مقدمه :
در منظومه تربیتی اسلام، عبادات به عنوان پل ارتباطی انسان با پروردگار، از جایگاهی رفیع برخوردارند. با این حال، این عبادات خود به سطوح و مراتبی تقسیم شدهاند که شناخت این مراتب و اولویتبندی صحیح میان آنها، نقش تعیینکنندهای در پذیرش اعمال و نیز سیر تکاملی بنده دارد.قاعده بنیادین «تقدم واجبات بر مستحبات» که ریشه در روایات معصومین(ع) دارد، کلید حل یکی از مهمترین چالشهای عملی مکلف، یعنی «مدیریت عبادات» در زندگی محدود دنیوی است.
این مقاله با هدف تبیین ابعاد مختلف این قاعده اساسی، در پی پاسخ به این پرسش است که مبانی، اقسام و آثار رعایت این اولویتبندی در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
برای دستیابی به این هدف، پژوهش حاضر نخست به تحلیل حدیث شریف «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا» به عنوان مبناى حکمتآمیز قاعده میپردازد.
سپس با تشریح دقیق اقسام واجب و مستحب، زمینه را برای درک صحیح از تعارضات فراهم میسازد. در ادامه، با بررسی گستره کمّی و کیفی واجبات، از فروع دین تا احکام اجتماعی و اخلاقی، وسعت دایره شمول این قاعده را نمایان میسازد.
سرانجام، با تحلیل مصادیق نوظهور تزاحم و تبیین جایگاه قرب فرائض و نوافل، نقش این اصل را در تکامل روحانی انسان به تصویر میکشد.
تقدم واجبات بر مستحبات: پژوهشی در مبانی، اقسام و آثار آن در منظومه فقه اسلامی
1. اصل بنیادین و مبانی حکمتآمیز
امیرالمؤمنین علی(ع) در بیان اهمیت اولویتدهی به واجبات نسبت به مستحبات، قاعدهای اساسی و همیشگی را اینگونه بیان میفرمایند:«إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ، فَارْفُضُوهَا» [۱].ترجمه: «هرگاه نوافل (کارهای مستحب) به فرائض (کارهای واجب) زیان رسانند، آنها را واگذارید.» این روایت، محور اصلی تمام مباحث این مقاله را تشکیل میدهد و معیاری کلیدی برای ساماندهی عبادات و تکالیف شرعی در زندگی فردی و اجتماعی ارائه میکند.
۱-۱. تحلیل قاعده رَدْع مستحبات مُضِرّ
مفهوم «اضرار» در کلام امام علی(ع) تنها به زیان مادی محدود نمیشود، بلکه هرگونه تأثیر منفیای را که انجام عمل مستحب بر کیفیت، کمیت یا اصل انجام واجب داشته باشد، در برمیگیرد.
برای نمونه، اگر پرداختن به یک عبادت مستحبی همچون شبزندهداری طولانی، باعث فرسودگی جسمی و کاهش تمرکز فرد در انجام نماز یومیه (واجب) شود، این مصداق بارز «اضراری» است که امام علی(ع) از آن نهی فرمودهاند.
همچنین، اگر اشتغال به مستحبات، زمان و فرصت لازم برای انجام وظایف مهمتر واجب مانند امر به معروف و نهی از منکر یا پرداخت حقوق مردم را از فرد سلب کند، مشمول این قاعده خواهد بود.
۱-۲. تعریف احکام پنجگانه و جایگاه واجب
برای درک عمیقتر اصل تقدم واجبات، لازم است جایگاه هر یک از احکام پنجگانه به روشنی تبیین گردد. واجب عملی است که انجام آن از سوی خداوند الزامی شده و ترک آن مستوجب عقاب است؛ همانند نمازهای یومیه که ستون دین هستند و ترک آنها انسان را از رحمت الهی دور میسازد.
حرام عملی است که ترک آن لازم و انجامش موجب عذاب الهی میگردد؛ مانند غیبت کردن که همانند خوردن گوشت برادر مرده است و جامعه ایمانی را از درون میپوساند.
مستحب عملی است که انجام آن پاداش دارد ولی ترک آن مجازاتی در پی ندارد؛ مانند نماز شب که نوری در خانه و دل عبادتکننده میافزاید.
مکروه عملی است که ترک آن بهتر است اگرچه انجامش عقابی ندارد؛ مانند سخن گفتن در حالت نماز که گرچه نماز باطل نمیشود،但从کمال عبادت میکاهد.
مباح عملی است که انجام و ترک آن یکسان است؛ مانند راه رفتن و خوابیدن که نه ثوابی دارد و نه عقابی، و حوزۀ آزادی عمل انسان در زندگی را مشخص میسازد.
این سلسلهمراتب آشکار نشان میدهد که چرا واجبات - به عنوان پایههای تکلیف - چنان اهمیت بنیادینی دارند که حتی اعمال نیک مستحب نیز نباید مانعی برای آنها ایجاد کند.
2. اقسام واجب و تأثیر آن در اولویتگذاری عملی
شناخت دقیق اقسام واجب، مکلف را در اجرای صحیح اصل تقدم واجبات بر مستحبات یاری میرساند. این تقسیمبندی بر اساس مخاطب، قابلیت جایگزینی و وسعت زمان انجام صورت میگیرد.۲-۱. واجب عینی و کفایی: از تکلیف شخصی تا مسئولیت اجتماعی
واجب عینی به تکلیفی گفته میشود که انجام آن از سوی تمام مکلفین الزامی است. نمازهای یومیه نمونه بارز این قسم است که هر فردی به طور مستقیم مسئول انجام آن میباشد.
در مقابل، واجب کفایی تکلیفی است که با انجام آن توسط تعدادی از مکلفان، از عهدۀ دیگران ساقط میگردد. نمونه روشن آن، غسل و کفن و دفن میت است که اگر گروهی به آن اقدام کنند، گناه از دیگران برداشته میشود.
