جوانان بهشتي (3)

قيس جوان شجاع يثرب وفرزند صحابي نامدار،سعد بن عباده بود.درفنون جنگي مهارت بالايي داشت وپس از پدرش، رئيس قوم شد. از افتخارات قيس اين بود که خدمتگزار پيامبرباشد،با اينکه پسر رئيس قبيله شان بود.دربيشترجنگ ها، پيامبر پرچم انصار را به دست او مي داد.(1)
يکشنبه، 16 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوانان بهشتي (3)

جوانان بهشتي (3)
جوانان بهشتي (3)


 

نويسنده:معصومه ميرغني




 

قيس بن سعد
 

قيس جوان شجاع يثرب وفرزند صحابي نامدار،سعد بن عباده بود.درفنون جنگي مهارت بالايي داشت وپس از پدرش، رئيس قوم شد.
از افتخارات قيس اين بود که خدمتگزار پيامبرباشد،با اينکه پسر رئيس قبيله شان بود.دربيشترجنگ ها، پيامبر پرچم انصار را به دست او مي داد.(1)
گاهي هم از سوي پيامبر، مأمور جمع آوري صدقات از قبايل مي شد(2).
ده نفرازاهالي مدينه رشيد وقد بلند بودندکه يکي ازآن ده نفر، قيس بن سعد بود.(3).
روزي قيس درمسجد نشسته بود وپس از نماز،تعقيبات آن را مي خواند. پيامبر که از کنارش گذشت،به او فرمود:«مي خواهي تورا به يکي ازدرهاي بهشت راهنمايي کنم؟»
-آري رسول خدا!
-هميشه اين ذکر را بگو: لا حول ولا قوه الا بالله!(4).
سال هشتم هجري بود. پيامبر،قيس جوان را همراه چهارصد نفربه يمن فرستاد تا با مردم صداء بجنگند.پيش ازحمله قيس، بزرگان صداء آمدند واسلام آوردند سپاه قيس هم به دستورپيامبر،بدون جنگ بازگشتند.قيس بن سعد درهمه حال فرمان برداروپيرو پيامبر بود.
قيس نامه را باز کرد وخواند:«از تو مي خواهم که دست از حمايت علي برداري وبه ما بپيوندي تا حکومت کوفه، بصره وحجاز رابه تووخاندانت واگذارم!»
نامه را بست وبه ياد چند روز پيش افتاد که معاويه،نامه ديگري براي او فرستاده بود. اين بارسکوت نکرد وآنچه در دل داشت، در پاسخ نامه معاويه نوشت:
اما بعد،اي معاويه! شگفتا که مرا مردي سست انديشه پنداشته اي وبه فريب دادن من چشم طمع دوخته اي، که بخواهي مرا به راهي که خود مي خواهي ،براني.آيا توطمع داري که من ازدايره اطاعت وپيروي مردي که از همه مردم به حکومت سزاوارتر واز همگان به حق گوياترو از هرکس به رسول خدا نزديک تراست،بيرون آيم وبه اطاعت تودرآيم؛که ازهمگان براي حکومت دورتر ودروغ گوتر وگمراه تر و فاصله ات از هر کس به رسول خدا بيشتر است؟ وانگهي اطراف تو را مردماني گمراه کننده گرفته اند که هر،بتي از بت هاي شيطان هستند....
نامه را فرستاد معاويه با خواندن آن، از خشم به خود پيچيد.مدتي با صورت سرخ شده، درقصر راه رفت وفکر کرد تا پاسخ گزنده اي را بنويسد:«اگرتورا بيابم، بعد از کشتنت،تورا قطعه قطعه ومثله مي کنم.» قيس اين بارهم آرام بود وبا اختيار ورغبت، دست ازاسلام برداشتي!به خدا سوگند، هرگزبا من ديدار نخواهي کرد، مگر اينکه ميان من وتو نيزه خواهد بود.»(5)
حضرت علي(ع) مأمورشان کرد؛ قيس بن سعد، ابن عباس وسعدبن مسعود انصاري به سوي خوارج رفتند.قيس روبه روي آنها ايستاد.نگاهشان کردوبا صداي بلند گفت:«اي بندگان خدا!خواسته ما از شما اين است که به جانب ما بياييد ودر داخل همان چيزي شويد که ازآن بيرون رفته ايد وبرگرديد به طرف ما،تا با دشمن خود وشما بجنگيم!».
بعضي شروع به پچ پچ کردند.چند نفري ساکت بودند.کسي ازميان جمع گفت:«ما از شما پيروي نخواهيم کرد،مگرآنکه شخصي چون عمربن خطاب رابرايمان بياوريد.» صداي خنده عده اي بلند شد .قيس با صداي محکم تراز قبل گفت:«ما در بين خود، غير ازصاحبمان علي(ع) کس ديگري را نمي شناسيم. شما را درپيشگاه خودتان، به خدا قسم مي دهم که ازخواسته هاي نفساني دست برداريد؛زيرا من فتنه وآشوبي را مي بينم که برشما غلبه يافته ودچار آن گشته ايد».(6)
آخرين سال هاي عمرش بودکه معاويه روبه او کرد،نيشخندي زدوگفت:«خدا رحمت کندابوالحسن را،که همواره خندان واهل مزاح وفکاهي بود.»جمعيت حاضر درقصر، به خنده افتادند ومعاويه بيشتر قهقهه زد. چهره قيس از ناراحتي سرخ شد.نگاهي به معاويه ودرباريانش کرد وگفت:«آري! رسول خدا هم با ياران خود مزاح مي کرد وبرآنان لبخند مي زد،ولي تورا چنين مي بينم که با اين سخن، منظور ديگري داري وبا اين گفته، برعلي(ع) عيب مي گيري! به خدا سوگند، با همه گشاده رويي وشوخ طبعي، ازشير هم هيبتش بيشتر بود وآن هيبت، تقوا بود؛نه آنچه را افراد ناتوان شام از تو بيم وهيبت دارند.اي معاويه! اين خوي بلند وآراسته علي(ع) همچنان تااين زمان به صورت ميراثي نفيس به دوستداران و شيعيان اومنتقل شده است؛همان گونه که خشنونت وستم وتندخويي،درگروه ديگر باقي است.(7)
معاويه با دهان باز قيس را نگاه مي کرد وسکوت سنگيني براهالي قصر حاکم شده بود.

پی نوشت ها :
 

1.همان، ج4، ص215.
2.محمد بن احمد ذهبي، سير اعلام النبلاء، ج4، ص273.
3. محمد علي عالمي دامغني، پيغمبر وياران ، ج5، ص168.
4. همان، ص166.
5. سيد اصغر نظام زاده قمي، اصحاب امام علي(ع) ، ج2، ص982.
6.همان، ص990.
7. همان، ص996.
 

منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 114.
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
play_arrow
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
play_arrow
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
حزب‌الله پیروز است
play_arrow
حزب‌الله پیروز است
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
play_arrow
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
play_arrow
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
play_arrow
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
play_arrow
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
play_arrow
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
play_arrow
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
play_arrow
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
play_arrow
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
ساختمان سازی در گوانژوی چین
play_arrow
ساختمان سازی در گوانژوی چین
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
play_arrow
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس
play_arrow
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس