نقد سريال «همه فرزندان من»
نويسنده:نزهت بادي
«همه فزرندان من»، سريال خانوادگي روزانه اي بود که بدون ادعا مي کوشيد با مخاطبش ارتباط برقرار کند،برش هايي از مشکلات آنها را نشان دهد، راه حل هايي را با او درميان بگذارد والبته قضاوت وتصميم گيري نهايي را به عهده خود مخاطب بنهد. از يک سريال اپيزوديک( بخش بندي) که هر قسمت آن فقط بيست دقيقه است،انتظاري بيش از اين داشتن، کمي بي انصافي است. بدون شک، اين مجموعه نيز ضعف هايي داشت که به دليل چند نکته مثبت که اين روزها به ندرت درديگر سريال ها ديده مي شود، مي توان کاستي هاي آن را ناديده گرفت.
يکي از اين نکته هاي مهم، حس خوش بيني وسرزندگي جاري درآن است.سازندگان مجموعه، به گونه اي تلخي ها وشيريني هاي زندگي را درکنار هم چيده اند که داستان ها نه از واقعيت ها ي زندگي دورشوند ونه به ورطه يأس انگاري بيفتند. آنها مي دانند که مردم روزگار ما بيش از هر چيز به اميد براي خرسندي وادامه زندگي نياز دارند.خانم«مرضيه برومند» با نگاه اميدوارو دقيق، مشکلات و سختي هاي روزانه را بخش جدايي ناپذير زندگي انسا ها نشان مي دهد که با همدلي، گذشت وصبر، به خير وخوشي ختم مي شوند.
نکته ديگري که اين مجموعه ساده راپذيرفتني مي کرد، هويت کاملاً ايراني آن بود.روابط، آداب ورسوم، شوخي ها وتکيه کلام ها ، همگي برخاسته از همين مردمي است که آنها را مي شناسيم ودوستشان داريم.اين مجموعه از شدت سادگي به زندگي عادي مي مانست وشخصيت ها همان گونه بودند که ما هستيم وچنين تصورمي کنيم که به تماشاي بخشي از زندگي خودمان نشسته ايم والبته همه مي دانيم که دست يابي به اين سادگي وباور پذيري، يکي از سخت ترين کارها درسينماست.
خانواده دراين مجموعه، مهم ترين عنصر است. خانم پورانداخت، زني نسبتاً مدرن وامروزي است که پيوند خودرابا ريشه هاي سنتي ومذهبي جامعه اش قطع نکرده است.از آنجا که او زني مهربان .و منطقي است.وبا ديگران همدلي وهم فکري مي کند، به عنوان نقطه اتصال ومرکز ثقل خانواده انتخاب شده است وخانه وي محل تلاقي همه افراد خانواده وفاميل به شمار مي آيد. البته سازندگان تلاش کرده اند با افزودن دوستان، شاگردان وهمسايگان پورانداخت، گستره روابط و علاقه مندي وي به افراد مختلف را فراتر ازخانواده اومطرح کنند.دراين ميان، بچه ها درگروه هاي مختلف سني، سهم بيشتري از داستان ها را به خود اختصاص مي دهندوما با طيف گوناگوني از مشکلات آنها در سنين کودکي، نوجواني وجواني روبه روهستيم.
نبايد از ياد برد که انتخاب ساختار ميني ماليستي وداستانک هاي پراکنده، اين مجال را به «مرضيه برومند» و«مسعود فروتن» مي دهد تا به انواع موضوع ها سرک بکشند وپاي شخصيت هاي ثابت يا جديد را به ماجرا ها باز کنند.مضمون هايي که گزينش مي شوند، بيشتر برگرفته از همان مسائل ومشکلات هرروزه اي است که همه ما با آن درگير هستيم وشخصيت ها نيز با همان عيب هاي کوچکي که از خودمان وديگران سراغ داريم، ترسيم مي شوند.به همين دليل، چنين مجموعه اي مي تواند به لحن زندگي خانواده هاي ايراني نزديک شود وبراي مشکلاتي که ما آنها را بزرگ وتحمل ناپذير مي پنداريم، راه حل هاي کوچک وساده ودرعين حال، عملي و منطقي ارائه دهد.
ساختار اپيزوديک وميني ماليستي، به دليل محدوديت مکان وزمان، مانع پرداختن به امور جزئي يا واکاوي بيشتر درمسائل مي شود. با اين حال، دردنياي معاصر که همه ما با شتابي کنترل ناشدني درزندگي روزمره غرق مي شويم، شايد اين گونه داستان هايي بيست دقيقه اي ، همچون زنگ تفريحي براي به ياد آوردن بعضي چيزها باشد. مثل اينکه هنوز هم مي توان به بهانه فوتبال يا شب يلدا دور هم جمع شد وبا هم شب خوبي را گذراند يا به ستاره ها خيره شد وبا خدا حرف زد يا اتاق خالي خانه را در اختيار بچه هايي قرارداد که متعلق به ما نيستند، چنان که با تکثير وتقسيم محبت مي توان يک خانواده بزرگ ازآنها تشکيل داد.
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36
/ن
يکي از اين نکته هاي مهم، حس خوش بيني وسرزندگي جاري درآن است.سازندگان مجموعه، به گونه اي تلخي ها وشيريني هاي زندگي را درکنار هم چيده اند که داستان ها نه از واقعيت ها ي زندگي دورشوند ونه به ورطه يأس انگاري بيفتند. آنها مي دانند که مردم روزگار ما بيش از هر چيز به اميد براي خرسندي وادامه زندگي نياز دارند.خانم«مرضيه برومند» با نگاه اميدوارو دقيق، مشکلات و سختي هاي روزانه را بخش جدايي ناپذير زندگي انسا ها نشان مي دهد که با همدلي، گذشت وصبر، به خير وخوشي ختم مي شوند.
نکته ديگري که اين مجموعه ساده راپذيرفتني مي کرد، هويت کاملاً ايراني آن بود.روابط، آداب ورسوم، شوخي ها وتکيه کلام ها ، همگي برخاسته از همين مردمي است که آنها را مي شناسيم ودوستشان داريم.اين مجموعه از شدت سادگي به زندگي عادي مي مانست وشخصيت ها همان گونه بودند که ما هستيم وچنين تصورمي کنيم که به تماشاي بخشي از زندگي خودمان نشسته ايم والبته همه مي دانيم که دست يابي به اين سادگي وباور پذيري، يکي از سخت ترين کارها درسينماست.
خانواده دراين مجموعه، مهم ترين عنصر است. خانم پورانداخت، زني نسبتاً مدرن وامروزي است که پيوند خودرابا ريشه هاي سنتي ومذهبي جامعه اش قطع نکرده است.از آنجا که او زني مهربان .و منطقي است.وبا ديگران همدلي وهم فکري مي کند، به عنوان نقطه اتصال ومرکز ثقل خانواده انتخاب شده است وخانه وي محل تلاقي همه افراد خانواده وفاميل به شمار مي آيد. البته سازندگان تلاش کرده اند با افزودن دوستان، شاگردان وهمسايگان پورانداخت، گستره روابط و علاقه مندي وي به افراد مختلف را فراتر ازخانواده اومطرح کنند.دراين ميان، بچه ها درگروه هاي مختلف سني، سهم بيشتري از داستان ها را به خود اختصاص مي دهندوما با طيف گوناگوني از مشکلات آنها در سنين کودکي، نوجواني وجواني روبه روهستيم.
نبايد از ياد برد که انتخاب ساختار ميني ماليستي وداستانک هاي پراکنده، اين مجال را به «مرضيه برومند» و«مسعود فروتن» مي دهد تا به انواع موضوع ها سرک بکشند وپاي شخصيت هاي ثابت يا جديد را به ماجرا ها باز کنند.مضمون هايي که گزينش مي شوند، بيشتر برگرفته از همان مسائل ومشکلات هرروزه اي است که همه ما با آن درگير هستيم وشخصيت ها نيز با همان عيب هاي کوچکي که از خودمان وديگران سراغ داريم، ترسيم مي شوند.به همين دليل، چنين مجموعه اي مي تواند به لحن زندگي خانواده هاي ايراني نزديک شود وبراي مشکلاتي که ما آنها را بزرگ وتحمل ناپذير مي پنداريم، راه حل هاي کوچک وساده ودرعين حال، عملي و منطقي ارائه دهد.
ساختار اپيزوديک وميني ماليستي، به دليل محدوديت مکان وزمان، مانع پرداختن به امور جزئي يا واکاوي بيشتر درمسائل مي شود. با اين حال، دردنياي معاصر که همه ما با شتابي کنترل ناشدني درزندگي روزمره غرق مي شويم، شايد اين گونه داستان هايي بيست دقيقه اي ، همچون زنگ تفريحي براي به ياد آوردن بعضي چيزها باشد. مثل اينکه هنوز هم مي توان به بهانه فوتبال يا شب يلدا دور هم جمع شد وبا هم شب خوبي را گذراند يا به ستاره ها خيره شد وبا خدا حرف زد يا اتاق خالي خانه را در اختيار بچه هايي قرارداد که متعلق به ما نيستند، چنان که با تکثير وتقسيم محبت مي توان يک خانواده بزرگ ازآنها تشکيل داد.
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36
/ن