فرهنگ تجاوزجنسي بدون مجازات
نويسنده:ظاهرجميل(1)
در ارتش آمريکا
چکيده:
زنان در ايالات متحده، براي نخستين بار در طول جنگ انقلابي سال 1775 اجازه عضويت و حضور در ارتش را يافتند و رنج و عذاب آنها پيشينه اي دراز دارد. مارسيلاگازمن از سال 1998 تا 2002 به عنوان تکنسين رايانه در نيروي دريايي آمريکا، ابتدا در جزيره ديه گو گارسيا و بعد در ناپل ايتاليا خدمت کرده است. او در مدتي که در اردوگاه آموزشي به سر مي برد، مورد تجاوز قرار گرفت، اما تا زماني که در ارتش حضور داشت،ازسخن گفتن درباره اين اتفاق در هراس بود. به تعبير خودش، من «با تبديل شدن به يک معتاد به کار بود که توانستم دوام بياورم. متأسفانه يا خوشبختانه، سود اين اعتياد من به ارتش رسيد و چيزي که گير من آمد اين بود که سربازي باشم پايبند به اخلاق کاري».
گازمن با مشاهده رفتار ارتش با مردم محلي ديه گو گارسيا تصميم به جدايي از ارتش گرفت. او بعد از ترخيص از ارتش، توانايي اداره زندگي خود را از دست داد. اثرات ناهنجار و استرس پس از ضربه ناشي از تجاوز جنسي، زيان هاي سنگيني به او وارد آورده است. وي پس از اقدام به طلاق، خودکشي ناموفق و بي خانماني، نزد والدينش رفت تا با آنها زندگي کند. شانس به او رو آورد و در جريان يک تظاهرات سياسي در لس آنجلس، با يک سرباز قديمي زن برخورد کرد. آن زن او را تشويق کرد تا براي کمک به اداره سربازان قديمي مراجعه کند. در آنجا بود که زير نظر يک درمانگر قرار گرفت و او تشخيص داد که گازمن در اثر آن تجاوز جنسي به بيماري PTSD تبديل شده است.
با اين حال، او به «آي پي اس» گفت که اداره سربازان قديمي ادعايش را رد کرد، «چون گفتند که من نمي توانم اين ادعا را اثبات کنم... چرا که وقتي اين اتفاق افتاده، آن را مطرح نکرده ام و نيز به اين دليل که در طول خدمتم، هيچ رفتار غير طبيعي از من سرنزده است».
گازمن نيز همانند افراد بي شمار ديگر، خيلي يادگرفت که فرهنگ ارتش، سکوت در قبال تجاوز جنسي را تشويق مي کند. تجربه او در طول اين سال ها او را متقاعد کرده که خشونت جنسي يک معظل نظام مند در ارتش به شمار مي رود.
گازمن به اي پي اس گفت: «از زماني که به زنان اجازه ورود به ارتش داده شده، اين اتفاق رخ داده است و بعد از عراق و افغانستان هم همچنان اتفاق خواهد افتاد.
ما ازطريق شايعات، ماجراي زناني را مي شنويم که گزارش کرده اند، مورد تجاوز قرارگرفته اند. نه اصول محرمانه ماندن اطلاعات مربوط به آنها حفظ مي شود و نه از آنها محافظتي به عمل مي آيد تا آنها را در قبال حملات تازه ايمن سازد». گازمن مي افزايد: «فرهنگ باشگاه پسرها قدرتمند است و رقابت، منحصر به آنهاست. زنان براي پيشرفت کردن، بايد خيلي بهتر از مردان باشند. بيشتر بخش هاي ارتش، موارد تجاوز را گزارش نمي کند، چون اين اتفاق يک لکه ننگ است و مي تواند حيات شغلي شما را نابود کند.» اوبه وقوع هيچ تغيير اساسي در آينده نزديک اميدوار نيست، اما «يک نکته خوب که از دل اين مبارزه بيرون آمده اين است که حالا افراد مي خواهند دراين باره حرف بزنند».
بيشتر از صدو نود هزار سرباز زني که تا کنون در عراق و افغانستان در خطوط مقدم خدمت کرده اند،غالباً با تجاوز و آزار جنسي از سوي همقطاران خودشان مواجه بوده اند. مرکز PTSD ادعا مي کند که وقوع تجاوز، تعدي و آزار زمان صلح بيشتر بوده است. از اين رو، تعداد موارد رخ داده در عراق، يک تداوم و رشد ناراحت کننده را در اين زمينه نشان مي دهد.
فرهنگ تبعيض جنسي و بد دهاني جنسي ارتش، شهره عام و خاص است. مربيان نظامي با «جيگر»، «تيکه»، «ماده سگ» و «هم جنس باز» خواندن سربازان، اين چيزها را به آنها القا مي کنند. در ارتش از پورنوگرافي جلوگيري مي شود، اما بد دهاني جنسي، دهه هاست که در آن وجود دارد. آمار سوء استفاده ها و تجاوزات جنسي که وزارت دفاع اعلام مي کند، به طرزي قابل فهم، بسيار کمتر از آمار مطرح شده از سوي ساير منابع است. دليل اين تفاوت آمار، عمدتاً در اين است که پنتاگون صرفاً تجاوزاتي را به شمار مي آورد که سربازان به طور رسمي گزارش کرده اند. حتي طبق اعلام خود پنتاگون نيز هشتاد درصد اين تعدي ها گزارش نمي شود. سخنگوي پنتاگون سينتيا اسميت به اي پي اس گفت: « ما اهميت اين موضوع را درک مي کنيم که براي جلوگيري از سوء استفاده هاي جنسي، همه بايد دست به کار شوند و از همديگر بخواهند که آنها نيز دخالت کنند، پا جلو گذارند و هواي همديگر را داشته باشند.» بر اساس «گزارش وزارت دفاع درباره سوء استفاده هاي جنسي در ارتش» در سال 2007، «در مجموع، دو هزار و ششصد و هشتاد و هشت گزارش درباره سوء استفاده هاي جنسي دريافت شده که اعضاي نيروهاي مسلح در آنها دخيل بوده اند و نيروهاي مسلح مجموعاً هزار ونهصد و پنجاه تحقيقات جزايي فقط به تشکيل صدو هشتادونه مورد دادگاه جنگي منتج شده که به شدت تکان دهنده است. اسميت به اي پي اس گفت: «ما درک مي کنيم که تعدي جنسي در وزارت دفاعي خيلي زياد است. ما دفتري داريم که براي جلوگيري و واکنش نسبت به اين اتفاقات فعاليت مي کند».
بر اساس مطالعه اي که در سال 1995 انجام شد و در «آرشيو پزشکي خانواده» انتشار يافت، نود درصد از سربازان زن قديمي که در جريان حمله
آمريکا به عراق يا جنگ هاي پيشتر از آن خدمت کرده اند، مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفته اند. در پيمايش به عمل آمده در سال 2003 از سربازان زن قديمي که از زمان جنگ ويتنام تا جنگ عراق در سال 1991 عضو ارتش بوده اند و نتيجه آن در جورنال «پزشکي صنعتي آمريکا» منتشر شد، نشان داده شد که سي درصد اين زنان گفته اند که آنها مورد تجاوز جنسي قرار گرفته اند.
درمطالعه اي که در سال 2004 از سربازان قديمي تمام جنگ ها از زمان ويتنام و پس از آن به عمل آمد و يافته هاي آن در جورنال «پزشکي نظامي» منتشر شد، نشان داده شد که هفتاد و يک درصد از اين زنان، در طول خدمت خود مورد تعدي يا تجاوز جنسي قرار گرفته اند. در گردهم آيي سال 2006 سياتل سربازان قديمي براي صلح، آپريل فيتز سايمونز که به تازگي در حين خدمت از سوي يک سرباز مورد تجاوز قرار گرفته بود، با چهل و پنج سرباز زن قديمي ديگر ملاقات و شروع به گردآوري اطلاعات کرد. فيتزسايمونز به اي پي اس گفت: «من از سربازان زن قديمي که در طول خدمت خود مورد تعدي جنسي قرار گرفته اند، خواستم که دستشان را بالا ببرند و مشاهده کردم که نيمي از زنان حاضر در آن محل، دست هايشان را بالا بردند». او در کنار ساير سربازان زن قديمي همچون گازمن، «شبکه اقدام زنان نظامي» را تأسيس کردند تا به زنان نظامي که قرباني خشونت جنسي شده اند، کمک کنند. فيتزسايمونز به اي پي اس گفت: «وقتي قربانيان پا پيش مي گذارند، مطرود، مشکوک و منزوي از اجتماع هستند. بسياري از تجاوزگران، افسراني هستند که از درجه خود براي مجبور کردن زنان به تن دادن به خواسته خود استفاده مي کنند. ارتش يک اجتماع شديداً در هم بافته است، به همين دليل، تجاوزگران در درون اين سيستم در امان هستند و بي هيچ ترسي مي توانند در بين قربانيانشان رفت و آمد کنند.» فيتزسايمونز عمق هراس آور اين معضل را با اي پي اس در ميان مي گذارد. او مي گويد: «اين بحران آنقدر وخيم است که من با زنان مي گويم، به سادگي تن به عضويت درارتش ندهيد، چون فضاي آنجا مطلقاً ناامن است و آنها را در معرض خطر قرار مي دهد. تا وقتي که چيزي در رأس تغيير نکند، هيچ زني نبايد به عضويت ارتش درآيد».
دو شهادت
فيتزسايمونز يک نمايش تک بازيگر درست کرد به نام «نياز به دانستن» که به مدت شش سال به اجرا درآمد. در اين نمايش، او به موضوع تجاوز جنسي به خود در ارتش مي پرداخت. وقتي اخبار تجاوزات و تعدي هاي جنسي توسط سربازان آمريکايي در عراق عليه سربازان ديگر و همچنين عراقي ها کم کم رو شد، فيتز سايمونز فعال تر شد. او مي گويد: «پس از خواندن ماجراي دختر چهارده ساله عراقي عبير قاسم حمزه که از سوي چند سرباز مورد تجاوز قرار گرفته بود، و ماجراي سوزان سويفت، سربازي که پس از تجاوز از طرف يک سرباز ديگر، به جاي تن دادن به انتقال به مقري که فرمانده آن کسي بود که مسئول وقوع تجاوز به او بود، غيبت بدون حضور کرد (غيبت بدون ترک خدمت)، من متقاعد شدم که يک چرخه خشونت جنسي در ارتش وجود دارد که نه ديده مي شود و نه به آن پرداخته مي شود.» يافتن دلايل وقوع تعدادي از سوء استفاده هاي جنسي که در
ارتش رخ داد، دشوار نيست. جن هاگ از گارد ملي ارتش نيويورک به اي پي اس گفت: «من به يک زن کمک کردم تا تعدي جنسي به خود در دوران آموزش هاي مقدماتي را گزارش کند. او در حال بالارفتن از پله ها بود که يک نفراو را از پشت گير مي اندازد. به همين دليل قادرنبود کسي را که اين عمل را با او انجام داده شناسايي کند.هاگ توضيح مي دهد که دوستش مي ترسيد اين حادثه را به گروهبان آموزشي خود گزارش کند و درادامه توضيح داد که چرا اکثر سربازان زن،سوء استفاده هاي جنسي به خود را گزارش نمي کنند،هاگ به اي پي اس گفت: «دردوران آموزشي، مسئوليت سربازان بر عهده گروهبان آموزشي است که رفتاري مرعوب کننده دارد و بيشتر افراد مي ترسند که حتي به آن فرد نزديک شوند، تا رسد به گزارش دادن چنين مواردي به او.درارتباط با گزارش هاي اين زن، گروهبان آموزشي واکنشي سريع به آن نشان داد،اما اين کار موجب بيزاري تمام سربازان نسبت به زني شد که اين گزارش را کرده بود،چون هويت او از سربازان مردي که دسته جمعي (به خاطر يک عمل يک نفرديگر) مجازات شده بودند، مخفي نگه داشته نشده بود.» اين واقعه تاکتيک ديگري رانشان مي دهد که در ارتش براي تحت فشار قرار دادن و ممانعت از گزارش سوء استفاده هاي جنسي از سوي زنان به کار مي رود؛زناني که هويت آنها مخفي نگه داشته نمي شود و با اين کار،آنها را در معرض سوء استفاده بيشتر قرار مي دهند. هاگ ادامه مي دهد:«بعد ازاين اتفاق، بسياري از سربازان مرد در طول دوران آموزشي، هنگام عبور از کنار او، متلک هاي آزار دهنده اي را بار او مي کردند. دامنه اين رفتار سربازان مرد آنچنان گسترش يافت که او از گزارش موضوع تجاوز به خود پشيمان شد. کاملاً محتمل است که شما به عنوان زني که جرئت سخن گفتن به خود داده، در ميان ديگران مطرود شويد.به اين ترتيب است که تمايل زنان به گزارش اين قبيل مسائل از بين مي رود و اين امر نيز به ايجاد جو سکوت منجر مي شود. من بعد از کسب اين تجربيات در دوران آموزشي عمومي و تخصصي، ديگر هيچ گاه وقوع چنين حوادثي را گزارش نکردم.»خود هاگ نيز با آزار و اذيت هاي جنسي کلامي مواجه شده است: «وقتي هوا گرم مي شد و لباس
محافظم را در مي آوردم،معمولاً حرف هايي نظير اين را مي شنيدم:«پس اون هندوانه ها رو کجا قايم کردي» که منظورشان سينه هايم بود.»
براي آگاهي از وخامت ماجرا بد نيست بدانيد که طبق آمار وزارت دفاع، هشتاد و چهارتا هشتادو پنج درصد سربازاني که مرتکب تجاوز يا تعدي جنسي شده اند، به شکلي آبرومند از ارتش ترخيص مي شوند. آنها نه تنها مجازات نمي شوند، بلکه مورد تقدير واحترام نيز قرار مي گيرند.
پي نوشت ها:
1- Daher Jmail، نويسنده و عضو مرکز «تحقيقات جهاني».
منبع: www.globaresearch.ca
/ن