
عدالت، از جمله مفاهیم بنیادینی است که در طول تاریخ اندیشه بشری، همواره مورد توجه فیلسوفان، متفکران و رهبران دینی بوده است. در اسلام، به ویژه در سیره و اندیشه ائمه اطهار علیهم السلام، عدالت جایگاهی ویژه دارد.
امام علی (ع) به عنوان یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ اسلام، همواره بر اهمیت عدالت و اجرای آن در جامعه تأکید داشتهاند.
در این پژوهش، تلاش شده است تا با بررسی آموزههای امام علی (ع)، به ویژه در نهج البلاغه، به این پرسش پاسخ دهیم که عدالت محوری چه جایگاهی در اندیشه سیاسی این امام همام داشته است و چگونه میتوان آن را در جامعه امروز پیاده کرد.
در این راستا، به مفاهیمی چون عدالت اقتصادی، سیاسی و قضایی پرداخته شده و تلاش شده است تا ابعاد مختلف عدالت در اندیشه امام علی (ع) مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.»
عدالت محوری در اندیشه سیاسی امام علی (ع)
عدالت محوری
از نظر امام علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش دهد، عدالت است. ظلم و جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خود ستمگر و روح آن کس را که به نفع او ستمگری می شود، راضی نگه دارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان.(1(در صورت حاکمیت و اجرای عدالت، امنیت در درون جامعه برقرار می شود و مردم از امکانات برابر استفاده می کنند؛ یعنی از نظر حقوقی با هم برابر می شوند
و هر کس در مقابل وظیفه ای که دارد احساس مسئولیت میکند و آن را به بهترین شکل انجام می دهد.حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای که به مالک اشتر می نویسند، می فرمایند:
دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو در حق میانه ترین، و در عمل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد
در نگاه امام، عدالت قانون عامی است که در همه حالات باید بدان اقتدا کرد. حضرت به این قانون عام در حدی بالاتر از ملاک های بشری توجه دارند و آن را میزان خداوندی برمی شمارند.
تعریف عدالت از دیدگاه امام علی(ع)
از کلام حضرت امیرالمؤمنین(ع) سه معنا از عدالت به دست می آید:1. عدالت به معنای مساوات و تبعیض قائل نشدن میان مردم
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای به محمد بن ابی بکر می فرماید فاخفض لهم جناحک، وألن لهم جانبک، وابسط لهم وجهک، وآس بینهم فی اللحظهْ والنظرهْ حتی لا یطمع العظماء فی حیفک لهم ولا ییأس الضعفاء من عدلک بهم
:در برابر مردم فروتن باش و با آنان نرم خویی و انعطاف پذیری پیشه کن، در برخورد با آنان گشاده رو باش و مساوات را - حتی در سطح نگاه و اشاره های تعارف آمیز - پاس دار، تا زورمندان در ظلم تو طمع نبندند وناتوانان از عدالتت نومید نشوند».(2)
2.عدالت به معنای رعایت حقوق
در بعضی از بیان امیرالمؤمنین× که واژه عدل آمده، معنای حقوق را می توان فهمید:«پس چون رعیت حق والی را بگذارد و والی حق رعیت را به جای آرد، حق میان آنان بزرگ مقدار و راه های دین پدیدار و نشانه های عدالت پابرجا و سنت چنانکه باید اجرا، پس کار زمانه آراسته گردد و طمع و پایداری دولت پیوسته و چشم آزِ دشمنان بسته و اگر رعیت بر والی چیره شود یا والی بر رعیت ستم کند، اختلاف کلمه پدیدار می گردد و نشانه های جور آشکار و تبه کار در دین بسیار». (3)
3. عدالت به معنای دادن حق افراد متناسب با شایستگی و تلاش
ثم اعرف لکل امرئ منهم ما أبلی، ولا تضمن بلاء امرئ إلی غیره، ولا تقصرن به دون غایهْ بلائه. ولا یدعونک شرف امرئ إلی أن تعظم من بلائه ما کان صغیرا، ولا ضعهْ امرئ إلی أن تستصغر من بلائه ما کان عظیما.رنج و تلاش هر کسی را عادلانه ارج بنه و به دیگری نسبت مده و در شناخت و بها دادن بدان کوتاهی مکن هرگز مباد که شرافت و شخصیّت کسی وادارت کند تا کار و رنج کوچکش را بزرگ شماری یا کار بزرگ و تلاش گمنامی را کوچک بینی».(4)
عدالت را از نظر امیرالمؤمنین(ع) به دوقسم فردی و اجتماعی می توان تقسیم کرد و چون عدالت فردی موضوع بحث ما نیست از آن چشم پوشی کرده، به عدالت اجتماعی می پردازیم.
نکات:
1- امام علی (ع) عدالت را نه تنها یک ارزش اخلاقی، بلکه به عنوان رکن اصلی برای ایجاد یک جامعه سالم، پویا و پایدار میدانستند.2- عدالت از دیدگاه امام علی (ع) دارای ابعاد مختلفی است، از جمله:
الف:همه افراد در برابر قانون برابرند و باید از حقوق برابر برخوردار باشند.
ب:هر فردی باید حقوق خود و دیگران را رعایت کند.
ج: پاداش افراد باید متناسب با تلاش و شایستگی آنها باشد.
د:عدالت نه تنها در روابط فردی، بلکه در ساختارهای اجتماعی نیز باید رعایت شود.
ه:اجرای عدالت، موجب ایجاد امنیت و آرامش در جامعه میشود و از بروز اختلافات و درگیریها جلوگیری میکند.
ی:امام علی (ع) عدالت را یک ارزش الهی میدانستند و معتقد بودند که اجرای عدالت به رضایت خداوند منجر میشود.
عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی به سه قسم عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت قضایی تقسیم می شود.الف) عدالت در نظام اقتصادی
عدالت در نظام اقتصادی مربوط به روابط افراد جامعه با امور اقتصادی همچون کار، دستمزد و شغل است. حق برخورداری از دستاوردهای شخصی، استحقاق های مساوی در برخورداری از منابع ملّی و به ویژه برخورداری از بیت المال از مصادیق عدالت اقتصادی است.امام علی(ع) وجود عدالت در روابط اقتصادی را بسیار مهم می داند حتی آنجا که با وجود عدالت، میزان کارایی و بازده کم باشد، اجحاف در قیمت ها را برای فروشنده و خریدار نفی فرموده و آن را خلاف عدالت می داند چنانچه در یک معامله اقتصادی با وجودرعایت عدالت، میزان کارایی پایین بیاید باز عدالت را مقدم بر کارایی دانسته است.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) مخالف با احتکار و قیمت های اجحاف آمیز است. به مالک اشتر می فرمایند:
ثم استوص بالتجار وذوی الصناعات، وأوص بهم خیرا ... مع ذلک - أن فی کثیر منهم ضیقا فاحشا، وشحا قبیحا، واحتکارا للمنافع، وتحکما فی البیاعات، وذلک باب مضرهْ للعامهْ، وعیب علی الولاهْ، فامنع من الاحتکار، فإن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم منع منه. ولیکن البیع بیعا سمحا بموازین عدل، وأسعار لا تجحف بالفریقین من البائع والمبتاع، فمن قارف حکره بعد نهیک إیاه فنکل به، وعاقبه من غیر إسراف.
اینک سفارش مرا در مورد بازرگانان و صنعت گران در هر رشته بپذیر و خود نیز در موردشان به نیکی سفارش کن... با این همه بدان که در بسیاری شان تنگ چشمی آشکار، بخل زننده، احتکار کالاهای سودآور و زورگویی و داد و ستد دیده می شود که این به زیان بیشتر مردم و لکه ی ننگی بر دامان زمامداران باشد.
پس احتکار را راه ببند که رسول خدا از آن جلوگیری می کرد. باید خرید و فروش به سادگی و با موازین دادگری انجام گیرد؛ با نرخ هایی که به فروشنده و خریدار فشاری وارد نیاید.
پس هر که پس از اخطار ونهی تو، باز هم احتکار کرد، با دوری گزیدن از تندروی، چنان کیفرش ده که عبرت دیگران شود.(5)
برای اینکه عدالت اقتصادی در جامعه برقرار گردد باید تمام افراد از حق حیات و حق معاش سهمی برابر داشته باشند. البته دولت نیز در امر اقتصاد بازارها نظارت کند و مردم را به اجرای عدالت در درون جامعه سفارش کند تا مردم به اختیار خود و نه از روی جبر و اجبار عدالت را در جامعه برقرار کنند. پس شرایط عدالت اقتصادی را در قوانین عادلانه و مجریان عادل و عدالت گستر و ضمانت اجرایی می توان دانست.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) مخالف قرار گرفتن ثروت در دست یک عده خاص بود. او معتقد بود که ثروت باید به طور مساوی میان افراد تقسیم گردد؛ زیرا تمرکز ثروت باعث ایجاد شکاف طبقاتی می گردد.
