بچه ها !سلامت باشيد

به نظرتان اين جک و جوونورهايي که شب ها لابه لاي ظرف هاي نشسته و کتاب و جزوه و کمد لباس هايتان رژه مي روند روزهايي که دردانشگاه و سرکلاس مشغول کسب علم و دانش هستيد کجا مي روند خب چه خوشتان بيايد و چه نيايد بايد بگوييم آنها و ميکروب هايشان با شما زندگي مي کنند و خب اين بلايي است که دانشگاه و زندگي
سه‌شنبه، 11 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بچه ها !سلامت باشيد

بچه ها !سلامت باشيد
بچه ها !سلامت باشيد


 

نويسنده :احسان لطفي -احسان عمادي




 
دانشجويان ورودي جديد اين توصيه هاراجدي بگيريد
به نظرتان اين جک و جوونورهايي که شب ها لابه لاي ظرف هاي نشسته و کتاب و جزوه و کمد لباس هايتان رژه مي روند روزهايي که دردانشگاه و سرکلاس مشغول کسب علم و دانش هستيد کجا مي روند خب چه خوشتان بيايد و چه نيايد بايد بگوييم آنها و ميکروب هايشان با شما زندگي مي کنند و خب اين بلايي است که دانشگاه و زندگي دانشجويي سرشما آورده است .دانشگاه نظم درون و بيرونتان را تاجايي که بتواند زير ورومي کند. يعني اگر تا قبل از مهرامسال روزي سه بار دوش مي گرفتيد .هفته اي يک بار ملافه تختتان را عوض مي کرديد و از همه اينها مهم تراصلاً چيزي به نام ليوان مشترک درلغت نامه شما وجود خارجي نداشت. ازحالا به بعد رعايت همه اينها سوسول بازي به حساب مي آيد و شما هم متهم رديف اول بچه مثبت بودن هستيد اما از ما مي شنويد. زير باراين مدل انگ ها نرويد و حسابي حواستان به بهداشت و نظم و ترتيب بيروني تان باشد.
چرا زندگي دانشجويي بيماري زاست؟

اين چرک دوست داشتني
 

زندگي خوابگاهي براي دانشجوها مثل اردوهاي کماندويي براي سربازهاست زنده و سالم بيرون آمدن ازش سخت است اما اگر موفق شويد ديگر هيچ مرض و ميکروبي حريف شما نمي شود. قراراست درطول اين ايام با انواع ويروس ها ميکروب ها و باکتري ها به مفاهمه برسيد و ياد بگيريد که چطور درکناريکديگر همزيستي مسالمت آميزي داشته باشيد خب البته راه هايي هم هست که خطرات اين مسير را کمتر و شانس به سلامت بيرون آمدن از آن را بيشتر مي کند. يحتمل خيلي از اين دستورالعمل ها به نظر شما بديهي باشد و حتي شنيدن شان رانوعي جسارت به شخصيت تان حساب کنيد اما درجايي به نام خوابگاه هراتفاقي ممکن است.

ميکروب هايي که با شما مي دوند
 

نگران مفتخرشدن به القابي مثل «سوسول» آقاي بهداشت بچه ها سلامت باشيد و امثالهم نباشيد.اولاً که اسم گذاشتن در دوران دانشجويي جزو تفريحات سالم بچه هاست و ثانياً چنين عناويني بيش ازاينکه ناشي از وسواس و تميزي بيش از حد ملقب به آن باشد، به کثافت و شلختگي جماعت اسم گذاربرمي گردد در خوابگاه هرکس حداقلي از اهميت رابراي بهداشت و سلامت خود قائل باشد،ريسک تابلوشدن رابه جان خريده است.مسواک شخصي خودتان راداشته باشيد و لحاف و تشک تان راشريکي با بقيه استفاده نکنيد. بهتراست به ديگران اجازه استفاده از حوله و ريش تراش خود را ندهيد اما اگر ديديد قضيه بالا گرفته و عن قريب است که به جرم خودخواهي و تافته جدابافتگي حکم تکفير و بايکوت تان صادر شود کوتاه بياييد. شستن ظرف ها را پشت گوش نيندازيد و نگذاريد کپه تاسقفتان چند روز گوشه اتاق بمانند. هم منظره اش افسردگي مي آورد هم بوي مانده غذاهاي فاسد شدني حالتان را به هم مي زند. يادتان نرود که خوابگاه حمام هم دارد گاهي سري بهش بزنيد و تفکرات فلسفي و انديشه هاي عميق خودرا حين ليف و شامپو زدن پي بگيريد.

مرض هايي که دست به دست مي شود
 

به دليل رعايت نکردن همين بديهياتي که دربالا ذکرش رفت خوابگاه محيط بسيار مناسبي براي ابتلا و انتشارانواع و اقسام بيماري هاي ويروسي و باکتريال است اولين قدم براي مقابله طبعاً پيشگيري است اما حالا که اين قدم رابرنداشتيد و مريض شديد بي خودي پهلوان پنبه بازي درنياوريد و بدون ترس از «آقاي بهداشت» شدن،باديدن اولين نشانه هاي بيماري برويد به دکترخوشبختانه همه دانشگاه ها بهداري دارند و شما رامجاني يابه قيمتي ارزان ويزيت مي کنند. بعد از آن کانال هاي ارتباطي تان بابروبچ راکمترکنيد. وقت براي ابراز محبت زياد است. عجالتاً اين چند روز رابي خيال ماچ و بغل کردن شويد بشقاب و قاشق و ليوان تان رافوري از بقيه جداکنيد رژيم غذايي هم بايد عوض شود؛به ضرس قاطع غذاهاي آب پز شيرداغ مايعات و سوپ براي هربيماري بهتراز غذاهاي چرب و شيرين و پرحجم است.

آشپزباشي موردنظر در دسترس مي باشد
 

مرز بين«صفا و صميميت» و«آلودگي و کثافت» کجاست ؟دراين مورد بين علماي فن در خوابگاه اختلاف بسياراست .طيف خاکي هاي افراطي براين عقيده اند که رفتارهايي نظيربا همديگراز يک ظرف غذا خوردن،بشقاب باقيمانده غذاي ديگري را«حلال» کردن و ساندويچ را به شيوه يک «گازتو،يک گازمن خوردن»نشان دهنده اوج صميميت و نهايت عمق دررابطه مي باشد.جناح سوسول هاي بهداشتي اما معتقدند چنين رفتارهايي خلاف اصول سلامت است ما هم گرچه درخوابگاه جزو دسته اول بوديم اما اينجاطرف جناح بهداشتي ها رامي گيريم وعرض مي کنيم که هيچ وقت از قاشق دهني يکديگراستفاده نکنيد. درزمينه ظروف ويژه آشاميدن هم خوشبختانه به برکت خلاقيت روزافزون و شکوفاشده هنرمندان عرصه «زلم زيمبو» سازي امروزه کلي ليوان فانتزي با طرح هاي پست مدرن و کانسپچوآل آرت دربازار هست که مي توانيد يکي از انواع دسته دارش را-دردارو دوجداره هم باشد چه بهتر به قيمتي ارزان ابتياع کنيد و به عنوان «آبشخورشخصي» از آن بهره بگيريد.

رواق منظر چشم من آشيانه توست؟
 

درمنابع خبري آمده که شايع ترين بيماري هاي دانشجويان درسال هاي گذشته مشکلات چشمي بوده اند. از آنجا که از همين محدوده چند سانتي متري چندين هزارمتخصص چشم و حدود ده رشته مختلف فلوشيپ و فوق تخصص چشم نان مي خورند.هرعقل سليمي مي پذيرد که مشکلات چشمي بايد بسيارمتعدد و متنوع باشند ولي متاسفانه اين منابع خبري مشخص نکرده اند که مشکلات چشمي مورد نظرشان دقيقاً کدامند. بنابراين ما دراينجا سعي مي کنيم حدس بزنيم که منظوراين منابع خبري چه بوده تا به فراخورآن توصيه هايي هم ارائه کنيم.
*اگرمنظوراين منابع خبري عيوب انکساري چشم (همين نزديک بيني و دوربيني و آستيگماتيسم )بوده اولاً تعجبي ندارد که اين عيوب در دانشجويان نسبت به مثلاً بناها بيشتر باشد چون اين افراد با چشمشان بيشتر سروکار دارند و بيشتر متوجه ضعف هاي ريز آن مي شوند. ثانياً خب که چي چون براي پيشگيري از عيوب انکساري در دانشجويان ديگر نمي شود کاري کرد يادتان باشد مطالعه درنورکم يا از نزديک يا به مدت طولاني باعث ضعيف شدن چشم نمي شود فقط مي تواند باعث خستگي و سردرد شود پس تا آنجا که به مشکلات چشمي مربوط است هرچه دوست داشتيد در تاريکي مطلق يازير کرسي يا 25 ساعت در شبانه روز! يا از فاصله سه ميلي متري يا 30 متري مطالعه کنيد و غمتان هم نباشد.
*اماشايد منظوراين منابع خبري اين بوده که امروزه به دليل کثرت فعاليت هاي تفريحي و فوق برنامه دردانشگاه هاي ما از جمله کثرت استفاده از استخرهاي بهداشتي که به آبشان کلر زده مي شود شيوع کونژنکتيويت شيميايي دردانشجويان بالا رفته.
*يا شايد منظور آن بوده که چون در سال هاي اخير مرفهين شانس بيشتري براي رفتن به دانشگاه دارند ميزان کراتيت UV (آسيب پرتوهاي فرابنفش قرنيه )براثرافراط دراسکي کردن، ميان دانشجويان ما افزايش پيداکرده.
*يا شايد آن طور که آمارها نشان مي دهند به خاطر شرايط خاص جامعه ميزان شاخص فرورفتن شست پا در چشم دردانشجويان ما نسبت به ميانگين جهاني بسيار بالاتراست و همين باعث ايجاد آن دسته از مشکلات چشمي اي شده که موردنظراين منابع خبري بوده است.
*يا شايد ادعاي اين منابع خبري به شيوع کونژنکتيويت هاي مسري ويروسي و باکتريايي مربوط باشد دراين صورت هيچ توصيه اي جاي اين توصيه هاي ساده «ماماندوز» رانمي گيرد .توي چشم هم عطسه نکنيد و بعد از دستشويي و تورق کتاب کتابخانه دانشکده دستتان رابشوييد و اگر حس مي کنيد که مجبور به انگشت بردن داخل دماغ و چشمتان هستيد لااقل اول دومي راانجام دهيد و بعد با خيال راحت به اولي بپردازيد.
*مي گويند يکي از بنيانگذاران رشته بيماري هاي چشم ايران در کنگره اي گفته هرکس درانتخاب تخصص دنبال آن رشته اي رفته که درآن کمبود داشته؛که مثلا فلاني کچل بوده و تخصص موگرفته يا بهماني مخش عيب داشته و تخصص مغز و اعصاب گرفته وي درپاسخ به يکي از حضار که پس شما چرا متخصص چشم شديد با نگاهي خاص از گوشه عينک گفته «من بدچشم بودم» اين داستان راتعريف کردم تا به صورت غيرمستقيم بگويم شايد اين منابع خبري هم به همين معضل بدچشمي اشاره داشته اند.
*اين هم يک توصيه علمي براي اينکه پول اظهارنظرکارشناسي حلال باشد و موجب باقيات الصالحات هم بشود مراقب شپشک مژه باشيد اين بيماري بسيار مسري است و از سرو حتي ساير نقاط بدن به چشم منتقل مي شود.خود من در همين تهران تا به حال سه مورد آن راديده ام .ريمل هاي پروپيمان،محيط مناسبي براي تخمگذاري اين موجود هستند.
درنهايت من که نفهميدم منظورمنابع خبري از شيوع بيماري هاي چشمي دردانشجويان ايراني چه بوده اينها کلياتي بودند که به عقل من رسيدند. پس نهايتاً اين توصيه کلي مي ماند که «دانشجويان عزيز کلا مواظب چشم هايتان باشيد».

خودت رابچسب رفيق !
 

سرتان خيلي شلوغ است بشريت چشم به دستان شما دوخته تا نجاتش بدهيد و تاريخ سرکوچه منتظر مانده که برويد و عوضش کنيد اما همه اين مسووليت ها نبايد باعث شود که نکته هاي ساده اي مثل اين رافراموش کنيد جسم اولين چيزي است که مسووليت آن باورود شما به دوره شما به دوره جواني به خودتان واگذار مي شود و وقتي مي گوييم جسم. منظورمان مغز و به تبعش روان هم هست فرض براين است که خودتان متوجه اهميت ماجرا هستيد و مي دانيد که اين کالبد و محتوياتش گارانتي تعويض ياکارت طلايي يابيمه بدنه ندارد.از حالا تا آن زمان که رخ درنقاب خاک بکشيد- نگوييد زبانم لال! اتفاق مي افتد- بايد با همين دندان ها استخوان ها وسلول ها بسازيد. بنابراين عاقلانه ترين کاراين است که هرچه زودتر مراقبت از جسم و روحتان راياد بگيريد و کليد بزنيد. اين 5 تا از مهم ترين بخش هايي هستند که خيلي بايد حواستان بهشان باشد.

خميازه هاي آرامش
 

خواب به غيرازاينکه قلمرو جولان ناخودآگاه است فرصت آرامش و تجديد قواي جسم و روان آدم هم هست يک ذهن و تن خسته با يک وجود آماده براي فعاليت به اندازه يک خواب خوب يابرعکس يک خواب بدفاصله دارد.
خواب ،واقعاً چيز مهمي است آن قدر که اگرديديد يک ماه است بد مي خوابيد خسته تر بيدار مي شويد و هيچ لذتي از خميازه بعد از باز شدن چشم ها نمي بريد يا هيچ انگيزه اي براي بيدارشدن نداريد. دکتر رفتن اصلاً سوسول بازي به حساب نمي آيد .
راه حل هرچقدرهم که بار هستي روي دوشتان سنگيني مي کند. شش تا هشت ساعت خواب منظم رااز خودتان دريغ نکنيد. استاندارد خاصي براي زمان خواب وجود ندارد ولي اگر بابدنتان روي ساعت شروع وپايان خواب به توافق رسيده ايد، لااقل از شنبه تا چهارشنبه به آن وفاداربمانيد.
درخوابگاه بعضي وقت ها اين کاراز جهاد اکبر هم سخت تراست اما مي توانيد شب هاي پنجشنبه و جمعه رابگذاريد براي تمرين آنارشي و خالي کردن عقده هاي هفته.

افسانه خانه پدري
 

خوابگاه و خانه پدري فرق هاي زيادي با هم دارند اماشايد سمبل همه اين تفاوت ها يک کلمه باشد صبحانه صبحانه غيراز قند و پنيري که دانشگاه هرازچند گاهي درراستاي تلاش براي زنده نگهداشتن اين سنت مي دهد،بيدارشدن مي خواهد و سنگک خريدن و چاي گذاشتن و بين نعش هاي مورب وسط اتاق جايي براي سفره پيدا کردن و بقيه راصدا زدن و... همه اينها يعني زندگي ناهاروشام وعده هاي اجباري شکم پرکني هستند که تقريباً هرموقع و هربار مي شود با هرچيزي اداي شان کرد اما چيزي که به اينها و بقيه مخلفات زندگي ريتم مي دهد صبحانه است مخصوصاً درجايي مثل خوابگاه که حساب روز و شب به راحتي از دست آدم درمي رود راه حل صبحانه خوردن اشتها را باز مي کند وبالاخره استارتي است براي به کارافتادن هيکلي که قراراست برود و بدون چرت زدن از رژه نت هاي استاد روي تخته، سان ببيند.

بزن... روشن شي !
 

ازحالا به بعد با چشم هايتان بيشتر سرو کارخواهيد داشت دردانشگاه استانداردها خيلي بالاتراز دبيرستان است و فاصله شما با تخته سياه ممکن است به ده متر يا ده ها متر برسد. بنابراين به نفعتان است که يک جوري موجبات رضايت چشم هايتان را فراهم کنيد و چشم ها هم که مي دانيد براي ديدن بيشتراز هويج به فوتون احتياج دارند.
نورسفيد لامپ هاي مهتابي آرامش بخش است اما مي تواند دردرازمدت افسرده کننده باشد.درمقابل ،نورزرد يکدست قابليت اين را دارد که مستقيماً اعصابتان راچراغاني کند .مخلوطي از لامپ هاي سفيد و زرد ،حالت بهتري است که سر تعداد و ترکيب شان بايد با بقيه ساکنان به توافق برسيد. البته همه اين نصيحت ها مال وقتي است که شما آقايان روي چشم هايتان براي معافيت سربازي بعداز ليسانس حساب باز نکرده باشيد.

چه زود دود مي شود
 

ممکن است با الهام از بعضي سال بالايي ها به سرتان بزند چيزهايي راکه يک عمرظالمانه از شما دريغ شده تجربه کنيد .سيگار،يکي از همين چيزهاست.
کسي ازشما انتظار ندارد که ذاتاً از سيگارمتنفرباشيد اما لااقل توي رودربايستي گير نکنيد. سيگارغيرازسرطان تنگ کردن تنفس و تنبل کردن آدم-اين دوتاي آخرراخيلي زودتر و وقتي براي اولين بار بعد از سيگاري شدن به کوه رفتيد مي فهميد- فقط کمي گيجي مي آورد که آن هم بعد از 15-10 نخ ازبين مي رود از آن به بعد شما مي مانيد وعادت مضري که حتي لذت بخش هم نيست و براي خيلي ها بيشتر حالت نمادين و نوستالژيک پيدا مي کند .سيگاري ها براي اينکه به خودشان يابقيه نشان بدهند که عصبي هستند. بلايي سرشان آمده بيکار نيستند يا دارند به چيزهاي خيلي مهم فکر مي کنند سيگار مي کشند.سيگار فکر را باز،استرس را کم و بيداري را طولاني نمي کند. فکرنکنيد کسي که سيگار نمي کشد يا از ماءالشعير معمولي و قهوه تلخ بدش مي آيد آدم نيست.
راه حل تصميم با خودتان اماقبلش يک نگاه به اين آماربيندازيد: 92 درصد از سيگاري هاي مراجعه کننده به بيمارستان بين 18 تا 25 سالگي سيگاري شده اند 84 درصد از دانشجويان سيگاري زماني که اولين سيگار را کشيدند فکر نمي کردند سيگاري خواهند شد.

گوژپشت ها به بهشت نمي روند
 

درس خواندن و زندگي کردن غيراز مغزچيزهاي ديگري مثل ستون فقرات مي خواهد و اين را اگر زود نفهميد خودش حالي تان مي کند. در دانشگاه لااقل شب هاي امتحان مجبوريد چند ساعت پشت سرهم درس بخوانيد و اين چندساعت رامعمولاً ديگر نمي شود باخوابيدن روي شکم و تکان دادن پاها توي هوا ياخوابيدن به پهلوو پايه کردن دست زير سر برگزار کرد .راه حل اگر به درس خواندن پشت ميز عادت نداريد بهتراست هرچه زودتر آن را ياد بگيريد و موقعيتي راکه کمتر خسته تان مي کند،کشف کنيد .
فکرنکنيد اگر پشت ميز روي کتاب خوابتان ببرد، کاره اي مي شويد. اگرخوابگاهي باشيد که بدتر چون تشک هاي خوابگاه معمولاً چيزي بيشتراز ده سانتي متراسفنج نرم نيستند و مي توانند لااقل يک بعد به ستون فقرات شما اضافه کنند مي ارزد که يک تشک درست و حسابي از خانه تان برداريد و بزنيد زير بغلتان ياهمين جا يک تشک خوب بخريد و چهارسال راحت بخوابيد.

چرک «لند»ي به نام خوابگاه
 

نويسنده:سعيد بي نياز
وقتي که بار مسووليت تقسيم شود کمتراحتمال دارد کسي آن مسووليت رابپذيرد اين را روان شناس هاي اجتماعي مي گويند و فوراًپشتش مثال مي زنند که مثلاً اگر کسي کنار يک پياده رو شلوغ حالش بد شده و بي هوش افتاده باشد کمتراحتمال دارد که کسي کمکش کند تاوقتي که شما در يک پياده رو که پشه هم در آن پرنمي زند يک موجود بدحال ببينيد .خوابگاه هم اين جور حالتي دارد اگرآشپزخانه کثيف باشد، اگر ظرف ها روي هم تلنبار باشند اگر کاسه دستشويي شسته نباشد و موکت ها و پتوهاي کف اتاق چرک باشند کسي مسووليت تميزي آنها رابه عهده نمي گيرد. آن طرف قضيه هم صميميت لوده گونه بچه هاي خوابگاه است؛ روي بالش همديگرخوابيدن مهمان راروي تخت هم اتاقي خواباندن و از حوله هم استفاده کردن و باقاشق دهني غذاخوردن حرکت خيلي غير نرمالي درخوابگاه نيست. توي اين چرک لند اگريک نفر بخواهدمنظم تر و تميزترباشد انگ وسواسي مي خورد و هو مي شود حالا تصور کنيد که يک نفر واقعاً وسواسي هم باشد و بخواهد در خوابگاه ساکن شود اما دوره دانشجويي است و همين چرک بازي هاي بي پايان خوابگاه ما که خيلي مريض نشديم .ژن ما خوابگاهي ها تکامل يافته تر مي شود و بچه هاي ما در مقابل خيلي از اين کثيفي هاي مادرزاد واکسينه هستند !

کفشت و بردارو فرار کن!
 

نويسنده :زهرا صالحي
با هزار ذوق و شوق رفتيم پول خوابگاه راريختيم به حساب و رفتيم که اتاقمان راببينيم دوتا بوديم من و دوستم هردو ترم اولي و با هم در يک دانشگاه دريکي از شهرهاي مرکزي ايران قبول شده بوديم. اتاقمان انتهاي راهروي طبقه سوم بود سر و شکل خوابگاه تميزبود و بيشتراتاق ها خالي بين دوترم بود و همه رفته بودند. شهرهايشان داشتيم راهرو طبقه سوم رامي رفتيم جلو که ديديم يکي از بچه ها توي طاقچه يکي از پنجره ها نشسته کنار يک جفت کفش !خيلي عادي پرسيديم چه کار مي کني؟ گفت: نشسته ام اينجا تا کفش هايم خشک شود. گفتم: «کفش هايت خودش خشک مي شودها !»گفت :«تا حالا همين طوري چند تا از کفش هايم رابرده اند!» خنده کنان رفتيم سمت اتاقمان. درش قفل بود و کسي کليدش رانداشت کلي آدم آمدن و رفتند تا در رابه زور باز کردند بالاخره دربه سمت يک عالمه پوست پرتقال که وسط اتاق روي هم تلمبار شده بود باز شد !کنارش يک عالمه لباس کثيف بود و کنارش هم يک درشکسته کمد همين صحنه ها کافي بود که دوتابچه جديدالورود از خوابگاه فراري شويم .بعدها وقتي با بچه هاي خوابگاه صحبت مي کرديم مي گفتند هيچ کس نمي خواهد آدم جديدي به اتاقش بيايدبه خاطر همين هم هميشه بين دوترم هزار جور نقشه مي کشند که حداقل تازه واردها رافراري دهند. کثيفي خوابگاه اين باربراي فراري دادن دانشجوهاي جديد بهانه خوبي شده بود.
منبع:نشريه همشهري جوان ،شماره230.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط