رفتار شناسي دل بستگي، دوست داشتن و علاقه مندي کودک
نويسنده: فاطمه الهي تبار
درخانواده ياد مي گيريم بر اساس فرهنگ و نظام ارزشي جامعه، چه چيزها يا کساني را دوست داشته باشيم وچگونه رفتار کنيم تا مورد پذيرش و محبوب ديگر افراد جامعه قرار گيريم.
علاقه مندي و دوست داشتن، جرياني عاطفي است که پيوسته بر روح وروان ما جاري است. البته جهت و شدت اين علاقه مندي تغيير مي کند. اين نيازرواني ماست که مي خواهيم دل بسته و علاقه مند باشيم؛ زيرا فطرت انساني؛ مارا به سوي عاشق شدن مي کشاند. ما نياز داريم که عاشق شويم. پس بايد بدانيم معشوق کيست؟ عشق چيست؟ چگونه بايد عاشق شد؟ با عشق، زندگي چه معنايي پيدا مي کند؟
آنچه اسلام و فرهنگ شيعه به ما مي آموزد، عشق به خالق، پيامبران، امامان، انسان ها ، خانواده،وطن و حتي آسمان و زمين و موجودات است .ما دل بسته به دنيا گام مي نهيم، به مادر از لحظه تولد، دل مي بنديم. پس بايد ازدل بستگي به مادر، به عاشق خدا شدن برسيم.
در محيط مهرباني هاي مادرانه، با عشق در آغوش گرفتن، بوسيدن، لمس کردن، رفع نيازهاي کودک با مهر و عشق، کودک از وجودي مهربان آگاه مي شود ورفتارها را مي شناسد.مادر اگر بخندد، کودک هم مي خندد و اگر مهربان باشد، کودک ، آرام مي گيرد. کودک حضور مادر را در خانه احساس مي کند، حتي اگر در تير رس نگاهش نباشد.کودک اگر براي نيازهاي اوليه اش (تغذيه، تعويض،خواب و...)انتظارهاي طولاني بکشد يا پاسخ ها سرد باشند، به خود و اطرافش بي اعتماد مي گردد وناآرام مي شود.مادر بايد آماده پاسخ گويي به نيازهاي اوليه کودکش باشدوخود را با درخواست هاي او هماهنگ کند، نه اينکه غذا دادن، خواباندن و نوازش کردن را با توجه به شرايط خود وبر اساس راحتي خويش، براي کودک انجام دهد.
در يک سالگي ، نياز به خودمختاري در کودک شکل مي گيرد که جريان دوست داشتن، رابطه اي تنگاتنگ دارد. خودمختاري؛ تصميم گيري و انتخاب بر اساس گرايش ها و ترجيح هاي دروني است. کودک از يک سالگي نسبت به افراد و رابطه خود با آنها آگاه مي شود. اگر والدين ضمن رابطه گرم خودبا کودک، متوجه خواسته ها و تصميم گيري هاي کودک در زمينه نوع ارتباط با افراد باشند، کودک را در اين نوع خودمختاري ياري رسانده اند. فراهم آوردن اين خود مختاري ، به منظور رشدسالم، تجربه بهينه و هيجان هاي مثبت در طول دوره هاي تربيت، بسيار با اهميت است.
کودک بايد در انتخاب نوع ارتباط ها از جمله چشمي، لمسي، وشنيدن صداي افراد،آزاد باشد. شايد افرادي در زندگي ما نقش هاي کليدي داشته و مورد احترام باشند، ولي کودک نخواهد با آنها ارتباط برقرار کند. پس نبايد اورا از تمايلات خود به ديگران متأثر سازيم . در زمان رسول اکرم(ص) کودکاني را نزد ايشان مي آوردند .کودک براساس طبيعت خود رفتار مي کرد. والدين نهي مي کردند؛ ولي رسول مهرباني ها به تمايل کودک توجه مي کرد.
به کودکان زير دو سال خود فرصت انتخاب بدهيم. به منبع دروني کودک احترام بگذاريم تا انگيزش هاي دروني و کنجکاوي هايش تقويت شود.پس آرامش اورا بر هم نزنيم.
کودک از دوسالگي با کاوش و جست وجو، آفرينش را آغاز مي کند. نسبت به اشيااحساس مالکيت داردو نسبت به عواطف خود نيز حساس است. نوع کاوش کودکان؛ منحصر به خودشان است. آنها به راحتي ؛ با هر کس ؛ هر رابطه اي رابرقرار نمي کنند.
اگر کودک به ارتباط با فرد خاصي علاقه دارد،اين شرايط را فراهم کنيم. همچنين اجازه دهيم نوع ارتباط ، خودانگيخته باشد؛ يعني خود کودک نوع ارتباط را انتخاب کند.
کودک از طريق زبان رشد يافته خود مي تواند برخي مفاهيم را دريافت کند يا گزارش دهد. بنابراين ، پس از ارتباط کودک با فرد ديگر، بايد بازخورد هيجان هاي منفي و مثبت کودک را در نظر داشته باشيم وبا پرسش هايي مانند: زماني که فلان شخص را ديدي چه حسي پيدا کردي؛ترسيدي ،شاد شدي يا عصباني شدي؟ به آن واکنش نشان دهيم .
بايد عواطف منفي کودک را درارتباط هابپذيريم ، به ويژه هنگام مراعات برخي آداب. البته مي توان رابطه را بهبود بخشيد. از آنجا که هر جامعه اي آداب معاشرت ويژه اي دارد؛ رفتار کودک خود را زير نظر بگيريم تاميل ديگران به ارتباط با کودک خود را افزايش دهيم.آگاه باشيم هيچ کس بي ادبي و بي احترامي را نمي پذيرد.به بهانه کوچک بودن و کودک شمردن، کودک خودرا رها نکنيم . بپذيريم که کودکان ما بسيار باهوش و حساس هستند.
ما مي خواهيم ارزش ها ، باورهاوروش انديشيدن خود وافراد شايسته والگو را به فرزندمان منتقل سازيم . پس ارتباط گرم و دوستي با فرزند،بستري براي اين رخداد ارزشمنداست.بنابر اين ، بايد به کودک در مراعات آداب اصولي ياري برسانيم.
آگاه باشيم مي توانيم براي کودکمان، ارتباط با ديگران را برنامه ريزي کنيم. فراهم آوردن شرايط يک ارتباط گرم و دوستانه براي کودک به عهده ماست، تا او تجربه بهينه، رشد و هيجان مثبتي داشته باشد.
برخي کودکان از سلام کردن، نگاه کردن و دست دادن سرباز مي زنند.پيش از ارتباط، با بيان اهميت اين رفتارها و نمايشي کردن دونوع رابطه با دو واکنش متفاوت از سلام كردن يا نکردن، کودک را در فهم برخي مطالب ياري رسانيم .قول وقرار هاي پيش از ديدار مثل با هم بلند سلام کردن وبا هم نگاه کردن، کودک را آماده برخورداري از ارتباطي سرشار از شادي و سرزندگي سازيم. پس سردي و گرمي رابطه و تفاوت اين دو را در قالب بازي کردن مي توان به کودک آموخت. همچنين بجاست افرادي را که مي خواهيم کودک با آنها مأنوس شوند ،آماده ارتباط با کودک خود سازيم.
حکمت 308 نهج البلاغه به اين نکته اشاره دارد:«دوستي ميان پدران سبب خويشاوندي فرزندان است وخويشاوندي به دوستي نيازمند تر است از دوستي به خويشاوندي».
از قديم گفته اند:«مهر در چشم است .»روان شناسان هم ثابت کرده اند که ديدارهاي پيوسته به آشنايي ودوستي مي انجامد.پس کودکمان رادر ديدارهاي دوستانه، شريک خود سازيم.
يادمان باشد کودک ما با گرايش فطري به فضليت انساني، به مدرسه گام مي گذارد.دروغ،بخل،خيانت وديگر ويژگي هاي بد انسان را بد مي شمارد،ولي ماهيت اين رفتارهابرايش روشن نيست . نخستين گام هاي ارتباط سالم ، شناساندن هر يک از اين رفتارها به کودک است . کودک در اين دوران، سخت کوش وپرتلاش است. از اين برخورداري استفاده کنيم وبا صبر و حوصله ، سخت کوشي اش را در جهت دوست يابي و دوست شدن هدايت کنيم.
فرزندمان را آن گونه که هست ، بپذيريم، شايد گرم و اجتماعي باشد يا خجالتي و گوشه گير . اين صفات، ناشي از تربيت خود ما يا طبيعت فرزندمان است.نگراني را کنار بگذاريم، زيرا حتي کودکان خجالتي هم به تعدا کم، دوستاني دارند.(درصورت رخ دادن مشکل حاد،بايد جدي تر برخورد کنيم که نيازمند ديگر مشاوران هستيم.)به شمار دوستان فرزندمان براي ارزيابي روند دوستي تکيه نکنيم ، بلکه به کيفيت ارتباطات دقت کنيم.
گاهي مي توان کودک خودرا براي ياري رساندن به دوستش هدايت کرد. براي مثال، اگر دوست کودکمان به غذا بي اشتهاست، با آموزش عبارت هاي تشويقي به کودک خود و اينکه چگونه به دوستش کمک کند تاغذايش را بخورد، مي توانيم کودک را آماده خدمت به ديگران کنيم . کودکان در اين سن، انواع هيجان هاي عاطفي باشدت هاي گوناگون را تجربه مي کنند.خشم کودک از رفتار دوستش را بپذيريم و جوياي دليل خشم اوشويم . دلايل بي اهميت براي ما،براي کودک با اهميت است. براي ارزش يابي و حل مشکل، سه نفري (کودک،خودمان ودوست کودک )بايد عمل کنيم.
گاه رقابت هاي تحصيلي يا برداشت هاي نادرست، به دوستي کودک آسيب هايي مي زند.جاي نگراني ندارد زيرا کودک در مرحله آزمايش و خطا در برقراري ارتباط است .
بخل،حسد،خلاف کاري ودروغ گويي را به روش قصه گويي و نمايش، براي کودک خود تشريح کنيم. به کودک اطمينان دهيم در صورت سرزدن هر يک از اين اعمال از او يا دوستش ،ماآنها را درک مي کنيم واو مي تواندبا اطمينان کامل ، مسئله اش را با ما در ميان بگذارد تا در مواقع ضروري به کمک او يا دوستش بشتابيم.خاطرات کودکي خودرا برايش بازگو کنيم تااو بداند تنها او يا دوستش خطا نمي کنند.
هر چه با کودک خود مهربان وگرم رفتار کنيم و پذيراي عواطف منفي و مثبت کودکمان باشيم ،به ما بيشتر اعتماد مي کندوما نيز مي توانيم امنيت اورا بهتر فراهم کنيم.(1)
/ن
علاقه مندي و دوست داشتن، جرياني عاطفي است که پيوسته بر روح وروان ما جاري است. البته جهت و شدت اين علاقه مندي تغيير مي کند. اين نيازرواني ماست که مي خواهيم دل بسته و علاقه مند باشيم؛ زيرا فطرت انساني؛ مارا به سوي عاشق شدن مي کشاند. ما نياز داريم که عاشق شويم. پس بايد بدانيم معشوق کيست؟ عشق چيست؟ چگونه بايد عاشق شد؟ با عشق، زندگي چه معنايي پيدا مي کند؟
آنچه اسلام و فرهنگ شيعه به ما مي آموزد، عشق به خالق، پيامبران، امامان، انسان ها ، خانواده،وطن و حتي آسمان و زمين و موجودات است .ما دل بسته به دنيا گام مي نهيم، به مادر از لحظه تولد، دل مي بنديم. پس بايد ازدل بستگي به مادر، به عاشق خدا شدن برسيم.
از تولد تا دو سالگي
در محيط مهرباني هاي مادرانه، با عشق در آغوش گرفتن، بوسيدن، لمس کردن، رفع نيازهاي کودک با مهر و عشق، کودک از وجودي مهربان آگاه مي شود ورفتارها را مي شناسد.مادر اگر بخندد، کودک هم مي خندد و اگر مهربان باشد، کودک ، آرام مي گيرد. کودک حضور مادر را در خانه احساس مي کند، حتي اگر در تير رس نگاهش نباشد.کودک اگر براي نيازهاي اوليه اش (تغذيه، تعويض،خواب و...)انتظارهاي طولاني بکشد يا پاسخ ها سرد باشند، به خود و اطرافش بي اعتماد مي گردد وناآرام مي شود.مادر بايد آماده پاسخ گويي به نيازهاي اوليه کودکش باشدوخود را با درخواست هاي او هماهنگ کند، نه اينکه غذا دادن، خواباندن و نوازش کردن را با توجه به شرايط خود وبر اساس راحتي خويش، براي کودک انجام دهد.
در يک سالگي ، نياز به خودمختاري در کودک شکل مي گيرد که جريان دوست داشتن، رابطه اي تنگاتنگ دارد. خودمختاري؛ تصميم گيري و انتخاب بر اساس گرايش ها و ترجيح هاي دروني است. کودک از يک سالگي نسبت به افراد و رابطه خود با آنها آگاه مي شود. اگر والدين ضمن رابطه گرم خودبا کودک، متوجه خواسته ها و تصميم گيري هاي کودک در زمينه نوع ارتباط با افراد باشند، کودک را در اين نوع خودمختاري ياري رسانده اند. فراهم آوردن اين خود مختاري ، به منظور رشدسالم، تجربه بهينه و هيجان هاي مثبت در طول دوره هاي تربيت، بسيار با اهميت است.
کودک بايد در انتخاب نوع ارتباط ها از جمله چشمي، لمسي، وشنيدن صداي افراد،آزاد باشد. شايد افرادي در زندگي ما نقش هاي کليدي داشته و مورد احترام باشند، ولي کودک نخواهد با آنها ارتباط برقرار کند. پس نبايد اورا از تمايلات خود به ديگران متأثر سازيم . در زمان رسول اکرم(ص) کودکاني را نزد ايشان مي آوردند .کودک براساس طبيعت خود رفتار مي کرد. والدين نهي مي کردند؛ ولي رسول مهرباني ها به تمايل کودک توجه مي کرد.
به کودکان زير دو سال خود فرصت انتخاب بدهيم. به منبع دروني کودک احترام بگذاريم تا انگيزش هاي دروني و کنجکاوي هايش تقويت شود.پس آرامش اورا بر هم نزنيم.
دوتا هفت سالگي
کودک از دوسالگي با کاوش و جست وجو، آفرينش را آغاز مي کند. نسبت به اشيااحساس مالکيت داردو نسبت به عواطف خود نيز حساس است. نوع کاوش کودکان؛ منحصر به خودشان است. آنها به راحتي ؛ با هر کس ؛ هر رابطه اي رابرقرار نمي کنند.
اگر کودک به ارتباط با فرد خاصي علاقه دارد،اين شرايط را فراهم کنيم. همچنين اجازه دهيم نوع ارتباط ، خودانگيخته باشد؛ يعني خود کودک نوع ارتباط را انتخاب کند.
کودک از طريق زبان رشد يافته خود مي تواند برخي مفاهيم را دريافت کند يا گزارش دهد. بنابراين ، پس از ارتباط کودک با فرد ديگر، بايد بازخورد هيجان هاي منفي و مثبت کودک را در نظر داشته باشيم وبا پرسش هايي مانند: زماني که فلان شخص را ديدي چه حسي پيدا کردي؛ترسيدي ،شاد شدي يا عصباني شدي؟ به آن واکنش نشان دهيم .
بايد عواطف منفي کودک را درارتباط هابپذيريم ، به ويژه هنگام مراعات برخي آداب. البته مي توان رابطه را بهبود بخشيد. از آنجا که هر جامعه اي آداب معاشرت ويژه اي دارد؛ رفتار کودک خود را زير نظر بگيريم تاميل ديگران به ارتباط با کودک خود را افزايش دهيم.آگاه باشيم هيچ کس بي ادبي و بي احترامي را نمي پذيرد.به بهانه کوچک بودن و کودک شمردن، کودک خودرا رها نکنيم . بپذيريم که کودکان ما بسيار باهوش و حساس هستند.
ما مي خواهيم ارزش ها ، باورهاوروش انديشيدن خود وافراد شايسته والگو را به فرزندمان منتقل سازيم . پس ارتباط گرم و دوستي با فرزند،بستري براي اين رخداد ارزشمنداست.بنابر اين ، بايد به کودک در مراعات آداب اصولي ياري برسانيم.
آگاه باشيم مي توانيم براي کودکمان، ارتباط با ديگران را برنامه ريزي کنيم. فراهم آوردن شرايط يک ارتباط گرم و دوستانه براي کودک به عهده ماست، تا او تجربه بهينه، رشد و هيجان مثبتي داشته باشد.
برخي کودکان از سلام کردن، نگاه کردن و دست دادن سرباز مي زنند.پيش از ارتباط، با بيان اهميت اين رفتارها و نمايشي کردن دونوع رابطه با دو واکنش متفاوت از سلام كردن يا نکردن، کودک را در فهم برخي مطالب ياري رسانيم .قول وقرار هاي پيش از ديدار مثل با هم بلند سلام کردن وبا هم نگاه کردن، کودک را آماده برخورداري از ارتباطي سرشار از شادي و سرزندگي سازيم. پس سردي و گرمي رابطه و تفاوت اين دو را در قالب بازي کردن مي توان به کودک آموخت. همچنين بجاست افرادي را که مي خواهيم کودک با آنها مأنوس شوند ،آماده ارتباط با کودک خود سازيم.
حکمت 308 نهج البلاغه به اين نکته اشاره دارد:«دوستي ميان پدران سبب خويشاوندي فرزندان است وخويشاوندي به دوستي نيازمند تر است از دوستي به خويشاوندي».
از قديم گفته اند:«مهر در چشم است .»روان شناسان هم ثابت کرده اند که ديدارهاي پيوسته به آشنايي ودوستي مي انجامد.پس کودکمان رادر ديدارهاي دوستانه، شريک خود سازيم.
هفت تا يازده سالگي
يادمان باشد کودک ما با گرايش فطري به فضليت انساني، به مدرسه گام مي گذارد.دروغ،بخل،خيانت وديگر ويژگي هاي بد انسان را بد مي شمارد،ولي ماهيت اين رفتارهابرايش روشن نيست . نخستين گام هاي ارتباط سالم ، شناساندن هر يک از اين رفتارها به کودک است . کودک در اين دوران، سخت کوش وپرتلاش است. از اين برخورداري استفاده کنيم وبا صبر و حوصله ، سخت کوشي اش را در جهت دوست يابي و دوست شدن هدايت کنيم.
فرزندمان را آن گونه که هست ، بپذيريم، شايد گرم و اجتماعي باشد يا خجالتي و گوشه گير . اين صفات، ناشي از تربيت خود ما يا طبيعت فرزندمان است.نگراني را کنار بگذاريم، زيرا حتي کودکان خجالتي هم به تعدا کم، دوستاني دارند.(درصورت رخ دادن مشکل حاد،بايد جدي تر برخورد کنيم که نيازمند ديگر مشاوران هستيم.)به شمار دوستان فرزندمان براي ارزيابي روند دوستي تکيه نکنيم ، بلکه به کيفيت ارتباطات دقت کنيم.
گاهي مي توان کودک خودرا براي ياري رساندن به دوستش هدايت کرد. براي مثال، اگر دوست کودکمان به غذا بي اشتهاست، با آموزش عبارت هاي تشويقي به کودک خود و اينکه چگونه به دوستش کمک کند تاغذايش را بخورد، مي توانيم کودک را آماده خدمت به ديگران کنيم . کودکان در اين سن، انواع هيجان هاي عاطفي باشدت هاي گوناگون را تجربه مي کنند.خشم کودک از رفتار دوستش را بپذيريم و جوياي دليل خشم اوشويم . دلايل بي اهميت براي ما،براي کودک با اهميت است. براي ارزش يابي و حل مشکل، سه نفري (کودک،خودمان ودوست کودک )بايد عمل کنيم.
گاه رقابت هاي تحصيلي يا برداشت هاي نادرست، به دوستي کودک آسيب هايي مي زند.جاي نگراني ندارد زيرا کودک در مرحله آزمايش و خطا در برقراري ارتباط است .
بخل،حسد،خلاف کاري ودروغ گويي را به روش قصه گويي و نمايش، براي کودک خود تشريح کنيم. به کودک اطمينان دهيم در صورت سرزدن هر يک از اين اعمال از او يا دوستش ،ماآنها را درک مي کنيم واو مي تواندبا اطمينان کامل ، مسئله اش را با ما در ميان بگذارد تا در مواقع ضروري به کمک او يا دوستش بشتابيم.خاطرات کودکي خودرا برايش بازگو کنيم تااو بداند تنها او يا دوستش خطا نمي کنند.
هر چه با کودک خود مهربان وگرم رفتار کنيم و پذيراي عواطف منفي و مثبت کودکمان باشيم ،به ما بيشتر اعتماد مي کندوما نيز مي توانيم امنيت اورا بهتر فراهم کنيم.(1)
پي نوشت:
1. گفتني است مقاله از منابع مطالعاتي زير به صورت برداشت آزاد استفاده شده است:
1) نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتي.
2) مجموعه آثار شهيد مطهري، ج3، انتشارات صدرا.
3) ريچارد اتيکسون، زمينه روانشناسي هيلگارد.
4) ريتا اتيکسون و همکاران، ترجمه: دکتر محمدتقي براهني و همکاران.
5) لورا اي برک، روان شناسي رشد، ج1، ترجمه يحيي سيد محمدي.
6) مارشال ريو، انگيزش و هيجان، ترجمه: يحيي سيد محمدي.
/ن