چگونه به اهدافمان برسیم

همه انسان ها در زندگی هدف یا اهدافی دارند و طبیعی است که برای رسیدن به آن تلاش می کنند. آنگاه که انسان به هدفش دست می یابد احساس شادی می کند و لذت می برد. دستیابی به هدف گاهی به سادگی حاصل نمی شود و نیاز به تلاش و پشتکار جدی دارد. بسیاری از انسان ها با وجودی که اهداف بزرگی را در ذهن می پرورانند هیچ گاه به آنها دست نمی
يکشنبه، 17 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه به اهدافمان برسیم
چگونه به اهدافمان برسیم
چگونه به اهدافمان برسیم

منبع : راسخون




چگونه به اهدافمان برسیم



نویسنده : احمد رضا داودی



همه انسان ها در زندگی هدف یا اهدافی دارند و طبیعی است که برای رسیدن به آن تلاش می کنند. آنگاه که انسان به هدفش دست می یابد احساس شادی می کند و لذت می برد. دستیابی به هدف گاهی به سادگی حاصل نمی شود و نیاز به تلاش و پشتکار جدی دارد. بسیاری از انسان ها با وجودی که اهداف بزرگی را در ذهن می پرورانند هیچ گاه به آنها دست نمی یابند و همیشه در آرزوی یافتن آنها باقی می مانند. این مقاله می کوشد که پاسخ این پرسش را بیابد که چرا برخی از انسان ها به اهداف خود نمی رسند؟
نرسیدن به هدف مانند هر پدیده دیگری می تواند دلایل متعددی داشته باشد که نسبت به هر فرد متفاوت است. با در نظر گرفتن همه دلایل می توان بعضی از آنها را به عنوان دلیل اساسی و ریشه ای بررسی کرد. در اینجا به دو دلیل اصلی اشاره می کنیم.

عامل اول : عدم شفافیت هدف

علت دست نیافتن به هدف در بسیاری از موارد، شفاف نبودن آن است. برخی از انسان ها هدف مشخصی ندارند و در عوض ذهنی دارند انباشته از آرزوهایی که برای تحقق یافتن هر کدام باید سالهای طولانی تلاش جدی نمود. این گروه از انسان ها چیزهای زیادی را می خواهند داشته باشند اما به صورت مشخص و شفاف، هدف را برنمی گزینند. و بدیهی است که تلاش مشخصی هم ندارند. انسان اگر تعریف مشخصی از آنچه می خواهد، نداشته باشد، تلاش جهت داری هم نخواهد داشت.

عامل دوم : تعریف نادرست از هدف

برخی دیگر از انسان ها در زندگی هدف مشخصی دارند و به صورت دقیق می دانند که چه می خواهند اما ذهنیت درستی از هدف ندارند و گمان می کنند همین که برای زندگی شان هدفی را برگزیده اند باید منتظر بمانند تا دستیابی به آن هدف پیدا کنند. آنان تصور می کنند هدف یک نقطه است و آرزو می کنند در آینده به آن نقطه برسند، به همین جهت است که تلاش برای دستیابی به هدف را نمی آغازند و امروز را به فردا وا می گذارند و فردا را به روز دیگر. مشکل این گروه از انسانها در تعریف نادرست از هدف است. آنچه که در ذهن وجود دارد و انسان آرزو می کند به آن دست یابد تخیل است نه هدف. گاهی انسانها آرزو را به جای هدف می پندارند. هدف در زندگی، امر مبهم نیست که زمان دستیابی به آن نامشخص باشد.
هدف یک نقطه نیست بلکه یک جریان است. انسان هدفمند به محض اینکه هدفش را مشخص کرد تلاش برای دستیابی را آغاز می کند و قدم اول را بر می دارد. اگر او دستیابی را آغاز نکند و آن را به روز دیگری و زمان دیگری واگذار کند آن دیگر هدف نخواهد بود. هدف را می-توان به راه تشبیه کرد. برای رسیدن به مقصد باید در این راه گام گذاشت و تلاش کرد بدون اینکه از مسیر منحرف شویم تا دستیابی نهایی کوشید. اگر کسی مسیر را نشناخت و یا شناخت و در آن گام ننهاد و یا اگر قرار گرفت منحرف شد واضح است که به مقصد نمی رسد. افرادی که مشتاق اند به اهدافشان در زندگی برسند باید به این اصل اساسی توجه داشته باشند که هدف یک نقطه نیست که در آینده نامعلوم و مبهمی آرزوی یافتنش را بکشیم بلکه جریانی است که باید از زمان گزینش هدف آن را آغاز کنیم . و اگر چنین نکردیم زمان و انرژی را از دست می دهیم و به اهدافمان نمی رسیم.

تلاش برای دستیابی

اگر انسان برای دستیابی به هدف تلاش نکند و با سختی نیامیزد نمی تواند اهداف بزرگی داشته باشد. کارهای بزرگ به دست انسان های بزرگ انجام می شود. هیچ پدیده ای در این عالم تصادفی اتفاق نمی افتد و هیچ انسان بزرگی بدون علت بزرگ نشده است. برای بزرگ شدن باید همه اسباب بزرگی را فراهم نمود.
خدا در قرآن به پیامبر خود دستوری می دهد که در شکوفایی شخصیت او نقش بسیار مهمی دارد. در سوره شرح آیه 7 می فرماید: «پس هنگامى كه از كار مهمّى فارغ مى‏شوى به مهم ديگرى پرداز.» (1)
استاد طالقانی در تفسیر این آیه می فرماید: «در حقيقت موجود متحركى چون انسان، اگر متوقف و ساكن شود و پس از فراغت از هر وظيفه خود را آماده براى كوشش‏ها و تحمل سختيهاى ديگر ننمايد، استعدادهاى انسانيش فاسد مي گردد، هم چنان كه آب و هوا اگر ساكن شدند فاسد و منشأ بيماريها مي شوند و خاصيت حياتبخششان از ميان مي رود: «ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم- موجيم كه آسودگى ما عدم ما است.» اين خاصيت و روح تحرك دائم، در پيمبران و پيشوايانى كه هدفهاى برتر انسانى را به صورت كامل تشخيص داده‏اند، شديدتر و نيرومندتر و احساس و شعور آنها به دردها و وزرها بيشتر است. همين احساس ها و دردهاى متراكم است كه با انگيزه وحى و الهامات منشرح و منفجر مي گردد.» (2)

پی نوشت ها :

1 - ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
2 - سيد محمود طالقانى، پرتوى از قرآن،‏ چاپ چهارم، تهران، شركت سهامى انتشار،1362 ش، ج4، ص159.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما