دلیل و فلسفه گریه های حضرت زهرا سلام الله علیها چه بوده است؟

دلیل و فلسفه گریه های حضرت زهرا سلام الله علیها چه بوده است؟ چرا گریه های حضرت زهرا (س) باعث آزار و اذیت دیگران  نبوده است؟
شنبه، 25 آذر 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
دلیل و فلسفه گریه های حضرت زهرا سلام الله علیها چه بوده است؟

مقدمه:

همواره با فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دشمنان خاندان عصمت و طهارت برای تزلزل در این حقیقت پاینده و روشنگر، به دست و پا افتاده و شبهاتی را بکار می‌گیرند.
 
 تا به گمان خویش حرکت انقلابی و مبارزه حضرت زهرا سلام الله علیها را کمرنگ و به حاشیه کشانند. در این راستا یکی از شبهاتی که از سوی دشمنان مطرح شده، گریه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها است.
 
ایشان با استمداد به اهمیت اخلاق مداری و حق الناس بحث مردم آزاری را پیش کشیده و با نسبتی ناروا به حضرت فاطمه سلام الله علیها برآنند:
 
 که چرا حضرت زهرا سلام الله علیها با گریه‌های خود برای مردم مزاحمت ایجاد کرد؟ چرا که به امیرمومنان علیه السلام گفتند به زهرا بگو یا شب گریه کند یا روز؟
 
از طرفی چگونه خانه داری و همسر داری می کردند.جگونه به امورات خانه و فرزندانش می رسید. آیا صدای او  که به نامحرم می رسید درست بوده است؟
 
در پاسخ به این شبهه ایتدا به بیان امتناع عقلی این عمل و جایگاه  مقام والای حضرت فاطمه سلام الله علیها و نسبت آزار دادن به ایشان را بحث می کنیم.
 
 و در ادامه به فلسفه گریه‌های حضرت و مکان‌هایی که حضرت در آن گریه می‌کردند و در نهایت ایمکه  چه کسانی ممکن است از گریه و عزاداری حضرت ناراحت شونداشاره خواهیم کرد.:
 

چرا  گریه های حضرت باعث آزار و اذیت دیگران  نبوده است؟

1- از منظر عقل گریه حضرت زهرا (س) به همه ی شهر نرسیده است

ابتدا باید توجه داشت که اصل قضیه از نظر عقلی با توانایی بشر ممتنع است. چرا که نمی‌شود حتی تصور کرد که مثلاً صدای ایشان آن قدر بلند بود که در شهر مدینه، آن هم در مدت طولانی می‌پیچید و اهالی شهر را آزرده می‌کرد.
 
 آخر چه کسی می‌تواند چنین فریادی داشته باشد؟ پس اگر عده‌ای این گونه بیان می‌کنند که تمام مدینه از این سر و صدا ناراحت شدند، این خلاف عقل است. چرا که کدام منطق می‌پذیرد که صدای حضرت آنقدر بلند بود که برای تمام اهل مدینه آزار دهنده باشد.
 

2- مقام معصومیت حضرت زهرا (س) با آزار دیگران منافات دارد.

باید یاد آوری شود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پاره تن رسول خدا، سیده زنان اهل بهشت، مطهّر به آیه تطهیر بوده و خداوند بر پاکی و عصمت ایشان گواهی داده است.
 
 همو که به فرموده پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم رضایتش رضایت خدا و غضبش مایه غضب الهی است (۱)
 
که این حدیث خود باز نشان از طهارت و عصمت ایشان دارد. شخصیتی که حجاب، حیا و عفاف وی زبانزد و الگوی همگان بوده است.
 
 حال چگونه قائل بشویم حضرت زهرا سلام الله علیها طوری گریه و جزع می‌کرد که موجب اذیت و سلب آسایش مردم می‌شد. باتوجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا سلام الله علیها این عمل از ایشان غیر قابل تصور به نظر می‌رسد.
 

3-  گریه های حضرت زهرا(س) با کار متزل منافات ندارد

کسی که عزیزی از دست می‌دهد در حالی که گریه می‌کند و عزادار است، کارهای روز مره خودش هم انجام می‌دهد و حتی از مردم هم پذیرایی می‌کند، حرف می‌زند و گریه‌ی او منافاتی با کارهای روزمره او ندارد.
 

4- گریه های حضرت زهرا(س) به معنای گریه بی وقفه نبوده است

منظور از گریه‌ی شبانه روز هم اینطور نیست که ۲۴ ساعته بی‌وقفه گریه کنی، وقتی کسی عزادار است و می‌گویند طرف سه شبانه روز برای عزیزش گریه و عزاداری کرد.
 
 یعنی این سه شبانه روز ناراحت و گریان بود به طوری که هر وقت عزیزش را یاد می‌کرد گریه می‌کرد.
 
یا انسانی که گریه می‌کند به این صورت است که ده دقیقه گریه می‌کند بعد چند دقیقه توقف می‌کند بعد دوباره گریه می‌کند و اینطور نیست که دائم و مستمر گریه کند. ولی چون پشت سر هم است می‌گویند طرف چند شبانه روز گریه کرد.
 

5- گریه های حضرت زهرا(س)  داری پیام و هدف بوده است

گریه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فقط از روی احساس و عاطفه نبوده است بلکه گریه‌ی او دارای پیام و هدف بوده است. گریه‌ی حضرت یک نوع سلاح مبارزه با دشمنان بود،
 
چون وقتی کسی گریه می‌کند دیگران علت گریه‌ی او را می‌پرسند و با او همدردی می‌کنند و درصدد کمک به او و دلداری او برمی‌آیند.
 
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با این کار می‌خواست به مردم بفهماند که چه کسانی به او ظلم کردند و آن‌ها را رسوا کند و مردم را آگاه کند تا به سمت حق بیایند.
به این خاطر حضرت در جاهای مختلفی گریه می‌کردند. که به آن اشره خواهیم کرد
 

6- گریه های حضرت زهرا(س)  بخاطر غصب امامت و خلافت

گریه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله علیها نه تنها برای فراق از پیامبر بلکه به خاطر دفاع از امامت بود. (2)
نحراف امت از اسلام حقیقی که در امامت تبلور یافته بود، دل حضرت فاطمه(ع) را به شدت به درد آورد؛ او را به ناله و فریاد شبانه روزی واداشت تا امت، این انحراف خطرناک را متوجه شود.
 
روایات متعددی به این نکته اشاره می کند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- حضرت صادق(ع) می فرماید: حضرت فاطمه(ع) از امت ساکت و بی تفاوت و از آن دو به درگاه پروردگار خود شکوه ها می کرد، و در حالی که اشکهای او جاری بود، می گفت:
 
 «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُوا فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جعَلْتَهُ لَنا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ؛(3)
 
 خدایا! به سوی تو شکایت می کنم در اندوه از دست دادن پیامبرت و فرستاده و برگزیده ات و به تو شکایت می کنم از ارتداد امت و اینکه حق ما را از ما بازداشتند، همان حق (ولایت و رهبری) که در قرآن کریم خود بر پیامبرت نازل فرمودی.»
 
2- ام سلمه می گوید: خدمت حضرت زهرا(ع) رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی (حالت چگونه است)؟ فرمود
 
: «اَصْبَحْتُ بَیْنَ کمَدٍ وَ کرْبٍ فقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ اَصْبَحَتْ اِمَامَتُهِ مُقْبَضَةً عَلَی غَیْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِی التَّنْزیلِ وَ سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التأْوِیلِ وَ لَکنَّهَا اَحقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مکْتَمِنَةً لِاِمکَانِ الْوُشَاةِ؛
 
 صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر(ص) از دست رفته، و وصیّ او مظلوم واقع شده است.
 
 سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر اسلام(ص) در تأویل و تفسیر قرآن، حق امام او را غصب کردند و به دیگران سپردند.
 
 این (گونه برخوردهای خصمانه) از کینه توزیهای جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ احد است که در درون قلب نفاق آمیز و اندیشة فتنه انگیز شان پنهان بوده است و تاکنون جرأت اظهار آن را نداشتند.»
 
«فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ منْ مخِیلَةِ الشقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ منْ حفْظِ الرِّسالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکرْبِ وَ منَازِلِ الشهَادَاتِ؛(4)
 
تا در آن هنگام که امر (حکومت الهی) بازیچۀ دست قدرت طلبان گردید (و امام به حق، منزوی شد)، آتش کینه های دیرینة شان زبانه کشید و باران مصیبتها و مشکلات را بر ما فرو ریختند.
 
 و رشته های ایمان را دریدند و نسبت به وعده های الهی در حفظ و پاسداری از رسالت پیامبر(ص) و دفاع از پرهیزکاران و مؤمنان، چه زشت عمل کردند!
 
 اما افسوس که در جهت انتقام گرفتن از پدران (مشرک و منافق) خود که در جنگهای اسلامی علیه اسلام جنگیدند و کشته شدند، به دنیا روی آوردند (و فریب دنیا را خوردند).»
 
این روایت به صراحت می گوید که حزن و گریة شدید حضرت فاطمه(ع) به خاطر از دست دادن پیامبر(ص)، مظلوم واقع شدن امام علی(ع) و نافرمانی مردم از حکم خدا، قرآن و سنت پیامبر(ص) و انحراف شدید مردم و زنده شدن کینه های قبل و صدر اسلام است.
 
3- حضرت فاطمه(ع) در لحظه های احتضار باز به شدت می گریست. امام علی(ع) پرسید: چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: «أَبکِی بِمَا تَلقَی بَعدِی؛ به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، می گریم.»
 
حضرت فرمود: «لاتَبکِی! فَوَالله ذَلِکَ لَصَغِیرٌ عِندِی فِی ذَات الله تعَالی؛ گریه مکن! سوگند به خدا که اینگونه سختیها در راه خدا برای من ناچیز است.» (5)
 
در این روایت صریحاً آمده است که گریة حضرت زهرا(ع) به خاطر مظلومیّت امام و غصب خلافت او بوده است. همان امری که پیامبر اکرم(ص) به شدت از آن نگران بود.
 
4- روزی در یکی از جلسات خانوادگی، رسول گرامی اسلام(ص) حضرت فاطمه(ع) را با انبوه مصائب و مشکلاتی که پس از وی بر امیرالمؤمنین(ع) باریدن خواهد گرفت، آشنا فرمود که: «اِنَّ زَوجَکَ یُلَاقِی بعدِی کذَا وَ کَذَا؛ همسرت و بعد از من فلان گرفتاریهایی پیدا خواهد کرد.»
 
حضرت زهرا(ع) با نگرانی شدید، عرض کرد: «یَا رَسُولَ الله ألَا تدعُوا الله أَن ینصَرِفَ ذَلِک عَنهُ؛ ای رسول خدا! آیا از خداوند نمی خواهی که این مشکلات را از او برگیرد؟» فرمود:
 
 چرا؛ اما چاره ای جز آن نیست؛ زیرا انسانها آزادند و از نعمت اختیار و آزادی سوءاستفاده می کنند. (6)به همین جهت تا پای جان از حضرت علی(ع) دفاع کرد و فریاد و ناله اش بلند شد.
 
هنگامی که در ازدحام جمعیت به مسجد رفت، دید خلیفۀ دوم با شمشیر برهنه امام علی(ع) را تهدید می کند که اگر با ابوبکر بیعت نکنی، گردنت را می زنم.
 
در این هنگام حضرت زهرا(ع) فریاد زد: «یا ابَابَکر أَتُرِیدُ اَن تَرَمِّلَنِی مِن زَوجِی؟ وَ الله لَئِن لَم تَکَفُّ عَنهُ لَاَنشِرَنَّ شَعرِی وَ لَاَشقَنَّ جَیبِی وَ لَاتِینَّ قَبرَ اَبِی؛(7)
 ای ابوبکر! آیا می خواهی شوهرم را از دستم بگیری (مرا بی سرپرست سازی)؟ سوگند به خدا! اگر دست از او برنداری، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک زده، کنار قبر پدرم رسول خدا(ص) می روم.»
 

7- گریه های حضرت زهرا(س)  باعث آزار و اذیت مردم نشده است.

در تاریخ بشریت افراد زیادی بوده اند که در غم از دست دادن عزیزی، فراق محبوبی، نرسیدن به مقصودی، انجام گناهی و... گریه کرده اند.
 
 امام صادق(ع) هشت شخصیت را در رأس این گریه کنندگان و جزء «بکّائین» قرار داده، فرمود: «رَأسَ البَکَّائِینَ ثَمَانِیةً: آدَمُ وَ نُوحُ وَ یعقُوبُ وَ یُوسفُ وَ شُعَیبُ وَ دَاوُدُ وَ فاطمةَ وَ زین العابدین(ع)؛(8) در رأس گریه کنندگان (عالم) هشت نفر قرار دارند:
 
 (حضرت) آدم [برای فراق بهشت و توبه از ترک اولی] و (حضرت) نوح [به خاطر درخواست عذاب برای قومش] و (حضرت) یعقوب [برای فراق فرزندش یوسف].
 
 و (حضرت) یوسف [برای فراق پدر] و (حضرت) شعیب و (حضرت) داود و فاطمه و [امام] زین العابدین [در سوگ پدر](ع).»
 
شاید بتوان گفت: هیچ یک از گریه ها بسان گریة حضرت زهرا(ع) سوزناک، هدفمند، افشاگرانه و سیاسی نبوده است. تا آنجا که عده ای از گریة آن حضرت شکوه نمودند.
 

9- اصرار بر گریه حضرت زهرا(س)  به چه دلیل بود؟

 در ادامة روایت قبلی می خوانیم: «أَمَّا فَاطِمَةُ بَکَت عَلی رَسُولِ الله حَتَّی تَأَذَّی بِها أَهلَ المدِینَةِ فَقَالُوا لَها لَقَد آذَیتِنا بِکَثرِة بُکَائِکِ اِمّا أن تَبکِی بِاللَّیلِ وَ اِمّا أَن تَبکی بِالنَّهارِ فَکَانَت تَخرُجُ اِلی مَقابِرِ الشُّهَداءِ فَتَبکِی؛(9)
 
اما فاطمه(ع) بر [مرگ] رسول خدا(ص) آنقدر گریه کرد که مردم مدینه اذیت شدند (و شکایت کردند)، سپس گفتند:
 
 با گریۀ فراوانت، ما را آزار دادی؛ یا روز گریه کن (که ما شب را راحت باشیم) و یا شب گریه کن (که ما روز راحت باشیم). آنگاه حضرت از مدینه خارج شده، بر سر قبور شهدا(ی احد) رفتند و آنجا به گریه ادامه دادند.»
 
حضرت زهرا(ع) معصومه است و به خوبی می داند که اذیت و آزار دیگران شرعاً ممنوع است، پس چرا گریة آن حضرت آنقدر ادامه یافت که داد مردم مدینه بلند شد؟
  چرا حضرت این قدر اصرار دارد که مردم متوجه شوند؟ چه شده است که این همه دختر رسول خدا(ص) گریه می کند؟ آنچه پیش رو دارید، بیان فلسفة این گریه ها از زبان خود آن حضرت است که در چند بخش ارائه می شود.
 
1-  گریه‌‌های حضرت در خانه تا زمانی بود که مردم اعتراض نکرده بودند و وقتی مردم اعتراض کردند حضرت علی علیه‌السلام برای او جایی در قبرستان بقیع آماده کردند تا در آنجا گریه کنند، پس تا قبل از اعتراض مردم اشکالی به گریه‌های حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نبوده است.
 
2- گریه‌های حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آنقدر بلند نبوده که صدای او کل شهر مدینه را بگیرد و این ممکن نیست. نهایتا صدای او در خانه‌اش بوده است.
 
3- اما کسانی که به گریه‌های حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اعتراض کردند از دو گروه خارج نیستند:
 
الف - گروه اول کسانی هستند که دوستدار و محب حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها هستند که از باب دلسوزی به حضرت اعتراض کردند که او با گریه‌های زیادش به خودش صدمه نزند.
 
و احتمالا همسایگان و زنانی که برای دلداری حضرت می‌رفتند از آن همه گریه‌ی حضرت خسته شده باشند و به حضرت علی علیه‌السلام اعتراض کرده باشند که به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بگوید: شب گریه کند یا روز گریه کند.(10)
 
ب - گروه دوم دشمنان و غاصبان حق امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بودند که موقعیت خود را در خطر می‌دیدند. آنان می‌ترسیدند این گریه‌های حضرت باعث شود مردم دلشان به حال او بسوزد و از آنان روی گردان شوند و به سمت حضرت علی علیه‌السلام بروند.
 
4- چون مردم گروه گروه و حداقل سه نوبت در شبانه روز به زیارت قبر پیامبر یا برای نماز می‌رفتند و خانه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در کنار قبر پیامبر بود و این مردم گریه و سوگ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را می‌دیدند و این باعث توجه و آگاهی مردم می‌شد. به این خاطر دشمنان حضرت به گریه‌های او اعتراض کردند.
 
5-  هرچند بعضی از این روایات ضعیف و قابل اعتماد نیستند زیرا در هیچ منبع معتبری نیامده است. و بعضی از آن‌ها هم قابل توضیح هستند. درست است که این روایات در بحارالانوار آمده است اما خود علامه مجلسی آن را نه رد نه تایید کرده است بلکه خودش هم برخی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد می‌داند.(11)
 

علت وفلسفه های گریه های حضرت زهرا (س)

پس از رحلت نبیّ مکرم اسلام(ص)، حضرت زهرا(ع) در موارد متعددی گریان و اندوهگین بودند! آن حضرت، حکمت این گریه ها را در چند مورد بیان می فرماید.
 

1- گریه حضرت زهرا(س)  جهت فراق رسول خدا(ص)

هنگام وفات رسول خدا(ص) تا سخنان پدر را شنید که فرمود: «أبکِی لِذُرِّیَّتِی؛ برای فرزندانم گریه می کنم.» حضرت زهرا(ع) به شدت گریه کرد. رسول خدا(ص) فرمود:
 
 دخترم! گریه نکن، آرام باش [هنوز زنده ام]! حضرت زهرا(ع) عرض کرد: «لَستُ أبکِی ممَّا یصنَع بی مِن بَعدِک وَ لکِنِّی أَبکِی لِفِرِاقِکَ یَا رَسُولَ الله؛(12)
 
برای آنچه بعد از تو بر ما روا می دارند، گریه نمی کنم؛ بلکه گریة من از فراق و دوری توست ای رسول خدا!»در این روایت تصریح دارد که فقط برای فراق پیامبر(ص) گریه می کند.
 

2- گریه حضرت زهرا(س)  جهت رحلت رسول خدا(ص)

مرگ رسول خدا(ص) برای انسانهایی که متوجه عظمت او بودند، بسیار سخت و ناگوار بود. در زیارتنامة آن حضرت می خوانیم: «اُصِبنَا بِک یَا حَبیبَ قُلُوبِنا فَمَا اَعظَمَ المُصِیبَةَ بکَ حیثَ فقدنَاکَ فَاِنَّا لله وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُون؛(13)
 
 ای حبیب دلهای ما! با رحلت تو مصیبتی بر ما وارد شد، پس چقدر بزرگ است مصیبت [از دست دادن تو؛ زیرا (با رفتن تو) وحی از ما قطع شد و به فقدانت مبتلا شدیم]، پس ما از خداییم و به سوی او برمی گردیم.»
 

3- گریه حضرت زهرا(س) جهت طلب و آرزوی مرگ

وقتی رسول خدا(ص) را دفن کردند، حضرت زهرا(ع) بر سر قبر پدر آمد، مشتی از خاک قبر را برداشت و پس از گریه بسیار، آرزوی مرگ کرد و این شعر را فرمود:
 
«صُبَّتْ علَیَّ مصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا
صُبَّتْ عَلَی الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا؛(14)
 
 اران غم و اندوهی بر جانم ریخته است که اگر بر روزهای روشن می ریخت، آن روزها (مانند شب) تیره و تار می گردید».
در این مصیبت به جای من ار روزگار بودروز سپیده اش به شب تاریک می نمود
 

4. گریه حضرت زهرا(س) جهت غربت اسلام

یکی دیگر از مواردی که حضرت زهرا(ع) پس از رحلت پیامبر (ص) بر آن گریه و زاری کردند، غربت اسلام و مظلومیت آن بود؛ آن حضرت گاه در گوشه ای می نشست و خطاب به پدر با گریه می گفت:
 
قلَّ صبْرِی وَ بَانَ عَنِّی عَزَائِی
بَعْدَ فَقْدِی لِخاتَمِ الْأَنبِیَاءِ
عَینُ یا عَینُ اُسکُبی الدَّمعَ سحّاً
وَیکِ لا تَنجَلی بِفَیضِ الدِّماءِ
قَد بَکَتکَ الجِبالُ وَ الوَحشُ جَمعاً
وَ الطیرُ وَ الاَرض بَعدَ بُکیِ السَّماءِ
وَ بَکاکَ المحرابُ وَ الدَّرس لِلقر
آنِ فِی الصُّبحِ معلِناً وَ المساءِ
وَ بَکاکَ الاِسلامُ اِذ صارَ فی
النّاسِ غریباً مِن ساَئِرِ الغُرَباءِ
لَو تَرَی المِنبَرَ الَّذی کُنتَ تَعلُوهُ
عَلاهُ الظَّلامُ بَعدَ الضِّیاءِ
ا اِلهی عَجِّل وَفاتی الیک سریعاً
لَقَد تَنَغَّصَتِ الحَیاةُ یا مَولائی(15)
«صبر و تحمل کم شده و عزا و مصیبت من آشکار گشته است، بعد از دست دادن خاتم پیامبران. ای دیده! اشک ببار! و ای بر تو اگر سیل اشک را جاری نسازی. ای رسول خدا! ای برگزیدۀ حضرت حق!
 
ای پناه یتیمان و مستضعفان! کوه ها، حیوانات و پرندگان بر تو می گریند. زمین هم پس از گریۀ آسمان گریست. آقای من! شهر مکه و رکن و مشعر و سرزمین بطحاء اشکها می بارند.
 
آسمان و محراب و محل درس قرآن به هنگام صبح (و شام) از فراق تو گریه دارند و اسلامی که در میان امت تو غریب و تنها مانده است، بر تو می گرید.»
 
ایشان به نوعی اشاره دارد که اسلام، مکه، منبر و قرآن، همگی غریب و تنها شده اند.
 

5- گریه حضرت زهرا(س) تنها سلاح ویاور حضرت

در دوران خفقان پس از رحلت پیامبر(ص) که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شد و غاصبان بر مسند جانشینی رسول خدا(ص) تکیه زدند، تنها سلاح حضرت زهرا(ع) در مسیر بصیرت افزایی و روشنگری، گریه و اشک بود. آن حضرت در اشعاری می فرماید:
 
قُلْ لِلْمَغَیَّبِ تَحْتَ اَطْبَاقِ الثَّریَاِنْ
کُنْتَ تَسْمَعَ صَرْخَتِی وَ نِدَائِیا
قَدْ کُنْتُ ذَاتَ حِمیً بِظِلِّ مُحَمَّدٍ
لا اَخْشَی مِنْ ضَیْمٍ وَ کَانَ حمَالِیَا
فَالْیَوْمَ اَخشَعُ لِلذَّلِیلِ وَ اتَّقِی
ضَیْمِی وَ ادْفَعُ ظَالِمِی بِرِدَائِیَا
فَاِذَا بَکَتْ قُمْرِ یَةً فِی لَیْلِهَا
َجْنا عَلَی غُصْنٍ بَکَیْتُ صَبَاحِیَا
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَکَ مُونِسی
وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِیکَ وَ شَاحِیَا
مَاذَا عَلَی من شمَّ تُربَةَ اَحمَدَ
أن لا یَشُمَّ مَدَی الزَّمانِ غوالِیّاً؛(16)
 
 بگو به آن که در زیر طبقات زمین پنهان است، آیا صدای ناله و فریاد مرا می شنوی؟ من در سایۀ محمد(ص) در حمایت و حفاظت به سر می بردم و از هیچ دشمنی و کینه ای نمی ترسیدم و او جمال من بود.
 
امروز در برابر فرومایگان خاضعم و باک دارم به من تعدّی شود که ظالم را با چادرم دفع می کنم. اگر قمری، شب هنگام بر شاخه ای بگرید، من صبحگاهان می گریم.
 
 بعد از تو حزن و اندوه را مونس خود خواهم ساخت و اشک را اسلحة خود قرار خواهم داد. چه باکی است بر کسی که خاک قبر احمد(ص) را بوییده، در تمام زندگی هیچ عطری را نبوید».
 
در این اشعار، علاوه بر اشاره بر مصیبت رحلت پیامبر(ص) تنها و بی یاور شدن و روبرویی با فرومایگان را جزء مصائب خویش می داند که برای آن گریه می کند و تنها اسلحة خویش را گریه و چادر خویش می داند.
 
اشک یاد کودکیهای من است غمگسار بی کسی های من است در جوانی رازدارم بوده استمونس شبهای تارم بوده است ضربت در چون که پهلویم شکستمرهمی بر زخمهایم بوده است
 

 مکانهای گریۀ حضرت زهرا(ع)

حضرت فاطمه(ع) که این گونه شب و روز گریه می کند، آیا فقط گریه ای عاطفی در غم از دست دادن پدر است؟ تکرار گریه و مضامین روایات و اشعاری که مستند به حضرت زهرا(ع) است،
 
 نشان می دهد که ایشان یکی از شیوه هایی که در برخورد با مخالفان و غاصبان در پیش گرفت، تا فریاد مظلومانۀ خود را به دیگران برساند، گریه کردن بود.
 
 گریه در برانگیختن احساسات و عواطف دیگران نقش بسیار زیادی دارد و فرد نظاره گر، تحت تأثیر شدید قرار می گیرد و سعی می کند از ناراحتی گریه کننده بکاهد و یا به او کمک نموده، مشکل او را بفهمد و در حل آن بکوشد.
 
شاهد اینکه این گریه ها یک شیوة مبارزاتی بوده، این است که آن گریه فقط جنبة عاطفی داشت.
 
 حضرت فاطمه (ع) می توانست در یک نقطه، آن هم در خانة خود، مخفیانه گریه کند و این گونه گریه ای در نظر خود او نیز بهتر بود؛ زیرا او همان کسی است که وقتی پیامبر(ص) می پرسد:

بهترین چیز برای زنان چیست؟ در جواب عرض می کند: بهترین چیز برای آنان این است که مردان را نبیند و آنها نیز او را نبینند. (17)
 
اکنون چه پیش آمده است که او آشکارا گریه می کند، به گونه ای که گریه و ناله های او باعث اذیت دیگران شده است؟ باید خیلی از قضایای ناگوار پیش آمده باشد که حضرت مجبور شده است به گریه پناه ببرد.

حتی گریه کردن آن حضرت در مکانهای مختلف که هر کدام ویژگی و پیام خاصی به دنبال دارد، انسان را به تأمّل وامی دارد. در اینجا به برخی مکانهایی که حضرت زهرا(ع) در آنها به گریه کردن می پرداخت، اشاره می شود.
 

1- گریۀ حضرت زهرا(ع) کنار قبر پیامبر(ص)

راوی می گوید: هفت روز پس از وفات رسول خدا(ص) حضرت فاطمه(ع) برای زیارت قبر پدرش بیرون آمد و رو به قبر حرکت می کرد، در حالی که ناله و گریه می کرد.

و لرزان گام برمی داشت و از کثرت اشک و گریه گویا چیزی را نمی دید، تا اینکه نزدیک قبر رسید و از هوش رفت. زنان به سوی او دویدند و آب بر صورت او پاشیدند تا به هوش آید.

وقتی به هوش آمد، فرمود: «رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی؛ توان و قدرتم از بین رفته، توانم کم شده و دشمن مرا شماتت می کند و غصه و اندوه مرا می کشد.»
 
... ای پدر! «فَوَا اَسَفَاهْ علَیْکَ اِلَی اَن اُقْدِمَ عَاجِلاً عَلَیْکَ؛(18) پس تأسف بر تو دارم تا اینکه نزد تو آیم.» آنگاه ناله ای زد که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت نماید».
 
 بابا ز غم هجرت خون شد جگر زهرا
از داغ فراق تو خم شد کمر زهرا
تا بودی تو در عالم ما پرده نشین بودیم
بعد از تو زدند آتش از کین به در زهرا
 

2- گریۀ حضرت زهرا(ع)  در خانه

چنانکه در روایتی ذکر شد، حضرت زهرا(ع) آنقدر در خانۀ علی بر مصائب بعد از رحلت پیامبر(ص) گریه کرد که مورد اعتراض مردم و شیوخ مدینه قرار گرفت و زمانی که حضرت علی پیام مردم را به ایشان داد، فرمود:
 
«یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَقَلَّ مَکثِی بَیْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِیبِی مِنْ بیْنِ أَظهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکتُ لَیْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِی رَسُولِ اللَّهِ(ص)؛ (19)

ای ابالحسن! چقدر ماندنم در میان آنان اندک و رفتنم از میان آنان نزدیک است!» سوگند به خدا! شب و روز آرام نمی گیرم تا اینکه به پدرم ملحق شوم». سپس امام علی(ع) به آن حضرت فرمود: «افْعَلِی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه ما بدَا لَک؛ ای دختر رسول خدا! هرچه تو خود می دانی، انجام بده.»

به راستی چه خطر بزرگی را احساس کرده بود که اینگونه شب و روز ناله می زد؟ چه مصلحت بزرگی در این ناله ها و فریادها بود که حتی بر شکوة مردم ترجیح داشت؟!
یا رب آن بستۀ بشکسته کجاست
خوابگاه بدن خسته کجاست
آن که بستند بر او راه فغان
منعش از گریه نمودند خسان
آن نخوابیده به شبهای دراز
در کجا خفته نهان تر از راز
یا رب آن شمع شب افروز چه شد
صاحب آه جهان سوز چه شد
 

3- گریۀ حضرت زهرا(ع)  در قبرستان بقیع

بعد از آمدن مردم مدینه و اعتراض آنها به امام علی(ع)، آن حضرت در قبرستان بقیع جایگاهی برای حضرت فاطمه(ع) بنا کرد که «بیت الاحزان» توفیق ابوعلم مصری در کتاب خودش به نام اهل البیت (ص 167) می گوید:


 در روایتی آمده است: علی(ع) محلی را برای فاطمه(ع) در بقیع آماده ساخت که بیت الاحزان نامیده شد و آن محل تا این زمان باقی است و معروف به مسجد فاطمه(ع) در جهت قبة حسن و عباس. ابن جبیر نیز گفته است:
 
 کنار قبر عباسیه بیت فاطمه، دختر رسول الله(ص) است که به بیت الاحزان معروف است. گفته می شود حضرت فاطمه(ع) در آنجا می آمد و برای پدرش عزاداری می کرد. نام گرفت.
 
صبح گاهان حضرت فاطمه، حسن و حسین(ع) را همراه خویش نموده، گریان به سوی بقیع می رفت و همچنان در آن قبرستان می گریست تا غروب می شد.
 
آنگاه امیرالمؤمنین(ع) می آمد و او را به سوی خانه می برد، در حالی که او را بین دو دستش حرکت می داد. تا بیست و هفت روز پس از وفات پیامبر(ص) داستان اینگونه بود. (20)
 

4- گریۀ حضرت زهرا(ع) در قبرستان احد

محمود بن لبید می گوید: هنگامی که رسول خدا(ص) از دنیا رفت، حضرت فاطمه(ع) نزد قبور شهدا و بر سر قبر حمزة سید الشهدا(ع) می آمد و در آنجا می گریست.
 
 از آن پس چند روز مرتب نزد قبر حمزه آمدم و ایشان را در آنجا دیدم که گریه می کرد. روزی مقداری صبر کردم تا اینکه آرام شد.
 
 نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم: ای سیدة زنان [عالم]! به خدا سوگند! تو رگهای قلب مرا از گریه پاره کردی [چه شده است اینگونه گریه می کنی؟] فرمود:
 
ای ابوعمر! بر من سزاوار است که گریه کنم؛ زیرا مصیبت بهترین پدران؛ یعنی رسول خدا(ص) به من رسیده و چقدر مشتاق دیدار او هستم. آنگاه فرمود:
 
إذا ماتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ
وَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ ماتَ وَ اللّهِ أَکْثَرُ
 
«وقتی کسی می میرد، نام او کم برده می شود؛ اما سوگند به خدا! یاد پدرم از آن روزی که از دنیا رفت، زیادتر شده است.»


گفتم: ای سیدة من! مسئله ای از شما می پرسم که در سینه ام دارد؟ [معلوم می شود محمود متوجه شده بود که گریه های حضرت زهرا(ع) فقط برای فقدان پدرش نبود]. فرمود: بپرس. عرض کردم:
 
آیا رسول خدا(ص) بر امامت حضرت علی(ع) تصریح کرد؟ حضرت فرمود: «وَا عَجَباً أَنَسِیتُم یَومَ غَدِیرِ خُمٍّ؟؛ شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟»
 
عرض کردم: بلکه قضیة غدیر، بود (من فراموش نکرده ام)؛ ولی می خواهم از زبان شما بشنوم. فرمود:

«أُشهِدُ اللَّه تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ؛ خدای متعال را گواه می گیرم که شنیدم پیامبر اکرم (ص) می فرمود:
 
علی(ع) بهترین کسی است که در میان شما جانشین خودم قرار می دهم و او امام و خلیفة بعد از من است و دو سبط من و نُه نفر از صلب حسین(ع) پیشوایان در میان شما خواهند بود». پرسیدم:
 
 بانوی من! پس چرا علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا(ع) پاسخ داد: رسول خدا(ص) فرمود:
 
 «مَثَلُ الإمَامِ مَثَلُ الکَعبَةِ إِذ تُؤتَی وَ لا تَأتِی؛ مَثل امام، مانند کعبه است که نزد او می آیند (و طواف می کنند) و او نزد کسی نمی رود (کعبه دور مردم طواف نمی کند).» سپس ادامه داد:
 
 «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ، وَ لَوَرِثهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ، حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا، التَّاسِعُ منْ وُلْدِ الْحسَیْنِ؛(21)
 
آگاه باش، به خدا قسم! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت می نمودند، دو نفر (دربارة حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمی کردند
 
و [امامت را همان گونه که رسول خدا(ص) معرفی فرمود] جانشینی از جانشین دیگری و [امام] قبلی از قبل دیگری به ارث می برد تا قیام می کرد قائم ما که نهمین [فرزند] از حسین است».
 

نتیجه:

کی از علل اصلی این گریه‌ها، غم و اندوه بی‌پایان حضرت زهرا(ع) برای از دست دادن پدر بزرگوارش، پیامبر اسلام محمد(ص) است. این رویداد تلخ و دردناک، که با خروج پیامبر از دنیا رخ داد، در دل حضرت زهرا(ع) جراحت عمیقی را به جا گذاشت و گریه و زاری‌های او نشان دهنده درد بی‌پایان اوست.

علاوه بر آن، گریه حضرت زهرا(ع) نشان از غصب ولایت شوهرش، امیرالمؤمنین علی(ع) است. وقتی که حضرت زهرا(ع) شاهد تحقیر و ظلمی بود که به علی(ع) وارد شد و ولایت او را غصب کردند، درد و اندوه عمیقی در دل او شکل گرفت و گریه‌های غمگینش بیانگر این درد است.

همچنین، گریه حضرت زهرا(ع) بیانگر ظلم و ستمی است که به او شده است. حضرت زهرا(ع) به عنوان زهرای اسلام و دختر پیامبر، برخوردی بی‌عدالتانه و ناعادلانه از برخی افراد دریافت کرد. این ظلم و ستم‌ها بر دلشان اثر می‌گذارد و درد و غمی عمیق در دل حضرت زهرا(ع) ایجاد می‌کند که او را به گریه و زاری وادار می‌کند.

بنابراین، گریه حضرت زهرا(ع) نشانگر درد و غم بی‌پایانی است که به علت از دست دادن پدر، غصب ولایت شوهر و ظلم‌هایی که در برابر او مرتکب شدند، در دل او شکل گرفت. این گریه‌ها نشان از حالت عمیق روحی و عاطفی حضرت زهرا(ع) است

در تاریخ بشریت افراد زیادی بوده اند که در غم از دست دادن عزیزی، فراق محبوبی، نرسیدن به مقصودی و... گریه کرده اند. شاید بتوان گفت: هیچ یک از گریه ها ی پیامبران و اولیاء خدا مانند  گریة حضرت زهرا(ع) سوزناک، هدفمند، افشاگرانه و سیاسی نبوده است. تا آنجا که عده ای از گریة آن حضرت شکوه نمودند.
 
گریه های حضرت زهرا(ع) مبارزة منفی با دستگاه غاصب خلافت بود، نه فقط گریة عاطفی بر فقدان پدر. گریه بر غربت اسلام، قرآن و دستورات دینی بوده است
 
 گریه  حضرت زهرا (س) بر غصب خلافت، گریه بر مظلومیت امام علی(ع) و انحراف امت اسلامی از مسیر اصلی و صراط مستقیم بود. حیف و صد حیف که این امت به خوبی این پیام را دریافت نکردند.
 

پی نوشت:

۱. حاکم نیشابوری، م ۴۰۵ ق، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳ ص ۱۶۷
2. بحار الانوار، ج ۴۳، صص ۱۵۶ و ۲۱۴ و ج ۵۳، ص ۱۹؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۴۲.
3. بحار الانوار، ج 43، صص 156 و 214 و ج 53، ص 19؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 442.
4.مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 205، 49؛ بحار الانوار، ج 43، ص 157.
5.امالی، محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1400ق، ص 153، ح 8.
6. بحار الانوار، ج 43، ص 230؛ کنز الفوائد، ص 235.
7.کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، ج 8، ص 2
8.ریاض الابرار فی مناقب الائمه الاطهار، سید نعمت الله بن عبدالله جزائری، مؤسسه التاریخ العربی، بیروت، چاپ اول، 1427 ق/ 2006م، ج 1، ص19.
9.همان
10. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۶ و ۳۵
11. همان, ج ۴۳, ص
12. امالی، شیخ طوسی، منشورات مکتبة الاهلیة، مـطبعة النـعمان، نـجف اشرف، 1384ق/ 1964م، ج 1، ص 191.
13.عوالم العلوم، عبدالله بحرانی اصفهانی، مؤسسه الامام المهدی(عج)، قم، چاپ اول، بـی تا، ج 11، ص 806.
14. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق/ 1983 م، ج 79، ص 106؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 805؛ روضة الواعظین، ابن فتال نیشابوری، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، 1375ش، ج 1، ص 75.
15. عوالم العلوم، ج 11، ص 487؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، مکتبة الاسلامیة، تهران، چاپ اول، بی تا، ج 13، ص 25.
16. مناقب آل ابی طالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانی، انتشارات علامه، قم، 1379ق، ج 1، ص 243؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 454.
17. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، مطبعة السعادة، مصر، چاپ اول، 1357 ق، ج 2، ص 41.
18. بحار الانوار، ج 43، ص 175.
19.همان، ص 177.
20. بحار الانوار، ج 22، ص 523.
21. کفایة الاثر، حسینی کوه کمری، نشر بیدار، قم، چاپ اول، 1401 ق، صص 199 و 248؛ الانصاف فی النص علی الائمة الاثنی عشر(ع)، سید هاشم بن سلیمان، ترجمه: رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، بی تا، ص 412؛ بحار الانوار، ج 36، ص 353.
 

منابع:

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/6074/64192
https://hawzah.net/fa/Question/View/66029
https://www.mehrnews.com/news/5663334
https://hawzah.net/fa/Article/View/97655
http://www.sheshom.net/1391/01/625/
https://www.yjc.ir/fa/news/8619732


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.