کارهایی که باعث می‌ شود کودکان به والدینشان اطلاعات بدهند

ایجاد فضای امن و بدون قضاوت، جایی که کودک احساس کند حرفش شنیده می‌شود و مورد حمایت قرار می‌گیرد.تکرار این اقدامات ساده در طول زمان می‌ تواند به تدریج موانع سکوت را از میان برداشته و پایه‌ های یک ارتباط عمیق و بادوام را شکل دهد. اهمیت ارتباط کلامی بسیار فراتر از تصور است و نقشی اساسی در ساخت روابط محکم‌ تر و هماهنگ‌ تر ایفا می‌ کند.
جمعه، 23 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: لیلا معصومی
موارد بیشتر برای شما
کارهایی که باعث می‌ شود کودکان به والدینشان اطلاعات بدهند
در دنیای امروز، یکی از دغدغه‌ های اصلی والدین، ایجاد رابطه‌ ای صمیمی و صادقانه با فرزندان است. بسیاری از والدین شکایت می‌ کنند که فرزندانشان درباره‌ مسائل مهم با آن‌ ها صحبت نمی‌ کنند یا اطلاعات کافی از زندگی روزمره‌ شان در اختیار والدین نمی‌ گذارند. در واقع، گفت‌ و گو میان والدین و فرزندان یکی از ریشه‌ ای‌ ترین مؤلفه‌ های تربیت سالم عاطفی، اجتماعی و اخلاقی کودکان است. فقدان این ارتباط باعث می‌ شود کودک به جای اعتماد به والدین، به دیگران یا حتی رسانه‌ ها برای حل مسائل خود تکیه کند. این مقاله به بررسی راهکار هایی می‌ پردازد که باعث می‌ شود کودکان به والدینشان اعتماد کرده و با آن‌ ها اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند. این راهکار ها بر پایه‌ اصول روان‌ شناسی رشد و ارتباط مؤثر بنا شده‌ اند و شامل ایجاد فضای امن، گوش دادن فعال، و الگوسازی صحیح هستند.


اهمیت گفت‌ و گو بین والدین و کودکان

کودک برای رشد سالم عاطفی نیاز دارد احساس امنیت، درک و علاقه را از سوی والدین تجربه کند. گفت‌ و گو ابزاری برای انتقال این احساس است. مطالعات روان‌ شناسی نشان داده‌ اند که کودکانی که در خانه‌ هایی با ارتباط گفتاری باز رشد می‌ کنند، در آینده توانایی اجتماعی بالاتر، عزت نفس بیشتر و کنترل هیجانی قوی‌ تری دارند. این ارتباط باز یک محافظ قوی در برابر رفتار های پر خطر در دوران نوجوانی محسوب می‌ شود.در ادامه به ابعاد اهمیت ارتباط کلامی می پردازیم.
 
توسعه‌ مهارت‌ های زبانی و شناختی
هنگامی که والدین با کودک صحبت می‌ کنند، دایره‌ واژگان کودک گسترش می‌ یابد و او یاد می‌ گیرد افکار پیچیده را به زبان آورد.
 
تنظیم هیجانات
صحبت کردن درباره‌ احساسات به کودک کمک می‌ کند تا آن‌ ها را نام‌ گذاری کند مثلاً "من الان عصبانی‌ ام" و سپس یاد بگیرد چگونه آن‌ ها را مدیریت کند. این فرآیند در روان‌ شناسی به عنوان "برچسب‌ گذاری هیجان" شناخته می‌ شود.
 
انتقال ارزش‌ ها و هنجار ها
بهترین راه برای آموزش ارزش‌ های اخلاقی، بحث در مورد موقعیت‌ های فرضی یا واقعی است، نه صرفاً دیکته کردن قوانین.
 
دلایل عدم گفت‌ و گوی کودک با والدین
شکاف ارتباطی معمولاً یک‌ طرفه نیست؛ بلکه نتیجه‌ مجموعه‌ ای از تعاملات منفی است که در طول زمان شکل گرفته‌ اند. شناخت این دلایل برای والدین حیاتی است:
 
ترس از تنبیه یا سرزنش
اگر هر بار که کودک اشتباهی را اعتراف می‌ کند با فریاد، تنبیه بدنی یا کلامی شدید رو به‌ رو شود، مغز او یاد می‌ گیرد که سکوت امن‌ تر از اعتراف است.
 
