دو سند از يك كودتا (1)

بر افتادن ناباورانه و آسان دولت دكتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 و حاكميت طولاني استعمار آمريكا و عوامل آن بر همة شئون سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور، موجب عقب‌ماندگي و به گروگان گرفته شدن ملت و به مخاطره...
دوشنبه، 25 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو سند از يك كودتا (1)

دو سند از يك كودتا (1)
دو سند از يك كودتا (1)


 

نويسنده:مهدي مهرعليزاده




 
بر افتادن ناباورانه و آسان دولت دكتر محمد مصدق در 28 مرداد 1332 و حاكميت طولاني استعمار آمريكا و عوامل آن بر همة شئون سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور، موجب عقب‌ماندگي و به گروگان گرفته شدن ملت و به مخاطره افتادن جدي حيات مردم و تاراج ثروت و سرمايه كشور در طول 25 سال پس از آن گرديد. بروز آسان اين واقعه بزرگ محققان تاريخ معاصر ايران را واداشته است تا از چرايي و عوامل اين مهم پرسش نموده، و در پاسخ به آن علت‌هاي متعدد گوناگوني را برشمرند.
از جمله اسنادي كه مي‌تواند فضاي مناسبي را براي فهم بهتر عوامل شكست نهضت ملي فراهم آورد، دو نامه رهبران نهضت ـ كاشاني و مصدق ـ به يكديگر در واپسين روز حيات نهضت ملي در 27 مرداد 1332 مي‌باشد. به نظر مي‌رسد قبل از هرگونه سخن پيرامون اين دو سند، ضرورت دارد شمايي مختصر از اوضاع و احوال كشور در آن دوره و بستر سياسي شكل‌گيري اسناد مذكور را ارائه داد.

بستر توليد سند :
 

