چگونه رهبری قرآن را درباره وحدت تفسیر می‌کند؟

صدای وحدت از دل آیات و گفتار تفسیری مقام معظم رهبری

در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که وحدت اسلامی چگونه از فرمان قرآن تا تفسیر زنده رهبری، به ضرورتی انقلابی و راه نجات امت اسلامی تبدیل شده است.
يکشنبه، 16 شهريور 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
صدای وحدت از دل آیات و گفتار تفسیری مقام معظم رهبری
مقدمه:
امروز، جهان اسلام در آستانه بحرانی از تفرقه و اختلاف قرار دارد. جنگ‌ها، تحریم‌ها، و توطئه‌های دشمنان، تنها نمایی از مشکل بزرگ‌تری است: گسست وحدت میان مسلمانان. اما در میان این آشفتگی، صدایی زنده و شفابخش از دل قرآن بلند می‌شود: صدای وحدت.
 
 مقام معظم رهبری، در دهه‌های مبارکه خود، این صدا را نه فقط با سخن، که با تفسیری زنده و عملی از آیات قرآن، به گوش جهانیان رسانده‌اند.
 
از «اعتصموا بحبل الله جمعًا» تا «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُم»، هر آیه‌ای که درباره وحدت نازل شده، در گفتار ایشان نفس گرفته است. رهبری نه تنها آیات را تلاوت می‌کنند، بلکه آنها را در برابر توطئه‌های دشمن، در میان ملت‌ها، و در قلب مردم زنده می‌کنند.
 
رهبری با استناد به قرآن، وحدت را نه یک انتخاب، بلکه شرطی برای بقای امت اسلامی می‌دانند.هر تفرقه، چه به بهانه مذهب، چه قوم یا ملیت، در واقع خدماتی به دشمنان اسلام است که از دیرباز بر تفرقه مسلمانان تکیه کرده‌اند.
 
و این تفسیر قرآنی از وحدت، تنها به خطبه محدود نمی‌شود، بلکه در سیاست، فرهنگ و رفتار ملت ما نیز جاری و ساری است.

این مقاله، سفری است به درون این گفتار قرآنی؛ جایی که وحدت، از یک شعار فراتر رفته و به فرمانی الهی، ضرورتی انقلابی، و خطی سرخ برای هر مسلمان تبدیل شده است. صدایی که نه از کاخ‌های سیاسی، که از دل آیات و زبانی مملو از ایمان می‌آید.
 

الف : وحدت، اصلی قرآنی و بنیادی اسلامی

۱. اعتصموا بحبل الله جمیعاً: وحدت، فرمانی جمعی و الهی

۱.۱. وحدت، نه یک انتخاب، بلکه یک فرمان جمعی

قرآن کریم در سوره آل عمران، آیه ۱۰۳، دستوری روشن و محکم صادر می‌کند: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا» {1}. این آیه، وحدت را نه تنها یک توصیه، بلکه یک وظیفه جمعی و الهی اعلام می‌کند. کلمه «حبل الله» به معنای ریسمان خدا است که نمادی از دین، قرآن، ولایت، و هر چیزی است که مسلمانان را به یکدیگر و به خدا متصل می‌کند.
 
 اما نکته بسیار مهم، استفاده از کلمه «جمیعاً» است. این قید نشان می‌دهد که این فرمان، برای همه است و همه باید همگی به این ریسمان چنگ زنند. این یعنی وحدت، تنها وقتی معنا دارد که جمعی باشد.
 
حتی اگر بیشتر مسلمانان به حبل الله چنگ بزنند، اما بخشی از آنان جدا شوند، دستور قرآنی نقض شده است. رهبر انقلاب با تأکید بر این آیه، می‌فرمایند که وحدت یک تاکتیک نیست، بلکه یک اصل از اصول اسلام است. این بیانگر آن است که اسلام، دینی جمعی و اجتماعی است و هرگونه فردگرایی در امر دین، از اصل وحدت سر در می‌آورد.
 
این دستور، فراتر از یک فراخوان سیاسی است؛ بلکه یک دعوت معنوی به یکپارچگی در عبادت، ایمان و عمل است. وحدت در اسلام، تنها به معنای عدم دشمنی نیست، بلکه به معنای همسویی در هدف، همراهی در راه، و همچنینی در عمل است.
 
 قرآن نمی‌گوید «هر کس به اندازه خودش به حبل الله چنگ بزن»، بلکه می‌گوید «همگی» به آن چنگ بزنید. این نشان‌دهنده آن است که اسلام، انسجام جمعی را شرط پذیرش عبادت و ایمان می‌داند. هرگونه پراکندگی، نه تنها ضعف امت است، بلکه نشانه ضعف ایمان است. بنابراین، وحدت، نه تنها یک امر سیاسی، بلکه یک پیش‌نیاز معنوی برای قبول اعمال نزد خداوند است.
 
۱.۲. وحدت، نعمتی الهی و راه نجات از نابودی
در ادامه، قرآن می‌فرماید: «وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» {2}. این بخش، یک واقعیت تاریخی را یادآوری می‌کند: قبل از اسلام، قبایل عرب در جاهلیت با هم دشمن بودند، اما با ظهور اسلام، خداوند میان قلوب آنان الفت ایجاد کرد و آنان را به برادری رسانید.
 
 این برادری، بر پایه نسب نبود، بلکه بر پایه ایمان و توحید استوار بود. بنابراین، وحدت در اسلام، یک نعمت الهی است که باید از آن قدردانی کرد. هرگونه تفرقه، نه تنها نافرمانی از خداوند است، بلکه ناشکری نسبت به این نعمت بزرگ محسوب می‌شود.
 
 قرآن ادامه می‌دهد: «وَ کُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا» {3}. این بیانگر آن است که تفرقه و اختلاف، مسیری به سوی نابودی و گمراهی است، و وحدت تنها راه نجات است.
 
این ترکیب از یادآوری نعمت و هشدار نسبت به خطر، نشان‌دهنده رویکرد قرآن به وحدت به عنوان یک واقعیت حیاتی است. اسلام تنها با ایجاد وحدت، امتی را از مرگ معنوی نجات داده است.
 
 بنابراین، بازگشت به تفرقه، یعنی بازگشت به همان وضعیتی که قبل از اسلام بودیم: دشمنی، کینه، و لبه حفره آتش. رهبر انقلاب با تأکید بر این نکته، می‌فرمایند که «اجتماع حتّی در اعتصام به حبل‌الله مورد نظر قرآن و شریعت اسلامی است».
 
این یعنی حتی در انجام عباداتی که ذاتاً نماد وحدت هستند، مانند حج یا نماز جمعه، اهمیت اجتماع و اجتماعی بودن تأکید شده است. نماز جماعت، نماز جمعه، حج، و دیگر مناسک، همگی نمادهایی از وحدت جمعی هستند.
 
 بنابراین، اسلام نه تنها از مسلمانان می‌خواهد که به خدا چنگ بزنند، بلکه می‌خواهد که همه با هم به خدا چنگ بزنند. این نوع نگاه، وحدت را از یک مسئله سیاسی یا اجتماعی بیرون می‌کشد و آن را به یک بعد معنوی و عبادی ارتقا می‌دهد.
 

۲.« قاتِلوا الّتی تَبغی»: وحدت، اولویتی که حتی نیاز به مبارزه دارد
۲.۱
. مبارزه برای وحدت، نه علیه مؤمنان، بلکه برای بازگرداندن آنها

در سوره الحجرات، آیه ۹، قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّىٰ تَفِیءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ» {4}.
 
این آیه، شرایطی را ترسیم می‌کند که در آن دو گروه از مؤمنان با هم درگیر جنگ می‌شوند. در این حالت، وظیفه دیگر مؤمنان این است که بین آن دو گروه صلح برقرار کنند.
 
 اما اگر یکی از طرفین به دیگری تجاوز کند، آنگاه باید با طرف متجاوز مبارزه شود تا به فرمان خدا بازگردد. این بیانگر آن است که وحدت امت، به حدی اهمیت دارد که حتی نیاز به جهاد علیه یکی از گروه‌های مؤمنان دارد، به شرطی که آن گروه، عامل تفرقه و تجاوز باشد.
 
 رهبر انقلاب با اشاره به این آیه، تأکید می‌کنند که «این‌قدر وحدت مهم است! اینها را نمی‌شود نادیده گرفت». این بیانگر آن است که وحدت، ارزشی بالاتر از حمایت از یک گروه، یک حزب، یا یک فرد دارد.
 
اما نکته بسیار مهم این است که این مبارزه، نه علیه ایمان، بلکه برای بازگرداندن ایمان است. مبارزه با گروه متجاوز، نه به دلیل کینه یا دشمنی با آنان است، بلکه به منظور بازگرداندن آنها به راه راست و بازگرداندن وحدت امت است.
هدف نهایی، «فِیْءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ» است، یعنی بازگشت به فرمان خداوند. بنابراین، مبارزه در اینجا، یک مجازات نیست، بلکه یک راهکار تربیتی و اصلاحی است.
 
 این نشان می‌دهد که اسلام، وحدت را به حدی اهمیت می‌دهد که حتی آماده است برای حفظ آن، با یکی از خودیان بجنگد. این نگاه، وحدت را از یک مسئله سیاسی به یک اصل الهی ارتقا می‌دهد.
 
۲.۲. صلح عادلانه، پایان‌بخش واقعی نزاع
در ادامه، قرآن می‌فرماید: «فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» {5}. این بخش، نشان‌دهنده روحیه عدالت‌محور اسلام است. پس از آنکه گروه متجاوز بازگشت، باید بین دو طرف با عدالت صلح برقرار شود.
 
یعنی نه تنها وحدت مهم است، بلکه عدالت در وحدت نیز حائز اهمیت است. اسلام نمی‌خواهد که صلح به قیمت ظلم یا فدا کردن حق یکی از طرفین حاصل شود. صلح، باید بر پایه عدالت باشد.
 
بنابراین، اسلام، وحدت و عدالت را دو مکمل یکدیگر می‌داند. رهبری با تأکید بر این آیه، به این نکته اشاره دارند که وحدت، یک امر سهل‌الوصول نیست، بلکه گاهی نیاز به مبارزه، قضاوت، و اقدامات سخت دارد. اما هدف نهایی، برقراری صلحی عادلانه و بازگشت به امر خداوند است.
 
این آیه، نشان می‌دهد که اسلام به دنبال یک وحدت سطحی نیست، بلکه به دنبال وحدتی است که بر پایه عدالت، ایمان، و اطاعت از خدا باشد. اگر وحدت به قیمت تسلیم اصول حاصل شود، اسلام آن را وحدت نمی‌خواند. بنابراین، وحدت واقعی، وحدتی است که هم جمعی باشد، هم عادلانه، و هم الهی.
 

۳.« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»: برادری ایمانی، پایه‌ای طبیعی وحدت
۳.۱
. برادری ایمانی، واقعیتی الهی، نه یک تشبیه

آیه ده سوره الحجرات، ماهیت واقعی رابطه میان مؤمنان را بیان می‌کند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» {6}. این آیه، برادری مؤمنان را نه یک تشبیه، بلکه یک واقعیت الهی اعلام می‌کند.
 
 این برادری، از اشتراک عقیده و ایمان به خدا و پیامبر نشأت می‌گیرد و فراتر از نسب، قومیت، و منافع زودگذر است. بنابراین، هرگونه نزاع یا اختلاف میان مؤمنان، در واقع مانند نزاع میان دو برادر خانواده است.
 
این دیدگاه، ماهیت اختلافات میان مسلمانان را تغییر می‌دهد: این اختلافات، نه بین دو دشمن، بلکه بین دو برادر است. بنابراین، راه حل آن نیز نباید مانند راه حل دشمنی‌ها باشد، بلکه باید مانند آنچه در یک خانواده انجام می‌شود، یعنی میانجی‌گری، عفو، و آشتی، صورت گیرد.
 
این برادری، تنها یک احساس نیست، بلکه یک مسئولیت الهی است. قرآن نمی‌گوید «شاید مؤمنان برادر باشند»، بلکه می‌گوید «مؤمنان برادرند». این یک امر واقعی است، نه یک امید. بنابراین، هرگونه تخریب این رابطه، نه تنها یک اشتباه اجتماعی، بلکه یک نافرمانی از یک واقعیت الهی است.
 
۳.۲. وظیفه صلح، بر دوش هر مؤمن
این برادری، مسئولیتی را نیز بر دوش هر مؤمن می‌گذارد: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» {7}. یعنی هر مؤمن، وقتی شاهد اختلاف میان دو مؤمن دیگر است، موظف است که وارد عمل شود و بین آن دو صلح برقرار کند.
 
این وظیفه، اختیاری نیست، بلکه یک فرمان الهی است. این نشان می‌دهد که وحدت، تنها به عهده رهبران یا مسئولان نیست، بلکه هر فرد مؤمنی در جامعه، نقشی در حفظ وحدت دارد. این دیدگاه، وحدت را از یک مسئله ساختاری به یک مسئله فردی و اخلاقی تبدیل می‌کند.
 
هر کسی که بتواند، باید در حد توان خود، بین دو مؤمن اختلاف‌کننده میانجی‌گری کند. در ادامه، قرآن می‌فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» {8}، یعنی این کار را در راستای تقوای الهی انجام دهید، تا شاید مشمول رحمت خدا شوید.
 
 این نشان می‌دهد که تلاش برای وحدت، نه تنها یک عمل اجتماعی است، بلکه یک عمل عبادی و راهی برای نزدیکی به خداوند.
 

ب : حج، گردهمایی الهی برای وحدت و تصمیم‌گیری جمعی مسلمانان»
۱. «وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ»: دعوتی عمومی و جهانی به گردهمایی ایمانی

۱.۱. حج، نه یک عبادت فردی، بلکه یک فراخوان جمعی
در دیدار با کارگزاران حج، رهبر انقلاب به یکی از مهم‌ترین ابعاد معنوی و اجتماعی این مناسک اشاره می‌کنند: وحدت امت اسلامی. ایشان می‌فرمایند که حج تنها یک عبادت فردی نیست، بلکه یک رویداد اجتماعی عظیم است که در آن، مسلمانان از سراسر جهان، بدون توجه به قومیت، زبان، ملیت یا مذهب فرعی، در کنار هم گرد هم می‌آیند.
 
 این گردهمایی، نه بر پایه منافع سیاسی یا اقتصادی استوار است، بلکه بر پایه ایمان مشترک به خدا، قرآن، و پیامبر اسلام (ص). رهبری با تأکید بر این نکته، می‌فرمایند: «آنجا که مربوط به محیط اجتماعی است، مسئله وحدت است، مسئله یکپارچگی است، مسئله یکی دیدن است، مسئله ارتباط با آحاد مسلمان است؛ این مسئله خیلی مهمی است در حج.»
 
این تأکید، نشان می‌دهد که بعد اجتماعی حج، به اندازه بعد عبادی آن اهمیت دارد. حج، تنها به معنای طواف، سعی، وقف در عرفات نیست، بلکه به معنای تجربه زیسته وحدت است.
 
 وقتی هزاران مسلمان از ایران، عربستان، آفریقا، اروپا، آسیای جنوبی، و آمریکا، با لباسی یکسان (احرام)، در مکانی واحد (مشعر، منی، عرفات)، به زبانی مشترک (دو عبادت)، در حال تسبیح و دعا هستند، در واقع یک نمایش زنده وحدت امت رقم می‌خورد.
 
این گردهمایی، نه تنها یک نماد، بلکه یک تربیت عملی برای وحدت است. رهبری با اشاره به این مسئله، به این نکته اشاره دارند که وحدت، یک شعار نیست، بلکه چیزی است که باید تجربه شود، زیسته شود، و در رفتار نمایان شود.
 
۱.۲. دعوت عمومی: «وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ»
رهبری با استناد به آیه ای در سوره الحج، بر جهانی‌بودن دعوت حج تأکید می‌کنند: «خدای متعال به وسیله حضرت ابراهیم (علیه السلام) نه فقط یک عده خاصی را، آحاد مردم را [به حج دعوت کرد]: وَ أَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ».
 
 این آیه، در ظاهر یک دستور به ابراهیم (ع) است، اما در مفهوم عام‌تر، یک اعلامیه جهانی از سوی خداوند به تمام بشریت است. کلمه «النَّاسِ» به معنای «همه مردم» است، نه فقط یک قوم، نه فقط عرب، نه فقط شیعه یا سنی.
 
 این دعوت، بدون تبعیض است و شامل همه مسلمانان می‌شود. ترجمه آیه نیز این جهانی‌بودن را نشان می‌دهد: «و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند...»
 
این تصویر، تصویری از همه‌گیری ایمان است. مردم از «کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»{9}. — یعنی از هر درّه و راه دور و سختی — می‌آیند. این نشان می‌دهد که فاصله جغرافیایی، اقتصادی، یا فرهنگی، نباید مانع از شرکت در این گردهمایی الهی شود.
 
 رهبری با اشاره به این آیه، تأکید می‌کنند که حج، یک فرهنگ جهانی وحدت است که خداوند از ابتدا برای امت اسلامی در نظر گرفته است. بنابراین، هرگونه تفرقه‌انگاری، قوم‌گرایی، یا ملی‌گرایی در حج، نه تنها خلاف روح اسلام است، بلکه نافرمانی از دستور صریح خداوند است. {10}.
 

۲. حج، آزمایشگاه وحدت امت اسلامی
۲.۱. یکپارچگی در شکل، حرکت، و عبادت

 یکی از برجسته‌ترین نمودهای وحدت در حج، یکسانی در شکل و حرکت است. تمام حجاج، با هر پیشینه‌ای که داشته باشند، لباسی یکسان (دو قطعه ساده از پارچه سفید) می‌پوشند.
 
 این احترام، نه تنها نماد تواضع و تساوی در برابر خدا است، بلکه یک حذف تصاویر تفاوت است: هیچ پرچم ملی، هیچ نشان گروهی، هیچ علامت طبقاتی وجود ندارد. همه فقط «عبدالله» هستند. این تجربه، یک تربیت معنوی عمیق است که به هر حاج یاد می‌دهد: هویت اصلی تو، نه ملیت، نه قوم، نه طبقه، بلکه ایمان است.
 
رهبری با اشاره به «مسئله یکی دیدن»، به این نکته اشاره دارند که حج فرصتی است تا مسلمانان یکدیگر را نه به عنوان «دیگری»، بلکه به عنوان برادر و خواهر ایمانی ببینند.
 
 وقتی یک حاج ایرانی، کنار یک حاج نیجریه‌ای، یک حاج ترکی، و یک حاج فرانسوی ایستاده است و همه با هم دعا می‌کنند، در واقع در حال زیستن آن آیه هستند که می‌گوید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».{11}
 
 این تجربه، نه تنها احساس وحدت را تقویت می‌کند، بلکه انگیزه‌ای برای ادامه وحدت در خارج از حج ایجاد می‌کند. حج، یک «آزمایشگاه وحدت» است که در آن، امت اسلامی می‌تواند ببیند که وحدت چگونه می‌تواند در عمل ممکن باشد.
 
۲.۲. ارتباط با آحاد مسلمان: پایه‌ای از وحدت اجتماعی
رهبری به «مسئله ارتباط با آحاد مسلمان» نیز اشاره می‌کنند. این نکته، بسیار مهم است. وحدت، تنها به معنای حضور فیزیکی در کنار یکدیگر نیست، بلکه به معنای ارتباط معنادار، گفتگو، و شناخت متقابل است.
 
 در حج، فرصتی فراهم می‌شود که مسلمانان از کشورهای مختلف، با یکدیگر صحبت کنند، مشکلات یکدیگر را بشنوند، و از یکدیگر یاد بگیرند.
 
این ارتباط، پایه‌ای از وحدت اجتماعی است. بدون شناخت، وحدت، صرفاً یک نمایش بی‌روح می‌ماند. اما با ارتباط، وحدت تبدیل به یک رابطه زنده و پویا می‌شود.
 
این ارتباط، می‌تواند به مقابله با دسیسه‌های دشمنان کمک کند. بسیاری از تفرقه‌های امروزی در جهان اسلام، از ناشناختی و تصورات نادرست نشأت می‌گیرند.
 
اما وقتی مسلمانان با یکدیگر ملاقات می‌کنند، متوجه می‌شوند که بسیاری از تفاوت‌ها، سطحی هستند و اشتراکات ایمانی، بسیار عمیق‌ترند. بنابراین، حج، نه تنها یک عبادت، بلکه یک مأموریت اجتماعی برای تقویت بنیان‌های وحدت است.
  

3. «اراده‌ی الهی بر این قرار گرفته است»: نزدیکی، شناخت، و تصمیم جمعی
3.1. وحدت، تنها نزدیکی نیست، بلکه همفکری و تصمیم‌گیری مشترک است

 
در دیدار با کارگزاران حج، رهبر انقلاب به بعد بالاتری از وحدت اسلامی اشاره می‌کنند: نه تنها حضور کنار هم، بلکه همفکری و تصمیم‌گیری مشترک. ایشان می‌فرمایند: «اراده‌ی الهی — اراده‌ی تشریعی الهی — بر این قرار گرفته است که آحاد مسلمانها به هم نزدیک بشوند، همدیگر را بشناسند، با هم همفکری کنند، با هم تصمیم بگیرند».
 
 این سخن، وحدت را از حالت نمادین و مراسمی بیرون می‌کشد و آن را به یک عمل جمعی و مسئولیت‌پذیری مشترک تبدیل می‌کند. نزدیکی و شناخت، تنها وسیله‌اند، نه هدف. هدف، خروجی مطلوب برای عالم اسلام و حتی بشریت است.
 
رهبری با تأکید بر این نکته که «خلأ بزرگِ امروزِ ما این است: با هم تصمیم بگیرند»، به یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های جهان اسلام اشاره می‌کنند: فقدان ساختارهای واقعی برای تصمیم‌گیری جمعی میان مسلمانان.
 
 ما در مناسک، کنار هم می‌ایستیم، با هم دعا می‌کنیم، اما در مسائل بزرگ — مانند مقابله با استکبار، فتنه‌های داخلی، یا حمایت از مظلومان — نه تنها تصمیم جمعی نمی‌گیریم، گاهی اوقات در جهت‌های متضاد حرکت می‌کنیم. رهبری این را «خلأ بزرگ» می‌نامند، چون این خلاء، نه تنها ضعفی سیاسی است، بلکه نافرمانی از یک اراده الهی محسوب می‌شود: «اراده‌ی تشریعی الهی بر این قرار گرفته است».
 
3.2. حج، فرصتی برای خروجی مطلوب برای بشریت
رهبری با اشاره به اینکه «یک جا جمع بشوند که این جمع شدن یک خروجیِ مطلوبی برای عالم اسلام داشته باشد، بلکه برای بشریّت داشته باشد»، به این نکته عمیق اشاره دارند که وظیفه مسلمانان فراتر از خودشان است.
 
 اسلام، دینی جهانی است و مأموریت آن، تنها نجات یک گروه نیست، بلکه هدایت بشریت است. بنابراین، گردهمایی مسلمانان در حج، نباید صرفاً یک مراسم عبادی باشد، بلکه باید زمینه‌ساز اقدامات مشترک برای عدالت، مقاومت در برابر ظلم، و حمایت از مظلومان باشد.
 
این نگاه، حج را از یک رویداد فردی و معنوی به یک مأموریت جمعی و اجتماعی ارتقا می‌دهد. وقتی میلیون‌ها مسلمان از سراسر جهان در کنار هم هستند، این گردهمایی می‌تواند به یک کنگره جهانی اسلامی تبدیل شود که در آن، مشکلات جهان اسلام بررسی شود، راهکارهای مشترک تدوین شود، و پیامی قوی به دنیا ارسال شود. این، همان «خروجی مطلوب» است که رهبری به آن اشاره دارند.
 

4. وحدت در حج، تجلی دو اصل قرآنی: «ذکر» و «اتّحاد»
4.1.
وحدت، تنها در حج نیست، بلکه یک فرمان دائمی

رهبری با دقتی بسیار بالا، تأکید می‌کنند که «این دو نکته در حج وجود دارد: هم نکته‌ی ذکر، هم نکته‌ی اتّحاد و وحدت اسلامی». اما سپس افزوده می‌شود:
 
«البتّه در قرآن، در کلمات رسول مکرّم اسلام و بزرگان اسلام مسئله‌ی عدم تفرّق، مخصوص حج نیست». این بیانگر آن است که وحدت، تنها یک نماد در مناسک نیست، بلکه یک فرمان دائمی و کلی است که در تمام جنبه‌های زندگی مسلمانان باید حاکم باشد. حج، فقط یک نمونه زنده و متمرکز از این وحدت است، نه تنها جایی که باید رخ دهد.
 
این نکته، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه بسیاری فکر می‌کنند که وحدت، تنها در مناسک یا در مقابل دشمنان لازم است، اما رهبری تأکید می‌کنند که وحدت، یک اصل کلی اسلامی است که در همه حال باید محقق شود.
 
4.2. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا»: فرمانی جمعی و دائمی
در اینجا، رهبری به آیه ۱۰۳ سوره آل عمران اشاره می‌کنند:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا» {12}.ترجمه: و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید!
 
این آیه، یکی از واضح‌ترین فرامین قرآنی درباره وحدت است. کلمه «جمیعًا» نشان می‌دهد که این فرمان، برای همه است و هیچ کس از آن مستثنی نیست.
 
«حبل الله» نیز تنها به قرآن محدود نمی‌شود، بلکه شامل ایمان، ولایت، عدالت، و هر وسیله‌ای می‌شود که مسلمانان را به هم متصل کند. رهبری با اشاره به این آیه، تأکید می‌کنند که قرآن، از ابتدا و به صورت مستمر، از مسلمانان می‌خواهد که از تفرقه، دشمنی، و پراکندگی دوری کنند.
 
این آیه، در کنار آیات دیگری که رهبری اشاره می‌کنند (مانند آیه «المؤمنون إخوة» یا «قاتِلوا الّتی تَبغی»)، نشان می‌دهد که وحدت، یک سیستم کامل از احکام و ارزش‌ها است، نه یک توصیه منفرد. این سیستم، از اعتصام به حبل الله شروع می‌شود و به مبارزه با عامل تفرقه ختم می‌شود.
 

5. وحدت، یک امر تشریعی، نه یک امر تجویزی
5.1. اراده الهی، یک الزام، نه یک پیشنهاد

نکته بسیار مهمی که رهبری مطرح می‌کنند، این است که وحدت، تنها یک توصیه نیست، بلکه اراده تشریعی الهی است. این یعنی خداوند نه تنها می‌گوید «بهتر است وحدت داشته باشید»، بلکه می‌گوید «وحدت داشته باشید — این یک فرمان است». این تفاوت، بسیار عمیق است. وقتی چیزی «تجویزی» باشد، اختیاری است؛ اما وقتی «تشریعی» باشد، الزام‌آور است.
 
بنابراین، غفلت از وحدت، نه یک اشتباه، بلکه نافرمانی از خداوند است. این نگاه، مسئولیت هر مسلمان را در قبال وحدت افزایش می‌دهد. هر کسی که به تفرقه کمک کند، چه با سخن، چه با کار، در واقع در مقابل یک فرمان الهی ایستاده است.
 
5.2. وحدت، مبنای تأثیرگذاری بر جهان
رهبری با تأکید بر «خروجی مطلوب برای بشریت»، به این نکته اشاره دارند که وحدت، مبنای تأثیرگذاری مسلمانان بر جهان است. بدون وحدت، هر اقدامی، محدود و موقت خواهد بود.
 
 اما با وحدت، می‌توان به تحولات بزرگ دست یافت. تاریخ نشان داده است که قدرت امت اسلامی، هر زمان که وحدت داشته، تأثیرگذار بوده است. و برعکس، هر زمان که تفرقه حاکم شده، امت در برابر دشمنان ضعیف شده است. بنابراین، وحدت، تنها یک مسئله داخلی نیست، بلکه شرط بقای و تأثیرگذاری امت اسلامی در عرصه جهانی است.
 

۶. «أشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»: وحدت، هویتی از مقاومت و رحمت
۶.۱. وحدت، نه فقط دفاع، بلکه هویت امت اسلامی

امروز، بیش از هر زمان دیگری، وحدت امت اسلامی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت الزامی است. رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت ایام حج، تأکید می‌کنند:
 
«امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است». این سخن، نه یک توصیه سیاسی، بلکه یک تشخیص استراتژیک از واقعیت جهان اسلام است.
 
 در دنیایی که دشمنان اسلام با تمام ابزارهای سیاسی، رسانه‌ای، نظامی و فرهنگی به تفرقه‌انگیزی مشغول هستند، تنها راه نجات، ایجاد ید واحده است — یک دست یکپارچه که در برابر تهدیدها و دشمنی‌ها ایستادگی کند.
 
ایشان می‌فرمایند که این وحدت باید به گونه‌ای باشد که «بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند».
 
 این تصویر، وحدت را از حالت دفاعی و واکنشی بیرون می‌کشد و آن را به یک قدرت روبرویی فعال تبدیل می‌کند. وحدت، تنها برای مقاومت نیست، بلکه برای بیان هویت امت است: ما مسلمانان، نه تنها به یکدیگر مهربانیم، بلکه در برابر ظلم و کفر، شجاع و بی‌ترس هستیم.
 
۶.۲. فرمان الهی، راهنمای هویت امت
رهبری با اشاره به آیه ۱۰۳ سوره آل عمران، بر اساسی‌ترین فرمان قرآنی درباره وحدت تأکید می‌کنند:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا» {14}.
 
این آیه، نه تنها یک توصیه، بلکه یک فرمان جمعی و الهی است که به تمام مسلمانان تکلیف می‌دهد تا در کنار هم بایستند و از پراکندگی دوری کنند.
 
این «حبل الله»، همان قرآن، ایمان، و ولایت است که مسلمانان را به هم متصل می‌کند. رهبری با قرار دادن این آیه در کنار تحولات امروز، نشان می‌دهند که وحدت، تنها راه پاسخگویی به این فرمان الهی است. اما وحدت، تنها یک سوی هویت امت نیست. قرآن، مسلمانان را به صورت دوگانه تعریف می‌کند:
 
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» {15} — یعنی در برابر کافران سخت و قوی، و در میان خود مهربان و دلسوز. این آیه از سوره الفتح، یک الگوی رفتاری کامل ارائه می‌دهد: وحدت داخلی، نه برای ضعف، بلکه برای قوت در برابر دشمن. بنابراین، هرگونه تفرقه درونی، نه تنها ضعف امت است، بلکه نقض هویت الهی مسلمانان است.
 

۷. دشمن شناسی، شرط وحدت واقعی
۷.۱. تفکیک دوست از دشمن، فرمانی الهی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های امروز جهان اسلام، گمراهی در دشمن‌شناسی است. بسیاری از مسلمانان، به دلیل تبلیغات رسانه‌ای یا منافع سیاسی، دشمن واقعی خود را نمی‌شناسند و گاهی حتی با او متحد می‌شوند. رهبری با تأکید بر آیات متعدد قرآن، به این نکته حساس اشاره می‌کنند که دشمن شناسی، بخشی از ایمان است.
 
ایشان می‌فرمایند: «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا» {16} — خداوند هرگز به کافران راهی بر دست مسلمانان نخواهد داد. این آیه از سوره نساء، یک تضمین الهی است که اگر مسلمانان به ایمان و وحدت پایبند باشند، دشمنان هرگز بر آنها چیره نخواهند شد. اما این تضمین، منوط به پایبندی به اصول است. اگر مسلمانان از وحدت دست بکشند یا با دشمنان خدا دوستی کنند، این تضمین نقض می‌شود.
 
همچنین، قرآن می‌فرماید: «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» {17} — با رهبران کفر بجنگید. این آیه از سوره توبه، نشان می‌دهد که مبارزه با کفر، تنها به افراد عادی محدود نیست، بلکه باید به ساختارهای قدرت کفر — مانند آمریکا و رژیم صهیونیستی — نیز تعمیم یابد. این مبارزه، لزوماً نظامی نیست، بلکه شامل مقاومت فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی نیز می‌شود.
 
۷.۲. نهی از دوستی با دشمن: «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»
رهبری با اشاره به آیه ۱ سوره مجادله:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ» {18}،به یکی از خطوط سرخ اسلام اشاره می‌کنند:
 
 دوستی با دشمن خدا، دشمنی با خود است. این آیه، به وضوح بیان می‌کند که دوستی با دشمن خدا، چه به صورت علنی و چه پنهانی، نه تنها حرام است، بلکه نافرمانی صریح از خداوند است.
 
اما قرآن، دشمنی را محدود به همه غیرمسلمان نمی‌کند. بلکه می‌فرماید:«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرَّوْهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» {19} — خدا شما را از دوستی با کسانی که با شما در دین جنگ نکرده‌اند و شما را از سرزمین‌تان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد. این آیه از سوره مومتحنه، نشان می‌دهد که دشمن شناسی، عادلانه و منطقی است، نه احساسی یا تعصبی.
 

۸. وحدت، یک منظومه فکری و ارزشی
۸.۱.
فراموشی از فرمان‌های الهی، سقوط هویت

رهبری در پایان پیام خود تأکید می‌کنند: «این فرمانهای مهم و سرنوشت‌ساز، هرگز نباید از منظومه‌ی فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و به‌دست فراموشی سپرده شود». این جمله، نشان می‌دهد که وحدت، تنها یک اقدام عملی نیست، بلکه بخشی از ساختار فکری و اعتقادی مسلمانان است. وقتی مسلمانان این آیات را فراموش می‌کنند، در واقع هویت ایمانی خود را از دست می‌دهند.
 
وحدت، مقاومت، دشمن‌شناسی، و ایستادگی در برابر ظلم، نه مسائل سیاسی جدا از دین هستند، بلکه ابعادی از ایمان هستند. بنابراین، ترویج این فرامین، تنها وظیفه حکومت یا رهبران نیست، بلکه وظیفه همه مسلمانان — از علمای دینی تا مردم عادی — است.
 
۸.۲. حج، فرصتی برای بازگشت به هویت
در ایام حج، مسلمانان از سراسر جهان گرد هم می‌آیند. این فرصت بی‌نظیری است تا نه تنها عبادت کنند، بلکه هویت جمعی خود را بازسازی کنند. در این گردهمایی، می‌توانند:
   1- به یکدیگر یادآوری کنند که «ید واحده» هستند، 
 2-  بر سر دشمنان اسلام فریاد بزنند، 
 3-  و بر این آیات الهی تجدید بیعت کنند.
  
بنابراین، حج، تنها یک مناسک نیست، بلکه مراسم بازگشت به هویت اسلامی است. 
 

ج: ولایت، بنیانی از وحدت و هویت امت اسلامی
۱. «أُولِیَاءُ بَعْضٍ»: پیوند الهی مؤمنان

در دیدار با شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن، رهبر انقلاب به آیات پایانی سوره مبارک انفال اشاره می‌کنند، جایی که بحث ولایت مؤمنین با یکدیگر مطرح می‌شود. ایشان می‌فرمایند:«أُولٰئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» {20} — این جمله، مربوط به مؤمنین است.
 
