تنها چند ساعت پس از تجاوز مستقیم اسرائیل به خاک ایران، فروشگاه ها با صف های طولانی مردم مواجه شدند. این صف ها بیش از آنکه نشانگر نیاز واقعی به کالاهای اساسی باشند، بازتابی از نگرانی ها و بی اعتمادی عمیق جامعه نسبت به نظام تأمین کالا بودند؛ همراه با نوعی ترس جمعی که هنوز بهطور مؤثر کنترل نشده است.
هرچند وقوع یک حمله نظامی می تواند جامعه را برای مدتی در شوک فرو ببرد، اما چالش اصلی شکل گرفته موج روانی پس از آن است که حتی خطرناک تر از خود تهدید نظامی به نظر می رسد. این موج ناشی از ترس همان جایی است که بحران نه در انبارها، بلکه در ذهن افراد ریشه می گیرد و گسترش می یابد.
تجربه هایی مانند شیوع کرونا، ناآرامی های سیاسی و حتی وقوع حوادث طبیعی در کشور نشان داده اند که به جای مواجهه مؤثر با بحران ها، اغلب درگیر تنش های داخلی با خودمان می شویم. اقداماتی نظیر خرید بیش از حد ماکارونی، ذخیره حجم زیادی از برنج یا تهیه تعداد زیادی بطری روغن، هرچند ممکن است ظاهراً به عنوان تدبیری احتیاطی تلقی شود، در واقع به مشکلاتی همچون افزایش قیمت ها، بی ثباتی در عرضه و فشار روانی بر طبقات کم درآمد جامعه دامن می زند.
احتکار خانگی، ناشی از ترس و عدم اطمینان، قادر است حتی قدرتمندترین شبکه های توزیع را به اختلال بکشاند. زمانی که خریدی فراتر از مصرف معمول انجام می دهیم، عملاً تقاضای غیر واقعی به وجود می آوریم؛ تقاضایی که سازوکار بازار ظرفیت مقابله با آن را ندارد. به بیان ساده تر، خودمان باعث فروپاشی تعادل بازار می شویم.
راهکارهایی برای مدیریت مصرف کالاهای اساسی و مدیریت اقتصادی
گام اول در مدیریت اقتصاد خانواده در شرایط اقتصادی، ارزیابی و بررسی مواد غذایی موجود در خانه از جمله اقلام موجود در یخچال، فریزر، کابینت ها و کمدها اهمیت ویژه ای دارد. این موارد شامل مقدار گوشت، مرغ، برنج، حبوبات، سبزیجات، صیفی جات، روغن، شکر و تخم مرغ می شود. تجربیات مدیر خانواده، که معمولاً زنان و مادران نقش اصلی را ایفا می کنند، در این زمینه ارزشمند است. آنان با دقت موجودی ها را برآورد کرده و مدت زمان مصرف هر ماده غذایی و زمان مناسب برای تهیه مجدد آنها را در شرایط خاص مشخص می کنند.
در گام دوم برای مدیریت مالی دقیق تر، لازم است موجودی حساب بانکی و میزان پس انداز به طور دقیق بررسی شده و بودجه بندی مناسبی برای خرید کالاهای ضروری خوراکی انجام شود. در این راستا، باید نیازهای خانواده اولویت بندی شوند و برخی برنامه های غیرضروری از اولویت خارج گردند. همچنین، با در نظر گرفتن شرایط مشابه زمان جنگ، سهم خرید مایحتاج خوراکی خانواده باید افزایش یابد تا نیازهای اساسی به بهترین شکل ممکن تأمین شود.
در گام سوم برنامه ریزی منظم برای تغییر الگوی مصرف باید بر اساس شرایط ویژه دوران جنگ تنظیم شود. این برنامه نه تنها باید نیازهای اساسی بدن مانند پروتئین ها و ویتامین ها را به طور برنامه ریزی شده تأمین کند، بلکه مسائل مرتبط با شیوه پخت و پز، روش های نگهداری مواد غذایی، تنظیم وعده های غذایی سرد و گرم، و همچنین توجه به صرفه جویی و قناعت را نیز در نظر بگیرد.
گام چهارم روش مناسب برای خرید اقلام مورد نیاز از فروشگاه ها این است که در شرایط جنگی، اگر فروشگاه های کوچک محلی تعطیل هستند، به صورت برنامه ریزی شده و در زمان مشخص از فروشگاه های زنجیره ای خرید کنید. بهتر است قبل از خرید، فهرستی از نیازهای ضروری بر اساس مصرف معمولی، شرایط خاص و تخمین مدت زمان مصرف مثلاً برای دو هفته تهیه شود. این رویکرد نه تنها به مدیریت بهتر منابع کمک می کند، بلکه از ایجاد هیجان و خرید غیرضروری و مازاد بر مصرف جلوگیری می کند.
در گام پنجم نقش تولیدکنندگان، تأمین کنندگان، توزیع کنندگان و فروشندگان در این زمینه بسیار مهم است، و همین بخش است که مفهوم جهاد کشاورزی معنا پیدا می کند. اگرچه جنبه اقتصادی این حوزه اهمیت ویژه ای دارد، اما در شرایط جنگی خاص، عامل اصلی و تعیین کننده برای پیشروی قدرتمند به سوی پیروزی، انصاف است که نقشی حیاتی ایفا می کند.
