نشانه هاي عمومي آخرالزّمان
نويسنده:ابراهيم شفيعي سروستاني
پيامبر گرامي اسلام (ص)وامامان اهل بيت (ع)در روايات متعددي به توصيف آخر الزّمان و بيان نشانه هاي عمومي اين دوران پرداخته اند .يکي از اين روايات ،روايت مفصّلي است که در کتاب «الکافي»از امام ششم شيعيان نقل شده است . امام صادق (ع)در ابتداي اين روايت ،در پاسخ يکي از ياران خود که با اشاره به برخورد تحقير آميز منصور عباسي با آن حضرت از ايشان مي پرسد :«اينان تا کي بايد سلطنت کنند و ماکي از [آزار آنها ]راحت و آسايش مي يابيم.»مي فرمايد :«آيا نمي داني که هر چيزي مدّتي دارد ؟...آيا اين سخن تو را سود مي بخشدکه بداني هر گاه زمان اين امر و [پايان دولت آنان ]فرارسد،از چشم بر هم زدني زودتر رخ مي دهد؟اگر تو مي دانستي که آنها در درگاه خداوند چه وضعي دارند،خشم تو نسبت به آنها بيشتر مي شد. اگر تو يا [حتّي ]همه ساکنان زمين کوشش کنند که آنها را از نظر گناه به وضعي بدتر از آنچه اکنون در آن به سر مي برند،در آورند ،نمي توانند.پس [مراقب باش]شيطان تو را نلغزاند و پريشان نکند؛زيرا عزّت وسربلندي تنها از آن خدا،رسول او و مؤمنان است ،ولي منافقان نمي دانند . آيا نمي داني هر کس منتظر اين امر باشد و در برابر آزار و ترسي به او وارد مي شود،شکيبايي پيشه کند،فرداي قيامت در صف ما محشور مي شود».
آنگاه آن حضرت نشانه هاي آخر الزّمان يا عصر ظهور دولت حق را چنين بر شمرد:
«1.آنگاه که ديدي حق مرده است و اهل حق از ميان رفته اند ؛2. ستم همه جا را فراگرفته است 3.قرآن فرسوده شده ،و بدعت هايي از روي هوا وهوس در مفاهيم آن به وجود آمده است ؛4.دين بي محتوا شده است ،همانند ظرفي که آن را واژگون مي سازند؛5.اهل باطل بر اهل حق بزرگي مي جويند؛6.شر آشکار شده است و از آن نهي نمي شود و هر که کار زشت انجام دهد ،معذورش مي دارند؛7.فسق آشکار شده است و مردان به مردان و زنان به زنان بسنده مي کنند8.مؤمن ،سکوت اختيار کرده است و سخنش را نمي پذيرند؛9.فاسق دروغ مي گويد و کسي دروغ و افترايش را به او باز نمي گرداند؛10بچّه کوچک ،مرد بزرگ را خوار مي شمارد؛11.پيوند خويشاوندي بريده مي شود؛12.هر که را به کار بد بستايند،خوش حال مي شود؛13.پسر بچّه همان مي کند که زن مي کند14.زنان با زنان ازدواج مي کنند؛15مداحي و چاپلوسي فراوان شده است ؛16.مرد ،مال خود را در غير راه طاعت خدا خرج مي کند و کسي از او جلوگيري نمي کند17.چون شخص مؤمني را ببيند ،از کوشش او به خدا پناه برد ،18.همسايه ،همسايه خود را آزار مي دهد و در اين کار مانعي براي او نيست ؛19.کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن مي بيند و شاد است از اينکه در روي زمين فساد وتباهي مي بيند؛20.آشکارا شراب بنوشد و کساني که از خداي عزّو جلّ نمي ترسند،براي نوشيدنش گرد هم مي آيند؛21.امربه معروف کننده خوار است 22.فاسق در آنچه خدا دوست ندارد،نيرومندو ستوده است ؛23.اهل قرآن و هر که آنان را دوست دارد،خوار است ؛24.راه خير بسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است ؛25.خانه کعبه تعطيل شده است و دستور به ترک آن داده مي شود؛26.مرد به زبان مي گويد ،آنچه را که به آن عمل نمي کند؛27.مردان ،خود را براي استفاده مردان فربه مي کنند و زنان براي زنان ؛28زندگي مرد از پس او اداره مي شود و زندگي زن از فرج او؛29. زنان مانند مردان براي خود انجمن ها ترتيب مي دهند؛30. در ميان فرزندان عبّاس ،کارهاي زنانگي آشکار مي شود (و خود را مانند زنان زينت مي کنند،همان گونه که زن براي جلب نظر شوهرش ،خود را آرايش مي کند)؛31.به مردها پول مي دهند که با آنها يا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند؛32.توانگر از شخص با ايمان عزيزتر است ؛33.رباخواري آشکار است و رباخوار سرزنش نمي شود؛34.زن ها به زنا افتخار مي کنند؛35. زن براي نکاح مردان با شوهر خود همکاري مي کند؛36.بيشتر مردم و بهترين خانه ها آن باشد که به زنان در هرزگي شان کمک مي کنند؛37.مؤمن به خاطر ايمانش غم ناک و پست وخوار مي شود؛38.بدعت و زنا آشکار مي شود؛39.مردم به شهادت ناحق اعتماد مي کنند؛40دستورهاي ديني بر اساس تمايلات اشخاص تفسير مي شود؛41.حلال ،تحريم شود و حرام ،مجاز؛42. مردم چنان در ارتکاب گناه گستاخ شده اند که منتظر رسيدن شب نيستند؛43. مؤمن نمي تواند کار بد را نکوهش کند،جز با قلب؛44.مال کلان در راه غضب الهي خرج مي شود؛45.زمام داران به کافران نزديک مي شوند و از نيکان دوري مي گزينند؛46.واليان در داوري رشوه مي گيرند؛47.پست هاي حساس دولتي به مزايده گذارده مي شود؛48.مردم با محارم خود نزديکي مي کنند؛49به تهمت وسوءظن ،مرد به قتل مي رسد؛50.مرد به مرد پيشنهاد عمل زشت مي کند و خود و اموالش را در اختيار او مي گذارد؛51. مرد به خاطر آميزش با زنان سرزنش مي شود(که چرا با مردان آميزش نمي کند)؛52. مرد از کسب زنش از هرزگي نان مي خورد و آن را مي داند و به آن تن مي دهد؛53.زن بر مرد خود مسلط مي شود وکاري را که مرد نمي خواهد انجام مي دهد و به شوهر خود خرجي مي دهد ؛54. مرد ،زن و کنيزش را (براي زنا)کرايه مي دهد و به خوراک و نوشيدني پستي تن در مي دهد ؛55. سوگندهاي به ناحق به نام خدا بسيار مي شود؛56. قمار آشکار مي شود؛57. شراب را بدون مانع و آشکارا مي فروشند؛58. زنان مسلمان ،خود را در اختيار کافران مي گذارند؛59. لهو ولعب آشکار مي شود و کسي که از کنار آن مي گذرد ،از آن جلوگيري نمي کند(وکسي جرئت جلوگيري را ندارد)؛60.کسي که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند،مردم شريف را خوار مي کند؛ 61.نزديک ترين مردم به فرمان روايان کسي است که به دشنام گويي ما خاندان ستايش شود؛62.هر کس ما را دوست دارد،دروغ گويش مي دانند و شهادت او را نمي پذيرند؛63. مردم ،در گفتن حرف زور و ناحق با همديگر رقابت مي کنند؛64. شنيدن قرآن بر مردم سنگين و گران مي آيد و در عوض ،شنيدن سخنان باطل بر مردم آسان است ؛65.همسايه ،همسايه را از ترس زبانش گرامي مي دارد؛66.حدود خدا تعطيل مي شود و در آن به دلخواه خود عمل مي کنند؛67.مساجد طلا کاري مي شود؛68.راست گو ترين مردم پيش آنها ،مفتريان دروغ گويند؛69.شرّ و سخن چيني آشکار مي شود؛70. ستم کاري گسترش مي يابد؛71.غيبت را سخن نمکين مي شمارند و مردم همديگر را بدان مژده مي دهند؛72.براي غيرخدا به حج و جهاد مي روند؛73.سلطان به خاطر کافر ،مؤمن را خوار مي کند 74.خرابي و ويراني بيش از آبادي است ؛75.زندگي مرد از کم فروشي اداره مي شود؛76.خون ريزي را آسان مي شمارند؛77.مرد براي غرض دنيايي رياست مي طلبدو خود را به بدزباني مشهور مي سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند؛78.نماز را سبک مي شمارند ؛79.مرد مال بسيار دارد ،ولي از وقتي که آن را پيدا کرده ،زکات آن را نپرداخته است؛80.قبر مرده ها را مي شکافند و آنها را مي آزارند و کفن هايشان را مي فروشند؛81.آشوب بسيار مي شود؛82.مرد روز خود را به نشئه (شراب)به شب مي برد و شب را به مستي صبح مي کند؛83.با حيوانات عمل زشت انجام مي دهند؛84.حيوانات همديگر را مي درند؛85.مرد به مصلّي مي رود،ولي چون بر مي گردد،جامه در تن ندارد؛86.دل مردم سخت و چشمانشان خشک مي شود و ياد خدا بر آنان سنگين مي آيد؛87.کسب هاي حرام گسترش مي يابد و بر سر آن رقابت مي کنند؛88.نماز خوان براي ريا و خودنمايي نماز مي خواند؛89.فقيه براي غير دين فقه مي آموزد و دنيا و رياست طلب مي کند؛90.مردم دور کسي را گرفته اندکه قدرت دارد؛91.هر کس روزي حلال مي جويد،سرزنش مي شود و جوينده حرام ،مورد ستايش وتعظيم است ؛92.در مکّه و مدينه کارهايي مي کنند که خداوند دوست ندارد و کسي هم نيست که مانع شود و هيچ کس آنها را از اين کارهاي زشت باز نمي دارد؛93.آلات لهو ولغب [حتي]در مکّه و مدينه آشکار مي شود؛94.مرد سخن حق مي گويد و امر به معروف و نهي از منکر مي کند؛ديگران او را نصيحت مي کنند و مي گويند :اين کار بر تو لازم نيست؛95.مردم به همديگر نگاه مي کنند و به مردم بدکار اقتدا مي کنند؛96.راه خير به کلّي خالي است و کسي از آن راه نمي رود؛97.مرده را به مسخره مي گيرند و کسي براي مرگ او غمگين نمي شود؛98.هر سال بدعت و شرارت بيشتر مي شود؛99.مردم و انجمن ها تنها از توانگران پيروي مي کنند؛100.به فقير چيزي مي دهند ،در حالي که به او مي خندند و براي غير خدا به او ترحّم مي کنند،101.نشانه هاي آسماني پديد مي آيد ،ولي کسي از آن هراس ندارد؛102.مردم در حضور جمع،همانند بهايم مرتکب اعمال جنسي مي شوند و هيچ کس از ترس،کار زشت را انکار نمي کند؛103.مرد در غير اطاعت خدا زياد خرج مي کند،ولي در مورد اطاعت خدا از کم هم دريغ مي ورزد؛104.آزار به پدر ومادر آشکار مي شود و مقام آنها را سبک مي شمارند و حال آنها در پيش فرزند از همه بدتر باشد و از اينکه به آنها افترا زده شود ،خوشحال مي شوند؛105.زن ها بر حکومت چيره مي شوند و پست هاي حساس را قبضه مي کنند و کاري پيش نمي رود ،جز آنچه به دلخواه آنان باشد؛106.پسربه پدر خود افترا مي زندو به پدر و مادر خود نفرين مي کند و از مرگشان خوشحال مي شود؛107.اگر روزي بر مردي بگذرد که در آن روز گناه بزرگ مرتکب نشده باشد،مانند هرزگي يا کم فروشي يا انجام کار حرام يا مي خوارگي ،آن روز غمگين است و خيال مي کند که روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز بيهوده تلف شده است؛108.سلطان موّاد غذايي را احتکار مي کند،109.حقّ خويشاوندان پيامبر (خمس)به ناحق تقسيم مي شود و بدان قمار بازي و مي خوارگي مي کنند؛110.با شراب درمان مي کنند و بدان بهبودي مي جويند؛111.مردم در مورد ترک امر به معروف و نهي از منکر و بي عقيدگي يکسان مي شوند؛112.منافقان و اهل نفاق سر وصدايي دارند و اهل حق ،بي سرو صدا و خاموش اند؛113.براي اذان گفتن و نماز خواندن مزد مي گيرند؛114.مسجد ها پراست از کساني که از خدا ترس ندارند و براي غيبت و خوردن گوشت اهل حق به مسجد مي آيند و در مساجد،از شراب مست کننده توصيف مي کند؛115.شخص مست که از خود تهي است ،بر مردم پيش نمازي مي کند و به مستي او ايراد نمي گيرد و چون مست شود،گرامي اش مي دارند؛116.هر که مال يتيمان را بخورد ،شايستگي او را مي ستايند؛117.قاضيان به خلاف دستور خدا داوري مي کنند؛118.زمام داران از روي طمع ،خيانت کاران را امين خود مي سازند؛119.ميراث (يتيمان )را فرمان روايان به دست افراد بد کار و بي باک نسبت به خدا داده اند،از آنها حق حساب مي گيرند و زمام آنها را رهاي مي سازند تا هر چه مي خواهند انجام دهند؛120.بر فراز منبرها ،مردم را به پرهيزکاري دستو ر مي دهند ،ولي خود گويندگان به آن دستور عمل نمي کنند؛121.وقت نماز ها را سبک مي شمارند؛122.صدقه را به وساطت ديگران به اهل آن مي دهند و به خاطر رضاي خدا نمي دهند،بلکه از روي درخواست مردم و اصرار آنها مي پردازند؛123.تمام همّ و غمّ مردم ،شکم و عورتشان است ،باکي ندارند که چه بخورند و با چه آميزش کنند؛124.دنيا به آنها روي آورده است ؛125.نشانه هاي حق کهنه گشته است».
امام صادق (ع)پس از پيش بيني اين حوادث ،خطاب به راوي فرمود :«در چنين زماني مراقب خود باش .نجات خود را از خداوند بخواه (فرج نزديک است )و بدان که مردم با اين نافرماني ها سزاوار عذاب اند . اگر عذاب بر آنها فرود آمد و تو در ميان آنها بودي ،بايد به سوي رحمت حق بشتابي تا از کيفري که آنها به واسطه سرپيچي از فرمان خدا مي بينند،بيرون بيايي . «.بدان که خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نمي گرداند:«و إنّ رحمة الله قريبٌ من المحسنين».(1)
پی نوشت ها :
1ـ الکافي ،ج8،صص36ـ42،ح7،بحارالانوار،ج52،صص254،260.