اهمیت این تقسیمبندی در آن است که اگر واجب کفایی در جامعه ایفا نشود، تمام مکلفان در برابر خداوند مسئول خواهند بود. بنابراین، پرداختن به مستحبات در شرایطی که واجب کفایی معطل مانده باشد، مصداق بارز "اضراری" است که در روایت امام علی(ع) از آن نهی شده است.
۲-۲. واجب تعیینی و تخییری: از الزام مطلق تا اختیار در انتخاب
واجب تعیینی به تکلیفی اطلاق میگردد که تنها به یک عمل خاص تعلق گرفته و جایگزینی ندارد. نماز ظهر و عصر از این قبیل هستند که نمیتوان عمل دیگری را جایگزین آنها نمود.
در مقابل، واجب تخییری تکلیفی است که مکلف در انجام آن اختیار دارد. کفارۀ روزه که شخص بین آزاد کردن برده، روزه گرفتن یا اطعام مسکین مخیّر است، نمونۀ بارز این قسم میباشد.
آگاهی از این تقسیمبندی به مکلف کمک میکند تا در مواجهه با تعارض احتمالی بین واجب و مستحب، بتواند با انتخاب گزینۀ مناسب در واجب تخییری، زمینۀ جمع بین واجب و مستحب را فراهم آورد.
۲-۳. واجب مضیق و موسع: مدیریت زمان در عبادات
واجب مضیق به تکلیفی گفته میشود که زمان انجام آن محدود و تنگ است. نماز آیات که باید در همان زمان مشخص ادا شود، نمونه ای از این قسم است.
در مقابل، واجب موسع تکلیفی است که زمان انجام آن وسیع میباشد. نمازهای یومیه که در محدوده زمانی مشخصی قابل ادا هستند، از این جمله اند. این تقسیمبندی به مکلف میآموزد که چگونه زمان خود را مدیریت کند.
واجب مضیق به دلیل اضطرار زمانی، اولویت مطلق دارد، حال آنکه در واجب موسع میتوان با برنامه ریزی مناسب، هم واجب را در وقت مناسب ادا کرد و هم به مستحبات پرداخت.
3. اقسام استحباب و نقش آن در تشخیص اولویتها
همانگونه که واجبات دارای اقسام مختلف هستند، مستحبات نیز از دیدگاه فقهی به گونههای متفاوت تقسیم میشوند. شناخت این اقسام به مکلف کمک میکند تا در هنگام تعارض با واجبات، بتواند به درستی تصمیمگیری کند و مستحباتی را که دارای اهمیت بیشتری هستند، بهتر شناسایی نماید.۳-۱. استحباب نفسی و غیری: از ارزش ذاتی تا ارزش تبعی
مستحب نفسی به عملی گفته میشود که استحباب و ارزش آن ذاتی و مستقل است و به دلیل دیگری وابسته نیست. نمازهای نافله و روزههای مستحبی مانند روزه عید غدیر از این قبیل هستند که خود به خود دارای ارزش و پاداش میباشند.
در مقابل، مستحب غیری عملی است که ذاتاً مستحب نیست، بلکه به دلیل وابستگی به عمل دیگری ارزش مییابد. غسل زیارت از این جمله است که ارزش آن به دلیل تبعیت از عمل زیارت میباشد.
اهمیت این تقسیمبندی در تشخیص اولویتها آشکار میشود؛ هنگامی که یک مستحب نفسی با یک مستحب غیری در تعارض قرار گیرد، عقل حکم میکند که مستحب نفسی به دلیل ارزش ذاتی خود، از اولویت برخوردار است.
۳-۲. استحباب عینی و کفایی: از تکلیف فردی تا مسئولیت جمعی
مستحب عینی به عملی اطلاق میگردد که استحباب آن برای هر مکلفی به طور مستقل ثابت است. نمازهای نافله یومیه از این قبیل هستند که هر فردی میتواند به آن بپردازد و پاداش آن را دریافت کند.
در مقابل، مستحب کفایی عملی است که با انجام آن توسط برخی از مکلفان، استحباب آن از دیگران ساقط میشود. اذان گفتن برای نماز و امر به مستحب از نمونههای این قسم میباشد.
این تقسیمبندی به ما میآموزد که در جامعه اسلامی، برخی از مستحبات دارای جنبه اجتماعی هستند و اگر گروهی به آن اقدام کنند، دیگران میتوانند با خیال آسوده به واجبات و مستحبات دیگر بپردازند.
۳-۳. جمع استحباب نفسی با وجوب غیری
گاهى استحباب نفسى با وجوب غیرى جمع مىشود. نمونه بارز این حالت، غسل جنابت است که به نظر مشهور، به صورت نفسى مستحب است، اما براى خواندن نماز، واجب غیرى محسوب مىشود.
این بدان معناست که اگر فردى بخواهد نماز بخواند، باید غسل جنابت را به جا آورد، و گرنه نمازش صحیح نیست. در این حالت، غسل که ذاتاً مستحب است، به دلیل تعلق به نماز (واجب)، وجوب پیدا مىکند. [3]
عکس این حالت نیز قابل تصور است؛ اگر کسى به وجوب نفسى غسل جنابت معتقد باشد، اما بخواهد نماز مستحبى بخواند، در این صورت غسل براى نماز مستحبى، مستحب غیرى خواهد بود. این موارد پیچیده نشان مىدهد که تشخیص اولویتها در برخى موارد نیاز به دقت نظر فقهى دارد.
۴-۴. قاعده "مَن بَلَغ": تعامل با روایات ضعیف در مستحبات
در ادامه بررسی ملاکهای احکام، پرسش مهمی که مطرح میشود این است که چگونه باید با روایاتی که بر ثواب عملی دلالت دارند، اما از نظر سند ضعیف هستند، برخورد نمود؟ قاعده "مَن بَلَغ" پاسخی حکیمانه به این پرسش ارائه میدهد.
۴-۴-۱. تبیین قاعده و مستند روایی آن
امام باقر(ع) در روایتی معتبر، قاعده کلی را اینگونه بیان میفرمایند:«مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَهُ» [4].
«هر کس ثوابی از سوی خدا برای کاری به او برسد و آن کار را به امید رسیدن به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را به او میدهند، گرچه آن حدیث آن چنان که به او رسیده است، نباشد.»
این قاعده نشان میدهد که نیت خیر و قصد تقرب مکلف، میتواند جایگزین صحت سند در مواردی شود که عمل، ذاتاً قبیح نبوده و با اصول شرعی در تعارض نباشد.
۴-۴-۲. قلمرو اجرای قاعده و شرایط آن
این قاعده دارای قلمرو و شرایط مشخصی است:
اختصاص به مستحبات: قاعده "مَن بَلَغ" عمدتاً در مورد اعمال مستحب جاری میشود، نه واجبات و محرمات. زیرا در واجبات و محرمات، اثبات حکم نیاز به دلیل معتبر دارد.
عدم تعارض با اصول شرعی: عملی که به استناد این قاعده انجام میشود، نباید با اصول قطعی شرعی یا احکام مسلم در تعارض باشد.
شرط نیت: مکلف باید عمل را با نیت قربت و به امید ثواب مذکور در روایت انجام دهد. [5].
۴-۴-۳. نقش قاعده در توسعه عرصه مستحبات
این قاعده در عمل، حوزه مستحبات را گسترش داده و به مکلفان اجازه میدهد تا با اطمینان خاطر بیشتری به اعمالی بپردازند که در روایات - حتی با سند ضعیف - بر ثواب آنها تأکید شده است.
این نشان از سعه صدر و مهربانی خداوند دارد که حتی با روایات ضعیف نیز با بندگان خود تعامل کریمانه دارد. البته روشن است که این قاعده، جانشین بررسی سندی و فقهی در استنباط احکام شرعی نیست، بلکه مکمل آن در عرصه اعمال مستحب میباشد.
5.عرصههای واجب: از فروع دین تا احکام اجتماعی
برای درک عمیقتر ضرورت تقدم واجبات بر مستحبات، لازم است وسعت و گستردگی دایره واجبات به خوبی شناخته شود. این بخش به بررسی مصادیق مختلف واجبات، به ویژه "فروع دین" به عنوان شناختهشدهترین آنها میپردازد. [6].۵-۱. فروع دین: نمادهای عبادی و اجتماعی واجبات
بر اساس نظر مشهور، ده عمل به عنوان فروع دین شناخته میشوند که عبارتند از: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری. ذکر این موارد به جهت اهمیت فوقالعاده آنها در آیات و روایات است.
این فروع به روشنی نشان میدهند که واجبات تنها به عبادات فردی محدود نمیشوند، بلکه احکام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز در بر میگیرند.
برای نمونه، خمس و زکات از واجبات اقتصادی هستند که به توزیع عادلانه ثروت در جامعه کمک میکنند و امر به معروف و نهی از منکر، وظیفهای اجتماعی برای حفظ ارزشها و احکام دینی هستند. [7].
۵-۲. گستره فراتر از فروع دین: نظام جامع احکام
اگرچه فروع دهگانه از مهمترین واجبات هستند، اما دایره واجبات منحصر به آنها نیست. بر اساس تقسیمبندی دقیق فقهی، تمامی احکام عملی اسلام در زمینههای مختلف، اعم از عبادات (مانند احکام طهارت و نجاست) و معاملات (مانند خرید و فروش، ازدواج، قصاص و دیات) از فروع دین به شمار میآیند.
این بدان معناست که هنگامی که از "تقدم واجبات" سخن میگوییم، تنها درباره نماز و روزه صحبت نمیکنیم، بلکه رعایت حقوق مردم در معاملات، اجرای عدالت در قضاوت و پرداخت دیه نیز همگی در زمره واجباتی قرار دارند که باید بر مستحبات مقدم شمرده شوند.
۵-۳. تقسیمبندی بر اساس نوع رابطه
واجبات را میتوان از نظر نوع رابطهای که تنظیم میکنند نیز دستهبندی نمود:
واجبات مربوط به رابطه انسان با خدا: نماز، روزه و حج که ستونهای رابطه فرد با پروردگارش هستند.
واجبات مربوط به رابطه انسان با دیگران: جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس و زکات که تنظیمکننده روابط اجتماعی و مسئولیتهای متقابل افراد در جامعه هستند. [8]
این نگاه جامع به ما میآموزد که تقدم واجبات بر مستحبات یک قاعده فراگیر است که همه شئون زندگی را در بر میگیرد. برای نمونه، پرداختن به یک مستحب فردی (مانند اعتکاف) نمیتواند بهانهای برای ترک یک واجب اجتماعی (مانند نهی از منکر) باشد.
6.عرصههای مستحب: جلوههای رحمت بیپایان الهی
در مقابل وسعت دایره واجبات، قلمرو مستحبات نیز از گستردگی و تنوع شگفتانگیزی برخوردار است. شناخت این عرصهها از یک سو نشان از رحمت واسعه الهی دارد و از سوی دیگر، ضرورت رعایت اصل تقدم واجبات را در مدیریت این فرصتهای معنوی آشکار میسازد. [9]۶-۱. نمازهای مستحب: نردبان تقرب به حریم الهی
از آنجا که نماز زیباترین و کاملترین عمل عبادی است، علاوه بر نمازهای واجب، نمازهای مستحبی فراوانی برای مشتاقان تقرب به خداوند قرار داده شده است. کمتر موقعیت دینی و زمانی را میتوان یافت که نماز ویژهای برای آن مقرر نشده باشد.
از مهمترین این نمازها میتوان به نافلههای یومیه که مکمل نمازهای واجب هستند، نماز شب که مایۀ نورانیت قلب و قوت روح است، نماز جعفر طیار که از نمازهای بسیار پرثواب محسوب میشود و نمازهای اعیاد فطر و قربان و نیز نماز اول ماه اشاره نمود. این نمازها هر کدام دری از رحمت الهی را به روی بندگان میگشایند.
۶-۲. روزههای مستحب: میدانهای اضافی برای سبقت در خیرات
روزۀ تمام روزهای سال، به استثنای روزهایی که روزه در آنها حرام یا مکروه اعلام شده، عملی مستحب و پسندیده است. البته گرفتن روزه در برخی اوقات، به دلیل فضیلت بیشتر، مورد تأکید ویژه قرار گرفته است.
از جمله این روزها میتوان به روزهای پنجشنبه اول و آخر هر ماه قمری، ایام البیض (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری)، تمامی روزهای ماههای مبارک رجب و شعبان، روزهای چهارم تا نهم شوال، روز دحو الأرض (۲۵ ذیالقعده)، روز عرفه (نهم ذیالحجه)، روز عید غدیر (۱۸ ذیالحجه) و نیز روز عید نوروز اشاره کرد. این روزهها فرصتهایی طلایی برای جبران کاستیهای روزههای واجب و افزایش ذخایر اخروی هستند. [10]
۶-۳. زیارات و دعاهای مأثور: پل ارتباطی با معصومین(ع)
اگرچه با هر زبانی میتوان با خداوند مناجات کرد، اما دعاها و زیارتهایی که از معصومین(ع) نقل شده، از جایگاه و اثرگذاری ویژهای برخوردارند. از جمله این ادعیه میتوان به دعای کمیل، دعای ندبه، دعای عهد، دعای مکارم الاخلاق و دعای جوشن کبیر اشاره نمود.
در زمینه زیارات نیز زیارت عاشورا، زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت غدیریه از مهمترین زیارتهای مأثوره به شمار میروند. این ادعیه و زیارات، گنجینههایی از معارف ناب و وسیلهای برای برقراری ارتباط عمیق با اهل بیت(ع) هستند.
۶-۴. دیگر مستحبات: زنجیره پیوسته ذکر و عمل
علاوه بر موارد پیشگفته، اعمال و اذکار مستحب دیگری نیز در روایات مورد تأکید قرار گرفتهاند که انجام آنها برکت و نورانیت را به زندگی انسان میآورد.
از جملۀ این اعمال میتوان به تلاوت قرآن کریم، ادامۀ وضو، گفتن اذکاری چون سبحان الله، الحمد لله، لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله، صدقه دادن، خواندن تعقیبات نماز و زیارت قبور مطهر معصومین(ع) اشاره کرد. این اعمال به زندگی روزمرۀ مؤمن، رنگ و بوی عبادی میبخشند.
7. مدیریت مستحبات: از کراهت قطع تا وجوب اتمام
پس از شناخت گستره واجبات و مستحبات، اکنون این پرسش مطرح میشود که اگر فردی عمل مستحبی را آغاز کرد، آیا میتواند به صرف اینکه انجام واجبی پیش آمد، آن را نیمهکاره رها کند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی دقیق احکام مربوط به قطع مستحبات است.۷-۱. اصل اولیه: کراهت قطع مستحب
به طور کلی، قطع کردن عمل عبادی مستحب پس از شروع آن، مکروه است. این کراهت به ویژه در مورد نماز مستحبی و شکستن روزه مستحبی در بعد از ظهر شدیدتر است.
فلسفه این حکم، حفظ حرمت عبادت و پاسداشت ارزش معنوی اعمالی است که برای تقرب به خداوند آغاز شدهاند. وقتی بندهای با نیت قربت، عملی را شروع میکند، این عمل در پیشگاه الهی از ارزش و احترام ویژهای برخوردار میشود.
۷-۲. استثنای مهم: وجوب اتمام برخی مستحبات
در مقابل این اصل کلی، موارد مهمی وجود دارد که قطع عمل مستحب نه تنها جایز نیست، بلکه حرام است و اتمام آن واجب میشود. از جمله این موارد میتوان به این موارد اشاره کرد:
حج و عمره مستحبی: اگر کسی حج یا عمره مستحبی را آغاز کند، بر اساس نظر مشهور، واجب است آن را به پایان برساند و قطع آن جایز نیست.
اعتکاف: اگر فردی اعتکاف را آغاز کند و دو روز اول آن را روزه بگیرد، واجب است روز سوم را نیز روزه گرفته و اعتکاف را به پایان برساند.
این استثناها نشان میدهد که برخی از مستحبات، به دلیل قداست ویژه یا التزامات خاصی که ایجاد میکنند، از چنان اهمیتی برخوردارند که پس از شروع، حکم آنها به واجب تغییر مییابد.
۷-۳. جمعبندی حکمتآمیز
این احکام در نهایت حکمت عمیقی را در مدیریت عبادات نشان میدهند. از یک سو، با کراهت دانستن قطع مستحبات، به ما میآموزند که اعمال عبادی را سبک نشماریم و برای آنها برنامهریزی دقیق داشته باشیم. از سوی دیگر، با وجوب اتمام برخی مستحبات خاص، حدود و مرزهای این حکم را مشخص میکنند. این آموزهها به ما کمک میکنند تا در عین اشتیاق به انجام مستحبات، مسئولیتپذیر و واقعبین باشیم و پیش از شروع عملی، از تبعات و لوازم آن آگاه شویم. [11]
8.تزاحم واجبات و مدیریت فقهی مستحبات در عرصههای اجتماعی
۸-۱. تقدم واجب اجتماعی بر فردی در منظومه تکلیفدر تطبیق اصل تقدم واجبات، گاه مکلف با موقعیتی روبرو میشود که چند واجب به صورت همزمان بر عهدۀ اوست و انجام همۀ آنها ممکن نیست.
