آسیب‌شناسی وضعیت نابینایان در ایران به مناسبت روز جهانی نابینایان (۲۳ مهر؛ روز عصای سفید)

شهر بی‌چشم، دل بینا؛ از عصای سفید تا جامعه آگاه

این مقاله، واکاوی تحلیلی معضلات نابینایان در ایران امروز، تبیین مبنای فکری و دینی جامعه اسلامی در قبال آنان و ارائه راهکارهای ممکن برای تحقق عدالت شهری و اجتماعی در زندگی نابینایان است.
يکشنبه، 20 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهر بی‌چشم، دل بینا؛ از عصای سفید تا جامعه آگاه

مقدمه:

روز اختصاصی نابینایان
در تقویم جهانی، ۱۵ اکتبر (۲۳ مهرماه) به نام «روز جهانی نابینایان» یا «روز عصای سفید» شناخته می‌شود؛ روزی برای تأمل بر مفهومی عمیق‌تر از نابینایی.
 
در ۲۳ مهرماه هر سال، جهان روزی را گرامی می‌دارد که به ظاهر نامش با «نابینایی» گره خورده است، اما در حقیقت، روزی است که «دیدن» معنا می‌یابد. روز جهانی «عصای سفید» یادآور کرامت، استقلال و حق حضور فعال افرادی است که گرچه چشمانشان دنیای ظاهری را نمی‌بیند، اما نگاهی عمیق‌تر و روشن‌تر از بسیاری از بینایان دارند.
 
در این روز، جوامع مختلف به بازاندیشی در شیوه‌ مواجهه‌ خود با نابینایان فراخوانده می‌شوند؛ نه از سر ترحم، بلکه از منظر عدالت، شمول اجتماعی و احترام به حقوق انسانی.
 
این روز یادآور آن است که دیدن فقط با چشم نیست، بلکه نوعی درک درونی، قدرت تشخیص و بصیرتی اجتماعی است که بسیاری از بینایان از آن بی‌بهره‌اند. هدف اصلی از گرامیداشت این روز، ایجاد ادراکی تازه درباره زندگی نابینایان، حقوق آنان و لزوم سازگاری جامعه با واقعیت «تفاوت‌ها» است.
 
ضرورت بحث
در ایران، با وجود تصویب قوانین متعددی در حمایت از افراد دارای معلولیت، نابینایان هنوز با دشواری‌های فراوانی در زیست روزمره‌ خود مواجه‌اند. از معابر شهری غیراستاندارد و پل‌های غیرقابل استفاده گرفته تا نبود سامانه‌های هوشمند گویا در ساختمان‌ها، بانک‌ها، ایستگاه‌های حمل‌ونقل و مراکز آموزشی.
 
بسیاری از مسیرهای زندگی برای آنان پر از «دیوارهای نامریی» است، که نه از جنس سنگ بلکه از جنس بی‌توجهی و طراحی ناعادلانه ساخته شده است.
 
بخش قابل توجهی از نابینایان ایران در شهرهای بزرگ و فاقد طراحی مناسب زیست شهری زندگی می‌کنند. با وجود تصویب قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و پیوستن ایران به کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت، هنوز زیرساخت‌های شهری و اجتماعی ما برای تأمین استقلال حرکتی و روانی نابینایان ناقص است.
 
خیابان‌ها، پیاده‌روها، بانک‌ها، ایستگاه‌ها و حتی ساختمان‌های تازه‌ساز، هنوز «دیدن با چشم نابینا» را در طراحی خود لحاظ نکرده‌اند. از طرفی، فرهنگ عمومی نیز درک صحیحی از «نابینایی» ندارد. بسیاری نابینایی را نوعی ضعف یا ناتوانی می‌پندارند نه شکلی از تفاوت در ادراک جهان. همین نگرش موجب می‌شود که نابینایان یا از صحنه مشارکت اجتماعی حذف شوند، یا در حاشیه‌ای خاموش به انتظار لطف دیگران بمانند.
 
با این حال، سنت اسلامی و فرهنگ ایرانی، برخاسته از قرآن کریم و سیره‌ اهل ‌بیت (علیهم السلام)، همواره ارزش کم‌نظیری برای احسان، همدلی، و احترام به انسان صرف‌نظر از توانایی‌های ظاهری قائل بوده است. در فرهنگ اسلامی، انسان فارغ از نقص جسمانی خویش، حامل روح الهی و واجد کرامت ذاتی است. قرآن، انسان را «کریم» می‌خواند و هیچ تفاوت جسمانی را موجب کاستی در ارزش نمی‌داند.
 
از نگاه اسلام، نقص جسمانی نه کاستی در کرامت انسانی است و نه مانع شکوفایی معنوی و اجتماعی است. لذا این مقاله ضمن واکاوی چالش‌های نابینایان در ایران معاصر، با استناد به آموزه‌های دینی و اصول عدالت اجتماعی، راهکارهای اصلاحی و راهبردی برای بهبود شرایط زندگی این قشر عزیز و نجیب ارائه می‌دهد.
 
هدف از نگارش مقاله
هدف این نوشتار، پیونددادن سه ساحت اساسی است:
۱. تحلیل دقیق وضعیت فعلی نابینایان در ایران (در حوزه‌های شهری، آموزشی، شغلی، فرهنگی و ارتباطی)؛
۲. تبیین مبانی فرهنگی و اخلاقی در فرهنگ اسلامی-ایرانی برای حمایت از معلولان؛
۳. ارائه‌ راهکارهای اجرایی مبتنی بر سیاست‌گذاری اجتماعی، تعاون مردمی، و نقش‌آفرینی نهادهایی چون سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش، شهرداری‌ها و رسانه‌ها.
 

بخش اول: شناخت نابینایی و جایگاه اجتماعی آن در ایران

تعریف نابینایی از منظر علمی و اجتماعی
نابینایی در عرف پزشکی به معنای از دست دادن کامل یا بخش عمده‌ای از بینایی است، اما در علوم اجتماعی، نابینایی مفهومی چندوجهی است که به دسترسی، مشارکت و تعامل اجتماعی مربوط می‌شود. یک فرد ممکن است از دید فیزیولوژیک نابینا باشد اما در جامعه‌ای که طراحی شهری و فرهنگی فراگیر دارد، هیچ ‌گاه احساس کمبود یا طردشدگی نکند.
 
از منظر روان‌شناختی، نابینایی بیش از آنکه‌ کمبود دیداری باشد، چالشی در ادراک محیط است. اگر محیط برای وی بازسازی شود، این کمبود به فرصت تبدیل می‌شود. در کشورهای پیشرفته، نابینایان از طریق فناوری‌های صوتی، مسیرهای لمسی و تابلوهای گویا، با سهولت در فضاهای عمومی تردد می‌کنند؛ امری که هنوز در بیشتر شهرهای ایران تحقق نیافته است.
 
آمار و وضعیت نابینایان در ایران
طبق آخرین آمار نابینایان در ایران، ۲۲۳ هزار و ۲۰۹ فرد دارای آسیب بینایی تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند که ۱۳.۵ درصد معلولان کشور را تشکیل می‌دهند.1
 
با توجه به سالمندی جمعیت و افزایش بیماری‌های چشمی مانند دیابت چشمی و گلوکوم، پیش‌بینی می‌شود که این رقم تا سال ۱۴۱۵ به بیش از ۴۰۰ هزار نفر برسد.
 
اکنون حدود ۴۵ ‌درصد نابینایان در روستاها زندگی می‌کنند و امکان استفاده از خدمات توانبخشی برای آنان بسیار محدود است. نرخ اشتغال نابینایان زیر ۲۵ ‌درصد تخمین زده می‌شود.
 
در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته، این میزان بسیار پایین است. مثلا در ژاپن یا آلمان، میانگین اشتغال نابینایان بالای ۵۰ ‌درصد است، چراکه بستر فرهنگی، فناوری و شهری مناسبی وجود دارد.
 

بخش دوم: تحلیل چالش‌های اصلی نابینایان در ایران

۱. موانع شهری و زیرساخت‌های غیرقابل استفاده
شهرهای ایران برای فرد نابینا ساخته نشده‌اند. در مسیر پیاده‌روها، موزاییک‌های زرد لمسی به‌طور پراکنده و ناقص نصب شده‌اند. بسیاری از آنها به جوی آب ختم می‌شوند یا در مسیر موانع فیزیکی چون تیر برق، درخت، یا باجه تلفن قرار دارند.
 
تقریبا هیچ خیابان مهمی در تهران، اصفهان، مشهد یا شیراز مسیر پیوسته و ایمن برای تردد نابینایان ندارد. پل‌های عابرپیاده به پله‌های بلند و آسانسورهای خراب ختم می‌شوند. چراغ‌های راهنمایی صوتی _ که در بسیاری نقاط جهان معمول‌اند _ در ایران تقریبا وجود ندارند یا خاموش‌اند.

از سوی دیگر، تابلوهای بریل برای نام خیابان‌ها، آسانسورها یا مراکز خدمات عمومی نادیده گرفته می‌شوند. طراحان شهری هنوز به مفهوم «شهر دوستدار معلول» ایمان ندارند. نتیجه چنین بی‌توجهی، محدودیت حرکتی نابینایان و وابستگی اجباری آنان به همراهان است.
 
۲. موانع آموزشی و علمی
هرچند مدارس استثنایی برای نابینایان وجود دارد، اما پس از دبیرستان، مسیر تحصیل آنان دشوار می‌شود. در دانشگاه‌ها، بسیاری از منابع درسی به فرمت صوتی یا بریل در دسترس نیستند و سامانه‌های آموزش مجازی برای خوانش صفحه بهینه نشده‌اند.
 
دانشجویان نابینا اغلب برای شرکت در کلاس‌های عملی، آزمون‌های حضوری و تعامل با استادان با مشکلات روحی و لجستیکی فراوان مواجه می‌شوند.
 
از سوی دیگر، فهم عمومی نسبت به توانایی علمی نابینایان پایین است؛ در حالی که تاریخ معاصر ایران شخصیت‌های نابینای درخشانی را به خود دیده است. از جمله، می‌توان به این نام‌آوران اشاره نمود:

* آقای «محمد خزائلی»، دارای دکترای ادبیات فارسی و حقوق از دانشگاه تهران، بنیان‌گذار نخستین مدرسه شبانه در ایران و مؤسس مجموعه‌ای از آموزشگاه‌های نابینایان.
 
* آقای «محمدرضا نامنی»، کوشاترین چهره ایرانی در ارتباط با جوامع بین‌المللی نابینایان که سال‌ها نماینده ایران و عضو انجمن بین‌المللی نابینایان بود. وی بنیان‌گذار موسسه استثنایی عصای سفید است که این موسسه در حال حاضر، با اهداف آموزش و اشتغال و توسعه برنامه‌های فرهنگی و هنری نابینایان فعالیت می‌کند.

* آقای «حسن مدرسی»، از نخستین آموزگاران حرفه اپراتوری تلفن از اتریش که مربیان بسیاری را در این رشته پرورش داد و با انگیزه و شوق بسیار نابینایان علاقه‌مند و مستعد را آماده اطلاع‌رسانی هزاران پرسشگر در ادارات و مؤسسات گوناگون کرد.

* آقای «سهیل معینی»، دارای تحصیلات عالی در رشته‌های مطالعات منطقه‌ای (خاورمیانه) و روابط بین‌الملل. از چهره‌های برجسته نابینایان امروز؛ فعال مطبوعاتی و سردبیر سابق ایران سپید اولین روزنامه بریل در خاورمیانه.

* خانم «نجله خندق»، فوق دکترا و استاد دانشگاه در رشته‌های علوم سیاسی و تعلیم و تربیت معلولین، بنیان‌گذار مؤسسه مطالعات علمی و پژوهشی گویا و مؤلف کتاب‌هایی در زمینه جنگ، زنان، علوم سیاسی و امور معلولین.

* خانم‌ها «فاطمه قربانی» و «ملاحت بداغی»، از نخستین شاگردان در رشته فیزیوتراپی و ماساژ طبی ـ درمانی که یکی از مناسب‌ترین مشاغل برای نابینایان بوده است. در زمانی که فراگیری دانش برای نابینایان به‌ویژه خانم‌ها، از سوی عامه مردم، امری تقریبا ناممکن و باورنکردنی بود، دست‌های توانگر این بانوان سخت‌کوش توانست شاگردان بسیاری را به کارایی و موفقیت برساند.
 
۳. دشواری‌های اشتغال و معیشت
نرخ بیکاری نابینایان به طور متوسط سه برابر میانگین جامعه است. کارفرمایان به‌دلیل فقدان زیرساخت مناسب یا نداشتن آگاهی نسبت به توانایی‌های این قشر، رغبت کمی برای استخدام آنان دارند.
 
کارگاه‌های کوچک حمایتی بهزیستی پاسخگوی نیاز سراسری نیستند. فرصت‌های شغلی مدرن مانند اپراتوری تلفنی، آموزش از راه دور یا مشاوره روانی به‌صورت دیجیتال می‌توانند جایگزین مناسبی باشند، اما بستر قانونی و فنی لازم فراهم نیست.
 
۴. تبعیض‌های پنهان فرهنگی و رسانه‌ای
در سینما، تلویزیون و ادبیات عامه، نابینا معمولا با صفاتی چون «ناتوان» یا «نیازمند ترحم» تصویر می‌شود. این قالب‌ها هرچند شاید با نیت خیر بوده باشند، اما در عمل نابینا را از انسان واقعی به «نماد ناتوانی» فرو می‌کاهند.
 
جامعه برای نابینا نقش فعال تعریف نمی‌کند؛ به او نمی‌گوید «تو هم می‌توانی معمار، وکیل یا مدیر باشی»، بلکه «تو قهرمان صبوری» می‌خواندش. این ادبیات احساسی، در ظاهر ستایش است ولی در عمق، تبعیض‌آمیز است.
 
۵. سلامت روان و احساس طرد اجتماعی
احساس انزوا، یأس از آینده و بی‌اعتمادی به جامعه در میان برخی نابینایان مشاهده می‌شود. پژوهش‌های روان‌پزشکی نشان داده است که نرخ افسردگی در نابینایان ایرانی حدود ۳۳ درصد است، در حالی ‌که میانگین کشورهای توسعه یافته، ۱۶ درصد است.
 
کاهش تعاملات اجتماعی، نبود امکان ورزش، تفریح یا حضور در اماکن عمومی از جمله عوامل مؤثر در این وضعیت است. رهایی از این وضعیت تنها با مشارکت خانواده، اجتماع و سیاست‌گذاری‌های انسانی ممکن است.
 

بخش سوم: نگاهی اسلامی به نابینایی و کرامت انسان

از منظر تعالیم اسلامی و آموزه‌های مکتب تشیع، افرادی که به دلیل نارسایی یا آسیب جسمی، عضوی از بدن خود را از دست داده‌اند، از نظر کرامت انسانی و ارزش وجودی هیچ تفاوتی با دیگران ندارند. انسان در نگرش توحیدی، نه بر پایه‌ توانایی‌های جسمانی، بلکه بر اساس ایمان، اخلاق و عمل مورد سنجش قرار می‌گیرد.
 
در صدر اسلام و در زمان ائمه اطهار (علیهم ‌السلام)، اشخاصی بودند که علی‌رغم نابینایی، ناشنوایی یا محدودیت‌های حرکتی، در عرصه‌های گوناگون علمی، جهادی و اخلاقی خوش درخشیدند و با الهام از نور قرآن و عترت، استعدادهای خویش را شکوفا ساختند.
 
افزون بر این، در فرهنگ دینی ما، کسانی که با وجود مشکلات جسمی و محرومیت‌های طبیعی، صبر و شکر را پیشه می‌سازند، نزد خداوند متعال منزلتی برتر از افرادی دارند که در نعمت سلامتی‌اند ولی از یاد و سپاس پروردگار غافلند.
 
بدین‌ سان، اسلام از پیروان خود خواسته است شأن و حرمت این بندگان استوار را پاس دارند، حقوق آنان را رعایت کنند و زمینهٔ بهره‌مندی ایشان از خدمات اجتماعی، درمانی و رفاهی را به طور شایسته فراهم آورند.
 
در فرهنگ اسلامی، نابینایی هرگز مساوی کاستی نیست. قرآن بارها بر این نکته تأکید کرده است که «بصیرت» از جنس بینایی چشم نیست، بلکه بینایی دل است:
«...فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛
...حقیقت این است که دیده‌ها کور نیست بلکه دل‌هایی که در سینههاست، کور است!»2
 
در اسلام، کرامت انسان وابسته به ظاهر یا سلامت جسم نیست، بلکه ریشه در «انسان‌بودن» دارد. ائمه اطهار (علیهم السلام) در احادیث گوناگون تأکید کرده‌اند که خداوند نقص ظاهری را با افزایش رزق معنوی و معرفتی جبران می‌کند.
 
در روایتی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است:
«لیسَ الأعمى مَن یَعْمى بَصرُهُ ، إنَّما الأعمى مَن تَعْمى بَصیرتُهُ؛
کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور [واقعى] آن کسى است که دیده بصیرتش کور باشد.»3
 
جامعه اسلامی موظف است محیطی فراهم سازد تا نابینا بتواند با عزت زیست کند. در واقع، دسترسی به معابر، آموزش و اشتغال بخشی از «حقوق عمومی» است و بیت‌المال وظیفه ساختن آن را دارد.
 

بخش چهارم: سبک زندگی اسلامی–ایرانی و مسئولیت اجتماعی

یکی از تفاوت‌های بنیادین فرهنگ اسلامی با تمدن مدرن غربی در نگاه به «توانمندی» است. در الگوی اسلامی، توانمندی لزوما به قدرت جسمانی یا اقتصادی محدود نیست، بلکه به میزان مفیدبودن فرد برای اجتماع بازمی‌گردد.
 
مفهوم خدمت و یاری‌گری
اسلام انسان‌ها را به تعاون و یاری در نیکی فرا می‌خواند. چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:
«...وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى...؛
...و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید...»4
 
یاری‌رسانی به افراد دارای محدودیت جسمی، نه کار خیریه‌ای موقت بلکه وظیفه‌ای اجتماعی و الهی است. سنت‌های ایرانی مانند نذر خدمت، وقف تجهیزات توان‌بخشی و همیاری محلی، همگی می‌توانند در خدمت نابینایان قرار گیرند.
 
نقش خانواده و جامعه محلی
خانواده ایرانی، نخستین حلقه حمایت روانی و عاطفی از فرد نابینا است. باید آموزش داده شود که دلسوزی افراطی گاه به وابستگی می‌انجامد؛ در حالی ‌که همراهی و اعتماد، رشد استقلال را تشویق می‌کند.
 
مساجد، هیئت‌های مذهبی و مراکز فرهنگی محله‌ها می‌توانند کلاس‌های مهارت‌افزایی و هنری ویژه نابینایان دایر کنند. چنین فعالیت‌هایی نه‌تنها توانمندی فردی را بالا می‌برد بلکه دید عمومی جامعه را نسبت به این قشر اصلاح می‌کند.
 
نقش رسانه و آموزش عمومی
صداوسیما و رسانه‌های دیجیتال می‌توانند در ترویج «ادبیات احترام‌آمیز» درباره نابینایی نقش برجسته‌ای ایفا کنند. تولید آثار هنری از زندگی واقعی نابینایان، معرفی چهره‌های موفق و حذف نگاه ترحم‌آمیز از محصولات فرهنگی، سبب تغییر نگرش عمومی می‌شود.
 

بخش پنجم: نقش نهادها و سازمان‌های متولی

سازمان بهزیستی کشور
بهزیستی مهم‌ترین نهاد رسمی حمایت از نابینایان در ایران است. مأموریت آن شامل آموزش بریل، تأمین وسایل کمک‌حرکتی مانند عصا و دستگاه‌های گویا و اشتغال‌زایی است. با این وجود، این سازمان با سه مانع جدی روبه‌روست: کمبود بودجه، پراکندگی وظایف، و بروکراسی اداری.
 
افزایش همکاری بهزیستی با شرکت‌های فناوری، دانشگاه‌ها و شهرداری‌ها می‌تواند توان آن را چندبرابر کند. به‌خصوص در حوزه نرم‌افزارهای راهنمای صوتی، تولید محتوا و آموزش مهارت‌های شغلی دیجیتال.
 
شهرداری‌ها و شورای شهر
شهرداری‌ها باید رویکرد خود را از ساخت‌وساز صرف به «طراحی زندگی‌پذیر» تغییر دهند. مفهوم «طراحی فراگیر» باید در تمام پروژه‌های شهری لحاظ شود؛ یعنی هر ساختمان و معبر از ابتدا برای استفاده نابینا، ناشنوا، سالخورده و کودک مناسب باشد. ایجاد کمیته علمی مشورتی از نمایندگان نابینایان در هر شهر، گامی مؤثر در این جهت است.
 
وزارت آموزش‌ و پرورش و آموزش عالی
ساختار آموزشی کشور نیازمند بازنگری عمیق در نظام دسترس‌پذیری است. تمام دانشگاه‌ها باید مجهز به «مرکز پشتیبانی دانشجویان نابینا» با فناوری‌های نمایش بریل دیجیتال و نرم‌افزارهای خوانش متون شوند. همچنین معلمان مدارس عادی باید آموزش ببینند تا در کلاس‌های تلفیقی، دانش‌آموزان نابینا را درک و هدایت کنند.
 
رسانه‌ها و فضای مجازی
رسانه‌های جمعی با اصلاح تصویر فرهنگی نابینا، می‌توانند نقش محوری در آگاه‌سازی مردم داشته باشند. حضور فعال نابینایان در تولید محتوا _ گویندگی رادیویی، پادکست، مدیریت شبکه‌های اجتماعی _ نشان می‌دهد که محدودیت فیزیکی مانع حضور فرهنگی نیست.
 

بخش ششم: راهکارهای اجرایی برای بهبود وضعیت نابینایان در ایران

۱. طراحی شهر انسان‌محور
* تدوین استاندارد واحد ملی برای مسیرهای ویژه نابینایان در پیاده‌روها
* نصب چراغ‌های هوشمند صوتی در تقاطع‌های پرتردد
* الزام ساختمان‌های عمومی به استفاده از تابلوهای بریل
* راه‌اندازی «کمیسیون دسترس‌پذیری» در شهرداری‌ها
 
۲. آموزش و فناوری
* حمایت از استارت‌آپ‌های ایرانی فعال در حوزهٔ فناوری نابینایان
* تجهیز مدارس و دانشگاه‌ها به فناوری‌های گویا
* طراحی اپلیکیشن‌های راه‌یاب مبتنی بر GPS صوتی با همکاری بهزیستی و شرکت‌های دانش‌بنیان
 
۳. اشتغال و توانمندسازی اقتصادی
* ایجاد مراکز آموزش مهارت‌های دیجیتال ویژه نابینایان (پشتیبانی تلفنی، بازاریابی آنلاین، ترجمه و مشاوره)
* معافیت مالیاتی برای کارفرمایان جذب‌کننده نابینایان
* توسعه بازار صنایع‌دستی تولیدی نابینایان با برند حمایتی ملی
 
۴. فرهنگ‌سازی و آگاهی اجتماعی
* آموزش عمومی در رسانه‌ها درباره تعامل صحیح با نابینایان (مثلا پیش‌قدم نشدن در کمک بدون اجازه)
* تولید فیلم، مستند و پویانمایی دربارهٔ زندگی واقعی آنان
* گنجاندن مباحث حقوق افراد دارای معلولیت در کتاب‌های درسی
 
۵. سلامت و بهداشت روان
* راه‌اندازی کلینیک‌های مشاوره روانی ویژه نابینایان و خانواده‌هایشان
* برنامه‌های ورزش دسترس‌پذیر (مانند شطرنج، دو صحرایی با مربی ویژه)
* حمایت از ایجاد گروه‌های همیاری و انجمن‌های گفتگو برای تبادل تجربه
 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

روز جهانی نابینایان (عصای سفید) فرصتی است برای یادآوری این حقیقت ساده اما مهم: جامعه‌ای که تنها با چشم ببیند، نابیناست.
 
نابینایان بخشی از پیکره اجتماع‌ هستند و حضور فعال و آبرومند آنان، شاخص بلوغ فرهنگی هر ملت است. اگر چه ایران در دهه‌های اخیر گام‌هایی در جهت احقاق حقوق نابینایان برداشته است، اما هنوز فاصله‌ای محسوس تا جامعه دسترس‌پذیر و عادلانه دارد. ریشه این کاستی تنها در کمبود بودجه نیست، بلکه در غفلت فرهنگی، بی‌برنامگی مدیریتی و ضعف آموزش عمومی نهفته است.
 
برای اصلاح مسیر، چند اصل بنیادین باید پذیرفته و اجرا شود:
۱. انسان‌محوری در سیاست‌گذاری شهری و اجتماعی: باید معیار طراحی، «توانایی انسان» باشد نه «استاندارد ساختمانی».
۲. تبدیل ترحم به عدالت: نهادها و مردم باید از نگاه خیریه‌ای به نگاه حقوق‌محور برسند.
۳. توسعه فرهنگ احترام متقابل: نابینا نه نیازمند ترحم بلکه شایسته فرصت برابر است.
۴. تقویت همکاری میان نهادها: شهرداری، بهزیستی، وزارت ارتباطات، آموزش‌ و پرورش و رسانه‌ها باید تحت برنامه‌ای مشترک عمل کنند.
۵. استفاده از فناوری به‌مثابه چشم دوم نابینایان: فناوری امروز می‌تواند فاصله نابینایی و بینایی را از میان بردارد، اگر عزم ملی برای کاربرد آن وجود داشته باشد.
 
نتیجه‌گیری:
درنتیجه، جامعه اسلامی ما اگر به راستی پیرو مکتب رحمت و عدالت است، باید نشان دهد که در برابر افراد نابینا نه احساس ترحم، بلکه احساس مسئولیت دارد. آنان «ندیده» نیستند؛ بلکه به ما یاد می‌دهند چگونه با دل ببینیم.
 
این مقاله نه‌تنها دعوتی به بازاندیشی در نظام شهری و فرهنگی کشور است، بلکه فراخوانی برای احیای معنای حقیقی انسان‌دوستی در سنت ایرانی–اسلامی است؛ همان اصلی که امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا أبدا حتّى یکونَ لأخیهِ مِثْلَ الجَسدِ، إذا ضَرَبَ عَلیهِ عِرْقٌ واحدٌ تَداعَتْ لُهُ سائرُ عُروقِهِ؛
مومن هرگز مومن نیست، مگر آنگاه که براى برادر خود همچون پیکر باشد، که هرگاه رگى از آن پیکر بجنبد [و ناراحت باشد] دیگر رگ‌ها نیز با او به جنب‌ و جوش درآیند.»5
 
سخن پایانی:
روز عصای سفید، روز بیداری وجدان شهری است؛ روزی که باید بجای نگاه به نابینایان، از نگاه آنان به جهان نگریست.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. به نقل از خبرگزاری ایسنا در گفتگو با معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور:
۱۴۰۲۰۷۲۲۱۵۲۲۵ https://www.isna.ir/news/
۲. سوره حج: آیه ۴۶
۳. کنزالعمّال: حدیث 1220
۴. سوره مائده: آیه ۲
۵. بحارالانوار، جلد ۷۱، صفحه ۲۳۳

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط