بررسي اهداف و عوامل زمينه ساز قيام عاشورا
پژوهشگر: سيدمحمد ابراهيمي*
منبع : سایت راسخون
از مقالات برگزیده ی مسابقه ی روایت محرم
منبع : سایت راسخون
از مقالات برگزیده ی مسابقه ی روایت محرم
بسمه تعالي
زمستان 1388
انقلاب طاغوت برانداز اسلامي ايران نيز ريشه در عاشورا دارد و دردوران مبارزه با رژيم سرسپرده استکبار، سيد الشهدا ويارانش بزرگترين و پرجاذبه ترين اسوه هاي پايداري، ايثار وشهادت طلبي بوده اند.
ضرورت بازشناسي نهضت سالار شهيدان وبه ويژه با عنايت به مقتضيات عصر، ايجاب مي کند که درسها وعبرتهاي عاشورا ژرف کاوي نموده وريشه ها و پيشينه هاي آن در کانون توجه قرار گيرد. (پژوهشکده تحقيقات اسلامي - 1387)
قيام عاشورا از مهمترين حوادث تاريخ اسلامي، بلکه تاريخ بشر است هر چند اين واقعه از نظر گسترده و وسعت،درمقايسه با رخدادهاي ديگر تاريخ، چندان بزرگ نيست. اما ازجهت عمق و عظمت کم نظير است بروز قساوت وبي رحمي از يک سوي وصفات متعالي انساني از سوي ديگر دراين حماسه بي مانند است.
عاشورا همچنين از جهت تاثير گذاري و زنده بودنش درگذر زمان، از حوادث بي دليل تاريخ به شمار مي رود.
ابعاد وگستره اين حادثه نيم روزه آنچنان ژرف و سترگ است که با وجود گذشت ساليان متمادي اثري شگفت وستودني بر جامعه وانسانها نهاده است. خروش به کژيها و ناپاکيها، شبهات ودشمني ها ونقش بستن منش آزادگي، ايثار وشهادت در روش زندگاني از عالي ترين و والاترين اثرهايي است که درجامعه امروزين شيعيان مشهود وقابل رويت است. (آيت ا. . . . مصباح يزدي - 1385)
به يقين آنچه رمز جاودانگي اين واقعه حزن انگيز وتاب رباست، اصالت آن است. قيام امام حسين (ع) رويگردي احساسي وبرخواسته از خواهشهاي نفساني و يا قدرت مدار نيست. تجزيه وتحليل وباز کاوي زمينه ها و سبب هاي آن حادثه بزرگ از نهضتي منطقي،اصيل، جامع، استراتژيک ومستمر حکايت دارد.
قيامي که با وجود روش بودن نتيجه آن، به تمام اماها واگرهاي تاريخ پاسخي گويا و استوار داد. ونقطه اتکاي بسياري از حق طلبان ومجاهدان ونيز مجالي براي عبرت صاحبان خرد گشته است. (مرکز انتشارات مؤسسه آموزشي وپژوهشگي امام خميني (ره) -1385)
در بين تمام نهضت هايي که در اسلام رخ داده وتاريخ اسلام آکنده از نهضت وقيام است. اين تنها نهضتي است که هنوز يادمان آن در بين مسلمانان زنده وتازه است واين تنها نهضتي است که به ژرفاي وجدان عمومي نفوذ کرده وآن را غنا بخشيده ودرتعامل با آن، خود نيز غناي بيشتر يافته است. قيام عاشورا تنها نهضتي در طول تاريخ اسلام است که توفاني از توليد هنري وشعري و فکري آفريده واين توفان از سال 61 هجري شروع شده وتاکنون متوقف نشده است. (آيت ا. . . شمس الدين -1386)
درحديث متواتر مي فرمايد: «اني تارک فيکم الثقلين کتاب ا. . . وعترتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلو ابدا وانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»
همانا من دو يادگار گران بهاء را در بين شما باقي گذاردم. يکي کتاب خداست وآن ديگري عترت من. تا زماني که به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد واين دو تا قيامت تفکيک ناپذيرند.
دراين روايت شريف راه رهايي امت از فتنه ها، تمسک به کتاب وعترت معرفي شده است. يعني صرف دم زدن از کتاب يا عترت کافي نيست. آنچه مهم است عمل به کتاب خدا وپذيرش رهبري ولايت عترت است.
«غربت قرآن وعترت» يک وجه تشابه قرآن وعترت است به عبارت ديگر وجه تشابه قرآن وعترت، غريب بودن آنان است. همانگونه که در قرآن مهجور شد، امام علي (ع) وفرزندان معصومش نيز تنها ماندند.
امام علي (ع) فرمود: من از زمان وفات پيامبر (ص) پيوسته مظلوم بوده ام.
قرآن کتاب تمام قرون واعصار است وامامان نيز هدايتگر همه نسل ها، نه قرآن کهنه خواهد شد. نه عترت بالاتر آن که، گذشت زمان جلوه هاي بيشتري از قرآن وعترت را به نمايش مي گذارد.
مقام معظم رهبري مي فرمايند:
دوعامل ازعوامل اصلي اين گمراهي وانحراف است: يکي دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن صلات و نماز است وعامل دوم «اتبعوا الشهوات» است، يعني دنبال شهوتراني ها وهوس راني ها و دريک جمله دنيا طلبي ها رفتن وجمع آوري ثروت ومال بودن والتذاذ وبه دام شهوات دنيا افتادن و. . .
معنويت: يعني دعوت انسانها به خداوند. روح اصلي تمام انسانها بود. و جامعه مطلوب اسلامي، جامعه اي است که ستون فقرات همه برنامه ريزي هايش را اين اصل تشکيل مي دهد. متأسفانه پس از پيامبر اسلام (ص) با انحراف سياسي و فرهنگي که به وجود آمدبه تدريج معنويت رنگ باخت. ارزشهاي الهي جاي خود را به ارزشهاي مادي داد. در زمان پيامبر به سوي جهاد و ايثار بود. اما بعد از حضرت، مسابقه به سوي دنيا ومتاع ناچيز آن بازار گرم گرفت.
«غيرت» يعني دفاع از محبوب در برابر متجاوز، غيرت ديني، يعني اجازه تجاوز به حريم دين به هيچکس ندادن، داشتن خشم مقدس در برابر متجاوزان به حريم دين، تلاش گسترده در راه نشر، امر به معروف ونهي ازمنکر وتولي وتبري، داشتن روحيه دفاع از دين وآماده فدا کردن همه هستي در راه آن.
در روايات غيرت ديني که نوعاً از آن به امر معروف ونهي از منکر ياد شده است. مايه قوام دين، برترين اعمال، مايه استحکام جبهه ايمان، مايه ذلت دشمنان دين، مبنا برپايي احکام دين، راه انبياء، مايه آباداني زمين و. . . معرفي شده است.
طرفداران اين معناازتساهل، آگاه يا نا آگاه به تحريف دين پرداخته وسرانجام مردم را از دين جدا خواهند کرد. قرآن وروايات وسيره پيامبر وامامان به مبارزه با اين معنا از تساهل پرداخته اند.
اولين منکر بزرگي که بعد از رحلت پيامبر اکرم (ص) صورت گرفت ومبنا واساس انحرافات ديگر شد. انحراف رهبري است از مسير ترسيم شده پيامير (ص) بود. پيامبر (ص) مي دانست تنها شخصيت وارسته اي که مي تواند پس از او جامعه اسلامي را در همان راهي که حضرتش مشخص کرده هدايت کند. امام علي (ع) است. اوبه دستور خداوند حضرتش را طبق نص صريح وصحيح ومتواتر غدير به امامت امت پس از خود منصوب کرد. ولي متأسفانه پس از پيامبر، اين نسبت الهي ناديده گرفته شد وامام علي (ع) از اين مسند که حق او بود. کنار گذاشته شد ودرحقيقت حق همه ي مسلمانان تا روز قيامت ضايع شد؛ چرا که اگر امامت امام علي (ع) برامت بود اينک جهان اسلام وضع ديگري داشت.
دومين منکري که جهان اسلام با بي تفاوتي از کنار آن گذشت «اذيت دختر پيامبر» بود. آري، بي تفاوتي هاي اين چنين، سر انجامش حادثه جان گداز عاشورا است. اينجا دختر پيامبربين دروديوار قرار گرفت، درحادثه عاشورا سربريده عزيزانش بالاي نيزه ها رفت. اينجا در خانه به آتش کشيده شد، درحادثه عاشورا خيمه ها را به آتش کشيدند. اينجا محسن شش ماهه شهيد شد ودرحادثه کربلا گلوي نازک علي اصغر هدف پيکان دشمن قرار گرفت.
سومين منکري که پس از رحلت پيامبر اکرم (ص) بازار گرمي يافت. آن بود که احکام وقوانين مسلم اسلامي دستخوش تغيير وتحريف شد وزير بناي آن نه اجتهاد مطلوب، بلکه سليقه و رأي بود. اجتهادي فراوان در مقابل نص صريح قرآن وپيامبر صورت گرفت . در برابر اين منکر نيز جهان اسلام بي تفاوت گذشت وآنها که بايد نهي از منکر کنند، ساکت ماندند.
چهارمين منکر پس از رحلت پيامبر اکرم؛ طرد بزرگان صحابه ومغضوب دستگاه واقع شدن آنان بود. چهره هاي درخشاني همچون ابوذر را به جرم حق گويي تبعيد کردند وحتي بدرقه او را هم ممنوع کردند. باز هم کسي در برابر اين منکر فرياد بر نياورد وجز امام علي (ع) و فرزندانش و قنبر وبعضي از خاصان صحابه، کس ديگري به بدرقه ابوذر نيامد وابوذر در غربت مظلومانه جان داد.
پنجمين منکر، کنار گذاشتن ارزشهاي اسلامي بود . پيامبر(ص) ضد ارزشها وبه عبارتي ديگر ضد ارزشهاي جاهلي را ملغا وارزشهاي الهي را جايگزين آنها نمود ولي متأسفانه پس از پيامبر (ص)دوباره ارزشهاي جاهلي احيا شد. دوباره تبعيضات نژادي جان گرفت ودوباره بين عرب وعجم جدايي افتاد. عرب بودن امتياز شد و عجم بودن نقطه ضعف.
ششمين منکر: منکر بزرگ غارت بيت المال بود. بيت المال که درحقيقت پشتوانه اقتصادي جامعه اسلامي بود. در تيول يک يا چند خانواده قرار گرفت وهمانند اموال شخصي با آنان برخورد شد.
