آشنایی با تعارض منافع
تعارض منافع یکی از اصطلاحات حقوقی بااهمیت است که بهتازگی توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است. البته مفهوم تعارض منافع جدید نیست و ریشه بسیاری از خطاها، فسادها و رفتارهای غیر اخلاقی را میتوانیم در آن پیدا کنیم. اگر میخواهید بدانید تعارض منافع چیست، چند نوع است و چگونه میتوان بروز آن را کنترل کرد این مطلب را تا آخر بخوانید.تعارض منافع چیست؟
قبل از هر چیز بهتر است با معنی تعارض منافع آشنا شوید. تعارض منافع به معنای این است که موقعیتی ایجاد شود که منافع و ترجیحات فردی یک شخص با وظایف و تعهدات حرفهای او در تعارض قرار بگیرد. به این ترتیب این فرد مجبور است بین منفعت شخصی و منفعت سازمان یا گروهی که در آن فعالیت دارد، یکی را انتخاب کند.مطابق تعریف سازمان شفافیت بینالملل تعارض در منافع وقتی ایجاد میشود که در آن افراد یا نهادهای دولتی، رسانه، در مواجهه با انتخاب بین وظایف شخصی و منفعتهای شخصی قرار میگیرند.
پیش نویس لایحه تعارض منافع که معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری ارائه کرده است، تعریف تعارض منافع را اینطور بیان میکند که تعارض منافع شامل تعارض منفعت شخصی مشمولان قانون با انجام بیطرفانه و بدون تبعیض وظایف و اختیارات است.
همچنین در طرحنامه کمیسیون اروپا در مورد دستورالعمل تدارکات دولتی آمده است که مفهوم تعارض منافع باید تمام شرایطی را که در آن کارکنان پیمانکار با ارائه دهندگان خدماتی که از نتیجه قرارداد منفعت شخصی دارند و بیطرفانه رفتار میکند را در بربگیرد.
مثال در مورد تعارض در منافع
روشن شدن تعارض منافع به زبان ساده با ذکر مثال آسانتر میشود. فرض کنید شخصی برای تامین مخارج زندگی خود مجبور میشود شغل دومی هم داشته باشد. ساعت کاری در شغل اول از 8 صبح تا 3 بعد از ظهر است، اما شغل دومی که میخواهد در آن مشغول شود از ساعت 3 شروع میشود. برای اینکه این شخص بتواند به موقع در محل کار شغل دوم حاضر شود باید حدود نیم ساعت زودتر محل کار اول را ترک کند. این حالت در علم حقوق با نام تعارض منافع شناخته میشود.مطابق قانون تعارض منافع وقتی فرد حضور متعهدانه در محل کار اول را میپذیرد، در واقع منفعت عمومی را بر منفعت شخصی ترجیح میدهد. اما در صورتی که محل کار اول را ترک کند تا به شغل دوم برسد و درآمد بیشتری داشته باشد، منفعت شخصی را ترجیح داده است.
به عبارت دیگر تعارض در منافع وقتی رخ میدهد که منفعت شخصی بر اقدامات شغلی تاثیر بگذارد. البته همواره منفعت شخصی، عامل شغلی یا مالی نیست، حتی ممکن است عوامل خانوادگی یا اجتماعی هم موجب بروز این تعارض شود و فرد را بر سر دوراهی قرار دهد.
به طور مثال ممکن است فردی به واسطه شغلی که دارد مجبور باشد آخر هفته هم در محل کار حضور داشته باشد. قاعدتا در چنین حالتی نمیتواند در مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی آخر هفته شرکت کند. اگر فرد بخواهد ساعت کاری خود را به دلیل یک مهمانی خانوادگی تعطیل کند یا تغییر دهد، دچار تعارض در منافع میشود.
ضرورت کسب اطلاعات در زمینه تعارض در منافع چیست؟
تعارض در منافع در ارتباط با فساد است و همین ویژگی باعث میشود به این موضوع اهمیت ویژهای دهیم. بهتر است اطلاع داشته باشید قرار گرفتن در موقعیتهای تعارض در منافع باعث تصمیمگیریهای اشتباه و سوءمدیریت میشود. اما همواره منجر به فساد نمیشود.فساد در یک سازمان وقتی اتفاق میافتد که منفعت شخص بر منفعت گروه ارجحیت داده شود و بر اساس آن عمل شود. به همین دلیل لازم است برای پیشگیری از فساد با زمینههای شکلگیری تعارض در منافع آشنایی داشته باشیم.
با شروع کار کارکنان در یک سازمان، مدیران و سهامدارن شرکت انتظار دارند، سطح معینی از تعهد به حفظ جایگاه شغلی در کارکنان وجود داشته باشد. به همین دلیل ممکن است بخش منابع انسانی از کارکنان بخواهد توافقنامهای را امضا کنند و در آن اذعان کنند در موقعیتهایی که با تعارض در منافع روبرو میشوند، منافع سازمان را در اولویت قرار دهند. حتی ممکن است آموزشهایی را در اختیار کارکنان قرار دهند تا در مواقع بروز تعارض در منافع با مناسبترین اقدام آشنایی داشته باشند و بتواند بهترین راهبرد را اتخاذ کنند.
فرقی نمیکند فرد تازهکار باشد یا سابقه طولانی برای فعالیت داشته باشد، در هر حال باید آموزشها و راهبردها در جهتی باشد تا آسیب به سازمان به حداقل برسد. کارفرما با بروز تعارض در سازمان میتواند رویکردهای متفاوتی را در ارتباط با کارمند اتخاذ کند. حتی ممکن است او را از شغل خود عزل کند. شیوه مدیریت تعارض در منافع و پیامد آن بستگی به نظر مدیران دارد.
تعارض منافع در نظام حکمرانی
تعارض منافع مفهومی عام در کلیه عرصههای اجتماعی است. در روابط خانوادگی تا روابط بین سازمانی شاهد تعارضهای مختلف در منافع هستیم که قاعدتا خروجی هر کدام از موقعیتهای تعارض با هم تفاوت دارد. یکی از مواردی که منافع در تعارض با هم قرار میگیرند، تعارض در حکمرانی است.با توجه به اینکه حکومت نماینده و مدافع حقوق عمومی افراد مختلف است، لازم است اقداماتی برای تحقق منافع تکتک افراد انجام دهد که موجب پررنگ شدن نقش تعارض منفعت در حکمرانی میشود.
به طور مثال ممکن است فردی در سازمان دولتی پست تصمیمگیری داشته باشد و یک شرکت خصوصی با این سازمان طرف قرارداد باشد. اگر روابط فرد مذکور با شرکت خصوصی را بررسی کنیم، متوجه میشویم فرد در این شرکت سهامدار است. قاعدتا این وضعیت در روابط و مناسبات قرد تاثیرگذار است. این شرایط فهم موقعیت تعارض منافع در نظام حکمرانی را مشخص میکند.
مثال واضح و ملموس دیگری که در این زمینه میتوانیم بیان کنیم مربوط به وقتی است که یک سازمان دولتی فراخوانی برای استخدام نیروی جدید اعلام میکند، ممکن است بین داوطلبان استخدام در این شرکت، فرزند یکی از اعضای هیئت گزینش هم حضور داشته باشد که شرایط متفاوتی ایجاد میکند.
پس تعریف ساده تعارض منافع در حکمرانی به شرایطی گفته میشود که مقام دولتی در نقش سازمانی برای تصمیمگیری در موضوعاتی که در حیطه وظیفه اوست، بر سر دوراهی انتخاب بین منفعت بهجا و نابهجا قرار میگیرد.
تعارض در منافعی که به سیاست ارتباط دارد مشکلات زیادی را ایجاد میکند. به طور مثال وقتی یک شخصیت سیاسی به جای گفتن حرف حق، منفعت همحزبیهای خود را در نظر میگیرد و از گفتن آن حرف حق امتناع میکند یا مدیری که به جای حل مشکل ساختاری فقط به شرح وظایف خود اکتفا میکند درگیر تعارض منافع در سیاست است. تعارض در منافع سیاسی در عرصههای مختلف سیاسی ماننند تصمیمات نمایندگان مجلس و کمیسیونهای مجلس هم مشاهده میشود.
تفاوت بین منفعت بهجا و نابهجا چیست؟
یکی از نکات بااهمیت برای تمایز قائل شدن بین منفعت بهجا و نابهجا این است که چگونه در موقعیتهای متفاوت بین این منافع تفاوت قائل شویم. برای مدیریت تعارض در هر نظامی لازم است ارزش، عرف، قوانین و فرهنگ را در نظر داشته باشیم تا بتوانیم در این مورد تصمیم درستی بگیریم.بر این اساس وقتی نفع فردی در مقابل نفع جمعی قرار میگیرد یا زمانی که منافع کوتاه مدتی در مقابل منافع بلند مدت قرار میگیرند یا در مواردی که مطابقت با قانون معیاری برای شناسایی منافع است، میتوان تصمیم درستی اتخاذ کرد.
تعارض منافع در قانون تجارت چیست؟
تعارض منافع در حقوق تجاری مفهوم بااهمیتی است که باید با معنای آن آشنا شویم. اصطلاح تعارض منافع در قانون تجارت بهکرات مورد استفاده قرار گرفته است. برای اینکه تعارض منافع در اسناد بینالمللی را بهتر بشناسیم باید با تعریف زیر آشنایی داشته باشید.بر اساس تعریف سازمان توسعه و همکاری اقتصادی(OECD)، تعارض بین منافع وقتی رخ میدهد که شخص یا شرکت خصوصی یا دولتی در شرایطی قرار بگیرد که برای منفعت شخصی یا منفعت مربوط به شرکت بخواهد از شرایط حرفهای استفاده کند.
تفاوت تعارض منافع با تضاد منافع چیست؟
آشنایی بهتر با تعارض منافع ایجاب میکند واژهها و مفاهیم متدولی که همراه با آن مورد استفاده قرار میگیرد را بشناسیم. شاید تصور کنید تضاد منافع هممعنی و مترادف تعارض منافع است و میتوان این دو مفهوم را به جای هم به کار برد. اما واقعیت این است که تضاد منافع با تعارض آن کاملا متفاوت است.دلیل اینکه این دو مفهوم به اشتباه مترادف با هم به کار میروند این است که ترجمه واژه conflict در فارسی تضاد یا تعارض است؛ اما در واقع ترجمه تعارض از ترجمه تضاد منافع دقیقتر است.
وقتی صحبت از تضاد منافع است، منفعت دو فرد یا دو گروه در مقابل هم قرار میگیرد و با هم متضاد است؛ بهطوری که ماهیت منفعت این اشخاص با هم تفاوت اساسی دارند.
اگر بخواهیم با یک مثال این مفهوم را توضیح دهیم باید بگوییم برخی از اوقات منافع کارمندان و مدیران با هم در تضاد قرار میگیرد. وقتی که مدیر بخواهد حقوق کارمندان را به صورت سالیانه و ابتدای سال پرداخت کند، کارمندان از این اقدام منفعت میبرند، درحالیکه ممکن است مدیر متحمل زیان شود. در این جا منفعت هر کدام از این دو فرد در تضاد با هم قرار میگیرد و شرایط بهگونهای است که یکی از طرفین میتواند از این موقعیت سود ببرد و طرف دیگر زیان میکند.
اما تعارض در منافع زمانی اتفاق میافتد منفعت یکی از طرفین به عنوان مانعی در برابر وظایف است. در این شرایط تضاد بین کارمند و مدیر، تضادی طبیعی است که از منفعت غیر همسوی آنها ناشی میشود که با راهبردهایی میتوان این شرایط را کنترل کرد.
بنابراین اصلیترین تفاوت بین تعارض و تضاد منافع این است که تضاد منافع دلالت بر موقعیت میان فردی یا interpersonal دارد، اما تعارض بین منافع در موقعیت درون فردی ایجاد میشود. یعنی دو یا چند منفعت در یک موقعیت با هم در تعارض قرار میگیرند و فرد مجبور به انتخاب میشود.
انواع تعارض منافع کدام است؟
یکی از تقسیمبندیهای رایج انواع تعارض منافع، بر اساس شرایط وقوع آن است. با این حساب انواع تعارض در منافع شامل موارد زیر است.1.تعارض نظاممند یا غیر نظامند در منافع
تعارض غیر نظاممند وقتی اتفاق میافتد که شخص یا سازمانی در سمتی خاص منصوب شده باشد و در صورتی که شخص دیگری در آن سمت قرار بگیرد، تعارض رفع میشود. به عبارت دیگر در این حالت تعارض ذاتی آن سمت یا جایگاه نیست، بلکه بیشتر ناظر به شخصی است که آن سمت را به عهده گرفته است. زیرا اشخاص مختلف منافع و موقعیتهای متفاوتی با هم دارند که در تعارض با منافع سازمان یا گروه قرار میگیرد.اما وقتی تعارض نظاممند است، فرقی ندارد که چه کسی و با چه ویژگیها و شرایطی سمت را به عهده گرفته است. در واقع هر فردی در این جایگاه قرار بگیرد، دچار تعارض بین منافع شخصی و سازمانی میشود و مشکل ریشهدار و عمیق است.
1.تعارض بالفعل یا تعارض بالقوه
یکی دیگر از انواع تعارض بین منافع فرد و سازمان مربوط به تعارضات بالفعل و بالقوه است. تعارض بالقوه منافع به معنای این است یک شخص یا یک سازمان مسبب احتمال بروز تعارض بین فرد و سازمان باشد. به طور مثال وقتی مدیر یک سازمان برای انتصاب جایگاههای مهم بستگان نزدیک خود را انتخاب میکند، شرایط ایجاد بالقوه تعارض را فراهم میکند.یعنی اگر این فرد خطایی انجام دهد، مدیر برای توبیخ او دچار تعارض میشود و نمیداند به نفع کارمندی که از بستگان نزدیک است، رفتار کند یا مطابق با سیاستهایی که دوام و بقای سازمان را تضمین میکند. تعارض بالفعل به معنای این است که تعارض در گذشته رخ داده باشد یا اینکه در حال حاضر در جریان باشد.
1.تعارض مالی یا غیر مالی
تقسیمبندی دیگری از تعارض منافع مربوط به جنبه مالی آن است. یعنی وقتی دلیل تعارض امور مالی باشد و منافع را تحت تاثیر قرار دهد با تعارض مالی روبرو هستیم. اما تعارضات غیر مالی مربوط به مسائل شخصی، عاطفی، اجتماعی و خانوادگی است و هیچ اثری از امور مادی در آن مشاهده نمیشود.انواع موقعیتهای تعارض منافع کدام است؟
تعارض در منفعتها موقعیتی را ایجاد میکند که افراد مختلف به واسطه آن مجبور به انتخاب و تصمیمگیری میشوند. بر این اساس انواع موقعیتهایی احتمال بروز تعارض در آن وجود دارد به موارد زیر دستهبندی میشود.اشتغال همزمان
یکی از موقعیتهایی که موجب ایجاد تعارض میشود، اشتغال همزمان است. اشتغال همزمان که مترادف اشتغال بیرونی است به معنی حضور همزمان مدیر یا کارمند در بخش خصوصی و دولتی است. البته در این شرایط حوزه کاری فرد در بخش دولتی و خصوصی مشابه است و میتواند موجب ایجاد تعارضاتی در منافع شود.ارتباطات پساشغلی
یکی از ملموسترین انواع موقعیتهایی که در آن تعارض رخ میدهد، ارتباطات پساشغلی است. این شکل از تعارض در دو موقعیت مختلف بروز میکند.اولین موقعیت ایجاد تعارض در ارتباطات پساشغلی وقتی اتفاق میافتد که شخصی بعد از پایان مسئولیتش در بخش دولتی به دلیل بازنشستگی یا استعفا در همان حوزه اما در بخش خصوصی مشغول به کار میشود. در این شرایط فرد طوری رفتار میکند یا به مسئولیتهای خود نگاه میکند که بعد از پایان کار در بخش دولتی بتواند در بخش خصوصی مشغول به کار شود.
همچنین این شخص وقتی در بخش خصوصی فعالیت خود را شروع میکند، از اطلاعات و رانتهایی که در بخش دولتی دارد برای پیشبرد کارها استفاده میکند که زمینه ایجاد تعارض را فراهم میکند.
موقعیت دوم ارتباطات پساشغلی وقتی اتفاق میافتد که شخص از بخش خصوصی به بخش دولتی منتقل شود. معمولا در این حالت سمت و شغل فرد ارتقا پیدا میکند، اما بستر ایجاد تعارض فراهم است.
تعارض در منافع نظارت بر خود یا اتحاد ناظر و منظور
یکی دیگر از موقعیتهایی که در آن تعارض بین منافع رخ میدهد، زمانی است که فرد یا سازمانی مسئولیت نظارت بر رفتار و عملکرد خود را به عهده دارد. همچنین وقتی فرد مسئولیت نظارت بر رفتار شخصی که خود منصوب کرده را به عهده بگیرد، با تعارض در منافع نظارت بر خود روبرو میشود. این موقعیت با نام اتحاد ناظر و منظور هم شناخته میشود.
تعارض در منافع برای قاعدهگذاری برای خود
قاعدهگذاری برای خود یا اتحاد قاعدهگذار و مجری به معنای ایجاد شرایط برای شخص یا سازمان است تا مسئولیت تمام یا بخشی از قاعدهگذاریها را به عهده بگیرد. به طور مثال وقتی فرد در شرایطی قرار میگیرد که لازم است در مورد حقوق و مزایای خودش تصمیم بگیرد، درگیر تعارض در منفعت برای قاعدهگذاری میشود.
تعارض در درآمد و وظیفه
شیوه درآمدی خاص در یک سازمان موجب ایجاد تعارض در درآمد و وظیفه میشود. در این شرایط کارکنان برای کسب درآمد شخصی یا درآمد سازمانی در معرض تعارضاتی قرار میگیرند. زیرا در اغلب موارد کسب درآمد بیشتر با زیر پا گذاشتن مسئولیتها و وظایف میسر میشود و تصمیمگیری را مشکل میکند.
تعارض در وظایف
تعارض وظایف یکی از پرتکرارترین موراد تضاد در منافع است. این تعارض در شرایطی ایجاد میشود که وظایف و مسئولیتهای فرد یا سازمان با هم تعارض داشته باشند. بنابراین امکان به انجام رساندن وظایف به نحو احسن وجود ندارد.
تعارض در منافع گروههای قومی، مذهبی، سیاسی یا حرفهای
همه افراد در ارتباط با گروههای مختلفی هستند. افراد مختلف به واسطه حضور در هر کدام از این گروهها منفعتها و وظایفی دارند که ممکن است در برخی از موارد این منفعتها با وظایف در تعارض قرار بگیرد و فرد را بر سر دو راهی قرار دهد.
تعارض منافع به واسطه ارتباط خویشاوندی
هر رابطه دوستانه یا خانوادگی در محیط کار یا سهامداری ممکن است منجر به ایجاد تعارض در منافع افراد مختلف با هم شود.
تعارض در منفعت ناشی از قبول هدیه
قبول هدیه باری از وظیفه برای افراد ایجاد میکند که ممکن است آنها را از انجام مسئولیت حرفهای خود دور کند و منجر به ایجاد تعارض در منافع شود و آنها را به سمت منفعت شخصی متمایل کند.
تعارض در منافع به واسطه در اختیار داشتن اطلاعات داخلی
خبر داشتن از اطلاعات داخلی یک سازمان یا گروه ممکن است موجب شود فرد این اطلاعات را در تعارض با منفعت شخصی قلمداد کند. در نتیجه این فرد رفتار متناسب با منفعت خود را انجام دهد.
چگونه راهکاری برای حل تعارض منافع داشته باشیم؟
راهکاری مختلفی برای حل تعارض منافع وجود دارد که هر کدام از آنها در موقعیتهای متفاوت میتواند اثربخشی داشته باشد. مدیریت موقعیتهای ایجاد کننده تعارض در منافع با روشهای کنترل انجام میشود و راهبردهای مخصوصی دارد. موارد زیر مهمترین راهکارهای حل تعارض در منافع است.راهبرد شفافیت
زمانی که تعارض منافع بالقوه اتفاق میافتد و احتمال اینکه منافع با هم در تضاد باشند زیاد میشود، میتوان از شفافسازی و افشا کمک گرفت. به این ترتیب مسئولان موظف میشوند بهطور رسمی و مستند تمام مسائل ریز و درشت را شفافسازی کنند تا سایرین بتوانند درک بهتری از شرایط موجود داشته باشند و ابهامی باقی نماند. بنابراین با ایجاد شفافیت در فرایندهای مالی، اداری و اجرایی که در سازمان اتفاق میافتد، تمام خطاها و تخلفات به سادگی شناسایی میشوند.مسئولین میتوانند با اعمال محدودیتهای پیشگیرانه از تعارض منافع در سازمان جلوگیری کنند یا اینکه در مرحله نگارش قوانین و ضوابط دقت لازم را داشته باشند تا بعدا مشکلی پیش نیاید. البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که راهکارهایی برای وضع قوانین و مقررات در سازمانها و نهادهای حاکمیتی کاربرد بیشتری دارند که از تعارض در منافع جلوگیری میکند.
راهکار محدودیت و مجازات
راهکار دیگری که برای حل تعارض منافع میتوان اتخاذ کرد تغییر وزن کفهها است. معمولا تمام افراد وقتی میخواهند کاری خلاف قاعده و عرف یا تخلف انجام دهند، به طور ناخودآگاه یا آگاهانه شرایط را تحلیل میکنند. در تحلیل شرایط احتمال کشف تخلف با احتمال عدم کشف آن مقایسه میشود و هر کدام از این شرایط که وزن بیشتری داشته باشد، انتخاب میشود.بنابراین برای کاهش تخلفات میتوان مجازاتی تعیین کرد که فرد با توجه به احتمال کشف تخلف و مجازاتی که در پی دارد، از انجام تخلف صرفنظر کند. جرمانگاری عامل بسیار بااهمیتی است که باعث میشود منفعت تخلف کاهش پیدا کند و مدیریت تسهیل شود.
اما باید در نظر داشته باشید هدف اصلی از اعمال محدودیت و مجازت، بازدارنده بودن آن عمل است. در صورتی که مجازات، بازدارندگی لازم را نداشته باشد، میتواند عاملی در ایجاد فساد در سازمان باشد.