آداب نماز

نکته: آگاه باش که نماز و روزه مخصوص خداوند است؛ و در اين کار کوتاهي مکن که چون در امر مخصوص خدا کوتاهي کني از ديگر کارها هم بازخواهي ماند و بدان که خداوند نماز را با همه دين برابر دانسته است. هر کس که نماز را ترک کرد مثل اين است که ترک دين کرده باشد. (1)
شنبه، 13 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آداب نماز

آداب نماز
آداب نماز


 





 

اهميت نماز گزاري
 

نکته: آگاه باش که نماز و روزه مخصوص خداوند است؛ و در اين کار کوتاهي مکن که چون در امر مخصوص خدا کوتاهي کني از ديگر کارها هم بازخواهي ماند و بدان که خداوند نماز را با همه دين برابر دانسته است. هر کس که نماز را ترک کرد مثل اين است که ترک دين کرده باشد. (1)

فوايد نماز
 

نکته: نماز چندين فايده دارد:
اوّل اينکه هر کس نماز بخواند هميشه لباس و تن او پاک است ودر هر حالي پاکي بهتر از پليدي است.
فايده ديگر نماز خواندن، اين است که از تکبّر، خواهي رست؛ زيرا بنياد نماز بر فروتني نهاده شده است. چون آرامش طبيعت و سرشت آدمي بر تواضع است، هنگامي که جان خود را به فروتني عادت دهي، جسم تو نيز بدان عادت مي کند.
ديگر اينکه همه خردمندان مي دانند که هر کس که مي خواهد همانند گروهي شود، بايد با آنان دوستي و همنشيني کند؛ پس اگر مي خواهي هميشه در آسايش و راحتي و نعمت باشي، دوستي و همنشيني اهل دولت اسلام را طلب کن و بر خلاف اين رفتار مکن که بدبخت و زيانکار خواهي شد. (2)

خشوع در نماز
 

نکته: روح نماز به خشوع است و حاضر بودن دل اندر تمام نماز؛ زيرا مقصود از نماز، برپاي داشتن دل است با حق تعالي و تازه کردن ذکر حق تعالي به طريق ترس از خداي و بزرگداشتن او.(3)
تمثيل: اگر جسم بي جان به کارآيد، نماز بي خشوع و خضوع نيز به کار آيد!(4)
توصيه و حديث: پرهيز کن از اين که به درگاه حق بروي مگر به حالت ذلّت و فقر و ترس و احترام. و خالص سازي حرکاتت را از ريا، و باطنت را از سنگدلي.
رسول اکرم (ص) فرمود:« نماز گزار با خداي خود مناجات مي کند. پس حيا کن از کسي که بر باطنت آگاه و به نجوايت عالِم است و هيچ چيزِ تو بر او پوشيده نيست.»(3)
حکايت: با يزيد هر بار که سلام نماز دادي، هر دودست بر روي نهادي. گفتند: اين چيست؟ گفت: مي ترسم که اين نماز من بر روي من باز زنند.
اي عزيز! مردان دين کارها چنين کرده اند و خود را همه وقت در نظر خود و نظر خلق خوار داشته اند.(6)
به رعونت(7) سوي نماز مياي
شرم دار و بترس تو زِ خداي
از پي جاه و خدمت يزدان
دار پاکيزه جاي و جامه و نان
هر چه جز حق، بسوز و غارت کن (8)
هر چه جز دين از آن طهارت کن
با نيازت به لطف برگيرند
بي نيازت نماز نپذيرند (9)

ترک کسالت
 

روايت: روايت کردند از پيغامبر(ص) که چون بانگ نماز بشنيدي زود از جايگاه خود برجستي. پرسيدند: يا رسول الله اين چه حال است؟ گفت: «تا از آن کسان نباشم که خداي - عزّ وجلّ- گفته است: «اذا قامو الي الصّلوة قامو ا کسالي؛(10)[منافقان] چون به نماز آيند از روي بي ميلي و کسالت نماز کنند».(11)

پرهيز از سبک شمردن نماز
 

توصيه: بر حذر باش از اينکه در نماز سبکي و مسخرگي کني و رکوع وسجود را ناتما م و ناقص انجام دهي که اين کارها موجب هلاک دين ودنياي آدمي است.(12)

اظهار نيازمندي
 

حسد و خشم و بخل و شهوت و آز(13)
به خداي ار گذاردت به نماز (14)
تا حسد را ز دل برون ننهي
از عمل هاي زشت او نرهي (15)
ندهد سوي حق نماز جواز
چون طهارت نکرده اي به نياز (16)
با نياز آي تا بيابي بار
ورنه يابي سَبُک طلاقِ سه بار (17)

اهميت حضور قلب در نماز
 

حديث وتوصيه: اما صاد ق عليه السلام فرمود: «هنگامي که رو به قبله مي ايستي از دنيا و آنچه در آن است و از مردم وآنچه ميان آنهاست مأيوس باش. و قلبت را از هر آنچه تو را به چيز ديگري غير از خدا مشغول مي سازد رها ساز، و عظمت خداوند بلند مرتبه را بنگر، و متوجه ايستادنت در نزد او باش».(18)

ترک همه چيز با گفتن تکبير
 

توصيه: در مقابل خدا بر حالت بيم و اميد بايست.
پس هنگامي که تکبير مي گويي تمام چيزهايي که بين آسمان ها و زمين است را در مقابل بزرگي و عظمت خدا کوچک بشمار؛ زيرا خداي متعال از قلب بنده آگاه
است و آنگاه که بنده تکبير مي گويد درحالي که قلبش خالي از حقيقت تکبير است، به انسان مي گويد: اي دروغگو آيا به من نيرنگ مي زني! به عزّت و جلالم سوگند که حلاوت و شيريني ذکرم را بر تو حرام مي کنم و تو را از نزديکي به خودم و شادماني به مناجاتم بي نصيب مي گردانم (19)
حديث رسول (ص) گفت: «نماز چنان کن که کسي را وداع خواهي کرد؛ يعني بدين نماز، خود را و هواي خود را وداع کن، بلکه هر چه جز حق تعالي است، آن را وداع کن و همگي خود به نماز ده.»(20)
حکايت درويشي غرق در نماز بود، شخصي او را آواز مي داد. چون از نماز فارغ شد، آن شخص با تعجب گفت: چندين فرياد که من مي کردم تو نمي شنيدي؟ درويش گفت: اي خواجه اين عجب نيست که کسي در نماز فرياد يکي نشنود، اما عجب آن است که کسي در نماز فرياد يکي بشنود .(21)
لطيفه واعظي بر بالاي منبر شعري بي مزه خواند و براي ترويج آن گفت: اين شعر را در اثناي نماز گفته ام. يکي از مجلسيان گفت: شعري که در نماز گفته شده است چنين بي مزه است، نمازي که در وي اين شعر گفته شده ديگر چه مزه بوده باشد!(22)

علت حضور قلب نداشتن در نماز
 

تمثيل: خلق جهان از نماز، بدان بي نصيب مانده اند که دوستي دنيا درونِ ايشان رخت بنهاده است. دوستي الله مي بايد که به دل شان افتد:
«والذين امنوا أشدُّ حُباً لله؛(23) آنان که اهل ايمانند، کمال محبت و دوستي را مخصوص به خدا مي دارند».(24)
نکته آن که بيرون از نماز تن را به رنج ندارد در ميانِ نماز ادب جويد و نيابد.(25)

راه کسب حضورقلب در نماز
 

نکته: حضور دل اصل است:« لا صَلوةاِلا بِحُضوُرِ القَلب؛ نماز بدون حضور قلب نماز نيست».
هر کس در همه عمر يک سجده با حضور به جاي آورد، کار اوبه سامان مي رسد و هر که در مدت عمر هر روز هزار رکعت نماز بي حضور بخواند، هيچ کاري نکرده است. حضورقلب، جز با دوستي خدا به دست نمي آيد. چنان که معرفت، اصلِ چندين مقام است، محبّت خدا نيز اصلِ مقاماتِ بسيار است.(26)
توصيه: طريق هاي ديگر هست که دل حاضر کند: يکي آن است که هر چه دل را مشغول کند، آن چيز لشکر شيطان بُوَد از خود دور کند....
طريق ديگر در حاضر کردن دل، آن است که تصوّر کند که عبادت همه آسمانيان را درين نماز من جمع کرده اند. اگرچنين کند دل حضور مي يابد....
طريقي ديگر آنکه، در وقتِ به جاي آوردن هر رکن و هر شرط از اعمال نماز و اعمالِ پس از آن ، معني اي فهم کند که آن معني سبب ياد خدا شود...من باب مثال، چون گفتي « الله اکبر»، معني آن باشد که خداي از همه چيزها بزرگ تر است، تأمُّل کن که هيچ چيز در باطنت از خداي تعالي بزرگ تر نباشد. و همچنين که در افعال، فهمِ اين معاني کردي در هر ذکري چيزي فهم کن و بدين طريق دل حاضر شود، إن شاء الله تعالي. (27)
نکته و توصيه: قبله تنِ نماز کننده، کعبه است و قبله دل نماز کننده، حضرت حق عزَّ و جلّ. بنده مي بايد که به تن روي به سوي کعبه آرد، و به دل به حضرتِ حقّ، عزَّ و جلّ. و درين هر دو، التفات نکند به هيچ چيز تا روي تن از کعبه، و روي دل از حضرتِ حق برنگردد.(28)

علاج غفلت دل در نماز
 

توصيه: بدان که غفلت دل اندر نماز از دو سبب باشد: يکي ظاهر بود و يکي از باطن.
اما آنچه ظاهر بود آن باشد که نماز جايي کند که چيزي همي بيند يا همي شنود که دل بدان مشغول همي شود؛ و دل تابع چشم و گوش باشد. و علاج اين، آن باشد که نماز جايي کند که هيچ آواز نشنود- و اگر جايي تاريک بود بهتر باشد- يا چشم برهم نهد.
سبب دوم از باطن بود، و آن انديشه و خاطر پراکنده باشد. و اين دشوارتر است؛ و اين از دو گونه باشد:
يکي از کاري بود که مدّتي دل مشغول دارد. و تدبير، آن بود که پيش تر،آن کار تمام کند ودل فارغ گرداند، آن گاه نماز کند و براي اين رسول (ص) گفت: چون طعام ونماز فراهم رسند، پيش تر طعام بخوريد . و همچنين اگر با کسي سخني دارد بايد که پيش تر سخن بگويد ودل ازآن انديشه خالي کند.
ديگر نوع، انديشه کاري باشد که به يک ساعت تمام نشود، يا خود انديشه پراکنده باشد که بر دل وي غالب شده است به عادت؛ و علاج اين آن بود که دل به معاني ذکر و قرآن که مي خواند همي دارد، و معني آن همي انديشد تا بدين انديشه آن را دفع کند؛ واين تسکين دهد انديشه را، اگر سخت غالب نبود و حرص آن کار، قوي نباشد. اما اگر حرص قوي باشد...مَثَل وي چون کسي باشد که زير درختي بنشيند و خواهد که مشغله گنجشکان نشنود، چوبي برگيرد و ايشان را همي راند، و در همان حال باز همي آيند. اگر خواهد که برهد، تدبير آن بود که درخت از اصل برکند، چه، تا درخت باشد، نشيمن گنجشکان باشد. همچنين تا حرصِ کاري بر دل وي بود، انديشه پراکنده به ضرورت با وي همي باشد. از اين بود که رسول (ص) را جامه اي نيکو آورده بودند به هديه، و نشاني نيکو داشت ، چشم وي بر آن نشان افتاد اندر نماز، چون نماز بگزارد ، آن جامه را با صاحبِ جامه داد و جامه کهنه اندر پوشيد.(29)

پی نوشت ها :
 

1ـ پند پدر ( بازنويسي قابوس نامه )،ص16
2ـ همان،صص16و17
3ـ کيمياي سعادت، ج1، ص165
4ـ نامه هاي عين القضات همداني، ج1، صص250-251
5ـ چراغ راه دينداري ( بازنويسي مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة)، ص67
6ـ سِلک سلوک، ص154
7ـ رعونت: تکبّر
8ـ بسوزان و از بين ببر.
9ـ اگر با نياز پيش آيي تو را به لطف بلند مي کنند و مقام مي دهند. خلاصه حديقة (برگزيده حديقة الحقيقة)، ص55
10ـ نساء: 142.
11ـ گزيده در اخلاق و تصوف، ص41
12ـ پند پدر(بازنويسي قابوس نامه)، ص17.
13ـ از: حرص، طمع.
14ـ به خدا سوگند تو را از نماز گزاردن باز مي دارد .
15ـ از اعمال ناپسند حسد رهايي نمي يابي.
16ـ چون از سر نياز نماي نمي کني، نماز تو را به درگاه خداوند را ه نمي دهد.
17ـ و گرنه فوراً سه طلاقه مي شوي . خلاصه حديقه ( برگزيده حديقة الحقيقة)، ص56
18ـ چراغ راه دينداري (بازنويسي مصباح الشريعة، و مفتاح الحقيقة)،ص55
19ـ همان، صص55و56
20ـ کيمياي سعادت، ج1، ص166
21ـ سِلک سلوک، ص12.
22ـ بازنويسي بهارستان جامي، ص130
23ـ بقره: 165.
24ـ نامه هاي عين القضات همداني، ج1، ص251
25ـ اين برگ هاي پير (مرتع الصالحين)، ص109.
26ـ انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)، ص129
27ـ اين برگ هاي پير( مرتع الصالحين)، صص106-109
28ـاين برگ هاي پير ( مرتع الصالحين)، ص104
29ـ کيمياي سعادت، ج1، صص170-172.
منبع:گنجينه ش 81



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.