روابط ايران و انگليس در دوره ناصري (4)
پس از قضيه هرات، ايران براي رهايي از تنگناهاي سياسي دو قطب قدرت، روس و انگليس، به سوي نيروي سومي چون آمريکا، آلمان و اتريش که در واقع در آن مقطع در نظام بين المللي، کشورهاي دست دومي بودند، روي آورد.(45)
ناصرالدين شاه پس از بسته شدن عهدنامه پاريس، دوباره متوجه آمريکا شد و اين تمايل به ايجاد روابط سياسي و تأسيس کنسولگري بين دو کشور هم منجر گرديد، اما هدف مهم ايران که همانا دست يابي به نيروي دريايي و حمايت آمريکا از ايران در برابر روس و انگليس بود، محقق نشد، زيرا سياست آمريکا در آن زمان، سياست بي طرفي در مسائل بين المللي و دفاع از منافع اقتصادي خويش بود.(46)
ناصرالدين شاه براي ايجاد نيروي سوم، حتي متوجه آلمان نيز شد و با خريد دو کشتي در سال 1885 /1302 ق. به نام هاي پرسپوليس و شوش، روياي ايجاد و تامين نيروي دريايي را در سر پروراند، اما اين دو کشتي در عمل کارآيي سودمندي در خليج فارس و رود کارون نداشته و بي استفاده رها شدند. همچنين روسيه و انگليس به شدت با نفوذ آلمان به مخالفت برخاستند و ناصرالدين شاه هم به ناچار عقب نشست.
انگليس پس از آن که شورشيان هند را شکست داد و آتش انقلاب آنان را خاموش ساخت، همه حقوق کمپاني هند شرقي انگليس را صاحب شد و آن کشور پهناور به طور رسمي ضميمه امپراتوري انگليس گرديد.
از اين پس دولت انگليس قدرت زيادي به دست آورد و توانست با تسلط بر ايران و هند، منافع زيادي به دست آورد و روز به روز بر نفوذ خود در ايران بيفزايد. از جمله در دستگاه دولت ناصري نفوذ زيادي يافت و توانست با انتخاب چهره هاي مورد نظر خود در پست صدراعظمي ايران، همچون ميرزا حسين خان سپهسالار، به امتيازهاي پر سودي دست يابد. سپهسالار که اساس سياستش را بر پايه همکاري با انگليس قرار داده بود و پيشرفت و آباداني ايران را در گروه دوستي با آن کشور مي دانست، در 25 ژوئيه 1872 امتياز نهايي بهره برداري از معادن را به مدت هفتاد سال به بارون جوليوس دورويتر واگذار کرد که البته سرانجام اين امتياز لغو گرديد.
ويلهم لتين علت لغو قرار داد مزبور را آغاز نشدن کارهاي رويتر در موعد مقرر مي داند، (47) اما دليل اصلي آن، فشار روس ها بر دولت ايران بود.
اقدام ديگر سپهسالار، آشنا نمودن ناصرالدين شاه با افکار پيشرفته غرب و تشويق پادشاه ايران به رفتن به اروپا بود. اين سفر سرانجام در بهار 1873/ 1290ق. انجام شد. پادشاه ايران در اين مسافرت از کشورهاي روسيه، آلمان، انگليس، فرانسه، سويس، اتريش، ايتاليا و عثماني بازديد کرد، اما مقصد اصلي او هند بود.
نتيجه اين سفر، جدايي مجمع الجزاير بحرين از ايران و تسلط انگليس بر آنجا بود.(48) يکي ديگر از امتيازهاي انگليس، امتياز احداث خطوط تلگراف بين تهران – خانقين، تهران – بوشهر، تهران – بلوچستان، تهران – تبريز – جلفا و خط تلگرافي بين بنادر گواتر جاسک – بندر عباس بر اساس پنج قرارنامه اي بود که از سال 1862/ 1279 ق. تا 1868/ 1284 ق. از سوي دولت ايران به اداره تلگراف و کمپاني تلگراف هند و اروپا واگذار گرديد.(49)
امتياز ديگري که انگليس پس از سفر دوم ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1878 و باز با کمک سپهسالار که در اين زمان وزير امور خارجه بود، به دست آورد، امتياز آزادي کشتيراني در کارون در سال 1888 بود که بي درنگ پس از آن، شرکت انگليسي لينچ، تجارت آنجا را به دست گرفت. اين امتياز براي انگليس خيلي مهم بود، چون اين دولت در پي آن بود که ارتباط مستقيمي بين اروند رود و تهران برقرار سازد تا بتواند کالاهاي خود را به مرکز ايران انتقال دهد؛ بنابراين با چنين هدفي، انگليس براي کشتيراني کارون ارزش زيادي قايل بود.(50)
اين امتيازها موجب نفوذ روزافزون انگليس در ايران شد، گرچه روسيه مخالفت شديد يا در واقع، رقابت سختي با انگليس داشت، اما در عصر ناصري هر دو به امتيازهاي مورد نظر خود رسيدند و در واقع هر امتيازي که يکي از آنها مي گرفت، بي درنگ کشور رقيب نيز امتيازي مشابه را دريافت مي کرد.
انگليس که به دليل مشکلات داخلي خود و رقابت محافظه کاران وليبرال ها نتوانسته بود در برابر افزايش نفوذ روسيه و آلمان در ايران واکنش شديد نشان دهد و در کسب برخي از امتيازها عقب افتاده بود، تصميم گرفت با دعوت ناصرالدين شاه به انگليس، در کسب امتياز از رقباي خود پيشي بگيرد که اين اتفاق نيز افتاد؛ بدين شکل که با سفر سوم ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1889 و اقامت وي در انگليس، دولت انگليس با استفاده از مهره هاي نيرومندي همچون ميرزا ملکم خان، توانست امتيازهاي مختلفي بگيرد.
از مهم ترين امتيازهايي که انگليس در آن زمان تا سال 1896 /1313 ق. در ايران به دست آورد، عبارتند از :
1.امتياز لاتاري يا بخت آزمايي ميرزا ملکم خان و فروش آن به قيمت چهل هزار ليره به يک موسسه انگليسي به نام شرکت سرمايه گذاري در ايران. گرچه اين امتياز سرانجام لغو شد، اما اين نشان از نفوذ انگليسي ها داشت.
2. کسب امتياز تأسيس بانک شاهنشاهي ايران، استخراج معادن و نشر اسکناس در سال 1306/1889 توسط بارون ژوليوس دو رويتر .
3.کسب يک سلسله امتياز توسط اتباع انگليس براي احداث راه و راه آهن در مناطق جنوبي ايران در سال هاي 1307 ق/ 1890، 1308ق/1891 و 1316ق/ 1898 توسط بانک شاهنشاهي ايران. احداث و بهره برداري از ر اه هاي تهران – اهواز، بروجرد – اصفهان، تهران – قم – اصفهان نيز به بانک ياد شده واگذار شد.
4. در ژانويه 1890 /1308ق. امتياز بهره برداري از توتون و تنباکوي ايران ( معروف به امتياز رژي ) به شرکتي انگليسي به نام شرکت دخانيات شاهنشاهي ايران واگذار شد.(51) اين قرارداد سرانجام با مخالفت نيروهاي ملي و مذهبي روبه رو شد و لغو گرديد.
دولت انگليس که لغو اين امتياز را يک شکست و عقب نشيني سياسي براي خود تلقي مي کرد، به تحريکاتي در برابر ناصرالدين شاه و امين السلطان دست زد؛ از جمله از ميرزا ملکم خان که با کمک سيد جمال الدين اسد آبادي روزنامه قانون را در لندن انتشار مي داد، حمايت کرد.(52) در واقع لغو امتياز تنباکو سرآغاز بيداري ايرانيان و آغاز مرحله نويني در حوادث اجتماعي ايران بود.(53)
فعاليت هاي اقتصادي انگليسي ها در ايران
تاجران انگليسي تا نيمه دوم سده سيزدهم هجري گرايش چنداني به معامله تجاري با ايران نداشتند و روابط تجاري ايران با بريتانيا بيشتر از راه کمپاني هند شرقي انجام مي گرفت که از راه بنادر خليج فارس کالاهاي هندي را با کالاهاي ايراني داد و ستد مي کرد. کالاهاي انگليسي به پيروي از شبکه هاي ارتباطي آن دوره از راه استانبول و طرابوزان وارد بازار تبريز مي شد. تبريز در واقع از نيمه سده سيزدهم پايگاه عمليات تجاري بازرگانان انگليسي شد.(54)
در زمان ناصرالدين شاه شرکت هاي مختلف انگليسي در ايران فعاليت داشتند. شرکت انگليسي ميلز (Mills and Co) که در لندن استقرار داشت، سفارشي براي فروش يک صد هزار قبضه تفنگ از دولت ايران دريافت نمود و بر آن بود تا در اصفهان و شيراز نيز شعبه هايي تاسيس نمايد تا بتواند با تجار روس در ايران رقابت کند. بزرگ ترين تجارت خانه اي که در تبريز در نيمه دوم سده سيزدهم فعاليت داشت، شرکت رالي و آنجلاستو (Rali and Angelasto) بود که زير حمايت بريتانيا قرار داشت و به وسيله پنج برادر تاجر پيشه يوناني تبار تأسيس شده بود. اين تجارت خانه به وارد کردن قماش منچستر و صدور ابريشم گيلان مي پرداخت، تا آن که پس از بروز واقعه بيماري کرم ابريشم در سال 1288ق./ 1871 به کار خود پايان داد. در اواخر سده سيزدهم و اوايل سده چهاردهم هجري قمري حدود پانزده شرکت تجاري انگليس در ايران فعاليت داشتند :
1-شرکت هلندي تبار هاتس و پسر (Hotz and Son) که در سال 1270ق/1850 در بوشهر مستقر شد و پس از ثبت شرکت در لندن، زير حمايت بريتانيا قرار گرفت و حدود بيست سال به کار واردات و صادرات کالا مشغول بود.
2-شرکت زيگلر (Ziegler) که سويسي تبار بود و پس از ثبت شرکت در لندن، به طور رسمي زير حمايت دولت بريتانيا قرار گرفت. فعاليت اين شرکت از تبريز با واردات قماش منچستر و صادرات ابريشم در سال 1270ق/1850 آغاز شد. اين شرکت در تهران هم شعبه داشت و به معامله نقره هم مي پرداخت و در سال هاي پاياني سده نوزدهم به کمک شرکت هاتس و پسر به کار تجارت قالي و توسعه قالي بافي نيز پرداخت.
3- شرکت مويير و توييدي (Messrs,Muir Tweedy and Co) که بعدها به شرکت تجارتي خليج فارس (Persian Gulf Trading Company) تغيير نام داد. اين شرکت داراي يک شعبه در اصفهان و نمايندگي هايي در بغداد، بصره، بوشهر، شيراز و تهران بود.
4-شرکت گري پل (Gray Paul and Co) که از سال 1283ق/1866 در بوشهر استقرار يافت و نقش مهمي در توسعه تجارت جنوب و جنوب غربي ايران داشت. اين شرکت به شرکت گري داوز (Gray Dawes) که نمايندگي تجارت و کشتيراني لندن را داشت، وابسته بود و در بوشهر، بندرعباس، بندر لنگه، خرمشهر و بنادر ديگر خليج فارس نماينده شرکت تجاري هند بريتانيا بود. اين شرکت در سال 1288ق/1871 براي نخستين بار پيشنهاد کشتيراني کارون را به دولت بريتانيا و نايب السلطنه هند ارائه کرد. پس از آن اين شرکت با نام گري مکنزي (Gray Makenzie) فعاليت نمود.
5-شرکت هيلد برانت استيونس (Hild Stevens)، اين شرکت يک واحد معتبر بازرگاني بود که نخست با شر کت زيگلر کار مي کرد، اما بعد به رقابت با آن شرکت پرداخت و در سال هاي 1292 تا 1353ق/ 1875 تا 1934 فعاليت داشت.
6- شرکت ديويد ساسون (E.David Sasso and Co) که به واردات و صادرات بين ايران و بريتانيا و به ويژه صادرات ترياک اشتغال داشت و در شهرهاي بوشهر، اصفهان و کرمانشاه داراي نمايندگي تجارتي بود.
7-شرکت برادران لينچ (Lynch Brothers) که از سال 1275ق/ 1841 در بغداد مستقر بود و نخستين کشتي را هنگام افتتاح کارون در سال 1306ق/1888 وارد عمل کرد و با حمايت دولت بريتانيا سرويس منظم کشتيراني بين خرمشهر، اهواز و شوشتر برقرار نمود. در شهرهاي خرمشهر، اهواز، دزفول و شوشتر داراي شعبه بود و تا سال 1380 ق/1960 در ايران فعاليت داشت.
8-شرکت ليوينگستون . زيتن (Livingston .Zeytoon and Co) که در بندرهاي عباس، بوشهر و لنگه فعاليت داشت.
9-شرکت اي و تي ملکم ( A-and T Malcolm) که در بندرهاي عباس، بوشهر و لنگه فعاليت داشت.
10- شرکت ديکسن (H.C,Dixn and Co) که در لندن، منچستر، بوشهر و اصفهان فعاليت داشت.
11-شرکت شاول مراد حييم و پسران (Shawul Morad Hayem and Sons) که نماينده تجارت خانه اسرائيلي – هندي بود و در بوشهر دفتر تجاري داشت.
12-تجارت خانه سايکس (Sykes) که در منچستر و کرمانشاه فعاليت تجاري داشت.
13-شرکت فوربس فورس کمپل که در مشهد به تجارت مي پرداخت.
14-شرکت لويد اسکات (Lioyd Scott and Co) که در بندر خرمشهر فعاليت مي کرد.
15-شرکت هودز (Hoods limited) که در لندن، منچستر و تهران فعاليت مي کرد.
16-شرکت برادران شومن (Schumann Brothers and Co) که در اروميه فعاليت مي کرد.(55)
انگليس براي به دست آوردن منافع تجاري بيشتر در مناطق جنوبي و شرقي ايران، افزون بر بازرگانان و تجارت خانه هاي خود، از تجار هندي نيز استفاده مي کرد. همچنين عده اي از تجار معتبر و بانفوذ ايراني به دليل نداشتن توان رقابت تجاري با انگليس و بازرگانان خارجي ديگر و نيز به خاطر نا امني شديد، زير حمايت انگليس قرار مي گرفتند و انگليس ازآنها براي تامين منافع اقتصادي و رونق تجارت خود استفاده مي کرد که از جمله آنان مي توان از حاج عبدالکريم و حاج محمد قوام التجار از مشهر، حاج ميرزا محمود مشکي از اصفهان و حاج بابا صاحب، برادر ملک التجار بوشهر، نام برد. (56)
دولت انگليس افزون بر فعاليت تجاري و تاسيس شرکت هاي تجاري، از راه کسب امتياز تاسيس بانک شاهنشاهي نيز توانست بر نفوذ سياسي و اقتصادي خود در ايران بيفزايد، چرا که اين بانک افزون بر نشر اسکناس و تسلط بر بازار پول کشور، در تجارت خارجي نيز نقش زيادي داشت. همچنين از نظر سياسي هم بانک شاهنشاهي با ايجاد ارتباط با رجال سياسي کشور از راه اعطاي وام هاي دراز مدت، به تحکيم سلطه سياسي انگليس در ايران کمک فراواني کرد.(57)
بنابراين سرمايه گذاران و تجار انگليسي در اين دوره با سرمايه گذاري در امور تجاري، بانکي و صنعت نفت، سود کلاني به دست آوردند و توانستند بر همه سواحل خليج فارس تسلط يابند. آنها نه تنها در کرانه هاي خليج فارس، بلکه در مناطق پس کرانه اي آن نيز نفوذ کردند و به
سرمايه گذاري پرداختند. آن ها در نواحي پس کرانه اي از راه گسترش شعبات بانک شاهنشاهي، برپايي ادارات انگليسي تلگراف و شعبه هاي شرکت هاي فرش و شرکت هاي تجاري ديگر، به تقريب در همه شهرهاي مهم و بزرگ ايران نفوذ يافتند و تا پيش از جنگ جهاني اول، به ويژه در سه مرکز مهم زير فعاليت اقتصادي داشتند :
1-ناحيه بلوچستان، سيستان و مشهد ( با قرارگاه نفوذي در کويته، نوشکي و سيستان).
2-ناحيه کارون ( با قرارگاه نفوذي در خرمشهر ).
3-ناحيه کرمان ( با قرارگاه نفوذي در بندرعباس).
نواحي پس کرانه اي خليج فارس براي انگليس بسيار مهم بود، زيرا توانست به رقابت بيشتر با روسيه پرداخته و از اين راه مزيت تجاري خود را با روسيه – که با ايرن هم مرز بود – يکسان گرداند و نيز با استفاده از راه هاي گسترده اي که به مناطق مختلف ساحلي مانند خرمشهر، بوشهر، لنگه و بندرعباس مي رسيد، به تجارت هند کمک کند. همچنين عامل ديگري که سبب شد انگليس توجه زيادي به اين نواحي کند، ارتباط کرمان – بندر عباس ( مانند مورد معادن ) بود، چون اين نواحي به ويژه بعدها در زمان جنگ جهاني اول از اهميت زيادي برخوردار شد، زيرا به علت همسايگي دو مرکز نفوذ انگليس، يعني بندرعباس، کرمان، نواحي کارون و اروندرود و دجله و فرات پس از اشغال فلسطين و حلب، سلسله زنجير انگليس که هند را به مصر متصل مي کرد، کامل گرديد.(58)
نتيجه
پی نوشت ها :
45.رحيم رضا زاده ملک، روابط ايران و ممالک متحده آمريکا، تهران : کتابخانه طهوري، 1350، ص 89.
46.پيشين، ص 2-91.
47.ويلهلم ليتن، ايران از نفوذ مسالمت آميز تا تحت الحمايگي (1919-1860م)، ترجمه مريم مير احمدي، تهران : معين، 1367، ص8.
48.هوشنگ مهدوي، پيشين، ص165.
49.ليتن، پيشين، ص 9-21.
50.پيشين، ص 47.
51.براي آگاهي از مفاد قراردادهاي عصر ناصري نک: ابراهيم تيموري، عصر بي خبري، تهران: اقبال، 1332،ص 236-97.
52.هوشنگ مهدوي، پيشين، ص173.
53.نجفقلي حسام معزي، تاريخ روابط ايران و دنيا، به کوشش همايون شهيدي، تهران : نشر علم، 1366، ص 661.
54.احمد اشرف، موانع تاريخي رشد سرمايه داري در ايران دوره قاجار، تهران: زمينه، 1359، ص53.
55.ليتن، پيشين، ص 82 و 84؛ اشرف، پيشين، ص 53و 54.
56.اشرف، پيشين، ص 56.
57.پيشين، ص59.
58.ليتن، پيشين، ص 8-84.