مبارزات همه اقشار مردم سرانجام در 29 اسفند 1329 به ثمر نشست و با تصويب ناخواسته مجلس سنا، صنعت نفت ايران رسماً ملي شد. در پي آن در 17 ارديبهشت ماه 1330 دولت دكتر محمد مصدق براي اجراي اين مصوبه و تحقق آرمانهاي برخاسته از نهضت ملي، روي كار آمد. در ابتدا همه جريانهاي سياسي و اجتماعي دست در دست يكديگر مترصد برانداختن موانع بزرگي چون استبداد داخلي و استعمار خارجي كه فراروي تحقق اراده مردم قرار داشت، بودند.
مجموعه احزاب گرد آمده در جبهه ملي اول به رهبري دكتر محمد مصدق، گروه فدائيان اسلام به رهبري سيدمجتبي نواب صفوي و حضور توده‌هاي مسلمان به زعامت فراگير آيت‌الله كاشاني، اجزاي سياسي تشكيل دهنده نهضت بودند. اين گروهها به لحاظ جهان‌بيني و اعتقادات و روشهاي اجرايي سياسي، همگون و هماهنگ نبودند. هدف رهبران ديني از اصلاحات، اسلامي‌تر نمودن جامعه و جاري كردن اصول و ارزشهاي ديني يا دست كم هماهنگ با دين بودند، در حالي كه اعضاي جبهه ملي اگر در درون ناهماهنگ و متفرق بودند اما اكثريت آنها انديشه و روش ليبرال دمكراسي غربي را پي گرفتند و در صورت فراهم شدن زمينه‌هاي لازم براي استقرار آرمانها و اهداف آنها، آنچه به اجراء درمي‌آمد قطعاً مغاير با اهداف ساير هم‌پيمانهاي مذهبي‌شان بود. بر اين اساس از ابتدا تداوم سازش و اتحاد ميان اجزاي فعال در نهضت ملي شكننده و ناپايدار بود.
دوره 28 ماهه نخست‌وزيري مصدق را مي‌توان به دو بخش 13 و 14 ماهه تقسيم كرد.
در دوره اول كه از تشكيل دولت در 7/2/1330 تا 25 تير 1331 ادامه داشت، به رغم بروز حوادث تفرقه‌آميزي چون دستگيري و حبس اعضا و رهبران برجسته فدائيان اسلام و دربند شدن نواب صفوي در طول حكومت مصدق و اختلاف‌افكني‌هاي دولت انگلستان، همكاري فيمابين گروهها محقق و كارآمد بود.
حتي پس از استعفاي ناگهاني و عجيب مصدق از سمت نخست‌وزيري در تيرماه 1331، صدور فتواي تهديد رژيم به جهاد توسط آيت‌الله كاشاني توده‌هاي مردم كفن‌پوش تهران را به خيابانها كشانيد و با خلق واعقه 30 تير به بهاي گزاف شهادت مردم مسلمان تهران، راه را براي حضور مقتدرانه مصدق در رأس دولت و كنار زدن موانعي چون شاه و دربار، فراهم آورد. اما در دوره 13 ماهه دوم كه وقايع 30 تير 1331 تا 28 مرداد 1332 را دربر مي‌گرفت، عملاً اختلافات بيشتر و آشكارتر گرديد و تا مرز انكار جايگاه و اعتقادات و حذف و منزوي نمودن يكديگر پيش رفتند.
مصدق كه به شدت درگير اجرائيات ملي كردن نفت و رفع مزاحمت‌هاي انگلستان در عرصه بين‌المللي و دربار در عرصه داخل كشور بود، ابتدا از مجلس شوراي ملي كه در آن زمان كاملاً تحت نفوذ آيت‌الله كاشاني بود، اختيارات شش ماهه گرفت و پس از آن اختيارات تام يك ساله درخواست نمود و به موازات آن از ساير همكاران و همراهان خود در مجلس و بيرون آن خواست تا او را كاملاً آزاد بگذارند و از اظهارنظر و دخالت در امور كشور خودداري كنند. چون انتقاد و اظهارنظرهاي همراهان سابق رو به تزايد گذاشت، اختلافات بالا گرفت. مصدق نيز مجلس شوراي ملي هفدهم را كه خود انتخاباتش را انجام داده بود غيرملي خواند و آن را از طريق همه‌پرسي در 18 مرداد 1332 منحل نمود. اين كار، نابجا و سئوال‌برانگيز بود.
در مردادماه 1332 مصدق كه تنها مانده بود، از طريق دو كودتاي پي در پي مورد تهديد قرار گرفت. آمريكا و انگليس مشتركاً طرح براندازي دولت ملي مصدق را پي مي‌گرفتند. كودتاي اول روز 25 مرداد به وقوع پيوست. اما محاسبه‌ها و برنامه‌ريزي نادرست كودتاچيان و عدم هماهنگي نيروهاي عمل كننده موجب شكست اوليه آنها شد. و از طرفي زمينه‌هاي آسوده خيالي و غفلت دولتمردان كابينه مصدق را نيز به وجود آورد. در حالي كه اغلب نيروهاي سياسي احتمال فعال شدن مجدد كودتاچيان را جدي مي‌دانستند، حتي از جزئيات آن نيز مطلع بوده و آگاهي‌هايي را هم به دولت ارائه داده بودند، دكتر مصدق و دولت او به رغم اطلاع از فعاليتهاي پشت پرده كودتاچيان به شدت نسبت به شكل‌گيري مجدد كودتا و مقابله با آن حتي در روز 28 مرداد بي‌توجه و بي‌انگيزه بودند. تا اينكه ناباورانه پس از درخواست مصدق از شهرباني براي جلوگيري از حمله مردم به آمريكايي‌ها و توصيه عجيب مصدق به هواداران خود مبني بر خالي كردن خيابانها، كودتاي 28 مرداد به وقوع پيوست. در چنين اوضاع و احوالي آيت‌الله كاشاني نامه‌اي را در تاريخ 27/5/1332 به نخست‌وزير نوشت و او را از امكان شكل‌گيري كودتاي ديگري عليه نهضت ملي آگاه نمود و در خلال آن به شرح نكاتي پرداخت كه در صورت اثبات درستي آن نامه و پاسخي كه دكتر مصدق در همان روز به نامه آيت‌الله كاشاني داد، رخدادهاي نهضت ملي و كودتاي 28 مرداد را بايد به گونه‌اي متفاوت از اظهارنظر و تحليل‌هاي رايج، تبيين نمود و بررسي مجدد آن واقعه بسيار مهم ضرورت تام دارد.

متن و جايگاه اسناد:
 

قبل از بررسي متن نامه‌هاي آيت‌الله كاشاني و دكتر مصدق به يكديگر، ضرورت دارد متن اين دو سند را عيناً ارائه نموده، سپس به تحليل ابعاد گوناگون آنها پرداخت. ابتدا نامه مورخ 27 مرداد 1332 كاشاني به مصدق:
«حضرت نخست‌وزير معظم جناب آقاي دكتر مصدق دام اقباله. عرض مي‌شود، اگر چه امكاناتي براي عرايضم نمانده ولي صلاح دين و ملت براي اين خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصي است و علي‌رغم غرض‌ورزيها و بوق و كرناي تبليغات شما، خودتان بهتر از هر كس مي‌دانيد كه همِّ و غم در نگهداري دولت جنابعالي است، كه خودتان به بقاء آن مايل نيستيد. از تجربيات روي كار آمدن قوام و لجبازيهاي اخير بر من مسلم است كه مي‌خواهيد مانند سي‌ام تير كذايي يك بار ديگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه برويد. حرف اين جانب را در خصوص اصرارم در عدم اجراي رفراندوم نشنيديد و مرا لكه‌ حيض كرديد. خانه‌ام را سنگباران و ياران و فرزندانم را زنداني فرموديد و مجلس را كه ترس داشتيد شما را ببرد بستيد و حالا نه مجلسي است و نه تكيه‌گاهي براي اين ملت گذاشته‌ايد. زاهدي را كه من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل كنترل نگاه داشته بودم با لطايف‌الحيل خارج كرديد و حالا همانطور كه واضح بوده درصدد به اصطلاح كودتا است. اگر نقشه شما نيست كه مانند سي‌ام تير عقب‌نشيني كنيد و به ظاهر قهرمان زمان بمانيد، و اگر حدس و نظر من صحيح نيست كه همانطور كه در آخرين ملاقاتم در دزاشيب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد كردم كه آمريكا ما را در گرفتن نفت از انگليسيها كمك كرد و حالا به صورت ملي و دنياپسندي مي‌خواهد به دست جنابعالي اين ثروت ما را به چنگ آورد. و اگر واقعاً با ديپلماسي نمي‌خواهيد كنار برويد، اين نامه من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود، كه من شما را با وجود همه بدي‌هاي خصوصي‌تان نسبت به خودم از وقوع حتمي يك كودتا به وسيله زاهدي كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم، كه فردا جاي هيچ‌گونه عذر موجهي نباشد. اگر به راستي در اين فكر اشتباه مي‌كنم با اظهار تمايل شما، سيدمصطفي و ناصرخان قشقايي را براي مذاكره خدمت مي‌فرستم، خدا به همه رحم بفرمايد. ايام به كام باد. سيدابوالقاسم كاشاني.»
دكتر مصدق نيز در همان روز 27 مرداد 1332 در نامه‌اي رسمي كه داراي نشان شير و خورشيد و تاج بوده و درصدر آن واژه نخست‌وزير نيز چاپ شده بود، در پاسخ به نامه آيت‌الله كاشاني مختصر و قاطع چنين نوشت:
«مرقومه حضرت آقا وسيله حسن آقاسالمي زيارت شد. اينجانب مستظهر به پشتيباني ملت ايران هستم، والسلام. دكتر مصدق.»
پس از آگاهي از متن و محتواي اسناد مورد بحث، بنا به ضرورت فن سندشناسي بررسي آنها با ارائه پاسخ چند سئوال و نكته اساسي كه حيطه‌هاي بيروني و دروني اسناد را دربر گرفته و به روشنتر شدن جايگاه و اسناد، نحوه شكل‌گيري و سنجش حد و حدود اعتبار آنها كمك خواهند كرد، آغاز خواهد شد.
اين اسناد از نوع رسمي بوده و ماهيت ملي دارند، توسط دو شخصيت سياسي طراز اول دوره نهضت ملي يكي در مقام نخست‌وزيري، ديگر رئيس و نماينده مجلس شوراي ملي در خلال وقايع كودتاي 28 مرداد در تهران كه كانون حوادث بود توليد شده‌اند. نكات ديگري كه با نگاه از بيرون به اسناد بايد توضيح داد تا به همه سئوالات قبل از بررسي اسناد از درون پاسخ داده شود، بدين قرارند: اين اسناد نادر و منحصر به فرد هستند نه از آن ديدگاه كه تازه‌ياب بوده يا همگان به آنها دسترسي ندارند، بلكه از اين بعد كه هيچ يك از اسناد بي شمار دوره نهضت ملي قادر به جايگزيني اين دو سند نمي‌باشند.
اين دو سند هر كدام يك برگي مي‌باشند. نامه كاشاني نسبتاً مفصل است و پاسخ مصدق بيش از دو سطر حجم ندارد. اين اسناد پس از انتشار در معرض ديد محققان قرار گرفته و هر كس از منظر خود به آنها نگريسته‌اند اما كاوش‌هاي صورت گرفته جامع و روشمند نمي‌باشند.
لذا به منظور بررسي بهتر اسناد ضرورت دارد پاسخهايي به پرسش‌هايي كه ويژگي‌هاي دروني اسناد را مورد سئوال قرار مي‌دهند، ارائه نمود:
نخستين نكته در شناخت اسناد سياسي ضرورت شناخت نوع ادبيات حاكم بر اسناد است. ادبيات متن نامه آيت‌الله كاشاني از نوع مذهبي ـ سياسي است. پيش از انتساب به هر بعد ديگر از شئونات اجتماعي آيت‌الله كاشاني، او يك روحاني و مجتهد ديني بود. اين واقعيت نه تنها بر ادبيات اين سند كه بر ساير اسناد به جاي مانده از ايشان سايه افكنده است. ادبيات و انشاي آن تفاوت معناداري با ساير مكتوبات به جاي مانده از ايشان ندارد.
موضوع سند اول به اظهارنظر و استدلال آيت‌الله كاشاني پيرامون احتمال وقوع كودتاي بيگانگان عليه نهضت ملي، استقلال و آزادي ملت و حاكميت دولت قانوني دكتر مصدق اختصاص دارد. افشاي نقش لايه‌هاي گوناگون عوامل كودتاگر و علل و انگيزه‌هاي مؤثر در آن و اهدافي كه دنبال مي‌نمودند، و آگاهي دادن پيرامون بي‌توجهي و سكوت نخست‌وزير ـ كه از نظر او حيرت‌آور بود ـ در قبال كودتايي كه تحقق آن را قريب‌الوقوع مي‌دانست، اهم موضوعات آمده در سند اول مي‌باشند. محتواي سند دوم، پاسخ كوتاه مصدق به نامه كاشاني است و دلالت بر آگاهي او از وقايع، و به صورت تلويحي حاكي از فضولي دانستن اظهارنظر آيت‌الله كاشاني پيرامون كودتا در سند اول است، اهداف كلي و غايي كه در اسناد دنبال مي‌شوند، ضمن اطلاع‌رساني به طرف مقابل خود پيرامون وقوع كودتا، سعي در آشكار ساختن ماهيت مشكوك و وابسته مخالفين خود و نمايش حدود هماهنگي آنها با كودتا به منظور ثبت در تاريخ كشور است.
نكته ديگر شرح حدود اهميت اسناد مورد پژوهش است. به نظر مي‌رسد نمي‌توان پاسخ مشخصي به سئوال داد. زيرا همه اسناد مهم هستند. اگر مطلب و واقعه‌اي از شايستگي‌هاي لازم براي سند شدن برخوردار است، سخن گفتن از ميزان اهميت آن درست نمي‌باشد. در اهميت نامه‌هاي مورد پژوهش همان بس كه گفته شود اسناد تاريخي هستند و در پاسخ به سئوال از جايگاه اين اسناد بايد توجه داشت كه دو سند مورد بحث نتيجه وقايع تاريخي هستند. نتيجه اختلافها و ناهماهنگي‌هاي ميان رهبران نهضت ملي مي‌باشند. از سوي ديگر آنها بخشي از واقعه هم هستند. واقعه در شرف وقوع كودتاي 28 مرداد، از طرفي ديگر اسناد مورد بحث خود دليل و موجب وقايع بعدي نيز مي‌باشند، زيرا آنچه در دهه پس از كودتا در ايران رخ داد و در پي آن برخي ريشه‌هاي انقلاب اسلامي به تدريج شكل گرفتند، و صفوف جريانهاي اسلامي و ملي را كاملاً از هم جدا نمود، از جمله آثار اين اسناد هستند.

منابع و اسناد:
 

منابع گوناگون مواضع متفاوتي را پيرامون رد يا پذيرش دو نامه مورد بحث اتخاذ نموده‌اند، بايد توجه داشت كه از زمان انتشار اين اسناد كه مقارن با تبلور آزادي و پيروزي انقلاب اسلامي بود، موضع‌گيري جريانهاي سياسي در رد يا پذيرش آنها آغاز شد. اعضاي جبهه ملي و هواداران دكتر مصدق يك دست و متفق با محتواي نامه آيت‌الله كاشاني مخالفند. گروهي در قبال حدود صحت آن سكوت كرده‌ اند و گروهي ديگر در رد آن كوشيدند. اما هيچ‌يك صحت نامه مصدق به آيت‌الله كاشاني را مورد ترديد قرار نداده‌اند و گروه مقابل خود را متهم به سندسازي نموده‌اند. جريان هوادار آيت‌الله كاشاني اصالت و درستي هر دو نامه را پذيرفته و آن دو را مرتبط با يكديگر مي‌دانند. غير از آنها منابع مستقل نيز به نقل و ارائه آن دو سند پرداخته‌اند. هواداران آيت‌الله كاشاني جريان مقابل خود را متهم به چشم پوشي بر اسناد تاريخي و حمايت چشم بسته از همه مواضع درست و نادرست مصدق نموده‌اند.
جريان سياسي كه درستي نامه كاشاني را زير سئوال برده يا نپذيرفته‌اند، سند دوم را كه نامه مصدق در تاريخ 27 مرداد در پاسخ به نامه كاشاني است، پذيرفته‌اند. سرهنگ نجاتي ضمن تأييد آن، به پذيرش و درج متن پاسخ دكتر مصدق در روزنامه پيام جبهه ملي ارگان جبهه ملي اشاره كرده است. هواداران مصدق در كتاب «مصدق نفت و ناسيوناليزم ايراني» موضوع را از ديدگاه دكتر حسن آيت نقل كرده‌اند و دليلي بر رد آن ارائه ننموده‌اند. محمد تركمان نيز در مجموع نامه‌هاي دكتر مصدق كه آنها را به ترتيب تقدم زماني جمع‌آوري كرده است، نامه را منسوب به مصدق كرده و ذيل ساير نامه‌هاي ايشان در روزهاي پاياني مردادماه 1332 متن آن را درج كرده است.
نامه آيت‌الله كاشاني به مصدق نيز در منابع هوادار مصدق آمده است. همايون كاتوزيان نامه آيت‌الله كاشاني را از آن جنبه مورد ايراد قرار مي‌دهد كه در سال 1357 با فاصله‌اي 25 ساله از زمان وقوع منتشر شده است. اما تعلق خط نامه به آيت‌الله كاشاني را تأييد نموده است. با توجه به زمان رحلت آيت‌الله كاشاني در سال 1340، بدبيني كاتوزيان درخور تعمق است.
ايراد ديگر كاتوزيان به محتواي نامه آن است كه: مشخص نيست آيت‌الله كاشاني از كدام كودتا در نامه خود سخن گفته است. به نظر مي‌رسد كاتوزيان متن كامل اسناد را در اختيار نداشته است. زيرا آيت‌الله كاشاني در نامه خود تاريخ 27 مردادماه را قيد نموده و ضمن مطالب خود به وقايعي چون رفراندوم و انحلال مجلس شوراي ملي به دست مصدق اشاره كرده است. لذا منظور آيت‌الله كاشاني از احتمال وقوع كودتا در روزهاي آينده كاملا ً مشخص است. به جز اين، كاتوزيان در نقل محتواي نامه مصدق كلماتي را به كار برده است كه در متن اصلي وجود ندارد.
مصدق نيز در كتاب «خاطرات و تألمات» خود كه پس از كودتا نوشته، تلاش كرده است بدون آنكه ذكري از نامه آيت‌الله كاشاني به ميان آورد، به محتواي آن پاسخ دهد. «من با دستگاهي كار مي‌كردم كه زير نفوذ استعمار بود... دولت اينجانب با چنين تشكيلاتي در ظرف آن دو روز چه مي‌توانست بكند، چونكه ابتكار عمل در دست عمال بيگانه بود... همه مي‌دانند كه عصر روز 27 مرداد [زمان دريافت نامه آيت‌الله كاشاني] دستور اكيد دادم هر كس حرف از جمهوري بزند او را تعقيب كنند و نظر اين بود كه از پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاهي درخواست شود هر قدر زودتر به ايران مراجعت نمايند.
سازمان مجاهدين انقلاب نيز ضمن تأييد و پذيرش اصالت هر دو نامه كاشاني و مصدق نوشته است: «به جرأت مي‌توان گفت كه مصدق كوچكترين اقدامي در جهت خنثي كردن كودتاي 28 مرداد نكرد.»
غير از منابع پيش گفته ساير منابع بي‌طرف يا هوادار كاشاني نيز ضمن پذيرش اصالت نامه، پيرامون محتواي آن اظهارنظر كرده‌اند، از آن جمله‌اند: دهنوي در مجموعه‌اي از مكتوبات، سخنراني‌ها و پيامهاي آيت‌الله كاشاني، عميد زنجاني در كتاب انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن، باقر عاقلي در كتاب نخستين وزيران ايران، حسن آيت در كتاب چهره حقيقي مصدق‌السلطنه، احسان طبري در كژراهه، سيد جلال‌الدين مدني در كتاب تاريخ سياسي معاصر ايران و در كتاب روحانيت و نهضت ملي شدن نفت ضمن تأييد محتواي دو نامه كاشاني و مصدق عين دو سند را كه به خط و امضاي صاحبان آنها مي‌باشد چاپ كرده است.
منبع:www.dowran.ir



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط