از جمله، امام صادق (علیه السلام) خطاب به شخصی که تصمیم به ازدواج داشت فرمودند: «بیندیش که وجود خود را در کجا قرار میدهی و چه کسی را بر اسرارت آگاه میسازی؟»(2)
شناخت ویژگیهای ایمانی، اخلاقی و عقلی همسر، نیاز به دقت نظر، بررسی کامل و تجربهی کافی دارد تا مرد احراز کند که او شرایط لازم را دارد. از جمله اصولی که بر ازدواج و پایداری آن تأثیر بسیار دارد، توافق و همسانی و همتایی طرفین ازدواج است.
دختر و پسری که از آغاز زندگی، با یکدیگر تناسب نداشته باشند و خصوصیاتِ روحی، روانی و جسمی یکدیگر را پسند نکنند، بی گمان مشکلات فراوانی را در زندگی، پیش رو خواهند داشت. هر دختر و پسری باید با کسی ازدواج کند که او شایستهی زندگی مشترک میداند و تشخیص میدهد که زندگی شادی با او خواهد داشت.
اسلام این اصل عقلایی را به طور کامل تأیید کرده است و تصمیم نهایی و قطعی را در اختیار دختر و پسر نهاده است؛ بدین بیان که هیچ کس حتی پدر و مادر حق ندارند دختر یا پسر را به ازدواج با دیگری اجبار نمایند و ازدواج اجباری و بدون رضایتِ یکی از طرفین، باطل و نادرست است و رابطهی همسری میان زن و مرد ایجاد نمیشود.(3)
البته ذکر این نکته لازم است که
این حق انتخاب برای دختران و پسرانی است که علاوه بر رسیدن به سن بلوغ، به رشد و بلوغ عقلی و اجتماعی رسیده باشند و توانایی انتخاب همسر و تشخیص همسر مناسب را داشته باشند.(4)اسلام با همهی تأکیدی که بر استقلال دختر و پسر در انتخاب همسر دارد، برای کسب اطمینان بیشتر در ازدواجِ دختری که تاکنون ازدواج نکرده است، علاوه بر رضایت و خواست دختر، رضایت و موافقت پدر را نیز در نظر گرفته است؛ البته به شرط آن که پدر بدون دلیل موجه و منطقی، مانع از ازدواج دختر با شوهر مناسب او نشود که در چنین صورتی اذن و رضایت پدر لزومی نخواهد داشت.(5)
پرسش اساسی در این جا مطرح میشود که چرا اسلام رضایت و موافقت پدر را در این مورد لازم دانسته یا لااقل توصیه کرده است؟(6)چرا چنین چیزی دربارهی پسران توصیه یا الزام نشده است؟ پاسخ این سؤال ها را باید در تفاوتهای روانشناختی دختر و پسر جستجو کرد. دختران اغلب، عاطفی و حساس و تأثیرپذیرتر از پسران هستند.
اظهار محبت و دوستی در وجود آنان به سرعت تأثیرگذار است و آنان را به واکنش وامیدارد و این تأثیرپذیری، حساسیت و روحِ عاطفی، در دخترانی که تاکنون با هیچ مردی ازدواج نکردهاند و مردان را چنان که باید نشناختهاند، بیشتر خود را نشان میدهد.
چه بسا دخترانی که در همان ابتدا، دقت نظرها و پیگیریها و بررسیها و دلسوزیهای پدر و مادر، نامناسب بودن خواستگار آشکار میگردد.
پدر و مادر با گذراندن سالیانی از عمر و چشیدن سرد و گرم روزگار، گاه نکاتی را مورد توجه قرار میدهند که فرزندان، با وجود تحصیلات بالا از آن نکات بیخبرند؛ چرا که تجربه لازم را ندارند. به هر حال در اسلام رضایت و موافقت پدر در جایی لازم دانسته شده است که همراه با دلسوزی و رأفت پدرانه و تلاش او برای کمک به دختر در انتخاب همسر مناسب باشد نه دلیل تراشیهای نابجا.
اما این که برای ازدواج فرزندان پسر، رضایت پدر الزامی نیست - هرچند مورد توصیه و سفارش است - به دلیل پایینتر بودن شدّت احساسات و عواطف در پسران و تأثیرپذیری کمتر آنان از اظهار محبتهای طرف مقابل است.
پسران هرچند در ارتباطهای عاطفی، به شدت تحت تأثیر دختران قرار میگیرند، هنگام تصمیمگیری قطعی برای ازدواج، درنگ و تأمل بیشتری در قیاس با دختران اعمال میکنند؛ هم چنان که در غالب تصمیمگیریها، مردان نسبت به زنان دیرتر تصمیم میگیرند و احساسات و عواطف کمتر در تصمیمات خود دخالت میدهند.
البته این مسئله بدان معنا نیست که مردان اصلاً در تصمیمگیری دچار احساسات نمیشوند و زنان به طور قطع احساساتی تصمیم میگیرند، بلکه منظور این است که در زنان، نقش احساسات در تصمیمگیریها بیشتر و پررنگتر از مردان است؛ در حالی که حسابگری و دوراندیشی بر مردان غلبه دارد.
غلبهی احساسات بر زنان و غلبهی تعقل بر مردان هر یک در جای خود لازم و بر اساس حکمت الهی در نظام آفرینش پدید آمده است.
ناگفته نماند که این ویژگیها در عموم زنان و مردان به چشم میخورد هر چند در برخی از افراد ممکن است به عکس باشد یعنی مردانی هم هستند که متأثر از غلبهی احساسات تصمیم میگیرند و زنانی هم هستند که متأثر از غلبهی عقلانیت و دوراندیشی تصمیم میگیرند.
به هر حال بررسی کارکرد احساسات و عواطف و تعقل و اندیشه در ساماندهی زندگی بشر از مسائل بسیار اساسی است که نیاز به بررسیهای عمیق و گسترده دارد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که حکمتی که پیرامون لزوم اذن و رضایت پدر در ازدواج دختر باکره گفته شد، همه حکمت و مصلحت نهفته در این حکم نیست حتی ممکن است همین حکمت نیز قابل خدشه باشد. آنچه بر ما لازم ات ملتزم بودن به احکام و فرامین الهی و عمل کردن بر اساس آن است که با دلیلهای محکم ثابت شده است و تضمین کنندهی سعادت دنیا و آخرت انسان است؛ هر چند حکمت آن حکم بر ما نامعلوم باشد.
پینوشتها:
1- براساس فتوای اکثر مراجع تقلید، اجازه پدر در ازدواج دختر باکره لازم است. ر.ک: سید روح الله خمینی، توضیح المسائل محشی، ج 2، ص 454
2- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 323
3- ر.ک: سید روح الله خمینی، توضیح المسایل محشی، ج 2، صص 524-453
4- مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 81
5- همان، ص 77
6- بنابر فتوای کسانی که اجازهی پدر را شرط نمیدانند، اجازه و اذن پدر هرچند واجب نیست، اما مطلوب و توصیه شده است.
منبع: زن در خانواده، سیدجعفر حق شناس، با همکاری پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام)، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، پاییز 1390.