مشخصات
کشور | ایران |
استان | البرز |
شهرستان | طالقان |
بخش | مرکزی |
دهستان | ساوجبلاغ |
روستا | ایستا |
جمعیت | ۴۰ نفر |
مذهب | نامعلوم |
زبان گفتار | ترکی |
ارتفاع از سطح دریا | ۱۸۴۰ متر |
شرایط آب و هوا | کوهستانی و ییلاقی |
مساحت | ۱۸۰۰۰۰ متر |
ره آورد | لبنیات محلی نظیر شیر، ماست و پنیر، میوههای مثل عناب و گوجه سبز و ... |
روستای ایستا از جمله جاهای دیدنی شمال ایران محسوب میشود. این روستا در استان البرز و منطقه ساوجبلاغ قرار دارد. برای دسترسی به این روستای کوچک و دنج، باید در طول مسیر منتهی به طالقان، بعد از آوانک، در کنار رودخانه بهدنبال تابلوی ورودی روستای ایستا باشید. لازم به ذکر است که این روستا درست در میانه مسیر آوانک به طالقان و در جاده معروف طالقان واقع شده است. خود طالقان در فاصله 120کیلومتری از شمالغرب پایتخت قرار دارد. این یعنی از مرکز شهر با ماشین حدود 2 ساعت در راه خواهید بود تا به طالقان برسید. روستای ایستا نیز در فاصله 15دقیقهای از طالقان قرار دارد. درنتیجه اگر مرکز تهران را مبدأ حرکت قرار دهید، حدود یک ساعت و 45 دقیقه در راه خواهید بود. شیوه زندگی مردم روستا در فرهنگ گذشته آنها متوقف شده است. مردم روستا بر اساس اعتقادات خاصی که دارند، این نوع زندگی را برای خود انتخاب کردهاند و دلیل نامگذاری روستا به «ایستا»، توقف و ایست فرهنگی مردم آن در زمان و فرهنگ گذشته است. البته انتخاب این نام توسط اهالی روستا انجام نشده و برای آنها خوشایند نیست. حسین عسگری کتابی را درباره این روستا و فرهنگ مردم آن نوشت و نام کتاب را «ایستا» گذاشت. این نام از آن زمان بر سر زبانها افتاد. بعدها که راز زندگی مردم روستا هویدا شد، بسیاری آنها را اهل توقف نامیدند. روستای اهل توقف، انتظاریون، آخرالزمانیها، کوی منتظران و فانوسآباد نامهای دیگری است که روستای ایستا را به آن میخوانند. علت نامگذاری روستا به فانوسآباد، اشاره به بیبرقی روستا است. مردم روستا برای روشنایی شب، از فانوس استفاده میکنند. با وجود همه این اسمها، اهالی روستای ایستا محل زندگی خود را به نام «کوی منتظران» میخوانند.در کوچههای این روستا اثری از رد پای خودروها دیده نمیشود. مردم روستا، زندگی و آداب و رسوم گذشته را همچنان حفظ کردهاند. نه تنها شبها پای تلویزیون نمینشینند که به شبنشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و… برای آنان معنا و مفهومی ندارد. مهماننواز هستند اما به شرطی که احدی از زنان قصد ورود به روستای آنان را نداشته باشد. همانطور که تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیدهاست. متمول هستند و از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار میگذرانند. آنها شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمیآیند و هیچگونه خدمات دولتی دریافت نمیکنند. آنها بدون آب لولهکشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و … زندگی میکنند. مردم روستا از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی هستند که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاوردهایش تأکید میکرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا میداد. به خاطر گفتههای میرزا که تلویزیون وسیله ای شیطانی و شناسنامه بهانهای برای دانستن اسم زن ها بود درهای روستا برای مدت طولانی بستند. مردم این منطقه برای این که مایحتاج خود را تامین کنند به شهر طالقان رفته و نیازهای خود همچون پارچه، میخ، شیشه، مقدار بسیار کمی آهن خرید می کنند و خودشان نجار و آهنگر هستند. نکته جالب توجهی که در این میان وجود دارد این است که مردم این روستا هیچ ادعای مالکیتی نسبت به اموال خود ندارند و چنانچه کسی در تصرف دارایی آنها بر آید هیچ درگیری و نزاع بر سر اموال رخ نمی دهد و به نوعی می توان گفت از مال و اموال خود چشم پوشی می کنند. شما می توانید در این دهکده با کسانی مواجه شوید که که فقط دو یا سه بار به خارج از محل سکونت خود رفتند آنها افرادی که غیر از خودشان هستند را اهل بیرون خطاب می کنند. مردان این روستا اغلب کلاه پشمی بر سر میگذارند و علاوه بر اینکه شلوار پشمی دستباف یا نخی می پوشند پیراهن بلندی نیز بر تن دارند که تا زانوی آنها را می پوشاند. چرا که عزیمت به روش خودشان موانع بسیاری برایشان دارد بنابراین از این مورد نیز گذشته اند. آنها با معیارها و شاخصه های خود اوقات شرعی نماز را استخراج کرده و نماز می خوانند و جالب تر اینکه شروع و اتمام ماه رمضان را و رویت ماه را خودشان تعیین میکنند. اعتقاد بسیاری به رویای صادقه دارند و برای تایید سبک زندگی خود به خواب های معنوی اکتفا میکنند و به شدت منتظر واقعه ظهور مهدی (عج) هستند و معتقدند در حال حاضر در آخرالزمان به سر می برند و بر این باورند که آخرالزمان از زمان مشروطیت شروع شده است. جنس ایمان از نگاه آنها از تعهد می باشد به همین علت عقل را ابزاری وظیفه ساز تلقی نمیکنند و وجود آن را ضروری نمیبینند. جمعیت روستای ایستا به نسبت سایر روستاهایی که در طالقان وجود دارد بسیار کمتر است به قدری که عنوان میشود کم جمعیتترین روستا در کشور به حساب میآید و گفته میشود تنها ۹ خانوار در این روستا زندگی میکنند. در این روستا خبری از مدرسه نیست. شاید با خودتان بگویید پس چطور تحصیل در این روستا انجام میشود؟ کودکان این روستا حتی برای تحصیل هم به طالقان نمیروند. بلکه تحصیل در این روستا به همان سبک و سیاق دوران امیرکبیر برگزار میشود! در این روستا مکتب وجود دارد. شاید دیدن برنامه تحصیلی این مکتبها برایتان بسیار جالب باشد. در این مکتبخانهها فقط دروسی همانند محرمات فقهی، اصول عقاید و خوشنویسی تدریس میشود. در این روستا رویهمرفته بین 18 تا 20 جلد کتاب وجود دارد. البته این کتابها نیز رساله عملیه میرزا صادق مجتهد تبریزی، کتاب خطی سید حسین نجفی طباطبایی و چند جلد کتاب مذهبی دیگر است. نوع ازدواجها در روستای ایستا بین خودشان است. سببی و نسبی با هم نسبت دارند. هیچ وقت، پسری ایستایی، با دختری خارج از روستا ازدواج نمیکند و هیچ دختری نمیتواند به ایستا بیاید و زندگی کند. با تمام این دنیای بستهای که ایستاییها برای خودشان دست و پا کردهاند، آنها ثروتمندند و منبع درآمدشان هم فروش زمینهای پدری است که در تبریز داشتهاند. آنها زمین کشاورزی در روستا دارند. دور زمین هایشان را با درختان تبریزی محصور کردهاند و مایحتاج خود را از این زمینها تامین می کنند. برخی مردم این روستا دامدار هستند. غذاهای کاملا سنتی و محلی از جمله لبنیات از مهمترین وعدههای غذایی آنها میباشد. گوشت حیوانات حلال گوشت نر را نیز گاهی مصرف میکنند. لباسی ساده که تا روی زانوهای مردان را میپوشاند، لباس اغلب مردان این روستا است. آنجایی که روستای توقف در حومه طالقان و استان البرز قرار گرفته، آب و هوای بکر و دلانگیزی در هر فصلی از سال دارد. اگر قصد سفر به این روستای اعجابانگیز را دارید، فصل تابستان یا بهار بهترین گزینه است. چرا که طبیعت این روستا در فصل تابستان یا بهار آنقدر دلانگیز بوده که حسابی کیف میکنید. فصل زمستان یا پاییز هم میتوانید به این روستا سفر کنید؛ اما آب و هوای روستا سرد است و باید لباس گرم به همراه خود داشته باشید، تا از سرمای هوا اذیت نشوید.