سلمان محمدي افتخار اصفهان
سلمان فارسي، دهقان زاده اي از ناحيه جي اصفهان بود. نام اصلي او روزبه بوده و در کودکي به دين عيسوي گراييد و از کشيشان شنيده بود که ظهور پيامبر تازه نزديک است، خانه پدر را ترک گفت و به قصد يافتن آن پيامبر به سفر پرداخت.
چون به سوريه رسيد، مدتي در شام و موصل اقامت کرد تا اين که در يکي از بلاد عرب به اسارت بني کعب افتاد. مردي از بني غريضه او را خريد و به يثرب برد. در اين شهر بود که از ظهور پيامبر آگاه شد و چون گفته ها و علايم و نشانه هايي که از کشيش مراد خود شنيده بود را در ايشان ديد، اسلام آورد. رسول اکرم او را از خواجه اش خريد و آزاد کرد و از آن موقع سلمان ملازم رسول اکرم بود و نزد او منزلت خاصي يافت.
گويند کندن خندق در جنگي که در تاريخ اسلام به غزه خندق معروف است، با پيشنهاد و راهنمايي سلمان بوده و کندن اين خندق در ممانعت از تجاوز کافران اثري بزرگ داشته است.
سلمان از معدود مسلماناني است که پس از شناخت حق، هيچ گاه از آن جدا نشد و همواره صدق ايمان خويش را با کردار خود اثبات نمود. سلمان به خاطر همين ويژگي و ديگر خصايص منحصر به فردش، از جايگاه خاصي نزد پيامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) برخوردار شد.
حضرت فرمودند: چه بگويم درباره مردي که از طينت ما آفريده شده و روح او به روح ما نزديک است. خداي متعال او را به آغاز و پايان و آشکار و نهان و ظاهر و باطن و همه دانش ها مخصوص ساخت.
من به محضر رسول خدا (ص) رفتم، در حالي که سلمان شرف حضور داشت. پس از مدتي عربي وارد شد و سلمان را از جايي که نشسته بود دور کرد و خود به جاي او نشست. پيامبر (ص) برآشفت و از فرط خشم، عرق از پيشاني اش چکيد و دو چشم مبارکش سرخ شد. سپس فرمود: آيا کسي را که خداوند تبارک و تعالي در آسمان و پيامبرش در زمين او را دوست دارند، کنار مي زني؟ آيا مردي را که هيچ گاه جبرييل به نزد من نيامد، جز آن که از جانب پروردگار مرا مأمور ساخت به او سلام برسانم، کنار مي زني؟ همانا سلمان فارسي از من است. کسي که به او ستم کند به من ستم نموده و هر که او را دور سازد، مرا دور ساخته و هر کس به او تقرب جويد، به من نزديک گشته است.
پيامبر اسلام (ص) فرموده اند: هر که بخواهد به بنده اي بنگرد که خداوند دل او را نوراني کرده، به سلمان نگاه کند.
حضرت علي (ع) در مورد سلمان فرمود: سلمان علم اول و آخر را درک کرد. (او) دريايي است که عمق آن ناپيداست و از ما، اهل بيت است.
استاد شهيد مرتضي مطهري نيز در مورد اين احاديث چنين اظهار نظر مي کند:
«توحيد، اصل و سنگ اول ساختماني است که پيامبران دست در کار ساختنش بوده اند؛ اما همين توحيد، درجات و مراتبي دارد. آنچه يک عامي به نام خداي يگانه در ذهن خود تجسم مي دهد با آنچه در قلب يک عارف تجلي مي کند، يکي نيست. عارفان نيز در يک درجه نيستند. اگر ابوذر بر آنچه در قلب سلمان است آگاه گردد، گمان کفر به او مي برد و او را مي کشد (اشاره به همين درجات و مراتب دارد» ) .
سلمان در حکومت عمر بن خطاب به حکومت مدائن رسيد و گويند وقتي سهم او از بيت المال به او مي رسيد، صدقه مي داد و خود زنبيل مي بافت و معيشت مي نمود.
سلمان محمدي در هنگام حاکميت در مدائن نيز آبروي اسلام و ايراني ها را حفظ نمود و به مانند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عليهم السلام حکومتي عادلانه را پايه گذاري کرد. او بر عرب هاي برتري جو و آلوده به دنيا خرده مي گرفت و معتقد بود، حکومت وسيله خدمت به بندگان خداوند است به فخرفروشي و برتري بر ديگران.
ترجمه براي صاحبان علم در آينده راه را باز نموده و آنان توانستند با استفاده از آن روش تعليم قرآن را عمومي سازند و در بين ملل ديگر نيز ترويج نمايند.
سلمان محمدي گذشته از مقام بزرگي که نزد شيعيان دارد، نزد اهل سنت و جماعت نيز داراي منزلت و رتبه بالايي است.
وفات او به سال 35 يا 36 ه . ق . اتفاق افتاد و قبر وي در مداين در نزديکي بغداد است و به سلمان محمدي شهرت دارد و مسجدي در آن موضع ساخته شده که اين آرامگاه زيارتگاه مسلمين است.
منبع:ويژه نامه نکوداشت اصفهان
/خ
چون به سوريه رسيد، مدتي در شام و موصل اقامت کرد تا اين که در يکي از بلاد عرب به اسارت بني کعب افتاد. مردي از بني غريضه او را خريد و به يثرب برد. در اين شهر بود که از ظهور پيامبر آگاه شد و چون گفته ها و علايم و نشانه هايي که از کشيش مراد خود شنيده بود را در ايشان ديد، اسلام آورد. رسول اکرم او را از خواجه اش خريد و آزاد کرد و از آن موقع سلمان ملازم رسول اکرم بود و نزد او منزلت خاصي يافت.
گويند کندن خندق در جنگي که در تاريخ اسلام به غزه خندق معروف است، با پيشنهاد و راهنمايي سلمان بوده و کندن اين خندق در ممانعت از تجاوز کافران اثري بزرگ داشته است.
سلمان فارسي از نگاه خاندان رسالت
سلمان از معدود مسلماناني است که پس از شناخت حق، هيچ گاه از آن جدا نشد و همواره صدق ايمان خويش را با کردار خود اثبات نمود. سلمان به خاطر همين ويژگي و ديگر خصايص منحصر به فردش، از جايگاه خاصي نزد پيامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) برخوردار شد.
محبوب خدا و پيامبر
حضرت فرمودند: چه بگويم درباره مردي که از طينت ما آفريده شده و روح او به روح ما نزديک است. خداي متعال او را به آغاز و پايان و آشکار و نهان و ظاهر و باطن و همه دانش ها مخصوص ساخت.
من به محضر رسول خدا (ص) رفتم، در حالي که سلمان شرف حضور داشت. پس از مدتي عربي وارد شد و سلمان را از جايي که نشسته بود دور کرد و خود به جاي او نشست. پيامبر (ص) برآشفت و از فرط خشم، عرق از پيشاني اش چکيد و دو چشم مبارکش سرخ شد. سپس فرمود: آيا کسي را که خداوند تبارک و تعالي در آسمان و پيامبرش در زمين او را دوست دارند، کنار مي زني؟ آيا مردي را که هيچ گاه جبرييل به نزد من نيامد، جز آن که از جانب پروردگار مرا مأمور ساخت به او سلام برسانم، کنار مي زني؟ همانا سلمان فارسي از من است. کسي که به او ستم کند به من ستم نموده و هر که او را دور سازد، مرا دور ساخته و هر کس به او تقرب جويد، به من نزديک گشته است.
ظرفيت علمي
باب علم الهي
درياي بي پايان علم
پيامبر اسلام (ص) فرموده اند: هر که بخواهد به بنده اي بنگرد که خداوند دل او را نوراني کرده، به سلمان نگاه کند.
حضرت علي (ع) در مورد سلمان فرمود: سلمان علم اول و آخر را درک کرد. (او) دريايي است که عمق آن ناپيداست و از ما، اهل بيت است.
شيعه علي (ع)
شرط پيامبر
استاد شهيد مرتضي مطهري نيز در مورد اين احاديث چنين اظهار نظر مي کند:
«توحيد، اصل و سنگ اول ساختماني است که پيامبران دست در کار ساختنش بوده اند؛ اما همين توحيد، درجات و مراتبي دارد. آنچه يک عامي به نام خداي يگانه در ذهن خود تجسم مي دهد با آنچه در قلب يک عارف تجلي مي کند، يکي نيست. عارفان نيز در يک درجه نيستند. اگر ابوذر بر آنچه در قلب سلمان است آگاه گردد، گمان کفر به او مي برد و او را مي کشد (اشاره به همين درجات و مراتب دارد» ) .
مردم ايران، جانشين اعراب
سلمان در حکومت عمر بن خطاب به حکومت مدائن رسيد و گويند وقتي سهم او از بيت المال به او مي رسيد، صدقه مي داد و خود زنبيل مي بافت و معيشت مي نمود.
سلمان محمدي در هنگام حاکميت در مدائن نيز آبروي اسلام و ايراني ها را حفظ نمود و به مانند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عليهم السلام حکومتي عادلانه را پايه گذاري کرد. او بر عرب هاي برتري جو و آلوده به دنيا خرده مي گرفت و معتقد بود، حکومت وسيله خدمت به بندگان خداوند است به فخرفروشي و برتري بر ديگران.
نخستين مترجم قرآن به زبان فارسي
ترجمه براي صاحبان علم در آينده راه را باز نموده و آنان توانستند با استفاده از آن روش تعليم قرآن را عمومي سازند و در بين ملل ديگر نيز ترويج نمايند.
سلمان محمدي گذشته از مقام بزرگي که نزد شيعيان دارد، نزد اهل سنت و جماعت نيز داراي منزلت و رتبه بالايي است.
وفات او به سال 35 يا 36 ه . ق . اتفاق افتاد و قبر وي در مداين در نزديکي بغداد است و به سلمان محمدي شهرت دارد و مسجدي در آن موضع ساخته شده که اين آرامگاه زيارتگاه مسلمين است.
منبع:ويژه نامه نکوداشت اصفهان
/خ