در اینجاست که مسئلۀ «تزاحم» مطرح شده و تشخیص اولویت، ضروری مینماید. در چنین مواردی، واجباتی که جنبۀ اجتماعی و مصلحت عمومی در آنها قویتر است، بر واجبات فردی اولویت دارند
[نمونۀ بارز این اولویتبندی، «واجب دفاع از کیان اسلامی» در برابر «واجب تحصیل علم» است. همانگونه که در روایات آمده است، «طلب العلم فریضة علی کل مسلم» [12].
اما هنگامی که دشمن به مرزهای میهن اسلامی حمله کند، دفاع از جان و ناموس مسلمین که از اهم واجبات است، مقدم میشود [13]. این حکم، تجلی عملی «قاعدة اهم و مهم» در فقه اسلامی است.
۸-۲. لزوم عقلانیت و گزینش در عرصه مستحبات
همانگونه که در واجبات، اولویتسنجی ضروری است، در حوزۀ مستحبات نیز باید با عقلانیت و تدبیر عمل کرد. پرداختن افراطی و غیرمنطقی به برخی مستحبات، نه تنها فضیلت محسوب نمیشود، بلکه ممکن است انسان را از واجبات مهمتر بازدارد.
[برای مثال، شرکت در همۀ مراسم عزاداری اگرچه عملی پسندیده است، اما اگر به ترک «صلة ارحام» یا «کمک به معیشت نیازمندان» بینجامد، مورد نکوهش است.
امام حسن مجتبی(ع) در حدیثی نورانی میفرمایند: «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ، فَارْفُضُوهَا» [14] که شامل هرگونه ضرر، از جمله ضرر به واجبات اجتماعی و خانوادگی نیز میشود.
۸-۳. شبههزدایی از مقام و منزلت مستحبات
گاه فهم نادرست از روایات مرتبط با فضیلت مستحبات، به ایجاد شبهات دینی میانجامد. از جملۀ این شبهات، تصور «تضاد میان عزاداری برای سیدالشهدا(ع) با سایر تکالیف شرعی» است.
حال آنکه عاشورا خود تجلیگاه عینی «تقدم واجبات» است؛ چرا که امام حسین(ع) برای احیای واجبِ «امر به معروف و نهی از منکر» قیام نمود و حتی در روز عاشورا نماز را - که خود واجبی بزرگ است - در اول وقت و تحت سختترین شرایط ادا کرد.
بنابراین، عزاداری اصیل برای آن حضرت، باید مطابق با سیرۀ عملی خود ایشان باشد و بهانهای برای ترک واجبات نباشد. امام صادق(ع) در این زمینه هشدار میدهند:
«لَا تَنْقُصُ الرَّجَاءَ وَ لَا تَتَّکِلْ عَلَى الْأَمَانِی... وَ لَا تَتْرُکِ الْعَمَلَ وَ الْإِجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ وَ تَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [15]؛ «امیدوارى را کم مکن و بر آرزوها تکیه منما... و عمل و کوشش و ورع و تقواى خداى عز و جل را رها مکن».
۸-4.ضرورت فهم صحیح نصوص دینی و مراجعه به اهل خبره
کلید حل بسیاری از تعارضات ظاهری در عرصۀ تکالیف، «فهم صحیح» متون دینی است. فهم سطحی و بدون آگاهی از قواعد استنباط، میتواند به انحراف در عمل بینجامد.
از این رو، امامان معصوم(ع) همواره بر رجوع به عالمان و اهل فن تأکید داشتهاند. امام حسن عسکری(ع) میفرمایند: «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ... فَلَهُمُ الْفَتْوَى» [16]؛ «اما کسانی از فقها که خودنگهدار بودهاند... فتوا دادن شأن آنهاست»..
.این تأکید، به ویژه در مورد احادیثی که پیرامون فضایل اعمال وارد شده، اهمیت دوچندان مییابد. قاعده «مَن بَلَغ» نیز که پیشتر شرح داده شد، در همین چارچوب و با رعایت شرایط و ضوابط آن معنا مییابد و هرگز به معنای تشویق به عمل بدون فهم و بصیرت نیست.
۸-۵. آزمون هوشمندی ایمانی در مواجهه با تزاحمات
هوشمندی و ایمان واقعی افراد، به ویژه در مواقع تحیّر و قرار گرفتن بر سر دو راهیها آشکار میگردد. هنگامی که انجام یک عمل مستحب مستلزم ترک یک واجب باشد، یا رسیدن به یک مستحب، تنها از طریق ارتکاب یک حرام ممکن شود، گذر از این آزمون، نیازمند دو کلید است: «مبارزه با هوای نفس» و «تفکر و هوشیاری» [۱۷].
در همین راستا، پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «یَا عَلِیُّ! إِذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَشْتَغِلُونَ بِالْفَضَائِلِ فَاشْتَغِلْ أَنْتَ بِإِتْمَامِ الْفَرَائِضِ» [۱۸]؛
«ای علی! هنگامی که مردم به کارهای مستحب میپردازند، تو به انجام کامل واجبات بپرداز». این روایت به روشنی اولویت استراتژیک واجبات را حتی در فضایی که دیگران به مستحبات مشغولند، مشخص میسازد.
۸-۶. مصادیق عملی: تقدیم ترک حرام بر کسب مستحب
گاه شرایطی پیش میآید که انجام یک عمل مستحب، فرد را در معرض ارتکاب حرام قرار میدهد. در این صورت، عقل و شرع حکم میکنند که آن مستحب ترک شود تا حرامی واقع نگردد.
نمونهای عینی از این حکم، خاطرهای است از یکی از مراجع تقلید که فرمودند: «در دوران اقامتم در نجف، با اینکه آرزوی زیارت قبور نواب اربعه در بغداد را داشتم، اما به دلیل وضعیت نامناسب حجاب و ترس از افتادن به گناه نگاه حرام، از این کار مستحب صرف نظر کردم» [۱۹].
این تصمیم، تجلی عملی «تقدیم ترک حرام بر کسب مستحب» است و نشان میدهد چگونه یک فقیه آگاه، مصلحت حفظ دین و عفت خود را بر یک عمل مستحب - هرچند با فضیلت - مقدم میدارد.
9. قرب فرائض و نوافل و نقش مستحبات در تکامل روحی
۹-۱. تمایز مفهومی قرب فرائض و قرب نوافلانجام واجبات و ترک محرمات، اساس رابطه عبد و معبود را تشکیل میدهد. این مرحله، که از آن به «قرب فرائض» تعبیر میشود، بستر اصلی تحقق «تقوا» و رسیدن به حداقلی از کمال و عبودیت است. در این مرحله، انسان primarily با عقل و تکلیف محض حرکت میکند و خود را ملزم به اطاعت از اوامر و نواهی الهی مینماید.
در مقابل، «قرب نوافل» عرصهای فراتر از تکلیف است. این مرحله، قلمرو «ورع» (پرهیز از مکروهات) و انجام مستحبات است که از روی شوق و عشق به پروردگار صورت میپذیرد. اگر قرب فرائض، وادی عقل و وظیفه است، قرب نوافل، وادی عشق و دل است و انسان را به درجات نهایی قرب الهی میرساند. این دو مقام، اگرچه متمایزند اما در یک سیر تکاملی به هم پیوند خوردهاند.
۹-۲. تقدم وجودی قرب فرائض بر قرب نوافل
دستیابی به قرب نوافل، منوط و مشروط به استقرار در قرب فرائض است. حضرت آیتالله بهجت(ره) در این زمینه میفرمایند: «اگر چشممان را به نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه... دوخته بودیم، کارمان درست بود، علم و محبت و ایمان ما را بالا میبرد» [۲۰].
این بیان نشان میدهد که رسیدن به مراحل بالای محبت (که از ثمرات قرب نوافل است)، نیازمند اتکا بر پایههای مستحکم علم و ایمان (که در پرتو قرب فرائض شکل میگیرد) است.
این تقدم به معنای برتری ذاتی نیست، بلکه یک تقدم رتبی و وجودی است. همانگونه که بنای یک خانه نیاز به اسکلت و پایههای محکم (واجبات) دارد و سپس میتوان به تزئین و آراستن آن (مستحبات) پرداخت، سلوک الی الله نیز بدون پایبندی به واجبات، استحکامی نخواهد داشت. ترک گناه و انجام فرائض، زمینهساز پذیرش و اثرگذاری مستحبات است.
۹-۳. نقش جبرانی و ترمیمی مستحبات
یکی از کارکردهای اصلی مستحبات، جبران کاستیها و نواقص unavoidable در انجام واجبات است. از امام باقر(ع) روایت شده است: «إِنَّمَا جُعِلَتِ النَّافِلَهُ لِیُتَمَّ بِهَا مَا یَفْسُدُ مِنَ الْفَرِیضَهِ» [۲۱]؛ «همانا نافله برای این قرار داده شده که آنچه از فریضه [به سبب نقص] فاسد شده، کامل گردد.»
این نقش جبرانی تنها به نماز محدود نمیشود؛ بلکه روزههای مستحبی کاستیهای روزه واجب، و صدقات مستحبی نواقص واجبات مالی را جبران میکنند. این حکمت، نشان از لطف بیپایان الهی دارد که راه جبران خطاها و قصورهای بندگان را حتی در عبادات واجب نیز گشوده است. بنابراین، مستحبات پوششدهنده نواقصی هستند که به دلیل غفلت یا ضعف نفس در ادای واجبات رخ میدهد.
۹-۴. نقش تکمیلی و تعالیبخش مستحبات
مستحبات افزون بر نقش جبرانی، دارای نقش تکمیلی هستند؛ یعنی کمالاتی وجود دارد که اساساً راه دستیابی به آنها تنها از مسیر مستحبات میگذرد. این همان حقیقت «حدیث قرب نوافل» است که در منابع معتبر شیعه و اهل سنت آمده است.
خداوند متعال در این حدیث قدسی میفرماید:«... إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَهِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ...» [۲۲]؛
«... همانا [بندهام] با نافله به من تقرّب میجوید تا اینکه او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست داشم، من شنوایی او خواهم بود که با آن میشنود و بینایی او که با آن میبیند...»
این روایت نشان میدهد که مستحبات است که بنده را به مقام «محبوبیت» نزد خدا میرساند و آثار وجودی آن، تجلی خداوند در اعضا و جوارح بنده است. این مقام، فراتر از مقام بندگی صرف است و تنها از مجرای عبادات اختیاری و فراتر از تکلیف حاصل میشود.
۹-۵. آثار و برکات پایبندی به مستحبات
التزام عملی به مستحبات، برکات متعددی دارد که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
محو گناهان: همانگونه که قرآن میفرماید: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ» [۲۳] و در روایات آمده نماز شب گناهان روز را از بین میبرد [۲۴]. این اثر پاککنندگی، فضای روح را برای رشد بیشتر آماده میسازد.
تضمین قبولی واجبات: مستحبات، عامل جبران نقصِ «قبولیت» در واجبات میشوند. همانطور که در روایتی آمده: «هیچ نمازی بدون حضور قلب قبول نیست... خداوند متعال این عبادات را به وسیله نافلهها کامل میگرداند» [۲۵]. این نشان میدهد که مستحبات پشتوانهای برای واجبات هستند.
کسب مقام محمود: قرآن کریم در سوره اسراء، بیداری پاسی از شب برای نافله را زمینهساز دستیابی به «مقام محمود» میداند [۲۶]. این مقام، همان درجهای است که پیامبر اکرم(ص) به آن مفتخر شدند.
۹-۶. جمعبندی: سیر تدریجی از تکلیف تا عشق
سفر روحانی بنده به سوی خدا، با قرب فرائض (عبادت از روی تکلیف و عقل) آغاز میشود و با قرب نوافل (عبادت از روی شوق و عشق) به کمال میرسد. واجبات، ستونهای خیمه دین هستند و مستحبات، زیباییها و زینتهای این خیمه. بیتوجهی به واجبات، خیمه را ویران میکند و بیاعتنایی به مستحبات، آن را از زیبایی و شکوه میاندازد.
بنابراین، سالک الی الله باید نخست پایههای تقوا را با انجام واجبات و ترک محرمات استوار کند و سپس، با گام نهادن در عرصه مستحبات، بنای قرب خود را تا بلندای محبوبیت الهی بالا ببرد. این همان مسیر کامل و تمامی است که اهل بیت(ع) ترسیم کردهاند.
10. تحلیل مصادیق امروزی تضییع واجبات در سایه مستحبات
۱۰-۱. محدودیت منابع و لزوم مدیریت عاقلانهامام علی(ع) در کلام حکیمانه خویش قاعده ای اساسی را بیان میفرمایند: «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا» [۲۷]. نکته محوری این حدیث که بسیاری از آن غافلند، توجه به محدودیت منابع انسانی از جمله توان، استعداد و وقت است. هنگامی که این منابع محدود، به شکل گسترده صرف انجام مستحبات گردد، ناخواسته پایههای اصلی تکلیف، یعنی واجبات، سست شده یا به کلی فراموش میشود.
این مسئله تنها به عبادات فردی محدود نمیشود. گاه در سفرهای زیارتی یا مراسم عزاداری، برخی آنچنان در مستحبات غرق میشوند که نمازهای واجب خود را در اول وقت ادا نمیکنند یا با کسالت و شتابزده میخوانند. این مصداق بارز «اضراری» است که امام(ع) از آن نهی فرمودهاند.
۱۰-۲. تحلیل انگیزههای روانی و اجتماعی ترجیح مستحب بر واجب
دلیل اینگونه رفتارها که در آن واجبات قربانی مستحبات میشوند، میتواند ریشه در انگیزههای روانی و اجتماعی داشته باشد. برای نمونه، ممکن است فرد به دلیل علاقه خاص یا نشاط بیشتری که در یک عمل مستحب مییابد (مانند شرکت در کاروانهای زیارتی پرشور)، آن را بر یک واجب کمنشاط (مانند اقامه نماز در اول وقت یا خواندن نمازهای قضا) ترجیح دهد.
همچنین، گاه فشار جامعه یا تمایل به دیده شدن، فرد را به سمت مستحباتی سوق میدهد که عامه مردم آن را بیشتر میپسندند، مانند مشارکت برجسته در امور خیریه مستحب، در حالی که ممکن است همان فرد در پرداخت وجوهات شرعی واجب خود (مانند خمس و زکات) کوتاهی کند. این در حالی است که ثواب واجبات به مراتب بیشتر است، چرا که انجام آنها نشانه تسلیم در برابر فرمان مستقیم پروردگار است.
۱۰-۳. تبیین فقهی قاعده تزاحم و تقدیم اهم
این مسئله در علم اصول فقه تحت عنوان «تعارض اهم و مهم» مورد بحث قرار میگیرد. حکم عقل و شرع در هنگام تزاحم یک عمل مستحب با یک عمل واجب، کاملاً واضح است: باید مهم (عمل مستحب) را رها کرد و به اهم (عمل واجب) پرداخت.
امام صادق(ع) به روشنی این اولویت را بیان میفرمایند: «إِذَا حَضَرَتِ الْمَکْتُوبَةُ فَابْدَأْ بِهَا فَلَا یَضُرُّکَ أَنْ تَتْرُکَ مَا قَبْلَهَا مِنَ النَّافِلَةِ» [۲۸]؛ «هنگامی که وقت نماز واجب فرا رسد، به آن بپرداز و اگر نافلههای پیش از آن را ترک کنی، به تو زیانی نمیرساند.»
فقها نیز به تفصیل در این زمینه بحث کردهاند. به عنوان مثال، در کتاب گرانقدر جواهر الکلام آمده است که خواندن نماز مستحب در وقتی که نماز واجب در خطر فوت شدن است، جایز نیست [۲۹]. انسان آگاه و بیدار کسی است که همواره این ترازوی فقهی و عقلانی را در نظر دارد و اجازه نمیدهد واجباتش قربانی مستحباتش شود.
11. گستره واجبات اخلاقی و تربیتی در منظومه تکلیف
۱۱-۱. تعریف و جایگاه واجبات اخلاقیواجبات در اسلام تنها به عبادات محض و احکام اجتماعی کلان محدود نمیشود، بلکه دایرهای وسیع از بایدها و نبایدهای اخلاقی و تربیتی را نیز در بر میگیرد که زیربنای شخصیت فردی و سلامت جامعه اسلامی است.
این واجبات، پل ارتباطی میان عبادت رسمی و تعامل روزمره انسان با خود، خدا و خلق خدا هستند و التزام به آنها، مقدمهای ضروری برای قبولی بسیاری از عبادات به شمار میرود.
۱۱-۲. دستهبندی واجبات اخلاقی و تربیتی
این واجبات را میتوان در چند محور اصلی دستهبندی نمود:
الف) واجبات مربوط به تهذیب نفس و صفات درونی:
* ترک رذایل اخلاقی مانند تکبر، حسد، دروغ و غیبت [30].
* خوف از خداوند و بازدارندگی از گناه [31].
* از بین بردن آلات لهو و قمار به عنوان مقدمهای برای پاکسازی محیط از گناه [32].
ب) واجبات مربوط به رابطه اعتقادی با خداوند:
* امید به رحمت خداوند [۳3].
* گمان خوب (حسن ظن) نسبت به پروردگار [۳4].
* اعتقاد به قضا و قدر الهی [۳5].
* ج) واجبات مربوط به تعاملات اجتماعی و مسئولیتهای شهروندی:
* کمک به ستمدیده و درماندگان [۳6].
* بیزاری و نفرت عملی یا قلبی از ظالم [۳7].
* نجات جان و مال مؤمن در صورت توان [۳8].
* جلوگیری از اشاعه فحشا در جامعه [۳9].
* پاسخ دادن به سلام [40].
* حفظ حرمت اماکن مقدسه [41].
* راستگویی و صداقت در گفتار و رفتار [42].
د) واجبات بهداشتی و فقهی شخصی:
* اجتناب از نجاسات [43].
* ختنه کردن برای مردان [۴4].
۱۱-۳. جمعبندی: پیوند اخلاق و عبادت
این فهرست گویا نشان میدهد که شریعت جامع اسلام، برای رسیدن انسان به کمال، همه جوانب زندگی او را در نظر گرفته است.
قاعده کلی «تقدم واجبات بر مستحبات» در این عرصه نیز جاری است؛ برای نمونه، ترک غیبت (واجب اخلاقی) بر خواندن نماز مستحبی اولویت دارد، یا کمک به مظلوم (واجب اجتماعی) میتواند از پرداختن به یک مستحب فردی مهمتر باشد.
بنابراین، تربیت نفس و انجام وظایف اخلاقی، نه تنها عملی مستحب، که گاه واجبی است که پایههای دیگر اعمال نیک را استحکام میبخشد.
نتیجه:
بررسی انجام شده در این مقاله به روشنی نشان داد که قاعده «تقدم واجبات بر مستحبات»، یک دستورالعمل ساده مقطعی نیست، بلکه یک «نظام مدیریت عبادات» است که بر مبانی روایی استوار بوده و از انسجام فقهی کامل برخوردار است.این پژوهش از سویی بر وسعت دایره واجبات، از عبادات فردی گرفته تا مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی، تأکید کرد و نشان داد که اولویتدهی به مستحبات در هیچ موردی نباید به این اساس خللی وارد کند.
از سوی دیگر، تبیین جایگاه ممتاز مستحبات در مقام «قرب نوافل» و «جبرانکنندگی نواقص»، این حقیقت را آشکار ساخت که این قاعده به معنای نادیده گرفتن مستحبات نیست، بلکه منظری حکیمانه برای «مدیریت منابع محدود معنوی» بنده است.
بنابراین، مکلف آگاه کسی است که با هوشمندی ایمانی، در عرصه تزاحمها، واجب را بر مستحب مقدم میدارد، تا هم از سقوط در ورطه تضییع فرائض در امان بماند و هم با چیدمانی صحیح، پلههای ترقّی را در مسیر قرب الهی، از «مقام تکلیف» تا «مقام محبوبیت»، به تدریج و با استحکام بپیماید.
در یک خط بیان کنید که .در این مقاله م خواهیم به.......اشاره کنیم...یا بررسی می شود
فهرست ارجاعات:
۱] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۴۵[۲] الرسائل العشر، شیخ انصاری، ص ۱۵۳
[3] جواهر الکلام، ج ۹، ص ۷۴
[4] الکافی، ج ۲، ص ۸۷
[5] موسوعة الفقه الاسلامی، ج ۱، ص ۲۳۴
[6] فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ۳، ص ۴۵۶
[8] قمی، کلیات مفاتیح الجنان، نشر اسوه، ص۱۴۱
[9] بنی هاشمی خمینی، رساله توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۹۶۷
[10] یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۴۷۵
[۱1] شهید اول، القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۹۹، قاعده ۳۹
[12] بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۷۷.
[13] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۵۱.
[14] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۴۵.
[15] الکافی، ج ۲، ص ۶۹.
[16]احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۶۰.
[۱۷] ر.ک: مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، بخش اخلاق و مواعظ.
[۱۸] میزان الحکمة، ج ۸، ص ۳۱۸۴، ح ۱۵۸۲۸.
[۱۹] برگرفته از خاطرات مکتوب و شفاهی از جلسات استفتاء.
[۲۰] به نقل از: پرسمان سوالات شرعی و اعتقادی
[۲۱] جامع احادیث الشیعه، ج ۷، ص ۱۱۶
[۲۲] اصول کافی، ج ۲، ص ۳۵۲
[۲۳] سوره هود، آیه ۱۱۴
[۲۴] جامع احادیث الشیعه، ج ۷، ص ۱۰۷
[۲۵] جامع احادیث الشیعه، ج ۷، ص ۱۳۵
[۲۶] سوره اسراء، آیه ۷۹
[۲۷] تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۴۵
[۲۸] وسائل الشیعة، ج ۴، ص ۱۲۳
[۲۹] جواهر الکلام، ج ۷، ص ۲۵۰
[30] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۵۰۹
[31] ر.ک: الکافی، ج ۲، ص ۶۷
[32] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۷، ص ۳۳۸
[۳3] ر.ک: غرر الحکم، ح ۵۲۴۱
[۳4] ر.ک: الکافی، ج ۲، ص ۵۸
[۳5] ر.ک: اصول کافی، ج ۱، ص ۱۵۸
[۳6] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۴۳
[۳7] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۴۰۷
[۳8] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۵۹
[۳9] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۱، ص ۴۱۵
[40] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱۲، ص ۶۱
[41] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۳، ص ۴۸۶
[42] ر.ک: الکافی، ج ۲، ص ۳۳۹
[43] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۱، ص ۲۲۳
[۴4] ر.ک: وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۴۱۶