همه چيز درباره بني صدر (4)

باید اذعان داشت كه در خصوص كسب آمادگی نظامی به منظور دفع تجاوز احتمالی دشمن كارنامه بسیار نامطلوبی از بنی‌صدر در تاریخ به ثبت رسیده است. دقیقاً به همین دلیل نیز او تاكنون به این سؤال مهم هرگز پاسخ نگفته‌ است كه علی رغم اعتراف به اطلاع از بی‌قرار بودن صدام برای حمله به ایران، چرا اقدام مهمی برای كسب آمادگی های لازم به عمل نیاورده
سه‌شنبه، 23 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همه چيز درباره بني صدر (4)

همه چيز درباره بني صدر (4)
همه چيز درباره بني صدر (4)


 

تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : سایت راسخون




 

بني صدر و جنگ
 

باید اذعان داشت كه در خصوص كسب آمادگی نظامی به منظور دفع تجاوز احتمالی دشمن كارنامه بسیار نامطلوبی از بنی‌صدر در تاریخ به ثبت رسیده است. دقیقاً به همین دلیل نیز او تاكنون به این سؤال مهم هرگز پاسخ نگفته‌ است كه علی رغم اعتراف به اطلاع از بی‌قرار بودن صدام برای حمله به ایران، چرا اقدام مهمی برای كسب آمادگی های لازم به عمل نیاورده است و اینكه چرا به عنوان فرمانده كل قوا حتی یك بار هم جلسه شورای عالی دفاع را قبل از آغاز حمله دشمن به منظور بررسی تهدیدات و پیدا كردن راهكارهای لازم برای مقابله با آن تشكیل نداده است؟ او در مجموعه خاطرات خود در خصوص اطلاع از تهاجم دشمن می گوید:
«به ما گزارش داده بودند كه عراق دارد تدارك حمله به ایران را می‌بیند. البته بعدها مداركی هم به دست قشون افتاد و معلوم شد كه این خبر، صحیح بود.» (درس تجربه، ص238)
«موقعی كه آقای رجایی می‌خواست نخست‌وزیر بشود، خطر تجاوز عراق دیگر شده بود مسئله روز. در آن ایام، روشن شده بود كه تجاوز خواهد شد و با اینكه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این كار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برق‌آسا و بی‌قرار حمله بود. به هر حال، یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت كه صدام را مثل طاوس دیده و او می‌گوید كه كار ایران را چهار روزه تمام می‌كنم. بله، وضعیت این جوری بود.» (درس تجربه، ص265)
سردار غلامعلی رشید در خصوص خیانت های بنی صدر در جنگ در برنامه تلویزیونی "محرمانه" اینگونه روایت می كند:
« ما در اسفند 58 صاحب رئیس جمهور می شویم (بنی صدر) یعنی 7 ماه قبل از آغاز جنگ و امام به امید اینكه اوضاع نا بسامان داخلی را در ابعاد دفاعی- امنیتی سر و سامان دهند، فرماندهی كل قوا را به بنی صدر می دهند (تنفیذ می كنند).این فرماندۀ كل قوا باید در 7 ماه قبل از جنگ امورات دفاعی را ساماندهی می كرد. در متن قانون اساسی داریم كه ایشان باید شورایعالی دفاع را تشكیل دهد ولیكن هفته سوم جنگ این شورا را تشكیل می دهد در حالی كه ما باید این شورا را از قبل تشكیل می دادیم.
بنی صدر كه ادعای فهم و درك سیاسی بالایی هم داشت یك ماه مانده به جنگ بازدیدی از منطقه غرب در كرمانشاه انجام داد و مصاحبه كرد كه جنگ اتفاق نمی افتد مگر اینكه موازنه قوا بر هم بخورد یعنی این قدر شعور سیاسی نداشت كه با بروز انقلاب اسلامی موازنه قوا به سود اسلام، به سود اعراب علیه اسرائیل و به سود كشورهای منطقه علیه استكبار جهانی آمریكا بر هم خورده بود.
حول و حوش خرداد 59 دیگر شورای انقلاب نداشتیم و باید نهادی مثل شورایعالی دفاع تشكیل می شد كه ما به آن سطح استراتژیك كشور می گوییم.درون این نهاد است كه تحركات و تهدیدات دشمن رصد و كنترل می گردد. از این طرف فرمانده كل قوای ما شورایعالی دفاع را تشكیل نمی دهد. حتی یك رزمایش معمولی انجام نمی دهد . وقتی حوادث 6 ماهه قبل از جنگ را می بینیم در واقع دشمن به ما می گوید كه آرایش می گیرد و باید خودمان را آماده می كردیم.
اگر یك رزمایش ساده انجام می داد در تردید دشمن تأثیر می گذاشت. اگر بنی صدر می گفت 50 یا صد هزار بسیجی به كمك بچه های ارتش در 2 شهر كرمانشاه و اهواز بروند و یك رزمایش انجام دهند تأثیرگذار بود اما این كارها را نكرد، مصاحبه كرد كه جنگی رخ نمی دهد و مردم را آماده نكردیم و دشمن دفعتاً بعد از اتفاقات 6 ماهه اول 59 حمله می كند.»
بهزاد نبوی پس از عزل بنی صدر در تحلیلی در روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص خیانت او به عنوان فرمانده كل قوا می گوید:
«بنی‌صدر زمانی كه فرمانده كل قوا شد، یك استراتژی خاصی را در جهت حاكمیت دادن ضد انقلاب در ارتش و كنار گذاشتن عناصر مؤمن به انقلاب پیاده كرد. چنانكه اطلاع داریم، اطلاعیه‏ای منتشر ساخت كه تمام امرای بازنشسته ارتش باید به سركار خود باز گردند كه اجازه پخش مجدد آن داده نشد. در واقع او سعی داشت زمینه را برای بازگشت دستگیر شدگان ارتش هموار سازد. بنی‏صدر، با استفاده از فرماندهی كل قوا آنچنان جو تبلیغاتی در ارتش بوجود آورده بود كه اكثر خلبانان ارتش مسئله را به شكل دیگری برداشت كرده بودند. چنانكه مسئله عرب و عجم را در رأس قرار داده بودند كه این جریان از اصل، انحرافی بود. بنی‌صدر پس از این ماجرا، بلافاصله تحلیلی از كودتای نوژه را مطرح كرد تا اذهان عمومی را منحرف سازد و كشف كنندگان كودتا را زیر سئوال قرار دهد و در این رابطه گفت كودتای نوژه توطئه آمریكا بود تا متخصصین را از ارتش كنار بگذارند. در حالی كه ما می‌دانیم كودتا واقعی بود ودر این رابطه هم عده‌ای دستگیر شدند.»( جمهوری اسلامی13/5/1360)
احمد توكلی نیز در كتاب خاطرات خود در این خصوص می گوید:
« روزی من و آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله یزدی و آقای پرورش و شهید رجایی و مرحوم شیخ محمد منتظری، جلوی امام حلقه زدیم، موضوع هم درباره همان مشكلات بنی‌صدر بود، آیت‌الله خامنه‌ای آن روز غزلی از حافظ خواند و گفت: بنی صدر پدر ما را درآورده است و اكنون هم در ارتش یارگیری می‌كند، این امر ممكن است در آینده خطراتی پیش بیاورد.» ( خاطرات سیاسی احمد توكلی، فصل پنجم، پیروزی انقلاب اسلامی)
با این وصف بنی صدر در اظهاراتی تعجب برانگیز تحلیل خود را در خصوص روزهای آغازین جنگ اینگونه برمی شمرد:
«وقتی حمله عراق آغاز شد، من در كرمانشاه بودم. از سرتیپ فلاحی رئیس ستاد ارتش پرسیدم: چند روز می‌توانیم در برابر ارتش عراق مقاومت كنیم، گفت: چهار روز گفتم: شما این چهار روز را خوب بجنگید مسئول روز پنجم من هستم. خوب بلافاصله ارتش تجدید سازمان شد و دمكراتیزه كردن ساختار ارتش نقش تعیین كننده داشت. استعدادها و ابتكارات شگفت‌ انسان بر فقر سازمانی و تجهیزاتی غلبه كرد و ایران نجات پیدا كرد.» (درس تجربه، ص310)
این گفته های بنی صدر در حالی است كه نیروهای شبه نظامی مردمی حاضر در مناطق جنگی به شدت نسبت به مانع تراشی های بنی صدر برای تأمین تسلیحات از داخل معترضند.

همه چيز درباره بني صدر (4)

محسن رفیق دوست كه در زمان دفاع مقدس ابتدا مسوول تداركات سپاه و بعد وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دولت میرحسین موسوی بوده است در این خصوص می گوید:
«در ابتدای جنگ و در دوره بنی‌صدر حتی برای تأمین تسلیحات از داخل مشكل داشتیم. یك روز شهید كلاهدوز، قبل از شكست حصر آبادان، به من گفت اگر هزار قبضه اسلحه ژ3 بیشتر بدهی می‌توانیم 4 هزار نفر را وارد عمل كنیم. رفتم دزفول. دیدم بنی‌صدر هم همراه استاندار آنجاست. گفتم دستور بدهید هزار قبضه اسلحه به ما بدهند. گفت برو از اربابانت بگیر. گفتم ارباب‌هایم چه كسانی هستند. اسامی بزرگان انقلاب، آقایان خامنه‌ای، بهشتی و هاشمی رفسنجانی را گفت. گفتم اسلحه دست ارباب‌های من نیست دست توست.
بنی‌صدر گفت نمی‌دهم. یادم هست لباس نظامی هم پوشیده بود. به محض اینكه بنی‌صدر سوار جیپ شد من هم رفتم زیر لاستیك‌های جیپ خوابیدم. گفت چكار كنم. گفتم یك حواله هزارتایی ژ3 بنویس. نوشت و من هم آمدم تهران.
اول كه آمدم گفتند نمی‌دهیم. ما هم یك عده از بچه‌ها را برداشتیم و رفتیم قفل‌ها را شكستیم. سه هزار ژ3 و تیربار برداشتیم. همه را شماره‌برداری كردیم گذاشتیم آنجا و آمدیم بیرون.»(محسن رفیق دوست در گفتگو با مجله شهروند،6/1387/5)
گزارش كاملي از اوضاع ایران كه یك ماه و نیم پیش از جنگ تحمیلی عراق در طائف تقدیم صدام شد هیچگاه نمی تواند بدون همكاری بنی صدر و عوامل لیبرال وی در ارتش و اركان مهم نظام تهیه شده باشد .
مجله ژون آفریك در این باره می نویسد :
" در پنجم اوت 1980 ( 15 مرداد 1359 ) زمامداران عربستان در جریان بر پایی اجلاس طائف و هنگام استقبال از صدام درست یك ماه و نیم مانده به آغاز جنگ هدیه شاهانه ای به وی دادند ، این هدیه گزارش تهیه شده از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریكا بود كه در آن به تفصیل اوضاع اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و نظامی ایران تشریح شده بود .
حتی بیش از این ، در این اسناد واقعیات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران ، تعداد نفرات آن ، مواضع و تجهیزات آن كه هنوز قابل بهره برداری است و نیز اطلاعات متنوع دیگری كه بسیار حساس و محرمانه بود به صدام حسین هدیه شد ." ژون آفریك ، 9 ژوئن 1982 ، مقاله زنگ ها برای كه به صدا در می آید ؟
احتمال همكاری بنی صدر با سرویس های اطلاعاتی آمریكا و شخص صدام حسین برای فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه تا حدودی روشن بود ، ولی جو حاكم بر كشور و تبلیغات اختاپوسی بنی صدر مانع از آن می شد كه بتوانند حقایق را بر ملا كنند .
روزنامه انقلاب اسلامی و میزان و چندین نشریه دیگر به تریبون رسمی رئیس جمهور تبدیل شده بودند كه همواره از وی چهره ای مظلوم ساخته و او را فرشته نجات كشور می نامیدند كه بر دست و پای وی بند انداخته اند و نمی تواند وظایفش را به خوبی انجام دهد !
بنی صدر در كارنامه خود نوشت :
" در نامه ای به امام نوشته ام ، در مصاحبه با روزنامه هم گفته ام : كسی به مظلومیت من در حكومت لااقل در تاریخ دو سه قرن اخیر نبوده است ! دست و پای مرا بسته اند و می گویند بجنگ و من پذیرفته ام و دارم می جنگم ، با این حال می آیند و باز هم بندهای تازه ای بر دست و پای من می گذارند ...."
روزنامه انقلاب اسلامی ، كارنامه رئیس جمهور ، 20 آذر 59 ، ص 2
و در جای دیگر می گوید :
" این را بدانید كه رئیس جمهور شما فقط از روی عقیده و برای نجات میهن اسلامی عمل می كند ، از نظر خودش این كار و تلاش كشنده ، جان او را چون آرش از تن به در خواهد آورده و او امیدی به زندگی بعد از پیروزی بر دشمن و تأمین استقلال و تمامیت ارضی كشور ندارد ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر خود را كارشناس بزرگ جنگ معرفی می كرد و دائماً می گفت :
" از وقتی كه من به خوزستان رفته ام ، دشمن در هیچ كدام از حمله های خود موفق نبوده است و هر بار تلفات سنگینی را تحمل كرده و عقب نشسته است ..." روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر كه خود را فرشته نجات كشور معرفی می نمود همواره تلاش می كرد كه تقصیر را به گردن شهید بهشتی و دوستانش از طیف حزب الله بیندازد ، وی در سخنرانی اش ادعا می كرد :
" من روزهای نخست جنگ به مدت یك هفته در این وسوسه بودم كه بیایم و بگویم من مقصر آنچه پیش آمده است ، نیستم و همه حرف ها را به موقع زده ام ، آنها كه كار را به این حد از ضعف رسانده اند بیایند و خود بروند و جنگ را اداره كنند ، اما از این ملت و خدای این ملت شرم كردم كه خود را نجات دهم و وطن را غرق كنم ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 2 آذر 59 ، ص 6
بنی صدر عامل شكست ما در جبهه ها را جبهه سیاسی مقابل ( شهید بهشتی و دوستانش ) می دانست و می گفت :
" در صورتی كه آن جبهه روانی _ سیاسی ما را به حال خود بگذارد جریان را به شكست رژیم عراق بر می گردانیم ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، مصاحبه 21 آبان 59 ، ص 8
اكنون قضاوت كنید كه آیا در آن شرایط با این حجم تبلیغات مظلوم نمایانه امكان افشای خیانت های رئیس جمهور بود ؟ هرگز ، ولی گذشت زمان این فرصت را در اختیار گواهان عینی خیانت گذاشت تا حقایق پس پرده را بر ملا سازد .
پیش از تهاجم سنگین عراق علیه ایران ، تحركات رژیم بعثی از قبیل نقل و انتقال نیرو و سنگر سازی و حركات ایذایی دشمن بر همه آشكار بود ، فرماندهان عالی رتبه بارها از بنی صدر درخواست تشكیل یك جلسه اضطراری برای مقابله با هرگونه تهدید خارجی كرده بودند كه هر بار توسط بنی صدر رد می شد تا سرانجام در تاریخ 31 مرداد 59 این جلسه در كرمانشاه تشكیل گردید .
سردار جاوید الاثر ، حاج احمد متوسلیان درباره آن نشست چنین می گوید :
" یك ماه قبل از شروع جنگ جلسه ای در اتاق جنگ لشكر 81 زرهی كرمانشاه به ریاست بنی صدر تشكیل شد ، در این جلسه آقایان ظهیر نژاد و صیاد شیرازی به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استان های آذربایجان غربی ، كردستان ، كرمانشاه و نیز برادران محسن رضای و محمد بروجردی به اتفاق مسئولان سپاه در كل منطقه غرب حضور داشتند .
در این جلسه فرمانده سپاه قصر شیرین به وضعیت بسیار بد نیروهای ما در مرزها و حملات مكرر ارتش عراق به پایگاه های مرزی اشاره كرد و گفت : دشمن در این منطقه از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحكامات نظامی كرده است و ما كمترین آمادگی رزمی را نداریم .
در نهایت از بنی صدر سؤال شد كه اگر به احتمال یك درصد عراق به ایران حمله كند شما چه تدبیری برای دفاع دارید ؟ بنی صدر گفت : عراق هرگز جرأت چنین كاری را ندارد .
سردار بروجردی گفت : اگر به احتمال یك در هزار بخواهد در غرب از طریق قصر شیرین حمله كند و شهر را بگیرد شما برای مقابله با چنین مسئله ای چه تدبیری دارید ؟
بنی صدر مجدداً گفت : عراق هیچ وقت چنین غلطی نمی كند ، برای این كه هم در سطح بین المللی و سیاست جهان محكوم می شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می افتد ، مطمئن باشید كه صدام كشورش را به خطر نمی اندازد !
..... سرانجام جلسه به اینجا ختم شد كه بنی صدر بازدیدی از مناطق مرزی به عمل آورد ، در راه بازگشت هلیكوپتر بنی صدر به علت نقص فنی در منطقه تحت كنترل ضد انقلاب سقوط كرد و افتاد و متأسفانه این آقا هیچ آسیبی ندید ! ضد انقلاب هم به او هیچ تعرضی نكردند ...."
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 116
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت در بخشی از خاطرات خود در مورد ماه های نخستین تهاجم عراق آورده است :
" ما پیش بنی صدر رفتیم و عنوان كردیم كه از طریق نوسود می توانیم خیلی خوب روی مواضع عراق كار كنیم ، عراق شهرهای نزدیك به نوسود دارد ، فقط مشكل ما كمبود نیرو است ، اما او می گفت من حتی یك نفر نیرو به منطقه شما نمی دهم ! هر چه به او اصرار كردیم كمترین كمكی به ما نكرد ! "
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 125
یكی دیگر از سرداران سپاه اسلام درباره تحریم تسلیحاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گوید:
" .... بچه های سپاه در جبهه با هماهنگی ارتش مقداری سلاح و مهمات تحویل گرفتند ، تا این كه بنی صدر خائن متوجه این قضیه شد ، او كه نمی توانست وحدت سپاهی و ارتشی را تحمل كند بعد از گذشت سه ماه از شروع جنگ تحمیلی با ابلاغ دستوری به ارتش فرمان داد كه حتی یك فشنگ هم به سپاه تحویل داده نشود ."
در انتهای افق ، زندگی نامه سردار حاج احمد متوسلیان ، حسین بهزاد ، ص 125
زمانی كه دانشجویان در یك عملیات هماهنگ با ارتش به پیش تاختند ، ناگهان دستور عقب نشینی ارتش را صادر كرد و دانشجویان پیرو خط امام قتل عام شدند !
وی كه پس از رأی عدم كفایت سیاسی مجلس از كار بركنار شد و به فرانسه گریخت ، دوازده سال پس از تهاجم ارتش عراق یعنی سال 1371 در جلسه پرسش و پاسخی كه در محل خانه فرهنگ ملت ها در شهر برلین آلمان ترتیب یافته بود به برخی مسائل اعتراف كرد و صریحاً گفت :
" .... در سال 59 این من بودم كه به نیروهای كرد به كوموله ها و دموكرات ها پیغام دادم كه اسلحه را بر زمین نگذارند ! "
هفته نامه كیهان هوایی ، 9 دی 71 ، به نقل از نشریه ضد انقلابی كار ، شماره 45 ، ص 10
سرانجام به این اعتراف چهره منافقانه این لیبرال برای مردم روشن گردید و مشخص شد كه خون دهها هزار شهید و خسارت های سنگین جنگ بر گردن چه كسانی است و با خیانت چه كسانی این خسارت ها به كشور اسلامی وارد شد .

تلاش بنی صدر برای تسخیر صدا و سیما
 

امروز كمتر كسی است كه از نقش بسیار حساس صدا و سیمای كشور در حفاظت از تهاجم تبلیغاتی دشمن غافل باشد ، سازمانی كه می تواند شبانه روز چشم و گوش مردم را در اختیار داشته باشد ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
وسعت این سازمان به حدی است كه حتی دور افتاده ترین روستاهای كشور را نیز تحت پوشش قرار می دهد ، از این رو حضرت امام آن را یك دانشگاه بزرگ و عموی خواندند .
تأثیر گذاری این رسانه به اندازه ای است كه می تواند در اندك زمانی كشور را به بحران كشانده یا بحرانی را مهار كند ، انقلاب اسلامی ایران زمانی رسماً به پیروزی رسید كه صدا و سیما به دست مردم فتح شد .
از این رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه گروه ها و احزاب تمام تلاش خویش را برای تسلط بر این نهاد به كار گرفتند .
با وجود این كه در قانون اساسی ( قبل از بازنگری ) آمده بود كه رادیو و تلویزیون زیر نظر مشترك قوای سه گانه قضائیه ، مقننه و مجریه اداره خواهد شد ، بنی صدر پس از پیروزی اش در انتخابات تمام تلاشش را برای به انحصار در آوردن صدا و سیما به كار گرفت تا بتواند نبض كشور را در اختیار بگیرد و حاكمیت لیبرال ها را بر كشور عملی كند .
از این رو با این كه بر اساس اصل 175 قانون اساسی نمایندگانی از سوی قوای سه گانه برای اراده صدا و سیما تعیین شده بودند و از سوی قوه مجریه و دولت نیز نمایندگانی معرفی گردیده بودند و رئیس صدا و سیما نیز از سوی آن شورا برگزیده شده بود ، بنی صدر همواره گلایه می كرد كه چرا رئیس جمهور كه نماینده یازده میلیون نفر است نباید بر صدا و سیما اشراف داشته باشد .
وی با راه انداختن جنجال و فریب افكار عمومی سعی می كرد تا به اهداف خود دست یابد ، برای رسیدن به این مقصود در مصاحبه ای گفت :
" در آنچه كه در مجلس به تصویب رسانده اند _ قانون نحوه اداره صدا و سیما * _ هیچ قصدی نبوده ، جز این كه رئیس جمهور را حذف بكنند ، رئیس قوه مجریه در انتخاب نماینده قوه مجریه عملاً هیچ نقشی ندارد .
حالا اگر من رئیس قوه مجریه هم نبودم ، به لحاظ این كه 11 میلیون نفر به من رأی داده اند حقی پیدا می كردم ! شما نگاه كنید ببینید هر چیزی كه دارند چه به صورت طرح ، چه به صورت لایحه به مجلس می برند برای حذف رئیس جمهور است ." روزنامه انقلاب اسلامی ، 12 بهمن 59 ، ص 11
وی در انتقاد به قانون نحوه اداره صدا و سیما كه توسط نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی تصویب شد ، گفت :
" قانونی كه مجلس تصویب كرد خلاف قانون اساسی است ، برای این كه در قانون اساسی سه نفر ناظر قرار بود در اداره آنجا گمارده شود ، این قانونی كه گذارده اند رئیس جمهور فقط مطلع می شود كه نماینده قوه مجریه كیست .....
اما این حرف مفت است ، برای این كه رئیس جمهور باید بتواند در تمام ایران حرف ها و كارهایشان را تعقیب كند كه ببیند او منطبق با قانون اساسی است یا نه ؟ این غرض شان حذف رئیس جمهور است ، خلاف قانون اساسی است ، برای این كه مسئله شخصی است ، مسئله قانون نیست ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، 6 بهمن 59
این در حالی بود كه طبق اصل 134 قانون اساسی ریاست هیئت وزیران با نخست وزیر بود و اتخاذ این تدابیر لازم برای هماهنگ ساختن تصمیم های دولت بود و تعیین برنامه ها و خط مشی دولت نیز در چارچوب وظایف نخست وزیر قرار داشت . در قانون اساسی ( قبل از بازنگری ) رئیس جمهور از اختیارات محدودی برخوردار بود .
پس از ناكامی بنی صدر از در انحصار در آوردن صدا و سیما وی همواره سعی می كرد این رسانه ملی را مورد خدشه قرار داده و كاری كند كه اعتماد عمومی از آن سلب شود ، از این رو با ایجاد جو تبلیغاتی به هر مناسبتی در تضعیف آن می كوشید .
وی صدا و سیما را به عدم بی طرفی متهم می كرد و می گفت :
" همه مشكلاتی كه ما داریم به لحاظ همین بی طرف نبودن یك دستگاه تبلیغاتی است ، سلطه بر دستگاه رادیو و تلویزیون یكی از عوامل مهم این وضعیت است و این دستگاه در اختیار كسانی است كه می خواهند انحصار قدرت را در دست داشته باشند ." روزنامه انقلاب ، 3 آذر 59
بنی صدر در اظهار نظری دیگر به حقیقت سوگند خورد و گفت :
" اگر یك گروه یا چند گروه بخواهند رادیو و تلویزیون را وسیله تبلیغ قرار دهند از من باور كنند به حقیقت قسم همین طور است ، تجربه گذشتگان و كسانی كه در دوران خودمان از این وسیله به همین منظور استفاده كرده اند گواه است كه نه تنها فایده ای از این كار نمی برند ، بلكه ضرر می كنند .
رژیم سابق تسلط انحصاری بر این دستگاهها داشت و خود همین تسلط انحصاری از اسباب سقوط آن رژیم در افكار عمومی ایران شد ."
روزنامه انقلاب ، 2 آذر 59 ، ص 6
علاوه بر بنی صدر روزنامه وابسته به وی نیز در راستای تخریب دستگاه اطلاع رسانی ملی ، شعار تكراری و تهوع آور گرایش مردم به رادیوهای بیگانه را مطرح می ساخت :
" آیا بی پرده نمودن آنچه كه در صدا و سیما می گذرد شایعه پراكنی است ؟ آیا اعتقاد كلی مسئولان نظام قضایی بر این است كه مردم حق ندارند بر این امور آگاهی پیدا كنند ؟ آیا بیان این كه به لحاظ عملكرد نادرست مدیریت انحصارگر رادیو و تلویزیون مردم به رادیوهای بیگانه رو آورده اند ، شایعه پراكنی است ؟ " روزنامه انقلاب ، 21 آبان 59
بنی صدر به دنبال تبلیغات گسترده ای كه علیه صدا و سیما آغاز كرده بود ، صدا و سیما را به دستگاه دوران طاغوت تشبیه می كرد :
" رادیو و تلویزیون ما عین زمان رژیم سابق شده است ! همه چیز بر همه شما معلوم است ، كاسه داغ تر از آش هم نمی شوم ، آن مقدار كه به تلاش و كوشش من مربوط است ، برای حفظ كشور كرده ام و می كنم .
اما وقتی از هر جهت ناتوان شدم دیگر ماندن و مسئولیت شكست را به عهده گرفتن كار صحیحی نیست ، از دید من یك توطئه ای است و تا وقتی كه شما مردم از آن آگاه نشوید ادامه دارد و هدفی جز حذف رئیس جمهور ندارد ."
روزنامه انقلاب ، 20 اسفند 59 ، ص 12
بن صدر همیشه صدا و سیما را متهم می كرد كه تریبون یك حزب و دسته خاص است ، در حالی كه یك خبرنگار ویژه ریاست جمهوری بر پوشش اخباری وی همراه بنی صدر بود تا از ملاقات ها و سفرها و مصاحبه های او گزارش تهیه كند و از صدا و سیما پخش شود .
وی با این شانتاژ تبلیغاتی كه به راه انداخته بود در واقع می خواست افكار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد تا با فشار مردمی امتیاز بیشتری بگیرد ! لذا از یك طرف برخی از گروه های به اصطلاح دانشجویی را سازماندهی می كرد تا در مراسم شان علیه صدا و سیما شعار دهند : " صدا و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد ."
و از سوی دیگر مردم را در جهت مقابله با صدا و سیما این چنین تحریك می نمود :
" به هر حال تكلیف شما این است كه لاقید نمانید ، دروغ را اول اعتراض كنید ، بنویسید ، تلفن كنید كه شما دارید دروغ می گویید ، اگر تكرار كرد ، جمع شوید ، بیشتر تكرار كرد تمام مردم شهر جمع بشوید ، بگویید آقا شام یك عده كذا از جان ما چه می خواهید ؟ " روزنامه انقلاب ، 4 اسفند 59 ، ص 7
بن صدر در راستای تبلیغ علیه صدا و سیما و ایراد اتهام جناحی بودن به آن و در جهت مظلوم نمایی برای خود می گفت :
" شهر به شهر كه می روم خدا گواهی می دهد كه چقدر این تبلیغات رادیو و تلویزیون از نظر شخصی به سود من است ، برای این كه از آن مرام زوری كه دارند به بهترین وجهی دفاع می كنند ، نتیجه اش این است كه همین رادیو و تلویزیون با كارهایی كه می كند ، تبلیغ می كند بر ضد خود و به نفع من . نظر شخص من چنین است اما از نظر انقلاب برای كشور فاجعه است ."
روزنامه انقلاب ، 4 اسفند 59 ، ص 8
وی در نطق دیگری ، صدا و سیما را به " جاده صاف كن استبداد " متهم كرد و گفت :
" ما رادیو و تلویزیون و مطبوعاتی می خواهیم كه جاده صاف كن استبداد نشود .... توده های مردم به تدریج متوجه می شوند كه آن وسایل تبلیغاتی كه یك طرفه است ، به تدریج و آرام آرام مغز انسان را رنگ می كند و چون این نكته را جوامع بشری متوجه شده اند ، یك حالت ضد آن در وجود هر كسی به وجود آمده است ، در نتیجه این رادیو و تلویزیون هر چه می گوید ، مردم عكس آن را قبول می كنند ." روزنامه انقلاب ، 28 بهمن 59 ، ص 10
بنی صدر كه از آشكار شدن چهره واقعی اش هراسان بود ، در اقدام دیگری صدا و سیما را تهدید به عدم مصاحبه كرد و گفت :
" این جور كه دارید پیش می روید می شود گفت كه بنابراین است كه سانسور رئیس جمهور را كامل كنند ..... تا وقتی كه آنجا اصلاح نشود ، از رادیو و تلویزیون صحبت نخواهم كرد ، خیلی هم مراجعه می كنند كه من مسایل را به مردم بگویم و توضیح بدهم ، من هم گفته ام تا وقتی كه آنجا اصلاح نشود از رادیو و تلویزیون حرف نخواهم زد ." روزنامه انقلاب ، 17 آذر 59
سپس با یك مظلوم نمایی دیگر برای نشان دادن جو اختناق و سانسور اظهار داشت :
" حالا فقط یك روزنامه مانده است كه من در آنجا كارنامه روز منتشر می كنم ، آن هم خیال می كنم با این مقدماتی كه من می بینم به زودی آن را هم تعطیل خواهند كرد تا سانسورها كامل شود ." روزنامه انقلاب ، 17 آذر 59
این در حالی بود كه در آن زمان اكثریت فرصت سیمای جمهوری اسلامی به بخش سخنرانی های طولانی دو ساعته و گزارش های سفر بنی صدر به شهرستان ها اختصاص داشت .
وی همچنان در همه سخنرانی های خود موضوع قهر بودن با صدا و سیما را مطرح می كرد ، مثلاً در سخنرانی خود را مراسم 14 اسفند 59 گفت :
" امیدوارم در عمل ببینم كه رادیو و تلویزیون ما آن طور كه خواست اسلام است با نهایت بی طرفی اداره شود ، به محض این كه این معنی بر من معلوم شود البته من مصاحبه خواهم كرد ." روزنامه انقلاب 16 اسفند 59 ، ص 14
جالب است ، درست در همان زمانی كه قطب زاده دوست صمیمی بنی صدر سرپرستی صدا و سیما را بر عهده داشت به قدری اوضاع آن رسانه آشفته بود كه بنی صدر اظهار داشت : " رادیو و تلویزیون یك تكرار بیهوده شده است كه بیننده و شنونده ها را عاصی می كند ." روزنامه كیهان ، 20 بهمن 58
آری ، گرچه بنی صدر با زرنگی خاصی از تریبون های رسمی كشور همواره برای تضعیف این رسانه ملی كوشید ، تا آن را از چشم ملت ایران بیندازد و مردم را به طرف روزنامه هایی كه آبشخور آنها همسو با بیگانگان بود بكشاند ، ولی عملاً موفق نشد و تبلیغات بی اساس وی علیه نیروهای دلسوز نظام نتیجه عكس داد .
كم كم سخنان روشنگرانه امام مصداق خودش را پیدا كرد و مردم حتی طرفداران پر و پا قرص بنی صدر از او فاصله گرفتند و جز اربابانش و گروهك های الحادی كسی حاضر به پشتیبانی از وی نشد
منابع تحقیق :
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت فرهیختگان
پايگاه حوزه
خبرگزاری فارس
دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران
ویکی‌پدیا
jahannews.com
كتب:
مکاتبات شهید رجایی و بنی صدر
غائله چهاردهم اسفد 1359، ظهور و سقوط ضد انقلاب، تهران، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، 1364.
فاطمه حیدریان، بن بست غرور، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
قاسم روان بخش، بازخوانی پرونده یك رئیس جمهور، قم، دفتر جریانشناسی تاریخ معاصر، 1382. یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، جلد اول، تهران، نشر عروج، 1384.
مسعود رضوی، هاشمی و انقلاب، تهران، انتشارات همشهری، 1376.
محمد جواد مظفر، اولین رئیس جمهور، تهران، انتشارات كویر، 1378.
اكبر خوشزاد، مجلس شورای اسلامی دوره اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.
صحیفه نور



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
توصیه های اخلاقی از آیت الله تألّهى همدانى (رحمه الله)
توصیه های اخلاقی از آیت الله تألّهى همدانى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله بهاءالدینى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله بهاءالدینى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله انصارى همدانى (رحمه الله)
توصیه هایى اخلاقی از آیت الله انصارى همدانى (رحمه الله)
ایران از آبرویش دفاع کرد، کشورهای عربی که آبرویی برایشان نمانده!
play_arrow
ایران از آبرویش دفاع کرد، کشورهای عربی که آبرویی برایشان نمانده!
وقتی ابتکار یک کارگر برای دریافت انگشتر جواب می‌دهد!
play_arrow
وقتی ابتکار یک کارگر برای دریافت انگشتر جواب می‌دهد!
آزادی بیان به سبک فرانسه
play_arrow
آزادی بیان به سبک فرانسه
بازتاب حمله موشکی ایران به صهیونیست‌ها در پاکستان
play_arrow
بازتاب حمله موشکی ایران به صهیونیست‌ها در پاکستان
منطق معیوب تنش‌زدایی آمریکایی
play_arrow
منطق معیوب تنش‌زدایی آمریکایی
استعفای بالاترین مقام نظامی صهیونیست‌ها
play_arrow
استعفای بالاترین مقام نظامی صهیونیست‌ها
ابوعبیده: ما دیدیم که تاثیر عملیات ایران چقدر بود
play_arrow
ابوعبیده: ما دیدیم که تاثیر عملیات ایران چقدر بود
آشنایی با ایران‌شناس و ادیب برجسته
play_arrow
آشنایی با ایران‌شناس و ادیب برجسته
امضای قرارداد واگذاری سرخابی‌ها با حضور وزرای ورزش و اقتصاد
play_arrow
امضای قرارداد واگذاری سرخابی‌ها با حضور وزرای ورزش و اقتصاد
پاسخ کوبنده نماینده کویت در سازمان ملل به نماینده اسرائیل
play_arrow
پاسخ کوبنده نماینده کویت در سازمان ملل به نماینده اسرائیل
ایرانیان نشان دادند که می‌توانند برای اسرائیل یک فاجعه بیافرینند!
play_arrow
ایرانیان نشان دادند که می‌توانند برای اسرائیل یک فاجعه بیافرینند!
لحظات دلهره آور از نجات راننده گرفتار در خودرو آتش گرفته
play_arrow
لحظات دلهره آور از نجات راننده گرفتار در خودرو آتش گرفته