تنبيه چرا و چگونه

«زخمي به من بزن، عميق تر از انزوا...»؛ شاعر قاعدتاً اين شعررا وقتي گفته که درد همه زخم ها را از جدايي و زندان و دوري از يار کشيده و به اين نقطه رسيده که عميق تر از انزوا، زخمي نيست. آدمي يعني موجودي اجتماعي که نياز به حضور ديگران دارد، ديگراني که با او حرف بزنند، ديگراني که حرف او را بشنوند. اما گاهي وقت ها براي همه ما ممکن است اتفاق بيفتد که به دليلي موجه يا ناموجه تنبيه شويم؛ تنبيه هايي با قوانين نوشته يا نانوشته! به بررسي جنبه هاي مختلف تنبيه، از منظر سلامت روان، پرداخته ايم.
سه‌شنبه، 23 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنبيه چرا و چگونه

تنبيه چرا و چگونه
تنبيه چرا و چگونه


 

نويسنده:سارا جمال آبادي




 
«زخمي به من بزن، عميق تر از انزوا...»؛ شاعر قاعدتاً اين شعررا وقتي گفته که درد همه زخم ها را از جدايي و زندان و دوري از يار کشيده و به اين نقطه رسيده که عميق تر از انزوا، زخمي نيست. آدمي يعني موجودي اجتماعي که نياز به حضور ديگران دارد، ديگراني که با او حرف بزنند، ديگراني که حرف او را بشنوند. اما گاهي وقت ها براي همه ما ممکن است اتفاق بيفتد که به دليلي موجه يا ناموجه تنبيه شويم؛ تنبيه هايي با قوانين نوشته يا نانوشته! به بررسي جنبه هاي مختلف تنبيه، از منظر سلامت روان، پرداخته ايم.
«تنبيه»؛ اين کلمه چه تصاويري را به ذهن شما مي آورد؟ چوب و فلک؟ کمربند؟ سيلي؟ اخم؟ قطع روابط؟ به هر حال، هر چه به ذهن تان برسد قطعاً تصوير خوشايندي نيست؛ اگر چه شايد لبخندي هم از مرور خاطرات تنبيه شدن بر لب تان بنشيند.
جامعه شناسان مي گويند تنبيه (و روي ديگرش: تشويق) همزاد آدمي است که مي خواهد در جامعه و در کنار ديگران زندگي کند. گريزي از خطا نيست چون انسان کامل نيست و نقص يعني امکان خطا کردن. هميشه هم کوچک ترها نيستند که تنبيه مي شوند و اتفاقاً بزرگ ترها با خطاهاي بزرگ تر، شديدتر زير لبه تيز تنبيه قرار مي گيرند؛ تنبيه هايي که جامعه براي دسته اي از خطاها، به عنوان قانون وضع کرده و اجرايش مي کنند و دسته اي ديگر بدون اينکه قوانين موضوعه داشته باشند، ممکن است توسط برخي از افراد جامعه به کار گرفته شوند. آنچه در ادامه مي آيد، بيشتر درباره اين گونه تنبيه هاست: تنبيه هاي اجتماعي نانوشته.
تمام هنجارهاي اجتماعي با ضمانت هاي اجرايي همراه هستند؛ ضمانت هاي اجرايي اي که هدف شان تامين اطاعت از هنجارهاي معيني است. اين ضمانت ها مي توانند مثبت باشند(مثل دادن پاداش به افراد، ارتقاي درجه و حتي يک لبخند ساده) و يا منفي باشند(مثل تنبيه کردن، اخراج فرد و حتي يک اخم.)
اين ضمانت ها تحت يک دسته بندي ديگر هم قرار مي گيرند و آن ضمانت اجرايي به صورت رسمي يا غير رسمي است که اگر به مثال هاي بالا دقت کنيد، مي توانيد آنها را از همديگر تشخيص بدهيد. ضمانت هاي اجرايي رسمي (مثل ارتقاي درجه شغلي يا اخراج از کار) در جايي اعمال مي شوند که گروه معيني از مردم يا سازماني که وظيفه اش تامين اطلاعات از مجموعه هنجارهاي خاصي است، وجود داشته باشد. اما ضمانت هاي اجرايي غير رسمي، واکنش هاي کمتر سازمان يافته و بيشتر خود به خودي در گروه هاي کوچک تر هستند. جريمه، حبس و اعدام که صورت منفي اين ضمانت ها هستند، درگروه اجراي رسمي قرار مي گيرند و دادن مدال، درجه علمي و پاداش هاي مادي در گروه مثبت ضمانت هاي اجرايي«رسمي». موضوعي که ما همراه آن شده ايم، در گروه ضمانت هاي اجرايي غير رسمي قرار مي گيرد و رفتار با اشخاصي که رفتار نادرست شان در محاکم رسمي قابل پيگيري نيست اما نوعي عملکردشان ناراحتي ما و يا اطرافيان مان را سبب شده و به موجب همين حس ما را به موضع گيري واداشته است. موضع گيري که در گروه ضمانت هاي اجرايي غير رسمي و منفي قرار دارد، مثل:توهين کردن به فرد، سرزنش، حتي اعمال خشونت و يا طرد کردن فرد!

تنبيه هاي غير رسمي شديدترند
 

اگر چه ضمانت هاي رسمي قابليت اجرايي بيشتري دارند(به دليل اينکه به صورت قانون در آمده اند و قابل پيگيري رسمي هستند) اما ضمانت هاي اجرايي غير رسمي اهميت و حتي کاربرد بيشتري دارند. مي پرسيد چرا؟! بهتر است قبل از گرفتن جواب به اين جمله ها فکر کنيد: اي کاش زمين دهن باز مي کرد و مرا مي بلعيد، اي کاش مرده بودم و اين زندگي را تحمل نمي کردم و... صدها جمله مشابه ديگر که گوينده آنها به گونه اي مي خواهد خود را از زير بار نگاه سنگين و شماتت بار اطرافيان نجات بدهد. اينجا است که معلوم مي شود قوانيني که ما در بين گروه هاي غير رسمي خودمان براي ديگران انتخاب کرده ايم تا چه حد لبه تيزي دارند.
اين گونه رفتار -يا همان ضمانت هاي اجرايي غير رسمي- از يک اخم ساده گرفته تا يک طرد طولاني مدت به شدت تاثير گذار است؛ چرا که همه ما بيشتر از آنکه به دنبال پاداش و احترام از دنياي رسمي بيرون باشيم، به دنبال تاييد خانواده، دوستان و همکاران نزديک خود هستيم. شرمنده شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن و مورد عدم تاييد خانواده بودن، مواردي است که همه ما از آن مي گريزيم و از آن به نوعي ترس داريم و اين ترس ها است که موجب مي شود ضمانت هاي اجرايي غير رسمي بيشترين تاثير خوشايند(درصورت مثبت بودن) و ناخوشايند (در صورت منفي بودن) را داشته باشند.

تنبيه مقبول
 

رساندن روابط به حداقل ميزان ممکن، محروم کردن فرد از برخي امکاناتي که در دسترس او قرار گرفته مثل ماشين، خانه، تلفن همراه، تغيير لحن زبان به گفتگويي ساده، دعوت نکردن از فرد در ميهماني ها وبه طور خلاصه تغييرسطح روابط و امکانات از ساده ترين و البته کاربردي ترين راهکارهايي است که مي تواند به نوعي تنبيه براي فرد خطاکار باشد. اما پيش از همه اينها نبايد فراموش کرد که «تنبيه» بايد مقبوليت اجتماعي و يا فردي داشته باشد؛ يعني قبل از اعمال اين رفتار، فردي که قرار است مورد تنبيه قرار بگيرد از دلايل تنبيه خودش آگاه باشد. بسياري از مواقع، خيلي از ما وقتي به گذشته خود بر مي گرديم با خاطراتي از تنبيه روبه رو مي شويم که هنوز بعد از گذشت سال ها روح ما را مورد آزار قرار مي دهد. اما بعضي از تنبيه ها باوجود اينکه سخت تر و طولاني مدت تر بوده اند، از ياد ما رفته اند و احساس ناراحتي از آنها در وجودمان نداريم. اگر شما هم با اين بخش قضيه احساس مشترکي داريد. بايد بگوييم وقتي فرد از دليل تنبيه خود -حتي اگر آن را قبول داشته باشد - با خبر باشد، راحت تر آن را مي پذيرد تا زماني که دليل تنبيه خود را نمي داند و در اصل دليل تنبيه شدن به او تفهيم نشده است.

اول اخطار، دوم اخراج
 

باز هم بايد يک قدم عقب برويم، يعني قبل از مرحله تفهيم اتهام! شما قبل از اينکه بخواهيد فردي را مورد تنبيه و به گونه اي طرد شدن قرار بدهيد، بايد در مورد کار اشتباهش به او اخطار بدهيد و زنگ تنبيه را براي او به صدا در بياوريد. مثل معلمي که به شاگرد حواس پرت بار اول با زدن ضربه به ميز اخطار مي دهد. بار دوم غير مستقيم مورد خطابش قرار مي دهد و بار سوم است که تصميم مي گيرد او را از کلاس اخراج کند. پس به يک باره سراغ پله آخر نرويد.

مجازات به اندازه گناه
 

عادلانه رفتار کنيد و ميزان تنبيهي را که در نظر گرفته ايد با جرم طرف مقابل بسنجيد. وقتي ميزان تنبيه توازني با ميزان خطاي انجام گرفته ندارد، مشروعيت و درستي آن نه تنها از دست مي رود که فرد مقابل را هم مي تواند در مواضعي خطرناک تر قرار بدهد؛ مثل نفرت، خشم و حتي انتقام.

منزوي کردن؛ چرا و چگونه؟
 

حالا که همه پله ها را يکي يکي طي کرده ايد، يعني به فرد مورد نظر اخطار داده ايد، تفهيم اتهام کرده ايد و او در رفتار نادرست خود تغييري نداده، شما روي پله تغيير سطح روابط قرار گرفته ايد. پله اي سخت براي شما و سخت تر براي فرد مقابل.
طرد شدن و در انزوا قرار گرفتن هميشه يکي از راهکارهاي جلوگيري از ارتکاب به جرم بوده و البته يکي از سنگين ترين مجازات ها هم به حساب مي آمده است؛ چرا که آدمي موجودي اجتماعي است و بدون داشتن روابط مطلوب نمي تواند زندگي طبيعي و شاد را تجربه کند. اگر در مورد رفتار با فردي در اين مرحله-طرد- قرار گرفته ايد و راه چاره اي نداريد، يک راست به آخرين مرحله نرويد بلکه از منزوي کردن فرد در مقياس هاي کوچک شروع کنيد مثل بي محلي، محدود کردن روابط-نه حذف کامل آنها- و دست آخر طرد کردن فرد.

راه بازگشت را باز بگذاريد
 

نکته آخر اينکه طرد اجتماعي يک فرد نبايد به صورت تصميم آخر و براي طولاني مدت گرفته شود. همان طور که احتمال خطا کاربودن مي تواند هر بني بشري را شامل شود؛ احتمال بازگشت و پشيماني هم مي تواند براي همه به وجود بيايد. اين تصور که هر فرد خاطي بايد تا پايان عمرش بارگناهي را که انجام داده و در سخت ترين شرايط بکشد، يک تصور اشتباه و تا حدودي غير انساني است که راه بازگشت فرد خاطي را نه تنها مي بندد که در ذهن او اين تصور را به وجود مي آورد که او براي هميشه يک «مجرم» و «گناهکار» است و انجام دادن کار درست به دليل ديده نشدن از طرف ديگران بيشتر از پيش او را به سمت اعمال ضد اجتماعي و ناهنجارتر سوق مي دهد تا اصلاح رفتار.
منبع: روزنامه سلامت ،شماره 233



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.