استخدام مورگان شوستر آمريکايي و پيامدهاي آن در ايران (2)

4.منسوخ کردن روش ماليات گيري قديم و اخراج بعضي از فرصت طلبان. شوستر در اقداماتش ، بر اساس قانون عمل مي کرد و استثنا قائل نبود . مخبر السلطنه مي نويسد :«اشتباه شوستر اين بود که فکر مي کرد ايران نيويورک است که هر اقدام قانوني را انجام دهد».(26)وي مي خواست از شاهزادگان و اعيان و ... ماليات بگيرد، اما
پنجشنبه، 13 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استخدام مورگان شوستر آمريکايي و پيامدهاي آن در ايران (2)

استخدام مورگان شوستر آمريکايي و پيامدهاي آن در ايران (2
استخدام مورگان شوستر آمريکايي و پيامدهاي آن در ايران (2)


 

نويسنده:دکتر سيد غني افتخاري




 
4.منسوخ کردن روش ماليات گيري قديم و اخراج بعضي از فرصت طلبان. شوستر در اقداماتش ، بر اساس قانون عمل مي کرد و استثنا قائل نبود . مخبر السلطنه مي نويسد :«اشتباه شوستر اين بود که فکر مي کرد ايران نيويورک است که هر اقدام قانوني را انجام دهد».(26)وي مي خواست از شاهزادگان و اعيان و ... ماليات بگيرد، اما اين اقدام باعث دشمني دولتمردان و قدرتمندان ايراني از جمله سپهدار و علاء الدوله با وي شد.(27) عبدالله مستوفي مي نويسد :«اين اصلاحات جزيي، براي گذراندن روزمره بد نبود ، ولي اين اقدامات به منزله ي نقش الوان در خانه ي از پاي بند ويران بود».(28) نخستين مشکل شوستر، ابراهيم خان معتضد السلطنه( ابوالوزراء) پدر قوام السلطنه و وثوق الدوله بود. اين پير مرد کهنه کار نمي خواست دستورات شوستر را کاملاً اجرا کند و هر روز در پرداخت وجوه، بهانه مي آورد .چند بار هم به وي تذکر داده شد. عبدالله مستوفي مي نويسد :«در يکي از محاسباتي که شوستر مي خواست حکم احضار وي را امضا کند، جلو دست او را گرفتم و گفتم :اين پيشکار، پدر وثوق الدوله، وزير ماليه ي سابق و پدر قوام السلطنه است.قلمش را روي کاغذ گذاشته،درضمن نوشتن نام خودش،گفت :چون پدر اين دو نفر است، زودتر امضا مي کنم. گفتم : من به شما مي گويم، ما اين دو برادر را با امضاي اين حکم، دشمن خود کرديم. گفت : شما را من اهل اصول مسلم مي دانم. چگونه راضي مي شويد که اين قواعدي که براي طرز وصول و ريزش وجوه به بانک ها با هم اتخاذ کرده ايم و از اصول مسلم پيشرفت کار است، نقض شود؟ گفتم : گاهي اتفاقي مي افتد که بايد اصل مسلم را فداي وضعيت کرد. گفت: اينها ضعف نفس است که من از آن گريزانم و تا اين سختي ها را نکنم، نمي توانم کار ماليه ي اين کشور را سر و سامان بدهم. حق به جانب او بود، ولي من هم چندان بي حساب نمي گفتم ».(29)
يک بار ديگر، وقتي صمصام السلطنه، نزد شوستر براي «عبدالحسين فرمانفرما» واسطه شد تا او ماليات کمتري بپردازد، در دفاع از فرمانفرما گفت : وي براي مشروطه بسيار زحمت کشيد. شوستر گفت : با ماليات دادن خود، علاقه اش را به انقلاب مشروطه نشان مي دهد.(30)
در اين زمان، بسياري از بزرگان و اعيان و اشراف، ماليات معوقه و پرداخت نشده داشتند. با وجود آن که برخي از آنان متمول وداراي چندين ميليون دارايي بودند، اما گريه کنان از مجلس شوراي ملي استدعا مي کردند تا آنان را از پرداخت ماليات معاف نمايد. (31) وقتي اين رجال، با توسل به دولت و مجلس نتوانستند موفق شوند و شوستر را استوار يافتند، با سفارتخانه هاي استعماري روس و انگليس همداستان شدند و بناي مخالفت با شوستر و يارانش را گذاشتند . آنان با سوء استفاده از تعصب مردم، به بانگ بلند، آمريکايي ها را به بابيگري متهم کردند(32) و بدين صورت، دشمني خود را با شوستر ابراز داشتند. روزنامه هاي روسي نيز در اين زمان شوستر را به يهودي بودن متهم کردند.
5.شوستر به تمام ملاکين شهري و روستايي اعلام کرد که آگاه باشند: از امسال ماليات ها در سر خرمن وصول شده و قبض چاپي تحويل داده مي شود.(33)
6.کاهش تعداد ادارات گمرک به سه شعبه : اداره ي وصول، اداره ي کنترل و اداره ي پرداخت . قرار شد تمام وجوه دريافتي به حساب خزانه در بانک هاي استقراضي و شاهنشاهي واريز گردد.
7.کاهش بودجه ي بعضي از سازمان ها . شوستر که مي دانست بخش قابل توجهي از اعتبارات سازمان ها به مصرف اصلي نمي رسد، پس از اقدام در موارد متعدد، مجبور بود با افراد با نفوذ ايراني بر سر بودجه ي سازمان هاي زير نظارتشان ، ساعت ها چانه بزند. پس از اولتيماتوم روس ها و اخراج شوستر ، آن دسته از ايرانياني که وي را فساد ناپذير و منافع مالي خود را در معرض تهديد مي ديدند، نفس راحتي کشيدند. (34) شوستر وقتي ديد نمي تواند با نبودن قوانين مالي و مالياتي لازم، کاري از پيش ببرد، از مجلس و دولت تقاضاي اختيارات قانوني کرد. دولت لايحه اي را در تاييد تقاضاي شوستر به مجلس برد و با تصويب مجلس و با اعطاي اختيارات گسترده براي سازماندهي امور مالي و وصول ماليات ها، به مقام «خزانه داري کل» منصوب شد . وي اعلان داشت : اگر خواسته هايش عملي نشود، به آمريکا باز مي گردد. بر اساس اين قانون، شوستر در امور مالي، حقوق و اختيارات تام گرفت. وي در تمام امور مالي و پولي دولت، خزانه ي دولت ، وضع ماليات ها و ديگر عوايد دولتي، حق کنترل و نظارت داشت. بدون اجازه وي، هيچ خرجي نمي توانست صورت بگيرد. تنظيم بودجه ي دولت و نظارت بر اجراي آن و نظارت بر قرضه ها و امتيازات نيز از جمله اختيارات وي بود. او حق داشت قوانين مالي را تغيير دهد و به طور کلي، بسياري از امور اقتصادي ايران زير نظارت شوستر قرار گرفت.(35) علت اينکه مجلس چنين قدرتي را به وي داد آن بود که احساس کردند چون آمريکايي ها از ايران دور هستند، علايق و منافع کمتري در ايران دارند.
سيروس غني مي نويسد :«هنگامي که مورگان شوستر مشغول اصلاحات جاريه ي سران بود، محمد علي شاه با سپاهي از انزلي و برادرش «سالار الدوله » با نيروهايش از منطقه ي بين النهرين، از دو جانب با اهداف طراحي شده ، با کمک روس ها به ايران حمله ور شدند، اما نوآوري هاي شوستر در امور مالي، باعث شکست آنها شد.پس از شکست ، محمد علي شاه، دوباره به روسيه بازگشت و برادرش نيز به بين النهرين گريخت. پس ازاين شکست، شوستر تصميم گرفت اموال«شعاع السلطنه » را بابت ماليات هاي معوقه، توقيف نمايد ».(36)
در دهم مهر 1290، دولت تصميم گرفت اموال شعاع السلطنه و سالار الدوله را مصادره کند. به شوستر دستور دادند اموال آنان را ضبط و مراتب را به سفارتخانه هاي انگليس و روسيه اعلان نمايد و متذکر شود: چنانچه دو دولت حقي نسبت به اموالشان داشته باشند، حقوق آنان محفوظ خواهد ماند.
مهدي شريف کاشي که از زمان ورود اين هيأت، به موفقيت آن چندان اميدوار نبود، مي نويسد:«اغراض مغرضين ايراني که خود را مستخدم شوستر خواهند کرد، او را راهنمايي و بعضي مداخلات که سفارت روس همان را مستمسک خواهد کرد و جلوگيري خواهند نمود».(37) چنين هم شد. گفته شده است محرک شوستر در مصادره ي اموال شعاع السلطنه ، «سليمان ميرزا» و ديگر رهبران دموکرات ها بودند. «مخبر السلطنه » هم اين اقدام شوستر را اشتباه دانسته است :«وي فکر کرد که ايران نيويورک است که هر اقدام قانوني را انجام دهد. در صورتي که بايد به وزارت خارجه اطلاع مي داد و سپس وزارت خارجه از سفارت روسيه کسب تکليف مي کرد».(38)
شوستر پس از گرفتن دستور مجلس ، روز 15مهر، چند گروه را براي ضبط اموال شعاع السلطنه و سالار الدوله فرستاد. پارک و باغ شعاع السلطنه در دولت آباد، قريه اي در خارج از تهران، سر راه حضرت عبدالعظيم ، قرار داشت .اموال شعاع السلطنه عبارت بودند از :1.پارک شهري در دروازه ي باغ شاه 2.روستاي دولت آباد3.روستاي چيذر در شميران. مأموران شوستر ساعت ده صبح به پارک شعاع السلطنه رفتند. چند قزاق محافظ آنجا بودند، اما با ارائه ي فرمان دولت ممانعت نکردند . مامورين شوستر وارد پارک و ساختمان هاي پارک شدند و اموال را صورت برداري کردند. اقدام شوستر در مصادره ي اموال ياد شده و خلع سلاح قزاق ها و... ضربه اي براي دولت روسيه بود. روس ها بهانه آوردند که شعاع السلطنه به روسيه بدهکار است ؛ قضيه پيچيده و امور دچار تنش شد. دموکرات ها با اقدام شوستر شاد شدند، زيرا فکر مي کردند که فتح بزرگي نصيب آنان شده است، اما اين شادي بي دوام بود؛ روس ها بهانه آوردند که شعاع السلطنه تبعه ي روس است و ملک او، وثيقه ي وامي است که شعاع السلطنه از بانک استقراضي گرفته است. اين ادعا اشتباه بود، زيرا شعاع السلطنه دعوي تبعيت عثماني داشت(39) و دولت ايران مسئله وثيقه را مجهول مي دانست.(40)
در چنين اوضاعي ، ناگاه دو افسر روسي با دوازده قزاق وارد پارک شدند و مأموران خزانه داري را بيرون نمودند. شوستر با نامه و تلفن، مراتب را به وزير مختار روس اطلاع داد و خواهش کرد که قزاق ها را از پارک شعاع السلطنه بردارند. روز بعد، مريل معاون خود را به همراه پنجاه ژاندارم و سه افسر به پارک شعاع السلطنه فرستاد. به دليل موافقت نکردن «پاختيانف» سرکنسول روسيه، با اين درخواست، ناچار مأموران شوستر از درب فرعي وارد پارک شدند و اسلحه ي قزاق ها را گرفتند و آنها را بيرون راندند. اين امر باعث درگيري بين قزاق ها و ژاندارم خزانه شد.
مخبر السلطنه مي نويسد :«پاختيانف، ژنرال قنسول روس، گزارش بر خلاف، به روسيه ارسال مي نمود. بالطبع آدم مفسدي بود و جنجال تبريز را او ايجاد کرد؛ چون روس ها نتوانستند محمد عليشاه را برگردانند، به جهت مخالفت انگليسي ها براي اثبات قرار داد 1907؛ حال دست به اين اقدام زدند و در مقابل شوستر ايستادگي کردند و بهانه هاي واهي آوردند». شوستر در اين امر اشتباه کرد. دولت ايران از اقدامات پاختيانف ناراضي بود و حتي توسط واسطه اي و با ذکر چند دليل، خواسته بود وي را عزل کند، اما روسيه واسطه را پس فرستاد و متذکر شد که دولت روسيه خود صلاحيت صاحب منصبان خودش را تشخيص مي دهد.(41) اشتباه شوستر آن بود که به جريان امور در ايران و اين نکته که دولت ايران در برابر بريتانيا و به ويژه روسيه، تا حدي عاجز و ناتوان است که نمي تواند مانع مداخلات آشکار آنها شود، آگاه نبود شوستر تصوري از وجود موانع نداشت. (42)«اوکانر» در اين باره مي نويسد:«مبناي کار وي بر عدم پذيرش حقوق ويژه و امتيازهايي براي قدرت هاي ديگر بود، اما پاره اي از کشورهاي بيگانه در ايران براي خود حقي قائل بودند. چون روس و انگليس که طي قرار داد 1907 براي خود منطقه ي نفوذي قايل بودند. شوستر عقيده داشت دليلي ندارد ايران نيز چنين قرار دادي را که حتي با او مشورت نشده است به رسميت بشناسد ».(43)
منبع:پايگاه نور 33



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط