انواع مختلفی از موقعیت ها در زندگی شما وجود دارد. برخی از آنها را می توانید به راحتی مدیریت کنید و برای اداره برخی دیگر، به شکل صحیح نیاز است که آموزش ببینید. تربیت فرزندان در دوران نوجوانی یکی از این موقعیت هاست که با توجه به حساسیت هایی که دارد نیازمند آموزش است.
7 جمله ای که به هیچ وجه نباید به نوجوان تان بگویید
1- بزرگ تر که شدی، می فهمی
نوجوان شما در میانه راه قرار دارد و وقتی شما این عبارت را به کار می برید، او می فهمد که هنوز کوچک است و شما او را نادان فرض می کنید. شاید شما چنین قصدی نداشته باشید اما باید با خودتان فکر کنید که اگر نوجوان تان آن قدر بزرگ شده است که بتواند درباره رشته تحصیلی خود در دانشگاه تصمیم بگیرد یا به انتخاب فوق برنامه های خاصی بپردازد، پس حتما می تواند درباره یک موضوع خاص هم ایده خاصی داشته باشد.صرف این که ایده نوجوانان مبتنی بر تجربیات زیادی نیست یا با ایده والدین شان تطابق ندارد به این معنی نیست که آن ها درک درستی ندارند یا به بلوغ فکری نرسیده اند بلکه فقط به این معنی است که با والدین شان تفاوت دارند و این هیچ ایرادی ندارد. بنابراین به جای به کار بردن این جمله، درباره تجربیاتی که شما را به نقطه نظر خاصی رسانده اند با نوجوان تان صحبت کنید و با چند سوال چالش برانگیز درباره چگونگی برخورد با موقعیت های خاص، توانایی تفکر و آمادگی او را برای زندگی افزایش دهید.
2- وقتی من به سن تو بودم، هیچ وقت ...
این عبارت با واقعیت فاصله زیادی دارد و درکی که نوجوان شما از آن دارد، این است که شما در سال های نوجوانی، دختر یا پسر کاملی بوده اید اما واقعیت چیز دیگری است. صرف نظر از این که شما از دید خودتان چقدر کامل بوده اید، بدون شک اشتباهاتی داشته اید.شاید شما تصمیم گرفته باشید اشتباهات تان را فراموش یا از درمیان گذاشتن آن ها با فرزندتان خودداری کنید تا او اشتباهات شما را تکرار نکند اما چیزی که یک نوجوان بیشتر از هر چیزی به آن احتیاج دارد یک الگوست، کسی که در گذشته اشتباه کرده است و می توان با او همانند پنداری کرد. گاهی اوقات این که والدین کاملی برای فرزندتان باشید چیزی نیست که او لزوما به آن نیاز داشته باشد.
3- چیزی هست که به من نمیگی؟
بسیاری از ما قبول داریم این که بدانیم نوجوان مان چه می کند و وقتش را چگونه و با چه کسانی سپری می کند، کار خوبی است. مشکل این جاست که پرسیدن سوال هایی درباره این موضوعات به ویژه زمانی که فرزند شما نمی خواهد درباره کاری که انجام داده با شما صحبت کند، نوعی تجسس و تفتیش به نظر می رسد.واقعیت این است که میان نگران بودن برای فرزندتان و سعی برای سر درآوردن از رازهایی که او اصلا ندارد، مرز بسیار باریکی وجود دارد. این که حرف نوجوان تان را قبول کنید، بسیار اهمیت دارد و اگر نمی توانید حرف او را باور کنید مشکل، نبود اعتماد میان شما و فرزندتان است که بیشتر از سوی شماست و باید آن را حل کنید.
4- چرا نمی توانی مثل خواهر/برادرت باشی؟
وقتی این جمله را به فرزند نوجوان تان می گویید، چیزی که او واقعا می شنود این است که به اندازه کافی خوب نیست. چنین عبارتی نوجوان را تضعیف می کند و این نگرانی را در او به وجود می آورد که نتوانسته است مطابق انتظارات والدینش زندگی کند. سعی کنید بدون استفاده از عبارت هایی که بوی مقایسه می دهند، به مشکلات موجود بپردازید.5- پول که علف خرس نیست!
این جمله برای نوجوان به این معناست که چیزی که او از شما می خواهد، بسیار گران است و شما قصد خرید آن را ندارید. به جای این که این عبارت خشن و توهین آمیز را به کار ببرید، کافی است به او بگویید نمی توانید هزینه خرید چیزی را که می خواهد بپردازید. اگر قصد شما این است که اهمیت پول و مصرف عاقلانه آن را به فرزندتان بیاموزید، بدون استفاده از عبارت هایی که حاکی از منت گذاری و نگاه از بالاست، از سطحی برابر با او در این باره صحبت کنید.6- چرا همه اش میری توی اتاقت؟
برای یک نوجوان کاملا طبیعی است که تمایل داشته باشد گاهی از خانواده جدا شود و به تنهایی اتاقش پناه ببرد و برای ما هم کاملا طبیعی است که به او اجازه بدهیم کمی استقلال داشته باشد. به احتمال زیاد، چیزی که شما می خواهید با این جمله به فرزندتان منتقل کنید، این است که دل تان برای او تنگ شده و دوست دارید زمان را با او سپری کنید. پس بهتر است این معنا را مستقیما به او بگویید. جمله ای که شما به کار می برید، بیشتر او را در لاک تنهایی اش فرو خواهد برد.7- چون من که پدر/مادرت هستم میگم
اگر به عنوان والدین یک نوجوان با خودمان صادق باشیم، تایید می کنیم که خود ما هم دوست نداریم چنین چیزی را بشنویم. این جمله استدلال بسیار ضعیفی دارد. وقتی این جمله را به یک نوجوان می گویید، او فکر می کند که شما دلیل واقعی برای تصمیم تان ندارید یا صرفا نمی خواهید روند افکارتان را برای او توضیح دهید. اگر این جمله را به این دلیل می گویید که نمی خواهید اجازه انجام کاری را به او بدهید، به جای به کار بردن آن، برایش توضیح دهید که چرا به او اجازه نمی دهید. اگر دلایل تان را به خوبی توضیح بدهید دیگر جایی برای بحث باقی نخواهد ماند.نکات مهم برای ارتباط با نوجوانان
شنونده خوبی باشید:
اگر فرزندتان می خواهد، در زمان های نادر، با شما درباره چیزی حرف بزند، به او گوش دهید. حتی اگر خانه آتش گرفته است، صبر کنید و بدون قضاوت به او گوش دهید. این قانون را رعایت کنید، دوبرابر آنکه حرف بزنید، گوش دهید.به حریم شخصی او احترام بگذارید:
زمانی که فرزندتان احترام شما به در بسته اتاقش و صحبت های تلفنی او را می بیند، تمایل بیشتری پیدا می کند که شما را به دنیای خود راه دهد.به او استقلال بدهید:
وقتی او را قضاوت نکنید و به او استقلال بیشتری بدهید، نوجوان راحت تر می تواند با شما حرف بزند.زمان و مکان درست را انتخاب کنید:
وقتی هر دو پس از یک روز طولانی خسته هستید، زمان خوبی برای حرف زدن در مورد یک موضوع سخت نیست.مرز تعیین کنید:
انتظارات و مرزهای شما باید دقیق باشد. فرزندتان باید از قبل بداند که چه کارهایی ممنوع و چه کارهایی مجاز است. در مورد قوانین خانه همیشه یکسان عمل کنید. این قوانین نباید در شرایط مختلف قابل مذاکره و اغماض باشند.مراقب حرف هایتان باشید:
جتی اگر ناراحت و عصبانی هستید، نباید از کلمات بد برای گفتگو و ارتباط با نوجوانان استفاده کنید. احترام باید در خانواده برای تمام اعضا اجرا شود.موارد مهم را برای خودتان مشخص کنید:
برای بهبود رابطه خود با فرزندتان لازم است مراقب میزان محدودیت ها باشید. اگر عادت دارید برای تمام مسائل جزئی با فرزندتان بحث کنید، برای مسائل مهم و جدی نمی توانید او را قانع کنید. سعی کنید از اشتباهات جزئی بگذرید تا والدینی غرغرو و سمج به نظر نیایید.عذرخواهی کنید:
اگر در موضوعی پیش داوری داشته اید، اشتباه کرده اید یا درک نادرستی داشته اید، از فرزندتان عذرخواهی کنید. فرزندتان یاد می گیرد که اگر اشتباهی داشت، غرورش را کنار بگذارد و عذرخواهی کند.اجازه دهید فرزندتان حرف بزند:
زمانی که موضوع بحث مشخص شد، اجازه دهید او اول از خودش دفاع کند. اگر او حق حرف زدن و دفاع کردن از خود را داشته باشد، بهتر ممکن است به نصیحت والدین گوش دهد.حرف هایش را قطع نکنید:
احتمالا دلایل و حرف های فرزندتان قانع کننده نیست. در این حالت وسوسه می شوید که به هر جمله اش واکنش نشان دهید. مطمئن باشید که بدین ترتیب، واکنش او نیز این است که حرف های شما را قطع می کند و با صدای بلندتری به حرف هایش ادامه می دهد. بدین ترتیب، بحث بالا می گیرد. اگر هر دو تمایل دارید وسط حرف های دیگری بپرید، زمانی را مشخص کنید که هر طرف حق دارد فقط دو دقیقه حرف بزند.به لحن و زبان بدن خود دقت کنید:
برای ارتباط با نوجوانان باید مراقب نحوه حرف زدن خود باشید. او از شما الگوبرداری می کند. اگر داد بکشید و انگشتتان را به طرف او نشانه بروید، او نیز تصور می کند حق دارد این کار را انجام دهد. داد زدن، اخم کردن و تکان دادن انگشت، فرزندتان را در موضع دفاعی قرار می دهد و او وارد دعوا می شود. به جای داد زدن، با صدای آرام تر حرف بزنید. حداقلش این است که فرزندتان مجبور می شود گوش دهد تا متوجه حرف های شما شود.در پایان
نوجوانان به دلیل ویژگی هایی که دارند بیشتر به ارتباط عاطفی نیازمند هستند این ارتباطات از ارتباط کلامی نشأت می گیرد و به همین دلی والدین می بایست ساعاتی را تنظیم کنند برای اینکه فرصتی برای بچه هایشان بگذارند و با آنها صحبت و محبت کنند. والدین هیچ وقت نباید اینطور فکر کنند که بچه هایشان بزرگ شده اند و دیگر نباید محبت فیزیکی به آنها بکنند بچه ها در همه سنینی نیاز به محبت و لمس تا ارتباط کلامی محبت آمیز دارند.بنابراین ارتباط با نوجوانان اگر بر پایه محبت و عشق واقعی باشد باعث ایجاد اعتماد به نفس در آنها می شود اما اگر با فشار و تهدید و خشونت همراه باشد بچه ها را دچار مشکلات عصبی و اختلالات مختلف می کند و در بزرگسالی نیز آنها قادر به انتخاب صحیح برای ازدواج نخواهند بود. بنابراین اگر پسر یا دختری در منزل پدری دارای روابط قوی و مستحکم عاطفی باشد ، در بزرگسالی خودش نیز می تواند روابط مناسبی با دیگران به ویژه در عرصه ازدواج برقرار کند.
منابع
https://simiaroom.comhttps://www.pishkhan.com