از کشاورز، دامدار، صیاد و تولید کننده گرفته تا نانوا، قصاب، سبزی فروش و عرضه کنندگان محصولات غذایی، همه در میدان باقی مانده اند تا چرخ تولید، توزیع و فروش محصولات کشاورزی همچنان به حرکت خود ادامه دهد. این تلاش بیوقفه معنای واقعی جهاد است. همچنین فروشندگانی که اصول انصاف را در قیمت گذاری و کسب سود رعایت می کنند، نقش مهمی در حفظ آرامش بازار دارند. چرا که در روزهای ابتدایی بحران، تعطیلی چند واحد نانوایی به دلیل ترک شغل از سوی برخی نانواها باعث کمبود نان و شلوغی نانوایی ها شد و شرایط تامین و توزیع این محصول را با چالش جدی مواجه کرد.
در شرایط حساس ناشی از تجاوز رژیم اشغالگر اسرائیل، مدیریت بحران و همبستگی جمعی نقش اساسی در عبور موفقیت آمیز از این وضعیت دارد.
وظایف دولت در تامین کالاهای اساسی
تشکیل کمیته های بحران در سطح ملی و محلی، با مشارکت نمایندگان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی، امری حیاتی است. این کمیته ها باید نیازهای فوری را شناسایی کرده و برنامه های عملیاتی مؤثری برای مدیریت شرایط موجود طراحی کنند. تأمین مواد غذایی و دارویی اهمیت ویژه ای دارد و ایجاد انبارهای استراتژیک به منظور ذخیره سازی کالاهای اساسی ضروری به نظر می رسد.
دولت باید با شناسایی تولید کنندگان داخلی و وارد کنندگان معتبر، برنامه ریزی لازم برای خرید و ذخیره سازی این کالاها را اجرایی کند تا از ایجاد کمبود در آینده پیشگیری شود.
نظارت دقیق بر قیمت ها و نحوه توزیع کالاها نقش مهمی در جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی دارد. ایجاد تیم های نظارتی برای مدیریت بازار و پیشگیری از افزایش غیرمنطقی قیمت ها امری ضروری به نظر می رسد.
حمایت از بخش خصوصی در تأمین نیاز های جامعه اهمیت ویژه ای دارد. اقداماتی نظیر ساده سازی فرآیند های گمرکی، تسریع در ترخیص مواد اولیه و تجهیزات تولید، ارائه تسهیلات مالی و اعتباری به واحد های اقتصادی برای افزایش تولید کالاهای ضروری، و کاهش محدودیت های قانونی مربوط به واردات می توانند نقش بسزایی در برآورده کردن این نیازها داشته باشند.
ضروری است که دولت با ساده سازی فرآیندها، شرایط را برای فعالیت مؤثر بخش خصوصی فراهم کند. افزون بر این، اطلاع رسانی عمومی نقش مهمی در این مسیر ایفا می کند. برگزاری کمپین های آگاهی بخشی، با هدف آموزش استفاده بهینه از منابع و ترغیب مردم به مشارکت در رفع نیازهای عمومی، می تواند به کاهش فشارها کمک کند. این اقدام باید راهکارهایی عملی برای مدیریت بهتر منابع در سطح خانوار را نیز در بر بگیرد.
بهبود زنجیره تأمین محلی از طریق تشویق به خرید محصولات داخلی و حمایت از کشاورزان و تولید کنندگان می تواند نقش بسزایی در رشد اقتصادی داشته باشد. دولت می تواند با ایجاد بازارهای محلی و فراهم کردن شرایط مناسب برای دسترسی بهتر به کالاهای تولید داخل، این هدف را محقق سازد. علاوه بر این، استفاده از سیستم های پیشرفته اطلاعاتی برای مدیریت موجودی ها و پیش بینی نیاز بازار، ظرفیت زنجیره تأمین را ارتقا خواهد داد. همچنین توسعه زیرساخت های اینترنتی پایدار و ایجاد پلتفرم های آنلاین به منظور ارتباط مستقیم میان تولید کنندگان و مصرف کنندگان، می تواند فرایند توزیع محصولات را به شکل قابل توجهی بهبود بخشد.
در این وضعیت حساس، کنترل مسئولانه موجودی انبارها و پیشگیری از پدیده احتکار اهمیت زیادی دارد. احتکار نه تنها موجب افزایش قیمت ها می شود، بلکه بحران اعتماد جامعه را نیز تشدید می کند. از این رو، ضروری است که دولت با وضع قوانین سختگیرانه، شرایط شناسایی و مقابله جدی با افراد متخلف در این زمینه را فراهم سازد.
خریدهای غیرضروری و هیجانی نیز باید مدنظر قرار گیرد. در شرایط بحرانی، برخی افراد ممکن است به دلیل نگرانی از کمبود کالاها، بیش از نیاز خود خرید کنند، که این اقدام می تواند بازار را تحت فشار بیشتری قرار دهد. اجرای کمپین های آموزشی برای ترویج خرید آگاهانه و مصرف متعادل، راهکاری مؤثر برای کاهش این گونه رفتارها خواهد بود.
در این شرایط، اهمیت توجه به مسئولیت اجتماعی بیش از پیش نمایان می شود. ضروری است که تمام اعضای جامعه احساس کنند در تأمین نیازهای یکدیگر سهمی دارند. تشویق به همکاری های محلی، مانند مبادله کالاها و خدمات میان همسایگان، می تواند نقشی کلیدی در ارتقای انسجام اجتماعی ایفا کند. چنین اقداماتی نه تنها در مدیریت بحران مؤثر هستند، بلکه موجب تقویت حس همبستگی و همدلی در میان افراد جامعه می شوند.
و در آخر لازم به ذکر است با توکل به خداوند و به کارگیری این راهکارها، ایران قادر خواهد بود در بحران های فعلی، نیازهای جمعیتی خود را تامین کند، پیامدهای منفی جنگ را کاهش دهد و انسجام اجتماعی را بهبود بخشد.
منبع: پژوهش راسخون