مجموعه اين بي تفاوتي ها دست در دست هم داد تا خلافت اسلامي به کلي از مسير خود منحرف شد وسرانجام زمام امر مسلمين به دست کساني قرار گرفت که تا ديروز در برابر اسلام صف کشيده بودند وتا آنجا که در توان داشتند عليه اسلام بکار بردند. اين بي تفاوتي ها اسلام عزيز را در سراشيب قرار داد. سراشيبي هايي که اگر فداکاريهاي سالار شهيدان ابي عبدا. . . (ع) نبود بي ترديد سرانجامش سقوط بود ودر آن صورت اثري ازاسلام ومکتب نبود واين سخن کاملاً حق است که پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند: «حسين مني وانا من حسين »حسين از من است ومن از حسين چرا که بقاياي اين مکتب حيات بخش مديون فداکاريهاي او و ياران فداکاراوست.
او از آغاز قيام الهي اش به هنگامي که مي خواست از مدينه حرکت کند اعلان کرد که انگيزه ام امر به معروف ونهي ازمنکر است يعني مي خواهم غيرت ديني را به نمايش گذارم وآن را احيا کنم. به همين جهت درمنشور نهضت الهي خويش فرمود: «اريد ان آمر باالمعروف ونهي المنکر» من اراده کرده ام امر به معروف ونهي از منکر کنم. وبه هنگامي که خروش عاشورايي بر آورد فرمود: آيا نمي بينيد که به حق عمل نمي شود واز باطل جلوگيري به عمل نمي آيد. » دراين شرايط بايد مؤمن مشتاق لقاي حق باشد (وبا آغوش باز به استقبال شهادت رود) که مرگ در راه خدا را سعادت دانسته و زندگي با ستمکاران را مايه ننگ مي دانم. »
واين عبرتي بزرگ از حادثه عاشورااست. پيام صريح اين عبارت اين است که : بي تفاوتي در برابر منکرات (سياسي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي و. . . ) حوزه انقلاب اسلامي است. وآنچه انقلاب شکوهمند اسلامي ايران را از خطرها بيمه مي کند احياي «غيرت ديني» است. دقيقاً همان که امروز لبه تيز دشمنان ومهاجمان فرهنگي است.
آنان با ده ها ماهنامه ها وهفته نامه ها و روزنامه برانند تا فروغ غيرت ديني را خاموش کنند وبا دعوت به تسامل ومتساحل در اصول ودر پي خاموش ساختن چراغ پر فروغ دينند، ولي هرگز نخواهند توانست که نور حق را خاموش کنند. (خاتمي - 1385)
از روزي که اين نهضت وقيام سنجيده امام حسين (ع) آغاز شد، امتيازحق بر باطل، بر همگان معلوم گشت. شيعه آل محمد (ص) از شيعه آل ابوسفيان باز شناخته شدند ونهضت ارزشمند او هر روز بيش از گذشته عظمت خود را از نظرحقيقت جويان تجديد کرد واسرار والا و پاکيزه آن بر فرزانگان و واقع بينان چهره نمود پايگاه و موضعي که امام حسين (ع) در آن روز انتخاب کرد وجان هاي نخبگان پاکيزه آل ابي طالب و بر گزيدگاني از يارانش را در راه نگهباني از آن فدا نمود، پايگاهي بس رفيع ومهم بود وبراي نگهباني از آن لازم شد، حتي دختران خاندان رسالت به دست دژخيمان حکومت اموي از اين سو به آن سو کشانده شوند. آري پايمردي دراين پايگاه همان عاملي بود که حق را پس از فرسودگي و بي حالي زنده کرد ودين را پس از افول وغروبش پايدار نمود وبراي جهانيان آشکار ساخت که معاويه وپسراو يزيد دو عنصر راه گم کرده اي هستند که مردم را به گمراهي کشانده اند. وامت اسلام وبلاد آنها را با تبهکاريهاي خود آلوده اند. نتيجه چنين نهضتي آن شد که تشيع وتاثي به آل محمد (ص) راه بقاي خود را در تاريخ پيدا کند وبه گردنه هاي سختي را که در برابرش به وجود آورده بودند، با قدرت واطمينان پشت سر گذارد وخارهاي خلنده اي را که در راه او تعبيه کرده بودند. از ميان بردارد. (مظفر- 1368)
هدف اصلي امام حسين (ع) از قيام عاشورا چه بود؟ هدف اصلي امام (ع) اين بود که دين اسلام را از انحرافي که سبب حکومت معاويه ويزيد ومداخلات بني اميه وبني مروان عارض او شده بود. نجات دهد، مي خواست دستگاه کفر وظلم يزيد واتباع واشياع او را بر عموم جهانيان وبه ويژه فريب خوردگان شام و مصر وعراق نشان دهد وطوري آن را رسوا کند که برعامه مسلمانان اتمام حجت شده باشد.
قصد حسين بن علي (ع) ايجاد دستگاه رياست وسلطنت نبود و اگرنه خوب مي دانست که اين امر در خود مکه و مدينه از آنجا که بگذرد، درحدود يمن ودر حصول و در معاقل اسلامي که از دسترس يزد وحکام او دورتر ومأمون تر است، خيلي سهل الوصول تر بود. تا در بيابان کربلا ومرکز قدرت اتباع يزيد ودر محلي که مردمش به قدر ونفاق وسست پيوندي ضرب المثل بودند. و معامله اي را که با پدر وبرادر او کرده بودند بهترين سرمشق وعبرت او بود. او درفکرجاه وجلال نبود بلکه مي خواست نداي مظلوميت خود وکفر و ظلم دستگاه يزيدي را به گوش جهانيان برساند وحصول اين مقصد مقدس وعالي جزء با شهادت او ويارانش واسيري اهل بيت پاکش مسير نبود. (همايي- 1357)
ساير علل:
*- جعل حديث وتحريف حقايق
* - تثبيت وترويج عصبيت قومي وقبيله اي
* - تقديس قدرت
* - دنيا طلبي
*- جهالت وناداني
*- مکتب سازي (چوبينه - 1377)
بنابراين با توجه به فرمايشهاي امام حسين (ع) مصداق «اصلاح» : اجراي حدود الهي، تقسيم عادلانه بيت المال مسلمين و امکانات اقتصادي، اداري وقانوني ميان مردم، مبارزه با تبعيضهاي قومي وحزبي و. . . بود. امام حسين (ع) قيام کرد تا اين فسادها را براندازد.
با نگاهي به تاريخ آن روزهاي سرزمين هاي اسلامي در مي يابيم که سنت نبوي پس از گذشت کمتر از نيم قرن در مسير انحطاط افتاد وامت به خاطراختلافات صحابه وبرداشتهاي ديني گوناگون از سيره رسول خدا (ص) پراکنده شدند. اينجاست که امام فرياد مي زند: «مگر نمي بينيد که حق دگرگون وباطل روي کارآمده است. » به گونه اي که اهل بيت پيامبر (ص) که آيه تطهير، حديث ثقلين وصدها آيه و روايات ديگر درباره آنان وارد شده است. کافر و طغيانگر قلمداد مي شوند. (لطيفيان وصادقيان - 1383)
آنان پس از رحلت رسول خدا(ص) با دسيسه هاي گوناگون دربرابر جانشين بر حق رسول خدا و اهل بيت آن حضرت به رويارويي برخاستند. فرزند رسول خدا براي نجات اسلام جان خود را فدا نمود وبهاي خون ايشان نجات اسلام ناب محمدي (ص) گرديد. (لطيفيان وصادقيان -1383)
اگر امام حسين (ع) نيز به اين فداکاري وجانفشاني عظيم و شگرف اقدام نمي کرد، دين اسلام با تلاشهايي که اموي ها مصروف مي داشتند به صورت دين و آيين اموي در مي آمد، تعاليم چنين آييني عبارت بود از: فساد در زمين، ارتکاب هرگونه منکر وکار زشت، هتک حرمت ها، تجاوز به ناموس مردم، خونريزي و امثال آنها؛ درحالي که اسلام آمد تا اين گونه کارها را ريشه کن ساخته، ميکروب و جرثومه آن را از بين ببرد و پيکر جامعه را از امراض کشنده ومرگ زاي آن تطهير کند.
ابوعثمان جاحظ دراين خصوص مي گويد: «بني هاشم از آن جهت بر بني اميه مي باليد که کعبه را ويران نکردند وقبله را دگرگون نساختند ومرتبت رسول خدا را فروتر از خليفه و جانشين او قرار ندادند. . . . واوقات نماز را جابجا نکردند. . . . وبر روي ميز رسول خدا به خوردن و نوشيدن نپرداختند و حرم خدا را غارت نکردند و به ناموس مسلمانان از رهگذر اسير کردن آنها تجاوزننمودند. » (مظفر -1368)
1- جلوه هاي عاشورا- کاظم لطيفيان و رضا صادقيان - انتشارات بخش فرهنگي دفتر آيت اله العظمي فاضل لنکراني 1383.
2- مقتل نمونه - علي اکبر ميرزايي - انتشارات صالحان - چاپ دوم -1386.
3- عاشورا شناسي - پژوهشکده تحقيقات اسلامي - انتشارات زمزم هدايت -چاپ سوم - 1387.
4- احرام محرم -عبدالحسين نيشابوري- انتشارات دليل ها - چاپ دوم - 1386.
5- آذرخش کربلا - آيت اله محمد تقي مصباح يزدي- انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) - چاپ دوم - 1385.
6- نگاهي نو به جريان عاشورا - پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامي، پژوهشکده تاريخ و سيره اهل بيت - انتشارات بوستان کتاب _ چاپ دوم - 1385.
7- فلسفه وعوامل جاودانگي نهضت عاشورا -ابوالفضل بهشتي - انتشارات بوستان کتاب - چاپ دوم - 1385.
8- تفسير تاريخ سرخ - محمدجواد صاحبي - انتشارات پازينه - چاپ سوم - 1385.
9- رخداد کربلا در نهاد توده ها - آيت اله شيخ محمد مهدي شمس الديني - ترجمه محمد جواد معموري - انتشارات داراکتاب اسلامي - چاپ اول - 1386.
10- عبرت هاي عاشورا - سيد احمد خاتمي -انتشارات بوستان کتاب - چاپ سوم - 1385.
11- پرتوي از عظمت امام حسين (ع) - آيت ا. . . صافي گلپايگاني.
12- امانتداران عاشورا - (دربيانات مقام معظم رهبري- انتشارات مؤسسه فرهنگي قدر ولايت - چاپ اول - 1378).
13- اسرار و آثار واقعه کربلا - جلال الدين همايي - انتشارات دهخدا - چاپ دوم - 1357.
14- نگاهي فلسفي به جريان عاشورا - سجاد چوبينه - انتشارات ابرار - چاپ اول - 1377).
15- تاريخ شيعه - محمد حسين مظفر - ترجمه سيد محمد باقر حجتي - دفتر نشر و فرهنگ اسلامي - چاپ اول - 1368).
زمستان 1388
مقدمه:
انقلاب طاغوت برانداز اسلامي ايران نيز ريشه در عاشورا دارد و دردوران مبارزه با رژيم سرسپرده استکبار، سيد الشهدا ويارانش بزرگترين و پرجاذبه ترين اسوه هاي پايداري، ايثار وشهادت طلبي بوده اند.
ضرورت بازشناسي نهضت سالار شهيدان وبه ويژه با عنايت به مقتضيات عصر، ايجاب مي کند که درسها وعبرتهاي عاشورا ژرف کاوي نموده وريشه ها و پيشينه هاي آن در کانون توجه قرار گيرد. (پژوهشکده تحقيقات اسلامي - 1387)
قيام عاشورا از مهمترين حوادث تاريخ اسلامي، بلکه تاريخ بشر است هر چند اين واقعه از نظر گسترده و وسعت،درمقايسه با رخدادهاي ديگر تاريخ، چندان بزرگ نيست. اما ازجهت عمق و عظمت کم نظير است بروز قساوت وبي رحمي از يک سوي وصفات متعالي انساني از سوي ديگر دراين حماسه بي مانند است.
عاشورا همچنين از جهت تاثير گذاري و زنده بودنش درگذر زمان، از حوادث بي دليل تاريخ به شمار مي رود.
ابعاد وگستره اين حادثه نيم روزه آنچنان ژرف و سترگ است که با وجود گذشت ساليان متمادي اثري شگفت وستودني بر جامعه وانسانها نهاده است. خروش به کژيها و ناپاکيها، شبهات ودشمني ها ونقش بستن منش آزادگي، ايثار وشهادت در روش زندگاني از عالي ترين و والاترين اثرهايي است که درجامعه امروزين شيعيان مشهود وقابل رويت است. (آيت ا. . . . مصباح يزدي - 1385)
به يقين آنچه رمز جاودانگي اين واقعه حزن انگيز وتاب رباست، اصالت آن است. قيام امام حسين (ع) رويگردي احساسي وبرخواسته از خواهشهاي نفساني و يا قدرت مدار نيست. تجزيه وتحليل وباز کاوي زمينه ها و سبب هاي آن حادثه بزرگ از نهضتي منطقي،اصيل، جامع، استراتژيک ومستمر حکايت دارد.
قيامي که با وجود روش بودن نتيجه آن، به تمام اماها واگرهاي تاريخ پاسخي گويا و استوار داد. ونقطه اتکاي بسياري از حق طلبان ومجاهدان ونيز مجالي براي عبرت صاحبان خرد گشته است. (مرکز انتشارات مؤسسه آموزشي وپژوهشگي امام خميني (ره) -1385)
در بين تمام نهضت هايي که در اسلام رخ داده وتاريخ اسلام آکنده از نهضت وقيام است. اين تنها نهضتي است که هنوز يادمان آن در بين مسلمانان زنده وتازه است واين تنها نهضتي است که به ژرفاي وجدان عمومي نفوذ کرده وآن را غنا بخشيده ودرتعامل با آن، خود نيز غناي بيشتر يافته است. قيام عاشورا تنها نهضتي در طول تاريخ اسلام است که توفاني از توليد هنري وشعري و فکري آفريده واين توفان از سال 61 هجري شروع شده وتاکنون متوقف نشده است. (آيت ا. . . شمس الدين -1386)
عوامل زمينه ساز قيام عاشورا
1- کنار گذاشتن وصاياي نبي اکرم:
درحديث متواتر مي فرمايد: «اني تارک فيکم الثقلين کتاب ا. . . وعترتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلو ابدا وانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»
همانا من دو يادگار گران بهاء را در بين شما باقي گذاردم. يکي کتاب خداست وآن ديگري عترت من. تا زماني که به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد واين دو تا قيامت تفکيک ناپذيرند.
دراين روايت شريف راه رهايي امت از فتنه ها، تمسک به کتاب وعترت معرفي شده است. يعني صرف دم زدن از کتاب يا عترت کافي نيست. آنچه مهم است عمل به کتاب خدا وپذيرش رهبري ولايت عترت است.
«غربت قرآن وعترت» يک وجه تشابه قرآن وعترت است به عبارت ديگر وجه تشابه قرآن وعترت، غريب بودن آنان است. همانگونه که در قرآن مهجور شد، امام علي (ع) وفرزندان معصومش نيز تنها ماندند.
امام علي (ع) فرمود: من از زمان وفات پيامبر (ص) پيوسته مظلوم بوده ام.
قرآن کتاب تمام قرون واعصار است وامامان نيز هدايتگر همه نسل ها، نه قرآن کهنه خواهد شد. نه عترت بالاتر آن که، گذشت زمان جلوه هاي بيشتري از قرآن وعترت را به نمايش مي گذارد.
2- رنگ باختن معنويات.
مقام معظم رهبري مي فرمايند:
دوعامل ازعوامل اصلي اين گمراهي وانحراف است: يکي دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن صلات و نماز است وعامل دوم «اتبعوا الشهوات» است، يعني دنبال شهوتراني ها وهوس راني ها و دريک جمله دنيا طلبي ها رفتن وجمع آوري ثروت ومال بودن والتذاذ وبه دام شهوات دنيا افتادن و. . .
معنويت: يعني دعوت انسانها به خداوند. روح اصلي تمام انسانها بود. و جامعه مطلوب اسلامي، جامعه اي است که ستون فقرات همه برنامه ريزي هايش را اين اصل تشکيل مي دهد. متأسفانه پس از پيامبر اسلام (ص) با انحراف سياسي و فرهنگي که به وجود آمدبه تدريج معنويت رنگ باخت. ارزشهاي الهي جاي خود را به ارزشهاي مادي داد. در زمان پيامبر به سوي جهاد و ايثار بود. اما بعد از حضرت، مسابقه به سوي دنيا ومتاع ناچيز آن بازار گرم گرفت.
3- افول غيرت ديني:
«غيرت» يعني دفاع از محبوب در برابر متجاوز، غيرت ديني، يعني اجازه تجاوز به حريم دين به هيچکس ندادن، داشتن خشم مقدس در برابر متجاوزان به حريم دين، تلاش گسترده در راه نشر، امر به معروف ونهي ازمنکر وتولي وتبري، داشتن روحيه دفاع از دين وآماده فدا کردن همه هستي در راه آن.
در روايات غيرت ديني که نوعاً از آن به امر معروف ونهي از منکر ياد شده است. مايه قوام دين، برترين اعمال، مايه استحکام جبهه ايمان، مايه ذلت دشمنان دين، مبنا برپايي احکام دين، راه انبياء، مايه آباداني زمين و. . . معرفي شده است.
4- تساهل وتسامح در دين:
طرفداران اين معناازتساهل، آگاه يا نا آگاه به تحريف دين پرداخته وسرانجام مردم را از دين جدا خواهند کرد. قرآن وروايات وسيره پيامبر وامامان به مبارزه با اين معنا از تساهل پرداخته اند.
حادثه عاشورا پيام تلخ تساحل و تسامح:
اولين منکر بزرگي که بعد از رحلت پيامبر اکرم (ص) صورت گرفت ومبنا واساس انحرافات ديگر شد. انحراف رهبري است از مسير ترسيم شده پيامير (ص) بود. پيامبر (ص) مي دانست تنها شخصيت وارسته اي که مي تواند پس از او جامعه اسلامي را در همان راهي که حضرتش مشخص کرده هدايت کند. امام علي (ع) است. اوبه دستور خداوند حضرتش را طبق نص صريح وصحيح ومتواتر غدير به امامت امت پس از خود منصوب کرد. ولي متأسفانه پس از پيامبر، اين نسبت الهي ناديده گرفته شد وامام علي (ع) از اين مسند که حق او بود. کنار گذاشته شد ودرحقيقت حق همه ي مسلمانان تا روز قيامت ضايع شد؛ چرا که اگر امامت امام علي (ع) برامت بود اينک جهان اسلام وضع ديگري داشت.
دومين منکري که جهان اسلام با بي تفاوتي از کنار آن گذشت «اذيت دختر پيامبر» بود. آري، بي تفاوتي هاي اين چنين، سر انجامش حادثه جان گداز عاشورا است. اينجا دختر پيامبربين دروديوار قرار گرفت، درحادثه عاشورا سربريده عزيزانش بالاي نيزه ها رفت. اينجا در خانه به آتش کشيده شد، درحادثه عاشورا خيمه ها را به آتش کشيدند. اينجا محسن شش ماهه شهيد شد ودرحادثه کربلا گلوي نازک علي اصغر هدف پيکان دشمن قرار گرفت.
سومين منکري که پس از رحلت پيامبر اکرم (ص) بازار گرمي يافت. آن بود که احکام وقوانين مسلم اسلامي دستخوش تغيير وتحريف شد وزير بناي آن نه اجتهاد مطلوب، بلکه سليقه و رأي بود. اجتهادي فراوان در مقابل نص صريح قرآن وپيامبر صورت گرفت . در برابر اين منکر نيز جهان اسلام بي تفاوت گذشت وآنها که بايد نهي از منکر کنند، ساکت ماندند.
چهارمين منکر پس از رحلت پيامبر اکرم؛ طرد بزرگان صحابه ومغضوب دستگاه واقع شدن آنان بود. چهره هاي درخشاني همچون ابوذر را به جرم حق گويي تبعيد کردند وحتي بدرقه او را هم ممنوع کردند. باز هم کسي در برابر اين منکر فرياد بر نياورد وجز امام علي (ع) و فرزندانش و قنبر وبعضي از خاصان صحابه، کس ديگري به بدرقه ابوذر نيامد وابوذر در غربت مظلومانه جان داد.
پنجمين منکر، کنار گذاشتن ارزشهاي اسلامي بود . پيامبر(ص) ضد ارزشها وبه عبارتي ديگر ضد ارزشهاي جاهلي را ملغا وارزشهاي الهي را جايگزين آنها نمود ولي متأسفانه پس از پيامبر (ص)دوباره ارزشهاي جاهلي احيا شد. دوباره تبعيضات نژادي جان گرفت ودوباره بين عرب وعجم جدايي افتاد. عرب بودن امتياز شد و عجم بودن نقطه ضعف.
ششمين منکر: منکر بزرگ غارت بيت المال بود. بيت المال که درحقيقت پشتوانه اقتصادي جامعه اسلامي بود. در تيول يک يا چند خانواده قرار گرفت وهمانند اموال شخصي با آنان برخورد شد.
مجموعه اين بي تفاوتي ها دست در دست هم داد تا خلافت اسلامي به کلي از مسير خود منحرف شد وسرانجام زمام امر مسلمين به دست کساني قرار گرفت که تا ديروز در برابر اسلام صف کشيده بودند وتا آنجا که در توان داشتند عليه اسلام بکار بردند. اين بي تفاوتي ها اسلام عزيز را در سراشيب قرار داد. سراشيبي هايي که اگر فداکاريهاي سالار شهيدان ابي عبدا. . . (ع) نبود بي ترديد سرانجامش سقوط بود ودر آن صورت اثري ازاسلام ومکتب نبود واين سخن کاملاً حق است که پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند: «حسين مني وانا من حسين »حسين از من است ومن از حسين چرا که بقاياي اين مکتب حيات بخش مديون فداکاريهاي او و ياران فداکاراوست.
او از آغاز قيام الهي اش به هنگامي که مي خواست از مدينه حرکت کند اعلان کرد که انگيزه ام امر به معروف ونهي ازمنکر است يعني مي خواهم غيرت ديني را به نمايش گذارم وآن را احيا کنم. به همين جهت درمنشور نهضت الهي خويش فرمود: «اريد ان آمر باالمعروف ونهي المنکر» من اراده کرده ام امر به معروف ونهي از منکر کنم. وبه هنگامي که خروش عاشورايي بر آورد فرمود: آيا نمي بينيد که به حق عمل نمي شود واز باطل جلوگيري به عمل نمي آيد. » دراين شرايط بايد مؤمن مشتاق لقاي حق باشد (وبا آغوش باز به استقبال شهادت رود) که مرگ در راه خدا را سعادت دانسته و زندگي با ستمکاران را مايه ننگ مي دانم. »
واين عبرتي بزرگ از حادثه عاشورااست. پيام صريح اين عبارت اين است که : بي تفاوتي در برابر منکرات (سياسي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي و. . . ) حوزه انقلاب اسلامي است. وآنچه انقلاب شکوهمند اسلامي ايران را از خطرها بيمه مي کند احياي «غيرت ديني» است. دقيقاً همان که امروز لبه تيز دشمنان ومهاجمان فرهنگي است.
آنان با ده ها ماهنامه ها وهفته نامه ها و روزنامه برانند تا فروغ غيرت ديني را خاموش کنند وبا دعوت به تسامل ومتساحل در اصول ودر پي خاموش ساختن چراغ پر فروغ دينند، ولي هرگز نخواهند توانست که نور حق را خاموش کنند. (خاتمي - 1385)
از روزي که اين نهضت وقيام سنجيده امام حسين (ع) آغاز شد، امتيازحق بر باطل، بر همگان معلوم گشت. شيعه آل محمد (ص) از شيعه آل ابوسفيان باز شناخته شدند ونهضت ارزشمند او هر روز بيش از گذشته عظمت خود را از نظرحقيقت جويان تجديد کرد واسرار والا و پاکيزه آن بر فرزانگان و واقع بينان چهره نمود پايگاه و موضعي که امام حسين (ع) در آن روز انتخاب کرد وجان هاي نخبگان پاکيزه آل ابي طالب و بر گزيدگاني از يارانش را در راه نگهباني از آن فدا نمود، پايگاهي بس رفيع ومهم بود وبراي نگهباني از آن لازم شد، حتي دختران خاندان رسالت به دست دژخيمان حکومت اموي از اين سو به آن سو کشانده شوند. آري پايمردي دراين پايگاه همان عاملي بود که حق را پس از فرسودگي و بي حالي زنده کرد ودين را پس از افول وغروبش پايدار نمود وبراي جهانيان آشکار ساخت که معاويه وپسراو يزيد دو عنصر راه گم کرده اي هستند که مردم را به گمراهي کشانده اند. وامت اسلام وبلاد آنها را با تبهکاريهاي خود آلوده اند. نتيجه چنين نهضتي آن شد که تشيع وتاثي به آل محمد (ص) راه بقاي خود را در تاريخ پيدا کند وبه گردنه هاي سختي را که در برابرش به وجود آورده بودند، با قدرت واطمينان پشت سر گذارد وخارهاي خلنده اي را که در راه او تعبيه کرده بودند. از ميان بردارد. (مظفر- 1368)
هدف اصلي امام حسين (ع) از قيام عاشورا چه بود؟ هدف اصلي امام (ع) اين بود که دين اسلام را از انحرافي که سبب حکومت معاويه ويزيد ومداخلات بني اميه وبني مروان عارض او شده بود. نجات دهد، مي خواست دستگاه کفر وظلم يزيد واتباع واشياع او را بر عموم جهانيان وبه ويژه فريب خوردگان شام و مصر وعراق نشان دهد وطوري آن را رسوا کند که برعامه مسلمانان اتمام حجت شده باشد.
قصد حسين بن علي (ع) ايجاد دستگاه رياست وسلطنت نبود و اگرنه خوب مي دانست که اين امر در خود مکه و مدينه از آنجا که بگذرد، درحدود يمن ودر حصول و در معاقل اسلامي که از دسترس يزد وحکام او دورتر ومأمون تر است، خيلي سهل الوصول تر بود. تا در بيابان کربلا ومرکز قدرت اتباع يزيد ودر محلي که مردمش به قدر ونفاق وسست پيوندي ضرب المثل بودند. و معامله اي را که با پدر وبرادر او کرده بودند بهترين سرمشق وعبرت او بود. او درفکرجاه وجلال نبود بلکه مي خواست نداي مظلوميت خود وکفر و ظلم دستگاه يزيدي را به گوش جهانيان برساند وحصول اين مقصد مقدس وعالي جزء با شهادت او ويارانش واسيري اهل بيت پاکش مسير نبود. (همايي- 1357)
ساير علل:
*- جعل حديث وتحريف حقايق
* - تثبيت وترويج عصبيت قومي وقبيله اي
* - تقديس قدرت
* - دنيا طلبي
*- جهالت وناداني
*- مکتب سازي (چوبينه - 1377)
اهداف قيام عاشورا
الف) اصلاح مفاسد ؛ هدف اصلي قيام امام حسين (ع) «احياي سنت پيامبر(ص)»
بنابراين با توجه به فرمايشهاي امام حسين (ع) مصداق «اصلاح» : اجراي حدود الهي، تقسيم عادلانه بيت المال مسلمين و امکانات اقتصادي، اداري وقانوني ميان مردم، مبارزه با تبعيضهاي قومي وحزبي و. . . بود. امام حسين (ع) قيام کرد تا اين فسادها را براندازد.
ب ) امر به معروف ونهي از منکر :
با نگاهي به تاريخ آن روزهاي سرزمين هاي اسلامي در مي يابيم که سنت نبوي پس از گذشت کمتر از نيم قرن در مسير انحطاط افتاد وامت به خاطراختلافات صحابه وبرداشتهاي ديني گوناگون از سيره رسول خدا (ص) پراکنده شدند. اينجاست که امام فرياد مي زند: «مگر نمي بينيد که حق دگرگون وباطل روي کارآمده است. » به گونه اي که اهل بيت پيامبر (ص) که آيه تطهير، حديث ثقلين وصدها آيه و روايات ديگر درباره آنان وارد شده است. کافر و طغيانگر قلمداد مي شوند. (لطيفيان وصادقيان - 1383)
ج) نجات اسلام:
آنان پس از رحلت رسول خدا(ص) با دسيسه هاي گوناگون دربرابر جانشين بر حق رسول خدا و اهل بيت آن حضرت به رويارويي برخاستند. فرزند رسول خدا براي نجات اسلام جان خود را فدا نمود وبهاي خون ايشان نجات اسلام ناب محمدي (ص) گرديد. (لطيفيان وصادقيان -1383)
د) فداکاري براي حفظ دين:
فلسفه قيام عاشورا:
اگر امام حسين (ع) نيز به اين فداکاري وجانفشاني عظيم و شگرف اقدام نمي کرد، دين اسلام با تلاشهايي که اموي ها مصروف مي داشتند به صورت دين و آيين اموي در مي آمد، تعاليم چنين آييني عبارت بود از: فساد در زمين، ارتکاب هرگونه منکر وکار زشت، هتک حرمت ها، تجاوز به ناموس مردم، خونريزي و امثال آنها؛ درحالي که اسلام آمد تا اين گونه کارها را ريشه کن ساخته، ميکروب و جرثومه آن را از بين ببرد و پيکر جامعه را از امراض کشنده ومرگ زاي آن تطهير کند.
ابوعثمان جاحظ دراين خصوص مي گويد: «بني هاشم از آن جهت بر بني اميه مي باليد که کعبه را ويران نکردند وقبله را دگرگون نساختند ومرتبت رسول خدا را فروتر از خليفه و جانشين او قرار ندادند. . . . واوقات نماز را جابجا نکردند. . . . وبر روي ميز رسول خدا به خوردن و نوشيدن نپرداختند و حرم خدا را غارت نکردند و به ناموس مسلمانان از رهگذر اسير کردن آنها تجاوزننمودند. » (مظفر -1368)
پی نوشت ها :
*- کارشناس ارشد روانشناسي شخصيت- مدرس دانشگاه پيام نور قزوين
منابع ومواخذ:1- جلوه هاي عاشورا- کاظم لطيفيان و رضا صادقيان - انتشارات بخش فرهنگي دفتر آيت اله العظمي فاضل لنکراني 1383.
2- مقتل نمونه - علي اکبر ميرزايي - انتشارات صالحان - چاپ دوم -1386.
3- عاشورا شناسي - پژوهشکده تحقيقات اسلامي - انتشارات زمزم هدايت -چاپ سوم - 1387.
4- احرام محرم -عبدالحسين نيشابوري- انتشارات دليل ها - چاپ دوم - 1386.
5- آذرخش کربلا - آيت اله محمد تقي مصباح يزدي- انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) - چاپ دوم - 1385.
6- نگاهي نو به جريان عاشورا - پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامي، پژوهشکده تاريخ و سيره اهل بيت - انتشارات بوستان کتاب _ چاپ دوم - 1385.
7- فلسفه وعوامل جاودانگي نهضت عاشورا -ابوالفضل بهشتي - انتشارات بوستان کتاب - چاپ دوم - 1385.
8- تفسير تاريخ سرخ - محمدجواد صاحبي - انتشارات پازينه - چاپ سوم - 1385.
9- رخداد کربلا در نهاد توده ها - آيت اله شيخ محمد مهدي شمس الديني - ترجمه محمد جواد معموري - انتشارات داراکتاب اسلامي - چاپ اول - 1386.
10- عبرت هاي عاشورا - سيد احمد خاتمي -انتشارات بوستان کتاب - چاپ سوم - 1385.
11- پرتوي از عظمت امام حسين (ع) - آيت ا. . . صافي گلپايگاني.
12- امانتداران عاشورا - (دربيانات مقام معظم رهبري- انتشارات مؤسسه فرهنگي قدر ولايت - چاپ اول - 1378).
13- اسرار و آثار واقعه کربلا - جلال الدين همايي - انتشارات دهخدا - چاپ دوم - 1357.
14- نگاهي فلسفي به جريان عاشورا - سجاد چوبينه - انتشارات ابرار - چاپ اول - 1377).
15- تاريخ شيعه - محمد حسين مظفر - ترجمه سيد محمد باقر حجتي - دفتر نشر و فرهنگ اسلامي - چاپ اول - 1368).