مقدمه:
فرهنگ اربعین، یکی از بزرگترین پدیدههای معنوی و تمدنی جهان اسلام در عصر حاضر است. این حرکت، فراتر از یک زیارت سنتی یا یک تجمع مذهبی، به نمادی جهانی از عشق به اهل بیت (ع)، مقاومت در برابر ظلم، وحدت شیعیان و زندهنگهداشتن پیام کربلا تبدیل شده است.اما هر پدیده بزرگی که در مسیر حق و عدالت حرکت کند، با موجی از شبهات و افترا روبهرو میشود. به ویژه در ماههای محرم و صفر، که قلب تپنده عزاداری و یادبود شهداست، برخی افراد و گروههای منحرف یا تحت تأثیر تبلیغات دشمن، با طرح شبهات فرهنگی، فقهی و تاریخی، تلاش میکنند تا عزاداری، قیام امام حسین (ع) و زیارت اربعین را زیر سؤال ببرند
. این شبهات، گاه با لباس "ورود به مسائل شرعی"، گاه با لحن "نگرانی از بدعات"، و گاه با تحریف تاریخ و جغرافیا مطرح میشوند، در حالی که هدف نهایی آنها، تضعیف ایمان، تفرقهافکنی و کمرنگ کردن پیام انقلابی حسینی است.
در این مقاله، چهار شبهه کلیدی که مکرراً در فضای مجازی و گفتوگوهای عمومی مطرح میشود را بررسی میکنیم: از اختلاط زن و مرد تا مالکیت فرهنگی کربلا، از بازسازی تاریخی اربعین تا اهمیت گسترده پیادهروی. پاسخهای ما نه بر پایه هیجان یا عواطف، بلکه بر اساس قرآن کریم، احادیث معصومین (ع)، استدلال عقلی، شواهد تاریخی و واقعیتهای اجتماعی استوار است.
هدف ما دفاع از یک فرهنگ زنده و زندهکننده است؛ فرهنگی که میلیونها انسان را از سراسر جهان به سوی کربلا میکشاند، نه برای دیدن یک قبر، بلکه برای لمس کردن حیات یک انسان الهی. این مقاله برای هر کسی نوشته شده که سؤال دارد، جستوجو میکند و حقیقت را میطلبد.
پاسخ اجمالی به شبهات
۱. شبهه اختلاط زن و مرد
آیا پیادهروی اربعین به دلیل ازدحام و حضور مشترک زن و مرد حرام است؟
پاسخ: خیر، این نوع حضور با رعایت حجاب و ادب، حرام نیست و در عباداتی مانند حج نیز وجود دارد.
۲. شبهه مالکیت زمین و هویت فرهنگی
«شما ایرانیها چه کسانی هستید که به کربلا بیایید؟»
پاسخ: کربلا مالکیت انحصاری هیچ ملتی نیست؛ اهل بیت (ع) میراث مشترک تمام عاشقان حق و عدالت هستند.
۳. شبهه بازسازی تاریخی
چرا قرنها بعد باید واقعه اربعین را تکرار کنیم؟
پاسخ: ما به دنبال بازسازی تاریخ نیستیم، بلکه فرهنگ معنوی و عاشقانهای را زنده میکنیم که ریشه در احادیث معصومین (ع) دارد.
۴. شبهه اهمیت گسترده راهپیمایی
چرا شرکت در اربعین تا این حد بزرگ شده است؟
پاسخ: این حرکت فقط زیارت نیست، بلکه اعلام وحدت، مقاومت در برابر ظلم و زمینهساز ظهور است.
پاسخ های تفصیلی
بیان کامل شبهه اول:
آیا پیادهروی اربعین به دلیل ازدحام و حضور مشترک زن و مرد حرام است؟
برخی میگویند: پیادهروی اربعین به سرزمین امام حسین (ع) با حضور میلیونی زن و مرد بیمحرم و در شرایط ازدحام شدید، منجر به اختلاط حرام میشود.از آنجا که اسلام به شدت از ملاقاتهای نامشروع بین زن و مرد بیمحرم جلوگیری کرده، چنین حرکتی — هرچند با نیت زیارت — موجب گناه است و باید ترک شود. بهتر است زیارت به صورت سواره و بدون پیادهروی انجام شود تا از این مسأله اجتناب شود.
پاسخ قرآنی :
قرآن کریم هرگز هر نوع حضور مشترک زن و مرد را حرام نکرده است، بلکه شرایط و حدود این حضور را مشخص کرده است. در واقع، قرآن به تبرّج و گردش بیحجاب در ملاء عام هشدار میدهد، نه به حضور زنان در محیطهای عبادی و معنوی.
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا «و در خانههای خود بمانید و نگردش کنید مانند گردش زنان جاهلیت اول. نماز را برپادارید و زکات بدهید و فرمان خدا و پیامبرش را اجابت کنید...» (1(
این آیه به زنان اهل بیت (ع) خطاب کرده و از آنها میخواهد که از نمایش زیبایی و گردش بیرویه در ملاء عام خودداری کنند، اما هیچگاه خروج زنان برای عبادت یا زیارت را ممنوع نکرده است. خود زینب کبری (س) پس از کربلا به کوفه و شام رفت و بعد از بازگشت، به کربلا بازگشت — و این خروج با عفت و حجاب بود، نه تبرّج.
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ «
و به زنان مؤمن بگو که نگاه خود را پایین دارند و عفاف خود را حفظ کنند و زینت خود را آشکار نکنند مگر آنچه از آن ظاهر شده است، و خمارهای خود را بر یقههایشان بیاندازند...» (2(
این آیه، حدود حجاب و نگاه پایین را مشخص میکند، اما حضور زنان در جمعهای معنوی را نفی نمیکند. برعکس، با دستور «نماز را برپادارید» و «زکات بدهید»، به معنای تأیید حضور زنان در فضاهای جمعی است.
وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَىٰ کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ :و در میان مردم ندا بده برای حج، آنان به تو میآیند، زمانی پیاده و زمانی سوار بر هر شتر لاغر، از هر درّه عمقی.» (3(
این آیه به وضوح نشان میدهد که زن و مرد با هم به حج میآیند، در طواف، سعی و عرفات حضور دارند. اگر خداوند در فریضه حج — که اززحمتترین عبادات است — این همحضوری را جایز دانسته، چگونه در زیارت مستحب آن را حرام بدانیم؟
لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الْأَنْعَامِ ۖ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ : تا منافعی را شاهد باشند و در روزهای معین، نام خدا را بر آنچه از چهارپایان به آنان داده، ذکر کنند، پس از آن بخورند و فقیر بیچیز را نیز بسیرند.» (4(
این آیه به جمعیت حج و منافع معنوی و اجتماعی آن اشاره دارد. پس حضور جمعی — حتی با اختلاط — میتواند منفعت داشته باشد و از عبادات بزرگ اسلام محسوب شود.
پاسخ روایی :
در احادیث اهلبیت (ع)، زیارت امام حسین (ع) به عنوان یکی از بزرگترین عبادات شمرده شده و هیچ محدودیتی بر اساس جنسیت یا نوع حضور قائل نشدهاند.
مَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، أو فی غَیرِ مَشهَدِهِ، کَانَ لَهُ مِنَ الأَجْرِ کَما لِشَهیدٍ مَعَ الحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ : «هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش یا غیر آن زیارت کند، پاداشش مانند پاداش یک شهید همراه حسین (ع) است.» (5(
این حدیث نشان میدهد که زیارت، چه با پیادهروی و چه بدون آن، عبادتی بزرگ است و پاداش آن بیاندازه است. این پاداش برای همه زائران — زن و مرد — در نظر گرفته شده است.
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی عَشرِ مُحَرَّمَ أو بَعدَهُ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ: «هر کس امام حسین (ع) را در دهه محرم یا پس از آن زیارت کند، خداوند برایش رهایی از آتش دوزخ را نوشت.» (6(
این حدیث شامل همه زائران است، بدون تفکیک جنسیت. پس زیارت اربعین، که در دهه محرم یا پس از آن است، از این فضل الهی خارج نیست.
مَن زارَهُ مُحتَسِبًا، کانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ یَومَ القِیامَةِ: «هر کس او را با نیت ثواب زیارت کند، در قیامت درجۀ او خواهد بود.» (7(
این حدیث نشان میدهد که زیارت، نه فقط یک حرکت فیزیکی، بلکه حرکتی معنوی و جاودانه است. و این جایزه الهی برای هر فردی که با نیت خالص حرکت کند، فارغ از جنسیت و نوع حضورش.
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَقاءً فی الجَنَّةِ أَبَدًا: هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، خداوند برایش اقامت جاودان در بهشت را نوشت.» (8(
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، فَکَأنَّما زارَ اللَّهَ فی عَرشِهِ : «هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، گویی خدا را بر عرشش زیارت کرده است.» (9(
این احادیث بیانگر این هستند که زیارت اربعین، چه با پیادهروی و چه بدون آن، عبادتی عظیم و مورد رضای خداوند است و نمیتوان به دلیل شرایط جمعی آن را نفی کرد.
نتیجهگیری قرآنی و روایی
قرآن و سنت هر دو نشان میدهند که حضور زنان و مردان در محیطهای عبادی و معنوی، به شرط رعایت حجاب، نگاه پایین و ادب، تنها یک عمل مجاز نیست، بلکه یک عبادت جمعی و منفعتآور محسوب میشود. اسلام به جای انزوا، به وحدت، حضور در جمع و یادبود شهدا تأکید دارد.
پس اگر خداوند در حج — که فریضه است — این همحضوری را جایز دانسته، نمیتوان در زیارت مستحب آن را حرام دانست. زیارت اربعین نه تنها یک حرکت معنوی، بلکه اعلام وحدت، مقاومت در برابر ظلم و وفاداری به اهل بیت (ع) است و ترک آن به دلیل شرایط جمعی، نه تنها شرعی نیست، بلکه ضربهای به فضایل ایمانی جامعه است.
نتیجهگیری عقلی و تاریخی :
از دیدگاه عقل، نمیتوان به دلیل سوءاستفاده برخی افراد، حق استفاده دیگران از عبادت را سلب کرد. اگر این منطق پذیرفته شود، باید حج، نماز جمعه، عزاداری و تمام جمعیتهای دینی تعطیل شوند، چون همگی شاهد ازدحام و حضور مشترک زن و مرد هستند.
از دید تاریخی نیز، زنان اهل بیت (ع) و شیعیان اولیه از روزهای اول پس از کربلا به کربلا بازگشتند و زیارت کردند. این حرکت از قرون اولیه اسلام تا امروز ادامه داشته و هیچ فتوایی از مراجع تقلید برای منع آن صادر نشده است. پس این شبهه نه تنها از پایه ضعیفی برخوردار است، بلکه با منابع اصلی اسلام — قرآن، سنت، عقل و تاریخ — در تناقض است.
نتیجهگیری :
زیارت اربعین امام حسین (ع)، به ویژه از طریق پیادهروی، یکی از بزرگترین نمادهای وفاداری، مقاومت و عشق به اهل بیت (ع) است. این حرکت، با وجود ازدحام و حضور مشترک زن و مرد، در صورت رعایت حجاب، نگاه پایین و ادب شرعی، نه تنها حرام نیست، بلکه عبادتی مستحب و پاداشدار است.
اسلام به جای انزوا، به حضور جمعی در راه خدا دعوت میکند، و اربعین نمونه بارزی از این حضور است. ترک این عبادت بزرگ فقط به دلیل وجود برخی افراد سوءرفتار، نه از لحاظ شرعی، نه عقلی و نه تاریخی توجیهی ندارد. برعکس، این حرکت باید تشویق شود، چون نشاندهنده زنده بودن حسینیگری و وحدت شیعیان در سراسر جهان است.
بیان کامل شبهه دوم:
«حکام شما کجایی هستند؟ مگر پیامبر تو ایران بود؟ که الان اولادش بر ما حکم میکنند؟»
فردی میگوید: «شما ایرانیها چه کسانی هستید که پای پیاده و بدون کفش به عراق بیایید و اسطورههای ما را زیارت کنید؟ مگر پیامبر اسلام در ایران به دنیا آمده که حالا فرزندانش بر شما حکم بکنند؟ مگر ایران از اول سید داشته که اینهمه عشق بورزید؟ ما این اسطورهها را از شما گرفتیم، حالا شما چرا میآیید و قلمرو ما را پر میکنید؟»
این شبهه، در ظاهر یک پرسش جغرافیایی-تاریخی است، اما در واقع نشاندهنده تحجر فکری، مالکیتاندیشی نسبت به اهل بیت (ع) و ناآشنایی با ماهیت جهانی پیام کربلا است.
پاسخ قرآنی :
قرآن کریم هرگز ارزش انسانها را به زمین، قوم یا نژاد مربوط نکرده، بلکه آن را به تقوا و عشق به خدا و اهل بیت (ع) وابسته کرده است. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ :«بیشک نزد خداوند، گرامیترین شما کسی است که بیشتر از دیگران تقوا دارد.» (11)
این آیه محکومکننده هرگونه غرور قومی، جغرافیایی یا نژادی است. پس اگر ایرانیان یا هر ملت دیگری به دلیل عشق و تقوا به امام حسین (ع) حرکت میکنند، این نشانه کرامت ایمانی آنهاست، نه تجاوز به قلمرو دیگران.
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ «و ما تو را جز به عنوان رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (12) پیامبر اسلام (ص) نه برای عربها، نه برای ایرانیان، بلکه برای تمام بشریت فرستاده شده است. پس اهل بیت (ع) نیز میراثداران این پیام جهانی هستند و متعلق به یک قوم یا سرزمین خاص نیستند.
قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ :«بگو: از شما برای این (قرآن) اجری نمیخواهم، مگر عشق به نزدیکانم (اهل بیت).» (13)
این آیه به وجوب عشق به اهل بیت (ع) برای تمام مسلمانان اشاره دارد، نه فقط برای کسانی که در عربزندگی میکنند.
پاسخ روایی :
در احادیث اهلبیت (ع)، زیارت امام حسین (ع) و حضور در کربلا به عنوان عباداتی جهانی و فراقومی معرفی شده است.
مَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَقاءً فی الجَنَّةِ أَبَدًا : «هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، خداوند برایش اقامت جاودان در بهشت را نوشت.» (14)
این حدیث محدودیت جغرافیایی یا قومی ندارد. پس زیارت کربلا، چه توسط ایرانی، هندی، آفریقایی یا اروپایی انجام شود، پاداش الهی دارد.
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، فَکَأنَّما زارَ اللَّهَ فی عَرشِهِ :«هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، گویی خدا را بر عرشش زیارت کرده است.» (15)
این حدیث بیانگر جایگاه والا و الهی امام حسین (ع) است. آیا کسی جرأت میکند بگوید: «این عرش الهی فقط متعلق به ما است؟»!
الحسینُ مَوْتِی، وَاللهِ لَیُبْکَیَنَّ عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفًا مِنَ الْعَرَبِ وَسَبْعُونَ أَلْفًا مِنَ الْعَجَمِ : «حسین میمیرد، و خدا را سوگند، بر او هفتاد هزار عرب و هفتاد هزار عجم گریه خواهند کرد.» (16)
این حدیث از پیامبر (ص) است و به وضوح حضور فراوان عجم (غیرعربها، از جمله ایرانیان) در عزاداری امام حسین (ع) را پیشبینی کرده است.
پاسخ عقلی :
اگر ارزش یک شخصیت مقدس فقط به زمین زادگاهش بستگی داشت، پس:
•زیارت مسجد الاقصی باید فقط برای فلسطینیان مخصوص باشد.
•زیارت مکّه باید فقط برای عربها باشد.
•زیارت مشهد باید فقط برای ایرانیان باشد!
اما آیا کسی چنین میگوید؟ خیر.
چون عقل سالم میداند که مقدسات، متعلق به تمام انسانهای مؤمن است، نه فقط به کسانی که در آن سرزمین زندگی میکنند.
همچنین، اگر ایران از اول "سید" نداشت، آیا این به معنای آن است که حق عشق به اهل بیت (ع) را ندارد؟
پس آیا کسی که در خانوادهاش عالم نبوده، حق یادگیری دین را ندارد؟
این منطق، منطق انحصار و تبعیض است، نه منطق اسلام.
پاسخ تاریخی و اجتماعی :
در واقع، عراق و کربلا امروز به سرزمین مشترک شیعیان جهان تبدیل شده است. هر ساله، زائران از بیش از ۸۰ کشور — از اندونزی تا آمریکا، از هند تا آفریقا — به عراق میآیند.
•عراقیها با عشق فراوان زائران را میپذیرند:
1- پاهای زائران را ماساژ میدهند.
2- خانههایشان را در اختیار میگذارند.
3- غذا، آب، لباس و مسکن رایگان ارائه میدهند.
4- با اشک از آنها بدرقه میکنند.
این همه نه به دلیل مالکیت، بلکه به دلیل عشق به امام حسین (ع) است.
حتی بسیاری از غیرمسلمانان نیز به کربلا سفر میکنند تا این حرکت معنوی را ببینند.
مثلاً فیلمهای مستندی از کانادا، آلمان و انگلیس درباره اربعین ساخته شده که شاهدی بر جهانیشدن پیام کربلاست.
نتیجهگیری قرآنی و روایی :
قرآن و سنت هر دو نشان میدهند که اهل بیت (ع) میراثداران پیام جهانی اسلام هستند و متعلق به یک قوم یا سرزمین نیستند. آیه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» به وضوح نشان میدهد که ارزش انسان در نزد خدا به تقوا و عشق است، نه به زمین زادگاهش. حدیث پیامبر (ص) درباره «هفتاد هزار عجم» هم پیشبینی دقیقی از حضور ایرانیان و دیگران در کربلاست. پس ادعای مالکیت بر اهل بیت (ع) یا کربلا، نه تنها بیاساس است، بلکه مغایر با روح اسلام و قرآن است.
نتیجهگیری عقلی و تاریخی
عقل سالم میداند که مقدسات، مانند عشق، مالکیت انحصاری ندارند. کسی نمیتواند بگوید: «این مسجد، این حرم، این اسطوره فقط مال من است!». اگر این منطق پذیرفته شود، باید تمام زائران غیرعراقی از کربلا بیرون رانده شوند، که هیچ عراقی منطقی چنین نمیخواهد.
در مقابل، عراقیها با عشق فراوان زائران را میپذیرند، چون میدانند که کربلا مال همه عاشقان حسین (ع) است. این شبهه، نشاندهنده تحجر فکری است، نوعی «جهانبینی جزیرهای» که ارزشهای انسانی را فقط در مرزهای جغرافیایی میبیند، در حالی که پیام کربلا فراتر از مرزها، زبانها و اقوام است.
نتیجهگیری :
زیارت اربعین، چه توسط ایرانی، عرب، هندی یا غربی انجام شود، یک حرکت معنوی جهانی است که ریشه در عشق به اهل بیت (ع)، مقاومت در برابر ظلم و وفاداری به ارزشهای الهی دارد. کربلا و امام حسین (ع) متعلق به یک قوم یا کشور نیستند، بلکه میراث مشترک تمام انسانهای آزادیخواه و دیندار هستند.
ادعای مالکیت بر این میراث، نه تنها بیپایه است، بلکه خود یک نوع استکبار و تبعیض محسوب میشود. در مقابل، عشق عراقیها به زائران، چه ایرانی و چه غیرایرانی، شاهدی بر این است که کربلا مال همه است، و هر کس با قلبی سالم به آنجا برسد، فرزند آن سرزمین محسوب میشود.
بیان کامل شبهه سوم:
«چرا قرنها بعد باید واقعه اربعین را بازسازی کنیم؟ و آیا اهل بیت (ع) واقعاً به کربلا بازگشتند؟»فردی میگوید: «در سال ۶۱ هجری، پس از واقعه کربلا، اهل بیت امام حسین (ع) و اسرا در روز چهلم شهادت ایشان به کربلا بازگشتند و امام حسین (ع) را زیارت کردند. جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی (رضوان الله علیهما) نیز در این زیارت حضور داشتند. حالا سؤال اینجاست: چه ضرورتی دارد که ما قرنها بعد، این واقعه را بازسازی کنیم؟ آیا ما باید حرکت تاریخی گذشته را دوباره تمثیل کنیم؟
از طرفی، برخی از علما این روایت را قبول ندارند و درباره بازگشت اهل بیت (ع) به کربلا برای زیارت اربعین، اختلاف نظر وجود دارد.
پس اگر خود واقعه اربعین هم مورد شک است، چه ضرورتی دارد که امروزه میلیونها نفر پای پیاده به کربلا بروند؟»
این شبهه، در ظاهر به تاریخ و سنّت میپردازد، اما در واقع نیاز به پاسخی دارد که ماهیت فرهنگی، معنوی و تمدنی حرکت اربعین را روشن کند.
پاسخ قرآنی :
قرآن کریم به ما میآموزد که یادبود شهدا و پیروی از سیره عادلانه، نه تنها یک عمل مستحب، بلکه یک وظیفه الهی است.
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ : «و کسانی را که در راه خدا کشته شدند، مُردّ فرشمار نکن؛ بلکه زندهاند نزد پروردگارشان و روزی مییابند.» (17)
این آیه نشان میدهد که شهیدان، زندهاند و یادبود آنها، یادبود زندهای است، نه مرده. پس زیارت امام حسین (ع)، یک تماس با یک وجود زنده معنوی است.
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ :«پس مرا یاد کنید تا شما را بیاد آورم، و نعمت من را شکر کنید و ناقداری نکنید.» (18)
یادبود، یک تعامل الهی است. هرچه بیشتر امام حسین (ع) را یاد کنیم، خداوند ما را بیشتر یاد میکند.
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکْرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ :«بیشک در آنچه گفته شد، یادآوریای است برای کسی که دل دارد یا گوش میدهد و حاضر است.» (19)
این آیه به وظیفه یادآوری اشاره دارد. پس اربعین، فقط یک حرکت تاریخی نیست، بلکه یک حرکت یادآوری جمعی است.
پاسخ روایی :
در احادیث اهلبیت (ع)، زیارت اربعین به عنوان یک فضیلت بزرگ و سنتی مستحب معرفی شده است، چه اهل بیت (ع) در آن روز به کربلا بازگشته باشند یا نه.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ کَانَ مُعْسِرًا فَلَمْ یَتَهَیَّأْ لَهُ حَجُّ الْإِسْلَامِ فَلْیَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) فَلْیَعْرِفْ عِنْدَهُ : امام صادق (ع) فرمودند:
«هر کس تنگدست باشد و توانایی انجام حج واجب (حجه اسلام) را نداشته باشد، باید به قبر امام حسین (ع) بیاید و عرفه را نزد او انجام دهد.» (20)
این حدیث نشاندهنده جایگاه والا و الهی امام حسین (ع) است. اسلام، حج را برای هر مسلمان توانمند واجب کرده، اما برای کسانی که از نظر مالی قادر نیستند، امام صادق (ع) راهی معنوی و دلنشین معرفی میکنند: زیارت کربلا.
این حدیث به روشنی بیان میکند که کربلا، کعبه فقرا و دلدادگان حسین (ع) است.همانگونه که کعبه مرکز حج فیزیکی است، کربلا مرکز حج معنوی و عشق الهی است.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ (ع) فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ : امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس امام حسین (ع) را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت برای او واجب میشود.» (21)
این حدیث، یکی از بزرگترین فضایل زیارت امام حسین (ع) است. روز عاشورا، روز شهادت ایشان و روز حزن و عزاداری است، اما همین روز، با زیارت، به روز رحمت و جاودانگی تبدیل میشود.
این فضیلت، نشاندهنده اهمیت عشق به اهل بیت (ع) و یادبود شهیدان در اسلام است.این حدیث همچنین انگیزهای قوی برای شیعیان فراهم میکند تا در این روز مقدس، با وجود هر سختی، به سوی کربلا حرکت کنند.
نکته مهم:
این احادیث اصلاً اشارهای به تاریخ بازگشت اهل بیت (ع) به کربلا در روز چهلم ندارند، بلکه صرفاً زیارت امام حسین (ع) در زمانهای خاص — مانند روز عاشورا یا به جای حج — را پاداش الهی میدهند.
این نشان میدهد که فضیلت زیارت اربعین، مستقل از روایت تاریخی بازگشت اهل بیت (ع) است.
حتی اگر کسی در مورد صحت آن روایت شک داشته باشد، باز هم زیارت اربعین بر اساس این احادیث، عبادتی بزرگ و پاداشدار محسوب میشود.
پس اربعین نیازی به «بازسازی یک واقعه تاریخی» ندارد، بلکه یک سنت معنوی و فرهنگ عاشقانه است که ریشه در احادیث معصومین (ع) دارد.
این دو حدیث از امام صادق (ع)، نشاندهنده جایگاه بیهمتای امام حسین (ع) در اسلام هستند. کربلا تنها یک مکان تاریخی نیست، بلکه کعبه معنوی شیعیان است. زیارت ایشان، چه در روز عاشورا و چه در سایر اوقات، نه تنها عبادتی مستحب، بلکه در مواردی معادل حج و حتی سبب واجب شدن بهشت است.
فضیلت این زیارتها، به تاریخ بازگشت اهل بیت (ع) وابسته نیست، بلکه بر اساس نیت، عشق و اطاعت از فرموده معصومین (ع) شکل گرفته است.
پس حرکت به سوی کربلا، حرکتی نیست به سوی یک قبر، بلکه حرکتی است به سوی عشق، عبادت، رحمت و جاودانگی.
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَقاءً فی الجَنَّةِ أَبَدًا :«هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، خداوند برایش اقامت جاودان در بهشت را نوشت.» (22) این حدیث هم محدودیت زمانی یا تاریخی ندارد. پس زیارت، چه در روز چهلم باشد یا نه، عبادتی بزرگ است.
مَن زارَ الحُسَینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی مَشهَدِهِ، فَکَأنَّما زارَ اللَّهَ فی عَرشِهِ :«هر کس امام حسین (ع) را در محل شهادتش زیارت کند، گویی خدا را بر عرشش زیارت کرده است.» (23) این حدیث نشان میدهد که فضیلت زیارت، در مکان و معناست، نه فقط در زمان.
حدیث انس بن مالک از پیامبر (ص): «فَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ یَقُولُ: إِنَّ ابْنِی هَذَا الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِأَرْضٍ یُقَالُ لَهَا کَرْبَلَاءُ، فَمَنْ شَهِدَ ذَلِکَ فَلْیَنْصُرْهُ» :
«پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: فرزند من، حسین، در سرزمینی به نام کربلا کشته خواهد شد، هر کس در آن زمان زنده باشد و به آن واقعه شاهد باشد، باید او را یاری کند.» (۲4)
راوی حدیث میگوید:«فَأَتَى أَنَسُ بْنُ حَارِثٍ الْکَهِلِیُّ کَرْبَلَاءَ فَقُتِلَ مَعَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ» «پس انس بن حارث کهلی، به کربلا آمد و در کنار امام حسین (ع) شهید شد.»
انس بن مالک از صحابه معروف و روایان معتبر احادیث پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که هم شیعه و هم سنی از او روایت کردهاند. از جمله روایاتی که از طریق او منقول است، حدیثی است درباره شهادت امام حسین (ع)، که در آن پیامبر اسلام (ص) به صراحت به نام «کربلا» و واقعه کشته شدن حسین (ع) اشاره میکند و فرمود: «إِنَّ ابْنِی هَذَا الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِأَرْضٍ یُقَالُ لَهَا کَرْبَلَاءُ، فَمَنْ شَهِدَ ذَلِکَ فَلْیَنْصُرْهُ»
«فرزند من، حسین، در سرزمینی به نام کربلا کشته خواهد شد، هر کس در آن زمان زنده باشد و به آن واقعه شاهد باشد، باید او را یاری کند.»
این حدیث، نشاندهنده علم پیامبر (ص) به آینده و تأکید او بر وظیفه انسانها در قبال امام حسین (ع) است.راوی میافزاید که انس بن حارث کهلی — که از شیعیان اولیه بود — پس از شنیدن این حدیث، به کربلا آمد و در کنار امام حسین (ع) ایستاد و در رکاب او شهید شد.
این روایت، گرچه در برخی منابع با تفاوتهای سندی آمده، اما به لحاظ مضمونی از اهمیت بالایی برخوردار است و نشان میدهد که برخی صحابه و شیعیان، با علم به این حدیث، به سرزمین کربلا آمدند تا وعده خود به پیامبر (ص) را عملی کنند. (25)
پاسخ عقلی :
فرض کنیم که اهل بیت (ع) در روز چهلم به کربلا باز نگشتند — که برخی مورخان و فقها این روایت را ضعیف میدانند — آیا این به معنای حرام یا بیمعنی بودن اربعین است؟
خیر. چون:
• ما نباید واقعه تاریخی را تمثیل کنیم، بلکه باید معنای آن را زنده نگه داریم.
• ثل این نیست که بگوییم: «چون حضرت یوسف (ع) در چاه افتاد، ما هم باید در چاه بیفتیم!»
• بلکه معنای صبر، عفت و مقاومت او را یاد میگیریم.
همچنین، فرهنگهای دینی به مرور زمان شکل میگیرند.
مثلاً:
• ماتم و عزاداری در ابتدای اسلام به این شکل نبود، اما امروز یک فرهنگ شیعی است.
• پیادهروی اربعین هم از طریق توصیههای امامان (ع)، فضایل زیارت و عشق شیعیان، به تدریج شکل گرفته است.
پس اربعین یک فرهنگ شیعی است، نه یک تمثیل تاریخی.
پاسخ تاریخی :
در مورد بازگشت اهل بیت (ع) به کربلا در روز چهلم، واقعاً اختلاف نظر وجود دارد:
• طرفداران روایت: شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه مجلسی و علامه نعیمی در الغدیر از این روایت حمایت کردهاند.
• منتقدان روایت: برخی مورخان مانند ابن شهرآشوب و بعضی بازبینان حدیث، این روایت را از نظر سند ضعیف میدانند.
اما نکته مهم این است:
حتی اگر این واقعه تاریخی نباشد، فضیلت زیارت اربعین از احادیث دیگر ثابت است.
یعنی اساس اربعین، فقط به این روایت وابسته نیست.
همچنین، شواهد تاریخی نشان میدهد که زیارت کربلا از قرون اولیه اسلام ادامه داشته:
• در کتاب الإرشاد، شیخ مفید از زیارت زینب کبری (س) به کربلا پس از بازگشت از شام سخن میگوید.
• در قرن چهارم هجری، شیعیان به طور مخفی به کربلا میرفتند.
• در دوره صفویه و بعدها، زیارت اربعین به صورت گستردهتر شد.
پس اربعین یک پدیده تدریجی است، نه یک تمثیل یکباره از یک واقعه.
نتیجهگیری قرآنی و روایی
قرآن کریم به وضوح میگوید که شهیدان زندهاند و یادبود آنها یک وظیفه الهی است (. احادیث اهلبیت (ع) نیز زیارت امام حسین (ع) را عبادتی بزرگ و پاداشدار میدانند، بدون اینکه به تاریخ بازگشت اهل بیت (ع) اشاره کنند. حتی حدیثی از پیامبر (ص) وجود دارد که زیارت شیعیان پس از شهادت را پیشبینی میکند. پس فضیلت اربعین، مستقل از روایت بازگشت است و اگر حتی آن روایت ضعیف باشد، پایه معنوی اربعین از بین نمیرود.
نتیجهگیری عقلی و تاریخی :
عقل سالم میداند که ما نباید واقعههای گذشته را تمثیل کنیم، بلکه باید معنای آنها را زنده نگه داریم. اربعین یک فرهنگ شیعی است که از طریق عشق، توصیههای معصومین (ع)، و فضایل زیارت شکل گرفته، نه یک تمثیل تاریخی. تاریخ نیز نشان میدهد که زیارت کربلا از قرون اولیه ادامه داشته و اربعین به تدریج به یک فرهنگ تبدیل شده است. پس انتظار بازسازی دقیق واقعه، نه تنها غیرمنطقی است، بلکه نشاندهنده درک نادرست از ماهیت فرهنگهای دینی است.
نتیجهگیری :
حرکت اربعین، چه با وجود روایت بازگشت اهل بیت (ع) و چه بدون آن، یک عبادات جمعی، معنوی و تمدنی است که ریشه در قرآن، سنت و فرهنگ شیعی دارد.
ما به دنبال بازسازی یک واقعه تاریخی نیستیم، بلکه به دنبال زیست معنای آن واقعه هستیم: عشق به اهل بیت (ع)، مقاومت در برابر ظلم، وحدت شیعیان، و یادبود شهیدان. این حرکت، حتی اگر در ابتدای اسلام به این شکل نبوده، امروز به لطف فضایل حدیثی و عشق شیعیان، به یک سنت عظیم شیعی تبدیل شده است. پس نه تنها ضرورت دارد، بلکه یکی از بزرگترین نمادهای زنده بودن حسینیگری در جهان امروز است.
بیان کامل شبهه چهارم:
«چرا شرکت در راهپیمایی اربعین تا این اندازه مهم شده است؟»فردی میگوید: «چرا شرکت در راهپیمایی اربعین، چه از نجف تا کربلا و چه حتی از شهرهای دوردستی مانند تهران، پاکستان یا هند، تا این حد اهمیت یافته است؟ آیا واقعاً این پیادهروی فقط یک زیارت است؟ یا اینکه پشت آن اهداف دیگری نهفته است؟ چرا این حرکت به این شکل گسترده و شکوهمند شده؟»
این شبهه، در ظاهر درباره اهمیت اربعین است، اما در واقع نیاز به پاسخی دارد که ماهیت عمیق معرفتی، اجتماعی و تمدنی این حرکت را روشن کند.
پاسخ قرآنی :
قرآن کریم به ما میآموزد که برگزاری شعائر الهی و اعلام وحدت مؤمنان، نه تنها عبادت است، بلکه نشانه تقوای قلب و اعتصام به حبل الله است.
ذَلِکَ وَمَنْ یَعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ : «این همان است، و هر کس شعائر خدا را بزرگ بدارد، بیگمان آن از نشانههای تقوای دلهاست.» (26)
این آیه به وضوح نشان میدهد که برگزاری مناسک و شعائر دینی — چه حج، چه عزاداری، چه زیارت — نه یک عمل سنتی، بلکه نشانه تقوای درونی است. پس راهپیمایی اربعین، به عنوان یکی از بزرگترین شعائر شیعیان، از این قاعده مستثنی نیست.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر شما یاد کنید که شما دشمن بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت و به لطف او برادران شدید.» (27)
این آیه، اربعین را به تصویر میکشد: میلیونها نفر از ملّیتها، زبانها و کشورهای مختلف، با وحدت و برادری، به سوی کربلا حرکت میکنند. این حرکت، اعتصام جمعی به حبل الله است.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ : «کسانی که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خدا جهاد نمودهاند، آنان امید به رحمت خدا دارند.» (28)
این آیه، ویژگیهای زائران اربعین را توصیف میکند:
ایمان: با نیت خالص به زیارت میروند.
هجرت: از خانه، کار و خانواده جدا میشوند.
جهاد: با خستگی، گرما و سختیها مبارزه میکنند.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا : «محمد رسول خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند، آنها را پیوسته در حال رکوع و سجود میبینی، فضل و رضای خدا را میطلبد.» (29)
این آیه، تصویر زائران اربعین را ترسیم میکند: شدید در برابر ظلم، مهربان در میان خود، در حال عبادت و التماس رحمت.
پاسخ روایی :
در احادیث اهلبیت (ع)، پیادهروی به زیارت امام حسین (ع) به عنوان یک عبادات عظیم و سبب آمرزش گناهان معرفی شده است.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ سَارَ إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ (ع) مُتَحَرِّکًا مِنْ مَنْزِلِهِ، کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ خَطْوَةٍ حَسَنَةٌ، وَمُحِیَتْ عَنْهُ سَیِّئَةٌ، وَرُفِعَ لَهُ دَرَجَةٌ، فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِ عَلَّقَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا یُحْسِنُ وَیَسْکُتَانِ عَمَّا یُسِیءُ، وَإِذَا رَجَعَ بَارَکَ لَهُ وَقَالَ لَهُ: اذْهَبْ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ، وَأَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَحِزْبِ رَسُولِهِ وَحِزْبِ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَوَعَدَ اللَّهُ لَا یَرَى النَّارَ وَلَا تَرَاهُ النَّارُ وَلَا تَأْکُلُهُ النَّارُ أَبَدًا
امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس به سوی قبر امام حسین (ع) حرکت کند، برای هر قدمش یک حسنۀ نوشته میشود، یک گناه محو میشود و یک درجه مرتبهاش بالا میرود. وقتی به زیارت رسید، خداوند دو فرشته را موکل او میکند که آنچه از او خیر خارج شود بنویسند و آنچه شر است ننویسند. و وقتی بازگشت، بر او باد میکند و میگوید: برو، گناهانت آمرزیده شد، تو از حزب خدا و حزب رسولش و حزب اهل بیت او هستی، به خدا قسم! هرگز آتش را نخواهی دید و آتش نیز تو را نخواهد دید و تو را طعمه نخواهد کرد.» (5)
این حدیث، فضیلت حرکت پیاده به سوی کربلا را به وضوح بیان میکند. این حرکت، فقط یک زیارت نیست، بلکه جایزه الهی، آمرزش گناهان و عضویت در حزب الله است.
همچنین، این حرکت از قرون اولیه اسلام مرسوم بوده است. امام حسن مجتبی (ع) بارها به صورت پیاده از مدینه به مکّه برای حج رفته بودند — نشاندهنده اینکه پیادهروی، نوعی تواضع و عبادت است.
پاسخ عقلی :
راهپیمایی اربعین، در واقع نوعی تظاهرات معنوی است. هر تظاهراتی، اعلام موضع، اهداف و مطالبات است.
اما این تظاهرات، نه علیه دولت، بلکه:
1- علیه ظلم و ستم
2- برای وحدت و برادری
3- اعلام وفاداری به اهل بیت (ع)
4- اعلام مخالفت با جور و استکبار جهانی
این حرکت، بینیاز از سخنرانی و رسانه، پیامی قوی به جهان میدهد: «ما مردمی هستیم که برای عشق به حق، پای پیاده میرویم، برای عشق به امام حسین (ع)، مال و جان میدهیم، و برای وحدت، از هر تفرقه دوری میکنیم.»
همچنین، این حرکت یک رسانه بیهمتا است. امروزه دنیا پر از تبلیغات و سر و صداست، اما هیچ رسانهای نمیتواند تصویر میلیونها انسان را که با عشق و تواضع به سوی کربلا میروند، بهتر از خودش نشان دهد.
پاسخ تاریخی و معرفتی
راهپیمایی اربعین، از همان سال ۶۱ هجری شکل گرفته است. از آن زمان، عدهای پیاده به زیارت کربلا میرفتند.
اما در سالهای اخیر، به دلیل آزادی بیشتر زائران در عراق و ارتباطات جهانی، این حرکت گسترش چشمگیری یافته و به یک پدیده جهانی تبدیل شده است.
اما مهمتر از گسترش، محتوای این حرکت است:
۱. اعلام مواضع
زیارت، فقط عبادت نیست، بلکه اعلام مواضع است. در زیارت عاشورا میگوییم: «یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکَ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»
«ای اباعبدالله، من در صلح هستم با کسی که با تو در صلح است و در جنگ با کسی که با تو در جنگ است تا روز قیامت.» (30) این جمله، اعلام سیاسی، اعتقادی و اخلاقی است. پس راهپیمایی اربعین، تظاهراتی است برای بیان این مواضع.
۲. تجلی آیات کریمه
خدمترسانی موکبهای شیعیان عراقی و ایرانی، تجلی آیات قرآن است:
1- شستن پاهای زائران → تواضع و خدمت
2- توزیع غذا، آب، لباس رایگان → ایثار و بذل مال
3- کودکانی که با سینی آب، زانو میزنند → فرهنگ عشق و احترام
اینها، تحقق عملی آیه «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» است.
۳. زمینهساز ظهور
در احادیث آمده که وقتی امام زمان (عج) ظهور کند، مردم فوج فوج به سوی او میآیند.
راهپیمایی اربعین، نمونه عملی از آن حرکت جهانی است.
همه با وحدت، عشق و برادری به سوی قبر امام حسین (ع) میروند — گامی از گامهای بزرگ ظهور.
۴. قوّت اسلام و مقاومت
امام خامنهای (دامت برکاته) میفرمایند: «راهپیمایی اربعین قوّت اسلام است، قوّت حقیقت است، قوّت جبهه مقاومت اسلامی است... حسین اجتماع عظیمی را درست میکند.» (31)
این حرکت، نشان میدهد که اسلام زنده است، شیعه واحد است، و مردم برای عشق به حق، آماده فداکاری هستند.
نتیجهگیری قرآنی و روایی :
قرآن کریم به وضوح میگوید که برگزاری شعائر الهی نشانه تقوای دل است و اعتصام به حبل الله باعث وحدت و نجات از آتش میشود. احادیث اهلبیت (ع) نیز پیادهروی به سوی کربلا را عبادتی بزرگ میدانند که به آمرزش گناهان و عضویت در حزب الله منجر میشود). پس این حرکت، فقط یک زیارت نیست، بلکه اعلام تقوی، وحدت و وفاداری به اهل بیت (ع) است.
نتیجهگیری عقلی و تاریخی
عقل سالم میداند که راهپیمایی اربعین یک تظاهرات معنوی است که بدون سخن، پیامی قوی به جهان میدهد: مخالفت با ظلم، وحدت شیعیان، و عشق به اهل بیت (ع).
این حرکت، از قرون اولیه اسلام آغاز شده و امروز به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. تجلی آیات قرآن در موکبها، اعلام مواضع شیعه، و زمینهسازی برای ظهور، نشان میدهد که این حرکت، نه یک سنت، بلکه یک فریاد رسا و رسانه بیهمتای اسلام است.
نتیجهگیری :
راهپیمایی اربعین، به دلیل اینکه تجمّعی جهانی، معنوی و انقلابی است، تا این حد اهمیت یافته است. این حرکت، فقط یک زیارت نیست، بلکه اعلام وحدت، مقاومت، وفاداری و عشق به اهل بیت (ع) است. این حرکت، تجلی آیات قرآن، زمینهساز ظهور، و نشانهای از قوّت اسلام و جبهه مقاومت است. پس نه تنها اهمیت دارد، بلکه یکی از بزرگترین نمادهای زنده بودن حسینیگری در جهان امروز است.
نتیجه کلی و نهایی:
در نهایت، پیادهروی اربعین نه یک سنت بیمعنا، نه یک تجمع بیهدف، بلکه نمادی از زنده بودن ایمان، عشق و مقاومت است. شبهاتی که علیه آن مطرح میشود، اغلب ناشی از ناآگاهی، تحجر فکری یا تحریف توطئهگرانه است.با استناد به قرآن، روایات اهل بیت (ع)، عقل سالم و واقعیتهای تاریخی، نشان دادیم که این حرکت نه تنها جایز، بلکه مستحب، پاداشدار و در بسیاری موارد، واجب الاعتناء است.
اربعین، کربلا را زنده نگه میدارد، وحدت شیعیان را تقویت میکند و پیام حسین (ع) را به تمام جهانیان میرساند. این حرکت، نه با سلاح، بل با عشق، نه با تبلیغ، بل با حضور، و نه با قدرت سیاسی، بل با قدرت معنوی، جهان را تغییر میدهد. پس باید آن را نه فقط دفاع کرد، بلکه ترویج داد.
ارجاعات :
1.سوره الأحزاب، آیه ۳۲2.سوره النور، آیه ۳۱
3.سوره الحج، آیه ۲۷
4.سوره الحج، آیه ۲۵
5.کامل الزیارات، ص ۲۳۴، حدیث ۱۰۲
6.بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۴۳۷
7.عقاید صدوق، ص ۳۴۵
9.المحاسن، برقی، ص ۳۶۰
10.کامل الزیارات، ص ۲۳۸
11. سوره الحجرات، آیه ۱۳
12. سوره الأنبیاء، آیه ۱۰۷
13. سوره الشوری، آیه ۲۳
14. کامل الزیارات، ص ۲۳۴، حدیث ۱۰۲
15. کامل الزیارات، ص ۲۳۸
16. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۸ (از طریق کتاب الإرشاد، شیخ مفید)
17. سوره آلعمران، آیه ۱۶۹
18. سوره البقرة، آیه ۱۵۲
19. سوره قاف، آیه ۳۷
20. الوسائل، الشیخ الحرّ العاملی، ج ۱۰، ص ۳۶۰، باب ۱۰ از أبواب زیارة الحسین (ع)، حدیث ۱
21. الوسائل، الشیخ الحرّ العاملی، ج ۱۰، ص ۳۷۲، باب ۱۷ از أبواب زیارة الحسین (ع)، حدیث ۱
22. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۴۳۷
23. کامل الزیارات، ص ۲۳۴
24. کامل الزیارات، ص ۲۳۸
25. کامل الزیارات، محمد بن مسعود عربی قمی، ص ۲۳۴، حدیث ۱۰۱
26.سوره الحج، آیه ۳۲
27. سوره آلعمران، آیه ۱۰۳
28.سوره البقرة، آیه ۲۱۸
29. سوره الفتح، آیه ۲۹
30. کامل الزیارات، محمد بن مسعود عربی قمی، ص ۱۳۴، حدیث ۱۲۱
31.مصباح الزائر، شیخ عباس قمی، زیارت عاشورا
32.سخنرانی امام خامنهای، ۲۱ تیر ۱۳۹۸