آدم هاي واقعي ، شخصيت هاي سينمايي

وضعيت خانوادگي نابه سامان وان ميتر و به خصوص رفتار ناپسند پدر دايم الخمرش موجب شد در دوران نوجواني از خانه فرار و از همان زمان خلافكاري هاي جزيي خود را آغاز كند . وان ميتر ابتدا به سرقت لوازم اتومبيل مي پرداخت اما پس از مدتي به دزدي هاي كلان تر روي آورد وحين سرقت از مسافران يك قطار دستگير شد و به زندان افتاد . در
پنجشنبه، 18 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آدم هاي واقعي ، شخصيت هاي سينمايي

آدم هاي واقعي ، شخصيت هاي سينمايي
آدم هاي واقعي ، شخصيت هاي سينمايي


 

نويسنده : حامد مظفري





 

هومر وان ميتر(استيون دورف)
 

وضعيت خانوادگي نابه سامان وان ميتر و به خصوص رفتار ناپسند پدر دايم الخمرش موجب شد در دوران نوجواني از خانه فرار و از همان زمان خلافكاري هاي جزيي خود را آغاز كند . وان ميتر ابتدا به سرقت لوازم اتومبيل مي پرداخت اما پس از مدتي به دزدي هاي كلان تر روي آورد وحين سرقت از مسافران يك قطار دستگير شد و به زندان افتاد . در زندان جان ديلينجر را ديد وپس از همراهي با او در فرار از زندان ، به يكي از اعضاي اصلي گروه ديلينجر تبديل شد . روحيه اخلاقي مفرح وان ميتر و به خصوص شوخ طبعي ذاتي اش موجب شد كه خيلي زود مورد توجه ديگر اعضاي گروه قرار گيرد . او همراه با اين گروه در سرقت هاي كوچك و بزرگ فراواني شركت داشت و بارها نيز به زندان افتاد . پس از هر بار زنداني شدن تعهد مي داد سرش به سنگ خورده و اگر آزاد شود ، زندگي سالمي را در پيش مي گيرد اما بلافاصله پس از رهايي ، به سرعت دوستان خلافكارش را پيدا مي كرد و به هر تعهدي پشت پا مي زد . قانون شكني هاي وان ميتر آن قدر ادامه يافت تا اين كه به عنوان يك مجرم فراري خطرناك تحت تعقيب پليس قرار گرفت و عكس هايش به عنوان يك جاني درجه يك در سطح وسيعي منتشر شد . به همين دليل وان ميتر نتوانست به راحتي در انظار عمومي ظاهر شود ، بنابراين چاره را در آن ديد كه تغيير قيافه دهد و با دانسته هاي كمي كه در مورد گريم داشت ، با شمايلي جديد در خيابان ظاهر شود . اما اين وضعيت هم تداوم نيافت چون نيروهاي پليس حلقه محاصره را آن قدر بر او تنگ كرده بودند كه مدام به تغيير مكان هفتگي نياز پيدا مي كرد . او يك ماه پس از قتل جان ديلينجر و در جريان درگيري با دسته اي از مأموران پليس كشته شد.

هري پيرپونت(ديويد وينهام)
 

هري پيرپونت در خانواده اي متشخص به دنيا آمد ودوران كودكي آرامي را سپري كرد اما در جريان يك حادثه دچار ضربه مغزي شد و همين آسيب باعث شد ناخواسته به كارهاي خلاف روي آورد . در ابتدا يك دزد خرده پا بود اما پس از مدتي به سرقت از بانكها روي آورد وبه زندان افتاد . در زندان ايالتي با جان ديلينجر آشنا شد و ديلينجر هم كه از تجربه هاي اودر زمينه سرقت از بانك آگاهي داشت هري را به عنوان اولين گنگستر گروهش انتخاب كرد . هري پس از رهايي از زندان مدتي را به همكاري با ديلينجر پرداخت اما روحيات خاص اوموجب شد خيلي زود گروه خودش با عنوان گروه ترور را پايه گذاري كند و به طور مستقل به سرقت بانك ها بپردازد . ناگفته نماند كه هري پيرپونت هم زمان با كار در گروه خودش به خاطر علاقه اي كه به ديلينجر داشت همواره در انجام پروژه هاي گوناگون به او هم مشاوره مي داد . در 1934 پيرپونت را پليس فدرال آمريكا دستگير وبه اعدام محكوم كرد اما پيش از اجراي حكم، از زندان فرار كرد و حين فرار به ضرب گلوله مأموران كشته شد .

آلوين كارپيس(جوواني ريبيسي)
 

يكي از كوچك ترين جانيان محصول ركود اقتصادي سال هاي 1929 تا 1935 بود . كارپيس در ميان خلافكاران زمان خودش جايگاهي متوسط به پايين داشت اما چون آخرين بازمانده گروه ديلينجر بود كه پس از دستگيري به زندان آلكاتراز منتقل شد ، شهرت فراواني پيدا كرد . طي دوران زندان با تكيه بر حافظه نسبتاً خوبي كه داشت بسياري از خاطرات مربوط به همكاري با ديلينجر و همچنين ماجراهاي خلافكاري هاي گسترده گروهش را ثبت كرد . او هنگام عضويت در گروه تبهكاران ، انساني به شدت خشن و سنگدل بود و به هيچ كس رحم نمي كرد . به شخصيت هايي مثل جان ديلينجر وما باركر هم بسيار علاقه داشت واين دو نفر به الگوي رفتاري آلوين تبديل شده بودند . آلوين كارپيس در 1979 به مرگ طبيعي در گذشت .

نلسن بچه صورت(استيون گراهام)
 

نلسن با نام اصلي لستر جوزف گيليس متولد شد اما در ميان خلافكاران به او نلسن بيبي فيس(نلسن بچه صورت) مي گفتند . كارش را با سرقت هاي جزيي شروع كرد اما خيلي زود به بانك زني روي آورد . او هم مثل هري پيرپونت در زندان ايالتي با جان ديلينجر آشنا شد و مدت ها با او همكاري كرد . پس از كشته شدن ديلينجر ، به طور مستقل كارش را ادامه داد وحتي سعي كرد گروهي براي خودش تشكيل دهد . اگر چه نلسن نيز مثل ديلينجر يك تبهكار بود اما هيچ گاه مردم معمولي چنان كه از ديلينجر ياد مي كردند به او روي خوش نشان نمي دادند زيرا ديلينجر كسي بود كه عموماً فقط با بانك ها سرو كار داشت و آزارش به مردم عادي نمي رسيد ، اما نلسن در نقطه مقابل ديلينجر بود و مردم عادي هم از او آزار ديده بودند . نلسن سرانجام در جريان يكي از درگيري ها با نيروهاي پليس كشته شد .

فلويد(چانينگ تاتوم)
 

چارلز آرتور فلويد كه از نظر ظاهري اصلاً شبيه خلافكاران نبود و به همين دليل تبهكاران او را فلويد بچه خوشگل لقب داده بودند ، يكي از خوش نام ترين گنگسترهايي است كه از آن ها با عنوان « دشمنان مردم » ياد مي شود. روحيات خاص فلويد باعث شده بود از آزار دادن انسان هاي بي گناه دوري و تا جايي كه مي تواند براي كمك به آن ها اقدام كند . شايد همين روحيات سبب شد خواننده معروفي با نام وودي گاتري يكي از قطعاتش را به او تقديم كند .داستان ورود فلويد به حلقه تبهكاران داستاني عجيب و به شدت اسفناك است چون اولين بار فقط به خاطر سرقت سه و نيم دلار به زندان افتاد ؛ زنداني كه سرنوشت او را به كل تغيير داد و باعث پيوستن اش به خلافكاران شد . پس از آن در سرقت هاي بسياري شركت كرد و در درگيري هاي بسياري نيز نقش اصلي را داشت . در 1934 فلويد كه با اتومبيلش در حال حركت بود ، در حوالي يك باغ سيب نيروهاي پليس محاصره اش كردند و هنگام خروج از اتومبيل به ضرب گلوله كشته شد .

جي . ادگار هوور(بيلي كراداپ)
 

ادگار هوور كه فارغ التحصيل حقوق بود ، آن قدر استعداد داشت كه پس از مدت كوتاهي فعاليت قضايي ، به سمت دادستاني دپارتمان قضايي برسد . در 1921 به عنوان معاون كميته تحقيق دپارتمان قضايي انتخاب شد و سه سال پس از آن به رياست اين كميته رسيد . در مديريت ، انساني خشن و به شدت دمدمي مزاج بود و بارها نيروهايي را كه به دلايل گوناگون از آن ها خوشش نمي آمد تغيير داد . در ابتداي دهه 1930 با دسته هاي تبهكاري برآمده از تورم اقتصادي روبه رو شد وتا جايي كه امكان داشت تلاشش را براي ايجاد آرامش در جامعه به كار برد . پس از دستگيري و قتل تعداد بسيار زيادي از اوباش مشهور به « دشمنان مردم » ، ادگار هوور با كمك كميته قضايي شرايط ايجاد انسجام ساختاري در اف بي آي را فراهم آورد وتا زمان مرگش در 1972 بر عملكرد اين مجموعه نظارت داشت .

بيلي فريچت(ماريون كوتيار)
 

اولين بيلي فريچت ، نامزد محبوب جان ديلينجر ، كه به خاطر او زحمات زيادي كشيد ، پانزدهم سپتامبر 1907 در ويسكانسين به دنيا آمد . او كه يك دورگه فرانسوي آمريكايي بود به تحصيلات عاليه علاقه اي نشان نداد و درس را نيمه كاره رها كرد تا وارد بازار كار شود . شرايط حاكم بر جامعه موجب شد بيلي فريچت براي گذران زندگي سختي هاي فراواني را تحمل كند . او پس از آشنايي با جان ديلينجر به گروهش پيوست و در بيش تر سرقت هايي كه ديلينجر و گروهش انجام مي دادند ، حضور داشت . به همين دليل ، بيلي فريچت در نهايت توسط ملوين پرويس دستگير شد و به جرم همكاري با جان ديلينجر در دادگاهي كه 28 شاهد عليه اش وجود داشتند ، محاكمه و به دو سال زندان محكوم شد . او پس از دستگيري هيچ گاه نتوانست جان ديلينجر را ببيند و روزهاي آخر عمرش هم تنها به بازگويي خاطراتش گذشت .

ملوين پرويس(كريستين بيل)
 

ملوين پرويس فرزند پنجم يك كشاورز توتون بود كه به جز ملوين دوازده فرزند ديگر هم داشت . ملوين كه از كودكي به رشته حقوق علاقه داشت پس از پايان دبيرستان در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي به تحصيل در رشته حقوق پرداخت و مدتي پس از فارغ التحصيلي ، جذب اف بي آي و خيلي زود به عنوان سرپرست واحد تجسس آلاباما انتخاب شد .پس از چند روز فعاليت در اين واحد تجسس ، به اداره پليس شيكاگو پيوست تا به تعقيب خلافكاراني مثل جان ديلينجر بپردازد . بعد از مدت ها تعقيب و گريز ، پرويس در نهايت توانست جان ديلينجر و ديگر اعضاي گروه او را دستگير كند يا بكشد . پس از پايان اين مأموريت پرويس از اف بي آي جدا شد و به عنوان وكيل مستقل به فعاليت پرداخت .

جان ديلينجر (جان دپ)
 

جان هربرت ديلينجر كه كوچك ترين فرزند يك خواروبارفروش بود در 22 ژوئن 1903 متولد شد . جان پس از مرگ مادرش و با افزايش فشارهايي كه پدرش به او وارد مي كرد ، خانه را ترك كرد و جذب نيروي دريايي شد ، اما خدمت در نظام با روحياتش سازگار نبود وخيلي زود از نيروي دريايي جدا شد .ديلينجر از زندگي ساكن به شدت متنفر بود ودوست داشت هميشه در سفر باشد واوقاتش را به ماجراجويي بگذراند . اين شد كه آرام آرام كارهاي خلاف را شروع و پس از آشنايي با هري پيرپونت ، سرقت گسترده از بانك ها را طراحي كرد . ديلينجر پس از آخرين فرارش از زندان و با جذب رفقايي كه در زندان يافته بود ، گروهي با نام « دارودسته ديلينجر» را راه انداخت . او بسيار زيرك بود و همواره به بهترين شكل نقشه هايش را اجرا مي كرد . مي گويند گاهي براي آگاهي از موقعيت مكاني بانك هايي كه قصد سرقت از آن ها را داشت با پوششي مبدل به بانك ها مي رفت و خود را وابسته به يكي از كمپاني هاي فيلم سازي معرفي مي كرد و مي گفت براي فيلم برداري يك فيلم جنايي نياز به جمع آوري اطلاعاتي در مورد لوكيشن بانك داريم ! سرقت حدود سيصد هزار دلار از بانك هاي مختلف ، خشم مأموران اف بي آي را كه در آن دوران سازماني تازه تأسيس بود برانگيخت . ديلينجر و ديگر اعضاي گروهش از آن جا كه بارها از زندان هاي فوق ايمن فرار كرده بودند ، ترسي از زنداني شدن نداشتند اما كينه اي كه مأموران اف بي آي و در رأس آن ها جي . ادگار هوور نسبت به آنان پيدا كرده بودند موجب شده بود حلقه محاصره آنان روز به روز تنگ تر شود ، تا اين كه در يك نزاع خونين تعداد بسيار زيادي از افراد ديلينجر كشته شدند . از اين به بعد ديلينجر تلاش مي كرد تا حد امكان در ديد پليس نباشد و مخفيانه زندگي كند ، اما اعضاي پليس فدرال آمريكا كه اعاده حيثيت خود را در گرو حذف او مي ديدند ، بر تلاش شان براي يافتن او افزودند تا اين كه در 22 ژوييه 1934 و در حوالي سينما بايوگراف شيكاگو به گلوله اش بستند .
منبع: نشريه ماهنامه سينمايي فيلم شماره398



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.