شرح و تفسیر حکمت 186 نهج البلاغه:«آغازگر ظلم، سرنوشتی جز پشیمانی ندارد»

چرا اسلام هرگز شروع‌ کنندهٔ جنگ نبوده، اما در برابر ظالم آتشین می‌شود؟

در این مقاله می‌خواهیم به این اصل کلیدی اشاره کنیم که اسلام هرگز شروع‌کنندهٔ ظلم و جنگ نبوده، اما دفاع از مظلومان و مقابله با ظالم آغازگر، نه تنها مشروع، بلکه واجب است.
سه‌شنبه، 15 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا اسلام هرگز شروع‌ کنندهٔ جنگ نبوده، اما در برابر ظالم آتشین می‌شود؟

مقدمه :

اسلام، دین عدل، صلح و مقاومت در برابر ظلم است. این دین، هرگز جنگ را هدف ندانسته، بلکه آن را تنها در چارچوب دفاع از حق، حمایت از مظلوم و دفع تجاوز مشروع شمرده است.
 
در این میان، حکمت 186 نهج البلاغه—«لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ»—هشداری جاودانه به آن کسی است که ابتدا به ظلم دست می‌زند. این جملهٔ کوتاه، نه تنها پایه‌ای اخلاقی برای پرهیز از ستم، بلکه معیاری فقهی برای تشخیص مشروعیت جنگ و دفاع است.
 
قرآن کریم نیز با فرمودن «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ»، آغاز تجاوز را ممنوع و پاسخ به آن را حق می‌داند. این اصل، در سیاست جمهوری اسلامی نیز زنده است؛ جایی که رهبری می‌فرمایند: «ما هیچ وقت شروع‌کنندهٔ درگیری نبودیم، اما اگر کسی شروع کند، سیلی‌های سختی خواهد خورد».
 
این سخن، نه یک تهدید سیاسی، بلکه بازتابی از همان اصول قرآنی و علوی است که در آن، ظالم «البادی»—یعنی آغازگر فتنه—مسئولیت اولیهٔ همهٔ پیامدهای ستم را بر عهده دارد.
 
مقالهٔ حاضر، با شرح و تفسیر حکمت 186، به بررسی این پرسش می‌پردازد که چرا اسلام در برابر ظالم آتشین می‌شود، در حالی که خود هرگز آغازگر ظلم نبوده است.  
 

چرا اسلام هرگز شروع‌کنندهٔ جنگ نبوده، اما در برابر ظالم آتشین می‌شود؟

1. پشیمانی ستمگر آغازگر: تفسیری بر حکمت 186 نهج البلاغه

1-1. ریشه قرآنی هشدار امام علی(ع) به ظالم آغازگر
امام علی(علیه‌السلام) در حکمتی در نهج البلاغه با بیانی فشرده و پرتأثیر می‌فرماید: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ»، یعنی آن ستمگری که ابتدا به ظلم دست می‌زند، فردا—روز قیامت—دست خود را از شدت پشیمانی به دندان می‌گزد. این جمله، گرچه کوتاه است، اما بار معنایی عمیقی دارد و ریشه‌ای قرآنی دارد.
 
این بیان، بازتابی از آیه ای در سوره فرقان است که می‌فرماید: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛ روزی که ظالم دست‌های خود را از حسرت گزیده و فریاد می‌زند: «ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم!» [1].

امام(ع) با استناد به این آیه، نه تنها به پیامد روز قیامت اشاره می‌کند، بلکه با تأکید بر «البادی»—یعنی آن کس که ابتدا به ظلم دست می‌زند—معیاری اخلاقی و شرعی برای تشخیص مسئولیت اولیه در ظلم تعیین می‌نماید.
 
1-2. تمایز میان ظالم آغازگر و مقاومت مشروع
در این حکمت، امام(ع) به‌طور ظریف و دقیق، ظلم را به دو دسته تقسیم می‌کند: ظلمی که از سوی فردی آغاز می‌شود، و واکنشی که در پاسخ به آن صورت می‌گیرد. ظالم «البادی» همان کسی است که بدون هیچ تحریک پیشین، به ستم و تجاوز دست می‌زند.

در مقابل، کسی که در پاسخ به ظلم، به اندازهٔ آن مقابله کند، ظالم محسوب نمی‌شود؛ بلکه احقاق حق است.
 
 حتی اگر در واکنش، کمی از حد عدول کند، گناه او با گناه آغازگر ظلم قابل قیاس نیست. این تمایز، پایه‌ای فقهی و اخلاقی برای مشروعیت دفاع و رد مشروعیت تجاوز است و نشان می‌دهد که اسلام هرگز شروع‌کنندهٔ جنگ و ستم نبوده، بلکه دفاع را واجب و تجاوز را ممنوع شمرده است [2].
 
1-3. «عضّة» به‌مثابه نمادی از عذاب درونی پشیمانی
عبارت «بِکَفِّهِ عَضَّةٌ»—یعنی گزیدن دست خود—کنایه‌ای از شدت ناراحتی و پشیمانی درونی است. انسان هنگامی که با عواقب ویرانگر اعمالش روبرو می‌شود و درک می‌کند که ریشهٔ رنجش و عذابش، خودِ او بوده، دچار نوعی خشم درونی می‌شود که گاه به خودآزاری منجر می‌گردد:ر سرش می‌کوبد، صورتش را می‌درد یا دستی را که ابزار ظلمش بوده، به دندان می‌گزد.
 
 این رفتار، نه تنها نشانه‌ای از عذاب روانی است، بلکه نوعی مجازات خودساخته و اعتراف ناخودآگاه به گناه محسوب می‌شود. در روز قیامت، این عذاب درونی به شکلی تشدیدشده و همراه با حسرتی بی‌پایان خواهد بود؛ حسرتی که نه تنها از دست‌دادن فرصت‌های دنیوی، بلکه از ضیاع راه هدایت و همراهی با رسول خدا ناشی می‌شود
 

2-  حسرتِ ظالم در روز قیامت و درس‌هایی از همراهی با رسول خدا

2-1. تصویر قرآنی از عذاب درونی ستمگر
قرآن کریم در آیهٔ سورهٔ فرقان می‌فرماید: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا» [3]. این بیان، تصویری تکان‌دهنده از وضعیت روانی ظالم در روزی ترسناک ترسیم می‌کند که دیگر فرصتی برای جبران نیست. «یَعَضُّ» در اینجا—همان‌گونه که مفسران ذکر کرده‌اند—به معنای گزیدن دست از روی حسرت و تأسف است، نه خشم [4].
 
 این عمل، نمادی از عذاب درونی است که ستمگر را در مواجهه با پیامدهای اعمالش فرا می‌گیرد. ظلم، چه به‌صورت تجاوز مستقیم به حقوق دیگران باشد و چه به‌شکل انحراف از راه حق و همراهی با گمراهان، در نهایت به همین حسرتِ بی‌پایان منجر می‌شود؛ چرا که ظالم، نه تنها به دیگران ستم کرده، بلکه به خود نیز ظلمی عظیم وارد آورده است.  
 
2-2. مصداق تاریخی آیه: دوستیِ گمراه‌کننده و سرنوشتِ ستمگر
روایات معتبر از ابن عباس و دیگر مفسران نقل می‌کنند که این آیه دربارهٔ دو تن از سران کفار قریش، یعنی عقبه بن ابی معیط و ابیّ بن خلف، نازل شد [5].
 
این دو، دوست نزدیکی بودند؛ عقبه در یکی از ملاقات‌هایش با پیامبر(ص)، تحت فشار ایشان شهادتین را گفت، اما پس از بازگشت و سرزنش دوستش ابیّ، از اسلام بازگشت و دوباره به کفر روی آورد. این بازگشت، نه تنها یک ارتداد فردی، بلکه نوعی ظلم به خود و به جامعهٔ مؤمنان بود؛ چرا که با این کار، در برابر حق ایستاد و مانع گسترش هدایت شد.
 
 هر دو در جنگ‌های بدر و احد کشته شدند و در آخرت، همان حسرتِ «یَا لَیْتَنِی» را فریاد زدند. این واقعه نشان می‌دهد که هرگونه همراهی با افرادی که از راه حق باز می‌دارند، می‌تواند فرد را به سمت ظلم سوق دهد، حتی اگر در ظاهر خودش ستمگر به‌شمار نیاید.  
 
2-3. پیام‌های اخلاقی آیه در چارچوب مسئلهٔ ظلم  
2-3-1. پشیمانی، گواهی بر اختیار و مسئولیت در ظلم
عبارت «یَا لَیْتَنِی» در آیه، گواهی صریحی بر آن است که انسان در دنیا دارای اختیار بوده و مسئول انتخاب‌هایش است. اگر ظالم مجبور بود، پشیمانی در قیامت بی‌معنا می‌شد.
 
اما چون او به‌اختیار خود به ظلم دست زده—چه با تجاوز مستقیم، چه با پذیرش راه گمراهان—در روزی که پرده‌ها از واقعیت‌ها کنار رفته، تنها چیزی که باقی می‌ماند، حسرتی است که نمی‌تواند جبران کند. این پشیمانی، نه تنها نشانهٔ عذاب، بلکه اعترافی ضمنی به ظلم واردشده به خود و دیگران است.  
 
2-3-2. همراهی با رسول خدا، راهکاری برای جلوگیری از ظلم
آرزوی «اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا» نشان می‌دهد که راه نجات از ظلم، همراهی با پیامبر خدا و پیروی از راه اوست. این همراهی، تنها یک انتخاب دینی نیست، بلکه یک ضامن اخلاقی برای جلوگیری از ستم است؛ چرا که پیامبران، نه تنها مبلغ حق، بلکه الگویی برای عدالت و دوری از تجاوز هستند.
 
کسی که از این راه منحرف می‌شود—حتی اگر خودش مستقیماً به دیگران ستم نکند—در واقع به خود ظلم کرده و زمینهٔ گسترش ظلم در جامعه را فراهم آورده است.  
 
2-3-3. دوست بد، ابزاری برای گسترش ظلم
دوستی با افراد گمراه، یکی از راه‌های نهانی ظلم است. چنین دوستی، انسان را از ذکر—یعنی یاد خدا و راه حق—غافل می‌کند و او را به سمت انحراف سوق می‌دهد.
 
همان‌گونه که در آیه آمده: «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی» [6]. این گمراهی، نوعی ظلم غیرمستقیم است؛ چرا که با کاهش هوشیاری جمعی، زمینهٔ تثبیت ستم و ستمگران را فراهم می‌آورد. دوست بد، نه تنها انسان را از دنیا، بلکه از ایمان و عدالت نیز محروم می‌کند و در این راستا، شیطان را یاری می‌نماید.  
 
2-3-4. اتمام حجّت و مسئولیت در برابر ظلم
عبارت «بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی» در آیه، تأکیدی بر این است که خداوند با هر فردی حجّت تمام می‌کند. یعنی حق به‌وضوح برای او آشکار شده، و بازگشت به ظلم پس از این، نه یک اشتباه، بلکه یک جرم آگاهانه است.

این مسئله، مسئولیت ظالم را دوچندان می‌کند؛ چرا که او نه تنها به دیگران ستم کرده، بلکه در برابر نور هدایت چشم‌پوشی کرده است. در چنین شرایطی، ظلم دیگر یک خطا نیست، بلکه یک خیانت در برابر حق و وجدان محسوب می‌شود.  
   

3- سرنوشت ظالم آغازگر: اولویت گناه و شدت عذاب در قیامت

3-1. ظالم «البادی»: مسئولیت اولیه در آغاز ظلم
در حکمت 186 نهج البلاغه، امام علی(ع) با تأکید بر واژهٔ «البادی»، مفهومی کلیدی در تشخیص مسئولیت اخلاقی و شرعی در ظلم را برجسته می‌کند: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ».
 
 این عبارت نشان می‌دهد که آن کسی که بدون هیچ تحریک پیشین، ابتدا به ظلم دست می‌زند—چه با توهین، تجاوز، جنگ یا هرگونه ستم دیگر—گناه بزرگ‌تری بر دوش دارد. این اولویت گناه، نه تنها از نظر عدالت الهی، بلکه در نظام اخلاقی اسلامی، پایه‌ای برای تمایز میان مظلوم و ظالم است.
 
حتی اگر مظلوم در پاسخ، واکنشی فراتر از حد مشروع داشته باشد، گناه او با گناه آغازگر قابل قیاس نیست؛ چرا که ریشهٔ فتنه و ستم، از دستِ ظالم آغازگر سرچشمه می‌گیرد [7].  
 
3-2. روایت از امام کاظم(ع): گناه آغازگر، گناه هر دو طرف
در حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده است: «فی رَجُلَیْنِ یَتَسابَّانِ، فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ، وَوِزْرُهُ وَوِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَعْتَذِرْ» [8].در مورد دو نفری که به یکدیگر دشنام می‌دادند، فرمودند: «آن کسی که ابتدا دشنام داد، ظالم‌تر است و گناه خودش و گناه طرف مقابل نیز بر دوش اوست، مادامی که مظلوم از حدّ مشروع تعدی نکند.»

عبارت «ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» احتمالاً به آن دسته از پاسخ‌ها اشاره دارد که مظلوم در آن‌ها مجاز به جواب دادن است؛ مثلاً اگر کسی بگوید: «لَعْنَةُ اللهِ علیک!»، دیگری بتواند در جواب بگوید: «علیک لَعْنَةُ الله!».  
 
با این حال، در همان کتاب «اصول کافی» و برخی منابع دیگر، به جای «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ یَعْتَذِرْ» آمده است؛ یعنی اگر کسی که ابتدا دشنام داده، عذرخواهی کند، از کارش توبه نماید و جبران کند، گناه او برداشته می‌شود.
 
 این نسخه به نظر صحیح‌تر می‌رسد، زیرا در روایت، دربارهٔ نفر دوم نیز از واژهٔ «وِزْر» (گناه) استفاده شده، که نشان می‌دهد حتی اگر مظلوم تعدی نکند، باز هم نوعی گناه بر او وارد می‌شود—مگر آن‌که طرف اول عذرخواهی کند و مسئله به‌صورت شرعی حل شود.
 
 این روایت—که در نسخهٔ معتبرتر «ما لَمْ یَعْتَذِرْ» آمده—نشان می‌دهد که ظالم آغازگر، نه تنها گناه خود، بلکه بار گناه طرف مقابل را نیز بر دوش می‌کشد، مگر آن‌که عذرخواهی کند و توبه نماید.
 
این موضع، اهمیتِ جلوگیری از آغاز ظلم را به‌وضوح بیان می‌کند؛ چرا که هرگونه ستم آغازین، زنجیره‌ای از واکنش‌های منفی را به‌راه می‌اندازد که در نهایت، عدالت را در جامعه مختل می‌کند. در این چارچوب، ظلم آغازگر، نوعی ظلم جمعی نیز محسوب می‌شود؛ چرا که فضایی برای گسترش ستم و فساد فراهم می‌آورد.  
 
3-3. پشیمانی: ذات ظلم و عاقبت آن در دنیا و آخرت  
3-3-1. «الظُّلْمُ نَدامَةٌ»: ظلم به‌مثابهٔ پشیمانی ذاتی
رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ» [9]؛ یعنی ظلم، ذاتاً حاوی پشیمانی است. این جمله کوتاه، نشان می‌دهد که ظلم نه تنها در قیامت، بلکه در خودِ ذاتش، بارِ ناراحتی و عذاب درونی را با خود دارد.
 
 ظالم، حتی پیش از مواجهه با عدالت الهی، با وجدان خود درگیر است؛ چرا که ستم، خلاف فطرت عدل‌طلب انسان است. این پشیمانی درونی، گاه به‌صورت اضطراب، گناه‌آوری یا ترس از عواقب ظاهر می‌شود و در قیامت، به شکل «عَضَّة»—گزیدن دست از حسرت—تجلی می‌یابد.  
 
3-3-2. ظلم در دنیا: عقوبتی فوری و محسوس
از جمله ویژگی‌های ظلم، سرعتِ عقوبتش در دنیاست. پیامبر(ص) فرموده‌اند: «إنَّ أَسرَعَ الشَّرِّ عِقاباً الْبَغْیُ» [10]. این بدان معناست که خداوند، برخلاف بسیاری از گناهان که عقوبتشان به قیامت موکول است، برای ظلم، عقوبتی زودهنگام در دنیا در نظر گرفته است.
 
 امام باقر(ع) نیز تصریح می‌کنند: «ما مِنْ أَحَدٍ یَظْلِمُ بِمَظْلَمَةٍ إلَّا أَخَذَهُ اللهُ بِها فی نَفْسِهِ وَمالِهِ» [11]. این عقوبت می‌تواند به‌صورت بیماری، از دست‌دادن مال، یا فروپاشی روابط اجتماعی ظاهر شود و نشان می‌دهد که ظلم، نه تنها یک جرم اخلاقی، بلکه یک خطر وجودی برای خود ظالم است.  
 
3-3-3. تجلی ظلم در قیامت: تاریکی و سختیِ روز عدل
در روز قیامت، ظلم به‌صورتی محسوس تجلی می‌یابد. پیامبر(ص) هشدار می‌دهند: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُماتٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ» [12]. این «ظُلُمات»، نه تنها تاریکی فیزیکی، بلکه نمادی از گمراهی، تنهایی و دوری از رحمت الهی است.
 
 در این روز، ظالم آغازگر، نه تنها با عذاب خارجی، بلکه با عذاب درونیِ «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ» [13] روبرو می‌شود. این بیان، عمق دردِ عدالت الهی را نشان می‌دهد: روزی که حق به‌طور کامل احقاق شود، برای ظالمی که سال‌ها از ستم لذت برده، سخت‌ترین روز زندگی‌اش خواهد بود.  
 

4- وابستگی به دنیا یا آخرت: معیار محبوبیت و مبغوضیت نزد خدا

4-1. تفاوت در بخشش دنیا و آخرت
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ وَ لَا یُعْطِی الْآخِرَةَ إِلَّا لِمَنْ یُحِبُّ» [14]. این جمله، اصلی کلیدی در درک سرنوشت انسان را بیان می‌کند:
 
دنیا، به‌عنوان نعمتی عمومی، به همه—مؤمن و کافر، عادل و ظالم—داده می‌شود، اما آخرت، نعمتی اختصاصی است که تنها به کسانی تعلّق می‌گیرد که خدا آنان را دوست دارد.
 
 این تمایز نشان می‌دهد که برخورداری از ثروت، قدرت یا شهرت در دنیا، هیچ شاخصی برای نزدیکی به خدا نیست؛ بلکه ممکن است برای بسیاری، فتنه‌ای باشد که آنان را از راه حق دور کند.  
 
4-2. «لِلدُّنْیَا أَبْنَاءٌ وَ لِلْآخِرَةِ أَبْنَاءٌ»
در همان حدیث، پیامبر(ص) افزوده می‌فرمایند: «وَ إِنَّ لِلدُّنْیَا أَبْنَاءً وَ لِلْآخِرَةِ أَبْنَاءً فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ» [15]. واژهٔ «أبناء» در اینجا، به‌معنای وابستگی وجودی و عاطفی است؛.
 
 یعنی افرادی که همهٔ همّ و غمشان به دنیا چسبیده—چه در جست‌وجوی مال، چه در دنبالِ جاه—«ابن دنیا» هستند، در حالی که کسانی که همواره یادِ مرگ، قیامت و پاسخگویی را زنده نگه داشته‌اند، «ابن آخرت» محسوب می‌شوند. این تقسیم‌بندی، هویت اخلاقی فرد را مشخص می‌کند، نه وضعیت ظاهری‌اش.  
 
4-3. وابستگی به دنیا، راهی به سوی ظلم
کسی که به دنیا وابسته باشد، به‌راحتی به ظلم دست می‌زند؛ چرا که برای حفظ منافع مادی خود، از هیچ حدی درزدن به حقوق دیگران دریغ نمی‌کند.
 
 او ممکن است با توهین، تجاوز مالی، یا سکوت در برابر ستم، خود را در معرض خطرِ عذاب درونی و بیرونی قرار دهد. چنین فردی، حتی اگر مستقیماً ستمگر نباشد، با وابستگی‌اش به دنیا، زمینهٔ گسترش ظلم را فراهم می‌آورد و در نتیجه، از محبوبان خدا خارج می‌شود.  
 
4-4. وابستگی به آخرت، پناهگاهی در برابر ستم
در مقابل، کسی که به آخرت وابسته باشد، حتی در شرایط سخت، از ظلم باز می‌ایستد؛ چرا که می‌داند هر ستمی، در روز قیامت به‌صورت «ظُلُمات»—تاریکی‌هایی که راه نجات را می‌بندند—تجلی می‌یابد.
 
 این وابستگی، نوعی هوشیاری اخلاقی است که فرد را از همراهی با ستمگران و از سکوت در برابر ظلم بازمی‌دارد. چنین کسی، نه تنها به دیگران ستم نمی‌کند، بلکه در برابر ظلم دیگران نیز ایستادگی می‌کند، چرا که می‌داند دفاع از حق، جزء وابستگی به آخرت است.  
 
4-5. معیار محبوبیت خدا: پرهیز از ظلم و وابستگی به آخرت
از مجموع این روایات، روشن می‌شود که معیار محبوبیت نزد خدا، پرهیز از ظلم و وابستگی به آخرت است. خداوند، کسانی را دوست دارد که در برابر فتنهٔ دنیا ایستاده و از ستم—چه به دیگران و چه به خود—باز می‌ایستند.
 
برعکس، کسانی که برای دنیا، از راه حق منحرف می‌شوند یا در برابر ظلم سکوت می‌کنند، هرچند در ظاهر مؤمن باشند، از محبوبان خدا خارج‌اند. این درس، هشداری جدی است که در عصری که دنیا به‌ظاهر پر از فرصت است، نباید فراموش کرد که آخرت، تنها سهم کسانی است که از ظلم و وابستگی به دنیا پاک‌اند.  
 
5-5. وابستگی به آخرت، سدّی در برابر ظلم
در مقابل، کسی که «ابن آخرت» باشد، حتی در شرایط سخت، از ظلم باز می‌ایستد؛ چرا که می‌داند هر ستمی، سایه‌ای تاریک در روز قیامت خواهد افکند. این وابستگی، نوعی هوشیاری اخلاقی است که فرد را از تجاوز به حقوق دیگران بازمی‌دارد.
 
امام علی(ع) که خود از بزرگ‌ترین «أبناء الآخرة» بود، می‌فرماید: «وَاللهُ لاِبنُ أَبی طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ» [16]. این آشنایی با مرگ، نشان‌دهندهٔ بی‌اعتمادی به دنیا و اعتماد کامل به آخرت است؛ و چنین کسی هرگز به ظلم دست نمی‌زند، چه به‌عنوان آغازگر و چه به‌عنوان همراه.
 

5-  جنبه‌های کلیدی تفسیری حکمت 186 نهج البلاغه در منابع اسلامی

5-1. دفاع مشروع، واجبِ اطاعت در برابر ظلم
در تفسیر حکمت «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ»، منظور از «البادی» کسی است که اول به ظلم دست می‌زند—چه با توهین، تجاوز یا هرگونه ستم دیگر. این عبارت برای تمایز میان ظالم آغازگر و کسی است که در پاسخ به ظلم، دفاع می‌کند.
 
 ابن میثم می‌نویسد: «احترز بالبادى عن المجازى للظلم بمثله»، یعنی امام(ع) با ذکر «البادی»، کسی را که به ظلم پاسخ می‌دهد و از حق خود دفاع می‌کند، از ظالم آغازگر جدا کرده است [17].
 
شیخ عباس قمی نیز همین مفهوم را با این جمله بیان می‌کند: «إنّما قال: للبادی لأنّ من انتصر بعد ظلمه فلا سبیل علیه» [18]—یعنی کسی که پس از ظلم‌دیدن، از خود دفاع کند، هیچ گناهی بر او نیست.
 
این دیدگاه نشان می‌دهد که دفاع مشروع نه تنها ظلم محسوب نمی‌شود، بلکه از دیدگاه شرعی، واجبِ اطاعت است؛ چرا که سکوت در برابر ظلم، نوعی همکاری با ستمگر است. بنابراین، اسلام هرگز شروع‌کنندهٔ جنگ یا ستم نبوده، اما دفاع در برابر تجاوز، نه یک حق، بلکه یک تکلیف شرعی است.  
 
5-2. ظلم، گناهی ممتاز در نظام اخلاقی اسلام
مرحوم مغنیه در شرح این حکمت به نکته‌ای عمیق اشاره می‌کند: «الإسلام یثیب على ترک الظلم کما یثیب على الأعمال الصالحة، و فوق ذلک یغفر للتارک ما اقترف من ذنوب» [19].
 
این جمله به این معناست که پرهیز از ظلم، نه تنها یک ترک گناه، بلکه یک عمل مثبت و ثواب‌آور است که حتی می‌تواند گناهان گذشتهٔ فرد را نیز پوشش دهد.
 
این ویژگی، ظلم را از سایر گناهان متمایز می‌کند؛ چرا که ظلم، مستقیماً به حقوق خدا (چون نافرمانی از دستور «وَلَا تَعْتَدُوا») و حقوق مردم (چون تجاوز به جان، مال یا عزت) آسیب می‌زند. در نتیجه، پرهیز از آن، نوعی حفاظت از نظام عدالت الهی و انسانی محسوب می‌شود و به همین دلیل، پاداش ویژه‌ای در دنیا و آخرت دارد.  
 
5-3. بیان شاعرانهٔ پشیمانی ظالم: «کاش از ظلم دوری می‌گزیدم»
در «شرح نهج البلاغه منظوم»، این حکمت به‌صورت شعر زیبا و تأثیرگذاری بیان شده است:  

ستم گستر بفرداى قیامت                             بدندان مى گزد دست ندامت
بکار زشت خود تا دیده آرد                          ز چشم اشک پشیمانى ببارد

که کاش از ظلم دورى مى گزیدم                  براى خود ستم اکنون ندیدم
هر آن عدوان که من بر خلق راندم                در آتش خویشتن را میکشاندم

ببام چرخ در هر بامدادى                             ندا برمیکشد از دل منادى
که هر فردى بدیگر فرد بد کرد                      نه بد بر فرد بل بر جان خود کرد

تو (انصاری) ز خود دفع ستم کن                 ستم یعنى بزیر دست کم کن
بناهائى که بود از جور آباد                         به تندى دیدم آنها از پى افتاد[20]
 

6- پرهیز از ظلم: اصلی بنیادین در اخلاق و سیاست اسلامی

6-1. ورود به بارگاه خدا: تنها با هویت مظلوم
امام علی(ع) می‌فرمایند: «وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِینَ، وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ» [21]. این جمله، یک اصل اخلاقی-معنوی عمیق را بیان می‌کند: ورود به حضور خداوند، تنها با هویت «مظلوم» مقبول است، نه با هویت «ظالم».

منظور از «مظلوم» در اینجا، کسی است که در برابر ظلم دیگران صبر کرده یا دفاع مشروع داشته، نه کسی که خود به ظلم دست زده باشد. این بیان، ظلم را نه تنها یک گناه، بلکه مانعی از پذیرش درگاه الهی می‌داند؛ چرا که ظالم، با اعمالش، خود را از رحمت خدا دور کرده است.  
 
6-2. روز عدل، سخت‌تر از روز ظلم
در حکمتی تکان‌دهنده، امام(ع) می‌فرمایند: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ» [22]. این جمله، عمق عدالت الهی را نشان می‌دهد:
 
روزی که حق به‌طور کامل احقاق شود و ظالم با پیامدهای اعمالش روبرو گردد، برای او سخت‌تر از همان روزی است که خودش به دیگران ستم کرده. این بدان معناست که عذاب درونیِ پشیمانی، ترس از عدالت، و درکِ ضیاع فرصت هدایت، از دردِ ظلمِ ظاهری نیز تلخ‌تر است. این هشدار، ظالم آغازگر را از آنچه در انتظارش است، آگاه می‌سازد.  
 
6-3. اولویت پرهیز از ظلم بر تمام رنج‌های دنیا
امام(ع) با بیانی شدید و قلب‌گیر می‌فرمایند: «وَاللَّهِ لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَشَکِ السَّعْدَانِ مُسَهَّدًا، أَوْ أَجُرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّدًا، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ظَالِمًا لِبَعْضِ الْعِبَادِ، وَغَاصِبًا لِشَیْءٍ مِنَ الْحِطَامِ» [23].
 
این جمله نشان می‌دهد که پرهیز از ظلم، حتی از تحمل سخت‌ترین رنج‌های دنیا—چه بی‌خوابی روی خار، چه اسارت در زنجیر—اولویت دارد.
 
دلیل این اولویت، آگاهی از فناپذیری دنیا است: «وَکَیْفَ أَظْلِمُ أَحَدًا لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا، وَیَطُولُ فِی الثَّرَى حُلُولُهَا؟»—یعنی چگونه می‌توانم برای نفسی که به‌زودی فنا می‌یابد، به دیگری ستم کنم؟ این نگاه، ظلم را نه یک انتخاب سیاسی یا اجتماعی، بلکه خطایی وجودی می‌داند.  
 
6-4. ظلم، عامل سقوط نعمت‌های الهی
امام(ع) هشدار می‌دهند: «لَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَتَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنَ الْإِقَامَةِ عَلَى ظُلْمٍ؛ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ، وَهُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ» [24].
 
این بیان، ظلم را عامل اصلی سقوط تمدن‌ها و از بین رفتن نعمت‌ها می‌داند. خداوند، دعای مظلوم را شنیده و بر ظالمان کمین است. این هشدار، نه تنها برای افراد، بلکه برای حکومت‌ها نیز درسی تاریخی است: هر نظامی که بر پایهٔ ظلم استوار باشد، سرنوشتی جز سقوط و نابودی نخواهد داشت.  
 
6-5. صبر بر ظلم، راهی به سوی پیروزی اخروی
در خطبه‌ای که به ظلم حکومت بنی‌امیه اشاره دارد، امام(ع) می‌فرمایند: «حَتَّى یَکُونَ أَعْظَمُکُمْ فِیهَا عَنَاءً أَحْسَنُکُمْ بِاللَّهِ ظَنًّا... فَإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ» [25].
 
 این جمله، صبر بر ظلم را نه یک تسلیم‌شدگی، بلکه نوعی ایمان‌آزمایی می‌داند. کسی که در برابر ظلم، به خدا امید دارد و از ستم باز می‌ایستد، اگرچه در دنیا رنج بکشد، اما در آخرت، پیروز و سرافراز خواهد بود. این نگاه، مظلوم را از ناامیدی نجات داده و او را به استقامت در راه حق تشویق می‌کند.   .
 

7-   بدترین توشه برای آخرت: ظلم به بندگان خدا

 7-1. «بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ»
امام علی(ع) در یکی از حکمت‌های نهج البلاغه می‌فرمایند: «بدترین توشه برای بازگشت به سوی خدا، ستم بر بندگان اوست» [30]. این جمله، ظلم را نه به‌عنوان یک خطا، بلکه به‌عنوان بدترین باری توصیف می‌کند که انسان می‌تواند برای سفرِ آخرت همراه خود ببرد.
 
«زاد» در اینجا، همان چیزی است که انسان برای روز بازگشت به خدا آماده می‌کند؛ و اگر این زاد، ظلم باشد، نه تنها نجات‌بخش نیست، بلکه مانعی از ورود به رحمت الهی خواهد بود.  
 
7-2. مشروعیت دفاع و غیرمشروعیت آغاز ظلم
قرآن کریم می‌فرماید: «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ» [31]. این آیه، حق دفاع مشروع را تأیید می‌کند، اما ضمناً تأکید می‌کند که آغاز تجاوز ممنوع است.
 
 این اصل در حدیثی از امام موسی کاظم(ع) نیز برجسته شده است: در مورد دو نفری که به یکدیگر دشنام می‌دادند، فرمودند: «آن کسی که ابتدا دشنام داد، ظالم‌تر است، و گناه او و گناه طرف مقابل بر دوش اوست، مادامی که از مظلوم عذرخواهی نکند» [32].
 
این بیان نشان می‌دهد که کسی که اول به ظلم دست می‌زند—چه با زبان، چه با دست—نه تنها مسئولیت اولیه را بر عهده دارد، بلکه بار گناه واکنش طرف مقابل را نیز متقبل می‌شود.  
 
7-3. پشیمانی، ذات ظلم و سختی روز عدل
پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «الظُّلْمُ نَدَامَةٌ» [33]—یعنی ظلم، ذاتاً حاوی پشیمانی است. این پشیمانی، در دنیا به‌صورت اضطراب درونی و در قیامت به‌صورت گزیدن دست از حسرت تجلی می‌یابد.
 
 این عذاب درونی، در دو حکمت از امام علی(ع) به‌وضوح بیان شده است:«روز انتقام مظلوم از ظالم، سخت‌تر از روزی است که ظالم به مظلوم ستم کرده» [34]،و«روز اجرای عدالت بر ظالم، سخت‌تر از روز ظلم ظالم بر مظلوم است» [35].
 
این دو بیان نشان می‌دهند که بدترین لحظه برای ظالم، لحظه‌ای نیست که ستم می‌کند، بلکه هنگامی است که با عدالت روبرو می‌شود—و این، سرنوشتی است که هیچ ظالمی نمی‌تواند از آن فرار کند.  
 

8- جهاد مشروع: دفاع در برابر ظلم و محدودیت‌های شرعی جنگ

8-1. جهاد، ابزاری دفاعی و نه تجاوزی
جهاد در اسلام هرگز به‌معنای جنگ متجاوزانه نبوده، بلکه ابزاری مشروع برای دفاع از مسلمانان در برابر ظلم، حفظ نظم عمومی و جلوگیری از بی‌عدالتی تعریف شده است [36]. این مفهوم، همواره دارای خصوصیت‌های «نگه‌دارنده»، «دفاعی»، «تادیبی» و «بازدارنده» بوده است.
 
 از نظر لغوی، جهاد از ریشهٔ «جَهَدَ» به‌معنای کوشش شدید است، و در اصطلاح شرعی، به‌معنای مبارزه در راه خدا با همهٔ ابزارها—از جمله بیان، مال و جان—در برابر ظلم و فساد است. بنابراین، هرگاه جنگی خارج از چارچوب دفاع و پاسخ به تجاوز باشد، نه جهاد، بلکه ظلم محسوب می‌شود.  
 
8-2. تفاوت بنیادین میان ظالم و مظلوم در جنگ
اصلی کلیدی در تشخیص مشروعیت جنگ، تعیین آن است که چه کسی ابتدا به تجاوز دست زده است. قرآن کریم می‌فرماید: «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ» [37]. این آیه، دو نکتهٔ حیاتی را برجسته می‌کند:

اول، آغاز تجاوز (اعتداء) ممنوع است؛
دوم، پاسخ به ظلم، تنها تا حدّ مثل جایز است.

بنابراین، کسی که مورد تجاوز قرار گرفته، نه تنها حق دفاع دارد، بلکه تکلیف شرعی دارد که از خود، دین و جامعه محافظت کند. در مقابل، کسی که بدون هیچ تحریکی به جنگ یا ستم دست می‌زند، ظالم «البادی» است که—همان‌گونه که امام علی(ع) فرموده—«غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ» خواهد داشت.  
 
8-3. چرا ظالم آغازگر، سخت‌ترین مجازات را می‌بیند؟
در نظام اخلاقی اسلام، ظالم آغازگر، نه تنها گناه خود، بلکه بار گناهان ناشی از فتنهٔ او را نیز بر دوش می‌کشد. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «الظُّلْمُ نَدَامَةٌ» [38]، و امام علی(ع) تأکید می‌کنند: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ» [39].
 
 این بدان معناست که سخت‌ترین عذاب، نه بر کسی که ستم دیده، بلکه بر کسی که ستم کرده—و به‌ویژه کسی که اول ستم کرده—وارد می‌شود. دلیل این امر آن است که ظالم آغازگر، نه تنها به حقوق دیگران، بلکه به نظام عدالت الهی نیز تجاوز کرده است.  
 
8-4. وظیفهٔ مظلوم: دفاع مشروع، نه سکوت یا انتقام فراتر از حد
اگر فرد یا جامعه‌ای مورد تجاوز قرار گرفت، سکوت در برابر ظلم، نوعی همکاری با ستمگر است. قرآن می‌فرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ...» [40] و «جَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» [41].
 
 این دستورات، جهاد را نه به‌عنوان یک حق، بلکه به‌عنوان یک وظیفهٔ دینی برای مقابله با ظلم معرفی می‌کنند. با این حال، این دفاع محدود به «مثل» است؛ یعنی نباید به‌نوبهٔ خود به ظالم تبدیل شد. هرگاه مظلوم، در پاسخ، فراتر از حدّ مشروع رفت، خود نیز گناه‌کار خواهد بود—هرچند گناهش با گناه ظالم آغازگر قابل قیاس نباشد.  
 
8-5. جهاد، تنها در برابر ظلم مشروع است
آیاتی چون «انفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» [42] و «اقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ» [43]، همگی در چارچوب مقابله با کسانی نازل شده‌اند که ابتدا به مسلمانان تجاوز کرده‌اند—چه با جنگ، چه با اخراج از سرزمین، چه با ممانعت از عبادت.
 
بنابراین، جهاد تنها زمانی مشروع است که در پاسخ به ظلم و تجاوز باشد. در غیر این صورت، هرگونه جنگ، نه جهاد، بلکه ظلمی آشکار محسوب می‌شود که سرنوشتی جز پشیمانی و عذاب درونی برای فاعلش ندارد.  
 

9- صبر مؤمن در برابر ظلم: محدودیت‌های شرعی و حکمت الهی

9-1. ورود به حضور خدا تنها با هویت مظلوم
امام علی(ع) می‌فرمایند: «اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ» [44]. این جمله، یک اصل معنوی عمیق را بیان می‌کند: ورود به بارگاه خداوند، تنها با هویت «مظلوم» مقبول است.
 
مؤمن، حتی اگر در دنیا حقش خورده شود، به او تهمت زده شود یا اهانت شود، نباید به‌نوبهٔ خود به ظلم روی آورد—چه با زبان، چه با دست، چه با سکوتِ همراه با رضایت. زیرا خداوند، همان‌گونه که فرموده: «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» [45]، هم از ظلم به دیگران و هم از ظلم دیدن جلوگیری کرده است؛ اما در شرایطی که دو گزینه تنها «ظالم بودن» یا «مظلوم ماندن» باشد، مظلوم ماندن، گزینهٔ الهی و نجات‌بخش است.  
 
9-2. محدودیت‌های شرعی در دفاع و انتقام
در بسیاری از موارد، مؤمن نمی‌تواند از خود دفاع کند یا انتقام بگیرد، نه به‌خاطر ضعف، بلکه به‌خاطر محدودیت‌های شرعی. اگر احقاق حق، مستلزم آن باشد که فرد به دروغ، تهمت، فحش یا هرگونه عملی که خارج از رضای خدا باشد متوسل شود، آنگاه حقِّش را باید واگذار به خدا کند.
 
همان‌گونه که در حدیثی آمده: «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَشْفِی نَفْسَهُ إِلَّا بِفَضِیحَتِهَا» [46]—یعنی هیچ مؤمنی نمی‌تواند خشم خود را سرکوب کند مگر با رسوایی نفسش در پیشگاه خدا و مردم. زیرا تقوای او، مانند لجامی بر دهانش است که از هرگونه واکنش ناشی از خشم، حتی اگر «مثل» باشد، جلوگیری می‌کند.  
 
9-3. غلبهٔ پست‌ترین‌ها در جنگِ باطل
امام علی(ع) می‌فرمایند: «مَا تَسَابَّ اثْنَانِ إِلَّا غَلَبَ أَلْأَمُهُمَا» [47]—یعنی دو نفری که به یکدیگر دشنام می‌دهند، همیشه پست‌ترین‌شان غلبه می‌کند. این بیان، نشان می‌دهد که هرگاه مقابله با ظلم، از مسیرهای غیرشرعی—چون توهین، فریب یا خیانت—صورت گیرد، پیروزی، نه به‌نفع حق، بلکه به‌نفع باطل خواهد بود.
 
این همان واقعیتی است که امام(ع) دربارهٔ معاویه می‌فرمایند: «وَاللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی، وَلَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَیَفْجُرُ، وَلَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ» [48]. این جمله، نشان می‌دهد که پیروزی ظاهری با ابزارهای باطل، نه یک فضیلت، بلکه یک رسوایی است—چرا که در آن، حق از مسیر خود منحرف شده است.  
 
9-4. صبر، آخرین سلاح مؤمن در برابر ظلم
خداوند، بنا بر حکمت بالغه‌اش، هر بار که به مؤمن ظلم شود، همان لحظه عدالت را به اجرا در نمی‌آورد. این تأخیر، نه نشانهٔ غفلت، بلکه آزمونی برای ایمان و صبر است.
 
در چنین شرایطی، وظیفهٔ مؤمن، صبر کردن و امر را به خدا واگذار کردن است—نه آن‌که برای «تشفی خاطر»، پا را از دایرهٔ حق و شرع بیرون بگذارد. زیرا هرگاه مؤمن، برای دفع ظلم، خود به ظالم تبدیل شود، نه تنها نجات نمی‌یابد، بلکه در روز قیامت، با همان هویتِ «ظالم» به حضور خدا می‌رسد—در حالی که خداوند فرموده: «وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ».  
 

10.جهاد دفاعی و حمایت از مظلومان: سیاستِ ثابت اسلام و جمهوری اسلامی

  10-1. جهاد در راه خدا، همان جهاد برای مظلومان است
قرآن کریم در آیه‌ای روشن می‌فرماید: «وَ مَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنکَ نَصِیرًا» [49].
 
این آیه، جهاد در راه خدا را مستقیماً به حمایت از مظلومان مرتبط می‌کند. «مستضعف» در اینجا، کسی نیست که ذاتاً ضعیف باشد، بلکه کسی است که به‌دست ظالمان، تضعیف شده—چه از نظر سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی. بنابراین، جهاد اسلامی، از آغاز، جهادی دفاعی و حمایتی بوده و هرگز جهادی تجاوزی نبوده است.  
 
10-2. اسلام هرگز شروع‌کنندهٔ جنگ نبوده است
در طول تاریخ، هیچ موردی یافت نمی‌شود که مسلمانان، در شرایطی که دشمنان آمادهٔ زندگی مسالمت‌آمیز بوده‌اند، به‌طور یک‌جانبه جنگ را آغاز کرده باشند.
 
 این اصل، امروز نیز در سیاست جمهوری اسلامی زنده است. مقام معظم رهبری در دیدار نوروزی با اقشار مختلف مردم فرمودند: «ما هیچ وقت شروع‌کنندهٔ درگیری نبودیم، اما اگر کسی خباثت کند و شروع کند، بداند که سیلی‌های سختی خواهد خورد» [50].

این بیان، همان اصل قرآنی «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ» را در سطح سیاست بین‌المللی تأیید می‌کند: دفاع مشروع، نه تنها حق، بلکه وظیفه است.  
 
10-3. مقاومت منطقه‌ای، نیابتی نیست؛ بلکه انگیزهٔ ذاتی دارد
رهبری در همان سخنان، به اشتباه غرب در تعبیر «نیروهای نیابتی» اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «ملت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند... در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خط مقدم مقابله قرار گرفت، یمن بود» [50].
 
 این تأکید نشان می‌دهد که مقاومت در برابر ظلم، یک پدیدهٔ ذاتی و محلی است، نه نتیجهٔ دستور خارجی. جمهوری اسلامی، به‌عنوان الگوی وحدت و مقاومت، حامی این جنبش‌هاست، اما نه به‌عنوان «نایب»، بلکه به‌عنوان همراهی که خود سال‌ها در برابر تجاوز ایستاده است.  
 
10-4. دفاع، به‌معنای غافلگیر شدن نیست؛ بلکه پیشگیری است
مفهوم دفاع در اسلام، منتظر ماندن تا دشمن حمله کند نیست. بلکه، همان‌گونه که رهبری فرمودند، باید «در مقابل تحرکات دشمن حساسیت به‌خرج داد و آمادگی رزمی را حفظ کرد و قبل از غافلگیر شدن، ضربه را بر دشمن توطئه‌گر وارد ساخت» [50].

این دیدگاه، با اصل «در صد جنگ، صد بار غافلگیر شویم، بهتر از آن است که یک‌بار غافلگیر کنیم» هماهنگ است؛ چرا که غافلگیر کردن، نوعی تجاوز است، در حالی که غافلگیر نشدن، نوعی دفاع است.  
 
10-5. وظیفهٔ امروز: حمایت از مظلومان فلسطینی و یمنی
امروز، مظلومان غزه و یمن، همان «مستضعفین» آیهٔ 75 سورهٔ نساء هستند که فریاد می‌زنند: «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا». حمایت از آنان—چه با کلام، چه با عمل، چه با همبستگی—مصداق روشن جهاد فی سبیل الله است

. این حمایت، نه یک انتخاب سیاسی، بلکه یک تکلیف دینی و اخلاقی است که از حکمت 186 نهج البلاغه تا سیاست‌های امروز جمهوری اسلامی، یک‌رنگ باقی مانده است: ظلم آغازگر را نپذیر، و در برابر مظلوم، ایستاده باش.  
 

نتیجه‌گیری :

حکمت 186 نهج البلاغه، تنها یک هشدار اخلاقی نیست، بلکه چارچوبی جامع برای تشخیص مشروعیت قیام در برابر ظلم است. آن کسی که ابتدا به ستم دست می‌زند—چه با جنگ، چه با توهین، چه با سکوت در برابر حق—در روز قیامت، نه تنها از ظلمش پشیمان می‌شود، بلکه بار گناهان ناشی از فتنهٔ او را نیز بر دوش خواهد کشید.
 
 در مقابل، دفاع از مظلومان—از غزه تا یمن—مصداق روشن جهاد فی سبیل الله است و هرگز تجاوز محسوب نمی‌شود. اسلام، با تأکید بر «البادی»، ظلم آغازگر را از واکنش مشروع جدا کرده و نشان داده که عدالت، همیشه در کنار کسی است که از ستم دفاع می‌کند، نه کسی که آن را آغاز می‌کند.
 
 بنابراین، سیاست مقاومت جمهوری اسلامی، ریشه در این حکمت الهی دارد: نه شروع‌کنندهٔ جنگ، اما سخت‌ترین پاسخ‌دهنده به هرگونه خباثت.
 

پی نوشت ها:

 [1] قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 27.
[2] نهج البلاغه، حکمت 186؛ شرح ابن ابی الحدید، ج‏4، ص 112.
[3] قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 27.
[4] تفسیر نور، محسن قرائتی، ج‏6، ص 246.
[5] تفسیر المیزان، علّامه طباطبایی، ج‏17، ص 189.
[6] قرآن کریم، سوره فرقان، آیه 29.
[7] نهج البلاغه، حکمت 186.
[8] الکافی، شیخ کلینی، ج‏2، ص‏322، ح‏3.
[9] مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏99.
[10] بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج‏69، ص‏195، ح‏18.
[11] الکافی، ج‏2، ص‏332، ح‏12.
[12] الکافی، ج‏2، ص‏332.
[13] نهج البلاغه، حکمت 341.
 [14] بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج‏74، ص‏188.
[15] بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج‏74، ص‏188.
[16] نهج البلاغه، خطبه 5.
[17] شرح ابن میثم، ج‏5، ص‏172.
[18] شرح حکم نهج البلاغه، شیخ عباس قمی، ص‏192.
[19] فی ظلال نهج البلاغه، محسن مغنیه، ج‏4، ص‏331.
[20] شرح نهج البلاغه منظوم، ج‏9، ص‏204–205.
[21] نهج البلاغه، خطبه 151.
[21] نهج البلاغه، حکمت 341.
[23] نهج البلاغه، خطبه 224.
[24] نهج البلاغه، نامه 53.
[25] نهج البلاغه، خطبه 98
[30] نهج البلاغه، حکمت 221.
[31] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 194.
[32] الکافی، شیخ کلینی، ج‏2، ص‏322.
[33] مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏99.
[34] نهج البلاغه، حکمت 241.
[35] نهج البلاغه، حکمت 341.
[36] کاسانی، بدائع الصنائع، ج‏7، ص‏97.
[37] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 194.
[38] مستدرک الوسائل، ج‏12، ص‏99.
[39] نهج البلاغه، حکمت 341.
[40] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 244.
[41] قرآن کریم، سوره حج، آیه 78.
[42] قرآن کریم، سوره توبه، آیه 41.
[43] قرآن کریم، سوره توبه، آیه 5.
[44] نهج البلاغه، خطبه 151.
[45] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 279.
[46] غرر الحکم، تمیمی آمدی، ج‏1، ص‏691.
[47] غرر الحکم، تمیمی آمدی، ج‏1، ص‏691.
[48] نهج البلاغه، خطبه 192.
 [49 قرآن کریم، سوره نساء، آیه 75.
[50] بیانات مقام معظم رهبری، دیدار نوروزی با اقشار مختلف مردم، سال 1404.
 

منبع:

تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
play_arrow
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
play_arrow
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
play_arrow
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
play_arrow
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
play_arrow
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
play_arrow
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
play_arrow
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
play_arrow
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
play_arrow
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
play_arrow
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت
play_arrow
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت
فیلم باورنکردنی از رزمندگان حزب‌الله در جنگ اخیر
play_arrow
فیلم باورنکردنی از رزمندگان حزب‌الله در جنگ اخیر
ساختار قدرت به مثابه ستون فقرات تولید؛ تحلیل کارکردی سلسله‌مراتب در سلامت سازمان
ساختار قدرت به مثابه ستون فقرات تولید؛ تحلیل کارکردی سلسله‌مراتب در سلامت سازمان
رستورانی که اراذل و اوباش را استخدام کرده بود!
play_arrow
رستورانی که اراذل و اوباش را استخدام کرده بود!