مشکلات خانوادگي پزشکان
نويسنده: الهه رضائيان
اول شهريور روز پزشک است اين روز براي تقدير از کساني است که جزو اقشار نخبه و سخت کوش جامعه اند و سال هاي زيادي از جواني خود را صرف مطالعه و کسب علم مي کنند تا بياموزند چگونه بر آلام و دردهاي هم نوعان خود مرهم بگذارند. آنها نيز مثل همه مردم علاوه بر عشق به حرفه پزشکي، تمايل دارند به اين عشق خود به ديده شغل نيز بنگرند و از آن کسب درآمد کرده و به خواسته هاي خود جامعه عمل بپوشانند. يعني يک ازدواج خوب، بچه هاي خوب و موفق در تحصيل و در نهايت، آرامش در زندگي از آرزوهاي آنهاست. گاهي برخي از ما فراموش مي کنيم که يک پزشک هم مثل همه ما مشکلاتي دارد و توان جسمي و رواني او نيز محدود است. وقتي به خانواده پزشکان مي نگريم در نگاهي زيرچشمي، آنها را بسيار مرفه و دور ازهر دغدغه اي مي دانيم؛ در حالي که همسر و فرزندان و حتي خود آن پزشک علاوه بر مشکلات و دغدغه هاي ديگر اقشار جامعه، مشکلات انحصاري نيز دارد. البته شايد هم از مزاياي ويژه اي در زندگي برخوردار باشند اما براي کسب آن مزايا بسيار رنج کشيده اند. آيا با آن رنج ها آشنا هستيد؟ «داستان زندگي» را بخوانيد تا به اين موضوع نگاه کنيم.
من واقعاً مي خواستم بدانم مگر زندگي کردن با يک پزشک چه مشکلاتي دارد؟ و اصولاً آيا مشکلات خانواده پزشکان با ديگر خانواده ها تفاوت دارد؟ لطفاً راهنمايي ام کنيد. آيا به نظر شما با يک پزشک مي توان خوشبخت شد و زندگي خوبي داشت يا نه؟
بنابراين خيلي خوب است که دخترها و پسرهايي که قرار است همسر يک پزشک شوند با مشکلات خاص خانواده آينده شان آشنا باشند و خود را بسنجند که آيا مي توانند اين زندگي خاص را تجربه کنند يا نه. پس براي اينکه شما راحت تر بتوانيد تصميم نهايي خود را بگيريد، شما را با برخي از اين مشکلات، در «داستان يک زندگي» اين هفته، آشنا مي کنيم.
شايد بتوان اين طور گفت که اگر شما شخصيتي داريد که ترجيح مي دهيد در زندگي خود ارتباط تنگاتنگ و هم کلامي با همسرتان و در يک کلام يک زندگي پر از آرامش را تجربه کنيد، پزشکان زوج مناسبي براي شما نيستند اما اگر آدم مسووليت پذير و سخت کوشي هستيد که يک تنه کار کردن را دوست داريد و مسايل عاطفي و احساسي خيلي براي شما مهم نيستند يا در اولويت نيستند، مي توانيد با انتخاب اين نوع زندگي و تحمل سختي هاي آغازين آن (هر پزشکي در دوره دانشجويي و پس از آن براي گذراندن طرح و سپس تلاش براي دوره تخصصي و خلاصه تا روي غلتک افتادن کارش در مطب چه از نظر مالي و چه در مضيقه بودن وقت و تنش روحي دوران سختي را در سال هاي نخست زندگي پشت سر خواهد گذاشت) در آينده از وضعيت رفاهي و آرامش خوبي بهره مند شويد. همه مشکلاتي که در ماهيت اين شغل نهفته است و مي تواند براي زندگي مشترک و روند رشد و تربيت بچه ها موثر باشد، وقتي حادتر مي شود که هر دوي شما پزشک باشيد. براي همين است که معمولاً وقتي يک پزشک، همسري اختيار مي کند که پزشک نيست، اوضاع زندگي آنها چه در روابط زناشويي و چه در مورد تربيت و پرورش بچه ها بسيار بهتر است. بچه هايي که هر دو والد آنها پزشک هستند، عملاً والدين خود را بسيار کم مي بينند و چون والدين وقت خاصي به تربيت آنها و رسيدگي به مشکلات شان اختصاص نمي دهند، اکثر آنها خلاهاي عاطفي زيادي را تجربه مي کنند و برعکس انتظار عموم مردم و حتي خود والدين وضعيت تحصيلي اين بچه ها خيلي درخشان نيست.
اين موضوع حتي در سال هاي بعد نيز بسته به ميزان تخصص آن پزشک ادامه دار خواهد بود. مثلاً يک جراح يا متخصص زنان و زايمان همواره بايد در وضعيت آماده باش قرار داشته باشد چون شايد نيمه شب براي يک بيمار تصادفي و يا زائو به وجود او نياز فوري باشد. اين اضطراب هميشگي در وجود شما و حتي فرزندانتان پايدار خواهد بود و همواره منتظر تماس تلفني هستيد که روز تعطيل شما و يابرنامه گردش و يا شام امشب را به هم بزند. در خانواده هاي پزشکان بر خلاف نگاه مردم، مشکلات عاطفي، تربيتي و تحصيلي براي بچه ها وجود خواهد داشت. شايد بتوان سه عامل رابراي اين اوضاع تحصيلي بد ذکر کرد و کمي به اين بچه ها حق داد.
شايد بگويد خيانت به همسر را در ساير اقشار هم مي توان ديد، بله اما خلاها و کمبودهايي که به دليل وضعيت تحصيلي و شغلي پزشکان بر خانواده هايشان تحميل مي شود، درکمتر شغلي ديده مي شود. به علاوه شرايط و زمينه اي که براي يک پزشک مهياست و او را در اين بستر قرار مي دهد (به دليل مقبوليت اجتماعي و پرستيژ خاص شغلي) در هيچ شغلي نيست.پس علاوه بر شخصيت فردي و اعتقادي همسرتان و تاثير سبک خانوادگي که در آن پرورش يافته است،نبايد از تاثيرشغل پزشکي بر او غافل باشيد. پس همه چيز را بسنجيد و انتخاب کنيد. راهنمايي هاي بيشتر از اين را مي توانيد با انجام يک مشاوره ازدواج کسب کنيد.
منبع:روزنامه سلامت، شماره 233
/س
قصه از کجا شروع شد؟
من واقعاً مي خواستم بدانم مگر زندگي کردن با يک پزشک چه مشکلاتي دارد؟ و اصولاً آيا مشکلات خانواده پزشکان با ديگر خانواده ها تفاوت دارد؟ لطفاً راهنمايي ام کنيد. آيا به نظر شما با يک پزشک مي توان خوشبخت شد و زندگي خوبي داشت يا نه؟
در مطب مشاور
بنابراين خيلي خوب است که دخترها و پسرهايي که قرار است همسر يک پزشک شوند با مشکلات خاص خانواده آينده شان آشنا باشند و خود را بسنجند که آيا مي توانند اين زندگي خاص را تجربه کنند يا نه. پس براي اينکه شما راحت تر بتوانيد تصميم نهايي خود را بگيريد، شما را با برخي از اين مشکلات، در «داستان يک زندگي» اين هفته، آشنا مي کنيم.
ماهيت متفاوت اين شغل
شايد بتوان اين طور گفت که اگر شما شخصيتي داريد که ترجيح مي دهيد در زندگي خود ارتباط تنگاتنگ و هم کلامي با همسرتان و در يک کلام يک زندگي پر از آرامش را تجربه کنيد، پزشکان زوج مناسبي براي شما نيستند اما اگر آدم مسووليت پذير و سخت کوشي هستيد که يک تنه کار کردن را دوست داريد و مسايل عاطفي و احساسي خيلي براي شما مهم نيستند يا در اولويت نيستند، مي توانيد با انتخاب اين نوع زندگي و تحمل سختي هاي آغازين آن (هر پزشکي در دوره دانشجويي و پس از آن براي گذراندن طرح و سپس تلاش براي دوره تخصصي و خلاصه تا روي غلتک افتادن کارش در مطب چه از نظر مالي و چه در مضيقه بودن وقت و تنش روحي دوران سختي را در سال هاي نخست زندگي پشت سر خواهد گذاشت) در آينده از وضعيت رفاهي و آرامش خوبي بهره مند شويد. همه مشکلاتي که در ماهيت اين شغل نهفته است و مي تواند براي زندگي مشترک و روند رشد و تربيت بچه ها موثر باشد، وقتي حادتر مي شود که هر دوي شما پزشک باشيد. براي همين است که معمولاً وقتي يک پزشک، همسري اختيار مي کند که پزشک نيست، اوضاع زندگي آنها چه در روابط زناشويي و چه در مورد تربيت و پرورش بچه ها بسيار بهتر است. بچه هايي که هر دو والد آنها پزشک هستند، عملاً والدين خود را بسيار کم مي بينند و چون والدين وقت خاصي به تربيت آنها و رسيدگي به مشکلات شان اختصاص نمي دهند، اکثر آنها خلاهاي عاطفي زيادي را تجربه مي کنند و برعکس انتظار عموم مردم و حتي خود والدين وضعيت تحصيلي اين بچه ها خيلي درخشان نيست.
مسووليت مضاعف همسر يک پزشک
اين موضوع حتي در سال هاي بعد نيز بسته به ميزان تخصص آن پزشک ادامه دار خواهد بود. مثلاً يک جراح يا متخصص زنان و زايمان همواره بايد در وضعيت آماده باش قرار داشته باشد چون شايد نيمه شب براي يک بيمار تصادفي و يا زائو به وجود او نياز فوري باشد. اين اضطراب هميشگي در وجود شما و حتي فرزندانتان پايدار خواهد بود و همواره منتظر تماس تلفني هستيد که روز تعطيل شما و يابرنامه گردش و يا شام امشب را به هم بزند. در خانواده هاي پزشکان بر خلاف نگاه مردم، مشکلات عاطفي، تربيتي و تحصيلي براي بچه ها وجود خواهد داشت. شايد بتوان سه عامل رابراي اين اوضاع تحصيلي بد ذکر کرد و کمي به اين بچه ها حق داد.
1-خانه خالي از پدر و مادر
2-بيزاري از آينده مشابه
3-توقع اطرافيان
چشم انداز مبهم آينده، فراموشي گذشته
شايد بگويد خيانت به همسر را در ساير اقشار هم مي توان ديد، بله اما خلاها و کمبودهايي که به دليل وضعيت تحصيلي و شغلي پزشکان بر خانواده هايشان تحميل مي شود، درکمتر شغلي ديده مي شود. به علاوه شرايط و زمينه اي که براي يک پزشک مهياست و او را در اين بستر قرار مي دهد (به دليل مقبوليت اجتماعي و پرستيژ خاص شغلي) در هيچ شغلي نيست.پس علاوه بر شخصيت فردي و اعتقادي همسرتان و تاثير سبک خانوادگي که در آن پرورش يافته است،نبايد از تاثيرشغل پزشکي بر او غافل باشيد. پس همه چيز را بسنجيد و انتخاب کنيد. راهنمايي هاي بيشتر از اين را مي توانيد با انجام يک مشاوره ازدواج کسب کنيد.
منبع:روزنامه سلامت، شماره 233
/س