مقدمه: ضرورت بازخوانی اندیشه میرزا نائینی در افق امروز حوزه
بیان مسأله
با وجود جایگاه بلند میرزای نائینی در تاریخ اندیشه فقهی و سیاسی شیعه، واقعیتی تلخ این است که دههها نام او در میان همردیفانش به فراموشی سپرده شد؛ فقیهی که روزی، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «فضای نجف را پُر کرده بود از حرف و فکر خود»، اما «بعد بکلّی ایشان از حوزه کار و فکر و اشتهار علمی تقریباً متروک ماند».این پرسش اصلی مقاله است که: چرا چنین چهرهای در حافظه علمی حوزه مهجور ماند و چگونه میتوان نگاه مقام معظم رهبری را به عنوان بازخواننده بزرگ اندیشه میرزای نائینی، نصب العین بازسازی فکری در حوزه قرار داد؟
این مهجوریت، یک آسیب صرفا تاریخی نیست، بلکه حکایت از انقطاع در رسالت حوزوی دارد؛ انقطاعی که منجر به تفکیک میان دو رکن اساسی اندیشه نائینی شد: یکی، اصولیگرایی مبتنی بر نظم فکری و دیگری، ورود جسورانه به عرصه سیاست دینی مبتنی بر مبانی اجتهادی.
بازخوانی اندیشه میرزای نائینی از منظر رهبر انقلاب، تلاشی است برای احیای این پیوند حیاتی در زمانه ما که نیازمند فقاهت تمدنساز است.
ضرورت بحث
مقام معظم رهبری در دهههای اخیر بارها بر بازگشت حوزه به قلههای فقاهتِ تمدنساز تأکید کردهاند. تحلیل بیانات ایشان درباره میرزای نائینی، تنها بازشناسی یک شخصیت تاریخی نیست، بلکه نوعی «بازتعریف رسالت اجتهاد شیعی» است.میرزای نائینی، نمونه فقیهی است که هم در قله اصول فقه ایستاد و هم در متن میدان سیاست دینی حضور یافت؛ تجسم «فقیه ناظر به جامعه»، الگویی که رهبر انقلاب بر احیای آن در عصر جمهوری اسلامی تأکید دارند.
ضرورت این بازخوانی از سه منظر قابل بررسی است:
۱. علمی: میرزای نائینی، نقطه عطف در سیر منطقی اصول فقه است. فقدان شناخت کافی از «شاکلهسازی» او، به پراکندهگویی در تحقیقات اصولی منجر شده است.
۲. تاریخی ـ سیاسی: او پیشگام ارائه نظریه حکومتداری مبتنی بر شرع در عصر غیبت کبری است که به شکل متحولشده در ساختار جمهوری اسلامی پیاده شده است.
۳. تربیتی: میرزای نائینی، نماد فقیهی است که علم را نه فقط با نگارش کتاب، بلکه از طریق تربیت مستمر شاگردان برجسته به نسلهای بعدی منتقل کرد.
هدف از نگارش مقاله
هدف اصلی این نوشتار، استخراج مولفههای الگوی علمی و عملی از دید رهبر انقلاب درباره میرزای نائینی است: شاکلهسازی اصولی، تربیت شاگرد، عقلانیت فقهی، و اندیشه حکومتی مبتنی بر ولایت و نظارت مردمی.این مقاله درصدد است نشان دهد که چگونه میتوان از نگاه رهبر فرزانه انقلاب به میرزای نائینی، «منش اجتهادی انقلاب اسلامی» را بازفهم کرد.
این استخراج براساس رویکردی تحلیلی انجام میشود که در آن، هر یک از ابعاد سهگانه (علمی، تربیتی و سیاسی) میرزای نائینی، در پرتو بیانات مقام معظم رهبری، مورد واکاوی قرار میگیرد و در انتها، مدلی جامع برای نقشآفرینی فقیه در عصر حاضر ارائه میگردد.
این تحلیل از منظر تاریخ حوزههای علمیه و با تکیه بر مبانی اجتهاد شیعی، نقش میرزای نائینی را در امتداد فقاهت تاریخساز شیعه و تبیین نگاه راهبردی رهبر انقلاب به این عالم عامل روشن میکند.

۱. میرزای نائینی در هندسه تاریخی فقاهت شیعی
رهبر انقلاب از مرحوم میرزای نائینی به عنوان «یکی از استوانههای رفیع حوزه کهن نجف» یاد کردند. برای فهم این تعبیر، باید جایگاه تاریخی او را در جریان هزارساله اجتهاد شیعه بررسی کرد.از منظر تاریخنگاری حوزه، دوره نائینی مصادف با عصر شکوفایی دوم نجف پس از دوران شاگردان مرحوم آقا باقر بهبهانی است؛ عصری که بزرگانی چون بحرالعلوم، کاشف الغطاء، صاحب جواهر و شیخ انصاری در آن درخشیدند.
مقام معظم رهبری در بیاناتشان این خط تاریخی را روشن میکنند: «از حدود دویست سال قبل به این طرف... حوزه نجف یک حیات و نشاط علمی بیشتری پیدا کرد... مثل امثال شیخ انصاری، صاحب جواهر، مرحوم آخوند.»
سپس با صراحت میافزایند: «این بزرگوار، مرحوم آقای نائینی، از این شخصیتها است؛ یعنی از آن افراد ممتاز و برجسته این سالها است.»
این بیان صریح، میرزای نائینی را در ردیف قلههای اصول فقه مینشاند، اما در نگاه رهبر انقلاب، فراتر از قله علمی، او مبداء شکلدهنده به نسل جدیدی از فقهاست که از دل تفکرش بالیدند.
تحلیل تاریخی: میرزای نائینی، طراح هندسی نوین اصول فقه
میرزای نائینی نه تنها بر مبانی پیشین شرح نوشت، بلکه در دستگاه اصول فقه «طرح هندسی نوین» ارائه داد که پایهگذار شیوه نظمیافته در تحقیق اصول شد. همین نظم در دهههای بعد سرمشق اصولیان معاصر گردید.در تبیین جایگاه تاریخی، باید به این نکته توجه داشت که دوران نائینی، دوران گذار از فقه سنتی مبتنی بر استدلال محدود به عصر ظهور مبانی جدید عقلی در اصول بود. در این بستر، نائینی با هوشمندی تاریخی، توانست نقاط قوت مکاتب پیشین، از جمله مکتب محقق نائینی و سپس شیخ انصاری را با نوآوریهای خود ترکیب کند.
رهبر انقلاب با اشاره به فضای حاکم بر حوزه نجف پس از شیخ انصاری، تأکید میکنند که نائینی توانست «توازن» میان دو جریان فکری غالب برقرار سازد. این توازن، نه به معنای سازش، بلکه به معنای ارتقای سطحی بود که بتواند تمام ابعاد استدلال فقهی را پوشش دهد.
جایگاه او، جایگاه «تکمیلکننده دوره اصول» است، دورهای که پس از او، شاگردانش آن را به ایران منتقل کردند. نائینی، سنگ بنای اصلی فقاهت قرن چهاردهم شمسی شد، پیش از آنکه امام خمینی آن را وارد مرحله جدیدی (ولایت فقیه) نماید.

۲. نوآوری اجتهادی و نقش شاکلهسازی در علم اصول
مقام معظم رهبری، ویژگی محوری نائینی در بعد علمی را چنین بیان کردند: «خصوصیت مهم ایشان در جنبه تخصصی ایشان که همان علم فقه و بخصوص اصول است، شاکلهسازی است.»تعبیر کلیدی «شاکلهسازی»، که کمتر در ادبیات سنتی علم اصول به کار رفته، از بار معرفتی خاصی برخوردار است: یعنی ایجاد صورتبندی فکری برای مبانی اصول، نه صرفا افزودن مسألهای تازه.
رهبر انقلاب در ادامه، توضیح میدهند: «ایشان مبانی اصولی را با یک شاکله جدیدی، با یک فکر نویی، با یک نظم نوینی، با مقدّمهسازیهایی درباره هر مطلب بیان میکنند... وارد هر مسألهای که میشوند با نظم و مقدّمات کامل پیش میبرند.»
این نظم و تراکم فکری موجب میشود درس او در نجف، پس از درس آخوند خراسانی، پویاترین حلقه فقهی شود.
تحلیل مفهوم شاکلهسازی و نظاممندی اصول فقه
سه جنبه در تعبیر رهبر انقلاب قابل تأمل است:۱. نوآوری شکلی و محتوایی: میرزای نائینی نه تنها محتوا را سامان داد، بلکه شیوه بیان فقاهت را هم علمیتر کرد. شاکلهسازی به معنای ارائه یک «نقشه راه» برای ورود به هر بحث اصولی است. این نقشه تضمین میکند که محقق از مقدمات بدیهی به نتایج پیچیده برسد، بدون آنکه مسیر منطقی گم شود. به عنوان مثال، در بحث استصحاب، نائینی ساختار مقدمات تبیین حجیت، شمول و جریان را بهگونهای مرتب میکند که امکان نقد یا بسط آن برای نسلهای بعدی فراهم شود.
۲. نظاممندی و مقدمهنگاری: نگاه او خطی نبود؛ از مقدمات عقلی به فروع نقلی سیر میکرد. این روش، عقلانیت را در صدر روششناسی اصولی قرار میدهد. در بحث حجیت خبر واحد، نائینی به دنبال ایجاد چارچوبی بود که در آن، حجیت از خود خبر نشأت نگیرد، بلکه از قواعد عقلی لزوم اطاعت از امارهای که شارع بر آن بنا نهاده است، استنتاج شود. این ساختار، در تضاد با رویکردهای متقدمتر بود که گاه حجیت را به امارات منسوب میکردند.
۳. زبان انتقال: مقام معظم رهبری با ظرافت یادآور میشوند که نائینی در نجف، اصول را فارسی تدریس میکرد ولی «طلاب فراوان عرب در درس او حاضر بودند». این نشان از قدرت بیانی دارد که مرز زبانی را شکست و به منطق عقل مشترک رسید. این توانایی در تبیین، نشان میدهد که نظم فکری او نه مخصوص یک قوم یا زبان، بلکه جهانی و جهانیشدنی بود.
میرزای نائینی و اصول نوظهور
مرحوم میرزای نائینی در مباحثی نظیر حجیت ظن و مباحث مربوط به قواعد فقهی نوظهور (مثل تزاحم) نیز ابتکار عمل به خرج داد. مقام معظم رهبری با تأکید بر این شاکلهسازی، عملا حوزه را به دو نکته دعوت میکنند:الف) دروس اصول باید از حالت متفرق خارج شده و یک بنای منسجم عقلانی داشته باشند.
ب) پژوهش اصولی باید به دنبال کشف ساختارهای زیربنایی باشد، نه صرفا طرح مسائل جدید.
این ویژگی همان است که حوزههای معاصر از آن فاصله گرفتهاند؛ نائینی در روش تدریس خود الگویی از عقلانیت اجتهادی منظم و همزمان آزاد ارائه داد. از همین رهگذر است که رهبر انقلاب، حوزه را به «احیای روش نائینی در تحقیق اصول» فرا میخوانند، یعنی بازگشت به نظام علمی استدلالی، نه تکرار محفوظات.
ایشان در مقام تعریف جایگاه نائینی در تاریخ علم اصول، او را پس از شیخ انصاری، در جایگاهی میبینند که ضرورت تغییر روش استنباط را درک کرده بود.

۳. میرزای نائینی و مکتب تربیت شاگردان برجسته
رهبر انقلاب در بخش دیگری از بیاناتشان میفرمایند: «به نظر من یکی از خصوصیات مهم مرحوم آقای نائینی، تربیت شاگرد است. بنده کمتر چنین چیزی سراغ دارم.»این سخن، مقدمه تبیین یکی از حلقات گمشده در حوزه امروز است: الگوی تربیت فقیه جامع الشرایط.
تحلیل تربیتی: خلق مرجعیت جمعی
در بیان مقام معظم رهبری، نائینی تنها مدرس نبود؛ سازنده ذهنهای فقیهانه بود. از ایشان شاگردانی برخاستند که مراجع بعدی نجف شدند. معظم له میفرمایند: «تقریبا همه مراجع موجود آن روز نجف شاگردهای ایشان بودند؛ از آیت الله خویی، مرحوم حکیم، سید عبدالهادی، میرزا باقر زنجانی، حسین حلی و دیگران...»این گستره نشان میدهد که میرزای نائینی توانست «نسبت انتقالی» بین حکمت، اصول و سیاست ایجاد کند. او شاگرد را صرفا متعلم نمیخواست؛ افقنگری در تفقه را میخواست. این ویژگی، نائینی را از بسیاری از فقهای بزرگ ممتاز میسازد که شاید تمرکزشان بر فردی بود. نائینی توانست یک «نسل مرجع» را پرورش دهد.
ابعاد تربیت در مکتب میرزای نائینی از دیدگاه مقام معظم رهبری
۱. انتقال روح اجتهاد: نائینی شاگردان را وامیداشت که تنها نظریه او را نپذیرند، بلکه در ادامه مسیر او، نقاط ضعف را شناسایی کنند و به توسعه شاکله فکری بپردازند. شاگردان او در طول دههها توانستند در فقه و اصول نظریات مستقل و قدرتمندی ارائه دهند.۲. همگرایی علمی و تقوایی: تربیت نائینی مبتنی بر تلفیق علمِ بیمانند او با تقوای مثالزدنی بود. رهبر انقلاب در جای دیگری اشاره کردهاند که شاگردان او، همگی دارای درجات عالی از ورع و دقت شرعی بودند. این پیوند، همان چیزی است که فقه را از حالت صرفا نظری خارج کرده و آن را به عملکرد اجتماعی هدایت میکند.
۳. اهمیت انتقال نسل: مقام معظم رهبری با تأکید بر اینکه "تقریبا همه مراجع موجود آن روز شاگردان او بودند"، به این نکته حیاتی اشاره دارند که نائینی فهمیده بود ماندگاری یک مکتب در انتقال صحیح آن به نسل بعد است. او میراث اصولی آخوند خراسانی را زنده نگه داشت و آن را به شکل قویتر و منعطفتر تحویل داد.
رهبر انقلاب تربیت شاگرد را «یکی از خصوصیات ممتاز ایشان» دانسته و آن را همسنگ نبوغ علمی او میدانند. تحلیل این نگاه مینمایاند که مقام معظم رهبری، بر خلاف قرائتهای صرفا معرفتی از نائینی، او را «معلم امت» میشناسند: فقیهی که علم را در نسلها جاری کرد.
این درس برای حوزههای امروز، تأکید بر اهمیت رسالت معلمی و لزوم تربیت نسلی است که توانایی تئوریهپردازی در نظام نوپای اسلامی را داشته باشند.

۴. میرزای نائینی و اندیشه سیاسی در «تنبیه الامّه»
در ادامه بیانات، رهبر فرزانه انقلاب به بخش استثنایی شخصیت نائینی اشاره میکنند: «او یک نقطه شخصیّت استثنائی دارد... و آن مسأله سیاسی است؛ آن به اصطلاح اندیشه سیاسی است. اندیشه سیاسی غیر از گرایش سیاسی است.»مرزبندی اندیشه و گرایش سیاسی
مقام معظم رهبری میان دو سطح تمایز نهادهاند: عدهای «گرایش سیاسی» دارند، ولی «فکر سیاسی» ندارند. میرزای نائینی دارای فکر سیاسی بود؛ او در عصر نجفِ پس از سیدجمال، بجای هیجان سیاسی، «فقه سیاسی» را بنیادی کرد. اندیشه سیاسی او از بطن اصول فقه و مبانی ولایت استخراج شده بود.رهبر انقلاب تصریح میفرمایند: «آقای نائینی اندیشه سیاسی داشت، فکر سیاسی داشت. این تنبیه الامّه واقعا مظلوم واقع شده.» و سپس با ستایش از مرحوم آیت الله طالقانی که این اثر را احیا کرد، میگویند: «ولی تا الان هم این کتاب همچنان مهجور است در حالی که کتاب مهمّی است.»
مهجوریت این اثر، در نگاه حکیمانه مقام معظم رهبری، نشان از آن دارد که حوزه در برههای از زمان، از پیوند فقه با سیاست فاصله گرفته بود.
تحلیل ساختار حکومت در نگاه نائینی بر اساس بیانات رهبر انقلاب
ائمه فقه سیاسی شیعه همواره تلاش کردهاند تا حکومتی را ترسیم کنند که در عین مشروعیت الهی، دارای کارآمدی بشری نیز باشد. نائینی با استفاده از مبانی «ضرورت حکومت برای حفظ نظم» (نظریه حکومتی شیعی)، ساختار مدنظر خود را تبیین کرده است. مقام معظم رهبری چند محور اصلی از اندیشه تنبیه الامّه را برمیشمارند:۱. ضرورت تشکیل حکومت اسلامی: «ایشان معتقد به تشکیل حکومت اسلامیاند... در بیاناتشان تصریح دارند.» این موضع، نقطه عطفی نسبت به نظریههای سکولار یا صرفا اعتراضی مشروطه بود. نائینی فقیه را در جایگاه آمر به تشکیل حکومت مینشاند، نه صرفا ناظر بر قانونگذاری.
۲. مرکزیت ولایت در محتوا و شکل حکومت: «نقطه اصلی حکومت اسلامی مسأله ولایت است؛ تعبیر میکنند به حکومت ولایتیّه در مقابل مالکیّت استبدادیّه.» این تعبیر «ولایتیّه» نشان میدهد که نائینی محوریت مشروعیت را در «ولایت» میداند، یعنی حکومتی که بر اساس مبانی شرعی و تحت نظارت فقهی شکل میگیرد. این ولایت، غیر از سلطنت ملوک استبدادی است که صرفا بر اساس قدرت اداره میکنند.
۳. نظارت ملی و مشارکت عمومی: «ایشان معتقدند که حکومت باید تحت نظارت باشد... مجلس مبعوثان که مردم تشکیل میدهند باید قانون وضع کند، ولی قانون تا به تأیید علما نرسد، اعتبار ندارد.» این همان نقطه تمایز میان مشروطه غربی و مشروطه نائینی است: اسلامیت شرط اصلی اعتبار قانونگذاری است. این مکانیزم نظارت، همان ریشه «نظارت فقها بر مصوبات» در فقه سیاسی معاصر است.
۴. وجوب شرعی مشارکت سیاسی: «میگویند که انتخابات مردم واجب است، به مناسبت مقدمه واجب بودن.» نائینی فهمید که در عصر غیبت، «حفظ نظام» مستلزم مشارکت فعال در ساماندهی قوای زمینی است. اگر مردم در شکلگیری مجلس نقش نپذیرند، امر حکومت به دست مستبدان میافتد که نهایتا منجر به نقض شریعت خواهد شد. لذا مشارکت از یک امر عرفی به یک وظیفه شرعی تبدیل میشود.
تحلیل تطبیقی نظریه ولایتیّه میرزای نائینی با نظریه ولایت فقیه
میرزای نائینی، ولایت را در سطح «حکومت مشروع و نظارت فقیهان» تبیین کرد؛ مقام معظم رهبری در تحلیل این نظریه، آن را مقدم بر نظام ولایت فقیه فعلی دانسته ولی در همان امتداد فقهی ارزیابی میکنند: حکومت ولاییِ نائینی، پایه نظریه ولایت فقیه است که در قرن بعد در انقلاب اسلامی تحقق یافت.اگر نظریه امام خمینی را «حکومت فقیه جامع الشرایط» بدانیم، نظریه نائینی (ولایتیّه) را میتوان «شرط نظارت فقیه بر حکومت مردمی» در نظر گرفت. رهبر انقلاب با برجستهسازی این نقطه، نشان دادند که تفکر نائینی به صورت طبیعی به ساختار جمهوری اسلامی منتهی میشود و این انقطاعی که دههها در حوزه رخ داده بود، در واقع یک انحراف موقتی از مسیر تاریخی بوده است.

۵. تقابل اندیشه نائینی با انحراف مشروطه
در پایان، مقام معظم رهبری به ماجرای جمعآوری کتاب «تنبیه الامّه» اشاره کرده و آن را برآمده از ناامیدی میرزای نائینی از انحراف مشروطه دانستند: «خیلی سادهلوحانه است که کسی خیال کند فقیهی با این اقتدار... کتابی بنویسد، بعد آنقدر از نظر برگردد که کتاب را جمع کند!» ایشان توضیح میدهند که علت نه جمعآوری علمی، بلکه واکنش به «مشروطه تحریفشده انگلیسی» بود.این تبیین تاریخی مهم است؛ زیرا رهبر انقلاب با این سخن، قرائتی انقلابی از رفتار میرزای نائینی ارائه میدهند. او از «مشروطه الهی» دفاع میکرد، نه از نسخه استعماری آن.
معظم له میفرمایند: «آنچه آنها دنبالش بودند، حکومت عدالت بود، رفع استبداد بود... کلمه مشروطه را انگلیسها آوردند.» از این نگاه، میرزای نائینی همان قدر ضد استبداد است که ضد استعمار.
تحلیل رهبر انقلاب از رفتار سیاسی- تاریخی میرزای نائینی
زمانی که محمدعلی شاه قاجار مجلس را به توپ بست، میرزای نائینی و دیگر مراجع بر ضرورت مقاومت در برابر استبداد و حمایت از تشکیل مجلسِ مبتنی بر شریعت تأکید کردند. اما هنگامی که مشروطه دوم تحت نفوذ قوای خارجی (بهویژه بریتانیا) قرار گرفت و مواد قانونی آن به گونهای تغییر کرد که حاکمیت شرعی محدود و حاکمیت عرفی (و غربی) تقویت شد، نائینی موضع سخت گرفت.جمعآوری کتاب (که احتمالا به معنای عدم ترویج فعال آن پس از تحریف رخ داد)، در این تحلیل، عقبنشینی از اصول فقهی نبود؛ بلکه اعتراض فقیهانه به انحراف فقه سیاسی از مسیر شرعی بود. نائینی میدید که دستمایه نظریهاش (ولایتیّه) به ابزاری برای استقرار یک حکومت غیرمطلوب از منظر اسلامی تبدیل شده است.
این تحلیل از سوی رهبر فرزانه انقلاب، این درس بزرگ را به ما میدهد که فقیه باید در برابر تحریفات تاریخی که هدف اصلی اندیشهاش را وارونه میکنند، سکوت نکند. میرزای نائینی نه تنها یک نظریهپرداز، بلکه یک کنشگر هوشیار بود که از طریق سکوت و عدم تأیید، به جامعه پیام داد که مسیر جاری، مسیر مشروع نیست.

۶. سلوک اخلاقی و عرفانی نائینی در نگاه رهبر انقلاب
مقام معظم رهبری در جمعبندی بیاناتشان، پس از تبیین علمی و سیاسی، به ساحت معنوی میرزای نائینی اشاره کردند: «به نظر من ایشان یک فقیه استثنائی است، یک ملّای بزرگ است... اهل معنا بودند... ارتباط با آخوند ملّاحسینقلی، با مرحوم جهانگیرخان... گفته شد نماز شب فوقالعادهای داشت.»در این بخش، معظم له با نگاهی شهودی، نسبت میان زهد شخصی و بصیرت اجتماعی را در نائینی نشان میدهند. از نظر ایشان، «همینها کمک میکند به پیدا کردن راه درست.» این جمله کلیدی، بنیان تربیتی حوزه را روشن میکند: هیچ فقاهتی بدون تهجد و معرفتِ اخلاصمند، به ولایت منتهی نمیشود.
پیوند مناجات و اجتهاد
این نگاه، تفکیک میان عالمِ صرف و عالمِ عامل را در گفتمان رهبر انقلاب نشان میدهد. نائینی که قادر به خلق «شاکله جدید اصولی» است، باید متصل به منبعی ماورایی باشد تا مرز میان ظنهای شخصی و حکم شرعی را تشخیص دهد.۱. تأثیر سلوک بر استدلال: در مسائل پیچیده اصولی که محل تلاقی عقل و کشف شهودی است، خلوص باطن فقیه، معیار سنجش صحت استدلال میشود. نماز شب نائینی، ابزار او برای تصفیه ذهن از تعلقات دنیوی بود که در نتیجه آن، توانست حکمی چون لزوم تشکیل حکومت را در عصر غیبت صراحتا اعلام کند.
۲. اهمیت اساتید عرفان: ارتباط با عارفان بزرگ قرن اخیر مثل آخوند ملاحسینقلی همدانی و جهانگیرخان قشقایی، نشان میدهد که نائینی از بنیان، بر پیوند میان فقه و عرفان تأکید داشت. این پیوند در نگاه مقام معظم رهبری، امضایی بر این اصل است که فقیه باید جامعیت داشته باشد؛ یعنی هم باید در مقام بیان و استدلال قوی باشد و هم در مقام سلوک و اخلاص.
این ابعاد معنوی، به میرزای نائینی آن جسارت را داد که در مسائل سیاسی که تمام مراجع سنتی از ورود مستقیم به آن طفره میرفتند، نظریهای ارائه دهد که دقیقا مطابق با نیاز زمان باشد؛ چرا که «اخلاص او را نگه داشت» از اینکه گرفتار بازیهای سیاسی صرف شود.

۷. تداوم جریان فکری نائینی در قم و مشهد معاصر
در پایان این دیدار مهم، رهبر انقلاب به زنده ماندن اندیشه نائینی توسط آیت الله میلانی و شاگردان مکتب مشهد اشاره میکنند و میگویند: «مرحوم آقای میلانی انصافا اسم آقای نائینی را در مشهد زنده کرد.» این بخش اهمیت دارد؛ زیرا ارتباط مستقیم اندیشه میرزای نائینی با تحول در فضای علمی حوزههای علمیه ایران معاصر را نشان میدهد.امتداد اندیشه میرزای نائینی در مکتب مشهد و قم
انتقال اندیشه نائینی از حوزه نجف به حوزه مشهد: پس از رحلت میرزای نائینی، اگرچه در نجف، شاگردان برجستهای چون آیت الله خویی پرورش یافتند، اما فضای کلی حوزه به سمت احتیاط فقهی و دوری از ورود مستقیم در سیاست رفت. اما در ایران، مسیر دیگری شکل گرفت.مقام معظم رهبری، یادآور میشوند که پس از مهاجرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی، مشهد «از سیطره افکار آخوند خارج شد و با آوردن حرفهای آقای نائینی، حرفهای نو مطرح شد». آیت الله میلانی، که خود از شاگردان برجسته نائینی در نجف بود، اندیشههای او را به ایران منتقل کرد. این امر باعث شد که در حوزه مشهد، جریان اصولگرایی نائینی با رویکردی فعالتر و متصل به مباحث سیاسی مطرح شود.
تأثیر اندیشه نائینی بر حوزه قم: این جریان فکری، به تدریج به حوزه علمیه قم نیز سرایت کرد و توانست مبانی نظری انقلاب اسلامی را در زمینههایی مانند فقه حکومتی تقویت کند. بسیاری از فقهای دوران اخیر که بر لزوم تشکیل حکومت تأکید دارند، به طور مستقیم یا غیرمستقیم از مکتب نائینی الهام گرفتهاند.
رهبر فرزانه انقلاب با برجسته کردن نقش آیت الله میلانی و تداوم تفکر نائینی در مشهد، در واقع چهارچوبی تاریخی ارائه دادند که نشان میدهد اندیشه حکومتساز نائینی هیچ گاه به کلی منقطع نشد، بلکه از طریق کانالهای مشخصی به انقلاب اسلامی منتقل گردید.
به تعبیر دیگر، «امتداد تفکر نائینی» در انقلاب اسلامی قابل ردیابی است. این تداوم نشان میدهد که نائینی صرفا یک شخصیت تاریخی نیست، بلکه پدر فکری یکی از پایههای نظری جمهوری اسلامی (نظریه ولایت فقیه) است.

نتیجهگیری:
نائینی به مثابه الگوی فقیه تام در اندیشه رهبر انقلاب
تحلیل جامع بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دستاندرکاران کنگره بینالمللی میرزای نائینی، نشان میدهد که در نگاه ایشان، میرزای نائینی فقط یک اصولی بزرگ یا نظریهپرداز سیاسی نیست، بلکه «نمونه کامل عالم عامل» است که در سه ساحت به کمال رسید:۱. در علم اصول: بنیانگذار نظام منسجم اجتهادی با رویکرد عقلانی ـ الهی (شاکلهسازی).
۲. در تربیت شاگرد: صاحب مکتب انسانی در پرورش مرجعیت جمعی و انتقال علم زنده (معلم امت).
۳. در سیاست اسلامی: نظریهپرداز ولایت و نظارت فقیه و پیشآهنگ جمهوری اسلامی (فقیه سیاسی).
به همین سبب، رهبر انقلاب تأکید میکنند که حوزهها باید ابعاد علمی، عملی و سیاسی این فقیه را روشن کنند. رسالت امروز حوزه در تداوم همین سه محور است: بازسازی نظم علمی، احیای تربیت نسلی و استنباط سیاست دینی از بطن فقه.
راهکارهای پیشنهادی برای حوزههای علمیه بر اساس الگوی نائینیشناسی رهبر انقلاب
برای عملیاتی کردن این بازخوانی در ساختار آموزشی و پژوهشی حوزه، راهکارهای زیر ضروری به نظر میرسد:۱. تدوین دورههای تخصصی در فقه سیاسی و اصول حکومتی، با محوریت «تنبیه الامّه» و تطبیق آن با فقه نظام اسلامی. این دورهها باید مستقیما به رابطه «ولایتیّه» نائینی و «ولایت فقیه» بپردازند.
۲. آموزش الگوی شاکلهسازی در روش تدریس و تحقیق اصول؛ تنظیم نظام سرفصلها با تأکید بر ترتیب منطقی دروس به تقلید از میرزای نائینی، به گونهای که مقدماتِ هر بحث، به طور کامل و مستقل طرح شوند. برای مثال، در هر مبحث اصولی، لازم است بخش «مقدمات عقلی» و «نظم استدلال» نائینی به صورت درس مستقل تدریس شود.
۳. تأسیس «مرکز مطالعات میرزا نائینی» برای گردآوری آثار شاگردان او (نظیر آثار آیت الله میلانی در مشهد و آثار مراجع نجف) و استخراج نظام تربیتی ایشان. این مرکز باید بر بعد عملی و سیره اخلاقی ایشان تمرکز کند.
۴. احیای معنویت تهجد در کنار فقاهت، زیرا در نگاه رهبر انقلاب، «نماز شب میرزای نائینی» بخشی از فقاهت اوست نه جدای از آن. باید برنامههایی برای تلازم علم و تقوا در سرفصلهای اخلاق عملی ارائه شود.
۵. بازخوانی تطبیقی نظریه ولایت فقیه در آثار میرزای نائینی و امام خمینی، برای وحدت گفتمانی حوزه و انقلاب. لازم است نشان داده شود که چطور نظریه «ولایتیّه» میرزای نائینی، با تقویت مفهوم «نظارت عمومی» به نظریه «حکومت مطلقه فقیه» امام خمینی تکامل یافته است.
سخن پایانی:
میرزای نائینی در نگاه رهبر انقلاب، چهرهای است که میان سه قله علم، عمل و سیاست پلی ابدی ساخته است. او نشان داد که فقیه میتواند هم معلم باشد، هم مجاهد و هم عارف.مقام معظم رهبری در بازخوانی اندیشه این عالم بزرگ شیعه، در واقع خطاب به همه حوزههای علمیه، دعوتی عمیق مطرح کردند: بازگردید به منطق اجتهاد و اخلاق در خدمت جامعه.
اگر حوزههای علمیه امروز، میرزای نائینی را آنچنان که رهبر انقلاب تبیین کردند بشناسند، بازگشت به عصر طلایی علم و دیانت ممکن است. زیرا همان گونه که ایشان فرمودند، میرزا نائینی «فقیه استثنائی و ملّای بزرگ» بود، و هر طلبهای که از سیره او درس بگیرد، در مسیر اجتهادی قرار میگیرد که به انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی ختم میشود.
میرزای نائینی، الگوی فقاهت انقلابی در سکوت تاریخی بود که اندیشه او اکنون برای تبیین نظریه نظام اسلامی، به زبان رهبر فرزانه انقلاب زنده شده است.
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.