این آیه، در سوره انفال، بخشی از توصیف افراد مؤمن و مجاهد است که هم ایمان دارند، هم هجرت کرده‌اند، هم جهاد نموده‌اند، و در نتیجه، درجۀ والایی نزد خداوند دارند.
 
 و در ادامه، خداوند می‌فرماید که این افراد، بعضیشان اولیای بعضی‌اند. این پیوند، یک پیوند ایمانی و الهی است که فراتر از قرابت، ملیت، یا منافع زودگذر است.
 
 رهبری با تأکید بر این نکته، توضیح می‌دهند که این آیه، ظاهراً یک خبر است — یعنی می‌گوید مؤمنان ولی یکدیگرند — اما در واقع یک انشاء است — یعنی دستور می‌دهد که باید ولی یکدیگر باشند.
 
بنابراین، این آیه، تنها یک توصیف از واقعیت نیست، بلکه یک فرمان الهی است که به تمام مسلمانان دستور می‌دهد: هر کجا که هستید، هر ملیتی که دارید، هر فقهی که معتقدید، باید با دیگر مؤمنان پیوند ولایت داشته باشید. این وحدتی که ما می‌گوییم، همین است.
 
۲. «بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»: دو جبهه، دو ولایت
رهبری ادامه می‌دهند: در مورد کفّار نیز در آیه بعد می‌فرماید که آنها هم «بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» {21}. این بخش از آیه، نشان می‌دهد که نه تنها مؤمنان با هم ولایت دارند، بلکه کافران نیز در جبهه مقابل، پیوندی سیاسی، نظامی و استراتژیک با یکدیگر دارند. آمریکا، رژیم صهیونیستی، و دیگر قدرت‌های استکباری، هرچند گاهی با هم رقابت دارند، اما در مقابل امت اسلامی، یک جبهه واحد تشکیل می‌دهند.
 
بنابراین، وحدت مسلمانان، نه یک امر اختیاری، بلکه یک ضرورت راهبردی است. وقتی دشمنان ما در یک جبهه منسجم قرار دارند، ما نمی‌توانیم در تفرقه بمانیم. ولایت مؤمنان، پاسخ الهی به ولایت کفار است.
 
۳. وحدت عملی، نه صرفاً نمادی
رهبری با تأکید بر این نکته که «این وحدتی که ما می‌گوییم این است»، به این معنا اشاره دارند که وحدت، تنها یک شعار یا یک نمایش مراسمی نیست، بلکه باید در عمل تحقق یابد.
 
 این وحدت، باید به گونه‌ای باشد که مسلمانان در هر نقطه از جهان، احساس کنند که مؤمن دیگر، چه از آفریقا، چه از آسیا، چه از اروپا، برادر و خواهر ایمانی آنهاست و با او ولایت دارد.
 
این پیوند، در مواقع سخت — مانند تجاوز به مسجدالاقصی، کشتار فلسطینی‌ها، یا تحریم‌های ناعادلانه — باید به صورت حمایت عملی، سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای نمایان شود.
 
۴. تقابل با جبهه کفر: نهی از ولایت با دشمن
رهبری تأکید می‌کنند که در مقابل، باید در جبهه مقابل، یعنی در مقابل کفّار، پیوند ولایتی نداشته باشیم. این یعنی نه تنها نباید با دشمنان اسلام دوستی کرد، بلکه نباید در امور سیاسی، نظامی، یا اقتصادی با آنها هم‌پیمان شد. هرگونه ولایت با دشمنان خدا، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، نقض ولایت با مؤمنان است.
 
این نهی، یک خط قرمز ایمانی است. قرآن به وضوح فرمان می‌دهد که مؤمنان نباید از کافران به جای مؤمنان، دوست و سرپرست بگیرند. و این ولایت با دشمن، نه تنها در عمل، بلکه در نگرش، ملاحظه، و وابستگی فرهنگی نیز حرام است.
 

د: استقامت، شرط نجات امت اسلامی در برابر توطئه‌های دشمن
1.«رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ»: توطئه دشمن، آزمایشی برای وحدت و استقامت

1.۱. دعای موسی (ع) در برابر قدرت فرعون
در دیدار با مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، رهبر انقلاب به یکی از عمیق‌ترین الگوهای قرآنی در مقابله با استکبار، یعنی دعای حضرت موسی (علیه السلام) در برابر فرعون، اشاره می‌کنند. ایشان می‌فرمایند:
«رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوا حَتَّىٰ یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ» {22}.  
 
این دعا، در سوره یونس آمده است و نشان‌دهنده آن است که حضرت موسی (ع)، با وجود قدرت کم و پیروان محدود، به خوبی می‌داند که فرعون نه تنها با سلاح و ثروت، بلکه با هدف گمراهی مردم از راه خدا، در مقابل ایمان ایستاده است. این دعا، نه از ضعف، بلکه از شناخت عمیق از دشمن و توطئه او سر در می‌آورد.
 
رهبری با اشاره به این دعا، تأکید می‌کنند که امروز نیز، توطئه‌های بزرگی از طرف قدرتمندان عالم در مقابل امت اسلامی در جریان است. این توطئه‌ها، تنها نظامی نیستند، بلکه شامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای هستند و هدف آنها، گمراهی مسلمانان از راه خدا و تفرقه‌اندازی میان آنان است.
 
1.2. فرعون امروز، آمریکا و رژیم صهیونیستی است
رهبری با دقتی بسیار بالا، تشبیهی صریح بین فرعون قدیم و قدرت‌های استکباری امروز ایجاد می‌کنند:
«فرعون، امروز آمریکا است؛ فرعون، امروز رژیم صهیونیست است؛ فرعون، همین دنباله‌روهای اینها هستند».  
 
این تشبیه، بر اساس ویژگی‌های مشترک است: تکبر و ادعای خدایی («أنا ربکم الأعلى»)  داشتن تمام ابزارهای قدرت: ثروت، سلاح، رسانه، و سیاست و تلاش برای ایجاد جنگ میان مردم و تفرقه‌اندازی
 
هدف: ضعیف کردن امت اسلامی تا «از جسم امّت اسلامی آن‌قدر خون برود که بی‌حال بشود، ضعیف بشود، قدرت ایستادگی نداشته باشد»
 
ایشان به نقشه آمریکا اشاره می‌کنند: ایجاد جنگ در منطقه، تحریک مسلمانان به دشمنی با یکدیگر، و ایجاد بی‌ثباتی — تا رژیم صهیونیستی در «حاشیه امن» قرار گیرد. این دقیقاً همان چیزی است که قرآن درباره فرعون بیان می‌کند: «لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ» — تا مردم را از راه تو گمراه کنند.
 

2. «فَاستَقیما وَ لا تَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یَعلَمون»: استقامت، شرط پیروزی
2.1. پاسخ خداوند: استقامت، نه قدرت

رهبری ادامه می‌دهند که خداوند به دعای موسی و هارون پاسخ می‌دهد:«قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» {23}.  
 
این پاسخ، بسیار گویاست: خداوند نمی‌گوید «من سپاهیانی می‌فرستم» یا «سلاحی می‌دهم»، بلکه می‌گوید: «استقیما» — بر سر راه خود استوار بایستید.یعنی پیروزی، نه با ثروت یا سلاح، بلکه با استقامت و ایمان به دست می‌آید.
 
رهبری تأکید می‌کنند: «استقامت در میدان جنگ نظامی یک‌جور است، در میدان جنگ سیاسی یک‌جور است، در میدان جنگ اراده‌ها یک‌جور است؛ در همه‌ی اینها استقامت لازم است».این نشان می‌دهد که استقامت، یک فرهنگ مقاومت است که باید در تمام حوزه‌ها حاکم باشد.
 
2.2. وحدت، مظهر استقامت در برابر دشمن
در نهایت، رهبری تأکید می‌کنند که اگر «ملّتها و زبدگان و نخبگان استقامت را فراموش نکنند، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد».
اما این استقامت، تنها وقتی معنا دارد که در چارچوب وحدت اسلامی باشد.
 
هرگونه تفرقه، نشانه تبعیت از «سبیلَ الَّذینَ لا یَعلَمون» است — یعنی راه جاهلانی که فکر می‌کنند با دشمنان اسلام دوستی کنند یا با برادران خود بجنگند.
 
بنابراین، واحد ماندن مسلمانان، نه یک انتخاب، بلکه شرط پاسخگویی به فرمان الهی «فَاستَقیما» است.وحدت، تنها راه مقابله با فرعون امروز — آمریکا، صهیونیسم، و دنباله‌روهای آن — است.
  

ه: وحدت، شرطی برای سکینه و افزایش ایمان
۱. عید فطر، نمادی از توحید و وحدت

در این عید، مردم به دو رکن اساسی دعوت شده‌اند: توحید و وحدت. توحید در همین ذکر عمیق و پُرمعنایی است که در نماز عید وجود دارد و زکات، به عنوان متمم آن، نمادی از تحقق اجتماعی توحید است.
 
اما وحدت نیز که از همین توحید سرچشمه می‌گیرد، در این روز به زیباترین شکل خود تجلی می‌یابد: جسم‌ها در نماز و اجتماعات عید در کنار هم، و دل‌ها متوجه یک مرکز — مرکز عظمت الهی، مرکز قدرت و رحمت حق.
 
این روز، یک روز همدلی، همگرایی، و یکپارچگی است. نماز عید، نه یک عبادت انفرادی، بلکه یک گردهمایی جمعی است که در آن، مسلمانان بدون تفکیک ملیت، قوم، یا مذهب، در کنار هم می‌ایستند و به خدا سجده می‌کنند. این، نمادی از آن وحدتی است که خداوند از امت اسلامی خواسته است.
 
۲. تفرقه، عامل نابودی سکینه و کاهش ایمان
اما رهبری با اندوه می‌فرمایند: «امروز متأسفانه دنیای اسلام از وحدت محروم است، دچار مشکلات و درگیری است». و این درگیری، تنها یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک بحران معنوی است. چون وقتی مسلمانان بر جان و مال خود بیم دارند، وقتی امنیت وجود ندارد، سکینه نیز وجود ندارد.
 
رهبری با استناد به آیه ۴ سوره الفتح:«هُوَ الَّذى اَنزَلَ السَّکینَةَ فى قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهم» {24}،
به این نکته عمیق اشاره می‌کنند که سکینه (آرامش الهی)، شرط لازم برای افزایش ایمان است. این آیه نشان می‌دهد که ایمان، تنها با تلاوت قرآن یا نماز افزایش نمی‌یابد، بلکه نیاز به آرامش، امنیت، و وحدت دارد.
 
وقتی مسلمانان در کشورهای اسلامی بر امنیت خود مطمئن نیستند، وقتی جنگ و ترور حاکم است، نوبت به افزایش ایمان نمی‌رسد. اول باید سکینه فراهم شود، بعد می‌توان به رشد معنوی رسید.
 
۳. وحدت، بنیان سکینه و رشد ایمان
بنابراین، وحدت، تنها یک امر سیاسی یا اجتماعی نیست، بلکه یک ضرورت معنوی است. بدون وحدت، سکینه نمی‌آید. بدون سکینه، ایمان افزایش نمی‌یابد. بدون افزایش ایمان، امت نمی‌تواند در برابر دشمنان ایستادگی کند.
 
این نگاه، وحدت را از حوزه سیاست واقع‌گرایانه بیرون می‌کشد و آن را به یک فرهنگ معنوی و ایمانی تبدیل می‌کند. وحدت، نه برای مقابله با دشمن، بلکه برای حضور خدا در قلب‌ها لازم است.
 

و: حضور جمعی مسلمانان، نمادی از عظمت و وحدت امت اسلامی

۱. همراهی در جهت‌گیری‌های کلی، کلید تعالی امت

رهبر انقلاب در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی تأکید می‌کنند که اگر ملّت‌های کشورهای اسلامی — که یک کسر بسیار بزرگی از جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند — در جزئیات فقهی یا سیاسی با هم یکی نباشند، اما در جهت‌گیری‌های کلی کنار یکدیگر قرار بگیرند، دنیای اسلام به اوج ترقّی و تعالی خواهد رسید.
 
 این همراهی، لزوماً به معنای یکپارچگی کامل نیست، بلکه به معنای همسویی در اهداف بزرگ: مقاومت در برابر استکبار، حمایت از مظلومان، و دفاع از مقدسات اسلامی است.
 
ایشان تأکید می‌کنند: «همین دیده شدن در کنار هم تأثیر دارد». این جمله، نشان می‌دهد که حضور ظاهری مسلمانان در کنار یکدیگر، خود یک پیام قدرتمند است. حتی اگر هیچ سخنی نگفته شود، این حضور، نمادی از وحدت، عظمت، و ایستادگی است.

۲. سخن علیه یکدیگر، جری دشمن را می‌زند
 رهبری با اندوه می‌فرمایند: «وقتی رؤسای کشورهای اسلامی یا روشنفکران کشورهای اسلامی علیه یکدیگر حرف بزنند — ولو فقط حرف باشد — دشمن را جَری می‌کند؛ به دشمن امید می‌دهد». این نکته، از اهمیت بالایی برخوردار است: هرگونه تنش کلامی یا سیاسی میان مسلمانان، چه به صورت رسمی و چه فردی، دشمنان اسلام را تقویت می‌کند.
 
این واقعیت، «همین است» — یعنی دشمنان اسلام، با تحلیل‌های خود، این تفرقه‌ها را به عنوان نشانه ضعف امت می‌بینند و از آن بهره می‌برند. بنابراین، حتی سکوت مشترک یا عدم تنش، یک عمل مقاومتی است.
 
۳. حضور جمعی، مایه شرف امت و پیامبر (ص)
رهبری با اشاره به نماز عید می‌فرمایند: وقتی مسلمانان کنار هم قرار می‌گیرند، در دعای نماز می‌گویند:«اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صلّی‌الله‌علیه‌وآله ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَتاً وَ مَزیداً» {26} — یعنی این روز، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای پیامبر اکرم (ص) مایه شرف و کرامت است.
 
ایشان تأکید می‌کنند: «صرف کنار هم قرار گرفتن جسم‌ها در نماز، برای پیغمبر مایه شرف است؛ برای امت اسلامی مایه اعزاز و احترام است». این بیان، نشان می‌دهد که وحدت، حتی در حد ظاهری و جسمانی، ارزش الهی دارد.
 
۴. اربعین حسینی، گردهمایی جهانی وحدت
رهبری با افتخار اشاره می‌کنند که در اربعین حسینی، میلیون‌ها انسان در کنار هم قرار گرفتند و این حرکت عظیم، نه تنها مخصوص شیعه نبود، بلکه سنی‌ها هم بودند. این گردهمایی، در دنیا انعکاس یافت و توسط کسانی که مسائل اسلامی را رصد می‌کنند، به عنوان بزرگترین گردهمایی عالم تجلیل شد.
 
این نشان می‌دهد که هر گردهمایی واقعی از مسلمانان، چه در حج، چه در اربعین، چه در نماز عید، نه یک رویداد عادی، بلکه یک رویداد تاریخی و الهی است که عظمت امت اسلامی را به جهانیان نشان می‌دهد.
 
5.«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا»: وحدت بر پایه ایمان مشترک، نه پلورالیسم
 قرآن کریم در سوره بقره می‌فرماید:«قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» {28}.  
 
سپس خداوند می‌فرماید:«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ ۖ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ» {29}.  
 
رهبر انقلاب با استناد به این آیات، به این نکته مهم اشاره می‌کنند که اسلام، پلورالیسم دینی را نمی‌پذیرد. بعضی‌ها می‌گویند چون اسلام از انبیاء قبلی تجلیل کرده، پس قائل به تساوی تمام ادیان است. اما رهبری تأکید می‌کنند: «از روی بیاطّلاعی و از روی غفلت، یک مطلبی را ذکر میکنند». اسلام نه تنها به انبیاء قبلی ایمان دارد، بلکه می‌گوید: شما هم باید مثل ما ایمان بیاورید — نه اینکه هر کس به دین خود بماند.
 
این وحدت، بر پایه ایمان مشترک به خدا، قرآن، و پیامبر اکرم (ص) است. این وحدت، نه یک تساوی بی‌معنا بین ادیان، بلکه دعوت به ایمان در یک مسیر الهی واحد است.
 
۶. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»: هویت دوگانه امت اسلامی
رهبری با اشاره به آیه ۲۹ سوره الفتح:«أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» {30}،به هویت دوگانه مسلمانان اشاره می‌کنند. در برابر کسانی که با اسلام و مؤمنان دشمنی می‌کنند، باید سخت و محکم باشیم، نه مثل خاکریز نرم که از هر طرف می‌توان نفوذ کرد. این شدت، نشانه ایمان و استقامت است.
 
اما در میان خودمان، باید مهربان، دلسوز، و دل‌به‌دل باشیم. اسم‌ها (مثل شیعه، سنی)، مرزهای جغرافیایی، یا تفاوت‌های قومی نباید مانع از این مهربانی شود. رهبری تأکید می‌کنند: «این از آن درسهای پیغمبر است».
 
همچنین، با اشاره به آیه ۱۲۸ سوره توبه:«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ» {31}،به این نکته اشاره می‌شود که پیامبر (ص) نه تنها در برابر دشمنان شدید بود، بلکه نسبت به مؤمنان، راحم و مهربان.
 
۷. درس گرفتن از پیامبر، مهم‌تر از تجلیل کلامی
رهبری در پایان می‌فرمایند: «ما امروز — روز ولادت نبیّ اکرم — خوب است درس بگیریم؛ فقط تجلیل کردن و تعریف کردن از پیغمبر، کاری نیست که امروز از ما انتظار میرود». تجلیل، اگرچه مهم است، اما عمل به سیره و مأموریت پیامبر مهم‌تر است.
 
و مهم‌ترین مأموریت امروز، همان‌گونه که رهبری تأکید می‌کنند، اتحاد و وحدت امت اسلامی است. این، همان چیزی است که پیامبر (ص) برای آن مبعوث شد: ایجاد یک امت موحد بر پایه ایمان.
 

ز: ناطق من اللّه است؛ قدس بخشیدن به صدای وحدت و محکومیت تفرقه‌انگیزان
۱. «ناطق من اللّه است»: هر دعوتی به وحدت، صدای الهی است

 در دیدار با شرکت‌کنندگان مسابقات بین‌المللی قرآن کریم، رهبر انقلاب با عبارتی بسیار قوی و معنوی، به اهمیت دعوت به وحدت اشاره می‌کنند:
«امروز هر حنجره‌ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجره‌ی الهی است، ناطق من اللّه است.»  
 
این جمله، دعوت به وحدت را از حالت سیاسی و روالی بیرون می‌کشد و آن را به یک وظیفه معنوی و الهی تبدیل می‌کند. دعوت به وحدت، نه یک اقدام مدیریتی، بلکه یک صدای الهی است که از زبان انسان بیرون می‌آید. این تقدیس از صدای وحدت، نشان می‌دهد که وحدت، تنها یک امر سیاسی نیست، بلکه عبادتی از عبادات است.
 
2.«ناطق من الشیطان است»: تفرقه، صدای ابلیس
در مقابل، رهبری با همان شدت می‌فرمایند:«هر حنجره‌ای و زبانی که ملتهای مسلمان را، مذاهب اسلامی را، طوایف گوناگون اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند و عصبیتها را علیه یکدیگر تحریک کند، ناطق من الشیطان است.»  
 
این بیان، تفرقه‌انگیزی را نه یک خطا، بلکه یک عمل شیطانی می‌داند. این تعبیر، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه نشان می‌دهد که هرگونه تحریک به نفاق، مانند دعوت به گناه است.
 
۳. «مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ»: گوش دادن، نوعی عبادت
رهبری با استناد به حدیثی از امام جواد (ع):«مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ» {32}،
 
به این نکته عمیق اشاره می‌کنند که گوش دادن به یک سخن، خود یک عمل است. این حدیث نشان می‌دهد که انسان نه تنها با عمل، بلکه با گوش، نگاه، و توجه نیز می‌تواند در مسیر الهی یا شیطانی حرکت کند.
 
بنابراین، گوش دادن به دعوت به وحدت، عبادت خدا است.و گوش دادن به تحریک‌های تفرقه‌انگیز، عبادت ابلیس است.
 
۴. عاقبت تفرقه‌انگیزان: «أَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ»
رهبری با استناد به آیه ۲۸ سوره ابراهیم:«أَلَم تَرَ إِلَى الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ کُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ» {33}،به این نکته هشدار می‌دهند که کسانی که نعمت وحدت و ایمان را به کفر و تفرقه تبدیل می‌کنند، در واقع قوم خود را به سرای نابودی می‌کشانند.
 
و در ادامه، قرآن می‌فرماید:«جَهَنَّمَ یَصلَونَها ۖ وَبِئسَ القَرارُ» {34} — یعنی مقصد نهایی آنان، جهنم است. همچنین، درباره فرعون، قرآن می‌فرماید:«یَقدُمُ قَومَهُ یَومَ القِیامَةِ فَأَورَدَهُمُ النّارَ ۖ وَبِئسَ الوِردُ المَورودُ» {35} — یعنی روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود و آنها را وارد آتش می‌کند.
 
این تصویر، نشان می‌دهد که رهبران تفرقه، نه تنها خودشان هلاک می‌شوند، بلکه قوم خود را نیز به جهنم می‌برند.
 
5. تفرقه، خدمت به ابلیس و شیاطین
رهبری در پایان می‌فرمایند:«کسانی که امروز دنیای اسلام را از اتحاد و یکپارچگی دور میکنند - در حالی که احتیاج به یکپارچگی، امروز بیشتر از همیشه است - اینها به نفع شیاطین کار میکنند، به نفع ابلیس‌ها کار میکنند.»  
 
این جمله، پایان بسیار قوی و محکمی برای این متن است. این تفرقه‌انگیزان، چه به صورت علنی و چه پنهانی، در واقع خدمه ابلیس هستند و از ابزارهای دشمنان اسلام در تضعیف امت مسلمان.
  

ح: اتحاد، راه غلبه بر توطئه‌های اختلاف‌افکنی دشمن
۱. درس اصلی اسلام: ایستادگی، مجاهدت، و اتحاد

در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، رهبر انقلاب تأکید می‌کنند که درسی که ما از قرآن و اسلام گرفته‌ایم، درس ایستادگی، مجاهدت، وحدت و اتحاد است. این اتحاد، تنها مختص ملت ایران نیست، بلکه اتحاد در دنیای اسلام است. این اتحاد، نه تنها در عمل، بلکه در دل‌ها و قلوب باید تحقق یابد.
 
رهبری با دقتی بسیار بالا، تأکید می‌کنند که این اتحاد، تنها یک امر سیاسی نیست، بلکه یک فرمان الهی و یک ضرورت بقای امت است.
 
۲. توطئه اصلی دشمن: برافروختن اختلافات مذهبی
رهبری با اندوه و شدت می‌فرمایند: «امروز شما ببینید یکی از نقاطی که دشمنان ما بر روی آن به طور کامل تکیه می‌کنند، برافروختن اختلافات مذهبی است؛ شیعه و سنی». این توطئه، از دیرباز وجود داشته و امروز با ابزارهای پیشرفته‌تری — از جمله رسانه، شبکه‌های اجتماعی، و سرویس‌های جاسوسی — اجرا می‌شود.
 
