داراي صفات الهي چون خشم و قهر و غضب نيست ولي زن متعادل و با شخصيت اعتدالي وكمالي، بيش از آن كه صفتي ديگر را بنماياند، اسماء و صفات جمالي را به رخ مي كشد. از اين رو زن دربردارنده همه زيبايي ها و خوبي هاست و مهر و صفا و صميميت از همه وجودش تراوش مي كند و پيش از آن كه خشمش خودنمايي كند، مهر و محبتش جلوه گري مي نمايد.

ماهيت يكسان زن و مرد

خداوند در آيات قرآني به تحسين كمالي زن همانند مرد مي پردازد و آن را از نظر روح و روان همانند مرد معرفي مي كند و مي فرمايد كه زن و مرد از يك نفس آفريده شده اند. (نساء آيه 1) اين بدان معناست كه از نظر ماهيت اصلي و كلي هيچ تفاوت و تمايزي ميان مرد و زن وجود ندارد و از آن جايي كه روح و نفس ماهيتي يكسان است لذا مرد و مرد و زن بودن در آن معنايي ندارد. بااين همه روح هنگامي كه درجسم وماده وارد مي شود نيازمند آن است كه برخي از تفاوت ها را به عللي گوناگون بپذيرد؛ زيرا نظام هستي به علل و حكمت هايي برنظام زوجيت بنياد نهاده شده است. از اين رو، لازم است كه در هنگام دميده شدن در ماده و جسم بر قالب زن و يا مرد قرارگيرد و زوجيت پديد آيد.
اما اين تفاوت هايي كه به اقتضاي شرايط زيستي روح و جان درماده تحميل مي شود به معناي آن نيست كه زن و مرد از نظر كمالي تفاوت هايي دارند و ازنظر ماهيت روح و جان دوگانه هستند. در هيچ يك از آيات قرآني اشاره اي به تفاوت هاي زن و مرد از نظر روح و جان نشده بلكه دربسياري از آيات ازجمله آيه پيش گفته به صراحت از يگانگي نفس زن و مرد خبر داده شده است كه به علت و يا حكمت زوجيت و اهداف آن يعني دستيابي به آرامش متقابل و ادامه نسل و مانند آن مي باشد.
خداوند در آيه 11 سوره تحريم نيز زنان را همانند مردان داراي شايستگي هاي لازم حتي براي الگوشدن براي ديگران معرفي مي كند. اين الگوشدن و به ديگري مهم از نظر ديگران تبديل شدن، اختصاصي به زنان ندارد بلكه زنان نيز مي توانند الگوي مردان نيز باشند چنان كه حضرت فاطمه زهرا(س) الگوي مردان وزنان در زندگي به ويژه در حوزه مسايل خانوادگي و بسياري از امور ديگر مي باشد. از ا ين رو لازم است كه مطالعات كامل و جامع درباره سيره و سنت آن حضرت(ص) صورت گيرد و براي معرفي به جامعه ايماني آن سيره و سنت معتبر شناسايي و تحقيق شده و ارايه گردد.
به هرحال، آيات قرآني به صراحت از شايستگي هاي برابر ميان زنان و مردان سخن به ميان مي آورد و تبيين مي كند كه از اين نظر هيچ گونه تفاوتي ميان اين دو جنس كه مكمل يكديگرند وجود ندارد. از اين رو در همين آيه و آيات ديگر از شايستگي الگو شدن حضرت آسيه همسر فرعون و نيز حضرت مريم دختر عمران(س) سخن به ميان مي آيد و مردم را به شناسايي و آشنايي با زندگي اين بزرگواران كه در آيات ديگر تبيين شده دعوت مي كند تا به اين وسيله از شيوه و سيره آنان در زندگي ايماني بهره گيرند.
آيه 19 سوره نساء و نيز 71 و 72 سوره توبه و 35 سوره احزاب و آيه 12 سوره حديد و 28 سوره نوح البته افزون بر ارج گذاري به شخصيت همتراز مرد و زن به نكته اي ديگر اشاره مي كند كه عبارت از شخصيت همتراز و احترامي يكسان ميان زن و مرد مؤمن است. به اين معنا كه از نظر خداوند هيچ تفاوتي ميان زن و مرد مؤمن نيست و مؤمنان نيز بايد با همين نگرش به خود نگاه كنند و قايل به تبعيض جنسيتي در حوزه هاي خاص نباشند.
اين كه قيد حوزه هاي خاص مورد تأكيد قرار گرفته از آن روست كه زن و مرد در شرايط زيستي دنيا و قالب و ساختار بدني تفاوت هايي دارند كه موجب مي شود تا نتوانند همانند يكديگر عمل كنند؛ از اين رو نمي توان قوانين و حدود يكساني را براي آن وضع و جار ي كرد.

رعايت عدالت ميان زن و مرد به اقتضاي تفاوت هاي ظاهري

در حقيقت مقتضيات زيستي در دنيا و تفاوت هاي شكلي و ظاهري موجب مي شود تا برخي از تفاوت ها تحميل شود و اگر اين تفاوت ها ديده نشود در حقيقت به هريك از دو جنس ظلم شده و يكسان سازي قوانين و اجراي آن، در حقيقت عين ظلم و بي عدالتي در حق هريك از دو جنس خواهد بود.
يكي از تفاوت هايي كه براساس تفاوت هاي ظاهري و شكلي پديد مي آيد، تفاوت در زيبايي است. اصولاً زنان به سبب ساختار و شكل بدني به گونه اي ساخته شده اند كه آينه جمال الهي هستند. از اين رو جاذبه هاي زيبايي زن مردان را مجذوب مي كند.
خداوند در آيه 221 سوره بقره از جذابيت زيباي زن براي مرد سخن به ميان مي آورد و در آيه 14 سوره آل عمران اين جاذبه را عامل گرايش مردان به دنيا و امور آن برمي شمارد. به اين معنا كه زن همانند بسياري از امور هستي بسيار زيبا آفريده شده كه همين عامل زيبايي موجب مي شود تا مردان گرايش سخت و شگفتي به زنان پيدا كرده و به سوي آنان متمايل و بلكه مجذوب شوند و عشق و محبت زنان آنان را به سوي خود بكشاند.
هرچند كه آيه 29 سوره توبه به بهانه گيري هاي برخي از منافقان براي ترك حضور در جنگ با روميان و همراهي نكردن آنان با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مي پردازد، ولي اين آيه به خوبي روشن مي سازد كه زنان زيباي رومي براي مردان بيابانگرد و بيابان نشين عرب بسيار جذاب و زيبا بوده به گونه اي كه ايشان آن را بهانه اي براي ترك حضور خود قرار مي دهند و مي گويند كه مي ترسند در دام عشق و محبت زيبايي بي مانند زنان رومي گرفتار آيند و مشكلاتي را براي خود و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پديد آورند.
اين بهانه گيري منافقان هر چند كه صرفا بهانه اي براي ترك حضور در ميدان جنگ نبود ولي به تمايل شديد مردان به زنان به سبب زيبايي هاي طبيعي آنان اشاره دارد.
اين كه زيبايي در اين آيه به فتنه تعبير شده از آن روست كه زنان زيبا مي توانند دل و ايمان شخص را بربايند و مردان را به هر سويي بكشانند و از راه و برنامه اصلي شخصي و يا اجتماعي دور سازند. در اين باره داستان هاي بسياري در تاريخ نقل شده است.

كمالات زن

از مطالب پيش گفته به خوبي روشن شد كه از نظر قرآن زن جلوه اي از جمال الهي است و با آن كه روح و نفس زن با روح و نفس مرد يكسان است و به تعبير خداوند زن و مرد داراي يك نفس واحده مي باشند (نساء آيه 1) با اين همه تفاوت هايي به سبب حضور نفس در قالب مرد و زن پديد مي آيد كه از آن به مقتضيات و شرايط مادي و جسمي ياد مي شود.
هر چند كه نفس مرد و زن يكسان است ولي همين تفاوت هاي ظاهري و شكلي مي تواند تاثيراتي را نيز در زندگي، احكام و قوانين پديد آورد؛ بلكه مي توان گفت به سبب تفاوت هاي ظاهري و شكلي، نفس زن و مرد تحت تاثير آن، واكنش هاي مختلفي را نشان مي دهد. از اين رو نفس و روح زنان از لطافت بيشتري برخوردار مي شود و مهر و محبت از سويي و نيز جلوه گري و خودنمايي از سوي ديگر در آنان به شكل امري طبيعي خود را نشان مي دهد.
بدين ترتيب عواطف و احساسات در كنش ها و واكنش هاي زنان افزايش مي يابد و مهر و محبت زن به عنوان جلوه كمالي مهر الهي معرفي مي شود. رفتارهاي زنان در كنش ها و واكنش ها بيش از آن كه عقل مدارانه و خشك و سرد باشد به سمت و سوي احساس و عواطف مي رود.
خداوند براي اين كه زنان بتوانند به سوي مفهوم كامل كمالي كشيده شده و بدان سو گرايش يابند و كمبودهايي را كه به سبب تفاوت هاي ظاهري و شكلي پديد مي آيد جبران كنند از آنان مي خواهد تا كمال واقعي را در جايي ديگر جست و جو كنند و تنها به كمال جمالي خود بسنده نكنند. البته اين حكم اختصاص به زنان نداشته و مردان نيز به علل و اسباب ظاهري و شكلي گرفتار اين نقص هستند كه بايد با اموري، آن را جبران كنند.
خداوند كمال زن و يا مرد را در شكل ظاهري نمي داند بلكه كمال و نيز زيبايي واقعي را در اسلام و ايمان مردان و زنان جست و جو مي كند و مي فرمايد كه مردان و زنان مي بايست با ايمان و اسلام، خود را به كمال واقعي برسانند. (تحريم آيه 5 و احزاب آيه 35)
از ديگر كمالات زن مي توان به داشتن روحيه اطاعت از خداوند اشاره كرد كه در همين آيات بدان توجه داده شده است.
البته شيخ طبرسي با استفاده از آيات پيش گفته بر اين باور است كه زنان با اطاعت از شوهران خويش مي توانند به كمالاتي دست يابند كه از راه ديگر شدني نيست؛ زيرا وي مي گويد كه مراد از «قانتات» در آيه به معناي زنان مطيع از خدا و شوهر است. (مجمع البيان، ج 9 و 10، ص 479)
از ديگر نشانه هاي كمالي زنان مي توان به چشم پاكي آنها اشاره كرد كه در آيه 48 سوره صافات و 52 سوره ص و 56 سوره رحمن بدان تاكيد شده است. هر چند كه اين آيات درباره زنان بهشتي است ولي مي توان گفت چشم پاكي در زنان دنيوي نيز مي تواند به عنوان يك امر كمالي مطرح باشد؛ زيرا اگر براي زنان بهشتي به عنوان يك امر كمالي بسيار مهم مطرح مي باشد مي بايست در زنان دنيوي نيز امري مهم محسوب شود. (مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 691 و نيز ج 9 و 10، ص 315)
حيا و عفت در روابط با مردان كمال قابل ذكر ديگري است كه آيه 25 سوره قصص بدان توجه مي دهد. بي گمان زناني كه داراي عفت و پاكدامني هستند و در روابط با مردان، عفت و حيا را مراعات مي كنند به كمالي دست مي يابند كه ديگران از رسيدن به آن ناتوان خواهند بود. خداوند در هنگام ذكر كمالات زن در آيه 34 سوره نساء و نيز 35 سوره احزاب به اين امر كمالي اشاره مي كند و در آيه 12 سوره مريم در هنگام بيان علت الگو بودن حضرت مريم(سلام الله عليها) به عفت و پاكدامني و حياي وي به عنوان عامل كمالي او توجه مي دهد.
اين امور از جمله اساسي ترين و مهم ترين علل و عوامل دست يابي زنان به كمال از ديدگاه قرآن است. البته اموري چون توبه و بازگشت از گناه (تحريم آيه 5) خشوع و خضوع در برابر خداوند (احزاب آيه 35) راستگويي و صداقت (همان) روزه داري (همان) صبر و بردباري در مشكلات و زندگي (همان) صدقه دادن و داشتن روحيه بخشندگي (تحريم آيه 5) چشم پوشي از برخي حقوق خود براي دست يابي به زندگي بهتر و به دور از تنش و درگيري ها و استحكام بخشي به بنياد خانواده (بقره آيه 237 و نساء آيه 128) و نيز انجام اعمال نيك و صالح (نساء آيه 34 و احزاب آيه 35 و تحريم آيه 5) و داشتن روحيه احسان و نيكوكاري (احزاب آيه 29) از مهم ترين كمالات زن است كه خداوند از زنان مومن خواسته تا آن را در خويش تقويت كنند و اين گونه در مسير كمال مطلق گام بردارند.
بي گمان زني اگر در اين مسير و با چنين روحيه اي كه قرآن ترسيم كرده گام بردارد نه تنها خود را به سوي كمال رسانده بلكه مي تواند الگوي برتر زنان و مردان مومن ديگري باشد كه مي خواهند در مسير كمالي گام بردارند.
خداوند در آيات سوره تحريم به آسيه همسر فرعون و نيز حضرت مريم(سلام الله عليها) اشاره مي كند كه ايشان نه تنها به زيبايي زنانه خود بسنده نكردند بلكه در جست وجوي زيبايي واقعي يعني دست يابي به كمالات انساني گام برداشتند و اسما و صفات الهي را كه در ذات و ماهيت خويش به وديعه گذاشته شده بود به فعليت درآوردند و با متاله شدن و رنگ خدايي گرفتن و تقرب به سوي وي بوسيله اسما و صفات الهي، به مقام خلافت الهي دست يافتند.بنابراين هر كسي اگر بخواهد جمال و زيبايي واقعي را تجربه كند مي بايست اين امور پيش گفته را در خود پديد آورد تا بتواند در نقش انساني واقعي خود ظاهر شود و الگوي ديگران گردد و خوشبختي واقعي را تجربه كند.
منبع:روزنامه کیهان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط