مقدمه
در این بیانات رهبر عزیز انقلاب با نام بردن از رهبر و معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (رحمه الله) از تلاش های ایشان برای پیوند زدن انقلاب اسلامی با نهضت حسینی در سالهای 1342 و 1357 میگویند. از اهداف حرکت امام حسین ( علیه السلام ) در اقامهی حق و عدل از عزم جدی ائمه معصومین برای تاسیس یک نظام اسلامی و ...توجه به حضرت اباعبداله
در مورد مسأله محرّم و عاشورا، باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و پشتوانه پیروزی آن، همین توجه به حضرت ابی عبدالله (علیه الصّلاة و السّلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود.شاید برای بعضی ها، این مسأله قدری ثقیل به نظر برسد؛ لیکن واقعیت همین است. هیچ فکری - حتی در صورتی که ایمان عمیقی هم با آن همراه باشد - نمی توانست توده های عظیم میلیونی مردم را آن چنان حرکت بدهد که در راه انجام آنچه احساس تکلیف می کردند، در انواع فداکاری ذره یی تردید نداشته باشند.
اساساً مادامی که ایمان، با محبت و عشق عمیق و رنگ و بوی پیوند عاطفی همراه نباشد، کارایی لازم را ندارد. محبت است که در مقام عمل و تحرک - آن هم در حد بالا - به ایمان کارایی می بخشد. بدون محبت نمی شد ما نهضت را به پیش ببریم.
بالاترین عنوان محبت - یعنی محبت به اهل بیت - در تفکر اسلامی، در اختیار ماست. اوج این محبت، در مسأله کربلا و عاشورا و حفظ یادگارهای گرانبهای فداکاری مردان خدا در آن روز است که برای تاریخ و فرهنگ تشیع، به یادگار گذاشته شده است.
القائات شبه روشنفکری در جدا کردن مسائل عاطفی از مسائل اعتقادی
در آن روزهایی که مسایل اسلامی، با دیدهای نو مطرح می شد و جاذبه های خوبی هم داشت و برای کسانی که با دین و اسلام سر و کار زیادی نداشتند، موضوع مبارکی هم بود و گرایشهای نو در تفکر اسلامی، چیز بدی نبود - بلکه برای عالم اسلام و بخصوص قشر جوان ذخیره محسوب می شد -یک گرایش شبه روشنفکرانه به وجود آمده بود که ما بیاییم مسایل ایمانی و اعتقادی اسلام را از مسایل عاطفی و احساسی - از جمله مسایل مربوط به عاشورا و روضه خوانیها و گریه - جدا کنیم!
شاید بسیاری در آن روزها بودند که با توجه به این که در ماجرای ذکر عاشورا و روایت فداکاری اباعبدالله (علیه الصلاة و السلام) چیزهایی وارد شده بود و احیاناً به شکلهای تحریف آمیزی بیان می شد، این حرف برایشان مطلوب و شیرین بود و این گرایش رشد می کرد؛ لیکن در صحنه ی عمل، ما به وضوح دیدیم که تا وقتی این مسأله از طرف امام بزرگوارمان، به صورت رسمی و علنی و در چارچوب قضایای عاشورا مطرح نشد، هیچ کار جدی و واقعی انجام نگرفت.
اقدام امام خمینی (رحمه الله) برای پیوند زدن انقلاب اسلامی با نهضت حسینی در سالهای 1342 و 1357
در دو فصل، امام (رحمه الله) مسأله نهضت را به مسأله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت - یعنی روزهای محرم سال 42 - که تریبون بیان مسایل نهضت، حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری، فصل آخر نهضت - یعنی محرم سال 57 - بود که امام (رحمه الله) اعلام فرمودند: «ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند».ایشان، عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجدداً همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد؛ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت، با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین (علیه السلام) گره خورد.
اقامه ی حق و عدل؛ هدف حرکت امام حسین (علیه السلام)
این، در مقام عمل بود. در مقام تبلیغ و واقع و ثبوت هم که مطلب روشن است. حرکت امام حسین (علیه السلام) برای اقامه حق و عدل بود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر...» (1).در زیارت اربعین که یکی از بهترین زیارات است، می خوانیم: «و منح النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضّلاله» (2).
آن حضرت در بین راه، حدیث معروفی را که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل کرده اند، بیان می فرمایند: «ایهاالناس ان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله مخالفا لسنة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لاقول کان حقا علی الله ان یدخله مدخله». (3)
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتاری که درباره آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن می کند که غرض، اقامه حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه راه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث آدم صفوة الله یا وارث نوح نبی الله...» (4) و معلوم است که پیامبران هم برای چه آمدند: «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (5). اقامه ی قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامی.
اقامه حاکمیت اسلام؛ هدف انقلاب اسلامی
آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزی است که حسین بن علی (علیه السلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز، برای شهدای خود که در جبهه های گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت می رسند، با معرفت عزاداری می کنیم.آن شهید و جوانی که یا در جنگ تحمیلی و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبهه یی برای مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و برای نگهداشتن و محکم کردن ستونهای همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛
در حالی که وضع شهدای امروز، با شهدای کربلا که در تنهایی و غربت کامل قیام کردند و هیچ کس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همه مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع می کردند، متفاوت است. در عین حال، ایمان و عشقشان آن چنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند.
وضع شهدای کربلا، با شهدایی که تمام دستگاه های تبلیغی و مشوق های جامعه به آنها می گوید بروید و آنها هم می روند و به شهادت می رسند، فرق دارد. البته این شهید، شهید والامقامی است؛ اما او چیز دیگری است.
عزم جدی ائمه (علیهم السلام) برای تأسیس نظام اسلامی
ما که امروز این نظام اسلامی را لمس می کنیم و برکات آن را از نزدیک می بینیم، بیشتر از اسلاف خود، قدر نهضت حسینی (علیه السلام) و معنای آن را درک می کنیم و باید بکنیم. آن بزرگوار، برای چنین چیزی حرکت کرد. آن بزرگوار، برای همین قیام کرد که رژیمهای فاسد و مخرّب انسان و دین و ویرانگر صلاح، در جامعه نباشند و نظام اسلامی و الهی و انسانی و مبنی بر صلاح، در جامعه استقرار پیدا کند.البته، اگر آن نظام در زمان آن بزرگوار و یا در زمان ائمه بعدی (علیهم السلام) - که معصومند و به منبع وحی متصلند - تحقق پیدا می کرد و آنها در رأس آن نظام قرار می گرفتند، طبیعی است که وضعشان با ما متفاوت بود.
در عین حال، هیکل و هندسه قضیه، یکی است و آنها هم برای همین طور نظامی، حرکت می کردند. حالا این یک بحث طولانی است که نمی خواهم در این جا وارد آن بشوم که آیا ائمه (علیهم السلام) برای ایجاد نظام اسلامی، عزم جدی داشتند یا کار آنها صرفاً به عنوان سرمشق بود.
آنچه که از روایات مربوط به زندگی ائمه (علیهم السلام) به دست می آید و شواهد زیادی بر آن وجود دارد، این است که ائمه (علیهم السلام) جداً می خواستند نظام اسلامی به وجود آورند. این کار - آن طور که تصور می شود - با علم و معرفت امام منافات ندارد. آنها واقعاً می خواستند نظام الهی برقرار کنند. اگر برقرار می کردند، تقدیر الهی همان بود.
تقدیر الهی و اندازه گیریها در علم پروردگار، با شرایط گوناگون اختلاف پیدا می کند که حالا این موضوع را بحث نمی کنیم.
اجمالاً، در این که حرکت آنها برای این مقصود بوده است، شکی نیست. اما امروز، به برکت آن نهضت و حفظ فرهنگ و روحیه آن نهضت، در جامعه خودمان این نظام را به وجود آورده ایم.
اگر در جامعه ما، عشق به امام حسین (علیه السلام) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصله ی زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد، به پیروزی می رسید.
این، عامل فوق العاده مؤثری در پیروزی نهضت بود و امام بزرگوار ما، در راه همان هدفی که حسین بن علی (علیه السلام) قیام کرده بودند، از این عامل حداکثر استفاده را کردند.
تأکید امام خمینی (رحمه الله) بر حفظ روضه خوانی و ذکر مصیبت
امام (رحمه الله) با ظرافت، آن تصور غلط روشنفکرمآبانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه یی از زمان رایج بود، از بین بردند. ایشان، جهتگیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهتگیری عاطفی در قضیه ی عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این، یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ما نیست؛بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار - چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون - باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده دلها، در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست، قوی تر هم بشود. ایشان، بارها بر این مطلب تأکید می کردند و عملاً هم خودشان وارد می شدند.
ما در آستانه محرّمِ انقلاب و محرم امام حسین (علیه السلام) که یکی از محصولات آن نهضت، نظام جمهوری اسلامی است، قرار داریم. محرم دوران انقلاب، با محرم های قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما، متفاوت است.
این محرم ها، محرم هایی است که در آن، معنا و روح و جهتگیری، واضح و محسوس است. ما نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم. حکومت و حاکمیت و اعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم، آثار محرم است.
وظیفه همه مبلغان و ذاکران در حفظ و ترویج سنت عزاداری و ذکر مصائب امام حسین (علیه السلام)
ما در دوران خود، محرم را با محصول آن، یکجا داریم. با این محرم، بایستی چگونه رفتار کنیم؟ پاسخ این است که ما معممان، همه علمای دین، همه مبلغان و همه ذاکران، باید مسأله عاشورا و مصایب حسین بن علی (علیه السلام) را به صورت یک مسأله جدی و اصلی و به دور از شعار، مورد توجه قرار بدهیم. واقعاً اگر بخواهیم این مسأله را جدی بگیریم، راهش چیست؟لزوم پرهیز از تحریفات و پیرایه زدایی از مسائل عاشورا
اولین شرط این است که ما حادثه را از پیرایه های مضر خالی کنیم. چیزهایی وجود دارد که اگرچه پیرایه است، اما نه مضر و نه حتی دروغ است. همه کسانی که بخواهند با بیان هنری، حادثه یی را ترسیم کنند، فقط متن حادثه را نمی گویند.وقتی شما می شنوید که در شرایط خاصی، سخنی از زبان کسی خارج شده، می توانید احساسات آن گوینده سخن را هم حدس بزنید. این، یک چیز قهری است. اگر در بیابانی و در مقابل لشکریانی، انسانی حرفی بر زبان جاری می کند، بسته به این که آن حرف چه باشد - دعوت و التماس و تهدید و...
- قاعدتاً حالاتی در روح و ذهن این گوینده وجود دارد که این برای شنونده عاقل، قابل حدس است و برای گوینده هنرمند نیز قابل بیان می باشد. گفتن اینها، اشکالی ندارد.
ما وقتی بخواهیم حالات امام و اصحابش (علیهم السلام) را در روز و شب عاشورا - آن مقداری که در کتب معتبره خواندیم و یافتیم - بیان کنیم، قهراً خصوصیات و ملابساتی دارد.
فرض کنید سخنی را که امام (علیه السلام) با یارانش در شب عاشورا گفته است، می توانید با این خصوصیات بیان کنید: در تاریکی شب و یا در تاریکی غم انگیز و حزن آور آن شب و از این قبیل.
این پیرایه ها، نه مضر و نه دروغ است؛ اما بعضی از پیرایه ها دروغند و بعضی از نقلها خلاف می باشند و حتی آنچه که در بعضی از کتابها نوشته شده است، مناسب شأن و لایق مفهوم و معنای نهضت حسینی نیست. اینها را بایستی شناخت و جدا کرد.
لزوم استفاده از شیوه های بیان هنری در روضه خوانی
بنابراین، اولین مسأله این است که ما حادثه را خالص کنیم و آن حادثه خالص شده و دقیق و متقن را، به انواع بیان های هنری - از شعر و نثر و سبک روضه خوانی که خودش یک سبک هنری مخصوصی است - بیامیزیم. این کار، اشکالی ندارد و مهم است. ما باید این کار را بکنیم. کسانی که در این رشته متصلّب و واردند، باید این کار را انجام بدهند.اگر ما از حادثه عاشورا، مثلاً «لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» (6) را بیان کردیم - که امروز معنا و مفهوم آن برای ما روشن است - ولی آن معنا و مفهوم را نقض کرد و با آن مخالف و مغایر بود؛ این کار، خدمت به مرام حسینی و حادثه عاشورا نیست. ما باید حادثه را خالص کنیم و سپس ابعاد مختلف آن را برای مردم تشریح نماییم.
من نمی خواهم به آقایان علما و مبلغان و گویندگان و ذاکران محترم و همه جمع ما که اهل منبر و روضه و بیان مصایب و محامد سیدالشهداء (علیه الصلاة والسلام) هستیم، مطلبی را در آن زمینه ها مطرح بکنم؛ ولی به طور کلی باید بگویم که این حادثه - به عنوان پشتوانه ی نهضت و انقلاب - باید آبرومند و پرتپش و پرقدرت باقی بماند.
اگر برخورد امروز ما با این حادثه، مثل روضه خوانی باشد که در پنجاه سال قبل برخورد می کرد - یعنی چیزی را در جایی می دید و مثلاً برحسب احتمال ذهنی، آن را ترجیح می داد و نقل می کردند و مؤمنین را می گریاند و هم آنها و هم خود او به ثواب می رسیدند - ممکن است به حادثه ضرر بزنیم.
نهضت عاشورا؛ پشتوانه انقلاب اسلامی
امروز این حادثه، پشتوانه یک نهضت است. اگر امروز به ما بگویند ریشه این نهضتی که به وجود آورده اید، کجاست؟ما می گوییم: ریشه اش پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهم السلام) است. امام حسین کیست؟ کسی است که این حادثه را به وجود آورده و در تاریخ از او نقل شده است.
پس این حادثه، پشتوانه این نهضت است. اگر ما ندانسته و بی توجه و از روی سهل انگاری، حادثه را با چیزهایی که جزو آن نیست، مشوب کردیم، به آن حادثه و نیز به انقلابی که ناشی از آن حادثه است، خدمت نکرده ایم. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار جمعی از روحانیون در آستانه ماه محرم - 11/5/1368)
ماه محرم؛ فرصت بیان معارف علوی و معارف حسینی
اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است. اگر فداکاری بزرگِ حسین بن علی (علیه السلام) نمی بود - که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلی متوجه و بیدار کرد - در همان قرن اول یا نیمه قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلی برچیده می شد. قطعاً این گونه است.اگر کسی اهلِ مراجعه به تاریخ باشد و حقایق تاریخی را ملاحظه کند، این را تصدیق خواهد کرد. چیزی که وجدان جامعه اسلامی را در آن زمان برآشفت و اسوه و الگویی برای بعدی ها شد، همین حادثه عجیبی بود که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت.
البته، بعد از آن، نظایر بسیاری پیدا کرد؛ اما هیچ کدام از آن نسخه ها، مطابق اصل نبود. امت اسلام، شهیدان زیادی داد. شهدای دستهجمعی داد. اما هیچ کدام به پای حادثه عاشورا نرسید. حادثه عاشورا، در اوج قلّه فداکاری و شهادت باقی ماند و همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند.
استفاده مردم جهان از حادثه عاشورا
« لایوم کیومک یا اباعبدالله. » ما شیعیان، از این حادثه، خیلی بهره برده ایم. البته غیر شیعه هم، استفاده کرده اند. امروز، در کشور مصر، مسجد « رأس الحسین » - آن جا که خیال می کنند سر مقدّس آن بزرگوار مدفون است - محل تجمع عواطف مردم محب اهل بیت مصر است. ملت مصر، ملت خوبی است. کار به رژیم و دولت آن کشور نداریم. ملتْ محب اهل بیت است.همه جای دنیا، متأثر از این واقعه اند؛ اما شیعه از این واقعه یک استفاده فوق العاده کرده است. ما دین را به وسیله این حادثه حفظ کردیم؛ احکام را برای مردم بیان کردیم؛ عواطف مردم را در خدمت دین و ایمان قرار دادیم. «ما» که می گوییم یعنی طایفه روحانیون و مبلغین، در طول چند قرن گذشته.
آخرین برکت عظیم حادثه کربلا همین انقلاب شکوهمند ماست. اگر حادثه کربلا و اسوه گیری از آن نبود، این انقلاب پیروز نمی شد. امام بزرگوارمان که در محرم سال 57 فرمودند: «ماهی که خون بر شمشمیر پیروز است»، این خط و این درس را از محرم دادند. سراغ جنگ هم که بروید همین است.
آقایان مبلغین، وعاظ، گویندگان مذهبی، خوانندگان و مداحان مذهبی، فراموش نکنند که در زمان ما، نمونه کاملی از حوادث عاشورا، همین بسیجی هایند. همین بچه ها و جوانان بسیجند. این یادتان نرود. عده ای از آنها شهید شدند، عده ای هم هستند.
اینهایی که هستند، اگر شهید نشدند به خاطر این نبود که از شهادت گریختند. به سراغ شهادت رفتند؛ اما شهادت به سراغشان نیامد. فراموش نشود که ماجرای عاشورا و محرم، با شهدای ما و با بقایای آن بسیجی ها - که امروز بحمدالله از پیر و جوان در جامعه ما زیادند - پیوند دارد. این ماهِ تبلیغ، مقابل ما و شماست. مواظب باشید از این ماه، حداکثر بهره را در راه دین و برای خدا ببرید.
لزوم بیان معارف قرآنی و اسلامی صحیح و اصیل در ماه محرم
در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را - که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است - برای مردم بیان کنید. بنده مکرّر عرض کرده ام: منبر بی مطالعه رفتن؛ منبری که انسان برود، بگوید «حالا ببینیم چه خواهیم گفت» و هرچه به دهانش بیاید در منبر بگوید - گاهی حرف سست، گاهی خدای ناکرده نقل نادرست، خدای ناخواسته حرفی که موهن مذهب باشد - ناسپاسی در حقِّ عاشوراست.آقایان محترم؛ روحانیون، علما و خطبای گرامی و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سیال خودشان سؤال هایی دارند. این سؤال ها را نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: «آقا، ساکت!» گویا دارد کفر می گوید! جوان است. ذهن جوان، سیال است. افکار غلط و استدلال های نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصری ای که وجود دارد، گسترده است.
جوان ما، برایش سؤال به وجود می آید. چه کسی باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پُر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری می رود و به شکل غلط، جواب او را می گوید.
روحانی باید با اندیشه ناب اسلامی از بهترینش، مستدل ترینش و قوی ترینش مجهز باشد. ما این طور اندیشه ها و حرف ها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهری (رضوان الله تعالی علیه)، یک جامعه دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا می داشت.
در همان دانشکده ای که آن بزرگوار تدریس می کرد، کسانی بودند که به طور صریح، ضد دین تبلیغات می کردند و درس می گفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوت کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد.
پیش از انقلاب، این گونه بود. پیش از انقلاب، روحانیونی که با دانشگاه ها و محیط های فکری جوان و احیاناً مرتبط با افکار بیگانه اتصال داشتند، ابزاری که قدرت و زوری به آنها بدهد نداشتند. اما فضا در قبضه آنها و به دست آنها بود.
در یک مسجد، یک روحانی می ایستاد برای مردم حرف می زد و می دیدید کلاس های درس در دانشگاه، تعطیل یا خلوت می شد و می رفتند پای صحبت آن آقا؛ که چهار کلمه تفسیر از او بشنوند یا شرح نهج البلاغه او را یاد بگیرند.
شرایط روضه خوانی و مداحی
قبل از انقلاب، این گونه بود. ما باید این گونه خودمان را مجهز کنیم. منبرها، این طور باید باشد. البته، این، مخصوص منبرها هم نیست. من نسبت به همه مراسم عزاداری عرض می کنم. نوحه خوانی نیز همین طور است. روضه خوانی نیز همین طور است.مرحوم حاجی نوری (رضوان الله علیه)، کتاب نوشت درباره شرایط روضه خوانی. «لؤلؤ و مرجان؛ در شرایط پله اول و دوم منبر روضه خوانان» اسم کتاب ایشان است.
روضه خوانی هم شرایط دارد. مداحی هم شرایط دارد. نوحه سینه زنی خواندن هم شرایط دارد. باید کسانی که اینها را تهیه می کنند، می سرایند و می خوانند، مواظب باشند که درست بر طبق معارف اسلامی حرف بزنند، تا این سینه زنی، این روضه خوانی و این نوحه خوانی، قدمی در راه عروج مردم به اوج قله افکار اسلامی باشد.
این، امروز برای ما لازم است. باید سعی کنند که از اباطیل و مطالب خلاف و کارهای ناشایسته و بعضی از کارها که وهن مذهب است و حقیقتاً شایسته دستگاه حسین بن علی (علیه السلام) نیست، اجتناب شود. (بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله) در جمع علما، طلاب و روحانیان، در آستانه ماه «محرم» - 26/3/1372)
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 44، ص 3292. مفاتیح الجنان، زیارت اربعین
3. بحارالانوار، ج 44، ص 382
4. مفاتیح الجنان، زیارت وارث
5. سوره حدید، آیه ی 25
6. مفاتیح الجنان، زیارت اربعین
منبع: 72 سخن عاشورایی (از بیانات مقام معظم رهبری)، علیرضا مختارپور قهرودی، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1390، صص 28-21.