احساس اینکه والدین او را نمی‌ فهمند
کودکان اغلب احساس می‌ کنند والدینشان از دنیای آن‌ ها مانند مدرسه‌، دوستان، بازی‌ های مجازی بی‌ خبرند و نمی‌ توانند عمق تجربه‌ هایشان را درک کنند.
 
باور به اینکه گفتن حقیقت موجب ناراحتی والدین می‌ شود
این موضوع به ویژه در مورد نوجوانان صادق است؛ آن‌ ها نگران شکستن تصویر ایده‌ آل والدین از خودشان هستند.
 
تجربه‌ های منفی گذشته در هنگام گفت‌ و گو
مسائلی که کودک مطرح کرده و والدین آن را نادیده گرفته یا برای حل آن عجله کرده‌ اند.
 
محدود بودن وقت یا حوصله‌ والدین
وقتی کودک احساس کند والدین درگیر کار، تلفن یا نگرانی‌ های دیگر هستند، فرصت گفت‌ و گو را از دست می‌ دهد یا از طرح موضوع منصرف می‌ شود.
 

ایجاد فضای امن و بدون قضاوت

برای اینکه کودک اطلاعاتش را با والدینش به اشتراک بگذارد، باید اطمینان یابد که شنیده می‌ شود بدون اینکه قضاوت یا تنبیه شود. فضای امن یعنی محیطی که در آن «احساسات» به رسمیت شناخته شوند و نه صرفاً «رفتار». در ادمه به نکات کلیدی برای ایجاد فضای امن می پردازیم
همچنین لازم به ذکر است ایجاد امنیت روانی نیازمند کنترل والدین بر واکنش‌ های ناخودآگاه خود است:
 
پرهیز از واکنش‌ های هیجانی شدید، نه گفتن
وقتی کودک خبر بدی می‌ دهد مثلاً نمره‌ پایین یا درگیری، غریزه‌ اولیه‌ والدین معمولاً عصبانیت است. والدین باید این غریزه را مهار کنند.
 
تکنیک مکث و تنفس
قبل از پاسخ دادن، چند ثانیه سکوت کنید. این مکث فرصتی برای پردازش اطلاعات به شما می‌ دهد و از یک پاسخ واکنشی جلوگیری می‌ کند.
 
استفاده از زبان غیر قضاوتی
زبان باید توصیفی باشد نه اتهام‌ آمیز. قضاوت فضا را سرد می‌ کند.
به جای: «چرا این کار اشتباه را کردی؟» (اتهام)
بگویید: «می‌ خوام بدونم چی باعث شد این کارو انجام بدی؟» یا «به نظر می‌ رسه تصمیم سختی بود.» (کنجکاوی برای درک علت)
 
پذیرش احساسات کودک
کودکان باید بدانند که احساساتشان معتبر هستند، حتی اگر رفتار ناشی از آن قابل قبول نباشد.
جملات پذیرنده: «می‌ فهمم ناراحت شدی.» «حق داری از این موضوع بترسی، چون برایت مهم است.»
 
توجه به تفاوت احساس و رفتار
می‌ توان احساس را تأیید کرد و همزمان رفتار را اصلاح کرد. مثلاً: «من می‌ فهمم که از دست برادرت عصبانی شدی (تأیید احساس)، اما اجازه نداری اسباب‌ بازی او را بشکنی (اصلاح رفتار).»
فضای امن یعنی تضمین این موضوع که «گفتن حقیقت هرگز بدتر از پنهان کردن آن نخواهد بود.»
 

گوش دادن فعال، هنر والدین موفق

بسیاری از والدین فکر می‌ کنند شنونده‌ خوبی هستند، اما گوش دادن واقعی یا "گوش دادن فعال" (Active Listening) نیازمند تمرکز کامل ذهنی و عاطفی بر حرف‌ های کودک است و فراتر از شنیدن کلمات است. در ادامه به ویژگی‌ های گوش دادن فعال می پردازیم
گوش دادن فعال فرآیندی سه‌ مرحله‌ ای است: دریافت، پردازش و پاسخ‌ دهی معنادار.
 
تماس چشمی مناسب
این نشان می‌ دهد که تمرکز شما فقط روی کودک است. این نکته را به خاطر داشته باشید که برای نوجوانان، تماس چشمی مداوم می‌ تواند تهاجمی تلقی شود؛ حفظ تماس متناوب مناسب‌ تر است.
 
تأیید غیرکلامی
استفاده از حرکات سر، لبخند یا کلمات کوتاه تأییدی مانند «آهان»، «متوجه شدم» یا «ادامه بده». این‌ ها کودک را تشویق به ادامه‌ صحبت می‌ کنند.
 
بازتاب دادن احساسات کودک
این قوی‌ ترین ابزار است. شما آنچه کودک گفته را با کلمات خودتان تکرار می‌ کنید تا اطمینان حاصل شود که منظورش را درست متوجه شده‌ اید و او احساس درک شدن می‌ کند.
مثال: کودک: «اون پسر به من گفت اگر داستان رو به معلم نگم، فردا منو اذیت می‌کنه.»
بازتاب والدین: «پس تو احساس ترس می‌ کنی چون می‌ ترسی اگر حرف بزنی، اون پسر بیشتر ناراحت بشه، درسته؟»
 
پرهیز از قضاوت یا نصیحت زودهنگام
مداخله با نصیحت یا ارائه راه‌ حل، پیام شنیده نشدن را منتقل می‌ کند. کودک ابتدا نیاز به تخلیه و درک شدن دارد، نه راه‌ حل فوری. صبر کنید تا کودک خودش بپرسد: «به نظرت چی کار کنم؟»
 
اهمیت سکوت
در گوش دادن فعال، سکوت‌ های طولانی کودک نباید با پر کردن کلامی توسط والدین همراه شود. گاهی سکوت به او فرصت می‌ دهد تا عمیق‌ ترین و سخت‌ ترین بخش‌ های پیامش را بیان کند.
 

سوالات باز و غیرمستقیم بپرسید

نحوه‌ پرسشگری نقش تعیین‌ کننده‌ ای در عمق پاسخ‌ ها دارد. سوالات بسته، مانند یک سد، ارتباط را مسدود می‌ کنند.
 
تفاوت سوالات بسته و باز
سوال بسته: پاسخش معمولاً تک‌ کلمه‌ای است مانند بله/خیر، خوب/بد. مثال: «امروز مدرسه خوب بود؟» پاسخ احتمالی: نه
سوال باز: نیازمند توضیح، استدلال و روایت است. این سوالات فرصت‌ هایی برای کشف دیدگاه کودک فراهم می‌ آورند.
 
نمونه سوالات باز موثر
این سوالات باید طوری طراحی شوند که کودک را به سمت فکر کردن درباره‌ «چرا» و «چگونه» سوق دهند:
درباره‌ جزئیات روز: «امروز چه چیزی در مدرسه بیشتر توجهت رو جلب کرد؟» یا «چه کسی امروز چیزی خنده‌ دار گفت؟»
درباره‌ روابط: «با کدوم دوستت بیشتر بازی کردی؟ دوست داری در موردش بیشتر بگی؟»
درباره‌ چالش‌ ها البته بدون تمرکز بر نتیجه: «اون قسمتی از تکالیفت که سخت بود، چه حسی بهت داد؟»
سوالات فرضی یا خلاقانه برای کودکان کوچکتر: «اگه جای معلم بودی، چه قانونی رو برای کلاس می‌ ذاشتی؟» یا «اگه می‌ تونستی الان هر جا باشی، کجا بودی و چرا؟»
استفاده از این سوالات، علاوه بر به‌ دست آوردن اطلاعات، تفکر انتقادی و توانایی تحلیل موقعیت‌ ها را در کودک تقویت می‌ کند. هدف این است که او به جای گزارش دادن، داستان‌ گویی کند.
 

الگوسازی والدین

کودکان آینه‌ رفتار والدین هستند. آن‌ ها از طریق مشاهده‌ نحوه‌ مدیریت استرس، بیان احساسات و حل تعارضات شما، یاد می‌ گیرند که چگونه خودشان باید رفتار کنند.
راهکار های الگوسازی ارتباطی والدین به شرح ذیل می باشد لازم به ذکر است  والدین باید عمداً مهارت‌ های ارتباطی خود را در معرض دید قرار دهند:
 
صحبت درباره‌ احساسات شخصی
والدین نباید احساساتشان را پنهان کنند، بلکه باید آن‌ ها را به شیوه‌ سالم ابراز نمایند.
مثال: «من امروز سر کار خیلی استرس داشتم، چون باید پروژه بزرگی را تمام می‌ کردم، اما الان که رسیدم خونه و چند دقیقه استراحت کردم، حالم خیلی بهتره.» این الگو به کودک می‌ آموزد که بیان آسیب‌ پذیری اشکالی ندارد.
 
نشان دادن نحوه‌ مدیریت اختلاف
وقتی والدین با یکدیگر اختلاف نظر دارند، نحوه‌ گفت‌ و گو و حل مسئله آن‌ ها یک درس بزرگ ارتباطی است.
نشان دهید: با آرامش صحبت کنید، فعالانه گوش دهید و در نهایت سازش کنید.
پرهیز از: جیغ زدن، ترک اتاق بدون خداحافظی، یا استفاده از لحن تمسخرآمیز.
 
ابراز قدردانی و عذرخواهی
اگر والدین اشتباهی مرتکب شدند و با فرزندشان بد صحبت کردند، باید عذرخواهی کنند. این عمل نهایت قدرت و اعتماد به‌ نفس را نشان می‌ دهد و به کودک می‌ آموزد که اشتباه بخشی از انسان بودن است و جبران آن ممکن است.
 

شناخت مراحل رشدی و زبان مناسب هر سن

نوع گفت‌ و گویی که با یک کودک شش‌ ساله برقرار می‌ شود، باید به طور ساختاری با گفت‌ و گو با نوجوان تفاوت داشته باشد. عدم درک این تفاوت‌ ها منجر به شکست در برقراری ارتباط می‌ شود.
 
کودکان پیش‌دبستانی (۳ تا ۶ سال)
در این سن، تفکر کودک عمدتاً عینی و مبتنی بر بازی است.
زبان مناسب: گفت‌ و گو باید ساده، تصویری و کوتاه باشد. توضیحات طولانی و مفاهیم انتزاعی مانند مسئولیت‌ پذیری برای آن‌ ها قابل درک نیست.
تکنیک: استفاده از داستان‌ گویی و بازی‌ های نقش‌ آفرینی برای بیان مفاهیم. مثلاً به جای نصیحت درباره‌ تقسیم اسباب‌ بازی، با عروسک‌ ها یک سناریو بازی کنید.
 
کودکان دوره‌ دبستان (۷ تا ۱۲ سال)
این دوره، مرحله‌ شکل‌ گیری شبکه‌ اجتماعی خارج از خانواده است.
تمرکز: کودک شروع به مقایسه‌ خود با همسالان می‌ کند. والدین باید به او کمک کنند احساسات خود را نسبت به دوستان، رقابت‌ ها و موفقیت‌ های آکادمیک بیان کند.
گفت‌ و گو: مناسب است که والدین از کودک بخواهند در مورد وقایع روز مدرسه‌ خود توضیح دهد، اما باید از پرسش‌ های تفصیلی درباره‌ نمرات پرهیز کرده و بیشتر بر فرآیند یادگیری تمرکز کنند.
 
نوجوانان (۱۳ سال به بالا)
نوجوانی دوران استقلال‌ طلبی، هویت‌ یابی و حساسیت شدید نسبت به حریم خصوصی است.
احترام متقابل: لحن دستوری یا کنترلی در این سن کاملاً نتیجه‌ عکس می‌ دهد و کانال ارتباطی را می‌ بندد.
رویکرد جدید: گفت‌ و گو باید بر پایه‌ احترام متقابل و اعتماد باشد. بهتر است والدین نقش یک «مربی» یا «مشاور قابل اعتماد» را ایفا کنند، نه «ناظر مطلق».
نکته مهم: نوجوانان معمولاً در زمان فعالیت‌ های دیگر مثلا هنگام رانندگی، آشپزی، یا پیاده‌ روی راحت‌ تر صحبت می‌ کنند تا زمانی که مستقیماً در مقابل هم قرار بگیرند.
 

