1) 13آبان ماه سال 1343هجري شمسي: صدها كماندو و چترباز رژيم پهلوي ضمن يورش به منزل مسكوني حضرت امام خميني (رحمة الله علیه) درقم ايشان را بازداشت و به تهران منتقل كردند. رژيم پهلوي حضرت امام خميني را به جرم پايداري و حمايت از استقلال و آزادي ملت مسلمان ايران به تركيه تبعيد كرد پس از آنكه حضرت
1) 13آبان ماه سال 1343هجري شمسي: صدها كماندو و چترباز رژيم پهلوي ضمن يورش به منزل مسكوني حضرت امام خميني (رحمة الله علیه) درقم ايشان را بازداشت و به تهران منتقل كردند. رژيم پهلوي حضرت امام خميني را به جرم پايداري و حمايت از استقلال و آزادي ملت مسلمان ايران به تركيه تبعيد كرد پس از آنكه حضرت امام مخالفت خود را با اصلاحات ارضي پيشنهادي شاه ابراز كردند عيد نوروز را عزاي عمومي اعلام داشتند. زيرا اصلاحات ارضي كه رژيم طاغوت مطرح كرده بود ساختار اقتصادي ايران را به گونهاي تغييرميداد كه به نابودي كشاورزي ايران و وابستگي بيشتر كشور به بيگانه منجرميشد. همچنين اين ايام مصادف بود با تحميل انقلاب باصطلاح سفيد و احياي طرح كاپيتولاسيون كه هيجان تازهاي درمردم پديد آورده بود. رژيم شاه كه حضور حضرت امام (ره) را درايران مخالف منافع وادامه حيات خود ميديد ايشان را دستگيرو به تركيه تبعيد كرد. پس از انتشارخبر تبعيد امام تظاهرات وسيعي درنقاط گوناگون ايران به نشانه اعتراض به اين عمل شاه برپا شد.
2) 13آبان ماه سال 1357هجري شمسي: تظاهرات اعتراض آميز دانشجويان و دانشآموزان تهران دردانشگاه تهران و خيابانهاي اطراف آن بدست عوامل شاه به خون كشيده شد. دراين روزكه با سالروز تبعيد حضرت امام خميني (ره) به تركيه مقارن بود، اجتماع عظيمي ازمردم به نشانه محكوم كردن اين عمل ننگين دردانشگاه تهران گردآمدند كه با اوج گرفتن هيجانات مردم و فرياد مرگ برشاه آنان عوامل شاه به حريم مقدس دانشگاه يورش بردند و بسياري ازجوانان دانشجو و دانشآموز را به شهادت رساندند. ازاين رو اين روز درصفحات تاريخ انقلاب اسلامي به نام روز دانشآموز ثبت شد. درنخستين سالگرد روز دانشآموز، دانشجويان مسلمان پيرو خط امام با برپاكردن تظاهرات باشكوهي لانه جاسوسي اِمريكا را تسخيركردند. رهبركبيرانقلاب اسلامي حضرت امام خميني ضمن تحسين و تأييد اين عمل شجاعانه فرمودند:" فتح لانه جاسوسي، انقلابي به مراتب عظيمتر از انقلاب اول بود."
3) رحلت عالم بزرگوار و فقيه كبير "سيدابوالحسن اصفهاني" مرجع اعلاي شيعه (1325 ش) آيتاللَّه سيدابوالحسن موسوي اصفهاني در اصل از سادات موسوي بهبهان بود كه در سال 1247ش (1284 ق) در لنجان اصفهان به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدماتي در اصفهان، عازم حوزه علميه نجف شد و از محضر ميرزا حبيب اللَّه رشتي و آخوند خراساني بهرهمند شد. آيتاللَّه اصفهاني در دور دوم مجلس شوراي ملي به عنوان يكي از پنج عالم طراز اول به مجلس رفت اما پس از مدتي به دليل مشاغل و مسافت زياد استعفا كرد. ايشان پس از آخوند خراساني و ميرزا محمد تقي شيرازي، به همراه ميرزاي ناييني عهدهدار مرجعيت شيعه شد و مرجع خاص و عام گرديد. اين عالم بزرگوار در حمله وهابيهاي سعودي به عراق، به همراه بسياري از علما، در مقابل تجاوز آنان مقاومت كرده و همچنين انتخابات فرمايشي عراق را تحريم نمود. ايشان در جريان مبارزه مردم عراق عليه انگليسيها نقش سياسي بارزي ايفا كرد و در اين رابطه ميتوان به فتواي ايشان در خصوص حفظ سرزمين عراق و اماكن متبركه و ترغيب مردم در جهاد اشاره نمود. با ارتحال ميرزا محمدحسين ناييني و حاج شيخعبدالكريم حائري يزدي در سال 1315ش، مرجعيت شيعه به صورت تمام به وي محول شد و تنها مرجع مسلم شيعيان گرديد. از آن پس، ايشان به مدت ده سال بر مسند رياست حوزه علميه نجف تكيه زد. اين تمركز مرجعيت و قبول شيعيان عالم در وجود هيچ مرجعي قبل آيتاللَّه اصفهاني ديده نشده بود. تبحر او در علوم شرعي و معارف اسلامي و ملكات و مكارم اخلاقي و حلم و جود و بزرگواري و موقعشناسي و روابط دوستانهاي كه با دولتهاي اسلامي به ويژه بلاد شيعه برقرار كرده بود و اطميناني كه دولتهاي بزرگ به نظر او داشتند سبب شد كه نه تنها سفر طلاب از شرق و غرب عالم به نجف بلامانع شود، بلكه مشكلي نيز در انتقال وجوه شرعي از كشورهاي ديگر به محضر ايشان پيش نيامد. ايشان در طول ساليان دراز، شاگردان فرهيختهاي پرورش داد. همچنين وسيلةُ النجاة، ذريعَةُ الحياة و ذخيرةُ الصالحين از جمله آثار ايشان است. سرانجام اين مرجع اعلاي شيعه در سيزدهم آبان 1325 ش برابر با نهم ذيحجه 1365 ق در هشتادوهشت سالگي در كاظمين به جوار رحمت حق شتافت و در جوار استادش، آخوند خراساني، در نجف به خاك سپرده شد.
4) اعدام انقلابي "عبدالحسين هژير" وزير رژيم پهلوي توسط "سيدحسين امامي" (1328 ش) در جريان انتخابات دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي، جمعيت فدائيان اسلام با حمايت آيت اللَّهكاشاني، ليست افراد مورد نظر خود را براي شركت در انتخابات ارائه دادند، اما هيچ كدام ازآنان در ميان افراد انتخاب شده براي مجلس قرار نگرفتند. در اين ميان، انگشت اتهام به سوي عبدالحسين هژير، وزير دربار شاهنشاهي نشانه رفت. هژير كسي بود كه پس از شهريور 1320ش به عنوان وزير مقتدر دربار كاملاً به اوضاع مسلط بود و مورد اعتماد شاه قرارداشت. با اين ديدگاه، سيدحسين امامي، از اعضاي مركزي فدائيان اسلام، مامور شد تا در نخستين موقعيت مناسب، هژير را ترور كند. از اين رو، فدائيان اسلام كه هژير را ابزار دست رژيم پهلوي ميدانستند براي از ميان برداشتن وي برنامهريزي كردند و او را در سيزدهم آبان 1328 ش در مسجد سپهسالار اعدام انقلابي كردند. در اين حال، امامي دستگير شده و فوراً مورد بازجويي قرار گرفت. در نهايت دادگاه نظامي تهران، دو روز پس از اين ترور، سيدحسين امامي را به اعدام محكوم كرد. اين حكم در بامداد هيجدهم آبان آن سال به اجرا درآمد و با اين اعدام، نخستين شهيد جمعيت فدائيان اسلام تقديم دين مبين گرديد.
5) كشتار دانشآموزان در دانشگاه تهران توسط مزدوران رژيم پهلوي و روز دانشآموز (1357 ش) در 13 آبان 1357، صدها دانشآموز و دانشجو در چهاردهمين سالگرد تبعيد حضرت امام خميني(ره) به تركيه، در دانشگاه تهران گرد آمدند تا بار ديگر پيوندشان را با رهبر بتشكن خويش به جهان اعلام نمايند. در ابتدا چند گلوله حاوي گاز اشكآور به سمت آنان پرتاب گرديد و با رساتر شدن شعارهاي تجمعكنندگان، تيراندازي نيز آغاز شد. اين درگيريها صبح و بعدازظهر ادامه يافت و دشمنان اسلام را بيش از پيش به رسوايي و شكست كشاند. در اين فاجعه، 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام از پاريس در پيامي به اين مناسبت فرمودند: "عزيزان من صبور باشيد كه پيروزي نهايي نزديك است. من از اين راه دور چشم اميد به شما دوختهام و صداي آزاديخواهي و استقلالطلبي شما را به گوش جهانيان ميرسانم." از آن تاريخ به بعد، سيزدهم آبان ماه با عنوان روز دانشآموز، به عنوان حماسه خونين لالههاي انقلاب در جريان نهضت اسلامي، گرامي داشته ميشود.
6) تسخير لانه جاسوسي آمريكا و روز مبارزه با استكبار جهاني (1358 ش) با پيروزي انقلاب اسلامي، باران توطئهها باريدن گرفت و شيطان بزرگ، آمريكا، با دخالتهاي آشكار و پنهان، سعي در ايجاد جريانهاي انحرافي در نهضت مردمي داشت. همچنين در سراسر كشور به ويژه در دانشگاهها حركتهايي صورت ميگرفت تا جوّ سياسي جامعه را پيچيده كرده و به نفع آمريكا به پيش ببرند. در چنين شرايطي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، با درك فرمايش امام مبني بر اين كه همه گرفتاريهاي ما از آمريكاست، به عنوان لبيك به بيانات امام و وادار كردن آمريكا به استرداد شاه و اموال ملت ايران، سفارت آمريكا در تهران را به تصرف خود درآورند. فرداي آن روز، امام، حركت دانشجويان را تاييد كردند و آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول خواندند. با فتح لانه جاسوسي، علاوه بر افشاي ماهيت چهرههاي سازشكار داخلي ودميده شدن روحيه بيداري، هوشياري، وحدت و همبستگي در امت مسلمان، ابهت پوشالي آمريكا در جهان شكسته شد و هيئت حاكمه آمريكا را به خفت كشاند.
7) شهادت فرمانده لشگر 27 محمد رسول اللَّه، برادر پاسدار "اكبر حاجيپور" (1367 ش)
8) آغاز هفته تربيت اسلامي (13 تا 19 آبان) مسأله تربيت، مسأله حيات و ممات ملت هاست و بناي آن در خانواده آغاز و در محيط آموزش و اجتماع تكميل ميگردد. تربيت به معناي باروري و شكوفايي بذرهاي نهفته و كشف گنجينههاي پنهان در وجود انسان است. همچنين مربي، رسول آگاهي، رشد، خويشتنشناسي و دگرسازي است. از اين رو به علت اهميت فوقالعاده امر تربيت در به كمال رساندن انسان، دولت جمهوري اسلامي ايران، در سال 1359 ش از سيزدهم تا نوزدهم آبان ماه هر سال را هفته تربيت نام نهاد كه نخستين روز آن، روز دانشآموز نام گرفته است.
9) انقراض سلسلهي غزنويانِ هند توسط غوريها(582 ق)
10) تصرف بغداد توسط "تيمور گوركاني" و قتل هزاران نفر از مردم(804ق) تيمور گوركاني معروف به تيمور لنگ طي دوران سلطنت سي و شش سالهاش، سه يورش وحشيانهي سه، پنج و هفت ساله به نواحي اطراف ايران داشت و در هر نوبت، صدها هزار نفر را قتل عام كرد. وي پس از فتح هر شهر، از سرهاي كشتگان، منارهها ميساخت و يادبودي از قساوت و سنگدلي در يادها ميگذاشت. در جريان يورش هفت سالهي تيمور، وي شهر بزرگ بغداد را كه در قتل و غارت هلاكوخانِ مغول در سال 565 ق ويران شده بود تصرف كرد و چون چند سرباز او در آن شهر كشته شده بودند، دستور داد تا هر يك از سربازان او دو سر حاضر كنند و به دنبال آن، قتل عام سختي در بغداد رخ داد و هزاران نفر از كوچك و بزرگ و زن و مرد بيگناه، در پنجهي قهرِ سربازانِ خونخوارِ تيمور لنگ مبتلا گرديده و كشته شدند. تيمور سرانجام پس از جنايات فراوان و غارت بغداد، آن را همچون ويرانهاي ترك كرد.
11) درگذشت "آزاد بلگرامي" مورخ مسلمان هندي(1200 ق) آزاد بلگرامي،مورخ و عارف مسلمان هندي در شهر بلگرام هند متولد شد. او فراگيري علوم مقدماتي و حديث را از نوجواني آغاز كرد و پس از آن، به آموختن زبانهاي عربي و فارسي پرداخت. آزاد بلگرامي، آثار فراواني به نظم و نثر به زبانهاي عربي و فارسي دارد و به سبب قصايدي كه به زبان عربي در ستايش پيامبر اسلام(ص) سروده، به نيكوكار هندي، ملقّب شده است. او علاوه بر شعر و ادب، در ديگر دانشها نيز صاحب نظر بود. غزليات فارسي "آزاد" بيشتر به سبك هندي است و تشبيهات و استعارات لطيف در آن ديده ميشود. از جمله آثار اين شاعرهندي ميتوان به دلگشانامه، مثنوي و ديوان اشعار او كه به زبان عربي است اشاره كرد.
12) 4نوامبرسال 1946ميلادي: يونسكو سازمان علمي- فرهنگي و تربيتي وابسته به سازمان ملل متحد با عضويت بيست كشور جهان تشكيل شد. هدف از تأسيس يونسكو برقراري ارتباط علمي- فرهنگي بين ملتها و انتشار كتابها و نشريات متعدد به زبانهاي گوناگون دنيا بود تا از اين طريق همبستگي فرهنگي ميان ملتهاي جهان افزايش يابد. ازموارد جالب و مهم درمنشور يونسكو احترام همگاني به عدالت، حكومت قانون، حفظ حقوق بشر و آزاديهاي اساسي است. در يونسكو دبيركل، هيئت اجرايي و كنفرانس عمومي سه ركن اساسي بشمارميروند. فعاليتهاي يونسكو، آموزش و پرورش، علوم اجتماعي، ارتباط همگاني و فراگير، نوسازي و توانبخشي، فعاليتهاي فرهنگي و كمكهاي فني را دربرميگيرد. مقرسازمان يونسكو شهرپاريس است.
13) تولد "فردريك بانتينگ" پزشك كانادايي و كاشف انسولين (1891م) فردريك گرانْتْ بانتينگْ، دانشمند كانادايى در 4 نوامبر 1891م در كانادا متولد گرديد و تحصيلات خود را در رشته پزشكي دانشگاه تورنتو ادامه داد تا اينكه در سال 1922م موفق به اخذ دكتراي طب شد. فردريك از 29 سالگي به عنوان محقق در دانشگاه به كار پرداخت و به مدت 20 سال تا سال 1941م استاد دانشگاه تورنتو بود. بانتينگ مدتي نيز در كشورهاي انگلستان و فرانسه، به تحقيق و مطالعه پرداخت. در 27 ژوئيه 1922م آزمايشها و تلاش وي به نتيجه رسيد و به همراه دو تن از همكارانش موفق به جداسازي هورمون انسولين شد. اين مسئله، انقلابي در درمان بيماري قند به وجود آورد و باعث شهرت اين پزشك 30 ساله گرديد. پاسخ مثبت آزمايشات بانتينگ بر روي حيوانات، به استفاده از انسولين در بيماران قندي از سال 1923م منجر گرديد كه به نجات جان ميليونها انسان انجاميد. بانتينگ در همين سال به پاس اين اكتشاف علمي برنده جايزه نوبل پزشكي شد. غده فوق كليوي و سرطان، زمينههاي ديگر مطالعات وي بود. دكتر بانتينگ علاوه بر نوبل، جوايز متعدد ديگري از جمله مدال ستاره طلايي از دانشگاه تورنتو، مدال انجمن پادشاهي كانادا، عنوان شواليه جايزه انجمن فيزيولوژيستهاي امريكا و... را به دست آورد. وي سرانجام در 21 فوريه 1941م در پنجاه سالگي درگذشت.
14) فروپاشي امپراتوري اتريش به دنبال شكست در جنگ جهاني اول (1918م) امپراتوري اتريش - مجارستان از جمله دول محور بود كه به همراه آلمان وارد جنگ جهاني اول شد و اين جنگ را به مدت چهار سال ادامه داد. با پايان جنگ در سال 1918م و شكست دولتهاي محور، كشورهاي پيروز بر اساس قراردادهاي خود، نظامهاي حكومتي و حتي جغرافيايى كشورهاي شكست خورده را تغيير دادند. در اين ميان، امپراتوري اتريش موجوديت خود را از دست داد و متلاشي شد. بر اين اساس امپراتوري اتريش هَنْگري به سه كشور اتريش، مجارستان و چكسلواكي تجزيه شد و قسمتهايى از آن نيز به كشورهاي ايتاليا، يوگسلاوي، روسيه، لهستان و روماني تعلق گرفت. متفقين علاوه بر آن، امپراتور اتريش را بركنار كردند و موجبات اعلام جمهوري را در اين كشور فراهم ساختند. از آن پس، جمهوري اتريش در سرزمين كنوني آن كشور كه تنها 12 درصد اراضي امپراتوري پيش از جنگ اتريش - مجارستان را در بر ميگرفت به وجود آمد.
15) آغاز شكست و عقب نشيني نيروهاي اشغالگر آلمان از شمال افريقا(1942م) سال 1942م، شاهد آخرين پيروزيهاي هيتلر در صحنه جنگ جهاني دوم بود. تا قبل از دخالت مستقيم هيتلر در عمليات نظامي، فرماندهان ارتش آلمان، ضمن تلاش در تامين نظرات هيتلر و اجراي فرامين كلّي او، در چگونگي انجام اين دستورات و تاكتيكهاي نظامي خود آزادي عمل داشتند، ولي مداخله هيتلر در جزئيات امر از اوايل سال 1942م و دستورات غير عملي او موجبات اختلاف نظر و برخوردهاي شديد بين او و فرماندهان ارشد ارتش آلمان را فراهم آورد. هيتلر كه تحمل مخالفت ديگران با نظريات و دستورات خود را نداشت، فرماندهان كارآمد خود را يكي پس از ديگري از كار بركنار كرد و به جاي آنها افسران كم تجربه را كه كوركورانه از او اطاعت ميكردند به درجات بالاي فرماندهي ارتقا داد. با اين تغييرات، استخوانبندي ارتش آلمان به هم ريخت و از اواخر سال 1942م، شكست و عقبنشيني ارتش آلمان در تمام جبههها آغاز شد. در اين ميان، جبهه شمال افريقا نيز صحنه درگيري نيروهاي آلماني و انگليسي بود كه در جنگ تاريخي العَلَمين در 23 اكتبر 1942م شاهد شديدترين نبردهاي دوطرف گرديد و به وارد آمدن خسارات سنگين به نيروهاي آلماني و عقبنشيني آنان انجاميد. در همين راستا، عقبنشيني نيروهاي آلمان نازي در اين منطقه به فرماندهي مارشال اروين رومِل كه به روباه صحرا و قهرمان شكستناپذير معروف شده بود، از چهارم نوامبر همان سال آغاز شد و بدون وقفه در امتداد يكهزار و پانصد كيلومتر سواحل شمال افريقا ادامه يافت. اين روال، در كل وضعيت جنگ نيز تاثير گذاشت و آلمان را به انهدام كامل كشاند.
16) مرگ "آرتور ادينگتون" منجم و فيزيكدان برجسته انگليسي (1944م) رآرتور استنلي ادينگتون منجم و فيزيكدان انگليسي در 8 ژوئن 1882م به دنيا آمد. وي مدارج دارج تحصيلي را به سرعت طي كرد و پس از ورود به دانشگاه، به رياضيات و نجوم روي آورد. علاقه و توانايى ادينگتون در رياضيات و ستارهشناسي بعث ورود وي به رصدخانه گرينويچ شد و به عنوان دستيار اول، مطالعه جامعي در باب حركت ستارگان آغاز نمود. ابتدا رسالهاي در باب حركت ستارگان نگاشت و در آن به نشان دادن شكل و حركت گروه عظيمي از ستارگان راه شيري پرداخت. وي سه سال بعد در سال 1910م در كتابي تحت عنوان "حركتهاي نظامپذير ستارگان" اطلاعات مربوط به اندازه، موقعيت و حركت بيش از شش هزار ستاره را جمعآوري و تحليل نمود. ادينگتون در سي و يك سالگي به مقام استادي ستارهشناسي رسيد و سال بعد عضو انجمن سلطنتي و مدير رصدخانه كمبريج گرديد. اين آغازي بر دورهاي ديگر از مطالعات وي در زمينه تغييرات عرض جغرافيايى و تحقيق در باب ساختار نظري درون ستارگان بود. آرتور ادينگتون در كتاب خود به نام در باب تعادل تشعشعي ستارگان، مفاهيمي را بيان نمود كه نه تنها از نسبت ميان جرم و درخشندگي ستاره حاصل شده بود، بلكه در نهايت، به دركي از واكنشهاي اتمي متفاوتي منتهي ميشد كه در انواع مختلف ستارگان نور و گرما توليد ميكرد. زندگي علمي ادينگتون را به طور خلاصه به اين صورت ميتوان بيان نمود كه با اعداد آغاز شد و با اعداد به پايان رسانيد و در دوره ميان اين دو، احاطه علميِ چند جانبه و شگفتانگيزي از خود نشان داد. سرآرتور استنلي ادينگتون سرانجام پس از دو سال تحمل بيماري سرطان در سن شصت و دو سالگي به تاريخ 22 نوامبر سال 1944م درگذشت.
17) تأسيس سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) (1946م) يونسكو كه مخفّف كلمات لاتين سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد است، يكي از مهمترين كارگزاريهاي تخصصي سازمان ملل است كه در چهارم نوامبر 1946م تأسيس شد و تقريباً كليه كشورهاي سازمان ملل متحد در آن عضويت دارند. وظيفه اصلي اين سازمان، همان طور كه از نام آن برميآيد، توسعه همكاريهاي بينالمللي در زمينه امور آموزشي، علمي و فرهنگي است و يونسكو در اجراي اين وظيفه، اقدامات موثري در امر سوادآموزي، تحقيقات علمي و حفظ و حراست آثار فرهنگي و باستاني در سطح جهان به عمل آورده است. همچنين كمك به صلح و امنيت جهاني از طريق ترويج همكاري ميان ملتها به وسيله آموزش و پرورش، گسترش علوم و فرهنگ در جهت ايجاد احترام به عدالت، حكومت قانون، حقوق بشر و آزاديهاي اساسي براي همگان از ديگر اهداف يونسكو ميباشد. هيأت مديره 58 نفري يونسكو براي نظارت بر برنامههاي آن توسط كنفرانس عمومي اين سازمان، مركب از نمايندگان كشورهاي عضو، انتخاب ميشوند و حداقل سالي دو بار تشكيل جلسه ميدهد. مقر يونسكو در شهر پاريس فرانسه بوده و تا سال 2002م، تعداد 185 كشور در آن عضويت داشتهاند.
18) اختراع ترانزيستور توسط دانشمندان امريكايي (1948م) در چهارم نوامبر 1948م، سه دانشمند امريكايى به نامهاي جان باردين، والتر هاوسربرتِن و ويليام شاكْلي، خبر اختراع خود با نام ترانزيستور را به اطلاع جهان رساندند. ترانزيستور از دو كلمه ترانس به معني انتقال دادن و استور به معني مقاومت، تشكيل شده است. اين ترانزيستور چيزي جز دو تكه سيم بسيار كوچك كه در يك پولكِ ساخته شده از عناصر فلزي نيمه هادي است، نبود. ترانزيستور، يك وسيله يك سوكننده، تقويت كننده و نوسان سازِ بسيار عالي است و به محض برقراري اتصال و ولتاژ، شروع به كار ميكند. دوام و مقاومت ترانزيستور در مقابل ضربه و ارتعاش زياد است و به دليل همين مزايا، از آن در راديو، تلويزيون و تلفن و... استفاده ميكنند. كار ترانزيستور بر پايه اين حقيقت استوار است كه الكترونهاي موجود در نيمه رساناها ميتوانند به دو صورت متفاوت، جريان برق را برقرار كنند. امروزه و با گسترش صنايع، از ترانزيستور استفادههاي فراواني ميشود و كاربرد آن گستردهتر گرديده است.
19) تهاجم ارتش سرخ شوروي به مجارستان و اشغال اين كشور (1956م) با مرگ استالين در مارس 1953م و به قدرت رسيدن خروشچف در شوروي سابق، سياست استالين زدايى در شوروي آغاز شد. تقبيح استالين از طرف خروشچف بيش از همه كشورهاي اروپاي شرقي در مجارستان انعكاس يافت و سرآغاز اصلاحات سياسي و اقتصادي براي اعاده حيثيت از مردم و جلب قلوب آنان گرديد. اين امر باعث روي كار آمدن دوباره ايمِرِه ناگي، سياستمدار مردمي مجارستان در اين كشور شد و او چهار ماه پس از مرگ استالين بر مسند رياست دولت مجارستان قرار گرفت. او فوراً اردوگاههاي كار اجباري را بست، فعاليت حزب كمونيست را در اِعمال مديريت بر جامعه محدود ساخت، آزاديهاي اجتماعي را تا حدي توسعه داد و وسايل رفاه كشاورزان را فراهم آورد. اما آنچه براي خروشچف غيرقابل تحمل بود اعلام ايمره ناگي مبني بر بيطرفي مجارستان و خروج اين كشور از سازمان پيمان ورشو بود كه در صورت عملي شدن آن، مجارستان به طور كامل از منطقه نفوذ شوروي در اروپا خارج ميشد. ناگي گمان ميكرد كه خروشچف با طرد و محكوميت استالين، افكار و روشهاي استالين را هم طرد كرده و استقلال و بيطرفي مجارستان را محترم خواهد شمرد. ولي در اين مورد اشتباه كرده بود، زيرا خروشچف براي جلوگيري از خروج مجارستان از بلوك كمونيست و سازمان پيمان ورشو، كه ميتوانست به منزله سرمشقي براي ساير كشورهاي اروپاي شرقي باشد، شدت عمل به خرج داد. از اين رو، خروشچف ازيانوش كادار دبير كل حزب كمونيست مجارستان خواست كه موجبات بركناري ناگي را فراهم سازد و خود مقام نخست وزيري را بر عهده بگيرد. اما اين امر با حمايتهاي مردمي از ناگي ميسر نشد و كادار نيز پس از تشكيل دولت ديگري در ايالت مجاور مرزهاي شرقي مجارستان، از شوروي تقاضاي كمك كرد. دولت شوروي نيز به تقاضاي دولت به اصطلاح قانوني مجارستان، بي درنگ نيروهاي خود را به طرف پايتخت مجارستان گسيل داشت و در چهارم نوامبر 1956م، وارد پايتخت اين كشور شد. كادار كه در پناه تانكهاي شوروي وارد بوداپست شده بود، قدرت را به دست گرفت و مقاومت مردم مجارستان در برابر ارتش سرخ بينتيجه ماند. ناگي كه به سفارت يوگسلاوي پناهنده شده بود، با اين وعده كه تحت تعقيب قرار نخواهد گرفت، از سفارت خارج شد، ولي چند هفته بعد بازداشت گرديد و پس از يك محاكمه سري، در 15 ژوئن 1958م تيرباران شد.
20) پايان كنفرانس صلح اعراب و اسرائيل در مادريد اسپانيا (1991م) مسئله تماس با رژيم اشغالگر قدس و مذاكره با جنايتكاران صهيونيستي، پس از توافق خفتبار كمپديويد در سال 1978م، تبديل به روشي شد كه كمتر از ده سال بعد از آن، سازمان آزاديبخش فلسطين كه عنوان نمايندگي فلسطينيان را بر دوش ميكشيد و بر مبناي نابودي اسرائيل و مبارزه با اين رژيم غاصب شكل گرفته بود، به مذاكره با اين رژيم روي آورد، به طوري كه در سال 1988م موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخت. در ادامه اين روند، نخستين كنفرانس صلح خاورميانه در 30 اكتبر 1991م در مادريد پايتخت اسپانيا آغاز به كار كرد. در جريان اين نشست، نمايندگاني از كشورهاي عربي خواستار محور قرار گرفتن قطعنامههاي 242 و 338 شوراي امنيت شدند. برطبق اين قطعنامهها، نيروهاي رژيم صهيونيستي بايد از مناطق اشغال شده در جريان جنگ 1967م عقبنشيني نمايند و با پايان دادن به حالت جنگي خود، حاكميت و تماميت ارضي و استقلال سياسي كشورهاي منطقه را، به رسميت بشناسند. با اينكه بر اساس قطعنامههاي فوق و نيز موضعگيري رهبران فلسطيني، رژيم اشغالگر قدس به عنوان دولت اسرائيل به رسميت شناخته شده بود و نمايندگان فلسطين و نيز سران كشورهاي عربي در مقابل تجاوزات اين رژيم سكوت اختيار كرده بودند، با اين حال از يك طرف رژيم صهيونيستي حاضر به همكاري با سازمان ملل و پذيرش قطعنامههاي آن نشد و از سوي ديگر قطعنامه سازمان ملل مبني بر معادل بودن صهيونيسم با نژادپرستي لغو گرديد. كنفرانس مادريد در نهايت به سود رژيم اشغالگر قدس و ضرر فلسطينيان در 4 نوامبر 1991م پايان يافت.
21) انتخاب "بيل كلينتون" به عنوان چهلودومين رئيسجمهور امريكا (1992م) در انتخابات رياست جمهوري سال 1992م امريكا، بيل كلينتون، نامزد جوان مقام رياست جمهوري، از سوي حزب دموكرات به پيروزي غيرمنتظرهاي دربرابر جورج بوش (پدر) رئيسجمهور وقت امريكا و نامزد حزب جمهوري خواه دست يافت و در چهارم نوامبر 1992م به عنوان چهل و دومين رئيسجمهور ايالات متحده انتخاب شد. بوش با توجه به پيروزي در جنگ خليج فارس، كلينتون را رقيب جدي و مهمي براي خود نميدانست به همين دليل تلاش زيادي در مبارزات انتخاباتي به خرج نداد. در حالي كه كلينتون به مبارزه تبليغاتي وسيعي در امريكا دست زد و با نطق و بيان قوي، بسياري از راي دهندگان امريكايى را به طرف خود جلب كرد. عامل مهم پيروزي كلينتون در اين انتخابات، علاوه بر نارضايتي مردم از سياست اقتصادي جمهوريخواهان و ركورد اقتصاد امريكا، پشتيباني يهوديان اين كشور از وي بود كه بخش اعظم رسانههاي گروهي امريكا را در اختيار دارند. كلينتون در ازاء كمكهايى كه از يهوديان به دست آورده بود، از آغاز رياست جمهوريش بيشترين تلاش خود را در زمينه سياست خارجي، معطوف به حل اختلافات رژيم صهيونيستي با همسايگان و فلسطينيها و تثبيت موقعيت رژيم صهيونيستي نمود. او همچنين تعرّضات و تجاوزات ناتمام اسلاف جمهوري خواه خود عليه عراق، سومالي، هائيتي و ديگر مناطق بحراني جهان را كاملتر كرد و با عملكرد خود، اين فرضيه غير قابل انكار را يك بار ديگر ثابت نمود كه توسعهطلبي و سلطه جويى، استراتژي امريكاست و ارتباطي به احزاب سياسي حاكم بر اين كشور ندارد. كلينتون در انتخابات سال 1996م امريكا، براي دومين بار به مقام رياست جمهوري برگزيده شد تا اين كه در اين دوره، ماجراي رسوايي اخلاقي او با يكي ازدختران كارمند كاخ سفيد، به استيضاح و محاكمه وي در كنگره امريكا انجاميد. بيل كلينتون سرانجام در سال 2001م، پس ازطي هشت سال رياست جمهوري، جاي خود را به جورج بوش (پسر) داد.
22) هلاكت "اسحاق رابين" نخستوزير جنايتكار رژيم اشغالگر قدس (1995م) ژنرال اسحاق رابين، نخست وزير پيشين رژيم صيهونيستي در سال 1922م در بيتالمقدس به دنيا آمد. پدرش از جمله يهودياني بود كه در حين جنگ جهاني اول از روسيه به فلسطين مهاجرت نمود. وي پس از اتمام تحصيلات اوليه، در 18 سالگي به گروههاي تروريستي صهيونيستي پيوست و در اولين جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1948م حضوري فعالانه داشت. رابين از آن پس در ارتش باقي ماند و در جنگ دوم اعراب و اسرائيل در سال 1956 فرمانده نيروهاي شمالي بود. او در سال 1960 جانشين رياست ستاد ارتش و در 1962 رياست ستاد ارتش اسرائيل را به عهده گرفت. رابين، باني جنگ سوم اعراب و اسرائيل و طراح حمله هوايى اسرائيل به پايتخت كشورهاي عرب در سال 1967 بود. وي بعدها سفير اسرائيل در امريكا، نماينده پارلمان و وزير كار در زمان نخستوزيري خانم گلدا ماير شد، تا اينكه پس از كنارهگيري ماير در سال 1974م به نخستوزيري دست يافت، اما بر اثر يك رسوايى مالي، در سال 1977م مجبوربه استعفا شد. وي سپس بار ديگر وارد مجلس شد و عاقبت در سال 1992 به نخست وزيري رژيم صهيونيستي انتخاب گرديد. اسحاق رابين عزم جدي براي همكاري نزديك و مستمر نظامي و سياسي با امريكا داشت تا اعراب را بترساند و از آنها امتياز بگيرد. دوران نخستوزيري رابين با مذاكرات مستقيم اعراب و رژيم صهيونيستي مقارن گرديد. اين مذاكرات توانست تا حد زيادي قبح سازش با رژيم اشغالگر قدس را نزد دولتهاي عرب از بين ببرد. رابين در دوران نخست وزيري خود دست ياسر عرفات، رئيس سازمان آزادي بخش فلسطين را پس از سه دهه دشمني، فشرد؛ با شاه اردن علناً پيمان دوستي منعقد كرد و با سوريه و لبنان، وارد مذاكرات مستقيم صلح شد. همچنين در دوران زمامداري رابين، تحريم اقتصادي چهل و چند ساله شش كشور عرب شوراي همكاري خليج فارس نيز خاتمه يافت. اگر چه اين اتفاقات مرهون شرايط خاص پس از بحران اشغال كويت توسط عراق و جنگ نفت بود، ولي در نظام رهبري اسرائيل به عنوان پيروزي حزب متبوع رابين شناخته شد. سرانجام اسحاق رابين، اين عنصر فاسد رژيم غاصب صهيونيستي در 4 نوامبر 1995م توسط يك يهودي افراطي به ضرب گلوله در 73 سالگي به هلاكت رسيد.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.