إن هذا القرآن أنزل علی محمد صلی الله علیه وسلم، والأموال أربعهْ : أموال المسلمین، فقسمها بین الورثهْ فی الفرائض، والفئ فقسمه علی مستحقیه، والخمس فوضعه الله حیث وضعه، والصدقات فجعلها الله حیث جعلها. «
روزی که قرآن بر پیامبر| فرود آمد، دارایی مسلمانان با 4 عنوان تقسیم پذیر بود؛ دارایی شخصی مسلمانان که بر حسب قوانین ارث میان وارثان تقسیم می شد، دست آورد مادی بعثت که بر تقسیم آن میان مستحقان، حکم صادر می شد؛ خمس که خدایش در جایگاهی مشخص قرار داد و صدقات که حکم الهی آن نیز روشن بود.(6)
چنانکه از این خطبه می توان فهمید امام(ع) سفارش می کردند تا دارایی و ثروت به طور مساوی در میان افراد تقسیم گردد. امام(ع) برای ایجاد توازن اقتصادی، مالیات و هر آنچه در درون خزانه بود را به طور مساوی بین مردم تقسیم می نمود.
تا آنجا که عقیل را که از شدت تهی دستی پیش او آمده بود و گندم بیشتری از خزانه می خواست، آهنی را که در آتش گداخته بود به بدن او نزدیک کرد؛ عقیل از شدت حرارت آتش فریادی برآورد. امام به او فرمودند:
والله لقد رأیت عقیلا وقد أملق حتی استماحنی من برکم صاعا، ورأیت صبیانه شعث الشعور غبر الألوان من فقرهم کأنما سودت وجوههم بالعظلم، وعاودنی مؤکدا وکرر علی القول مرددا فأصغیت إلیه سمعی فظن أنی أبیعه دینی وأتبع قیاده مفارقا طریقی، فأحمیت له حدیدهْ ثم أدنیتها من جسمه لیعتبر بها فضج ضجیج ذی دنف من ألمها وکاد أن یحترق من میسمها. فقلت له ثکلتک الثواکل یا عقیل أتئن من حدیدهْ أحماها إنسانها للعبه، وتجرنی إلی نار سجرها جبارها لغضبه. أتئن من الأذی ولا أئن من لظی.
«ای عقیل! از حرارت آهنی می نالی که انسان به بازیچه آن را گرم ساخته است؛ امّا مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است. و از دادن گندم اضافه خودداری کرد.(7)
با رعایت توازن اقتصادی، دیگر طبقات فقیر و ضعیف در جامعه اسلامی وجود نخواهد داشت. عدالتخواهی امام علی(ع) موجب شد تا از تضییع حقوق عده ای به نفع ثروتمندان جلوگیری شود و پدیده فقر از جامعه علوی رخت بربندد و درآمدهای جامعه به صورت متوازن بین افراد توزیع گردد.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) همچنین در مورد کسانی که از نظر جسمانی نیز ضعیف اند و قادر به کار کردن نیستند و کسانی که برای امرار معاش درآمد کافی ندارند، حقوقی قائل می شود که باید رعایت شود.
ثم الله الله فی الطبقهْ السفلی من الذین لا حیلهْ لهم والمساکین والمحتاجین وأهل البؤسی والزمنی فإن فی هذه الطبقهًْ قانعا ومعترا واحفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم واجعل لهم قسما من بیت مالک وقسما من غلات صوافی الاسلام فی کل بلد فإن للأقصی منهم مثل الذی للأدنی. وکل قد استرعیت حقه
«پس خدا را! خدا را! در طبقه فرو دین (پایین و محروم) (مستضعف دینی) از مردم؛ آنان که راه چاره ندارند و از مسکینان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند که در این طبقه مستمندی است، خواهنده و مستحق عطایی است به روی خود نیاورنده؛
پس برای خدا، پاسدار حقی باش که خداوند بر ایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش فرمان داده است و از بیت المال و محصول زمین های غنیمتی اسلام - در هر شهری - سهمی برایشان در نظر بگیر؛ چرا که برای دورترین مسلمانان، همانند نزدیک ترینشان سهمی هست و تو مسئول رعایت حق همگانی».(8)
حضرت امیرالمؤمنین(ع) ربا و احتکار و تبعیض(9))، وجود حاکمان ظالم(10) و حکومت جور و رعایت نکردن حقوق والی از سوی مردم و رعایت نکردن حقوق مردم از سوی والی(11) را در درون جامعه نشانه بی عدالتی اقتصادی می داند و برای رفع بی عدالتی در جامعه باید این موارد از جامعه حذف گردد.
نکات:
1-عدالت اقتصادی را امری ضروری برای ایجاد جامعهای سالم و پویا میدانند.2- حق برخورداری از دستاوردهای شخصی، تساوی در برخورداری از منابع ملی و جلوگیری از احتکار و قیمتگذاریهای ناعادلانه از جمله مصادیق عدالت اقتصادی به شمار میآیند.
3- امام علی (ع) بر نقش دولت در نظارت بر بازار و ایجاد قوانین عادلانه تأکید دارند.
4- امام علی (ع) مخالف تمرکز ثروت در دست عدهای خاص بوده و بر اهمیت توزیع عادلانه آن تأکید داشتهاند.
5- امام علی (ع) بر لزوم حمایت از فقرا، نیازمندان و افراد ضعیف جامعه تأکید داشتهاند.
6-عدالت اقتصادی بدون عدالت سیاسی پایدار نخواهد بود. قوانین عادلانه، انتخابات آزاد و مشارکت سیاسی مردم در تصمیمگیریهای اقتصادی از جمله پیشنیازهای تحقق عدالت اقتصادی هستند.
7- دسترسی عادلانه به دادرسی و اجرای بیطرفانه قوانین، از جمله حقوق اقتصادی افراد، نقش مهمی در ایجاد عدالت اقتصادی دارد.
8- علاوه بر توزیع ثروت، توزیع درآمد نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
9- ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد در جامعه، از جمله دسترسی به آموزش، اشتغال و خدمات عمومی، از دیگر ابعاد عدالت اقتصادی است.
10- توجه به نیازهای نسلهای آینده و حفظ منابع طبیعی برای آیندگان نیز از جمله ابعاد عدالت اقتصادی است.
ب) عدالت در نظام سیاسی
عدالت سیاسی قسمتی از عدالت اجتماعی است، و آن در محیط سیاسی متولد می شود ومراد از آن، این است که در کارهای سیاسی کسانی باید وارد شوند که شایستگی آن را داشته باشند؛ به همین سبب همه نمی توانند در این گونه امور وارد شوند، بنابراین مساوات و برابری در این گونه امور وجود ندارد.آقای بشریه عدالت سیاسی را چنین تعریف می کند:«عدالت سیاسی عبارت است از نهادهای سیاسی، امکانات مربوط یا منصب ها را بر حسب قواعد عادلانه توزیع کنند».(12)
حضرت علی(ع) عدالت را در یک مجموعه بشری به نام جامعه، اینگونه بیان می فرمایند:
وإنه لا بد للناس من أمیر بر أو فاجر یعمل فی إمرته المؤمن. ویستمتع فیها الکافر. ویبلغ الله فیها الأجل. ویجمع به الفئ، ویقاتل به العدو. وتأمن به السبل. ویؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح به بر ویستراح من فاجر....
«مردم به زمامداری نیک یا بد نیازمندند تا در پناه فرماندهی او، مؤمن بکوشد و کافر نیز از زندگی را سینه بدوشد (بهره مندشوند)، خداوند هر چیزی را به سرانجام مقدرش برساند و از این رهگذر اموال عمومی گردآوری و دشمن سرکوب شود، راهها امن گردد و حق ناتوان از زورمندان گرفته شود، تا نیکان بیاسایند و بدان فرصت آزردن دیگران را نیابند».(13)
و در جای دیگر می فرمایند: أما الإمرهْ البرهْ فیعمل فیها التقی. وأما الإمرهْ الفاجرهْ فیتمتع فیها الشقی إلی أن تنقطع مدته وتدرکه منیته.
امّا به روزگار حاکمی نیکوکار و شایسته، خویشتن بانان در تلاش انجام دادن کار شایسته اند و در حکومت بد و بدکار،
پلیدان امکان کامیابی از زندگی می یابند تا روزگار هر کدامشان به سر آید و آنان را مرگ در رباید»(14)
به عبارت دیگر می توان گفت منظور امام(ع) این است که یک جامعه در درجه اوّل باید دارای یک نظام سیاسی باشد تا ابتدایی ترین و ضروری ترین امور زندگی مردم به چرخش درآید و عملی شود.
امّا در گام بعدی عدالت، هر کدام از اجزای نظام سیاسی از رهبر، والیان و کارگزاران گرفته تا اصناف و نهادهای مختلف اجتماعی باید دارای عدالت خاص خود باشند و هر کدام کار ویژه و خدمات خاص خود را ارائه دهند.
به همین دلیل حضرت علی(ع) وقتی به اصرار مردم حکومت را پذیرفت بر این عقیده بود که نظام اجتماعی و سیاسی بر اساس عدالت تنظیم نشده و به همین دلیل تصمیم گرفت تا آن را به هم بریزد و مجموعه جدیدی را مبتنی بر عدالت به وجود آورد چنانکه در یکی از
خطبه های خود فرمود: والذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبلهْ. ولتغربلن غربلهْ. ولتساطن سوط القدر حتی یعود أسفلکم أعلاکم وأعلاکم أسفلکم. ولیسبقن سابقون کانوا قصروا. ولیقصرن سباقون کانوا سبقوا.
سوگند به خداوندی که او را به حق برگزید، شما همگی در هم شوید و سپس یک بار دیگر غربال می گردید و به سان آمیزه ی محتوای دیگی جوشان زیر و رو می شوید تا فرآمدگان فرو روند و فروماندگان فراز آیند، پیشتازان منزوی پیش افتند و فرصت طلبان پیش افتاده بازپس رانده شوند».(15)
امام علی(ع) برای ایجاد عدالت معتقد بود که در ابتدا نظام سیاسی جامعه یعنی والیان و رهبران و مدیران باید اصلاح شوند
أیها الناس إن أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه، وأعلمهم بأمر الله فیه. فإن شغب شاغب استعتب فإن أبی قوتل. ولعمری لئن کانت الإمامهْ لا تنعقد حتی یحضرها عامهْ الناس فما إلی ذلک سبیل، ولکن أهلها یحکمون علی من غاب عنها ثم لیس للشاهد أن یرجع ولا للغائب أن یختار ألا وإنی أقاتل رجلین: رجلا ادعی ما لیس له، وآخر منع الذی علیه. أوصیکم بتقوی الله فإنها خیر ما تواصی العباد به
.(16) به همین دلیل ابتدا از خودش که بالاترین مقام جامعه بود، شروع کرد.
سپس با قبول اینکه کارها به وسیله زمامداران راست و درست می شود کارها را به افراد خبره و متخصص سپرد و به همین دلیل هرگونه روابط خویشاوندی و طبقاتی را در سیستم های مدیریتی کنار نهاد.
ایشان معتقد بودند که باید هر کدام از اجزای نظام به وظیفه خود پای بند باشند و آن را به خوبی انجام دهند:أما بعد فإن تضییع المرء ما ولی وتکلفه ما کفی لعجز حاضر ورأی متبر
امّا بعد بی گمان این روش که مرد مأموریت و مسئولیت خویش را تباه کند و درگیر کار دیگر شود که مسئولیت آن را ندارد، سند ناتوانی به شمار آید و بیانگر اندیشه ویرانگر باشد».(17)
- أما والذی فلق الحبهْ. وبرأ النسمهْ لولا حضور الحاضر وقیام الحجهْ بوجود الناصر. وما أخذ الله علی العلماء أن لا یقاروا علی کظهْ ظالم ولا سغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها ولسقیت آخرها بکأس أولها. ولألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندی من عفطهْ عنز.
کسانی نیز باشند که به کار مدیران و کارگزاران نظارت کنند و آن را ارزیابی کنند و متناسب با رنج و زحمتی که کشیده، تشویق شود و بزرگی فردی، نباید موجب شود که کار کوچک او مهم جلوه داده شود یا کار بزرگ و مهم یک مرد معمولی هیچ انگاشته شود.
امام(ع) نخستین هدف نظام سیاسی عادلانه را از بین بردن شکاف طبقاتی و ظلم در جامعه و تحقق عدالت اجتماعی می داند تا آنجا که خود علّت پذیرش حکومت را توجه نبودن نسبت به شکمبارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان بیان می کند.(18)
و در جای دیگر می فرماید: اللهم إنک تعلم أنه لم یکن الذی کان منا منافسهْ فی سلطان ولا التماس شئ من فضول الحطام، ولکن لنرد المعالم من دینک، ونظهر الإصلاح فی بلادک. فیأمن المظلومون من عبادک، وتقام المعطلهْ من حدودک.
«بار خدایا! تو نیک می دانی که جنگ و درگیری ما را کشمکش قدرت و فزون خواهی ثروت انگیزه نبود که هر آنچه بود، جز برای بازگرداندن نشانه هایی از دین تو و اصلاح سرزمین های تو نبود تا بندگان ستمدیده ات امنیت یابند و حدود به تعطیل کشیده ات به اجرا درآیند».(19)
و این نیز یکی از ویژگی های نظام سیاسی عادلانه است که نسبت به قدرت بی میل و تمام توانش اجرای حدود و احقاق حقوق متمرکز می باشد.
امام علی(ع) بعد از به قدرت رسیدن، سیاست قاطع و سرسختانه ای را در امور مالی در پیش گرفت؛ چنانکه در دومین روز حکومت خود چنین اعلام فرمود: والله لو وجدته قد تزوج به النساء وملک به الإماء لرددته فإن فی العدل سعهْ، ومن ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق.
به خدا سوگند! اگر بدان قطایع دست یابم - حتی اگر به کابین زنان رفته باشد، یا به کار خرید کنیزکان گرفته شده باشد - با قاطعیت، همه را به بیت المال باز می گردانم؛ چرا که عدل را پهنه گسترده ای است و کسی که عدالت بر او تنگ آید، بی تردید حلقه ی جور او را تنگتر باشد.».(20)
بسیاری بر این عقیده اند که مهم ترین عاملی که باعث شد عرب از حمایت علی(ع) دست بردارد، مسائل مالی بود؛ زیرا امام(ع) رئیسان و بزرگان را با مردم عادی و عرب را بر عجم برتری نمی داد و با رئیسان و بزرگان قبایل همانند پادشاهان و دیگر حکام رفتار نمی کرد.
شدّت عدالت امام علی(ع) در مسائل مالی تا آنجا بالا گرفت که عده ای از یاران امام(ع) به او گفتند: «یا امیر المؤمنین اشراف عرب و قریش را بر مولی و عرب برتری بده و از این اموال به آنان و کسانی که بیم مخالفت و گریز به سوی معاویه می رود عطا کن، چرا که اصل حکومت در خطر است».
حضرت در پاسخ فرمودند: أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه، والله ما أطور به ما سمر سمیر وما أم نجم فی السماء نجما لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف وإنما المال مال الله.
آیا برآنید که مرا وا دارید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسان فرا چنگ آورم که مسئولیت سرپرستی شان بر دوشم سنگینی می کند؟ به خدا
سوگند! تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان پیاپی هم روان اند، علی گرد چنین ناروایی نگردد. اگر این اموال، ثروت شخصی من بود در پخش آن برابری را پاس می داشتم، چه رسد که حال، مال اللّه باشد».(21)
نکات:
1- امام علی (ع) بر اهمیت شایستهسالاری در گزینش افراد برای مسئولیتهای سیاسی تأکید دارند و معتقدند که تنها افراد شایسته و صالح باید در امور حکومتی دخالت داشته باشند.2- امام علی (ع) بر اهمیت توزیع عادلانه قدرت و منابع بین افراد جامعه تأکید دارند و مخالف تمرکز قدرت در دست عدهای خاص هستند.
3- امام علی (ع) مبارزه با فساد و بیعدالتی را از وظایف اصلی حاکمان میدانند و خود نیز در عمل به این مهم اهتمام ورزیدهاند.
4- امام علی (ع) بر لزوم نظارت بر عملکرد حاکمان و کارگزاران تأکید دارند تا از انحراف آنها جلوگیری شود.
5- امام علی (ع) عدالت سیاسی را با سایر ابعاد عدالت، از جمله عدالت اقتصادی و اجتماعی، مرتبط میدانند و بر لزوم تحقق همهجانبه عدالت تأکید دارند.
ج) عدالت در نظام قضایی
عدالت قضایی وقتی مطرح میشود که عدالت های سه گانه مذکور تحقق نیافته باشند و از این مسیر دعوا و تخاصمی طرح شده باشد که در نتیجه قاضی از طریق قوه قهریه در مقام بازگرداندن آب رفته از جوی عدالت به مسیر عادی و طبیعی آن باشد که البته قاضی در مقام قضاوت ملزم به اجرای دستوراتی است که عمدتاً منشأ آنها تساوی حقوق اجتماعی طرفین است.(22)در حکومت حضرت امام علی(ع) همه در مقابل قانون برابر بودند و هیچ گونه تفاوت وبرتری میان اشخاص، گروه ها و طبقات اجتماعی وجود نداشت. امام(ع) به صراحت به فرماندار مصر چنین دستور داد:
«... بپرهیز از مقدم شمردن خود، در اموری که مردم در آن مساوی اند».(23)
حضرت امیرالمؤمنین(ع) قبل از دیگران خود به این اصل عدالت عمل می کرد،
اگر چه به ظاهر به ضررش تمام می شود. زمانی که حضرت رهبر کشور اسلامی و در اوج قدرت بود، زره خود را نزد مسیحی یافت و برای گرفتن آن به قاضی شکایت کرد، مسیحی از دادن زره امتناع کرد.
شریح قاضی به امام(ع) گفت: آیا گواهی داری؟ حضرت فرمود: نه. شریح به نفع مسیحی حکم کرد و از محاکمه خارج شدند. پس از اندکی مسیحی برگشت و گفت:
زره مال حضرت علی(ع)است که در راه صفین از پشت شترش بر زمین افتاد و من برداشتم. پس فرد مسیحی مسلمان شد و گفت: این حکم و قضاوت پیامبرانست که رهبر یک
کشور در نزد قاضی خود حاضر می شود و قاضی به نفع یک اقلیت مذهبی تحت ذمه رأی می دهد.(24)حضرت علی(ع) بدون توجه به طبقه، لباس، شخصیت، خدمات افراد و ... برای همه قانون را اجرا فرمود.
نظام قضایی مبتنی بر عدالت که امام(ع) در پی اجرا کردن آن بود، نظامی است که ضعیف ترین افراد جامعه بدون لکنت زبان حقشان را از زورمندان می گیرند.
حضرت خطاب به مالک می فرماید: من از رسول خدا بارها و بارها شنیدم که فرمود: - لن تقدس أمهْ لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع. «هیچ امتی که در آن با صراحت و بی لکنت، حق ناتوان از زورمند باز گرفته نشود از ستم پاکسازی نگردد».(25)
حضرت امیرالمؤمنین(ع) به محمد بن ابی بکر سفارش می کند: فاخفض لهم جناحک، وألن لهم جانبک، وابسط لهم وجهک، وآس بینهم فی اللحظهْ والنظرهْ، حتی لا یطمع العظماء فی حیفک لهم، ولا ییأس الضعفاء من عدلک علیهم.
در برابر مردم فروتن باش و با آنان نرم خویی و انعطاف پذیری پیشه کن و در برخورد با آن گشاده رو باش و برابری را - هر چند در نگاه و اشاره های تعارف آمیز - پاس دار، تا زورمندان در ظلم تو طمع نبندند و ناتوانان از عدالتت نومید نشوند».(26)
همانطور که مشاهده می شود امام علی(ع) عدالت راحتی در سطح نگاه و نوع برخورد با مردم نیز با اهمیت می شمارد تا آنجا که با قاتل خود نیز بر اساس آن رفتار نمود. حضرت پس از ضربت خوردن و هنگامی که در بستر بود در مورد قاتل خود فرمود:
انظروا إذا أنا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربهْ بضربهْ، ولا تمثلوا بالرجل، فإنی سمعت رسول الله| یقول : إیاکم والمثلهْ ولو بالکلب العقور
هر گاه از ضربت او جان دادم ژرف بنگرید که آن در برابر ضربت او، تنها یک ضربت بزنید، مبادا آن مرد مثله شود که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «از مثله کردن - هر چند سگی گزنده باشد - بپرهیزید!».(27)
نکات:
1- یکی از اصول اساسی عدالت قضایی در دیدگاه امام علی (ع) این است که همه افراد، صرف نظر از موقعیت اجتماعی، قومی و مذهبی، در برابر قانون برابر هستند. این اصل، بنیان اصلی یک جامعه عادلانه را تشکیل میدهد.2- امام علی (ع) بر استقلال قضا تأکید فراوان داشتند و خود را نیز ملزم به رعایت قوانین میدانستند. استقلال قضا تضمینکننده بیطرفی قضات و جلوگیری از تأثیرگذاری عوامل سیاسی بر تصمیمات قضایی است.
3- امام علی (ع) به ویژه به حمایت از حقوق ضعفا و مستضعفان توجه داشتند و تلاش میکردند تا عدالت را برای همه افراد جامعه به ارمغان آورند.
4- امام علی (ع) بر اهمیت رفتار قضات با مردم تأکید داشتند و معتقد بودند که قضات باید با مردم با مهربانی و عدالت رفتار کنند.
5- عدالت قضایی در دیدگاه امام علی (ع) صرفاً به معنای اجرای دقیق قوانین نیست، بلکه شامل رعایت اصول اخلاقی و انسانی نیز میشود.
6- عدالت قضایی با عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. تحقق عدالت قضایی به تنهایی برای ایجاد جامعهای عادلانه کافی نیست.
7- انتخاب قضات باید بر اساس شایستگی و صلاحیت آنها صورت گیرد و عوامل سیاسی و شخصی نباید در این انتخاب دخالت داشته باشد.
8- روند رسیدگی به پروندهها باید شفاف و قابل مشاهده برای عموم باشد تا اعتماد مردم به نظام قضایی افزایش یابد.
9- مردم باید بتوانند در نظارت بر عملکرد دستگاه قضایی مشارکت داشته باشند تا از بروز فساد و بیعدالتی جلوگیری شود.
10- قضات باید به طور مستمر آموزش ببینند تا با آخرین تحولات حقوقی آشنا شوند و بتوانند به بهترین نحو به پروندهها رسیدگی کنند.
نتیجه:
عدالت محوری یکی از مهمترین اصول اخلاقی و اجتماعی است که در آموزههای اسلامی و به ویژه در سخنان امام علی (ع) به آن تأکید شده است. تحقق عدالت نیازمند تلاش همهجانبه افراد جامعه، نهادهای دولتی و سازمانهای مردمنهاد است.عدالت اقتصادی، یکی از مهمترین اصول اسلامی است که تأکید بر اهمیت آن در آموزههای امام علی (ع) به وضوح دیده میشود. تحقق عدالت اقتصادی، نیازمند تلاش همهجانبه دولت، بخش خصوصی و مردم است.
با توجه به پیچید گیهای دنیای امروز، برای تحقق عدالت اقتصادی، باید به دنبال راهکارهای نوآورانه و مبتنی بر آموزههای اسلامی باشیم.
عدالت سیاسی یکی از مهمترین اصول حکمرانی اسلامی است که امام علی (ع) به آن اهمیت فراوانی میدادند. تحقق عدالت سیاسی نیازمند تلاش همهجانبه دولت، نهادهای مدنی و مردم است.
با توجه به پیچیدگیهای دنیای امروز، برای تحقق عدالت سیاسی، باید به دنبال راهکارهای نوآورانه و مبتنی بر آموزههای اسلامی باشیم.
عدالت قضایی یکی از ارکان اصلی یک جامعه عادلانه است. امام علی (ع) با عمل به عدالت قضایی و تاکید بر اهمیت آن، الگوی بسیار مناسبی برای همه حاکمان و قضات به شمار میرود. تحقق عدالت قضایی نیازمند تلاش همهجانبه و همکاری همه نهادهای جامعه است.
پی نوشت:
1. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، تهران: صدرا، 1366، ص 913.2.عبد المجید معادیخواه، خورشید بی غروب نهج البلاغه، چاپ اول، تهران: نشر ذره، 1373، نامه 27، ص 315.
3.همان، خطبه 207، ص 245..(نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 216، ص 443).
4. همان، نامه 53، ص 357.
5.همان، نامه 53، صص 361 - 360.
6.همان، حکمت 271، ص 463. (نهج البلاغه، محمد دشتی، حکمت 270، ص 695).
7.نهج البلاغه، محمد دشتی، چاپ سوّم، قم: انتشارات مشهور، 1379، خطبه 224، ص 459.
8.عبدالمجید معادیخواه، پیشین، نامه 53، ص 361.
9.همان، نامه 53، ص 361.
10. همان، نامه 53، ص 352.
11.همان، خطبه 37، ص 245.
12.حسین بشریه، دین و عدالت خواهی در نظرخواهی دانشوران، مجله نقد و نظر، سال سوّم، شماره دوّم و سوّم، 1376، ص 8.
13.عبدالمجید معادیخواه، پیشین، خطبه 40، ص 54. (نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 40 ص 93).
14. نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 40، ص 95.
15.همان، خطبه 16، صص 33 - 32.
16.همان، خطبه 172، ص 201.
17.همان، نامه 61، ص 372. -.
18. همان، خطبه 3، ص 26.
19. همان، خطبه 131، ص 149.
20.همان، خطبه 15، ص 32.
21.همان، خطبه 126، ص 144. -
22.خدیجه حسینی، پایان نامه آزادی و عدالت در نهج البلاغه.
23.همان، نامه 53، ص 355. - وإیاک والاستئثار بما الناس فیه أسوهْ.
24.جرج جرداق، صدای عدالت انسانی، جلد اوّل، سید هادی خسروشاهی، چاپ اوّل، قم: بی جا، 1369، ص 117.
25.عبدالمجید معادیخواه، پیشین، نامه 53، ص 362.
26.همان، نامه 27، ص 315-
27.همان، نامه 47، ص 347. 27.
منابع:
https://www.khabaronline.ir/news/2009770
https://ensani.ir/fa/article/68274
https://snn.ir/fa/news/914767
https://snn.ir/fa/news/767124
https://vista.ir/w/a/16/qz272
https://tahzib.ismc.ir/2274/