اشتباهات رایج والدین در گفت‌ و گو

حتی دلسوز ترین والدین، گاهی ناخواسته رفتار هایی از خود نشان می‌ دهند که کودک را از صحبت کردن باز می‌ دارد. شناسایی این رفتار ها ضروری است اشتباهات معمول والدین به شرح ذیل است
 
قطع کردن حرف کودک
این کار به کودک می‌ آموزد که حرف‌ هایش به اندازه‌ کافی مهم نیستند که شنیده شوند. اگر این اتفاق تکرار شود، کودک ترجیح می‌ دهد سکوت کند.
 
نصیحت زیاد
وقتی کودک یک اشتباه کوچک را می‌ گوید و با یک سخنرانی ۲۰ دقیقه‌ ای مواجه می‌ شود، مغز او به سرعت وارد حالت دفاعی شده و دیگر تمایلی به اشتراک‌ گذاری اطلاعات ندارد.
 
مقایسه با دیگران
مقایسه کردن نه تنها باعث انگیزه نمی‌ شود، بلکه حس ناکافی بودن و دوری از والدین را تقویت می‌ کند.
مثال مخرب: «ببین پسر خاله‌ ات چقدر مودبه، چرا تو مثل اون نیستی؟»
 
بی‌ توجهی احساسی
پاسخ‌ های سرد یا بی‌ تفاوت به مسائل عاطفی کودک.
مثال: اگر کودک بگوید «از معلمم متنفرم»، پاسخ «عیبی نداره، ولش کن، هفته‌ دیگه تموم میشه» نشان می‌ دهد که احساس او برای شما مهم نیست.
به یاد داشته باشید، هر اشتباهی که والدین در تعامل مرتکب می‌ شوند، بر مدل ذهنی کودک درباره‌ کیفیت رابطه تأثیر می‌ گذارد.
 

مدیریت واکنش والدین هنگام دریافت اطلاعات

این بخش حیاتی‌ ترین مرحله است: لحظه‌ ای که کودک خطایی را اعتراف می‌ کند یا رازی را فاش می‌ سازد که واکنش والدین را می‌ طلبد.
 
شیوه‌ برخورد مناسب، حفظ ارتباط بر تنبیه
در این لحظات، والدین باید به خاطر داشته باشند که هدف اصلی، تقویت ارتباط و حفظ این کانال برای آینده است، نه مجازات صرف.
 
تشکر برای اعتماد
اولین کلمات شما باید قدردانی از شجاعت کودک باشد.
مثال: «ممنونم که به من اعتماد کردی و این موضوع مهم رو به من گفتی.»
 
بیان احساس خود با «من»
والدین باید احساسات خود را کنترل کرده و آن را بدون حمله به شخصیت کودک بیان کنند.
مثال صحیح: «من الان واقعاً ناراحت شدم که متوجه شدم تقلب کردی، اما خوشحالم که گفتی.» احساس ناراحتی از عمل + تشکر از صداقت
مثال نامناسب: «چطور جرئت کردی تقلب کنی؟!» حمله به شخصیت
 
همراهی در یافتن راه‌ حل
پس از ابراز احساس، تمرکز باید روی فرآیند اصلاح باشد. مجازات اگر لازم باشد باید منطقی و مرتبط با خطا باشد، نه یک خشم آنی.
به جای: «تو برای یک هفته موبایلت را از دست دادی!»
بگویید: «حالا که این اتفاق افتاده، به نظرت چه کاری می‌ تونیم انجام بدیم تا این مشکل جبران بشه؟ آیا باید با معلم صحبت کنیم؟»
این رویکرد تضمین می‌ کند که در آینده، کودک اگر باز هم اشتباهی کرد، می‌ داند که باز کردن این موضوع منجر به درک شدن می‌ شود، نه فقط تنبیه شدن.
 

ایجاد روتین گفت‌ و گو در خانواده

گفت‌ و گو نباید فقط واکنشی به بحران‌ ها باشد؛ بلکه باید به یک عنصر روزمره و قابل پیش‌ بینی در زندگی خانوادگی تبدیل شود. این کار نیاز به برنامه‌ ریزی دارد. راهکار های ساده برای ایجاد روتین عبارتند از
 
زمان‌ های ثابت گفت‌ و گو
زمان‌ هایی در روز که به هیچ وجه با کار یا تلفن همراه اشغال نمی‌ شوند.
هنگام شام: تبدیل کردن شام به زمان «بدون تکنولوژی» و پرسیدن سوالات باز 
زمان قبل از خواب: این زمان به دلیل آرامش محیط، فرصتی عالی برای صحبت‌ های عمیق‌ تر است، به‌ ویژه برای کودکان کوچک‌ تر.
بازی‌ های خانوادگی ساختارمند: انتخاب بازی‌ هایی که مستلزم توصیف اندیشه یا احساس است.
مثال: بازی «اگر جای من بودی...»: هر کس موقعیت فرضی برای دیگری ایجاد می‌ کند و دیگری باید احساس خود را در آن موقعیت توضیح دهد.
گردهمایی خانوادگی هفتگی: یک جلسه ۱۵ تا ۳۰ دقیقه‌ ای در هفته که در آن همه اعضا، بزرگ و کوچک فرصت دارند نظرات، نگرانی‌ ها و موفقیت‌ های خود را مطرح کنند. این جلسه باید ساختار مشخصی داشته باشد مثلاً: ۱. تشکر از یکدیگر، ۲. مشکلات و راه‌ حل‌ ها، ۳. برنامه‌ های هفته آینده.
ثبات در این روتین‌ ها، امنیت ارتباطی را تقویت می‌ کند.
 

تشویق غیرکلامی و حمایت عاطفی

هنگامی که کودک اطلاعاتی از خود بروز می‌ دهد، حتی کوچک‌ ترین اشتراک‌ گذاری، باید به نوعی پاداش مثبت دریافت کند تا این رفتار تکرار شود. این پاداش لزوماً نباید مادی باشد. در ادامه به روش‌ های تشویق مثبت می پردازیم
 
ابراز محبت فیزیکی در صورت مناسب بودن
بغل کردن، دست روی شانه گذاشتن، یا نوازش، به خصوص بلافاصله پس از صحبت کردن، یک پیام قوی غیرکلامی می‌ فرستد: «من تو را دوست دارم و از اینکه با من صحبت کردی خوشحالم.»
 
قدردانی کلامی متمرکز
تشویق باید متوجه تلاش و شجاعت کودک باشد، نه فقط محتوای گفته شده.
مثال: «از اینکه با من در مورد این موضوع سخت حرف زدی، واقعاً به تو افتخار می‌ کنم.»
 
اعتماد دوباره و استمرار
اگر کودک اشتباهی را اعتراف کرده است مثلاً پنهان کردن یک نمره، پس از اجرای پیامد های منطقی، سریعاً سطح اعتماد را به حالت عادی باز گردانید. این نشان می‌ دهد که اشتباه او، هویت کلی او را زیر سؤال نبرده است.
 

نقش والدین در مدیریت فضای دیجیتال

در عصر دیجیتال، بسیاری از تعاملات و درگیری‌ های کودکان در شبکه‌ های مجازی رخ می‌ دهد. نادیده گرفتن این فضا به معنای از دست دادن بخش بزرگی از دنیای کودک است. در ادامه به توصیه‌ هایی برای ارتباط در عصر دیجیتال می پردازیم
 
آگاهی بدون جاسوسی
والدین باید بدانند کودک در چه اپلیکیشن‌ هایی فعال است و با چه کسانی تعامل دارد، اما این نظارت نباید با چک کردن مخفیانه تلفن همراه همراه باشد، زیرا اعتماد را از بین می‌ برد.
 
سؤال درباره‌ احساسات مرتبط با فضای مجازی
از کودک بپرسید چه احساسی نسبت به محتوایی که می‌ بیند دارد. «آن ویدیویی که دیدی، چه حسی در تو ایجاد کرد؟»
 
الگوسازی استفاده سالم از فناوری
اگر والدین دائماً مشغول گوشی هستند، کودک هرگز در زمان با کیفیتی با آن‌ ها ارتباط برقرار نخواهد کرد. والدین باید مرزهای استفاده از فناوری را برای خود نیز رعایت کنند.
 
گفت‌ و گوی پیشگیرانه
قبل از اینکه مشکلی در فضای آنلاین رخ دهد، درباره‌ خطرات و انتظارات حریم خصوصی آنلاین صحبت کنید. این مکالمات باید بخشی از گفت‌ و گو های روتین باشند.
 

همدلی، زیربنای ارتباط پایدار

همدلی صرفاً درک منطقی نیست، بلکه توانایی قرار دادن خود در جایگاه عاطفی دیگران است. این زیربنای هر گفت‌ و گوی عمیقی است.در ادامه به معرفی تمرین‌ های همدلی می پردازیم
 
گوش دادن بدون پاسخ
برای چند دقیقه، به کودک اجازه دهید هر چه می‌ خواهد بگوید و شما فقط با نگاه و زبان بدن حمایت کنید؛ نه با ارائه پاسخ یا راه‌ حل. این کار به کودک امکان می‌ دهد تا احساسات خام خود را بدون ترس از واکنش بپذیرد.
 
بازتاب احساسی دقیق
سعی کنید فراتر از کلمات، بار عاطفی پیام را درک کنید.
اگر کودک می‌ گوید: «امتحان ریاضی سخت بود»، همدلی می‌ گوید: «می‌ فهمم که از این بابت ناامید شدی چون تلاش زیادی کرده بودی.» مصداق درک تلاش از دست رفته.
 
اشتراک‌ گذاری تجربیات مشابه
والدین می‌ توانند با تعریف کردن تجربه‌ های خود در کودکی یا نوجوانی که با موقعیت کنونی کودک مشابه است، پل ارتباطی ایجاد کنند. این کار نشان می‌ دهد که «من هم این حس را تجربه کرده‌ ام.»
 

وقتی کودک حرف نمی‌ زند

گاهی با وجود تمام تلاش‌ ها، کودک همچنان سکوت می‌ کند یا پاسخ‌ های بسیار کوتاهی می‌ دهد. در این شرایط، فشار آوردن نتیجه‌ عکس دارد. بلکه باید از روش‌ های جایگزین برای تسهیل ارتباط استفاده کرد
 
استفاده از واسطه‌ ها
گاهی کودکان در قالب هنر راحت‌ تر صحبت می‌ کنند تا کلام مستقیم.
 
نوشتن
تشویق کودک به نوشتن افکارش در دفترچه یادداشت یا ارسال پیام کوتاه.
 
نقاشی و بازی
اجازه دهید با نقاشی کردن، دنیای درونی‌ اش را نمایش دهد. سپس از او بخواهید نقاشی‌ اش را توضیح دهد.
 
همراهی در فعالیت مشترک
ارتباط اغلب زمانی باز می‌ شود که تمرکز از روی خود گفت‌ و گو برداشته می‌ شود.
 
پیاده‌ روی یا ورزش مشترک
در حرکت، چشم‌ ها به هدف دیگری دوخته شده و فشار مستقیم از بین می‌ رود.
 
کار کردن روی یک پروژه
مانند آشپزی یا باغبانی.
 
صبوری استراتژیک
به کودک اطمینان دهید که «من همیشه اینجا هستم، هر وقت آماده بودی، من آماده‌ شنیدنم.» این اطمینان، برای باز شدن دریچه‌ ها لازم است.
 

جمع‌ بندی

اعتماد، گوش دادن واقعی، احترام به احساسات، و رفتار بدون قضاوت، چهار ستون اصلی برای ارتباط سازنده والدین و کودکان است. هدف نهایی این نیست که کودک همیشه هر چیز را بگوید، بلکه مهم آن است که بداند اگر چیزی را گفت، با درک و آرامش رو به‌ رو می‌ شود. وقتی کودک اطمینان پیدا کند که والدین همراه او هستند نه قاضی او، خود به‌ خود تمایل دارد با آنان در میان بگذارد که در ذهن و دلش چه می‌ گذرد.
در نهایت، باید به خاطر داشت که گفت‌ و گو با کودک نه یک کار مقطعی، بلکه یک فرآیند مداوم است؛ فرآیندی که نیازمند توجه، زمان و عشق است. والدینی که به جای کنترل، بر ارتباط تمرکز می‌ کنند، فرزندانی خواهند داشت که نه از روی ترس، بلکه از روی اعتماد با آنان صحبت می‌ کنند. این سرمایه‌ گذاری در اعتماد، پایدار ترین تضمین برای سلامت روانی و موفقیت اجتماعی فرزندان در آینده است.

منبع: پژوهش راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط