زندگي يک معادله عاشقانه است

در اينجا مي خواهم قبل از اينکه تو را با اولين قدم در اين راه آشنا کنم چند کلمه اي راجع به عشق و زندگي سخن بگويم و نام آن را تفسير معادله زندگي مي گذارم. در اينجا مي خواهم بگويم که زندگي يک معادله عاشقانه است؛ يک معادله عاشقانه زيبا. پس بيا در ذهن خود فکر کن و معلوم ها و مجهو هاي آن را تعيين کن تا اين معادله زيبا را به
چهارشنبه، 17 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي يک معادله عاشقانه است

زندگي يک معادله عاشقانه است
زندگي يک معادله عاشقانه است


 






 
حافظ مي سرايد:
مرا عهدي است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کويش را چو جان خوشتن دارم
حال بايد ديد قدم اول در اين دوست داشتن خود و ديگران چيست؟
در اينجا مي خواهم قبل از اينکه تو را با اولين قدم در اين راه آشنا کنم چند کلمه اي راجع به عشق و زندگي سخن بگويم و نام آن را تفسير معادله زندگي مي گذارم.
در اينجا مي خواهم بگويم که زندگي يک معادله عاشقانه است؛ يک معادله عاشقانه زيبا. پس بيا در ذهن خود فکر کن و معلوم ها و مجهو هاي آن را تعيين کن تا اين معادله زيبا را به زيبايي هرچه بيشتر حل کني و از يافتن جواب هاي آن لذت ببري.
در واقع و به بياني ديگر صحنه زندگي شبيه به عرصه يک تئاتر بزرگ است. مهم ترين مسئله، حضوري فعال داشتن است. تو بايد در اين صحنه نقش خود را به زيبايي ايفا کني تا بتواني در زندگي ماندگار بشوي.آنان که اين مهم را فهميدند و ارزش آن را درک کردند امروز جزو کساني هستند که ما آنان را به عنوان انسان هاي نيکو و جزو افتخارات جوامع بشري مي شناسيم.
سعديا مرد نکونام نميرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکويي نبرند
حال مي خواهيم به شناخت پارامترها، فاکتورها و عوامل اين معادله زيباي زندگي بپردازيم و نحوه حل موفقيت آميز اين معادله زندگي را با استفاده از رازها و قانونمندي هاي عشق در جهان هستي با هم مرور کنيم.
اولين فاکتور در حل موفقيت آميز معادله زندگي همانا عشق ورزي به جهان بيرون است. لکن قاعده مهم اين است که پيش نياز عشق ورزي به جهان هستي و ديگر انسان ها، عشق ورزي به خود است زيرا که انسان ها چيزي مي توانند به ديگران بدهند که خود داشته باشند. لذا گوهر عشق را بايد ابتدا با توسعه عشق پايدار به خود در خود به وجود آورد تا بتوان به دنياي بيرون از خود تسري و اشاعه داد.
ذات نايافته از هستي بخش
کي تواند که شود هستي بخش
حال ببينيم که چگونه مي توان به خود عشق ورزيد و عاشق خود شد.
شرط عشق ورزي به خود
انساني مي تواند به خود عشق بورزد که خود را لايق چنين عشقي ببيند. عشق ورزي به خود صرفاً يک شعار نيست بلکه نيازمند يک فرآيند تغيير و تحول و توسعه خود و رسيدن به يک شخصيت مطلوب است تا به خاطر زيبايي هاي وجود و لياقت هاي به دست آمده، احساس عشق نسبت به خود مطلوب به دست آيد. تا زماني که انساني به توسعه و زيباسازي وجود خود نپردازد نمي تواند خود را دوست داشته باشد و عاشق خود شود. لذا پيش نياز عشق ورزي به خود، حرکتي است به نام توسعه شخصي: (Self Development) اينک به فرآيند توسعه شخصي مي پردازيم تا ببينيم چگونه مي توانيم از رهگذر توسعه شخصي به لياقت هاي بيشتري برسيم تا بتوانيم خدا را عاشقانه دوست داشته باشيم.
فرآيند توسعه شخصي داراي سه مرحله است که در زير به تفسير آن مي پردازيم.
1-پذيرفتن خود
اولين شرط اين است که همانگونه که هستي خود را بپذيري تا بتواني خود را دوست بداري. البته اين بدان معناست که ضمن پذيرش خود، در برابر ضعف هاي خود بيکار ننشيني بلکه بايد تلاش کني که اين «خود» موجود را به «خود» مطلوب تبديل کني. اما لازمه اين حرکت پذيرفتن خود به عنوان موجودي قابل دوست داشتن است. اجازه نداري هيچ کدام از اعضا و جوارح بدن خود را نازيبا ببيني و محکوم کني بلکه بايد همانگونه که هست بپذيري و خدا را سپاس بگويي؛ ولي تلاش کني تا وضعيت موجود را به وضعيت مطلوب تغيير دهي. مثلاً بايد بيني خود را اگر به ظاهر نامطلوب است همانگونه بپذيري و سپاسگزار خداي خالق باشي لکن با عمل جراحي زيبايي به زيباتر کردن آن همت کني. اين معناي پذيرش خود است.
2-دومين شرط توسعه شخصي؛ بخشش خود است. اين بدين معناست که بر همه گذشته هاي خودت نگاه اغماظ آميزي داشته باشي و قلم عفو بر همه غفلت هاي گذشته ات بکشي و خود را کاملاً ببخشي تا رها شوي و لياقت دوست داشتن از سوي خودت را پيدا کني. زيرا شرط عشق ورزي به خود، احساس پاکي و بي گناهي نسبت به خود است. لذا امروز از تو مي خواهم خود را ببخشي و رها شوي. پس خود را هرگز به خاطر اشتباهات گذشته ات ملامت نکن؛ خود را ببخش و از رنج کشيدن رها شو و براي جبران اشتباهات گذشته، تلاش کن تا بتواني از اين رهگذر يک قدم ديگر به دوست داشتن خود نزديک تر شوي.
3-سومين شرط که در واقع مهم ترين شرط در مسير عشق ورزي به خود است اين است که بتواني از طريق رسيدن به خود مطلوب و رهاشدني که درنتيجه پذيرش و بخشش خود است و تلفيق اين دومسئله با يکديگر بتواني به خود عشق بورزي چرا که در واقع اکنون تو آن موجود زيبا و پاک و مبرا هستي که لايق عشق است و در واقع اين گوهرعشق در تو هويدا شده است و آئينه اي شده اي که مي تواني جلوه هاي زيباي خداي رحمان را از خود نشان دهي.
که حضرت مولانا در اين باره فرموده اند:
ذات من نقش صفات خوش توست
من اگر خود صفت ذات توام
منبع:مجله خانواده سبز (ش 224)



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما