طوفان الاقصی الگوی مبارزه و سبک زندگی مومنانه

در قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومان(علیهم السلام)، آموزه‌ای روشن و مکرر وجود دارد: قدرت ظالم هرچند ظاهراً هولناک و گسترده باشد، اگر با ظلم و ستم و بی‌عدالتی همراه گردد، ریشه‌ای نیست و مطمئنا در برابر ایستادگی حق و دعا و پژوهش حقیقت فرو ریزد. قدرت ظالمان تاریخ همیشه پوشالی بوده است زیرا کسی نمی‌تواند در مقابل حق، قدرتی ایجاد کند و سلطه‌گری راه بیاندازند.
شنبه، 12 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : سید حسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
طوفان الاقصی الگوی مبارزه و سبک زندگی مومنانه
در قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومان(علیهم السلام)، آموزه‌ای روشن و مکرر وجود دارد: قدرت ظالم هرچند ظاهراً هولناک و گسترده باشد، اگر با ظلم و ستم و بی‌عدالتی همراه گردد، ریشه‌ای نیست و مطمئنا در برابر ایستادگی حق و دعا و پژوهش حقیقت فرو ریزد. قدرت ظالمان تاریخ همیشه پوشالی بوده است زیرا کسی نمی‌تواند در مقابل حق، قدرتی ایجاد کند و سلطه‌گری راه بیاندازند. حالا ما هستیم و فهم این موضوع که دشمن اگر تا دندان هم مسلح باشد هیچ قدرتی در برابر حق، مظلومیت، انسانیت و آزادگی ندارد. اگر کسی این اصل را فهمید باید برای آگاه کردن دیگران هم اقدام کند.
 
یکی از مهمترین جهادها، قیام برای دعوت است، قیام تبلیغی که دشمن را رسوا می‌کند. برای این مهم باید از ابزار مختلفی استفاده کرد که این ابزارها مادی و معنوی هستند. آموزه‌های دینی و اخلاقی طریقه مواجه با دشمن را معرفی کرده‌اند. یکی از این آموزه‌ها «تهدید معنوی» دشمن است؛ یعنی دشمن را در موضوعات علمی، انسانی، اخلاقی و... غافلگیر و او را در یک جبهه بسیار مؤثر درگیر کنیم. تهدید و مبارزه معنوی یعنی افشای پوشالی‌ بودن ادعاهای او، تضعیف مشروعیتش و قرار دادن او تنگنای پیامدهای رفتارهایش؛ البته به شرط آنکه در چارچوب شریعت و اخلاق بماند.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...»؛ به زودی در دل‌های کافران ترس می‌اندازیم؛ زیرا چیزی را که خدا بر [حقّانیّت] آن دلیلی نازل نکرده، شریک خدا قرار داده‌اند و جایگاه‌شان آتش است؛ و بد است جایگاه ستمکاران.(آل‌عمران/151) خداوند با آوردن حقیقت و نور بر دل‌ها و افشای شرک و تکیه بر باطل، گاهی رعب و اضطراب را به جان ستمکاران می‌افکند. این آیه نشان می‌دهد که نیروهای معنوی و حقیقی می‌توانند در دل دشمن تأثیر بگذارند بی‌آنکه الزاماً به زور و ترور متوسل شد.
 
اما این پرسش مطرح است که دقیقاً «چگونه» و با چه روش‌هایی می‌توان به دشمن شوک وارد کرد، او را درگیر عواقب کار خودش ساخت و در نهایت «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین» را به‌معنای مشروع آن تحقق بخشید؟ پاسخ را باید در سه لایه جست: «لایه‌ معنوی اخلاق و بصیرت»؛ «لایه‌ اجتماعی اطلاع‌رسانی» و «لایه‌ عملی حقوقی انسانی و بین المللی»؛ اول، در سطح معنوی، تهاجم اخلاقی و آگاه سازانه البته بعد از تقویت ایمان و دعا و پایداری جمعی خودمان که بهترین زمینه را برای مواجهه مؤثر فراهم می‌آورد؛ وقتی ملتی به‌طور جمعی بر حقانیت خود پافشاری کند، نمی‌تواند به دعا و ذکر اکتفا کند بلکه به جهاد، هجمه و شهادت نیز دست می‌زند، اینجاست که خداوند نصرت را وعده کرده و می‌فرماید: «یا أیها الذین آمنوا إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم»؛ این وعده نه فقط آرام‌بخش دل‌هاست بلکه پیام روانی قدرتمندی برای دشمن دارد که راه مشروعیت‌یابی خود را از دست داده است.
 
در یک توضیح کوتاه باید بگوییم: در روایات نیز هشدار نسبت به پیامدهای دعای مظلوم و کارکرد آن آمده است؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلومِ؛ فإنّما یَسألُ اللّه ُ تعالى حَقَّهُ و إنَّ اللّه َ تعالى لَم یَمنَعْ ذا حَقٍّ حَقَّهُ»؛ از دعاى ستمدیده بترسید؛ زیرا که او از خداوند عزّوجل حق خود را مى‌طلبد و خداوند هیچ حق‌دارى را از حقّش محروم نمى‌کند.(کنزالعمّال، ح7597) این تأکید نشان می‌دهد که قطب‌نمای اخلاقی اسلام روی حمایت از مظلوم و تأثیر الهی دعای او قرار دارد؛ بنابراین وقتی جامعه‌ای به‌صورت جمعی به حق خود استناد کند و مظلومیت را نشان دهد، این دعای عمومی و روحیه‌ حق‌طلبی می‌تواند به ‌مثابه یک فشار روانی و معنوی بر ظالم مؤثر باشد.

دوم در لایه‌ اجتماعی اطلاع‌رسانی، افشاگری مستند و روایت‌ سازی درست و قوی می‌تواند مشروعیت ظالم را در عرصه عمومی تخریب کند. تاریخ اسلام و معاصر سرشار است از نمونه‌هایی که وقتی کارنامه ستم‌گر آشکار شد، پشتیبانی اجتماعی و گاهی بین‌المللی از او کاهش یافت. این امر به دو دلیل اثر روانی دارد: یکی، پیروان و متحدان ظالم را دچار تردید می‌کند و آنان را وادار می‌سازد هزینه همراهی را محاسبه کنند؛ دوم، در سطح داخل، مردم تحت فشار وقتی حقایق را دریابند، جرئت مقاومت پیدا می‌کنند و این تبدیل به موجی اجتماعی می‌شود که دشمن پوشالی را وادار به واکنش‌های ناپخته و گاهی سرکوب ‌گرانه می‌کند؛ واکنش‌هایی که خود تصویر دشمن را بدتر و او را بیش از پیش منزوی می‌سازد. بنابراین کارگردانی روایت حقیقت (ثبت سند، شهادت معتبر، تصاویر مستند، گزارش‌های حقوقی و پزشکی) از ابزارهای مشروع و مؤثر برای «مشغول کردن ظالم به تبعات عمل خود» است. منابع تفسیری و روایی این مسیر را همواره پشتیبانی کرده‌اند که روشنگری و عدالت‌خواهی واجب است؛ نه فریب و دروغ.
 
سوم، در سطح عملی حقوق انسانی و بین المللی، به‌کارگیری ابزارهای قانونی و اجتماعی مشروع مثل مبارزه حقوقی، کمپین‌های اطلاع‌ رسانی، تحریم‌های مردمی، رصد و منع همکاری تجاری با عاملان ظلم، طلب اقدام جدی از نهادهای بین المللی و بسیج افکار عمومی از طریق رسانه‌های مستقل، اثر بازدارنده و ویران ‌کننده‌ای دارد. چنین اقداماتی ظالم را ناگزیر می‌سازد تا منابع، متحدان و مشروعیت بیرونی خود را بازبینی کند؛ وقتی هزینه ادامه ظلم بالا رود، «دست و پای» نظام ظالم خود به ‌خود درگیر مدیریت پیامدهای داخلی و خارجی می‌شود و این دقیقاً همان «مشغول کردن ظالم به ظلم خودش است»؛ قرآن مؤمنان را به توانمند سازی مشروع (آمادگی و قدرت دفاعی و بازدارندگی) فراخوانده و فرموده: «وأَعِدّوا لهم ما استطعتم مِن قُوَّةٍ...»(انفال/۶۰) یعنی آمادگی کامل نظامی، انسانی، اخلاقی، اجتماعی و... نه فریب یا مانورهای غیرشرعی و واکنش‌های موقت مانند آنچه که برخی حکومت‌ها در مقابل جباران جهان دارند.
 
اینجا توان کم هم کارساز است. اقدام با هر توان و امکاناتی که داریم باید تبدیل به الگوی اصلی مبارزه شود. در تاریخ اسلام نمونه‌های متعددی برای تطبیق این الگوها وجود دارد؛ از جنگ بدر که اندک مؤمنان با استقامت و صداقت و ایمان، اضطراب را در دل پیروان ظاهراً قوی قریش نشاند و مشروعیت آنان را تضعیف کرد، تا قیام امام حسین(علیه السلام) که با همه مظلومیت خود، روایت تاریخی و اخلاقی‌ای ساخت که بنی‌امیه را در منظر بسیاری رسوا کرد و موجی از نفرت را علیه آن دستگاه پدید آورد؛ این‌ها مثال‌هایی‌ هستند از اینکه ایستادگی اخلاقی و شهادت حق چگونه می‌تواند دستگاه تبلیغاتی و ظاهراً مقتدر دشمن را در درازمدت وادار به پاسخگویی کند یا فروبپاشاند. افزون بر این، جنبش‌های ضد استعماری در قرن بیستم نشان دادند که افشای جنایات استثمارگر و بسیج معانی اخلاقی در سطح جهانی، قدرت سیاسی ظالمان را به مخمصه می‌کشاند و آنان را مجبور به بازنگری یا واگذاری حکومت کرد. این تجربه‌ها نمونه عملی «مشغول شدن ظالم به علت اعمال خود»؛ هستند و نشان می‌دهند تکیه بر حق و حقیقت می‌تواند دشمن را در بن‌بست روانی و عملی قرار دهد.
 
با همه اینها باید مرزهای اخلاقی و شرعی را همیشه مراقبت کرد. اسلام صریحاً از دروغ، افترا و تجاوز به حریم مردم منع می‌کند؛ این ‌گونه اقدامات نه‌تنها نامشروع بلکه در بلندمدت به اعتبار مدعیان حق آسیب می‌زند و راه رسوا کردن ظالم را معکوس می‌کند. بر همین اساس، هر نوع عملیات روانی و شوک معنوی که مبتنی بر جعل اسناد، ترور شخصیتی بی‌گناهان، یا تحریک به خشونت کور باشد، مردود است. الگو باید «افشای مستند»، «استقامت اخلاقی»، «آگاه سازی جمعی» و «تحریک مشروع افکار عمومی» باشد. هنگامی که این ترکیب به ‌درستی عمل کند، ظالم ناچار می‌شود تا به جای برنامه‌ریزی تهاجمی، منابع خود را صرف نگهداری وضعیت موجود سازد؛ یعنی دقیقاً همان‌طور که دعا می‌گوید: خدا ظالم را با تبعات ظلم خود درگیر می‌سازد.
 
در عمل روزمره چه کارهایی می‌توان انجام داد تا این چهارچوب تبدیل به استراتژی‌ای مؤثر شود؟ حفظ اسناد مربوط به جنایت و ظلم و انتشار آن در بسترهای معتبر؛ تشویق نهادهای مستقل به تحقیق و پیگیری حقوقی؛ استفاده از زبان اخلاقی و حقوقی در بیان داستان مظلومیت به‌گونه‌ای که هم‌زمان مؤثر و قابل استناد باشد؛ سازمان‌دهی دعا‌ها و ارادت‌های جمعی که همواره در تاریخ اسلام نقش بسیجی امیدآفرین داشته‌اند و نیز ایجاد شبکه‌های حمایتی محلی و بین‌المللی برای پشتیبانی از قربانیان و معترضان. این کارها دشمن را وادار می‌کند تا برای مهار پیامدها، انرژی و سرمایه خود را صرف لاپوشانی و مدیریت بحران کند و از توسعه قدرت واقعی باز بماند.
 
در پایان باید گفت که «شوک ‌دادن به دشمن» در معنای قرآنی و اخلاقی‌اش، نه نابودی انسانی و نه عملیات پنهان و فریبنده، بلکه افشای حقیقت، استقامت جمعی، و استفاده هوشمندانه از ابزارهای مشروع است؛ این همان راهی است که خدا و اهل ایمان همواره به آن فراخوانده‌اند و از آن وعده نصرت داده‌اند. دعای مظلوم و تلاش حقیقت‌ جویانه در هم‌افزایی معنوی و عملی می‌تواند دیو پوشالی ظلم را به لرزه درآورد و او را درگیر پیامدهای عملش سازد؛ آن هنگام که مردم و رسانه‌ها و دادگاه‌ها و وجدان‌های بیدار جهان به‌صورت هم‌زمان «حقیقت» را بازگو کنند، دیگر چیزی جز پوست زراندود قدرت ظالم بر جای نمی‌ماند و آن پوست، به ‌واسطه فشار حق، دریده و بی‌ارزش خواهد شد.
 
در مقابل با قدرت پوشالی رژیم فاسد صهوینی هر کسی با هر توان و امکاناتی وارد میدان شده است. مردم جهان به واسطه طوفان الاقصی به آگاهی و رشدی بی‌سابقه رسیده‌اند و دیگر باور ندارند که رژیم فاسد و دولت امریکا حق برای تصرف سرزمین مسلمانان را دارند. آنان می‌دانند که حق با کسی است که سال‌های سال زیر چکمه‌های رژیم فاسد له شدند و فقط با سنگ که تنها سلاح‌شان بود به مقابله با این رژیم کثیف می‌پرداختند. طوفان الاقصی نشان داد، فریاد مظلومیت بلندترین فریاد است، حق و حقیقت همیشه پیروز است و هیچ نیروی شیطانی نمی‌تواند بر حق غلبه کند و او را شکست دهد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط