طرح مسأله و ضروت بحث
در اکثر نظریه ها درباره ی نقش دانشگاه در دنیای جدید چنین استدلال می شود که ارتقای فرهنگ و تربیت شهروند مشارکت جو در کنار تربیت فرد متخصص، از اهمّ وظایف دانشگاه در دوران جدید است. مصرف محصولات فرهنگی، یکی از راه های مهم ارتقای سرمایه ی فرهنگی و آماده شدن دانشجویان برای ایفای نقش هایی است که انتظار می رود در دنیای جدید ایفا کنند.در این مقاله بر اساس داده های موجود درباره ی مصرف فرهنگی دانشجویان کشور، ایده ی بسیار ساده ولی مهم را دنبال خواهیم کرد. استدلال ما این است که بر اساس تحولات پدید آمده در جهان، نقش هایی که دانشگاه و دانشجوی جدید باید بر عهده بگیرد، تغییر کرده است.
در این نقش های جدید، عنصر فرهنگ حائز اهمیت است و به عبارتی دانشجو باید بر توانایی هایی مسلط شود و مسئولیت هایی را در جامعه جدید بپذیرد که بدون داشتن ذخیره ای از سرمایه فرهنگی و مسلط شدن بر ایده هایی که از طریق مصرف فرهنگی فعال، دائمی و انتقادی به وی منتقل می شود، قادر به کسب شایستگی برای این نقش ها نخواهد بود.
به عبارتی مصرف و سبک زندگی فرهنگی در شکل دادن به حیات فرهنگی دانشجویان و رسیدن آنها به سطحی که بتواند نقش هایی را که از آنها انتظار می رود ایفا کنند محوریت دارد. آن گاه بر اساس بررسی تجربی آمارهای موجود درباره ی مصرف فرهنگی دانشجویان در ایران، به گمانه پردازی درباره ی تناسب دانشگاه و دانشجوی موجود در ایران با انتظارات از دانشگاه و دانشجوی جدید می پردازیم.
متأسفانه داده های کافی درباره ی نوع و میزان مصرف فرهنگی دانشجویان کشور وجود ندارد
تحلیل مصرف فرهنگی زمانی می تواند بر مبنای نظری مبسوط و دقیق استوار گردد که نه تنها ساعات استفاده از محصولات فرهنگی بلکه محتوای مصرف نیز بررسی شده باشد. نظریه های جامعه شناختی تبیین کننده سبک زندگی و مصرف فرهنگی و پیامدهای آن مانند نظریه پیر بوردیو، ریچارد پیترسون، آنتونی گیدنز (نک: فاضلی، 1382؛ کرچبرگ 2007)بینش هایی در خصوص ساخت اجتماعی و محتوای مصرف فرهنگی ارائه می کنند. داده های موجود درباره ی مصرف فرهنگی دانشجویان فقط زمان پرداختن به هر فعالیت و مصرف فرهنگی را پوشش داده اند و هیچ اطلاعاتی از محتوای مصرف فرهنگی دانشجویان ارائه نمی کنند و از همین رو نمی توان چیزی بیش از گمانه زنی های ابتدایی درباره ی مصرف فرهنگی دانشجویان ارائه کرد.
اگرچه داده های موجود امکانی برای مداقه های نظری فراهم نمی کنند، لیکن میزان مصرف فرهنگی دانشجویان در سطحی است که حتی بدون آزمون فرضیات مأخوذ از نظریه می توان پیامدهای این سطح از مصرف فرهنگی را تحلیل کرد. حداقل می توان مدعی شد که این گونه تحلیل قادر است فرضیاتی درباره ی آینده حیات فرهنگی در ایران ارائه کند.
مقاله ی حاضر، با بررسی میزان مصرف فرهنگی دانشجویان ایرانی به بررسی این مسئله می پردازد که میزان مصرف فرهنگی دانشجویان در شرایط فعلی تا چه اندازه قادر است ایشان را برای ایفای نقش شهروندانی آگاه و مشارکت جو آماده کند. هم چنین بر مبنای نظریه ی سبک زندگی و انتقال بین نسلی سرمایه ی فرهنگی، ایده هایی درباره ی آینده ی مصرف کالاهای فرهنگی در ایران ارائه شده است.
دانشگاه و دانشجوی جدید
نظریه های مختلفی در باب نقش دانشگاه مطرح است. در این قسمت به بخشی از نظریه ها و ایده های بیان شده در باب نقش دانشگاه به اختصار اشاره می کنیم. اولین نظر در باب نقش دانشگاه، به تفسیری از مفهوم فرهنگ و نقشی که یونسکو برای دانشگاه تعریف کرده است، ارتباط دارد.بنا به تعریف یونسکو «... فرهنگ علاوه بر هنرها و ادبیات، شامل شیوه زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزش ها، سنت ها و باورها نیز می شود. ... فرهنگ انسان را برای اندیشیدن درباره ی خویش توانا می سازد.
فرهنگ، همان چیزی است که ما را موجوداتی انسانی، عقلانی، انتقادی و به لحاظ اخلاقی متعهد می سازد. انسان از طریق فرهنگ خود را بیان می کند، خود را به مثابه طرحی ناتمام باز می شناسد، شناخت هایش را به بحث می گذارد، دائماً معانی جدید می جوید و چیزهایی خلق می کند که وی را به تعالی می رساند»(کابال، 1993: 129). با چنین تعریفی از مفهوم فرهنگ، اولین نقشی که برای دانشگاه تعریف می شود، «ارتقای فرهنگ» است. این کارکرد عمیقاً با مفهوم دیگری با عنوان «توسعه ی همه جانبه» پیوند دارد.
توسعه ی همه جانبه به معنای توجه به شاخص های کمی و کیفی زندگی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (و نه صرفاً تقلیل همه ی واقعیتِ توسعه به بعد اقتصادی) است. به همین لحاظ، دانشگاه در عقلانی کرن موجودات انسانی و اعطای قابلیت اندیشیدن انتقادی، حفظ تعهد اخلاقی، کار خلاق و بیان هویت انسانی و به عبارت دیگر، تقویت همه ی عناصری که در تعریف یونسکو از فرهنگ گنجانده شده است، نقشی اساسی دارد.
نقش اجتماعی دانشگاه
در ضمن دانشگاه وظیفه انتقال میراث فرهنگی را نیز برعهده دارد. این میراث نظامِ ارزش ها و باورها و البته قابلیت برخورداری از اندیشه ی انتقادی نسبت به آن ها را نیز در بر می گیرد. یونسکو به گونه ای دیگر هم به کارکرد دانشگاه نظر دارد.از دید یونسکو، نقش اجتماعی دانشگاه عبارت است از «فراهم کردن پیوند میان نقش فکری و آموزشی دانشگاه از یک سو، با توسعه ی جامعه از سوی دیگر»(پیشین: 22-21). کابال نقش دانشگاه را این گونه تعریف می کند: «به دو گونه می توان در باب مدیریت دانشگاه یا اداره ی آن سخن گفت. زمانی دانشگاه به مثابه نهادی است با بخش های متعدد و به شکل یک نهاد ارگانیک خود را از درون تنظیم می کند.
اما زمانی دانشگاه خود را برای برآوردن نیازهای جامعه و در خدمت آن بودن، تنظیم می کند. نقش هایی که دانشگاه برای خدمت به جامعه ایفا می کند عبارتند از: اشاعه ی دانش، آموزش و تعلیم انسانیت و پرورش جامعه»(پیشین). در بیانیه ی جهانی آموزش عالی که در سال 1998 به تصویب رسید،
وظیفه ی دانشگاه چنین تعریف شده است: «تربیت فارغ التحصیلان با تخصص های بالا و شهروندان مسئولی که با عرضه ی کیفیت های خاص، قادر به مشارکت در تمامی بخش های فعالیت بشری باشند، از جمله آموزش فنی، مشارکت دادن دیگران در دانش و مهارت های سطح بالا از طریق برگزاری کلاس ها و برنامه هایی که به طور مداوم همگام با نیازهای حال و آینده جامعه است». این عبارات بر دو نکته تأکید می کنند: 1.فارغ التحصیل متخصص؛ 2.شهروند مسئول و مشارکت جو.
دانش آموخته متخصص نیاز اساسی اقتصاد دنیای مدرن است. شهروند مسئول و مشارکت جو اساس نهادهای مدنی است. دانشگاه باید داشتن تعهد به ارزش ها و اصول جامعه، ایجاد انگیزه، بازاندیشی انتقادی در آن ها و قابلیت های مشارکت جستن در جامعه را به فرد منتقل کند.
در گزارشی که با عنوان دانشگاه و جامعه از سوی «مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی» منتشر شده به کارکردهای ذیل برای دانشگاه اشاره شده است:
1. تولید علم عصری و علم بومی: دانشگاه باید دانشی تولید کند که به روز و بومی باشد. دانشگاه بومی و به روز قادر است به نیاز جامعه پاسخ دهد؛2. دانشگاه و تغییرات اجتماعی: دانشگاه خود عامل تغییر اجتماعی است و در پیش بینی تغییرات هم نقش دارد؛
3. دانشگاه و ارتباط بین المللی علم: دانشگاه به منزله ی مرکزی برای مبادله دانش در سطح جهان عمل می کند؛
4. ارائه آموزش های کوتاه مدت به جامعه؛
5. دانشگاه و بازآموزی: دانشگاه به منزله ی نهادی در جهت آموزش دائمی بزرگسالان نیز عمل می کند (مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی، 1377: 108-101).
در همین گزارش اشاره شده است که دانشگاه در فراهم آوردن دو پیش شرط زندگی اجتماعی نقش اساسی دارد.
این پیش شرط ها عبارتند
از 1. تعهد اخلاقی برای مشارکت و همکاری اجتماعی در جهت تحقق جامعه ی قانون مند مدنی و دفاع از ارزش های والای حیاتی مانند گفت و گو، هم فهمی، دیگرپذیری، انسان دوستی و عدالت خواهی؛
2.دانایی و فناوری، تولید دانش فنی و کاربردی، نوآوری و روزآمد و کارآمد کردن علم و فن و هنر برای پاسخ گویی به نیازهای متنوع جانشین پذیر و پایان ناپذیر (پیشین: 2).
یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعه شناس معاصر آلمانی نیز به سه مورد از رسالت های دانشگاه اشاره کرده است. چون هابرماس از منظر آرمان های مدرنیته و از جوانب فلسفی-اجتماعی به دانشگاه نگاه می کند، بر رسالت های غیرتخصصی آن بیشتر تأکید دارد.
وی نظر خویش در باب رسالت های دانشگاه را در موارد ذیل بیان می کند: «... دانشگاه ها نه تنها باید بینشی را که از نظر فنی قابل بهره برداری است انتقال دهند بلکه باید به فکر تولید، گسترش و اشاعه ی چنین دانشی نیز باشند.
منظور من از دانشِ از نظر فنی قابل بهره برداری، هم شامل جریان و سرریز اطلاعات از بخش تحقیقات و پژوهش به کانال های صنعت می شود و هم شامل دانش مشورتی و اطلاعات نظری ای می شود که در رابطه با راهبردهای مدیریت، حکومت و دیگر قدرت های تصمیم گیری نظیر مؤسسات خصوصی مورد استفاده می شود»(هابرماس 1373: 92-91)؛
اما هابرماس دو وظیفه دیگر نیز برای دانشگاه تعریف کرده است
که عبارتند از:
از انتقال، تبیین و اشاعه ی سنت فرهنگی جامعه و شکل دادن به خودآگاهی سیاسی دانشجویان(همان، 93). نگاه کل نگر و همه جانبه ی وی قادر است، ابعاد تخصصی آموزش های دانشگاهی را با آن چه برای زیستن در جامعه ی مدنی لازم است تلفیق کند و نهاد دانشگاه را به سان تغذیه کننده ی اندیشه در قالب رسالتی که دنیای مدرن بر دوش آن نهاده است، بازشناسد.دانشگاه جدید نقش مهمی در تقویت حوزه ی عمومی نیز برعهده دارد. به عقیده دلانتی «وظیفه دانشگاه این نیست که رهبری معنوی، فرهنگی یا سیاسی جامعه را بر عهده گیرد، بلکه وظیفه دارد مجاری ارتباط در جامعه را بگشاید. دانشگاه به عوض آن که جایی برای اجماع کردن باشد، باید در جهت تقویت حوزه ی عمومی عمل کند»(دلانتی، 2002: 7).
دانشگاه جدید با پیچیدگی های دنیای امروز روبه روست و باید خروجی هایش را برای پاسخ گفتن به این تهدیدها تربیت کند. جهانی شدن-با تعابیر مختلف از آن-بروز کرده است و بیم آن می رود که در جریان سیطره ی اقتصادی و سودآوری بر همه چیز، برخی آرمان های اخلاقی و مسئولیت های شهروندی فراموش شود.
تهدید زیست محیطی نیز از سال ها پیش وجود داشته و امروز شدیدتر شده است. شکاف فقیر و غنی روبه افزایش است؛ جنگ ها زندگی تعداد بیشتری از مردم را تهدید می کند؛ حقوق بشر به راحتی پایمال می شود و هر روز صورت های جدیدی از بهره کشی و تعرض به حقوق آن ها که در حاشیه جوامع قرار گرفته اند بروز می کند.
پاسخ گفتن به این تهدیدها بدان معناست که دانشگاه همواره باید خود را نسبت به مأموریتی فراتر از تربیت نیروی بازارکار متعهد سازند. مراکز تحقیق و توسعه صنعتی، آموزشگاه های فنی و حرفه ای و انواع سازمان های اقتصادی که برای خود مراکز آموزشی دایر کرده اند قادرند نیروی بازارکار را تربیت کنند، ولی شاید فقط دانشگاه ها باشند که مأمورند انسان هایی حساس به مسائلی نظیر فقر، نابرابری، آلودگی زیست محیطی، دارای مسئولیت اجتماعی و متعهد به حفظ اصول روحیه انسانی تربیت کنند (کالینگفورد، 2004: 252-248).
به این ترتیب باید خروجی آموزش عالی قادر باشد از پس الزامات این موقعیت جدید برآید. به این ترتیب مشاهده می شود که نظریه های موجود درباره ی نقش دانشگاه که در دنیای جدید به شدت بر کارکردهای فرهنگی آن نظیر انتقال میراث فرهنگی، خلاقیت فرهنگی، توانایی انتقادی اندیشیدن، بسط آگاهی سیاسی، تربیت انسان هایی عاقل، دیگرپذیر و متساهل تأکید می کنند (برای ملاحظه ی بحث مفصلی درباره کارکردهای فرهنگی دانشگاه در دوران معاصر نک به: شارع پور و همکاران، 1380). بی گمان جامعه ایران با همه دشواری های برآمده از وضعیت دائماً متغیر عرصه ی اجتماعی که پیش رو دارد، نمی تواند نسبت به نقش فرهنگی دانشگاه ها بی تفاوت بماند و باید نسبت به خصایص فرهنگی خروجی های دانشگاه حساس باشد.
سبک زندگی فرهنگی
نخستین بار لیزر در سال 1963 سبک زندگی را بر اساس الگوی خرید کالا تعریف می کرد. به نظر وی «... سبک زندگی دال بر شیوه ی زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی است... شیوه ای که بدان طریق مصرف کننده خرید می کند و شیوه ای که بدان طریق کالای خریداری شده صرف می شود، بازتاب دهنده ی سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است»سوبل نیز تأکید می کند که الگوی مصرف مشاهده شونده ترین و بهترین شاخص سبک زندگی است (سوبل، 1981). لامونت و همکارانش نیز ضمن تأکید بر شیوه ی سازمان دادن زندگی شخصی، الگوی تفریح و مصرف را بهترین شاخص سبک زندگی می دانند (لامونت و همکاران 1996: 32). دیوید چینی سبک های زندگی را «سازمان اجتماعی مصرف» (چینی، منتشر شده: 89) می خواند.
به اعتقاد وی «سبک زندگی راه الگومند مصرف، درک یا ارج نهادن به محصولات فرهنگ مادی است» (پیشین: 71). با عنایت به تعاریف فوق، سبک زندگی، حول محور «مصرف» سامان می یابد.
با این توضیح، سبک زندگی فرهنگی مجموعه ای از رفتارهای مصرف و فعالیت فرهنگی است که روی هم رفته دارای انسجام اند و در گروه مشخصی از افراد قابل تشخیص دادنی است. بسته به این که مصرف مادی یا فرهنگی افراد مدنظر باشد، می توان از سبک زندگی مادی یا فرهنگی سخن گفت.
سبک زندگی-فرهنگی یا مادی-پیامدهای گسترده ای برای زندگی فردی و اجتماعی دارد. سبک زندگی ممکن است عامل بهره برداری بهتر از انرژی یا از هم پاشیدن خانواده، تولید الگوهای مهاجرت، میزان جرم و جنایت، بهداشت و توزیع رفتارهای بهداشتی باشد (سوبل، 1981: 169).
این سؤال هم به لحاظ نظری و هم به دلایل کاربردی مهم است که سبک زندگی چه کارکردهایی برای فرد، گروه یا جامعه دارد و پی آمد هر سبک زندگی در سطوح سه گانه ی مذکور چیست؟ مباحث متعددی درباره ی پیامدهای سبک زندگی مطرح شده است که ایده های مندرج در برخی از آن ها را در ادامه بررسی می کنیم.
سبک زندگی نقش مهمی در خلق هویت فردی و جمعی دارد. توالی ایده ها از زیمل تا گیدنز و بقیه محققان، دال بر آن است که سبک زندگی ها قادرند مشخصه های هویتی و الگوی انتخاب های رفتاری افراد (گیدنز، 1378: 119-129)، هویت های سیاسی (روبرتز و فاگان، 1999: 5)، جنبه هایی از حافظه تاریخی (چینی، منتشر نشده: 55) و نگرش افراد درباره ی مصرف در دنیای جدید را شکل دهند (باکاک، 1381).
ویل از قول گلاسر نقل می کند که خلأ ناشی از فقدان دین در جوامع مدرن از طرف سبک های زندگی و قهرمانان پر می شود (ویل، 2000: 42) و سوبل بروز سبک های زندگی را پاسخی به بی هنجاری جهان و عرفی شدن فزاینده ی آن می داند (سوبل، 1981: 3).
دوماتزیه سبک زندگی فرهنگی و شیوه گذران اوقات فراغت را بر شکل دهی به شخصیت افراد نیز مؤثر دانسته است (کوچ وسر، 1991: 415). نکته ی بسیار درخور تأمل، نقش سبک زندگی در ایجاد مشروعیت اجتماعی است. به عقیده ی شیز، سبک زندگی ها قادرند از طریق ایجاد قدرت فرهنگی و نهایتاً به قدرت سیاسی و اجتماعی منجر شوند (شیز، 1987: 250).
با توجه به نقشی که انتظار می رود دانشگاه ها در جامعه ی جدید و بالاخص در جوامع در حال توسعه ایفا کنند، داشتن مشروعیت اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.
سبک زندگی، دارای تعاملی دوسویه با سرمایه ی فرهنگی است.
سرمایه ی فرهنگی فرد یا خانواده می تواند سبب ایجاد برخی سبک های زندگی شود و سبک زندگی نیز می تواند در جهت افزایش سرمایه ی فرهنگی باشد. این رابطه برای نظام های اجتماعی جدید که یکی از راه های اساسی تحرک اجتماعی در آنها موفقیت تحصیلی است، بسیار اهمیت دارد.فرضیه ی سنتی بازتولید، دال بر آن است که منابع مادی والدین تأثیر مستقیم روی موفقیت تحصیلی فرزندان دارد. اما پژوهش های تجربی این فرضیه را بدین شکل تأیید نمی کند. عواملی که موفقیت تحصیلی را تبیین می کنند بیشتر به سبک زندگی مرتبط اند تا به پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده (گنتزبوم، 1990: 190؛ مهر و دی مگیو، 1995: 18).
این تحقیقات نشان می دهد، میزان مصرف و سرمایه ی فرهنگی فرزندان، تا اندازه ای بسیار تحت تأثیر سرمایه ی فرهنگی والدین است. یک بررسی انجام شده در ایران نیز انتقال بین نسلی سرمایه ی فرهنگی را تأیید می کند (فاضلی، 1382؛ فاضلی، 1384: 48-44).
با این ملاحظات درباره ی سبک زندگی فرهنگ و پیامدهای آن، انتظار داریم که سبک زندگی فرهنگی دانشجویان، نقش بسیار مهمی در آماده کردن ایشان برای پذیرش نقش هایی که از خروجی های دانشگاه جدید انتظار می رود، داشته باشد.
در اصل بهره گیری از نظریه های سبک زندگی و نظریه های موجود درباره نقش های دانشگاه جدید نشان می دهد، سبک زندگی فرهنگی دانشجویان یکی از عوامل تعیین کننده ی ویژگی ها و قابلیت های دانشجویان است.
روش پژوهش
روش استفاده شده در این مقاله، تحلیل ثانویه ی اطلاعات موجود درباره ی مصرف فرهنگی دانشجویان کشور است. در ضمن، مقایسه ای میان شاخص های مصرف فرهنگی دانشجویان و عموم مردم جامعه که دانشجو نیستند، انجام خواهیم داد.گرچه بر مبنای داده های موجود، برقراری ارتباط آماری میان وضعیت مصرف فرهنگی دانشجویان و قوت و ضعف خصایصی که بر اساس خواسته هایی که در دانشگاه جدید از دانشجویان انتظار می رود، امکان پذیر نیست؛ اما در این مقاله می کوشیم تا تصویری از مصرف فرهنگی دانشجویان ارائه دهیم و بر اساس همین تصویر درباره ی میزان تناسب میان وضع موجود و انتظارات از جامعه ی دانشجویی در چارچوب دانشگاه جدید قضاوت کنیم.
داده های این مقاله از نتایج تحقیقی با نام «فعالیت و مصرف کالاهای فرهنگی خانوار» که توسط وزارت ارشاد در سال 1382 انجام شده برگرفته شده، است. اطلاعات مربوط به مصرف فرهنگی 9818 نفر در بانک اطلاعات این تحقیق که در سطح ملی جمع آوری شده، موجود بوده است. برخی از این افراد، شغل خود را دانشجو ذکر کرده اند و مقطع تحصیلی این دانشجویان نیز ذکر نشده است.
ما با این پیش فرض که معمولاً دانشجویان در سن 17 یا 18 سالگی وارد دانشگاه می شوند و حداکثر ظرف مدت 5 سال فارغ التحصیل خواهند شد، و با در نظر گرفتن دو سال برای کسانی که دیرتر وارد دانشگاه شده یا دیرتر فارغ التحصیل می شوند، گروه سنی 18 تا 25 سالی را که شغل خود را دانشجو اعلام کرده اند، برای بررسی انتخاب کرده ایم.
احتمال دارد درصدی از این گروه، شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز باشند. به این ترتیب، جمعاً 392 نفر دانشجوی 18 تا 25 سال در این گروه قرار گرفته اند. همچنین برای مقایسه، این گروه را با بقیه ی افراد بررسی شده در تحقیق اصلی که شغل آن ها دانشجو نبوده و در گروه سنی بالای 25 سال قرار داشته اند، مقایسه کرده ایم. در این گروه نیز 4927 نفر قرار گرفته اند.(2)
سه فرضیه ی ما در این مقاله عبارت اند از:
1.سطح کلی مصرف فرهنگی دانشجویان، بالاتر از میزان مصرف فرهنگی غیردانشجویان است؛2.میزان مصرف فرهنگی دانشجویان به اندازه ای نیست که آن ها را برای ایفای نقش هایی که از آن ها انتظار می رود، آماده کند؛
3. جامعه ی ایران در آینده، با بحران های شدیدتری از نظر مصرف کالاهای فرهنگی مواجه خواهد شد.(3)
گرچه در این مقاله به ابزارها و داده های لازم برای آزمودن ارتباط میان سبک زندگی فرهنگی دانشجویان و متغیرهای وابسته تحقیق (ایفای نقش های دانشجوی جدید و بحران کاهش مصرف کالاهای فرهنگی در ایران) دسترسی نداریم، اما تحلیل های نظری به ما کمک خواهند کرد تا ارتباط میان آن ها را تحلیل کنیم.
زمان فراغت
از افراد پرسیده شد که به طور متوسط در هر روز عادی هفته و در هر روز تعطیل چند ساعت وقت فراغت دارند؟ زمان فراغت نیز زمانی تعریف شده که فرد به کار و شغل خود مشغول نیست و در حالت خواب و استراحت قرار ندارد.دانشجویان، میانگین زمان فراغت خود را 3/15 ساعت در روزهای عادی و 5/5 ساعت در روزهای تعطیل هفته دانسته اند. این میزان برای گروه غیر دانشجو 4/28 و 6/25 ساعت بوده است.
زمان فراغت دانشجویان در روزهای عادی و تعطیل به طرز معناداری کمتر از گرو غیردانشجوست. میزان زمان فراغت در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد؛ اما در گروه غیردانشجو، زنان در روزهای عادی هفته، بیش از مردان، زمان فراغت دارند.
با توجه به این ارقام، میانگین کل زمان فراغت دانشجویان در ایام هفته 24/4 ساعت است. این میزان چندین ساعت بیش از تعداد واحدهای درسی بیشتر دانشجویان در طول یک هفته است. این برآورد میزان اهمیت زمان فراغت دانشجویان را نشان می دهد.
فعالیت های فراغت
کتاب خوانی
مطالعه می تواند نزدیک ترین رفتار فراغتی به ماهیت زندگی دانشجویی تلقی شود. در داده های موجود، نوع کتاب هایی که افراد مطالعه می کنند و متوسط زمان مطالعه در هفته پرسیده شده است. جدول شماره ی 1 نشان می دهد، در مورد برخی کتاب ها تفاوتی میان دانشجویان و غیردانشجویان جامعه وجود ندارد (کتاب های کودک و نوجوان، کتاب های تاریخی، کتاب های هنر و حرفه).ضریب همبستگی نوشته شده در آخرین ستون جدول، نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده میان دو گروه تا چه اندازه معنادار بوده و شدت دارد (علامت منفی به معنای بیشتر بودن مطالعه یا یک رفتار خاص در بین گروه دانشجویی است).
بیشترین تفاوت مربوط به کتاب های کمک درسی و کتاب های تخصصی دانشگاهی است که پیش بینی شدنی نیز است. در بقیه ی موارد صرفاً میزان مطالعه کتاب های شعر و ادب و کتاب های رمان و داستان بزرگسالان در بین دانشجویان و غیردانشجویان تفاوت معنادار قابل ملاحظه ای دارد.
مطالعه ی کتاب های دینی نیز در بین جمعیت غیردانشجو اندکی بیشتر است. نکات قابل توجه دیگری نیز در این داده ها به چشم می خورد. اولاً، تعداد بیشتری از دختران دانشجو نسبت به پسران دانشجو، در اوقات فراغت خود کتاب می خوانند؛ بالاخص در زمینه ی مطالعه ی کتاب های شعر و ادب، رمان و داستان، روان شناسی و تربیتی.
نسبت دانشجویان دختری که این گونه کتاب ها را مطالعه می کنند، دو تا سه برابر همین نسبت در دانشجویان پسر است. در مورد بقیه ی کتاب ها، میزان مطالعه در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد.
برای مثال 35/1 درصد دانشجویان دختر رمان و داستان می خوانند حال آن که فقط 16 درصد پسرها رمان و داستان می خوانند. در بین دانشجویان 25/3 درصد، هیچ نوع کتابی در اوقات فراغت خود مطالعه نمی کنند. 32/1 درصد نیز تنها یک نوع کتاب می خوانند.
در بین دانشجویان پسر، 29/3 درصد در زمان فراغت هیچ کتابی مطالعه نمی کنند. این میزان در بین دانشجویان دختر 21/8 درصد است. در کل، میزان مطالعه در بین دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است. در بین غیردانشجویان، کسانی که هیچ نوع کتابی مطالعه نمی کنند، 62/1 درصد است. در این گروه نیز با فاصله ای اندک، میزان مطالعه در زنان بیش از مردان است.
جدول 1. مقایسه کتاب خوانی در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | نوع کتاب | دانشجو | غیر دانشجو | ضریب همبستگی | ||
نمی خوانند | می خوانند | نمی خوانند | می خوانند | |||
1 | کودک و نوجوان | 98 | 2 | 9/98 | 1/1 | - |
2 | شعر و ادب | 6/78 | 4/21 | 8/90 | 2/9 | 107/0- |
3 | رمان و داستان بزرگسالان | 7/73 | 3/26 | 4/88 | 6/11 | 115/0- |
4 | کتب تاریخی | 5/88 | 5/11 | 1/90 | 9/9 | - |
5 | کتب دینی یا کتب درسی طلاب | 3/91 | 7/8 | 3/85 | 7/14 | 045/0 |
6 | کمک درسی | 5/88 | 5/11 | 2/99 | 8/0 | 228/0- |
7 | مرجع (دائرة المعارف و ...) | 86 | 14 | 2/96 | 8/3 | 129/0- |
8 | هنر و حرفه | 2/96 | 8/3 | 6/97 | 4/2 | - |
9 | تخصصی دانشگاه | 1/56 | 9/43 | 7/94 | 3/5 | 37/0- |
10 | روانشناسی و تربیتی | 8/89 | 2/10 | 8/92 | 2/7 | 03/0- |
11 | اجتماعی و سیاسی | 6/91 | 4/8 | 4/94 | 6/5 | 031/0- |
12 | هیپنوتیزم و علوم زمینه | 98 | 2 | 1/99 | 9/0 | 029/0- |
در کلِ نمونه ی تحت بررسی، حداکثر ساعات مطالعه در یک هفته 3 ساعت بوده است؛ اما میانگین زمان مطالعه در هفته 881/0 ساعت یا 86/52 دقیقه است. در گروه دانشجویان این میانگین 861/1 ساعت یا 66/111 دقیقه و درگروه غیردانشجو 8/0 ساعت یا 48 دقیقه است.
تفاوت میان این دو مقدار نیز معنادار است. میزان مطالعه ی دانشجویان دختر 967/1 ساعت در هفته (02/118 دقیقه) و همین میزان برای دانشجویان پسر 737/1 ساعت (28/104 دقیقه) است.
بررسی میانگین زمان مطالعه ی در هفته نشان می دهد که اگرچه تعداد بیشتری از دختران دانشجو کتاب می خوانند، اما میزان ساعت مطالعه در بین دختران و پسران دانشجو تفاوت معناداری ندارد.
اما در گروه غیردانشجو زنان بیش از مردان در زمان فراغت خود مطالعه می کنند. میانگین زمان مطالعه زنان غیردانشجو در طول هفته 842/0 ساعت یا 52/50 دقیقه و میانگین زمان مطالعه ی مردان غیردانشجو در طول هفته 765/0 ساعت یا 84/54 دقیقه است.
در کل نمونه، همبستگی معناداری میان تعداد ساعات فراغت در هفته و ساعات مطالعه ی کتاب وجود ندارد. اما این همبستگی در گروه دانشجویان، 283/0 است. به این ترتیب می توان گفت دانشجویانی که وقت فراغت بیشتری دارند، بیشتر کتاب مطالعه می کنند. این همبستگی در گروه غیردانشجو مشاهده نمی شود.
همچنین 115/0 میان سن دانشجویان و ساعات مطالعه آن ها همبستگی وجود دارد. هر قدر دانشجویان مسن ترند، ساعات بیشتری مطالعه می کنند. البته در کل، تعداد ساعات مطالعه در هفته بسیار اندک است. با در نظر داشتن 4/24 ساعت به منزله ی تعداد ساعات فراغت دانشجویان در هفته و 861/1 ساعت به منزله ی میانگین زمان مطالعه توسط دانشجویان در هر هفته، مشاهده می شود که دانشجویان 6/7 درصد از ساعات فراغت خود را به مطالعه اختصاص می دهند.
مطالعه ی روزنامه و مجله
پاسخ گویان می توانسته اند 7 روزنامه یا مجله ای را که احتمالاً می خوانده اند، ذکر کنند. در ضمن، می توانسته اند میزان مطالعه ی هر کدام را نیز مشخص کنند. با این حال، ما در این جا فقط میزان مطالعه ی اولین روزنامه یا مجله ای را که فرد ذکر کرده است، معیار بررسی قرار می دهیم.جدول2. مقایسه مطالعه ی روزنامه و مجله در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 9/43 | 3/56 |
2 | همواره | 9/30 | 4/21 |
3 | گاه گاهی | 4/22 | 4/19 |
4 | به ندرت | 8/2 | 3 |
در کلِّ نمونه، 3/55 درصد افراد هیچ روزنامه یا مجله ای نمی خوانده اند. 1/22 درصد همیشه روزنامه یا مجله می خوانند. 6/19 درصد گاه گاهی روزنامه یا مجله می خوانند 3 درصد نیز به ندرت مجله یا روزنامه ای می خوانند. تفاوت مشاهده شده اگرچه معنادار است، اما زیاد نیست و شدت رابطه ی میان متغیر گروه بندی و تفاوت در میزان مطالعه ی روزنامه و مجله بر اساس آماره فی، فقط 071/0 است.
به این ترتیب، می توان گفت که تفاوت میزان مطالعه ی روزنامه و مجله در گروه دانشجویان و غیردانشجویان قابل ملاحظه نیست. جدول 3 و 4 نیز نشان می دهند که تمایز میان دو گروه به لحاظ ساعات مطالعه ی روزنامه و مجله نیز تفاوت زیادی ندارد. اگرچه تفاوت آن ها معنادار است.
جدول 3. مقایسه میزان مطالعه ی نشریات روزانه در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 1/42 | 5/57 |
2 | حدود نیم ساعت | 3/25 | 17 |
3 | حدود یک ساعت | 6/19 | 2/16 |
4 | حدود دو ساعت | 2/9 | 4/6 |
5 | بیش از دو ساعت | 15 | 9/2 |
کل | 100 | 100 |
جدول 4. مقایسه میزان مطالعه ی نشریات هفتگی و ماهانه در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 8/66 | 8/78 |
2 | حدود نیم ساعت | 4/5 | 1/4 |
3 | حدود یک ساعت | 5/12 | 8/6 |
4 | حدود دو ساعت | 7/7 | 8/5 |
5 | بیش از دو ساعت | 7/7 | 6/4 |
کل | 100 | 100 |
ساختار سلیقه های این دو گروه در زمینه ی مطالعه ی روزنامه و مجله نیز نسبتاً یکسان است. در گروه دانشجویان، 5 روزنامه و مجله ای که بیشترین خواننده را داشته اند، عبارتند از روزنامه های همشهری، جام جم، خراسان، ایران، اطلاعات؛ و در گروه غیردانشجو نیز به ترتیب، عبارتست از: روزنامه های همشهری، جام جم، ایران، مجله ی خانواده و روزنامه ی خراسان. در هر دو گروه، فقط روزنامه همشهری است که بیش از 10 درصد خواننده دارد.
استفاده از رادیو و تلویزیون
در کل نمونه، 3/37 درصد افراد از رادیو استفاده می کنند. میزان استفاده از رادیو در جمعیت دانشجویی 5/14 درصد و در جمعیت غیردانشجویی 1/39 درصد است. تفاوت میزان استفاده از رادیو در این دو گروه نیز کاملاً معنادار است. در جمعیت غیردانشجو، تفاوت معناداری میان میزان استفاده زنان و مردان از رادیو وجود ندارد. این یافته در خصوص جمعیت دانشجو نیز صادق است.جدول5. مقایسه زمان استفاده از رادیو در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 5/85 | 3/61 |
2 | حدود نیم ساعت | 6/3 | 3/7 |
3 | حدود یک ساعت | 6/4 | 3/10 |
4 | حدود دو ساعت | 6/2 | 4/8 |
5 | بیش از دو ساعت | 8/3 | 6/12 |
کل | 100 | 100 |
جدول6. مقایسه زمان استفاده از تلویزیون در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 6/19 | 8/10 |
2 | حدود نیم ساعت | 1/5 | 4/4 |
3 | حدود یک ساعت | 7/9 | 7/13 |
4 | حدود دو ساعت | 6/19 | 4/20 |
5 | بیش از دو ساعت | 9/45 | 8/50 |
کل | 100 | 100 |
در کل نمونه، 1/89 درصد از تلویزیون استفاده می کنند. میزان استفاده از تلویزیون در دو گروه، تفاوت معناداری دارد. در گروه دانشجو 4/81 درصد و در گروه غیردانشجو 7/89 درصد از تلویزیون استفاده می کنند. داده های جدول 5 نشان می دهد که میزان استفاده از تلویزیون، قابل مقایسه با میزان کتاب خوانی، مطالعه ی روزنامه و مجله و استفاده از رادیو نیست.
به علاوه داده ها حاکی از آن است که میزان استفاده از تلویزیون اندکی بیش از همین میزان در گروه غیردانشجو است.
استفاده از نوار صوتی
درباره ی استفاده کردن از شش نوع نوار صوتی، از مردم سؤال شده است. همان گونه که جدول 7 نشان می دهد، میزان استفاده از نوارهای آموزشی و سرود و موسیقی در بین دانشجویان به طرز معناداری بیش از همین میزان در بین گروه غیردانشجوست.میزان استفاده از نوار قصه به دلیل این که گروه سنی تحت بررسی ما در سن گوش دادن به قصه نیست، میان دو گروه تفاوتی بسیار ندارد، ولی میزان استفاده از آن ها در گروه غیردانشجو بیشتر است.
اما میزان استفاده از نوارهای مذهبی و هم چنین نوار سخنرانی در بین گروه غیردانشجو بیشتر است. در کل، میزان استفاده از نوارهای مذهبی در هر دو گروه کم است. تفاوت زمان استفاده از نوار صوتی در بین دو گروه، کاملاً معنادار است. دانشجویان، زمان بیشتری را صرف استفاده از نوار صوتی می کنند و عمده ترین تفاوت نیز از میزان استفاده از نوارهای سرود و موسیقی ناشی می شود.
جدول 7. مقایسه استفاده از نوارصوتی در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | نوع نوار | دانشجو | غیر دانشجو | ضریب همبستگی | ||
گوش نمی دهند | گوش می دهند | گوش نمی دهند | گوش می دهند | |||
1 | آموزشی | 7/86 | 3/13 | 5/96 | 5/3 | 128/0- |
2 | سرود و موسیقی | 1/44 | 9/55 | 3/67 | 7/32 | 128/0- |
3 | قصه | 2/99 | 8/0 | 5/99 | 5/0 | 024/0- |
4 | قرآن | 3/91 | 7/8 | 4/88 | 6/11 | - |
5 | روضه و عزاداری | 7/86 | 3/13 | 4/78 | 6/21 | 053/0 |
6 | سخنرانی | 9/95 | 1/4 | 6/93 | 4/6 | 025/0 |
جدول 8. مقایسه زمان استفاده از نوار صوتی در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | میزان مطالعه | دانشجو | غیردانشجو |
1 | هیچ | 5/38 | 5/56 |
2 | حدود نیم ساعت | 1/6 | 7/8 |
3 | حدود یک ساعت | 12 | 9/11 |
4 | حدود دو ساعت | 3/14 | 2/9 |
5 | بیش از دو ساعت | 1/29 | 6/13 |
کل | 100 | 100 |
در بین گروه دانشجویان تفاوتی میان زنان و مردان در میزان استفاده از نوار وجود ندارد؛ اما در گروه غیردانشجویان، زنان به طور متوسط اندکی بیش از مردان از نوار صوتی استفاده می کنند. با توجه به آمارهای موجود، گوش دادن به نوار صوتی و موسیقی یکی از فعالیت هایی است که در مقایسه با سایر فعالیت ها، میزان انجام دادن آن نسبتاً بالاست.
استفاده از اینترنت
استفاده از اینترنت پدیده ی روبه گسترشی است و احتمالاً تغییراتی بسیار در میزان استفاده از آن در فاصله ی زمانِ جمع آوری داده ها و زمان نگارش مقاله، ایجاد شده است. به هر حال، در نمونه ی تحت بررسی 1/6 درصد افراد از اینترنت استفاده می کرده اند.در نمونه دانشجو، میزان استفاده از اینترنت 1/29 درصد و در نمونه ی غیردانشجو این میزان 3/4 درصد بوده است. کاملاً آشکار است که تفاوت معناداری میان میزان استفاده از اینترنت در این دو گروه وجود دارد.
در گروه غیردانشجو، مردان اندکی بیش از زنان از اینترنت استفاده می کرده اند، اما در گروه دانشجویان، میزان استفاده از اینترنت در هر دو گروه جنسی، یکسان بوده است. از میان 1/29 درصد دانشجویان که از اینترنت استفاده می کرده اند، 1/35 درصد در خانه، 8/8 درصد در محل کار، 3/33 درصد در محل تحصیل، 7 درصد در کافی نت، و 8/1 درصد در سایر اماکن از اینترنت استفاده می کنند.
تماشای فیلم
در کلّ نمونه، 2/18 درصد افراد سینما می رفته اند. در نمونه ی دانشجو 7/34 درصد سینما می رفته اند و در نمونه ی غیردانشجو این میزان 9/16 درصد است. تفاوت این دو گروه، در میزان سینما رفتن نیز کاملاً معنادار است.اگرچه تفاوت درصد دانشجویان زن و مردی که سینما می روند اندک است، با این حال داده ها نشان می دهند که مردان دانشجو بیش از هم قطاران زن خود به سینما می روند. این تفاوت در بین زنان و مردان غیردانشجو نیز مشاهده می شود. در نمونه ی بررسی شده، 3/82 درصد افراد در سال هیچ فیلمی نمی بینند.
بقیه نیز بین 1 تا 50 فیلم در سال در سینما تماشا می کنند، اما میانگین تماشای فیلم در سینما درهر سال 68/0 فیلم است. البته دانشجویان به طور متوسط در هر سال 51/1 فیلم در سینما تماشا می کنند و این مقدار در گروه غیردانشجو 61/0 فیلم در هر سال است. در کل نمونه، تفاوتی میان تعداد فیلم هایی که زنان و مردان در یک سال در سینما می بینند، مشاهده نمی شود.
در بین نمونه ی دانشجویی نیز همین وضعیت تکرار می شود. غیر از تماشای فیلم در سالن سینما، فیلم تماشاکردن در اماکنی غیر از سینما نیز پرسیده شده است. در کلّ نمونه، تنها 1/4 درصد در مراکزی غیر از سینما نیز فیلم تماشا می کنند. البته در بین نمونه دانشجویی 8/12 درصد افراد در مراکز غیرسینمایی نیز فیلم تماشا می کنند. اما این مقدار در نمونه غیردانشجویی 7/2 درصد است.
میانگین تماشای فیلم در مراکز غیرسینمایی در هر سال برای کل نمونه 21/0 فیلم است. البته این میزان در بین دانشجویان 33/0 و در بین غیردانشجویان 2/0 و تفاوت آن ها معنادار است.
تفاوت میان زنان و مردان نیز در کل معنادار نیست. با احتساب میانگین تماشای سینما و مراکز غیرسینمایی، می توان دید که هر دانشجو به طور میانگین 84/1 فیلم در سال می بیند. این میزان در بین جمعیت غیردانشجو 81/0 فیلم است. دانشجویان به طور میانگین دو برابر بقیه ی مردم، فیلم تماشا می کنند.
تماشای تئاتر
در کل نمونه 4/4 درصد افراد گفته اند که به تماشای تئاتر نیز می روند. در بین جمعیت دانشجویی 2/8 درصد به تماشای تئاتر می روند و در بین جمع گروه غیردانشجو، این میزان 1/4 درصد است. تفاوت مشاهده شده نیز معنادار است.در نمونه ی دانشجویان، زنان بیش از مردان به تماشای تئاتر می روند. در حالی که 4/11 درصد دانشجویان دختر گفته اند که به تماشای تئاتر می روند. این میزان در بین پسران دانشجو فقط 4/4 درصد است. در نمونه ی غیردانشجو این تفاوت قابل مشاهده نیست.
در کل نمونه، میانگین تعداد تئاتری که در سال هر فرد تماشا کرده 09/0 است. در حالی که دانشجویان به طور میانگین سالی 2/0 تئاتر تماشا می کنند، این میزان در نمونه ی غیردانشجویی 08/0 است.
اعمال مذهبی
اعمال مذهبی نیز بخشی از رفتار و مصرف فرهنگی به حساب می آیند. در بانک اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق از انجام دادن ده رفتار و عمل مذهبی پرسش شده است. جدول شماره ی 9 نشان می دهد که جامعه ی غیردانشجویی بیش از دانشجویان هشت عمل مذهبی را انجام می دهد و تفاوت میان این دو گروه نیز معنادار است.در عملِ نماز جماعت خواندن در محل کار و تحصیل، دانشجویان بیش از گروه دیگر این کار را انجام می دهند. در میزان قرائت قرآن در خانه نیز بین دو گروه تفاوتی وجود ندارد، زیرا درصد یکسانی از هر دو گروه در خانه قرآن می خوانند. با توجه به این داده ها می توان گفت، درصد کسانی که اعمال مذهبی مذکور را انجام می دهند در جامعه ی دانشجویی کمتر از میانگین کل جامعه است.
جدول 9. مقایسه انجام اعمال مذهبی در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | عمل مذهبی | دانشجو | غیر دانشجو | ضریب همبستگی | ||
انجام نمی دهند | انجام می دهند | انجام نمی دهند | انجام می دهند | |||
رفتن به مجلس مولودی | 8/62 | 2/37 | 7/48 | 3/51 | 074/0 | |
رفتن به روضه | 5/61 | 5/38 | 9/37 | 1/62 | 126/0 | |
شرکت در سخنرانی دینی | 88 | 12 | 9/78 | 1/21 | 059/0 | |
شرکت در جلسه ی دعا | 8/79 | 2/20 | 1/62 | 9/37 | 096/0 | |
شرکت در جلسه ی قرآن | 8/89 | 2/10 | 4/75 | 6/24 | 089/0 | |
شرکت در نماز جماعت مسجد | 9/82 | 1/17 | 67 | 33 | 089/0 | |
نماز جماعت محل کار وتحصیل | 7/71 | 3/28 | 9/90 | 1/9 | 164/0- | |
زیارت اهل قبور | 8/54 | 2/45 | 2/26 | 8/73 | 166/0 | |
رفتن به زیارتگاه ها | 2/47 | 8/52 | 6/31 | 4/68 | 087/0 | |
خواندن قرآن در منزل | 3/52 | 7/47 | 2/50 | 8/49 | - |
جدول شماره 10 نشان می دهد، میزان انجام دادن هر یک از اعمال مذهبی نیز در بین نمونه ی غیردانشجویی بیشتر است. در هر ده عمل مذهبی بررسی شده، دانشجویان به طرز معناداری کمتر از جمعیت غیردانشجو، این اعمال را انجام می دهند.
در ضمن، در هر دو نمونه ی بررسی شده، تنها قرآن خواندن در منزل و خواندن نماز جماعت، دو عملی هستند که درصد قابل توجهی از پاسخ گویان به طور مداوم انجام می دهند. بر اساس جمع نمره ی میزان انجام ده عمل دینی، یک نمره ی میزان انجام اعمال دینی محاسبه شده است.
در ضمن به کمک تحلیل عاملی، ده عمل مذهبی را به دو دسته ی فردگرایانه و جمع گرایانه تقسیم کرده ایم. تحلیل عاملی نشان می دهد، زیارت اهل قبور، رفتن به زیارتگاه و قرآن خواندن در منزل، در یک دسته قرار می گیرند (که بیشتر ماهیت فردی دارند) و بقیه در دسته ی دیگری قرار می گیرند. در کلِّ نمونه، نمره ی زنان در شاخص کلی انجام اعمال مذهبی، به طرز معناداری بیش از مردان است.
اما در نمونه ی دانشجویان، این تفاوت در نمره ی شاخص کلی اعمال مذهبی، مشاهده نمی شود. اما نکته ی مهم این است که دختران دانشجو، بر اساس نمره ی میزان انجام اعمال فردگرایانه ی مذهبی به طور معناداری، بیش از پسران دانشجو این اعمال را انجام می دهند. به طور متوسط 08/69 درصد دانشجویان ده عمل مذهبی نشان شده در جدول شماره ی 9 را انجام نمی دهند. اما در بین جمعیت غیردانشجو، 8/56 درصد افراد اعمال مذهبی ده گانه را به طور متوسط انجام نمی دهند.
جدول 10. مقایسه میزان انجام اعمال مذهبی در گروه دانشجویان و غیردانشجویان
ردیف | عمل مذهبی | د/ غ. د | هرروز | هفته ای چند بار | هفته ای یک بار | ماهی چند بار | ماهی یک بار | سالی چند بار | سالی یک بار | هیچ |
|
رفتن به مجلس مولودی | د | 0 | 3/0 | 1 | 8/1 | 8/4 | 2/24 | 1/5 | 8/62 |
غ.د | 2/0 | 8/0 | 9/1 | 1/5 | 7/5 | 3/30 | 7/6 | 1/49 | ||
|
رفتن به روضه | د | 5/0 | 5/0 | 8/1 | 8/3 | 1/4 | 7/21 | 1/6 | 5/61 |
غ.د | 7/0 | 9/1 | 6/3 | 6/7 | 3/8 | 6/33 | 1/6 | 1/38 | ||
|
شرکت در سخنرانی دینی | د | 1 | 0 | 3/1 | 1 | 1 | 4/6 | 3/1 | 88 |
غ.د | 4/0 | 2/1 | 7/1 | 3/2 | 9/2 | 6/9 | 7/2 | 1/79 | ||
|
شرکت در جلسه ی دعا | د | 0 | 1 | 8/2 | 8/1 | 6/2 | 4/8 | 2/3 | 1/80 |
غ.د | 5/0 | 3/2 | 3/7 | 3/6 | 9/5 | 9/12 | 3/2 | 4/62 | ||
|
شرکت در جلسه ی قرآن | د | 0 | 8/0 | 6/2 | 1 | 8/1 | 1/3 | 1 | 8/89 |
غ.د | 6/0 | 2/3 | 7/5 | 9/3 | 3 | 7/6 | 5/1 | 5/75 | ||
|
شرکت در نماز جماعت مسجد | د | 6/3 | 3/3 | 8/0 | 6/3 | 2 | 1/3 | 8/0 | 9/82 |
غ.د | 4/8 | 1/6 | 6/4 | 2/5 | 4/2 | 2/5 | 1/1 | 1/67 | ||
|
نماز جماعت محل کار وتحصیل | د | 4/9 | 4/6 | 3/3 | 6/4 | 2 | 8/1 | 8/0 | 7/71 |
غ.د | 3/5 | 5/1 | 4/0 | 9/0 | 4/0 | 4/0 | 1/0 | 91 | ||
|
زیارت اهل قبور | د | 3/0 | 3/0 | 5/10 | 2/9 | 9/8 | 2/12 | 3/3 | 4/55 |
غ.د | 4/0 | 6/1 | 3/19 | 6/14 | 7/15 | 3/16 | 7/5 | 3/26 | ||
|
رفتن به زیارتگاه ها | د | 5/0 | 3/1 | 8/3 | 9/5 | 3/10 | 9/20 | 2/10 | 2/47 |
غ.د | 4/0 | 5/1 | 9/6 | 6/9 | 8/12 | 3/24 | 6/12 | 8/31 | ||
|
خواندن قرآن در منزل | د | 12 | 7/7 | 2/10 | 1/7 | 3/3 | 8/3 | 2 | 8/52 |
غ.د | 7/18 | 4/9 | 6/8 | 1/5 | 7/2 | 2/4 | 1/1 | 3/50 |
در ضمن باید به هنگام بررسی ارقام ارائه شده در جدول شماره ی 9 که نشان می دهد درصد قابل توجهی از دانشجویان اعمال مذهبی را انجام می دهند، هم زمان به جدول شماره ی 10 نیز توجه کرد، که نشان می دهد میزان انجام دادن این اعمال زیاد نیست.
برای مثال اگرچه 2/37 درصد دانشجویان در جلسات مولودی خوانی شرکت می کنند، اما تعداد دانشجویانی که در فواصل زمانی کمتر از یک ماه در این جلسات شرکت می کنند کمتر از 8 درصد کل دانشجویان است.
ورزش کردن
پاسخ گویان، می توانسته اند تا هشت نوع ورزش را که انجام می داده اند، ذکر کنند. در کلِّ نمونه، 9/81 درصد هیچ ورزشی انجام نمی داده اند. هفت ورزش اول به ترتیب درصد انجام دهندگان آن ها در جمعیت غیردانشجو عبارتند از نرمش (7/31)، بدنسازی-آیروبیک(19)، فوتبال (16)، شنا(13)، پیاده روی(6/13)، کوه نوردی (7/7)، والیبال (5/6). نه ورزش اول در جمعیت دانشجویی نیز عبارت اند از بدن سازی-آیروبیک (4/24)، فوتبال (1/21)، شنا(4/19)، والیبال (8/12)، نرمش (2/12)، بدمینتون (8/7)، بسکتبال (7/16)، کوه نوردی(1/6) و پیاده روی (9/3).مشاهده می شود که تفاوت قابل ملاحظه ای میان الگوی ورزش هایی که مردم در کل و دانشجویان انجام می دهند، وجود دارد. در کل نمونه، حداکثر زمان ورزش در هفته 36 ساعت بوده است.
امّا میانگین زمان پرداختن به ورزش در هفته، 85/0 ساعت (51 دقیقه) است. این میزان در نمونه ی دانشجو 76/1 ساعت (6/105 دقیقه) و در نمونه ی غیردانشجو (8/46 دقیقه) است. در کل نمونه، زمان ورزش کردن مردان در طول هفته، بیش از زنان است.
این زمان برای مردان 1 ساعت و برای زنان 71/0 ساعت (6/42 دقیقه) است. البته فاصله ی زمان ورزش کردن زنان و مردان در جمعیت دانشجو به مراتب بیشتر است. پسران دانشجویان با میانگین 38/2 ساعت (8/142 دقیقه) تقریباً دو برابر دختران دانشجو که 22/1 ساعت (2/73 دقیقه) در هفته ورزش می کنند.
همبستگی 101/.- میان سن و ساعات ورزش کردن دانشجویان را نشان می دهد که دانشجویان در ابتدای ورود به دانشگاه بیش از سال های پایانی تحصیل، ورزش می کنند. به نظر می رسد، دانشگاه و محیط آن نقشی تشویق کننده در جذب دانشجویان به ورزش نداشته باشد.
جمع بندی و نتیجه گیری
داده های موجود به ما امکان می دهند تا برخی از جوانب سبک زندگی فرهنگی دانشجویان را بررسی کنیم. به عبارتی، اگرچه نمی توانیم درباره ی این که دانشجویان چه کتابی می خوانند، به تماشای چه نوع فیلم هایی می نشینند، یا به کدام ژانر موسیقایی گوش می کنند، شناختی به دست آوریم؛ ولی این داده ها، بررسی میزان انجام دادن برخی فعالیت های مرتبط با مصرف فرهنگی را امکان پذیر می سازند و در همین اندازه نیز می توانند نتایج زیر را آشکار کنند.
بر اساس داده های موجود، می توان این فرضیه را که جامعه ی دانشجویی فعال ترین بخش جامعه در زمینه مصرف فرهنگی است تأیید شده دانست. دانشجویان بیشتر از عموم مردم کتاب می خوانند، روزنامه و مجله مطالعه می کنند، فیلم می بینند، به تماشای تئاتر می روند، از اینترنت استفاده می کنند و ورزش می کنند.
با این حال درصد انجام اعمال مذهبی در بین دانشجویان کمتر است و زمان کمتری نیز در مقایسه با عموم مردم به این اعمال اختصاص می دهند. اما از سویی دیگر، میزان کلی انجام فعالیت های فرهنگی، اندک است. برخی تفاوت های مشاهده شده میانِ میزان فعالیت و مصرف فرهنگی دانشجویان و عموم جامعه نیز زیاد نیست.
دانشجویان در مقایسه با زمان فراغتی که در دسترس دارند، بسیار کم کتاب می خوانند. درصد قابل توجهی از آن ها کتاب نمی خوانند و روزنامه و مجله مطالعه نمی کنند. تعداد فیلم هایی که دانشجویان می بینند بسیار اندک است و تماشای تئاتر نیز وضع نامناسب تری دارد.
در ضمن، با توجه به میزان شایع بودن ورزش در بین دانشجویان و درصد دانشجویانی که ورزش می کنند، می توان گفت جامعه ی دانشجویی نه مصرف کننده ی فعال عرصه ی فرهنگ و نه به لحاظ ورزشی فعال است. با این ملاحظات، به جرأت می توان ادعا کرد میزان مصرف فرهنگی دانشجویان در حدی نیست که بتوان خروجی های دانشگاه امروز ایران را متناسب با معیارهای فرهنگی دانشگاه های نوین دانست.
جای این سؤال باقی است، که وقتی دانشجویان بسیار اندک کتاب، روزنامه و مجله می خوانند؛ و میزان تماشای فیلم و تئاتر در آن ها ناچیز است، با چه سازوکاری باید حیات فرهنگی ایشان غنا یابد "اگر آگاهی داشتن، پیش شرط اصلی تبدیل شدن به شهروند مشارکت جوست، آیا سطح فعلی مصرف فرهنگی دانشجویان، قادر است شرایط تربیت چنین شهروندی را فراهم سازد؟
در حالی که جامعه ی دانشجویی (با توجه به برتری نسبی اش در میزان مصرف فرهنگی در مقایسه با عموم جامعه) در چنین وضعیتی قرار دارد، می توان پایین بودن شمارگان کتاب و نشریات کشور، ورشکستگی نسبی صنعت سینما و خالی بودن سالن های تئاتر را پدیده ای کاملاً قابل پیش بینی دانست.
وقتی بخش فرهیخته ی جامعه سطح پایینی از مصرف فرهنگی دارد، جامعه ی آینده نیز نمی تواند مصرف کننده فعال و خلاق فرهنگ باشد. تحقیقات پیشین در ایران (فاضلی، 1382 و 1384) نشان می دهد که مصرف فرهنگی به شدت تعیین کننده ی میزان سرمایه ی فرهنگی افراد است. سرمایه ی فرهنگی به صورت بین نسلی منتقل می شود و فرزندان خانواده هایی که مصرف کننده ی فعالِ بخش فرهنگ اند، بیش از بقیه کودکان، مستعد انباشتن سرمایه ی فرهنگی درخودند.
در شرایطی که فرهیختگان جامعه در سطوح مشاهده شده در این مقاله به مصرف فرهنگی می پردازند، باید کاهش میزان سرمایه ی فرهنگی نسل های آتی را نیز انتظار داشت. البته، این تنها عاملی نیست که بر مصرف فرهنگی نسل های جامعه مؤثر است، امّا در کل، می تواند متغیری مهم و قابل توجه باشد.
با وصف فوق، باید انتظار داشته باشیم که نسل های آینده، مصرف کنندگان غیرفعال تر محصولات فرهنگی باشند. این بررسی نشان می دهد، آینده ی بحرانی تری در انتظار حیات فرهنگی و اقتصاد فرهنگ در ایران است.
پینوشتها:
1. عضو گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران.
2. ما کاملاً آگاهیم که بررسی سبک زندگی فرهنگی در ادبیات موجود، بیش از هر چیز بر مطالعه ی محتوای رفتارها و مصرف فرهنگی افراد متمرکز است. با این حال داده های موجود امکان چنین بررسی ای را فراهم نمی سازد. در داده های موجود، فقط میزان انجام دادن هر یک از رفتارها و انواع مصرف فرهنگی ثبت شده است.
3. امروز خبرهای متعددی درباره ورشکستگی سینمای ایران، خالی بودن سالن های تئاتر، پایین بودن تیراژ کتاب، اندک بودن میزان استقبال از موزه ها و بقیه ی مکان های فرهنگی منتشر می شود. تداوم این وضعیت سبب دشواری های بسیار در بخش اقتصاد فرهنگ خواهد شد.
منابع:
باکاک، ر.(1381)، «مصرف»، ترجمه ی خسرو صبری، انتشارات شیرازه.
چینی، د. (منتشر نشده) «سبک زندگی»، ترجمه ی حسن چاوشیان.
سلیمی دانشگر، م.(1379) «افق و دورنمای رابطه آموزش عالی و جهان کار در بیانیه جهانی آموزش عالی و تحلیل آن در آموزش عالی ایران»، همایش بررسی مشکلات و چشم انداز اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی.
شارع پور، م؛ صالحی، ص؛ فاضلی، م.(1380) «بررسی رابطه میان آموزش های دانشگاهی و نیازهای جامعه»، مؤسسه ی پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی.
فاضلی، م.(1382) «مصرف و سبک زندگی»، نشر صبح صادق.
فاضلی، م.(1384) «جامعه شناسی مصرف موسیقی»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال اول، شماره 4: 27-53.
گیدنز، آ.(1378)؛ «تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید» ترجمه ی ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.
مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی (1377) «دانشگاه و جامعه».
هابرماس، ی.(1373) «رسالت دانشگاه در جامعه مدرن» ترجمه ی حسینعلی نوذری، نشریه ی رهیافت، شماره 6.
Bocock,R.(1993) consumption,London:Routledge.
cabal,A.B.(1993) The university as an Institution Today,UNESCO.
chaney,D.(1996)Lifestyle,London:Routledge.
cullingford,c.(2004)conclusion: The Future-Is sustainability sustainable In "John Blewitt & cedric cullingford The sustainability curriculum": The challenge for Higher Education Eartscan.
Delanty,G.(2002) challenging konwledge,London: open university publication.
Ganzeboom,H.B.G.(1990) "cultural and economic dimensions of lifestyle":185-241 In Blanka Filipcova,sue Glyptis,walter Tokarski (eds.), Life styles: Theories, concepts, Methods and Results of Life style Research in International perspective Research committee 13 of the International sociological Association,prague: Institute for philosophy and socilogy,czechoslovak Academy of sciences,2 Volumes.
Giddens,A.(1991) Modrnity and self Identity: self and society in Late Modern Age,London: polity press.
Kirchberg,v.(2007) "Cultural Consumptin Analysis: Beyond structure and Agency". cultural sociology,vol.1,No,1.pp.115-135.
Koch-Wesser,E.(1991)"A framework for quantitative study of leisure styles" Society and Leisure,Vol.14.No 2,410-432.
Lamont,M, et al(1996) "cultural and Moral Boundries in the united states: sturctural position,geographic location, and lifestyle explanations" Poetics,Vol.2,4,31-56.
Mohr,J.& Dimaggio,Paul (1995)"The intergenerational transmission of cultural capital" Research in Social Stratification and Mobility,vol.14,Pp.167-199.
Roberts,k.& Fagan, Colette (1999)"Young people and their leisure in former communist countries: Four theses examined".Leisure studies,Vol.18,1-17.
Scheys,M.(1987) "The power of lifestyle",Society and Leisure,vol.10,No.2:249-266.
Sobel,M.(1981)"Lifestyle and Social Structure: Concepts, Definitions, and Analyses"Academic Press.
Veal, A. J. (2000)"Lifestyle and Leisure:A Review and Annotated Bibliography. School of Leisure, Sport and Tourism" University of Technology Sydney,on-line Bibliography 8. at:WWW.business.uts.edu.ad/leisure/research/bibs.html.
منبع: فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره 1، بهار 1387، صص 198-175