شركت هاي گلدكوئيستي يا اهرام فراغنه
نويسنده:مريم مرادي
اي پسر! بدان كه در هر امر، اگر بر علم و تجربه ديگران تكيه كني پيروز يابي و ما را در اين فنِ شريفِ ساختِ شركت هرمي، تجربه هاست كه از پدرانمان سينه به سينه منتقل گشته. و تو نيز به خاطر بسپار و به فرزندانت بياموز.
آمون بزرگ جزايشان دهاد كه اين رسم نيكو نهادند و بدين مايه اشتغال زايي نمودند و تا امروز ادامه دادند و امروز اين شيوه چنان رشد نموده كه بدون عملگي و تازيانه، با و زبان خوش، هرم ساخته مي شود باقلوا، و بني اسرائيل كه هيچ، كل بني آدم را سر كار مي گذارد.
و ديگر تفاوت، آن باشد كه در آن عصر، فرعون، آن كارآفرينِ بزرگ، راستِ حسيني، ادعايي خدايي مي نمود و به تازيانه حكم مي راند، اما در اين روگار، كسي نداند هرم را براي كه مي سازد كه فراغنه عصر ما اهل خودنمايي نبوده بي سر و صدا هرم بسازند كه كس را خواب خوش منغض نگردد! و تو نيز بر اين طريق مي رو.
و در رقم پورسانت هر چه تواني گشاده دست باش كه پورسانت از مهريه نيز يتيم تر باشد و كي آن را داده و كي ستانده؟ و شرايط گرفتن آن، چنان است كه اعضا عملا بدان دست نيابند و اگر هم يابند، كي مي دهد؟ و در اين بين، حساب هاي ما در امارات،ورم مي نمايد و هرممان فربه مي گردد. و همين است كه هست.
و اگر جيبشان، آن همه مايه نداشت، ترغيبشان نما كه طلاي زنان خويش فروشند. و به فرش زير پا و دوچرخه بچه نيز رحم ننمايند. و اگر اينها نيز نبودي، آن «كليه» يدكي را كه خداي تعالي براي چنين روزهاي مبادايي در آدمي به وديعت نهاده بفروشند، و يا «كبدي»، «شُشي» و خلاصه هر چه كه با نصفش نيز امورات انسان بگذرد، و به هر روي سرمايه اي گردآورند براي اين معاملت.
و در اين جلسات هر چه مي تواني از دوستان و شركا به هيئت حاجي و برادر و دكتر و استاد درآور و در نزد جماعت، بدين القاب، بخوان كه حاضران را خاطر مجموع شود كه خوب جايي بيامده اندي كه حاجي با سيدش و استاد با شاگردانش جملگي در حلقه اند.
و بدين سان هرم، خود به خود مضمحل شده و فرو ريزد. البته بر سرپاييني ها، و در اين هنگام، هرچه به قاعده هرم نزديك تر باشي، خانه خراب تر گردي. و گاه تا مدت ها خلايق را اضمحلال هرم باور نيايد و تا ماه ها همچنان ميلياردر بالقوه بوده در انتظار سود خويش نشسته و در به در دنبال زيرشاخه گردند. و در صورت مشاهده اين علائم بايد فرد مبتلا به تيمارستان برده شود.
و به هر روي اين وقايع را در ما اثري نيست كه ما بار خويش بسته ايم و از مهلكه جَسته.
منبع:گلبرگ 120
تاريخچه
آمون بزرگ جزايشان دهاد كه اين رسم نيكو نهادند و بدين مايه اشتغال زايي نمودند و تا امروز ادامه دادند و امروز اين شيوه چنان رشد نموده كه بدون عملگي و تازيانه، با و زبان خوش، هرم ساخته مي شود باقلوا، و بني اسرائيل كه هيچ، كل بني آدم را سر كار مي گذارد.
و ديگر تفاوت، آن باشد كه در آن عصر، فرعون، آن كارآفرينِ بزرگ، راستِ حسيني، ادعايي خدايي مي نمود و به تازيانه حكم مي راند، اما در اين روگار، كسي نداند هرم را براي كه مي سازد كه فراغنه عصر ما اهل خودنمايي نبوده بي سر و صدا هرم بسازند كه كس را خواب خوش منغض نگردد! و تو نيز بر اين طريق مي رو.
طريقه ساخت
آتيش زدم به مالم
و در رقم پورسانت هر چه تواني گشاده دست باش كه پورسانت از مهريه نيز يتيم تر باشد و كي آن را داده و كي ستانده؟ و شرايط گرفتن آن، چنان است كه اعضا عملا بدان دست نيابند و اگر هم يابند، كي مي دهد؟ و در اين بين، حساب هاي ما در امارات،ورم مي نمايد و هرممان فربه مي گردد. و همين است كه هست.
عضوگيري
در مكتب ما
و اگر جيبشان، آن همه مايه نداشت، ترغيبشان نما كه طلاي زنان خويش فروشند. و به فرش زير پا و دوچرخه بچه نيز رحم ننمايند. و اگر اينها نيز نبودي، آن «كليه» يدكي را كه خداي تعالي براي چنين روزهاي مبادايي در آدمي به وديعت نهاده بفروشند، و يا «كبدي»، «شُشي» و خلاصه هر چه كه با نصفش نيز امورات انسان بگذرد، و به هر روي سرمايه اي گردآورند براي اين معاملت.
و در اين جلسات هر چه مي تواني از دوستان و شركا به هيئت حاجي و برادر و دكتر و استاد درآور و در نزد جماعت، بدين القاب، بخوان كه حاضران را خاطر مجموع شود كه خوب جايي بيامده اندي كه حاجي با سيدش و استاد با شاگردانش جملگي در حلقه اند.
قانون
و بدين سان هرم، خود به خود مضمحل شده و فرو ريزد. البته بر سرپاييني ها، و در اين هنگام، هرچه به قاعده هرم نزديك تر باشي، خانه خراب تر گردي. و گاه تا مدت ها خلايق را اضمحلال هرم باور نيايد و تا ماه ها همچنان ميلياردر بالقوه بوده در انتظار سود خويش نشسته و در به در دنبال زيرشاخه گردند. و در صورت مشاهده اين علائم بايد فرد مبتلا به تيمارستان برده شود.
و به هر روي اين وقايع را در ما اثري نيست كه ما بار خويش بسته ايم و از مهلكه جَسته.
منبع:گلبرگ 120