بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان

هدف این تحقیق، آن است که روابط میان الگوی خانواده، برحسب تقسیم جنسی وظایف خانگی و سبک فراغت جنسیتی در میان اقشار مرفه نوظهور و غیرنوظهور را بیان کند و تأثیر الگوی خانواده بر سبک فراغت جنسیتی را در دو گروه مورد تحلیل قرار دهد
شنبه، 10 تير 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان

طرح مسأله و ضروت بحث

 به موازات رشد جوامع، ضرورت سیاست گذاری و برنامه ریزی برای زمان آزاد و ایجاد فرصت های بهره مندی از اوقات فراغتِ افراد و گروه های اجتماعی افزایش یافت. مجموعه ای از عوامل خرد و کلان، تعیین کننده و مشروط کننده ی کیفیت، انواع و اشکال فعالیت های فراغتی هستند.

این مقاله از میان عوامل خرد و کلان، نقشِ نوع خانواده را بر حسب تقسیم جنسی وظایف خانگی بر روی اشکال فعالیت های فراغت جنسیتی (زنان و مردان) بررسی می کند، زیرا، میزان زمان آزاد در اختیار زنان و مردان و نحوه ی گذران اوقات فراغت و الگوهای فراغتی هر یک از دو جنس، موجب شکل گیری انواع متفاوتی از هویت اجتماعی در میان ‌آنان می شود.

نتایج تحقیقات نشان می دهد که فراغت خانه محور با فراغت بیرون از خانه با یکدیگر تفاوت دارند و احتمال گذراندن اوقات فراغت به صورت فعال و جمعی در فراغت خانه محور به شدت ضعیف است.

بنابراین، بین سبک های فراغت سنتی و مدرن (که در هر یک از این دو سبک، ویژگی های متفاوتی از فراغت های فردی، خانه محور، غیرفعال در مقابل جمعی، بیرون از خانه و فعال مورد توجه است) تفاوت وجود دارد.


تقسیم بندی اوقات فراغت اعضای مختلف خانواده

در این مطالعه، تلاش می شود الگوهای خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف خانگی و سبک های فراغتی، معرفی و به صورت تطبیقی تأثیر الگوهای خانواده بر سبک فراغتی در بین دو گروه (اقشار مرفه نوظهور و غیرنوظهور) بررسی گردد.

نتایج پژوهش، حاکی از وجود سبک فراغت سنتی (فردی- غیرفعال و خانه محور) در میان هر دو قشر مرفه نوظهور و مرفه غیرنوظهور است، با این حال رواج سبک فراغت مدرن (جمعی- فعال و بیرون از خانه) در میان خانواده های نوع اول (قشر مرفه نوظهور) بیشتر است.

همچنین، رواج سبک فراغت مدرن در میان خانواده های با الگوی مشارکتی بر حسب تقسیم جنسی وظایف خانگی به مراتب بیشتر از خانواده های با الگوی سنتی- مردسالار است و روابط معناداری بین این دو متغیر دیده شده است.
 

برنامه ریزی زمان و مکان و هزینه، آیا ایده‌آل های افراد برنامه پذیرند

برنامه ریزی برای چگونگی صرف زمان آزاد (که اوقات فراغت (2) بخشی از آن را تشکیل می دهد) در زمره ی برنامه های سیاست زندگی(3) طبقه بندی می شود و این برنامه ها با هدف سازماندهی نحوه ی بهره برداری از زمان، پول، سن، جنس و ... به کار گرفته می شود.

امروزه برنامه های مزبور را به عنوان «شاخص های تحرک افقی»(4) (زمان، پول، سن، جنس و ...) نمی دانند و نحوه ی بهره برداری از آنها به دلیل کیفیت بخشی به زندگی فردی، بازتولید امکانات فردی-جمعی و ساخت یابی اجتماعی از طریق کنش گران اهمیت می یابد.

پذیرش ساخت یابی اجتماعی (5) از طریق نحوه ی عملکرد کنش گران در جریان زندگی روزمره، (6) ما را ناگزیر از تأمل، تفکر و تحقیق درباره ی رفتارها و عملکردهای کنش گران می سازد.


توسعه پایدار به همت کیفیت زندگی زنان

طی سال های اخیر توجه به مسایل زنان به عنوان نیمی از سازندگان جامعه و ایفاکنندگان نقش محوری در تربیت فرزندان مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب، کیفیت بخشی به زندگی زنان، ایجاد امکانات، فرصت ها و تواناسازی آنان در نحوه ی بهره برداری از تسهیلات موجود با گسترش جنبش های زنان و اقدامات بین المللی، در دستور کار جوامع و ملل مختلف بر حسب میزان علاقه مندی و جدیت در دستیابی به توسعه پایدار، قرار گرفت

و مطالعات بسیاری به منظور شناسایی وضعیت زنان در عرصه، ابعاد و سطوح مختلف از حیث شاخص های تحرک عمودی و افقی به عمل آمد. بررسی روابط بین الگوی خانواده (7) و سبک فراغتی (8)، بخشی از این مطالعات است که پژوهش گر در تعقیب رویکرد بازنمایی نقش منابع انسانی در توسعه بدان پرداخته است.

این بررسی، تأثیر نوع خانواده را (برحسب تقسیم جنسی وظایف خانگی(9)) بر سبک فراغت جنسیتی(10) در خانواده ی هسته ای مورد توجه قرار می دهد. قابل ذکر است که هدف این پژوهش، تأثیر الگوی خانواده از حیث بزرگی (گسترده) و کوچکی (هسته ای) و یا از حیث چند همسری/تک همسری بر سبک فراغتی نیست.

هدف بررسی حاضر، آن است که روابط میان الگوی خانواده، برحسب تقسیم جنسی وظایف خانگی و سبک فراغت جنسیتی در میان اقشار مرفه نوظهور (11) و غیرنوظهور(12) را بیان کند و تأثیر الگوی خانواده بر سبک فراغت جنسیتی را در دو گروه مورد تحلیل قرار دهد

و در نتیجه گیری بیان کند که در هر یک از دو گروه مورد بررسی کدام یک از سبک فراغتی (مدرن یا سنتی: فراغت خانه محور یا بیرون از خانه، فراغت فردی یا جمعی، فراغت فعال یا غیرفعال) رایج است.

بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان


چارچوب نظری

جهان های موازی، تقلیل گرایی و گسست و ساخت جهان اجتماعی

نحوه ی ساخت جهان اجتماعی در سطح خرد به نحوه ی شکل گیری و ایجاد هویت ها و به نحوه ی روابط میان هویت فردی (13) و هویت اجتماعی (14) حاصل از کنش های اجتماعی وابسته است.

علت ضعف در ساخت جهان اجتماعی (15) ابتدا غلتیدن در جهان طبیعی (16) و گرایش هر چه بیشتر به آن و تقلیل جهان های زندگی (17) به جهان طبیعی به جای رفت و آمد فعال در جهان اجتماعی، جهان علمی، (18) جهان سبک (19) و جهان معنا (20) است و علت دیگر، ضعف در ساختِ جهان را باید در منابع و مصالح سازنده ی هویت ها و تقلیل جهان معنا به یکی از حوزه های شخصی، خصوصی و یا عمومی جستجو کرد که موجب عدم تعادل و ایجاد اخلال در شکل گیری بنیاد هویت های فردی و جمعی می شود.
 

در کل تقلیل‌گرایی عامل مهمی در هر کنش اجتماعی‌ست

این تقلیل گرایی، (21) موجب گسستِ میان جهان طبیعی و جهان اجتماعی، کنش های فردی و جمعی، هویت فردی و جمعی می شود و اگر بپذیریم که هر یک از صورت های فوق، لازم و ملزوم یکدیگر هستند، ساخت جهان اجتماعی با تقلیل به هر یک از صورت های فوق، موجب غیرکارکردی شدن و یا کژ کارکردی شدن جهان اجتماعی برای جامعه و اعضای آن خواهد شد.

از آنجایی که رفتارهای فراغتی در خردترین سطح جامعه، نیازمند دخالت عنصر اختیار و آزادی و از طرف دیگر، نیازمند توانایی، دانایی، امکانات و بستر مناسب است. به بهترین نحوی نشان دهنده ی ماهیت و ویژگی های اعمال واقعی افراد و گروه های انسانی در جهان زندگی روزمره می باشد که بخشی از ساخت جهان اجتماعی، وابسته به همین کیفیت اعمال افراد و گروه های انسانی در جهان زندگی روزمره است

و به نسبت حضور معیارهایی چون اختیار و آزادی در انتخاب (که «حق انتخاب»(22) را فراهم می سازد) و دانایی، توانایی و امکانات دیگر مانند: پول و زمان در انتخابِ رفتارهای فراغتی (که «امکان انتخاب»(23) را فراهم می سازد) است که مجموعه ای از کنش های فردی و جمعی فعال و پویا، هویت های فردی و جمعی قوی و مشارکت فعال در عرصه ها و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی را پدید می آورد. بر این اساس از ضروریات اساسی برای تمرین مشارکت اجتماعی (24) است که به طور مستقیم کنش گران را در ساخت جهان اجتماعی، سهیم می کند.


تعریف فراغت و تعاریف نظریه پردازان از آن

فراغت عبارت از: «مجموعه ی اشتغالاتی است که فرد کاملاً برای رضایت خاطر خود یا برای استراحت، یا برای تفریح، یا به منظور توسعه اطلاعات، یا آموزش غیرانتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از آزادشدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان می پردازد»(دومازدیه، 1353: 25)

فعالیت های فراغتی در ایام فارغ از کار و بی کاری انجام می شود. «چک و برش»(1976). رفتار فراغتی (25) را به عنوان رفتاری در خود بودن، دوره ای و لذت بخش می داند (پارکر، 1986: 180).

در تعریف فراغت به چهار بعد سازنده ی آن که موجب تمایز فراغت از کار و بی کاری می شود باید توجه کرد که عبارت اند از: «1-وقت آزاد (26) که دلالت بر آزاد بودن برای انجام کاری و یا فرار از فشارها دارد. 2-فکر آزاد (27) 3-فعالیت آزاد(28) 4-تجربه ی آزاد(29)»(پارکر، 1986).

رفتار فراغتی و الگوهای فراغتی با فرهنگ سروکار دارد و از درون آن سر بر می آورد. بنابراین، فعالیت های فراغتی بر حسب ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از جامعه ای به جامعه ی دیگر تفاوت می یابد (بابائی، 1380: 22). باکاک در کتاب «مصرف» می گوید:‌«رابطه ی مفهوم وسیع تر «شیوه زندگی» با طبقات شغلی، مستلزم رابطه بین کارهای روزمره، وظایف خانه داری، فعالیت تفریحی و ارزش های اخلاقی، اعتقادات و راه های ابراز عواطف اعضای خانواده است»(باکاک، 1381: 36)

اوقات فراغت خانواده از دید ناید هارت
برای خانواده ی هسته ای دو کارکرد «گذران اوقات فراغت جمعی خانواده با یکدیگر» و «اجتماعی کردن و تربیت کودکان» قابل است (اعزازی، 1382: 176). اما بر حسب این که خانواده ی هسته ای، در تقسیم وظایف خانگی از چه الگویی پیروی می کند، الگوهای نقش زن و مرد از یکدیگر تفاوت می یابد و تحت تأثیر آموزش و پرورش جنسیتی و خانواده ی سنتی اقتدارگرا، انتظارات جنسیتی متفاوت به وجود می آید و این خود موجب جنسیتی شدن فراغت زنان و مردان می شود.

الگوهای خانواده ایده‌آل از دید«الیزابت بک گرنسهایم»(30)
با «اشاره به نظریه های کارکردگرایان که در آن تقسیم میان زن و مرد به صورت مرد شاغل و زن خانه دار است؛ می گوید در الگوی ایده آل خانواده ی کارکرد گرایان کلیه اعضای خانواده حداقل توقع را از پدر یا شوهر دارند و سعی در فراهم کردن آسایش و رفاه و به نوعی محافظت او در برابر مشکلات جهان خارج دارند ... تمام کوشش زن خانه دار، صرف دور نگه داشتن شوهر از مشکلات و ناراحتی های روزمره خانوادگی است...»(اعزازی، 1382: 151).

نظر پاملاابوت(31) درباره فرصت مشارکت در خانواده چیست ؟ او می گوید:
«اعتقادات فهم عام درباره ی ماهیت خانواده، فرصت مشارکت در جامعه ی گسترده تر و کسب برابری با مردان را از زنان دریغ می دارد»(پاملا ابوت، 1376: 159). در خانواده ی هسته ای سنتی-مرد سالار، وجوه تقسیم کار بر حسب جنسیت مفروض است (استفان گرت، 1380: 154)

و زنان به یک قلمرو خصوصی محدود می شوند که همان محیط خانگی خانواده، کودکان و خانه است و مردان بیشتر در قلمرو عمومی زندگی می کنند (پاک نهاد، جبروتی، 1381). «در این الگو که نقش های زن و شوهر مجزا و جداگانه است، بر تسلط شوهر نسبت به زن و تقسیم کاری خشک، بر مبنای جنس در خانواده، استوار است»(استفان گرت، 1380: 53).

بنابراین، در نتیجه ی تسلط مرد بر زن و فرزندان و «در موقعیت بالاتر بودن مرد در خانه که خود به تضاد میان مرد مقتدر و اعضای بدون اقتدار خانواده می انجامد، موجب می شود که در اغلب تصمیم گیری ها، زن و فرزندان، وابسته و مطیع مرد باشند» (اعزازی، 1382: 178).

 
بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان


فضاهای اجتماعی و طبیعی، کارکردها و انسان‌ها

بر اساس دیدگاه «نقش بیولوژیک» پارسونز(32) و دیدگاه «ژنتیکی» مرداک (33)، زنان متعلق به جهان طبیعی و مردان متعلق به جهان اجتماعی هستند. بنابراین، ویژگی های متفاوت فضای اجتماعی زنان و مردان، برخورداری ها و فضای فراغتی متفاوتی را برای آنان فراهم می سازد.

همان گونه که در خانواده ی سنتی اقتدارگرا، وظایف خانگی بدون دستمزد زنان به کمک اقتصاد خانواده می آید و مردان را از بخش بزرگی از هزینه های حتمی خانه می رهاند، فراغت خانه محور (34) زنان نیز موجب در دسترس بودن دائمی آنان در خانه، جهت ارائه خدمات به شوهر و فرزندان در وقت نیاز می شود.

گرین (35) و همکاران در تحقیق شان در این مورد عقیده دارند: «کارخانگی زنان و مسئولیت های بچه داری را نمی توان به دقت در یک روز کاری معمولی جا داد و بسیاری از زنان تقریباً همیشه «آماده به خدمت» هستند که پیشبرد برنامه ی فراغت را با درجه ای از اطمینان، مشکل می سازد (وین، 1998: 25).

سازماندهی خود و فراغت خود از دید آن گری
آن گری(36) (1992) نیز در مطالعه اش پیرامون «جنسی شدن تکنولوژی فراغت» (مورد: نمایش ویدئویی) تبیین می کند که: «به منظور کشف استفاده ی زنان از نمایش برنامه ویدئویی(VCR) (37) که بایستی درک مان را در متن کارشان تدوین کنیم. هم کارهای درون خانه و هم کارهای بیرون از خانه؛ مسئولیت های شان و وظایف شان در قبال دیگران؛ میزانی از زمان آزاد که زن را قادر به سازمان دهی برای خودش می سازد».

همچنین گری مشاهده می کند که:
«برای اکثریتی از زنان، خانه اولین و مهمترین مکان کار است و بنابراین، اغلب برای آنها یافتن زمان و مکان در محیط خانگی شان برای تعقیب فراغت یا فعالیت های غیرکاری سخت است. پس، محیط خانه به عنوان امور روزمره ی مستقیم تر برای فراغت و استراحت بررسی می شوند». به عقیده ی گری خیلی از زنان با چنین جایگاهی نه از مشاهده ی برنامه های تلویزیون و سینما لذت می برند و نه انتخاب برنامه ها برای مشاهده، با خودشان است».

گری از مطالعه اش نتیجه می گیرد که: «مفهوم ضمنی این مطالعه آن است که تکنولوژی با سرگرمی جدید، ساختار خانگی موجود و ایدئولوژی خانگی را سرگرم می کند و این ساختارها و سنت ها، به ویژه در ارتباط با جنسیت است که در تکنولوژی جدید هم در اصطلاحات که کاربرد فیزیکی آن است و هم در انتخاب نرم افزار، به صورت رمزگونه پدید می آید»(جان استوری، 1999: 116).


اوقات فراغت اینچنینی، چیزی نبود که زنان خواستار آن بودند

ویژگی های فعالیت های فراغتی در خانواده ی سنتی-اقتدارگرا (مردسالار) که گرین و همکارانش بیان کردند، نشان می دهد که این فعالیت ها خانه محور تجزیه شده (بدون تداوم)، غیرفعال و تا حدی غیرقابل کنترل(به دلیل فقدان آزادی عمل) توسط خود زنان است و بدیهی است که چنین فراغت هایی، اهداف فراغتی مدرن و انسانی را به عنوان کارکردهای فراغت محقق نمی سازد


و باز دیم در این باره می گوید:

«تفریح و فراغت خانه محور زنان که اغلب بر اساس خانه و یا ناشی از آن است، فعالیت ها و وظایف همانندی هستند که قسمتی از کار آنان را در خانه شکل می دهد ... تعجبی ندارد که فراغت خانگی بسیاری از زنان از خیاطی، بافندگی، آشپزی، خواندن و تماشای تلویزیون تشکیل می شود... همه ی این فعالیت ها می تواند در یک برنامه ی زمانی تجزیه شده مناسب باشد، قسمت های بزرگی از زمان دست آوردی ندارد ... و آنان می توانند به سرعت به یک فعالیت فراغتی علاقه مند شوند و یا وقتی که وظایف کاری تداخل می کنند آن فعالیت فراغتی می تواند به سرعت قطع شود (وین، 1998: 97).


آیا اوقات فراغت جنسیتی شده؟

در فراغت جنسیتی شده، بین الگوهای فراغت زنان و مردان، دختران و پسران از حیث عرصه های فعالیت فراغتی (فراغت درون خانه یا بیرون از خانه، از حیث وجود مشارکت، فراغت غیرفعال و یا فعال، و از حیث کمی: فراغت فردی یا جمعی) تفاوت وجود دارد

زیرا، از یک طرف، وقت آزاد، فکر آزاد، فعالیت آزاد و تجربه ی آزاد فراغتی زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است و از طرف دیگر، امکانات در اختیار این دو جنس با یکدیگر متفاوت است. فمینیست ها معتقدند توزیع ناعادلانه ی منابع مالی در خانواده موجب ناعادلانه بودن در فراغت بین دو جنس می شود.

فضای شادی و اوقات فراغت مردان با زنان باید متفاوت باشد؟
درک وین
(1998) در نتایج آماری تحقیق خود «فراغت، سبک زندگی و طبقه متوسط جدید» در تفاوت های فضای اجتماعی زنان و مردان از حیث امکان ها و موقعیت ها، می گوید: «45 درصد زنان، خودشان را به عنوان زن خانه دار توصیف کردند، در حالی که، 40 درصد مردان شاغل، دارای مشاغل مدیریتی و 30 درصد دارای مشاغل تخصصی هستند، فقط 5 درصد زنان شاغل دارای مشاغل مدیریتی و 22 درصد دارای مشاغل تخصصی هستند.

چنین نتایجی، تفاوت های درآمدی بین زنان و مردان را منعکس می کند. در حالی که 70 درصد مردان در سال گذشته (1997) بیش از 15 هزار دلار درآمد داشتند، فقط 5 درصد زنان در سال گذشته درآمدشان بالاتر از 15 هزار دلار بود. حال آنکه، در همان سال 77 درصد زنان درآمدی کمتر از 10 هزار دلار داشتند، تنها 11 درصد مردان در همان سال درآمدشان کمتر از 10 هزار دلار بود (وین: 98).
 

فراغت‌های فعال و فراغت‌های غیر فعال
باکاک (38) نیز در کتاب «مصرف» تأکید می کند که:

«در بیشتر سال های بین 1954 تا 1990، مردان جوان غالباً مازاد درآمد بیشتری نسبت به زنان جوان در اختیار داشتند، زیرا زنان نوعاً در شغل هایی با دستمزد کمتر از مردان هم رده ی خود مشغول به کار بودند... با این حال آنها به طور فعالی مشتاق بیان حس هویت خود و بیان این حس بودند که چه کسی هستند.

چنین بیان هویتی از طریق پوشاک، آرایش بدن، سر، از عطر تا گوشواره و نیز اتومبیل، موتورسیکلت، موسیقی و ورزش به دست می آمد (باکاک، 1381: 151). اما از آنجایی که گذران فراغت های فعال به مراتب بیشتر از فراغت های غیرفعال هزینه دار است، زنان به ویژه زنان لایه های پائین تر اقتصادی-اجتماعی به دلیل در اختیار داشتن منابع مالی کمتر از فراغت های غیرفعال، بیشتر استقبال می کنند.

همچنین، محدودبودن امکانات اجتماعی در اختیار زنان، موجب «در خانه سپری کردن اوقات و آشنایی با هنجارهای گروه اولیه و عدم آشنایی لازم با گروه ثانویه» می شود (اعزازی، 1376: 196).
 

بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان


آیا جامعه مرد سالار به دنبال انفعال زنان است ؟

در باب فراغت فعال

محدود بودن عرصه ی فعالیت زنان به عرصه ی خصوصی موجب می شود که آنها در زندگی خانوادگی معمولاً نقشی انفعالی برعهده داشته باشند و تصمیم گیری های مهمِ زندگی به وسیله مردان انجام شود و «دورنمای آینده، شغل، فعالیت های اجتماعی، هنری و هر نوع پیشرفتی در زندگی به روی زنان بسته شود.


زیرا، همچنان در مدارس و رسانه ها، الگوهای سنتی زنانه-مردانه ارائه می شود در حالی که زنان برای فعالیت های خانگی که به میزان زیاد در «انزوای اجتماعی»(39) هستند، تربیت می شوند مردان از دوران کودکی برای مشاغل بیرونی با دید عینیت گرا، واقع بینانه تربیت می شوند و بنابراین، به طور فعال در خارج از خانه مشغول به کار، فعالیت و ورزش هستند (اعزازی، 1376).

این محدودیت ها موجب می شود تا زنان که بخش اعظم آنان، دارای نقش سنتی زن خانه دار هستند نه تنها نسبت به مردان، ساعات فراغتی به مراتب کمتری داشته باشند بلکه فراغت های فعال آنان نیز به مراتب کمتر از مردان باشد.
 

تعریف فراغت فعال و غیر فعال

«فراغت فعال»(40)، فراغتی است که با حرکت صورت می گیرد و «فراغت غیرفعال»(41)، فراغتی است که فرد در چنین زمانی، چهره ای پذیرا می یابد. مثل: تماشای تلویزیون (ساروخانی، 1384: 763). بین «فراغت فعال که شکل انسانی تر فراغت»(اریک فروم، 1956) است و فراغت غیرفعال و بیگانه کننده که در جامعه ی سرمایه داری از یک تجزیه و تحلیل فرهنگی فراغت مصرف گرایی و کالایی ناشی می شود و هر یک کارکردهای متفاوتی را به همراه دارند؛ باید تمایز قایل شد، مانند: «ورزش مشارکتی در مقابل ورزش تماشاگری»(سایمن دورینگ، 1378: 368).

در خانواده ی متقارن-مشارکتی، که نقش های زنان و شوهران رو به تشابه است و سرانجام یکسان خواهد شد (پاملا ابوت و کلروالاس، 1376: 156 و 157). تأکید بر انجام دادن مشارکت کارها، با هم بیرون رفتن، کمک به یکدیگر و مهم تر از همه، گفتگو با یکدیگر است (استفانی گرت، 1380: 54).

تغییر الگوی تقسیم جنسی وظایف خانگی از سنتی-مردسالاری به متقارن-مشارکتی پی آمد ایجاد و گسترش جامعه ی مدرن صنعتی، افزایش امکانات رفاهی، ضرورت حضور فعال زنان در حوزه ی عمومی، بنا به خواست خود زنان و نیاز جامعه و بازنگری و بازسازی در سازمان خانواده است (بابائی، 1385: 109).

شبیه تر شدن نقش زنان و مردان، موجب شد که الگوهای اقتدار پدرسالارانه در خانواده از بین برود و تمایلات مشارکتی در میان اعضای خانواده به وجود آید (اعزازی، 1376: 171). ویلموت و یونگ (42) معتقد بودند در الگوی خانواده ی متقارن-مشارکتی، «شوهران و زنان به طور روزافزونی اوقات فراغت شان را با هم می گذرانند و دارای دوستان مشترکی می شوند (پاملا ابوت و کلر والاس، 1376: 156). هایدی هارتمن (43)(1981) مشخص کرد که با افزایش ساعات کار خارج از خانه ی زنان، مردان در کارهای خانه، بیشتر مشارکت نمی کنند.


شوهرانی که بهتر درک می‌کنند

آیتک (1989) در بررسی های خود مشخص کرد؛ مردانی که همسران آنها در پست های بالا قرار دارند، بیشتر از سایر شوهران، در انجام فعالیت های خانگی شرکت دارند. دیم (1986) در بررسی خود درباره ی اعمال فراغتی زنان و روابط بین فراغت و اشتغال نوشت:

«آنچه که به نظر می رسد ظهور کرده است، ممکن است اشتغال زنان به عنوان عامل مهم در ساخت تجربه ی زنان از فراغت باشد. همچنان که اشتغال مردان در سازمان دهی و تعیین کنندگی فراغت آنان مهم است. زنان از طریق اشتغال اغلب، اگرچه نه همیشه، کنترل و قدرت وسیع تری بر روی زندگی های خودشان اعمال می کنند و بنابراین کنترل بیشتری بر روی فراغت شان، نسبت به زنانی که شاغل نیستند، دارند (دیم، 1986: 116).


اوقات فراغت خانم‌ها چه شکلی دارد

با افزایش قدرت زنان در کنترل فراغت خود، شکل و ساختار اعمال فراغتی زنان، بازتابی از علایق آنان خواهد بود و چنین اعمال فراغتی، توانایی هویت بخشی اعم از فردی و جمعی را خواهد داشت.

اما «اگر فعالیت های فراغتی تحت سلطه مردان باشد، شکل و ساختار این اعمال نیز، بازتابی از علایق مردان خواهد بود» (وین، 1998: 114) و چنین رفتارهای فراغتی بیگانه کننده است. همان طور که گرین و همکارانش نقطه نظرات خود را در بررسی تحقیقی شان ارائه می دهند:

«نکته کلیدی که از نظریه های کنترل اجتماعی و داده های تجربی قابل دسترسی فمینیستی به دست آمد، گستره ی غیرقابل تصوری بود که موجب کنترل اجتماعی زنان توسط مردان گردید و این صراحت ها آشکار می کند که زنان اوقات فراغت شان را چگونه، چه وقت و کجا صرف می کنند و این عامل عمده ای در تشویق و در اظهار نابرابری جنسیتی در فراغت توسط زنان است»(وین، 114). اما هم باکاک و هم «وین» معتقدند که علاوه بر شغل، سطوح تحصیلی نیز به علت اینکه بر الگوی مصرف تأثیر می گذارد، مهم است.


الگوهای رفتاری نهاد خانواده و ماهیت اوقات فراغت متفاوت است

دیدگاه های مختلف مورد بحث در چارچوب نظری، پیرامون روابط بین الگوی خانواده و سبک های فراغت جنسیتی را می توان به چند دسته تقسیم کرد:

1- تقسیم جنسی وظایف خانگی بر اساس الگوی خانواده ی سنتی اقتدارگرا-مردم سالار موجب جنسیتی شدن فراغت و خانه محور شدن فراغت زنان می شود بر اساس این دیدگاه فراغت تجزیه شده، پراکنده و بدون استمرارِ زنان خانه دار مانع از کسب تجربه ی ذهنی و عینی فراغت و بهره مندی از آن می شود. بر اساس این دیدگاه اکثریت قریب به اتفاق زنان اعم از شاغل یا غیرشاغل، خانه دار محسوب می شوند و از آنجایی که در فراغت خانه محور، کار خانگی زنان با فراغت آنان آمیخته است این فراغت از نوع فراغت سنتی است.


2- در خانواده ی متقارن-مشارکتی از طریق شبیه تر شدن نقش زن و شوهر و مشارکت مردان در انجام وظایف خانگی، زمینه و امکان خروج زنان را از فراغت های خانه محور و تمایل به فراغت های مورد علاقه و همچنین فراغت های بیرون از خانه را فراهم می آورد.

3- دیدگاه دیگر معتقد است که اشتغال زنان، عامل مهمی در شناخت تجربه ی فراغتی زنان به شمار می رود. با اشتغال زنان در بیرون از خانه و افزایش قدرت زنان در خانه، قدرت آنان در کنترل فراغت شان افزایش می یابد به گونه ای که اعمال فراغتی زنان بازتابی از علایق خودشان می شود.

4- اشتغال تخصیصی و حرفه ای زنان در کنار افزایش سطوح تحصیلی و دانشگاهی آنان، سبک فراغت زنان (نحوه ی گذران اوقات فراغت و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی) را شکل می دهد.

5- تعداد و سن بچه ها، نحوه ی صرف زمان آزاد به وسیله ی مادر و نحوه ی صرف منابع مالی را تحت تأثیر قرار می دهد. به گونه ای که مادر ترجیح می دهد از منابع قابل دسترس خود، برای برنامه ریزی و ساماندهی نیازهای مختلف فرزندان از جمله فعالیت های فراغتی آنان استفاده نماید و از فراغت ناچیز خود به نفع رسیدگی به فرزندان و شوهر چشم پوشی کند (اعزازی، 1376: 284).

6- پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده، نحوه ی گذران فراغت و سبک فراغت جنسیتی را تحت تأثیر قرار می دهد. روجک (44)(1995) استدلال کرد که «تفاوت ها در پایگاه ها، طبقه و انواع کار خانگی، تجربه ی ذهنی زنان از فراغت را تحت تأثیر قرار می دهد(وین، 1998: 120).
 
بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان

روش تحقیق

دو متغیر اصلی مورد مطالعه در این بررسی، الگوی خانواده و سبک فراغت جنسیتی است

الگوی خانواده همان اشکال خانواده بر حسب نحوه ی تقسیم جنسی وظایف هشت گانه ی خانگی بین زن  شوهر است که عبارت اند از: 1- خانواده ی سنتی اقتدارگرا-مردسالار 2- خانواده ی متقارن-مشارکتی.

سبک فراغت جنسیتی، نحوه ی گذران فراغت زن و شوهر است که از طریق سلیقه ی افراد در نحوه ی گذران فراغت یعنی اشکال فعالیت های فراغتی سنجیده می شود.

شاخص های اشکال فعالیت های فراغتی در این تحقیق عبارتند از:

فراغت خانه محور یا بیرون خانه، فراغت فردی یا جمعی، فراغت فعال یا غیرفعال است و از طریق آنان، سبک های فراغت جنسیتی به مدرن، نیمه مدرن و سنتی تقسیم می شوند.

فرض این تحقیق آن است که سبک فعالیت های فراغتی زنان و شوهران شان متأثر از الگوی خانواده می باشد، هر چند عوامل بسیار دیگری نیز بر سبک فراغتی جنسیتی مؤثر است.


انواع روابط احتمالی بین الگوی خانواده و سبک فراغت جنسیتی در ایران عبارت اند از:

1- الگوی خانواده با سبک فراغتی جنسیتی رابطه ندارد. زیرا، نحوه ی گذران اوقات فراغت در بین دو جنس بیش از همه ی عوامل متأثر از نحوه ی توزیع فرصت های فراغتی (45) توسط ساختار اجتماعی است و در ساختار اجتماعی ایران هنوز ضرورت ساماندهی اوقات بیکاری در راستای انجام فعالیت های فراغتی به منظور توانمندسازی ذهنی و عینی (هویت بخشی، مشارکت جویی) پدید نیامده است

و نتایج برخی از تحقیقات در حوزه ی فراغت، نشان می دهد که در سطح خرد، بسیاری از افراد در اوقات غیر از فعالیت شغلی خود به فعالیت های ایام بیکاری مانند انجام امور تعمیراتی داخل خانه (در ارتباط با مردان)، خیاطی، بافندگی، تهیه مرباجات، ترشی جات برای طول سال(در ارتباط با زنان) در راستای کاهش هزینه های ضروری زندگی-آن هم از سر علاقه-می پردازند.
 
2- به دلیل در دسترس قرار دادن زمان های آزاد متفاوت، الگوی خانواده با سبک های فراغتی-جنسیتی در ایران رابطه دارد. هرچند سبک های فراغتی در ایران همچنان متأثر از ساختار اجتماعی و نحوه ی اتخاذ سیاست های رفاهی-تأمینی است، اما در زندگی روزمره تفاوت میان دو الگوی خانواده ی سنتی-اقتدارگرا و مشارکتی در آزادسازی قسمتی از اوقات زنان برای انجام فعالیت های مورد علاقه ی خود مشهود است.

زیرا، در تفکر مرد سنتی ایرانی، که «زن پس از ازدواج تابع مرد است»، نافی آزادی زنان برای صرف قسمتی از اوقات خود به فعالیت های مورد علاقه ی خود است، طبق تفکر سنتی ایرانی «زن باید فعالیت هایی را انجام دهد که همسرش را دوست دارد». بنابراین، بدیهی است در خانواده هایی که بیشتر از الگوی مشارکتی در تقسیم وظایف خانگی تبعیت می کنند، فرصت های بیشتری از حیث امکان پرداختن به فعالیت های فراغتی، برای زنان وجود دارد.


روش تحقیق پیمایش بوده و ابزار این تحقیق منظم پرسش نامه

برای آزمون رابطه بین الگوی خانواده و سبک های فراغتی خانگی، در دو گروه مورد مطالعه از روش پیمایش با ابزار پرسش نامه استفاده شد. جامعه ی آماری تحقیق، شهر تهران می باشد که در سال 1384 به روش نمونه گیری خوشه ای، جامعه ی نمونه تعیین و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است.

ابتدا بر اساس شاخص های «تراکم نفر در اتاق» و «قیمت یک مترمربع زیربنای مسکونی»، مناطق مرفه نشین و غیر مرفه نشین تفکیک شدند سپس با استفاده از روش تصادفی ساده، مناطق یک و یازده انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری کوکران استفاده شد و حجم نمونه 700 نفر تعیین گردید.

تفکیک گروه های مرفه نوظهور از غیر نوظهور پس از تکمیل پرسش نامه نهایی، با استفاده از شاخص تحرک درون نسلی-برای پاسخ گویانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شاغل بودند-و شاخص تحرک میان نسلی-برای پاسخ گویانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شاغل نبودند-انجام گرفت.

برای تعیین روایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ و برای تعیین اعتبار، از اعتبار صوری استفاده شد. بررسی روابط همبستگی بین متغیرها از طریق آزمون های آماری کای اسکوئر، کندال تآاو-بی، کرامرز وی انجام شد.
 

یافته های تحقیق

خانواده های مورد مطالعه بر اساس نحوه ی تقسیم جنسیتی هشت نوع وظیفه ی خانگی زنان و شوهران در خانه به دو الگوی: خانواده سنتی اقتدارگرا و خانواده ی متقارن-مشارکتی دسته بندی شدند.

وظایف خانگی مذکور عبارت اند از:

آشپزی و مراقبت از فرزندان، تربیت فرزندان و رسیدگی به امور آموزشی آنان، و تصمیم گیری درباره ی امور داخلی خانه است. اینکه چه مقدار از وظایف خانگی با زنان و یا با همسران شان و یا با همکاری و مشارکت یکدیگر انجام می شود؟ مبنای الگوی خانواده بوده است.
 
جدول شماره 1 اطلاعات مربوط به الگوی خانواده در گروه های مرفه نوظهور و غیرنوظهور را نشان می دهد.
 
جدول1: توزیع الگوی خانواده بر حسب گروه های مرفه غیرنوظهور و نوظهور
گروه ها
                   
             الگوی خانواده
مرفه غیر نوظهور مرفه نوظهور کل
سنتی اقتدارگرا 128 66/3 106 57/6 234 62/1
مشارکتی 65 33/7 78 42/4 143 37/9
جمع 193 100/0 184 100/0 377 100
 
هر چند بر اساس نحوه ی تقسیم جنسی وظایف خانگی در هر دو گروه مرفه غیرنوظهور و نوظهور، بیش از نیمی از خانواده دارای الگوی سنتی اقتدارگرا هستند، اما در گروه مرفه غیرنوظهور، نسبت خانواده های دارای الگوی سنتی اقتدارگرا بیشتر از گروه مرفه نوظهور است و برعکس، در گروه مرفه نوظهور، نسبت خانواده های دارای الگوی متقارن-مشارکتی بیشتر از گروه مرفه غیرنوظهور است.


داده های جدول شماره 2،

نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی را در بین زنان و مردان در گروه های مرفه غیرنوظهور و نوظهور نشان می دهد. از آن جایی که هدف در این تحقیق، شناسایی و تحلیل سبک های گذران فراغت جنسیتی بر اساس الگوی خانواده (نحوه ی تقسیم جنسیتی وظایف خانگی) است، به جای پرسش درباره ی انواع فعالیت های فراغتی، از پاسخ گویان مورد مطالعه درباره ی نحوه ی (اشکال مختلف) انجام فعالیت های فراغتی پرسش به عمل آمد.
 
جدول2: نحوه انجام فعالیت های فراغتی (سبک های فراغتی) در گروه مختلف
گروه های خانوادگی
 
            سبکهای فراغتی
مرفه غیر نوظهور مرفه نوظهور کل
زن مرد زن مرد
درون خانه 12/5 11/61 17/69 5/83 70 11/29
بیرون از خانه 5/25 9/54 3/84 5/83 42 6/77
غیرفعال 13/39 10/37 13/07 5/10 64 10/32
فعال 10/71 7/05 10/76 8/02 54 8/70
فردی 11/60 7/88 13/84 12/40 67 10/80
گروهی (با خانواده و خویشان) 34/82 30/29 28/46 32/11 193 /12
گروهی (با دوستان) 10/71 18/67 10/76 21/89 91 14/67
گروهی (با همکاران) 0/89 4/56 0/76 8/75 25 4/03
جمع 18/06
112
38/87
241
2096
130
22/09
137
-
620
100/0
-

داده ها نشان می دهد که:

الف- در گروه مرفه غیرنوظهور، مردان به نسبت بیش از دو برابر زنان درباره ی نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی خود اظهارنظر کردند و درگروه مرفه نوظهور درصد مردانی را که درباره ی نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی خود اظهارنظر کردند کمی بیش از زنان است. این نتیجه به طور ضمنی بیانگر آن است که مردان به مراتب بیش از زنان دارای فعالیت های فراغتی هستند.

ب- در هر دو گروه مرفه غیرنوظهور و نوظهور، نسبت زنانی را که فعالیت های فراغتی خود را در خانه می گذرانند در مقایسه با زنانی که فعالیت های فراغتی خود را در بیرون از خانه می گذرانند به مراتب بیشتر است. در حالی که، در هر دو گروه، نسبت مردانی که فعالیت های فراغتی خود را در خانه می گذرانند در مقایسه با مردانی که این فعالیت ها را در بیرون از خانه می گذرانند یا برابر است و یا تفاوت بسیار ناچیزی دارد.

ج- فعالیت های فراغتی درون گروهی (خانواده و خویشان)، هم در مردان و هم در زنان هر دو گروه در اولویت اول اشکال فعالیت های فراغتی قرار دارد. به ویژه در زنان گروه مرفه غیرنوظهور، این درصد بیشتر است.

د- در هر دو گروه مورد مطالعه فعالیت های فراغتی برون گروهی زنان، در مقایسه با مردان خیلی کمتر است (60/11 درصد در مقابل 23/23 درصد در گروه مرفه غیرنوظهور و 52/11 درصد در مقابل 64/30 درصد در گروه مرفه غیرنوظهور). به ویژه آنکه، فعالیت های فراغتی برون گروهی مردان در گروه مرفه نوظهور نه تنها نسبت به مردان گروه مرفه غیرنوظهور به مراتب بیشتر است بلکه نسبت به زنان گروه خودشان به طور چشم گیری بیشتر است.

هـ-فعالیت های فراغتی غیرفعال نسبت به فعال، در هر دو گروه مورد بررسی به جز مردان گروه مرفه نوظهور بیشتر است.
مطالعه ی تأثیر الگوی خانواده بر عرصه های فعالیت فراغتی، از محورهای دیگر پژوهش است. جدول شماره 3، درباره ی روابط بین الگوی خانواده و عرصه های فعالیت فراغتی (درون خانه/ بیرون از خانه) زنان و مردان است.
 
جدول 3: رابطه ی عرصه ی فعالیت های فراغت (درون خانه/بیرون از خانه) با الگوی خانواده
گروه ها         عرصه فعالیتهای فراغتی
 
الگوی خانواده
درون خانه بیرون از خانه سطح معناداری
مرفه غیر نوظهور سنتی زن 71/4 33/3 0/26
مرد 63/3 52/2
مشارکتی زن 28/6 66/7 0/46
مرد 35/7 47/8
مرفه نوظهور سنتی زن 52/2 100/0 0/65
مرد 62/5 50/0
مشارکتی زن 47/8 0 0/04
مرد 37/5 50/0
 
داده های جدول نشان می دهد که از دو الگوی خانواده مربوط به گروه مرفه غیرنوظهور، حدود سه چهارم زنان (4/71) خانواده های سنتی اقتدارگرا دارای فعالیت های فراغتی خانه محور هستند، در حالی که در همین گروه، بیش از نیمی از زنان (7/66) خانواده های مشارکتی، دارای فعالیت های فراغتی بیرون از خانه هستند.

با تغییر شکل خانواده از سنتی به مشارکتی، فعالیت های فراغتی خانه محور زنان، کاهش می یابد و فعالیت های فراغتی بیرون محور آنان افزایش می یابد. اما همچنان تحلیل های آماری نشان می دهد که در گروه مرفه غیر نوظهور، رابطه ی معناداری بین هیچ کدام از خانواده های سنتی و مشارکتی با فعالیت های فراغتی خانه محور/ بیرون محور دو جنس وجود ندارد. در حالی که در گروه مرفه نوظهور، رابطه ی بین خانواده ی مشارکتی با فعالیت های فراغتی خانه محور/بیرون محور، دو جنس معنادار است.

فعالیت های فراغتی غیرفعال، فعالیت هایی هستند که در ایام فراغت از کار روزمره اجباری، فرد در انجام آن مشارکت ندارد و به صورت منفعل پذیرنده است. مانند: تماشای برنامه های تلویزیونی، مسابقات ورزشی،-گوش دادن به موسیقی، سخنرانی ها، برنامه های رادیویی و خواندن کتاب و روزنامه.

فعالیت های فراغتی فعال، مجموعه فعالیت هایی هستند که در ایام فراغت از کار روزمره اجباری، فرد در انجام آنها مشارکت دارد، مانند: انجام فعالیت های ورزشی، نواختن ساز (موسیقی)، کشیدن نقاشی، انجام هر فعالیت هنری دیگر، عضویت فعال در انجمن های داوطلبانه غیر رسمی، خیاطی، گلدوزی و ...
 
جدول 4: رابطه نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی با الگوی خانواده
گروه ها            نحوه انجام فعالیت های فراغتی
 
الگوی خانواده
از حیث مشارکت یا عدم مشارکت سطح معناداری
غیرفعال فعال
مرفه غیر نوظهور سنتی زن 73/3 58/3 0/80
مرد 60/0 76/5
مشارکتی زن 26/7 41/7 0/26
مرد 40/0 23/5
مرفه نوظهور سنتی زن 82/4 35/7 0/03
مرد 28/6 54/5
مشارکتی زن 17/6 64/3 0/03
مرد 71/4 45/5
 
در جدول شماره 4، رابطه ی الگوی خانوادگی با نوع فعالیت فراغتی بررسی می شود. داده ها بیانگر آن است که در گروه مرفه غیرنوظهور، فعالیت های فراغتی غیرفعال زنان در خانواده ی سنتی تقریباً سه چهارم (3/%73) بیشتر از فعالیت های فراغتی غیر فعال زنان در خانواده ی مشارکتی است.

با کم شدن فعالیت های فراغتی غیرفعال زنان در خانواده های مشارکتی بر فعالیت های فراغتی فعال آنان در این نوع خانواده افزوده می شود. در حالی که، فعالیت های فراغتی فعال مردان خانواده های سنتی اقتدارگرا خیلی زیاد است (5/%76) در خانواده های مشارکتی این گروه فعالیت های فراغتی فعال مردان به شدت کاهش می یابد (5/%23) زیرا در خاواده مشارکتی، همکاری مردان با همسران شان برای انجام وظایف خانگی موجب کاهش زمان آزاد آنان می شود.


آیا تضاد و تعارض در الگوها و خانواده‌ها وجود دارد؟

اما همچنان تحلیل های آماری نشان می دهد که در گروه مرفه غیرنوظهور، بین خانواده ی سنتی-اقتدارگرا و مشارکتی با الگوی فعالیت های فراغتی غیرفعال/فعال رابطه معناداری وجود دارد.

در گروه مرفه نوظهور، فعالیت های فراغتی غیرفعال زنان در خانواده ی سنتی نسبت به خانواده مشارکتی 6/82 درصد در مقابل 6/17 درصد است که نشان می دهد با تغییر الگوی خانواده از سنتی به مشارکتی میزان فعالیت های فراغتی غیرفعال زنان به شدت کاهش می یابد.

حال آنکه، در همین گروه، مردان که در خانواده ی سنتی دارای فعالیت های فراغتی غیرفعال کمی (6/%28) هستند با تغییر الگوی خانواده، میزان فعالیت های فراغتی غیر فعال مردان به طور چشم گیری افزایش می یابد. همچنین در همین گروه، با تغییر الگوی خانواده از سنتی اقتدارگرا به مشارکتی، میزان فعالیت های فراغتی فعال زنان، تقریباً دوبرابر می شود و از 7/35 درصد در خانواده ی سنتی به 3/64 درصد در خانواده ی مشارکتی افزایش می یابد.

تحلیل های آماری در گروه مرفه نوظهور، نشان می دهد که هم خانواده ی سنتی و هم خانواده ی مشارکتی با الگوی فعالیت های فراغتی فعال زنان افزایش چشم گیری را نشان می دهد. حال آن که در این نوع خانواده، فعالیت های غیرفعال مردان افزایش می یابد.

از انواع دیگر فعالیت های فراغتی، تقسیم بندی آنها به فردی و گروهی است. جدول شماره 5، نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی را به صورت فردی  و گروهی نشان می دهد.
 
جدول 5: رابطه ی دامنه فعالیت های فراغتی با الگوی خانواده
گروه ها الگوی خانواده دامنه فعالیت های فراغتی
فردی گروهی (با خانواده و خویشان) سطح معناداری گروهی (با دوستان) سطح معناداری گروهی (با همکاران) سطح معناداری
مرفه غیرنوظهور سنتی زن 69/2 59 0/51 58/3 0/01 100/0 0/15
مرد 57/9 54/8 68/9 63/6
مشارکتی زن 30/8 41/0 0/47 41/7 0/67 0 0/32
مرد 42/1 45/2 31/1 36/4
مرفه نوظهور سنتی زن 50/0 73/0 0/33 71/4 0/80 100/0 0/03
مرد 58/8 38/6 53/3 66/7
مشارکتی زن 50/0 27/0 0/03 28/6 0/04 0 0/01
مرد 41/2 61/4 46/7 33/3

نوع مشارکت در فراغت

در گروه مرفه غیرنوظهور، فعالیت های فراغتی فردی در خانواده ی سنتی، هم در زنان و هم در مردان، بیشتر از فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان است در حالی که فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان در خانواده ی مشارکتی در همین گروه، هم در زنان و هم در مردان بیشتر است.

فعالیت های فراغتی فردی زنان با تغییر الگوی خانواده از سنتی به مشارکتی به شدت کاهش می یابد و در مقابل، فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان مردان با تغییر الگوی خانواده از سنتی به مشارکتی کاهش می یابد. در تحلیل آماری این گروه، رابطه معناداری بین خانواده ی سنتی و مشارکتی-جنس و الگوی فعالیت های فراغتی فردی-با خانواده و خویشان وجود ندارد.

در گروه مرفه نوظهور، فعالیت های فراغتی فردی زنان در خانواده ی سنتی و در خانواده ی مشارکتی برابر است. حال آنکه، فعالیت فراغتی فردی مردان در خانواده ی سنتی خیلی بیشتر از خانواده ی مشارکتی است (8/58 درصد در خانواده های سنتی نسبت به 2/41 درصد در خانواده های مشارکتی)

در همین گروه، فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان به وسیله زنان در الگوی خانواده ی سنتی به مراتب بیشتر از خانواده ی مشارکتی است (73 درصد نسبت به 27 درصد) در حالی که فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان به وسیله مردان در الگوی خانواده مشارکتی به مراتب بیشتر از خانواده سنتی است (4/61 درصد نسبت به 6/38 درصد).


در گروه‌های مرفه نوظهور فعالیت‌های فراغتی جمعی یا فردی مورد نظر است ؟

داده های جدول بیانگر آن است که در گروه مرفه نوظهور با مشارکتی شدن نحوه تقسیم وظایف خانگی در میان زن و مرد از میزان انجام فعالیت های فراغتی با خانواده و خویشان به وسیله زن به شدت کاسته می شود و این فرصت برای او فراهم می شود که زمان آزاد خود را به فعالیت های فراغتی فردی خودش اختصاص دهد

برعکس، در خانواده ی سنتی، که 73 درصد زنان، فعالیت های فراغتی خود را مجبور هستند که فعالیت های فراغتی خود را به همراه خانواده و خویشان انجام دهند. همان طور که، تحلیل های آماری نیز نشان می دهد در گروه مرفه نوظهور، بین خانواده مشارکتی-جنسیت و فعالیت های فراغتی فردی/با خانواده و خویشان رابطه معنادار وجود دارد و با کاهش فعالیت های فراغتی خانوادگی-خویشاوندی زنان بر فعالیت های فراغتی خانوادگی-خویشاوندی مردان افزوده می شود.

در گروه مرفه غیرنوظهور، در خانواده ی سنتی اقتدارگرا، فعالیت های فراغتی فردی زنان بیشتر از فعالیت های فراغتی همراه دوستان است. در حالی که در همین گروه و همین الگوی خانواده، برعکسِ فعالیت های فراغتی به همراه دوستان در مردان به مراتب بیشتر از فعالیت های فراغتی فردی به وسیله مردان است.

همان طور که تحلیل آماری نیز بیانگر روابط معنادار بین خانواده ی سنتی اقتدارگرا، جنس و فعالیت های فراغتی است در گروه مرفه غیرنوظهور، در خانواده ی مشارکتی، با افزایش فعالیت های فراغتی به همراه دوستان توسط زنان، شاهد کاهش فعالیت های فراغتی مردان به همراه دوستان هستیم، اما این تفاوت ها بیانگر روابط معنادار بین خانواده ی مشارکتی، جنس و فعالیت های فراغتی فردی/ با دوستان نیست.
 
بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان


خانواده‌های اقتدارگرا و فراغت‌های زنانه

در گروه مرفه نوظهور، در خانواده ی سنتی اقتدارگرا، فعالیت های فراغتی فردی زنان، به مراتب کمتر از فعالیت های فراغتی به همراه دوستان است. و فعالیت های فراغتی فردی مردان، اندکی بیشتر از فعالیت های فراغتی گروهی به همراه دوستان است.

نتایج حاصل از آزمون معنادار در ارتباط با روابط بین خانواده ی سنتی، جنس و الگوی فعالیت فراغتی از حیث فردی/با دوستان نشان می دهد که هیچ گونه رابطه ای بین این دو متغیر در میان زنان و مردان وجود ندارد.

در حالی که آزمون معناداری درباره ی روابط بین خانواده ی مشارکتی، جنس و الگوی فعالیت فراغتی از حیث فردی/با دوستان نشان می دهد که بین این دو متغیر در میان دو جنس رابطه وجود دارد.

همچنان بررسی نحوه استفاده از اوقات فراغت مورد نظر تحقیق است

نتایج حاصل از آزمون معناداری در رابطه بین دو متغیر الگوی خانواده و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی از حیث فردی/گروهی (با همکاران) نشان می دهد که:
1) در گروه مرفه غیرنوظهور، الف: بین خانواده ی سنتی و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی: فردی/گروهی (با همکاران) در میان زنان و مردان رابطه معناداری وجود ندارد و نحوه انجام فعالیت های فراغتی در میان دو جنس یکسان است.

ب: بین خانواده ی مشارکتی و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی: فردی/گروهی (با همکاران) در میان زنان و مردان رابطه معنادار وجود ندارد و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی در میان دو جنس در الگوی خانواده ی مشارکتی نیز همانند است.

2) در گروه مرفه نوظهور، الف: بین خانواده ی سنتی و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی: فردی/گروهی (با همکاران) زنان و مردان رابطه معنادار وجود دارد. بدین معنی که نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی در میان دو جنس متفاوت است و فعالیت های فراغتی گروهی زنان در الگوی خانواده ی سنتی بیشتر از مردان است.

ب: بین خانواده ی مشارکتی و نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی: فردی/گروهی (با همکاران) زنان و مردان رابطه معنادار وجود ندارد. بدین معنی که نحوه ی انجام فعالیت های فراغتی در میان دو جنس همانند است.

جدول شماره ی 6، نتایج حاصل از آزمون روابط بین الگوی خانواده (سنتی اقتدارگرا-مشارکتی) بر حسب تقسیم جنسی وظایف خانگی و الگوی فراغت جنسیتی را در گروه های مرفه غیرنوظهور و نوظهور نشان می دهد.
 
جدول 6: رابطه ی سبک فراغتی با الگوی خانواده
گروه ها الگوی خانواده عرصه ی فعالیت های فراغتی سطح معناداری
سبک فراغتی  سنتی سبک فراغتی بینابین سبک فراغتی مدرن
مرفه غیرنوظهور سنتی زن 72/1 11/6 16/3 0/27
مرد 58/4 13/0 28/6
مشارکتی زن 70/0 10/0 20/0 0/92
مرد 71/4 7/1 21/4
مرفه نوظهور سنتی زن 65/3 6/1 28/6 0/11
مرد 45/7 15/2 39/1
مشارکتی زن 85/2 3/7 11/1 0/03
مرد 56/3 14/6 29/2

در گروه مرفه غیرنوظهور:

الف: بین خانواده ی سنتی و سبک زندگی فراغتی دو جنس رابطه معنادار وجود ندارد. زیرا حدود سه چهارم زنان (1/%72) دارای سبک فراغتی سنتی هستند و بیش از نیمی از مردان (4/%58) دارای سبک فراغتی سنتی هستند

ب: بین خانواده ی مشارکتی و سبک زندگی فراغتی دو جنس رابطه معنادار وجود ندارد. زیرا، 0/70 درصد زنان و 4/71 درصد مردان دارای سبک فراغتی سنتی هستند.
 

درگروه مرفه نوظهور:

الف: بین خانواده ی سنتی و سبک زندگی فراغتی دو جنس رابطه معنادار وجود ندارد. زیرا 3/65 درصد زنان و 7/45 درصد مردان دارای سبک فراغتی سنتی هستند.

ب: بین خانواده ی مشارکتی و سبک زندگی فراغتی دو جنس رابطه معنادار وجود دارد.

بدین معنی که با تغییر الگوی خانواده از سنتی اقتدارگرا به مشارکتی، سبک فراغتی دو جنس از یکدیگر تفاوت می یابد. و به ویژه در میان مردان گرایش به سمت سبک فراغتی مدرن بیشتر می شود.
 
جدول 7: نتایج حاصل از آزمون رابطه بین ویژگی های فردی-جمعیتی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سبک فراغتی
معناداری جهت پوند شدت پوند مقدار آزمون آزمون متغیرها گروه ها
0/05 منفی ضعیف -0/18 کندال تاو-بی سن مرفه غیرنوظهور
0/23 منفی خیلی ضعیف -0/11 کندال تاو-بی بعد خانواده
0/01 ندارد ضعیف 0/23 کرامرزوی وضعیت تأهل
0/18 ندارد ضعیف 0/22 کرامرزوی زن وضعیت فعالیت
0/47 ندارد خیلی ضعیف 0/12 کرامرزوی مرد
0/05 مثبت ضعیف 1/20 کندال تاو-بی پایبندی دینی
0/05 مثبت ضعیف 0/22 کندال تاو-بی پایگاه اقتصادی-اجتماعی
0/01 منفی خیلی ضعیف -0/14 کندال تاو-بی سن مرفه نوظهور
0/01 منفی ضعیف -0/23 کندال تاو-بی بعد خانواده
0/01 ندارد متوسط 0/30 کرامرزوی وضعیت تأهل
0/05 ندارد متوسط 0/28 کرامرزوی زن وضعیت فعالیت
0/98 ندارد خیلی ضعیف 0/04 کرامرزوی مرد
0/01 مثبت متوسط 0/40 کندال تاو-بی پایبندی دینی
0/31 مثبت خیلی ضعیف 0/13
 
کندال تاو-بی پایگاه اقتصادی-اجتماعی
بر اساس داده های جدول شماره 7 رابطه میان متغیرهای مستقل با سبک های فراغتی به شرح زیر می باشد:
 

الف) گروه های مرفه غیرنوظهور

- رابطه بین سن و سبک فراغتی معنادار می باشد. به طوری که مسن ترها بیشتر به فعالیت های سنتی و جوانترها به فعالیت های مدرن فراغتی می پردازند.

- بین بعد خانواده و سبک فراغتی رابطه ای وجود ندارد، خانواده های با ابعاد مختلف به فعالیت های فراغتی مشابهی می پردازند.

- بین وضعیت تاهل و سبک فراغتی رابطه وجود دارد، به طوری که افراد متاهل به فعالیت های مدرن و افراد مجرد به فعالیت های سنتی فراغتی می پردازند.

- بین وضع فعالیت و سبک فراغتی اعم از زن و مرد رابطه ای وجود ندارد، و افراد با وضعیت های مختلف شغلی، سبک فراغت یکسانی دارند.

- رابطه بین پایبندی دینی و سبک فراغتی معنادار می باشد، به طوری که خانواده های با میزان بالای پایبندی دینی دارای سبک فراغتی مدرن و خانواده های با میزان پایین پایبندی دینی دارای سبک فراغتی سنتی می باشند.
 

ب) گروه های مرفه نوظهور

-بین سن و سبک فراغتی رابطه وجود دارد، به طوری که مسن ترها به فعالیت های سنتی و جوانترها به فعالیت های مدرن فراغتی می پردازند.

- بین بعد خانواده و سبک فراغتی رابطه وجود دارد، به طوری که خانواده های با ابعاد بیشتر به فعالیت های سنتی و خانواده های با ابعاد کمتر به فعالیت های مدرن فراغتی می پردازند.

- بین وضعیت تاهل و سبک فراغتی رابطه وجود دارد، به طوری که افراد متأهل به فعالیت های مدرن و افراد مجرد به فعالیت های فراغتی سنتی می پردازند.

- بین وضع فعالیت و سبک فراغتی زنان رابطه وجود دارد، به طوری که زنان متخصص به فعالیت های مدرن و زنان غیر متخصص به فعالیت های فراغتی سنتی می پردازند. اما این رابطه در مورد مردان وجود ندارد.

- بین پای بندی دینی و سبک فراغتی رابطه وجود دارد، به طوری که خانواده هایی که از میزان بیشتری از پای بندی دینی برخوردارند، در مقایسه با خانواده های با میزان پایین پای بندی دینی، بیشتر به فعالیت های فراغتی مدرن می پردازند تا سنتی.

بررسی الگوی خانواده بر حسب تقسیم جنسی وظایف آنان و فعالیت‌های فراغت جنسیتی‌شان


جمع بندی و نتیجه گیری

حاصل جمع بندی تحقیق حاضر عبارت است از:

1- در کل، فعالیت های فراغتی مردان به مراتب بیش از زنان است، پس امکان هویت یابی از طریق کنترل فعالیت های فراغتی-که دارای ماهیت انتخابی(آزادی و توانایی در انتخاب) و با میل و رغبت است-در میان مردان بیشتر است.

2- خانه محور بودن فعالیت های فراغتی زنان به ویژه در گروه مرفه نوظهور، تعادل میان سهم جهان طبیعی(فیزیکی) و جهان اجتماعی(ذهنی) را-که زنان در آن رفت و آمد دارند-به شدت به هم می زند.

به گونه ای که آنها به دلیل رفت و آمد خیلی کم در جهان اجتماعی، نه تنها از مواهب و تجارب جهان اجتماعی محروم خواهند شد بلکه، توانایی حضور و ایفای نقش فعال در جهان اجتماعی را نیز به دست نخواهند آورد و مجموع این محدودیت ها، موجب ضعف بنیادی در امکان شکل گیری هویت اجتماعی زنان می شود.

3- با تغییر الگوی خانواده از سنتی اقتدارگرا به مشارکتی، به ویژه در گروه مرفه نوظهور، الگوی فعالیت های فراغتی زنان از حیث عرصه ی فعالیت از خانه محور به بیرون محور تغییر می یابد. در نتیجه از میزان فعالیت های فراغتی تجزیه شده، پراکنده و بدون تداوم کاسته شده و فعالیت های فراغتی هدف دار و مداوم بیشتر می شود.

بنابراین، امکان تحقق هدف های فراغتی انسانی از طریق فعالیت های فراغتی بیرون از خانه به مراتب بیشتر از فعالیت های فراغتی خانه محور است.


تغییر الگوهای اجتماعی به تغییر الگوهای اوقات فراغت نهاد خانواده منجر می‌شود

4- با تغییر الگوی خانواده از سنتی اقتدارگرا به مشارکتی، در هر دو گروه مرفه غیرنوظهور و به ویژه نوظهور، فعالیت های فراغتی فعال زنان، افزایش می یابد و برعکس، فعالیت فراغتی فعال مردان، کاهش می یابد.

با افزایش تعداد زنان شاغل در الگوی خانواده ی مشارکتی به ویژه در گروه مرفه نوظهور، قدرت کنترل فعالیت های فراغتی زنان به وسیله ی خودشان افزایش می یابد. ارتقای قدرت کنترل به دلیل افزایش قدرت مالی، افزایش زمان آزاد، افزایش آگاهی درباره ی کارکردهای فراغت و ضرورت داشتن فراغت، میسر می شود.

5- در گروه مرفه نوظهور، وجود رابطه معنادار بین خانواده ی مشارکتی و نحوه ی انجام فعالیت فراغتی از حیث عرصه ی فعالیت (خانه محور/بیرون محور)، از حیث مشارکت در انجام فعالیت فراغتی (غیرفعال/فعال)، از حیث کمی (فردی/گروهی)، و از حیث الگوی فراغتی (سنتی/نیمه مدرن/مدرن)، به دست آمده است که با مشارکتی شدن انجام وظایف خانگی، الگوی فعالیت های فراغتی نیز مدرن می شود

و نیز با تخصصی تر شدن فعالیت های شغلی زنان، در گروه مرفه نوظهور، الگوی فعالیت های فراغتی آنان نیز مدرن تر می شود، اما در گروه مرفه غیرنوظهور، وجود رابطه معنادار بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی و الگوی فراغتی(سنتی/نیمه مدرن/مدن)، نشان می دهد که طبقات بالا، دارای فعالیت های فراغتی مدرن و طبقات پایین دارای فعالیت های فراغتی سنتی هستند.

نویسنده: دکتر محبوبه بابایی(1)
 
پی‌نوشت‌ها:
1. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان.
2. Lcisure Times
3. Life politic
4. Horizontal Mobility Indicators
5. Social Re-construct
6. Everyday life
7. Family Pattern
8. Leisure Style
9. Gender Division of Domcstic Tasks
10. Gender Leisure Style
11. New-Afflucnt Strata
12. Non-New-Afflucent Strata
13. Individual Identity
14. Social Identity
15. Social World
16. Natural World
17. Life World
18. Scientific World
19. Style World
20. Virtually World
21. Reductionism
22. Choice Right
23. Choice Possibility
24. Social Participation
25. Leisure Behaviour
26. Free Time
27. Free Thought
28. Free Activity
29. Free Experience
30. Elisabeth Beck-Gernsheim
31. Abbott,p.
32. persons,T.
33. Murdock
34. Home-oriented Leisure
35. Green,E
36. Gray.A
37. Video Cassette Recorder
38. Bocock,R.
39. Social Seclusion
40. Active Leisure
41. Non-Active Leisure
42. Willmott & Young
43. Hartman, H
44. Roiek.C.
45. Leisure opportunities
 
منابع:
فارسی
- ابوت، پاملا و کلر والاس.(1376)، درآمدی بر جامعه شناسی نگرش های فمینیستی، ترجمه ی مریم خراسانی و حمید احمدی، تهران: دنیای مادر.
- اعزازی، شهلا.(1382)، جامعه شناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
- بابائی، محبوبه. (1380)، بحثی در جامعه شناسی فراغت؛ نقش الگوهای گذران فراغت در مشارکت اجتماعی، درس سمینار جامعه شناسی در ایران، دوره ی دکتری.
- بابائی، محبوبه. (1384)، بررسی پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سبک زندگی: اقشار مرفه نوظهور و غیرنوظهور در تهران. پایان نامه ی دکتری، رشته جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی.
- بابائی، محبوبه. (1385)، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و تقسیم جنسی وظایف خانگی در تهران. فصلنامه ی جامعه و پژوهش، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، سال اول، شماره 1، پائیز 1385.
- باکاک، رابرت. (1381) مصرف، ترجمه ی خسرو صبری، تهران: شیرازه.
- پاک نهاد جبروتی، مریم.(1381). نابرابری جنسیتی در ایران؛ فرادستی و فرودستی در زبان. تهران: گام نو.
- دورینگ، سایمن.(1378)، مطالعات فرهنگی، ترجمه ی حمیرا مشیرزاده. تهران: مؤسسه فرهنگی آینده پویان.
- دومازدیه، ژوفر.(بی تا)، زمان فراغت از دیدگاه تاریخی و جامعه شناسان، ترجمه ی م. آدینه، مجله ی فرهنگ و زندگی، شماره 12.
- دومازدیه، ژوفر.(بی تا)، مقدمه ای بر جامعه شناسی فراغت، ترجمه و تلخیص: علی اسدی، مجله ی فرهنگ و زندگی، شماره 12.
- ساروخانی، باقر. (1374)، دایره المعارف علوم اجتماعی، تهران: انتشارات.
- گرت، استفانی، (1380). جامعه شناسی جنسیت/ترجمه ی کتایون بقایی. تهران: نشر دیگر.
 
انگلیسی
-Burgess,G.Robert.(1986) key Variables in Social Investigation.By Routledge & Kegan paul,London.
-Wynne,Derek.(1998) Leisure, Lifestyle and The New Middle class. By Routledge, London.
-Storey,John & Graemc Turner.(1999) Cultural Consumption and Evervdav Life. by Arnold,London.
 
منبع: فصلنامه خانواده و پژوهش، شماره 3، پاییز 1384، صص 72-48.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.