ایشان با تحقیر از افرادی سخن می‌گویند که: «آدمهائی که نه به شیعه عقیده دارند، نه به سنی عقیده دارند، نه اصل اسلام را قبول دارند، طبق میل سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل می‌آیند پشت بلندگوها می‌ایستند، از توسعه‌ی تشیع اظهار نگرانی میکنند!»

سپس می‌پرسند: «شما چه میفهمید تشیع چیست؟! چه میفهمید تسنن چیست؟! شما به اصل دین اعتقادی ندارید.» این پرسش‌ها، نشان می‌دهد که بسیاری از تفرقه‌انگیزان، نه اهل دین هستند، بلکه عاملانی هستند که از طریق دین، به دین حمله می‌کنند.
 
۳. راه غلبه: اتحاد دل‌ها و دست‌ها
رهبری تأکید می‌کنند که راه غلبه بر این توطئه، اندیشیدن، فکر کردن، متحد شدن، نزدیک کردن دل‌ها، و گره زدن دست‌ها است. این اتحاد، تنها به معنای عدم دشمنی نیست، بلکه به معنای همسویی در اهداف بزرگ اسلامی است: مقاومت در برابر استکبار، حمایت از مظلومان، و دفاع از مقدسات.
 
این اتحاد، تنها راه مقابله با توطئه‌های دشمن است. هرگونه تفرقه، حتی به بهانه‌های فقهی یا تاریخی، در خدمت دشمن است.
 
۴. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»: تضمین الهی پیروزی
رهبری با استناد به آیات متعدد قرآن، به تضمین الهی پیروزی امت اسلامی اشاره می‌کنند. ایشان می‌فرمایند:«لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» {36} — خداوند رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادیان غالب سازد.
این آیه، نه یک بار، بلکه سه بار در قرآن تکرار شده:
1.در سوره توبة، آیه ۳۳
2.در سوره الفتح، آیه ۲۸
3.در سوره الصف، آیه ۹
تکرار این آیه، نشان می‌دهد که پیروزی نهایی اسلام، یک وعده الهی قطعی است. این پیروزی، نه تنها با تکیه بر قدرت نظامی یا اقتصادی، بلکه با وحدت، ایمان، و تکیه بر فضل پروردگار به دست می‌آید.
 
۵. پیروزی بعثت، بر تمام توطئه‌ها
رهبری در پایان می‌فرمایند: «و خدای متعال به فضل خود، به لطف خود، اهداف و دستورات و برنامه‌های این بعثت را بر همه‌ی توطئه‌های دشمن پیروز خواهد کرد.»
 
این جمله، امیدواری بزرگی است: بعثت پیامبر (ص)، یک حرکت الهی است که تا رسیدن به مقصد نهایی، متوقف نخواهد شد. بنابراین، وحدت امت، نه یک انتخاب، بلکه شرکت در این حرکت الهی است.
  

ط: اختلاف میان مسلمانان، سم مهلکی برای امت اسلامی
۱. صهیونیسم، خطری جهانی برای بشریت

در دیدار با مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، رهبر انقلاب با قاطعیت می‌فرمایند: «صهیونیسم خطری برای کل بشریت است.» این جمله، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه نشان می‌دهد که تهدید صهیونیسم، محدود به فلسطین یا منطقه نیست، بلکه به تمام جهان، از جمله کشورهای غربی، آسیب می‌زند.
 
ایشان تأکید می‌کنند که دولت‌های غربی نیز امروز دستخوش تصرفات صهیونیست‌ها هستند و «چوب این مراکز ثروت و قدرت را می‌خورند». این نشان می‌دهد که صهیونیسم، یک سرطان سیاسی و اقتصادی است که به تدریج تمام ساختارهای جهانی را در خود می‌بلعد.
 
۲. توطئه دشمن: مخفی کردن خطر اصلی و ساختن خطر مصنوعی
رهبری توضیح می‌دهند که دشمنان اسلام، خطر واقعی (صهیونیسم) را پنهان می‌کنند و به جای آن، خطرهای مصنوعی را بزرگ می‌کنند تا مسلمانان را به دشمنی با یکدیگر وادارند. این توطئه، شامل ایجاد اختلافات مذهبی، قومی، و سیاسی است.
 
ایشان می‌فرمایند: «این ترورها کار آنهاست، این اختلافات ملتها کار آنهاست، به وسیله‌ی ابزارهای گوناگون آنهاست؛ باید بهوش باشیم.» این بیان، نشان می‌دهد که هرگونه اختلاف میان مسلمانان، از نظر اسلام، نه یک واقعیت طبیعی، بلکه یک دسیسه دشمن است.
 
۳. «وَجَعَلناکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»: تفاوت، منشأ تفرقه نیست
رهبری با استناد به آیه ۱۳ سوره الحجرات:«یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناکُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم» {39}،به این نکته اشاره می‌کنند که تفاوت‌های قومی، زبانی، و ملی، نه تنها منشأ تفرقه نیستند، بلکه فرصتی برای شناخت متقابل هستند.
 
معیار ارزش، تقوا است، نه نژاد، ملیت، یا مذهب. بنابراین، عرب و عجم، شیعه و سنی، رنگ پوستها، نباید مانع از وحدت شوند. این تفاوت‌ها، تنها برای تعارف است، نه تخاصم.
 
۴. معیار وحدت: مواضع در برابر دشمن آشکار اسلام
رهبری تأکید می‌کنند که معیار اصلی برای ارزیابی، این است که در برابر دشمن آشکار اسلام (صهیونیسم، استکبار جهانی) چه موقفی گرفته شود. ایشان می‌فرمایند:
«باید معیار این باشد که ببینیم دشمن آشکار اسلام و مسلمانها کجا قرار گرفته است، آنجا باطل است؛ نقطهی مقابل آن، نقطهی حق است.»
 
این نگاه، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه وحدت را از حوزه تفاوت‌های فقهی بیرون می‌کشد و آن را به یک امتحان واقعی ایمان و ولایت تبدیل می‌کند.
 
۵. تفرقه، سم مهلکی برای امت اسلامی
در نهایت، رهبری با عبارتی بسیار قوی می‌فرمایند:«اختلاف، تفرقه، گلاویز شدن با یکدیگر، میان ملتهای مسلمان، سم مهلک است.»
 
این تشبیه، نشان می‌دهد که تفرقه، تنها یک ضعف نیست، بلکه عاملی مرگ‌بار برای امت است. قرآن در سوره الأنفال می‌فرماید:
«وَأَطیعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُمْ» {40} — یعنی نزاع، منجر به شکست و از دست دادن شوکت می‌شود.
 
و در آل عمران:«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» {41} — یعنی وحدت، نه یک انتخاب، بلکه یک فرمان الهی است. بنابراین، اجتناب از تفرقه، یک وظیفه شرعی و حیاتی است.
 

ی: پرهیز از اختلاف به بهانه تفاوت سلیقه و گرایش
۱. وحدت، ضرورتی فراگیر و روزافزون

رهبر انقلاب در سخنرانی خود در حرم رضوی در آغاز سال ۱۳۹۱، با خطاب به همه مردم ایران — «عزیزان من! برادران! خواهران!» — تأکید می‌کنند که امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. این اتحاد، تنها در برابر دشمن خارجی نیست، بلکه در داخل جامعه، در میان مردم، و در روابط فردی نیز لازم است.
 
ایشان با دقتی بسیار بالا، تأکید می‌کنند که «بهانه‌های اختلاف زیاد است»، اما این بهانه‌ها نباید مانع وحدت شوند. ی.۲. تفاوت سلیقه و گرایش، مایه اختلاف نیست
 
رهبری می‌فرمایند: «گاهی در یک قضیه‌ای سلیقه‌ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه‌ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه‌ی اختلاف بشود.»  
 
این سخن، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه بسیاری از تنش‌های داخلی در جامعه، نه از تفاوت‌های اصولی، بلکه از تفاوت‌های فرعی مانند سلیقه در سیاست، اقتصاد، فرهنگ، یا حتی شخصیت‌ها سرچشمه می‌گیرد.
 
رهبری تأکید می‌کنند که آراء، نظرات، همه محترمند. احترام به نظر مخالف، نشانه بلوغ اخلاقی و ایمانی است.

2 «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا»: اختلاف، ریشه فشل
رهبری با استناد به آیه ۴۶ سوره الأنفال:«وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ» {42}،به این نکته هشدار می‌دهند که هرگونه منازعه، چه سیاسی، چه اقتصادی، چه شخصیتی، منجر به فشل و از دست دادن شوکت می‌شود.
 
ایشان تأکید می‌کنند که یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. این تحلیل، نشان می‌دهد که ضعف داخلی، دشمن را تقویت می‌کند.
 
3. «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه»: تفاوت ماهوی مخالفان
رهبری با استناد به حدیث معروف از امیرالمومنین (ع):«لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه» {43}،به این نکته عمیق اشاره می‌کنند که همه مخالفان یکسان نیستند.
 
مخالفی که دنبال حق است، اما راه را اشتباه کرده، با مخالفی که دنبال باطل است و به عمد علیه نظام حرکت می‌کند، تفاوت ماهوی دارد. با اولی باید گفتگو، تربیت، و نرمی دل داشت. با دومی باید مبارزه کرد.
این تمییز، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه بسیاری از تفرقه‌انگیزان، همه مخالفان را یکسان جلوه می‌دهند و از این طریق، با افراد سازنده نیز دشمنی می‌کنند.
 
4. نرمی دل و مهربانی، سلاح وحدت
رهبری در پایان می‌فرمایند:«دلها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانه‌تر کنید.»   این توصیه، نشان می‌دهد که وحدت، تنها یک امر سیاسی یا ساختاری نیست، بلکه یک فرهنگ اخلاقی و انسانی است. بدون نرمی دل، مهربانی، و احترام متقابل، هیچ اتحادی پایدار نخواهد بود.
 

ک: اتحاد بر مبنای اصول، سلاح مقاومت و ولایت مؤمنین
۱. اتحاد، سلاح مهم ملت‌ها در برابر ابرقدرت‌ها

رهبر انقلاب در سخنرانی خود در ۱۳۸۹/۱۱/۱۵، در بخشی از تجربه‌های انقلاب اسلامی ایران که به قیام ملت مسلمان مصر توصیه می‌شود، تأکید می‌کنند:«سلاح مهم ملت‌ها در مواجهه با ابرقدرت‌ها و حکام مزدور، اتحاد و یکپارچگی آن‌ها است.»  
 
ایشان توضیح می‌دهند که دشمن، با انواع ترفندها — از جمله مطرح کردن نقاط افتراق، شعارهای انحرافی، و تحمیل چهره‌های بدسابقه — تلاش می‌کند تا یکپارچگی ملت را از بین ببرد. این توطئه، نه تنها در مصر، بلکه در تمام جهان اسلام، از ابزارهای اصلی استکبار جهانی است.
 
بنابراین، راه مقابله، حفظ اتحاد بر محور دین و نجات کشور از شر مزدوران دشمن است. این اتحاد، تنها یک تاکتیک نیست، بلکه یک اصول ایمانی و سیاسی است.
 
۲. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»: فرمانی برای مقاومت
رهبری با استناد به آیه ۱۰۳ سوره آل عمران:«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» {44}،به این نکته تأکید می‌کنند که وحدت، نه یک انتخاب، بلکه یک فرمان الهی است. «حبل الله»، یعنی قرآن، ایمان، و اصول مشترک اسلامی. هرگونه تفرقه، نه تنها ضعف است، بلکه نافرمانی از خداوند است.
 
این آیه، در کنار تذکر به نعمت الهی — که مسلمانان را از دشمنی به برادری تبدیل کرده — نشان می‌دهد که وحدت، نعمتی الهی است که باید حفظ شود.
 
۳. وحدت، نه بر پایه عاطفه، بلکه بر پایه اصول
در دیدار با دانشجویان در ۱۳۸۹/۰۵/۳۱، رهبری تأکید می‌کنند که وحدت مقصود، نه وحدت عاطفی یا عمومی است، بلکه اتحاد بر مبنای اصول است. ایشان می‌فرمایند:«منظور من اتحاد بر مبنای اصول است.»  
 
این تأکید، بسیار مهم است، چراکه بسیاری فکر می‌کنند که وحدت یعنی همه با هم دوست باشند، بدون توجه به باورها. اما رهبری توضیح می‌دهند:
 
«بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد.»به همان اندازه که اصول مشترک وجود دارد، به همان اندازه ولایت و یاری متقابل وجود دارد. این، همان معنای «بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» است.
 
۴. ولایت، نتیجه اتحاد اصولی
رهبری با استناد به آیه ۷۲ سوره الأنفال:«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» {45}،نشان می‌دهند که ولایت، منحصراً بین کسانی برقرار است که ایمان، هجرت، جهاد، پناه دادن و یاری کردن دارند.
 
همچنین، در آیه ۷۱ سوره التوبة:«وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ» {46}،قرآن وحدت و ولایت را بین تمام مؤمنان (مرد و زن) تأکید می‌کند، به شرطی که امر به معروف، نهی از منکر، اقامه نماز، پرداخت زکات، و اطاعت از خدا و رسول را داشته باشند.
 
این آیات، نشان می‌دهند که ولایت، یک رابطه عاطفی نیست، بلکه یک پیوند ایمانی و عملی است که بر پایه اصول مشترک شکل می‌گیرد.
 
۵. کسی که اصول را نپذیرد، از دایره ولایت خارج است
رهبری تأکید می‌کنند:«آ‍ن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.»  
 
این جمله، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه نشان می‌دهد که ولایت، محدود به مؤمنان واقعی است، نه همه کسانی که به اسم اسلام سخن می‌گویند. این تمییز، از رکودهای فکری و سیاسی جلوگیری می‌کند.
  

ل: لزوم با هم بودن در اعتصام به حبل الله
۱. دشمن، با محور تربیت قرآنی مخالفت می‌کند

رهبر انقلاب در دیدار با قاریان تأکید می‌کنند که دشمنان اسلام، اگرچه صریحاً علیه قرآن نمی‌گویند، اما با محورهای اصلی تربیت و تعلیم قرآنی مخالفت می‌کنند. یکی از مهم‌ترین این محورها، وحدت امت اسلامی است.
 
ایشان با اشاره به تلاش‌های خیرخواهان برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان، می‌فرمایند: «یک وقت می‌بینیم از یک جا بمبی منفجر شد — بمبِ ضد وحدت — یا از آن طرف یا از آن طرف؛ فرقی نمی‌کند.» این تعبیر، نشان می‌دهد که هرگونه تفرقه، چه از سمت این گروه، چه از آن گروه، یک عمل تخریبی است.
 
۲. بیداری، شرط مقابله با توطئه‌های تفرقه
رهبری تأکید می‌کنند: «این چیزهاست که بایستی ما بیدار باشیم، هشیار باشیم.» این بیداری، نه تنها نسبت به دشمن خارجی، بلکه نسبت به تفرقه‌انگیزان درونی نیز لازم است.
 
سپس ایشان به مردم ایران هشدار می‌دهند: «ما مردم ایران هم همین جور. ما آنچه که میگوئیم، برای دیگران نیست؛ در درجه‌ی اول برای خودمان است.» این جمله، نشان می‌دهد که واحدالکلمه بودن، نه یک سخنرانی عمومی، بلکه یک عملکرد داخلی و خانوادگی است.
 
۳. نعمت الهی: از دشمنی به برادری
 رهبری با استناد به آیه ۱۰۳ سوره آل عمران:«وَاذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا» {47}،
به این نکته عمیق اشاره می‌کنند که اسلام، مسلمانان را از دشمنی به برادری تبدیل کرده است. این، یک نعمت بزرگ الهی است که باید به یاد آورده شود.
 
ایشان با تأسف می‌پرسند: «فراموش کردید؟» و ادامه می‌دهند: «هی این به آن ایراد بگیرد، آن به این ایراد بگیرد؛ فروع را اصل بکنیم، اصول را فراموش کنیم، هی اختلاف بین ما بیفتد.» این نکته، نشان می‌دهد که بسیاری از تفرقه‌ها، بر پایه مسائل فرعی است، نه اصول.
 
۴. «اعتصام به حبل الله»: عملی جمعی و همزمان
رهبری با تحلیل دقیق آیه ۱۰۳، تأکید می‌کنند که این اعتصام جمعی است:«و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً» {48} — یعنی همه با هم.
ایشان توضیح می‌دهند که این «همه»، در سطح یکسانی نیستند:  
1. بعضی ایمانشان قوی‌تر است، 
2. بعضی ضعیف‌تر، 
3. بعضی عملشان بهتر است، 
3. بعضی متوسط.
اما خداوند به همه آنها خطاب می‌کند و می‌گوید: با هم اعتصام کنید.این نشان می‌دهد که وحدت، نه شرط کمال، بلکه شرط تکلیف است.
 
۵. تحمل متقابل، شرط اعتصام جمعی
رهبری تأکید می‌کنند:«تو بگوئی من جداگانه اعتصام کردم و دیگری نه؛ او بگوید من اعتصام کردم، این طرف را نه؛ اینکه نمیشود.»  
 
این جمله، از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه نشان می‌دهد که اعتصام به حبل الله، یک عمل انفرادی نیست. اگر هر کس بگوید من با خدا هستم، ولی شما را نمی‌پذیرم، در واقع اعتصام نکرده است.
 
بنابراین، تحمل متقابل در چارچوب اصول مشترک، شرط وحدت است. این، همان معنای «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا» است.
 

م: حق‌طلبی امیرالمؤمنین (ع) در هر شرایطی؛ تعادل میان دفاع از حق و حفظ وحدت
۱. امیرالمؤمنین (ع)، الگویی از عدالت و وحدت

 رهبر انقلاب در دیدار مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع)، تأکید می‌کنند که یکی از مهم‌ترین سطور کتاب منقبت این امام بزرگ، علاقه و اهتمام ایشان به عدالت و وحدت است. این دو ارزش، نه تنها برای زمان ایشان، بلکه برای ما امروز درس است.
 
ایشان می‌فرمایند: «وحدت امت اسلامی برای امیرالمؤمنین مهم بود. استقرار عدالت در میان امت اسلامی هم برای امیرالمؤمنین مهم بود.»این دو، دو وجه یک سکه هستند: بدون عدالت، وحدت پایدار نیست؛ بدون وحدت، عدالت قابل تحقق نیست.
 
۲. حق‌طلبی در میدان جنگ: دفاع از عدالت
رهبری توضیح می‌دهند که حق‌طلبی امام علی (ع) در شرایط مختلف خود را نشان داده است. در یکجا، ایشان در پی عدالت، سختی‌های بزرگی را تحمل می‌کنند: سه جنگ دشوار دوران کوتاه خلافتشان، مجاهدت‌های بی‌پایان، فشارهای سیاسی و اجتماعی.
 
ایشان حق را با قاطعیت تعقیب می‌کنند، نه برای قدرت، بلکه برای استقرار عدالت در جامعه اسلامی. این حق‌طلبی، نشانه استواری ایمان و ایستادگی در برابر باطل است.
 
۳. چشم‌پوشی از حق، برای حفظ وحدت و اسلام
اما در جای دیگر، امام علی (ع) از حقی که برای خودش مسلم است، چشم‌پوشی می‌کند. رهبری می‌فرمایند:
«هم در آنجائی که امیرالمؤمنین به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقی که برای خود او مسلّم است، چشم‌پوشی میکند و در مقام معارضه برنمی‌آید.»
 
این چشم‌پوشی، نه ضعف، بلکه اعظمیت اخلاقی است. ایشان می‌دانند که اگر در آن لحظه قیام کنند، جامعه اسلامی به فتنه و تفرقه می‌افتد. بنابراین، مصلحت اسلام و وحدت مسلمانان را بر حق شخصی خود تقدیم می‌کنند.
 
۴. «فامسکت یدی... حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام»: نقطه عطف حق‌طلبی
رهبری با استناد به نامه ۶۲ نهج‌البلاغه — نامه‌ای به اهل مصر هنگام منصوب شدن مالک اشتر — به جمله‌ای بسیار قوی از امام علی (ع) اشاره می‌کنند:«فامسکت یدی حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام یدعون إلى محق دین محمد (صلّی اللَّه علیه و اله)» {49}.
 
این جمله، نشان می‌دهد که امام علی (ع) ابتدا سکوت کرد، نه از ترس، نه از تردید، بلکه برای حفظ وحدت. اما وقتی دید که مردم به جاهلیت بازگشته‌اند و دین پیامبر (ص) در معرض نابودی است، دیگر سکوت را جایز ندانست.
 
ایشان می‌فرمایند: «فَنَهَضْتُ فِی تِلْکَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّینُ وَ تَنَهْنَهَ» — یعنی قیام کرد تا باطل از بین برود و دین استوار شود.
 
۵. درسی برای امروز: تعادل میان حق و مصلحت
رهبری در پایان تأکید می‌کنند: «اینها برای ما درس است.»درس این است که: حق‌طلبی، همیشه به معنای قیام نیست، گاهی، چشم‌پوشی از حق شخصی، برای حفظ حق بزرگتر (اسلام و وحدت)، واجب است، 
 
و گاهی، قیام، حتی در برابر همه، برای نجات دین، واجب می‌شود.این تعادل، سیاست امامی است: نه تسلیم، نه تفرقه؛ بلکه هوشیاری، تحمل، و قیام در زمان مناسب.
 

ن: اثر نکردن کید دشمن در ملت متحد و متّقی
۱. شناخت دشمن از طریق رفتارش با ملل مظلوم

رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قوه قضائیه تأکید می‌کنند که مردم، رفتار دشمن را در قبال ملل مظلوم می‌بینند:  
1.افغانستان 
2.عراق 
3.پاکستان 
4.فلسطین
  ایشان می‌فرمایند: «هر جا اینها پنجه‌شان جاگیر شد، ناخنشان بند شد، هرچه توانستند، ضربه زدند.» این تصویر، واقعیت دشمن را نشان می‌دهد: بی‌رحم، ستمگر، و بی‌اعتقاد به انسانیت.
 
این دشمن، به مردم رحم نمی‌کند، و مردم‌دوستی دور از جناب آنهاست. بنابراین، وقتی نسبت به ملت ایران یا برخی افراد در داخل کشور «طرفداری» می‌کنند، باید پرسید: این غرض و مرض آنها چیست؟
 
۲. نفاق دشمن: طرفداری در داخل، ستم در بیرون
رهبری تأکید می‌کنند که این طرفداری، نه از روی محبت، بلکه از روی توطئه است. ایشان می‌فرمایند: «خب معلوم است که این غرض و مرض آنها از این کارها چیست.»این طرفداری، یک استراتژی نفوذ است تا:
 وحدت ملت را تضعیف کند،  نظام را زیر سؤال ببرد، و به جای مقاومت، به تسلیم وابسته کند. اما مردم، از طریق تجربه، این دوگانه‌گویی دشمن را تشخیص می‌دهند.
 
۳. شرط مقاومت: وحدت، استقامت، و تقوى
رهبری تأکید می‌کنند که راه مقابله با این توطئه‌ها، حفظ وحدت و استحکام ملی است. ایشان می‌فرمایند: «شما اگر متحد باشید، شما اگر با هم باشید، شما اگر این روحیه‌ی استحکامی را که انقلاب به ملت ما داد و در طول این سی سال ملت ما آن را حفظ کرده است، نگه دارید...» این سه شرط — اتحاد، همراهی، و استقامت — همان چیزی است که دشمن از آن می‌ترسد.
 
۴. «لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا»: تضمین الهی برای ملت متحد
رهبری با استناد به آیه ۱۲۰ سوره آل عمران:«إِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا» {51}،به این نکته مهم اشاره می‌کنند که تضمین مقاومت، نه فقط در قدرت نظامی یا اقتصادی است، بلکه در استقامت و تقوى. ترجمه: اگر استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های خائنانه آنان به شما زیانی نمی‌رساند.
 
این آیه، یک وعده الهی قطعی است. دشمن می‌خواهد با توطئه، فتنه، و رسانه، ملت را تضعیف کند، اما خداوند می‌فرماید: تا وقتی شما صبر و تقوى داشته باشید، کید آنها بی‌اثر است.
 
۵. مردم، هوشیار و تشخیص‌گر
رهبری در پایان می‌فرمایند: «این را مردم میفهمند.»این جمله، نشان می‌دهد که هوشیاری مردم، بزرگترین سپر در برابر دشمن است. مردم نه با سخنان دشمن فریب می‌خورند، بلکه با اعمال آنها قضاوت می‌کنند.
بنابراین، وحدت ملت، تقوای فردی، و هوشیاری جمعی، ترکیبی است که هیچ توطئه‌ای نمی‌تواند آن را شکست دهد.
 

س: امیرالمؤمنین (ع)، محور وحدت مذاهب و فرق اسلامی
۱. علی (ع)، شخصیتی با اجماع مسلمانان

رهبر انقلاب در دیدار با مردم در سالروز میلاد حضرت علی (ع)، تأکید می‌کنند که امیرالمؤمنین (ع) شخصیتی است که همه فرق اسلامی درباره عظمت، خصوصیات، و منزلت والا او اتفاق نظر دارند. این اجماع، نه تنها در فرقه شیعه، بلکه در کتب فرقه سنی نیز به وضوح دیده می‌شود.
 
ایشان می‌فرمایند: «لذا به جرأت میتوان گفت که علی‌بن‌ابیطالب (ع)، میتواند نقطه‌ی اشتراک و تلائم و همبستگی میان فِرق اسلامی قرار بگیرد.»
 
این جمله، یک طرح استراتژیک برای وحدت است: استفاده از یک شخصیت محبوب و مورد احترام همه، به عنوان پل ارتباطی بین مسلمانان.

۲. اجماع تاریخی بر شأن علی (ع)​​​​​​​
رهبری توضیح می‌دهند که در تمام دوره‌های تاریخی، همه فرقه‌های اسلامی — به جز گروه ناچیز نواصب — شأن امیرالمؤمنین (ع) را به عنوان یک شخصیت برجسته و ممتاز می‌دانسته‌اند. این اجماع، در کتب شیعه و سنی به وضوح منعکس شده است.
 
ایشان اشاره می‌کنند که حتی در منابع اهل سنت، فضایل علی (ع)، شجاعت ایشان، و نزدیکی به پیامبر (ص) به طور گسترده بیان شده است. بنابراین، امیرالمؤمنین (ع)، نه یک شخصیت انحصاری، بلکه یک میراث مشترک امت اسلامی است.
 
۳. دشمن، از اختلاف مسلمانان حمایت می‌کند
رهبری تأکید می‌کنند که دشمنان اسلام، نه طرفدار شیعه، نه سنی هستند، بلکه هرگاه نیاز داشته، از یک فرقه علیه فرقه دیگر حمایت کرده‌اند. هدف آنها، ایجاد شکاف و افتراق در میان مسلمانان است.
 
در چنین شرایطی، اهمیت یافتن بر روی نقاط مشترک بیش از همیشه احساس می‌شود. و امیرالمؤمنین (ع)، برجسته‌ترین نقطه مشترک است.
 
۴. علی (ع)، مظهر کامل اسلام
رهبری با تأکید بر اینکه هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که امیرالمؤمنین فقط متعلق به اوست، می‌فرمایند:«ما شیعیان در زیارت جامعه میگوئیم: معروفین بتصدیقنا إیاکم» {53} — یعنی ما شناخته شده‌ایم به ایمان و ولایت به شما.
 
اما سپس افزوده می‌شود: «نه، همه‌ی مسلمانهای عالَم... درباره‌ی امیرالمؤمنین این را قائلند که این شخصیت عظیم... ذره‌ای و لحظه‌ای از متابعت پیغمبر اکرم سرپیچی نکرد.»
 
این ویژگی — تبعیت کامل و بی‌چون‌وچرا از پیامبر (ص) — باعث می‌شود که علی (ع) نه تنها برای شیعه، بلکه برای همه مسلمانان، الگویی از اسلام کامل باشد.
 
۵. علی (ع)، مال همه مسلمانان است
رهبری در پایان می‌فرمایند: «امیرالمؤمنین مال همه است.»این جمله، یک اعلامیه وحدت است. ایشان تأکید می‌کنند که شیعه نمی‌تواند ادعا کند که علی (ع) فقط متعلق به آنهاست، و به همین ترتیب، سنی نمی‌تواند ایشان را از میراث خود بیرون بکشد.
 
بنابراین، راه وحدت این است که همه مسلمانان بیایند و علی (ع) را به عنوان محور وحدت قرار دهند. ایشان نه تنها یک شخصیت تاریخی، بلکه یک نماد زنده از وحدت، عدالت، و شجاعت اسلامی است.
 

نتیجه‌گیری :

در پایان، روشن می‌شود که وحدت اسلامی نه یک آرمان دور، که یک فرمان فوری از قرآن است. مقام معظم رهبری، با تفسیری زنده و متناسب با واقعیت، این فرمان را از صفحه کتاب به میدان زندگی منتقل کرده‌اند.
 
 آیاتی که گاه به نظر سخنانی تاریخی می‌رسند، در گفتار ایشان نفس می‌گیرند و به راهنمایی عملی برای مقاومت، استقامت و همبستگی تبدیل می‌شوند. رهبری نشان داده‌اند که وحدت، تنها راه مقابله با توطئه‌های دشمن است؛ تفرقه، راه سقوط.
 
این تفسیر قرآنی، تنها به تحلیل کلامی محدود نمی‌شود، بلکه در سیاست، فرهنگ و رفتار ملت ما نیز جاری است. امروز، زمانی که دشمنان اسلام با ایجاد اختلاف می‌کوشند قدرت مسلمانان را بشکنند، وحدت نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انقلابی و خطی سرخ است.
 
 صدای وحدت، از دل قرآن بلند می‌شود و از زبان رهبری به گوش ملت اسلامی می‌رسد. این صدا، نه صدای یک فرد، که نداایی الهی است که می‌گوید: «اعتصموا بحبل الله جمعًا». حالا نوبت ما است که این صدا را بشنویم، به آن ایمان بیاوریم، و در عمل، وحدت را زنده کنیم.
  

ارجاعات :

{1} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور (۱۴۰۳/۰۶/۲۶)
{2} همان 
{3} همان 
{4} اشاره به سوره الحجرات، آیه ۹ در دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور (۱۴۰۳/۰۶/۲۶)
{5} همان 
{6} اشاره به سوره الحجرات، آیه ۱۰ در دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور (۱۴۰۳/۰۶/۲۶)
{7} همان 
{8} همان
{9} اشاره به سوره الحج، آیه ۲۷ در دیدار کارگزاران حج (۱۴۰۳/۰۲/۱۷)
{10} همان
{11} همان  
{12} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در دیدار کارگزاران حج (۱۴۰۳/۰۲/۱۷)
{13} همان  
{14} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
{15} اشاره به سوره الفتح، آیه ۲۹ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
{16} اشاره به سوره نساء، آیه ۱۴۱ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
{17} اشاره به سوره توبه، آیه ۱۲ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
{18} اشاره به سوره مجادله، آیه ۱ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)
{19} اشاره به سوره مومتحنه، آیه ۸ در پیام به مناسبت فرارسیدن ایام حج (۱۳۹۹/۰۵/۰۷)  
{20} اشاره به سوره انفال، آیه ۷۳ در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن (۱۳۹۷/۰۲/۰۶)
{21} همان  
22} اشاره به سوره یونس، آیه ۸۸ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی (۱۳۹۶/۰۹/۱۵)
{23} اشاره به سوره یونس، آیه ۸۹ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی (۱۳۹۶/۰۹/۱۵)  
{24} اشاره به سوره الفتح، آیه ۴ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۵/۰۴/۱۶)
{25} همان  
{26} اشاره به دعای نماز عید («اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً...») در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی (۱۳۹۳/۱۰/۱۹)
{27} همان  
{28} اشاره به سوره بقره، آیه ۱۳۶ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی (۱۳۹۳/۱۰/۱۹)
{29} اشاره به سوره بقره، آیه ۱۳۷ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی (۱۳۹۳/۱۰/۱۹)
{30} اشاره به سوره الفتح، آیه ۲۹ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی (۱۳۹۳/۱۰/۱۹)
{31} اشاره به سوره توبه، آیه ۱۲۸ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی (۱۳۹۳/۱۰/۱۹)  
{32} اشاره به حدیث «مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ...» از تحف العقول، حسن بن شعبه حرّانى‏ (ص ۴۵۶)، بحارالأنوار، علامه مجلسی (ج ۲، ص ۹۴)، و الحیاة، محمدرضا حکیمی (ج ‏۲، ص ۴۶۳) در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم (۱۳۹۲/۰۳/۱۸)
{33} اشاره به سوره ابراهیم، آیه ۲۸ در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم (۱۳۹۲/۰۳/۱۸)
{34} همان
{35} اشاره به سوره هود، آیه ۹۸ در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم (۱۳۹۲/۰۳/۱۸)  
{36} اشاره به سوره التوبة، آیه ۳۳ / سوره الفتح، آیه ۲۸ / سوره الصف، آیه ۹ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۱/۰۳/۲۹)
{37} همان
{38} همان  
{39} اشاره به سوره الحجرات، آیه ۱۳ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
{40} اشاره به سوره الأنفال، آیه ۴۶ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۱/۰۵/۲۹)
{41} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۱/۰۵/۲۹)  
{42} اشاره به سوره الأنفال، آیه ۴۶ در بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ (۱۳۹۱/۰۱/۰۱)
{43} اشاره به حدیث «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه» از نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۲ در بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ (۱۳۹۱/۰۱/۰۱)  
{44} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در بیانات ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
{45} اشاره به سوره الأنفال، آیه ۷۲ در دیدار دانشجویان (۱۳۸۹/۰۵/۳۱)
{46} اشاره به سوره التوبة، آیه ۷۱ در دیدار دانشجویان (۱۳۸۹/۰۵/۳۱)  
{47} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ در دیدار جمعی از قاریان (۱۳۸۸/۰۵/۰۳)
{48} همان  
{49} اشاره به نامه ۶۲ نهج‌البلاغه (نامه امام علی علیه السلام به اهل مصر هنگام منصوب شدن مالک اشتر) در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) (۱۳۸۸/۰۴/۱۵)
{50} همان  
{51} اشاره به سوره آل عمران، آیه ۱۲۰ در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه (۱۳۸۸/۰۴/۰۷)
{52} همان  
{53} اشاره به زیارت جامعه کبیره («معروفین بتصدیقنا إیاکم») از منابع: تهذیب الأحکام (شیخ طوسی، ج ۶، ص ۹۵)، من لا یحضره الفقیه (شیخ صدوق، ج ۲، ص ۶۱۳)، عیون أخبار الرضا (ع) (شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۷۲)، بحارالأنوار (علامه مجلسی، ج ۹۹، ص ۱۲۷) در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت علی (ع) (۱۳۸۷/۰۴/۲۶)
{54} همان  
 

منبع:

تحریریه راسخون



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط