لیله القدر الفرقانی
علامه حسن زاده آملی در «هزارویک نکته »خود ،به نقل از «فتوحات مکّیه »در باب اینکه لیلة القدر ،نیمه شعبان است یا در ماه رمضان واقع شده است ،این گونه نوشته است :«در باب 35فتوحات مکیّه روایاتی را که در اختلاف لیلة القدر مروی است ـ که در نیمه شعبان است ،یا در شهر رمضان ـ بدین وجه جمع کرده است که :«نیمه شعبان ،لیلة القدر فرقانی است و لیلة القدر رمضان ،لیلة القدر قرآنی است »و این کلامی سخت،استوار است ».(1)حضرت آیت الله ناصری دولت آبادی بر این باورند که:« شب نیمه شعبان ،بدون تردید شب قدراست یا دست کم ،در فضیلت هم چند شب های قدر معروف است . روایات متعدّدی از حضرت صادق (علیهالسلام)و حضرت باقر(علیهالسلام)نیز بر این مطلب گواهی می دهد. از این روست که فضایل ونیز اعمال ویژه این شب ،بیشتر از فضایل واعمال دیگر شب های مبارک سال ،همچون شب ولادت پیامبر اکرم (ص)،شب ولادت امیر مؤمنان (علیهالسلام)و نیز شب ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)می باشد».(2)
آیت الله جوادی آملی نیز نیمه شعبان را، لیلة القدر اهل بیت (علیهالسلام)دانسته ،درکتاب «امام مهدی (علیهالسلام)؛موجود موعود »آوده اند :«باتولد ولیّ خدا ،بهترین برکات ،بهره مردم می گردد، زیرا او «خیر أهل الأرض ؛بهترین موجود روی زمین »است و روشن است که اثر وجودی بهترین انسان زمین ،تمام زمین و ساکنانش را بهره مند می سازد. ولیّ عصر (علیهالسلام)و آخرین حجّت الهی که «خیر أهل الأرض »زمان ماست ،در سحرگاه نیمه شعبان (سال255ق.)چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السّرور آن حضرت است ،احتمال دارد شب قدر نیز باشد ،همان گونه که به برخی از اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است». ایشان در ادامه می نویسد:«نیمه شعبان ،شب مبارکی است که در فضایل ،شباهت های بسیاری به لیالی قدر دارد . همانگونه که در برتری شب های قدر فرموده اند :«آن ،شبی است که خداوند بر خود سوگند خورده که سائلی را ردّ نکند مگر آنکه در خواهش او معصیتی باشد »در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبیّ مکرم اسلام (ص)فرمود :که «خداوند در شب نیمه شعبان ،به اندازه موی گوسفندان قبیله بنی کلب بندگانش را می آمرزد»واین سخن ،کنایه از فراوانی آمرزیده شدگان در آن شب مبارک است.
کلام نورانی دیگری از امام صادق (علیهالسلام)نشان می دهد که ،نیمه شعبان نیز در حدّ خویش ،واجد یکی از درجات تقدیر امور است . ایشان در برابری این سنّت با لیالی مبارکه قدر فرمودند :«انّها اللیلة الّتی جعلها الله لنا أهل البیت(علیهالسلام)بإزاء ما جعل اللّیلة القدر لنبیّنا »یعنی همان طور که خداوند به پیامبر اکرم (ص)شب قدر مرحمت فرمود ،به ما اهل بیت (علیهالسلام)نیز نیمه شعبان را عطا کرد . همچنین امام باقر (علیهالسلام)در پاسخ پرسشی درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که :«بافضیلت ترین شب ،پس از لیلة القدر ،شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب ،فضلش را بر بندگان خویش ارزانی می دارد و با منّ و کرم خود ،آنان را می آمرزد. پس برای نزدیکی به خدا در این شب بکوشید».پیامبر گرامی اسلام (ص)نیز در شب نیمه شعبان به عایشه فرمودند که :«در این شب ،اجل ها نوشته و روزی ها تقسیم می گردد و خدای عزّ و جلّ ، بیش از موهای گوسفندان قبیله بنی کلب ،بندگانش را می آمرزد و فرشتگان را به آسمان دنیا و از آن جا به زمین نازل می کندو در این نزول ،ابتدا در مکّه فرود می آیند».
راز همتایی شب میلاد امام زمان (علیهالسلام) با شب قدر
زیرا هر چند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهی ،خطّی از قداست داشته باشند،امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزّمن (در زمان گنجیده )است. بر طبق این بیان جامع ،میلاد ولیّ معصومی که کون جامع و معادل قرآن مجید است . حقیقت او و نبوّت و امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود و بر همین اساس آنچه درباره صدّیقه کبرا ،فاطمه زهرا (س)و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء مبنی بر تطابق حقیقت آن ذات مبارک با لیلة القدر یا معرفی میلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح می گردد،از سنخ تمثیل است نه تعیین.
از آنجایی که حضرت خاتم الاوصیاء حجّت بن الحسن المهدی (علیهالسلام)،عصاره فضایل اهل بیت وحی (علیهالسلام)بلکه تمام انسان های کامل است ،ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غیب الهی در عالم ملک ،در میان سایر ایّام مبارک و موالید حجج الهی (علیهالسلام)برجستگی خاص و ویژه ای یافته است که در پرتو آن ،هم طراز لیالی قدر ،بلکه شبی از شب ها محتمل قدر به شمار می رود . گویا در عصر ما ،که زمان ولایت آن آخرین ولیّ معصوم است ،مقدّرات عالم در مراتبی رقم می خورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شب های ماه مبارک رمضان یکی پس از دیگری تثبیت می شود».(3)
آداب و آیین شب نیمه شعبان
همچنین امام صادق (علیهالسلام)فرمود:«وقتی که اوّل شعبان فرا می رسد ،منادی ای از عرش ندا در می دهد :ای کسانی که به زیارت امام حسین (علیهالسلام)آمده اید ،مبادا شب نیمه شعبان ،از زیارت آن حضرت دست بدارید . اگر می دانستید که چه [اسرار و برکاتی ]در آن نهفته است،سالی دیگر در کنار آن حضرت می ماندید تا شب نیمه شعبان سال آینده را دریابید».
سید بن طاووس در سرّ ثواب فراوان زیارت سیّد الشّهدا (علیهالسلام)در چنین شبی ،می آورد :«تسلیم [محض]بودن سالار شهیدان در برابر فرمان خدا ،آنگاه که به شهادت فراخوانده شد و جان عزیز خود را ـ خالصانه ـ تقدیم کرد،تقدیم کرد ،از امورخارق العاده است ،زیرا آن حضرت به واسطه اطّلاع دادن جدّ و پدر بزرگوارش (علیهالسلام)به تفصیل از حوادث هولناک آینده آگاه بود . بنابراین هر اندازه که خداوند آن حضرت ببخشد و عطا کند و همچنین هر اندزه که آن حضرت برای زائران خود ، از خداوند درخواست کند، باز هم نزد خدای اندک است ،چون خداوند ذاتا و به خودی خود ،قادر ،رحیم و کریم است و هر قدر که ببخشاید ،عطایایش کاستی نیافته ،بلکه افزونی هم می یابد».(4)
مرحوم ملکی تبریزی نیز در «مراقبات»، رمز و راز این پاداش فراوان را این گونه توضیح می دهد :«بنده باید در این شب بیندیشد که چرا خداوند متعال این همه ثواب های سترگ و پاداش های بزرگ برای زیارت سیّد الشّهدا (علیهالسلام)قرار داده است ،به گونه ای که در روایات آمده است که :«زیارت امام حسین(علیهالسلام) در چنین شبی، مانند زیارت خداوند در عرش می باشد »البتّه همه نمی توانند به علّت این امر پی برند ،حتّی علّامه عالی مقدار آیت الله سیّد مهدی بحر العلوم (ره )نیز سبب را از شیخ و عارف بزرگ ،شیخ حسن معروف به نجف می پرسد.
یک پرسش و پاسخ
سخن را با توصیه ای از سیّد اهل مراقبه ،ابن طاووس ،به پایان می بریم و از همگان در این شب شریف التماس دعا داریم :«وقتی نیمه شعبان به پایان خود رسید،اعمال خود را به معصومی که واسطه میان تو و خدایت در برآوردن حاجت و آرزوهایت می باشد ـ یعنی اما عصر(علیهالسلام)ـ بسپار و به او توسّل کن !و با توجّه به ایشان ،به آستان خدا روی آور تا عبادت های تو را بدون کاستی و همراه با گذشت و مغفرت به خداوند بسپارد و درهای قبولی اعمال را گشاده و کردارت را در درجات برتر بالا ببرد...».(6)
پی نوشت ها :
1ـ حسن زاده آملی ،هزار و یک نکته، صص429ـ430.
2ـ ناصری محمّد ،آب حیات ،ص39.
3ـ جوادی آملی امام مهدی (علیهالسلام)موجود موعود ،صص60ـ63.
4ـ سیّدابن طاووس ،اقبال الاعمال ،ج2صص921ـ919.
5ـ ملکی تبریزی ،المراقبات ،صص187ـ188
6ـ اقبال الاعمال ،ج2،ص942.